1401/03/12
گفتوگو با معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم
انقلاب به دانشگاه هویت مستقل و آرمانخواهانه بخشید
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
اما با جنبشهای انقلابی و رهبری حضرت امام خمینی رحمهالله افق تاریخی جدیدی باز شد. انقلاب اسلامی دیگر تجلی این افق تاریخی جدید بود. یک فلسفه تاریخ آلترناتیوی در جهان گشوده شد و انقلاب اسلامی داعیهدار یک تمدن و یک مسیر تاریخی جدید بود. در این مسیر تاریخی جدید است که دانشگاه هویت و معنای جدیدی پیدا میکند؛ لذا، صفآرایی بهشدت متفاوت شد. نه اینکه جریانهای غربگرا و تجددخواه از بین بروند، بلکه کمرنگتر شدند. این صفآرایی در دانشگاه آنقدر جدی بود که تحولات و نزاعهای درون دانشگاه، حتی پس از انقلاب هم کماکان ادامه داشت و چند اتفاق مهم افتاد؛ یکی تسخیر لانه جاسوسی بود که به یک معنا تقابل با جریانهای استکباری توسط جریانهای دانشجویی مسلمان بود. یک جریان آرمانگرا بود که میخواست در داخل دانشگاه آن آرمانها را تسری دهد و رونق بخشد و مورد استقبال وسیع مردم و خود حضرت امام رحمهالله قرار گرفت. اتفاق دیگر انقلاب فرهنگی بود که در همین مسیر و در داخل دانشگاه امتداد پیدا کرد. انقلاب فرهنگی درصدد بود که آن جریان انقلابی را که در متن جامعه رسوخ پیداکرده در داخل دانشگاهها هم بسط و گسترش دهد؛ اما واقعیت این است که حوزه تفکر، حوزه یکروزه یا یک سال و دوسال و دهسال نیست؛ حوزهای است که باید با ممارست و صبر و حوصله و با انجام کارهای بنیادین آن را پیش برد. برای همین هم بود که در این سطح کشمکش خیلی طولانیتر و انجام کارهای اثباتی و تدارک و تهیه مبانی و بستههای معرفتی و اتفاقات بزرگ علمی با کندی پیش رفت؛ چون هجمه جهانی علیه این نونهالی بود که در ایران سر برآورده بود. طبیعتاً مقاومتها بهشدت زیاد بود و انواع و اقسام سرکوبها بهصورت خاص در دانشگاه صورت میگرفت که این نهال رشد پیدا نکند. میتوان گفت که با فرازوفرود دولتها رنگوبوی متفاوتی پیدا کرد؛ مثلاً، ما در دولتهایی که رویکردهای غربگرا داشتند و از بیان این نکته ابایی هم نداشتند و نسخههایی که برای پیشرفت و آبادانی کشور میپیچیدند غربگرایانه بود و از نسخه نهادهای مختلف بینالمللی که بهنوعی برآمده و خلاصه دانش آنها بود و حتی رویکردهای استثماری و استعماری داشت، از آنها استفاده میکردند. این مصاف در آن دورهها خیلی جدیتر و تنگاتنگتر شده بود و طبیعتاً کار را با دشواری بیشتری پیش میبرد؛ اما در برخی از دولتها این نزاع و این مصاف کمرنگتر شده بود، آنهم بهخاطر امکانی که برای شکلگیری نوعی دانش آلترناتیو فراهم شده بود.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
انقلاب، دانشگاه را به تراز هویتی خودش برگرداند. نقش دانشگاه هم در خود فرآیند انقلاب بیبدیل و بینظیر بود. منظور از دانشگاه، دانشجویان و لایهای از اساتید است. خود نهاد دانشگاه مقاومت داشت. کمااینکه برخی از سازوکارها و برخی از رویهها و محتواهای درسی مقاومت خودش را تا امروز حفظکرده، اما کنشگران این عرصه همراهی عظیمی با جریان انقلاب داشتند. شاهد مدعا علاوه بر مقطع انقلاب اسلامی، دفاع مقدس است. دانشجوهای دفاع مقدس نقشهای بیبدیلی را آفریدند و دانشگاهیان بهطور عام نقش بسیار چشمگیری داشتند. فرماندهان جنگ بسیاری از همین دانشجویان دانشگاهها بودند. در جهاد سازندگی همین بچههای دانشجو حضور داشتند؛ یعنی حضرت امام رحمهالله در آن مقطع بیشترین مخاطبش را از دانشجویان تشخیص میداد. بدنه جوانی که میتوانستند کشور را در مسیر جدیدی قرار دهند و این نقشآفرینی در طول تاریخ پس از انقلاب در دانشجوها و دانشگاهیان وجود داشته است، ولو اینکه مقاومتهایی از جانب نهاد دانشگاه وجودداشته که البته این مقاومتها روزبهروز کمتر و کمتر شد؛ چون افرادی که در انقلاب رشد و تکوین پیدا کرده بودند و بهاصطلاح نسل انقلاب بودند در مصادر قرار گرفتند، نزدیکتر به خواستهها و مسائل مردم بودند. دیگر نظامِ مسائل ما لزوماً نظامِ مسائلِ دیکتهشده از جانب غرب نبود؛ مسائلی بود که با گوشت و پوست و استخوان مردم نسبت داشت و اساساً سازوکارها و تمهیداتی برقرار شد که این ارتباط بین نظامِ مسائلِ مردم و دانشگاه بیشتر شود، ولو اینکه هنوز هم به حد مطلوب نرسیده باشد، اما مشخص بود که سیر تحولات به چه سمتوسویی میرود؛ بنابراین، دانشگاهیانی که با انقلاب هویت پیدا کرده بودند، روزبهروز در پرتوی آرمانها و ارزشهای انقلاب و خدماتی که انقلاب به آنان عطا کرده بود خودشان را پیدا میکردند و در حوزههای مختلف از جمله حوزههای عمرانی، نفت، گاز، پتروشیمی، نانو، بایو، علوم جدید و فناوریهای نوین رشد چشمگیری پیدا کردند. شاخصهای بینالمللی هم گواه این ادعاست و نشان میدهد که این شاخصها کاملاً تفاوت فاحشی با شاخص بینالمللی دارد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
اگر ایرانیان در جهان با برخی از عناصر شناخته میشدند، بهخاطر تأکیداتی بود که آنان بر عنصر علم و علمورزی و تولید علم و توسعه مرزهای دانش داشتهاند. رهبر انقلاب پیگیریها و حمایتهای مستمری در طی این سالها داشتند که علم تبدیل به عنصر هویتی ایرانیان شده است؛ یعنی در خارج از ایران، ما را با شاخصه و برجستگیهای علمیمان میشناسند. این اتفاق بزرگی است که در تاریخ جمهوری اسلامی افتاده و واقعاً میتوان در موردش مقالهها و کتابها نوشت و حتی ثبتوضبط کرد. من مطمئن نیستم که این اتفاق الآن بیفتد، اما شک ندارم آیندگانی که این تاریخ را بررسی میکنند شهادت خواهند داد که در این دوره تاریخی اتفاقات بزرگی در ایران و در این جغرافیا افتاده و همهاش هم بهواسطه حمایتهای شخص ایشان بوده است.
من منکر زحمات وزرای علوم طی این سالیان نیستم، اما بدون شک اگر حمایتهای ایشان نبود، وزرای علوم هم اینقدر حمایت نمیکردند. موارد زیادی داریم که وزرای علوم دست از حمایت برداشتند و ایشان به شخصه از جریانها و گروههای تولید دانش در حوزههای پیشرو و پیشران حمایت کردند و آنقدر نگران بودند که بعضی از آنها را زیر پروبال گرفتند که از جانب خود دستگاه آموزش عالی آسیب نبینند. این قسمت تلخش است، اما در مجموع اتفاق بزرگی افتاده و بسیار چشمگیر است.
آن نگاهی که در کلان دستانداز ایجاد میکند نگاهی است که باور ندارد ما میتوانیم در همین مرزوبوم و با اتکا با همین ذخیرههای عظیم دانشی که در کشور وجود دارد و با این نیروی انسانی متعهد و توانمند و فرزندان همین مرزوبوم تولید دانش کنیم. میتوان قلههای علمی را درنوردید. الحمدلله روزبهروز این جریان در مقابل پیشرفتهای خیرهکننده فرزندان و دانشمندان جوان همین مرزوبوم به عقب نشسته است.
دستانداز دیگر این است که تولید دانش در زنجیره خود قرارنگرفته و زنجیره تولید دانش تا حل مسائل مردم و پیوندش با جامعه و صنعت بهطور کامل شکل نگرفته است؛ لذا، آنطور که باید مردم از پیشرفتهای علمی که ایران در این سالها تجربهکرده، لذت نبردند. بهخاطر همین هم هست که رهبر انقلاب امسال به جریانهای دانشبنیان اهمیت دادند؛ چون جریانهای دانشبنیان تقریباً جزء آخرین زنجیرههایی هستند که علم را با مسائل مردم و با تولید و با اشتغال متصل میکنند و ثمره و لذت این پیشرفتها را مردم سر سفرههایشان احساس میکنند. کثیری از مسائل در حوزه اشتغال با ورود و تکثیر جریانهای اصیل دانشبنیان مرتفع میشود.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
لذا، زمینهسازی برای تقویت انجمنهای علمی چه در سطح دانشجویی و چه در سطح استادی، میتواند تأمینکننده و تقویتکننده این عنصر هویتی باشد. زمینهسازی برای بسط و گسترش شرکتهای دانشبنیان هم میتواند بسیار تأثیرگذار باشد؛ حتی میتوان این عنصر هویتی را گهگاه در تعامل با سایر کشورها تقویت کرد. وقتی شما در مقایسه و در تعامل با سایر کشورها قرار میگیرید، به خویشتن برمیگردید و این مقایسه امکانی را فراهم میکند که شما آن هسته سخت هویتی علمخواهانه خودت را دوباره تقویت کنی و یا حتی به توانمندیها و ضعفهای خودت پی ببری و درصدد رفع نقایص بر بیایی.
به نظر من کاری که دولت میتواند در این زمینه انجام دهد این است که زمینهسازی برای فعالیت بیشتر جریانهای تولید علم (انجمنها، پارکها، مجموعههای دانشبنیان در انجمنهای دانشجویی در هستههای پژوهشی، هستههای فناور و امثالهم ... ) در کشور را فراهم کند.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
این دانشگاه را وارد فضای جدیدی کرد که خیلی هم مهم بود و بعدها توسط رهبر انقلاب هم ادامه پیدا کرد؛ یعنی حضرت امام رحمهالله این موضوع را بنیانگذاری کرد و آراستگی و مزین شدن دانشگاهیان را به مجموعهای از فضایل انسانی و دینی بنیان نهاد و بعد هم از سوی رهبر معظّم انقلاب بارها موردتأکید قرار گرفت. این عنصر هویتی مهمی است خصوصاً که دانشگاهیان را در این مرزوبوم با سایر دانشگاهیان متفاوت میکند. حضوری که دانشجویان ما در جریان دفاع مقدس و در جریان سازندگی و اردوهای جهادی داشتند، حضوری که در رویدادهای بزرگ ارزشی و معنوی کشور (هیئات، اعتکافها، راهپیماییهای اربعین و دیگر رویدادهای بزرگ) داشتند و دارند و حضوری که دانشجویان و دانشگاهیان ما و نقشآفرینی جدی که بر آینده و حیات سیاسی و انقلابی کشور داشتند، همه بر این دلالت دارد که دانشگاه تراز انقلاب اسلامی علاوه بر عنصر علم و عنصر کلیدی تولید علم، مزین به ارزشهای دیگری هم هست که در جامعه مؤثر بوده و توانسته جریانساز باشد.
[دریافت فیلم]
بهعنوان مثال، قطعویقین فراگیری جریان اعتکاف در کشور مرهون ورود جریانهای دانشجویی در این عرصه بوده است. جریانهای دانشجویی و حرکتهای جهادی بودند که این را تکثیر کردند. در همین دورانی که ما کرونا را تجربه کردیم، جریانهای دانشجویی بودند که همپای جریانهای طلبگی در سراسر کشور نقشآفرینی کردند و بسیاری از معضلات و مشکلات را مرتفع کردند، آنهم در سختترین شرایطی که کشور درگیرش بود. ما نمونهای از این فعالیتها را در دانشگاههای جهان نمیبینیم یا اگر میبینیم در مقیاس بسیار اندک است، اما اینجا فراگیر است. این نشان از این دارد که این دانشگاه عناصر هویتی جدیدی را دارد که متعلق به همین دوره تاریخی خاص است. این خدماتی بوده که انقلاب به دانشگاه داشته و به دانشگاه هویت جدیدی بخشیده است. کمااینکه دانشگاه هم کمک شایانی به انقلاب کرده است. من این اتفاق را تحت عنوان خدمات متقابل انقلاب و دانشگاه صورتبندی میکنم؛ اینکه اینها چهجوری به همدیگر کمک کردند. انقلاب در آرمانزایی و در الصاق عناصر هویتی تراز به دانشگاه و دانشگاه در کمک به پیشبرد آرمانهای انقلاب توأمان با همدیگر پیش رفتند. قطعاً دانشگاه فرازوفرودهایی داشته، اما در مجموع دانشگاه بهسمت آرمانهای انقلاب پیش رفته است.
هر چقدر که دانشگاه با مسائل مردم بیشتر مماسشده و سعیکرده مسائل و آلام مردم را حلوفصل کند، هم خودش هویت مستقلتری پیداکرده و هم توانسته نفوذ خودش را در بین مردم افزایش دهد. اگر دانشگاه ما بر اساس همان مبادی که از غرب وام گرفته بود و بر اساس نظامواره برآمده از تجربه غرب به مسیر خودش ادامه میداد، بیشک توسط توده مردم دفع میشد. دانشگاه زمانی میتواند در این مرزوبوم و در جان و دل و زندگی مردم جاگیر شود که با سنتها و تاریخ و هویت و با تمدن ایرانی-اسلامی ما نسبتی داشته باشد. به نظر میرسد که دانشگاه روزبهروز این نسبتش را وثیقتر میکند. اگر این نسبت کمرنگ شود خودبهخود توسط مردم دفن خواهد شد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
به نظر من نباید از یک اتفاق بزرگی که دارد میافتد و مأموریت جدیدی را به دوش دانشگاه گذاشتهشده و رهبر انقلاب هم بارها به این تأکید کردند و در دیدار اخیر دانشجویان هم به آن توجه دادند بهسادگی بگذریم. ایشان انتظار دارند که دانشگاههای ما در یک مقیاس فراملی در سطح دانشجویی و استادی ورود پیدا کنند. فکر میکنم چند بار این نکته را متذکر شدند که اساتید ما با اساتید ضدجبهه استکبار یا متعلق به جبهه حق و بهصورت خاص جبهه مقاومت، وارد تعامل شوند تا بتوانند جریان ضدسلطه را فراتر از مرزهای ملی شکل دهند. جریان ضدسلطه در عرصه علمی خواهان بسط حقیقتخواهی و علمخواهی فراتر از مرزهای ملی است و بدون هیچگونه چشمداشتی محصولات علمی خود را در اختیار جهانیان قرار میدهد و به بسط و تولید علم نگاه انسانی دارد. رهبر معظّم انقلاب خواهان این است که دانشگاههای ما در این عرصه ورود پیدا کنند و اساتید ما جبههای را در این عرصه شکل دهند که بتوانند این فضایل انسانی را در اقصی نقاط جهان منتشر کنند. این نگاه انسانی به علم در مقابل نگاه سودجویانه، منفعتطلبانه و بیرحمانه به علم، جز جنگ و استثمار و چرخیدن چرخهای نظام سرمایهداری ثمرهای برای انسان و انسانیت نداشته است. ایشان نهتنها در سطح استادی، بلکه در سطح دانشجویان هم خواستار این نکته شدند که دانشجویان فراتر از مرزهای ملی کنشگری کنند و این خواسته جدیدی نیست. با شکلگیری انقلاب اسلامی، جریانهای دانشجویی ما سعی کردند این شبکهسازی را داشته باشند؛ خصوصاً دهه اول انقلاب این اتفاق افتاد. جریانهای دانشجویی در ایران مأمن جریانهای ضداستعماری و ضداستکباری در داخل در مقیاس جهان بودند؛ یعنی عموم آزادیخواهان جهان مأوای خودشان را ایران و جریانهای دانشجویی ایران میدانستند؛ اما سیاستهای توسعهای بعد از جنگ و دولتهایی که بر سر کار آمدند در پیرو سیاست تنشزایی و تنشزدایی و برقراری ارتباطات عادی با همه کشورها این جریانات را سرکوب کردند و درگیر با مسائل ملی کردند و آن افق تمدنی و فراملی دانشجویان به همین مسائل پیشپاافتاده روزمره داخلی محدود شد.
رهبر انقلاب بارها این نکته را مطرح کردند، اما تحلیل بنده این است که اخیراً خیلی بیشتر و جدیتر و حتی گلایهگون شده است؛ اینکه تشکلها و جریانهای دانشجویی وارد فعالیتهایی در مقیاس فراملی شوند و با جریانهای همتراز خودشان در جهان و در منطقه و بهصورت خاص کشورهای عراق و افغانستان و پاکستان وارد تعامل شوند که بتوانند جریان وسیع جوان و پرانرژی را در مقابله با جریان استکبار شکل دهند. این اتفاق و خواسته مهمی است و میتواند آن افق تمدنی جمهوری اسلامی را محقق کند و آن جریان بزرگ را رقم بزند. این درخواست رهبر انقلاب از دانشگاه خیلی مهم است؛ یعنی میان کثیری از دستگاههایی که در داخل کشور فعالیت میکنند این درخواست را از دانشگاه دارند و این نشاندهنده این است که ایشان حساب ویژهای روی دانشگاه و دانشگاهیان باز کردهاند.