1401/02/11
دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی روز قدس در بیروت
آزادی فلسطین به مجاهدان شهادتطلب نیاز دارد
سخنرانی نهم اردیبهشتماه دبیرکل حزبالله لبنان در روز قدس در بیروت حاوی مفاهیم و مسائل مهمی بود. آقای سیدحسن نصرالله در این سخنرانی ضمن مرور تاریخی وضعیت فلسطین و شکست طرحهای سازش، وضعیت امروز مقاومت را در فلسطین در یک شرایط راهبردی توصیف کرده که افق روشن پیروزی در آن دیده میشود. رسانه KHAMENEI.IR بخشهایی از این سخنرانی را منتشر میکند.
خداوند در قرآن مجید میفرماید: ”انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ“. امروز در روز جهانی قدس گرد هم میآییم که حضرت امام خمینی (ره) آن را نامگذاری کرد؛ جمع شده ایم تا از قدس و آرمان آن و نبرد برای آزادی آن و افق این نبرد و آینده آن و مسئولیت همه ما در آن صحبت کنیم.
در ابتدا باید به دهها هزار نفر که امروز در آخرین نماز جمعه ماه مبارک رمضان در مسجدالاقصی شرکت کردند درود بفرستم. به برادران و خواهران فلسطینی که از روز اول ماه مبارک رمضان مسجدالاقصی را ترک نکردند، درود میفرستم و به ویژه به مدافعانی که شب و روز از مسجد دفاع میکنند درود میفرستم. کسانی که با جسم و جان خود با همه تلاشهای شهرک نشینان برای هتک حرمت مسجد و آلوده کردن حریم آن مقابله کردند.
هدف امام خمینی (ره) از تعیین این مناسبت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این بود که مسئله فلسطین و قدس زنده بماند به همین سبب این مناسبت، فرصتی برای جلب توجه به این مسئله و حقانیت و مشروعیت آن و نیز مظلومیت ملت فلسطین است.... مسلمان بودن با سکوت در برابر این ظلم و ستمها هیچ تناسبی ندارد. فرصتی برای توجه به شرایط سختی است که فلسطینیان در داخل و خارج فلسطین و اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در همه کشورهای اطراف و منطقه با آن روبرو هستند. فرصتی برای توجه به مجاهدت ها، فداکاری ها، صبوری ها، آگاهیها و بصیرتها و آمادگی برای فداکاریها و جانفشانیها و مقاومت اسطورهای و عملیات خیره کننده فرزندان این ملت اعم از زن و مرد و پیر و جوان است. این مناسبت (روز جهانی قدس) فرصتی برای توجه به همه این مسائل است. نخستین دغدغه امام خمینی (ره) در روز قدس، این بود که چگونه قدس در کانون توجه و در کانون امید و عمل باشد.
فلسطین موضوع همه ملل مسلمان است و تنها به مردمش اختصاص ندارد
از آغاز شکل گیری رژیم غاصب در فلسطین، حامیان و اربابان این رژیم، یعنی آمریکا و غرب از جمله انگلیس به همراه جنبش صهیونیسم و همه آنهایی که در جهان با آنها همکاری میکردند برای تثبیت و استحکام رژیم و تبدیل آن به قدرت اول منطقه تلاش کردند، آنها از سال ۱۹۴۸ میلادی در محورهای مختلفی تلاش کردند، از جمله این موارد، روند فراموشی است یعنی ما و مردم فلسطین را در موقعیتی قرار دهند که فراموش کنیم، به همین دلیل است که همواره باید تلاش کنیم موضوع فلسطین و قدس موضوعی مرتبط با همه ملل عرب و مسلمان است و تنها به مردم فلسطین اختصاص ندارد، اما آنها با اتکای به زمان خواستند ما این مسئله را فراموش کنیم، یعنی با گذشت ده سال، یا بیست سال یا پنجاه سال یا شصت سال مردم فراموش میکنند.
امروز ثابت کردیم این روند شکست خورده است. این امید که با گذشت زمان فلسطینیان سرزمین، شهر، دیار و مقدساتشان و اعراب و مسلمانان هم این سرزمین مبارک و مقدسات غصب شده اش را فراموش کنند، شکست خورد. امروز فلسطین و قدس در ذهن، ضمیر، عقل، قلب، فرهنگ، اراده، عشق، امید و چشم اندازها به آینده، دیده میشود.
مساله دیگر یاس و ناامیدی است، یعنی بر این باور بودند زمانی میرسد مردم فلسطین از بازپس گیری سرزمینشان مایوس میشوند حتی امت (اعراب و مسلمانان) هم برای بازپس گیری قدس و مقدسات اسلامی و مسیحی به یاس و نومیدی میرسند و در پایان میپذیرند راهی نیست مگر اینکه برخی از فلسطینیان در کشورهای دیگر، برخی در غزه و برخی در مناطق خودمختار و تاریخی فلسطین باقی بمانند و قدس هم به یک شهر بین المللی تبدیل شود. خط یاس و ناامیدی نیز از سال ۱۹۴۸ دنبال میشد، کشتارهای هولناکی که قبل از سال ۱۹۴۸ وجود داشت تا به امروز متوقف نشده است.
کشتار صهیونیستها علیه مردم فلسطین، علیه مردم لبنان، علیه مردم منطقه ادامه یافت. شکستهای نظامی متوالی کشورهای عربی، بی توجهی رسمی عربی به فلسطین و مردم فلسطین در دهها سال گذشته، اظهار نظرها و شعارهای بدون عمل و حتی همدستی آنها در پشت پرده، حمایت از رژیم صهیونیستی برای برتری نظامی و امنیتی، به گونهای که کسی جرات مقابله با این رژیم یا فکر نابودیش را در سر نداشته باشد، تایید سیاسی و دیپلماتیک از رژیم اسرائیل از سوی آمریکا و غرب، عقب نشینی برخی از کشورهای عربی مثل مصر از میدان درگیری، که این مورد از نظر روحی و روانی زلزلهای در جهان عرب ایجاد کرده بود، خروج این کشورها از میدان درگیری و ورود به میدان صلح با اسرائیل که مصر و اردن نمونههایی از آن است، روند عادی سازی روابط که سالها برای آن تلاش و در سالهای اخیر اجرا شد، همه و همه با هدف مایوس ساختن بود.
اعراب در آغاز میگفتند عادی سازی روابط، مرحلهای است که پس از پیمان صلح رخ میدهد، اما حالا عادی سازی روابط قبل از صلح عملی شده است در شرایطی که حتی حداقل حقوق فلسطینیان محقق نشد و همه در خدمت روند مایوس سازی بود. در این مسیر از همان آغاز، هدف این بود که به مردم فلسطین تلقین کنند امیدی باقی نمانده است و چشم اندازی وجود ندارد، آیندهای برای شما نیست، هدفی برای شما در جهان عرب و اسلام قابل تصور نیست، زیرا آنان شما را ترک کرده اند و در صف عادی سازی روابط قرار گرفتند، اسرائیل هم قدرت برتر نظامی منطقه است و شما مردمی بی دفاع هستید که امکانات محدودی دارید و نمیتوانید کاری را پیش ببرید مگر اینکه همین سرنوشت را بپذیرید و سر فرود آورید. اما این روند هم فروپاشید و هر روز هم سقوطش آشکارتر میشود، هر روز در فلسطین و خارج از فلسطین شاهد تظاهرات و راهپیمایی هستیم.
هر روز دختر و پسر جوان فلسطینی در اراضی اشغالی به عملیات جهادی و استشهادی روی میآورند، هر روز موشک یا پهپادی از فلسطین برمی خیزد، هر روز فلسطینیها آمادگی هایشان را برای درگیریهای آینده به رخ میکشند، هر روز حضور فلسطینیان در باب العامود و مسجد الاقصی قویتر میشود، در هر روز انواع سلاح در کرانه باختری و اردوگاه یا شهر جنین آماده شلیک میشوند، همه این تیرها، تفنگها، سلاح سرد و خون شهداء در فلسطین این نکته را به جهان گوشزد میکنند که با گذشت دهها سال روند مایوس سازی شکست خورد و سقوط کرد، مردم فلسطین نه تنها مایوس و ناامید نشدند بلکه امروز بیش از هر زمانی امیدوارند و به پیروزیشان در آینده ایمان دارند. پس باید گفت روند مایوس سازی هم شکست خورد و به خودشان بازگشت.
روند دیگر خستگی و درماندگی است یعنی با فشارهای مداوم، محاصره و تحریم در داخل فلسطین و حتی محاصره و تحریم در خارج از فلسطین، یعنی تحریم هر کشور و طرفی که از مقاومت حمایت میکند و در محور مقاومت جای دارد، مقاومت و حامیانش را درمانده و ناتوان کنند. مجازاتهای شدید علیه هر دولت، ملت و هر جنبش مقاومت، فشارهای اقتصادی و مالی، تهیه فهرستهای تروریستی و بدتر از اینها تحمیل جنگ علیه کشورها و ملتها، همه و همه برای همین هدف و برای درماندگی مقاومت و حامیان مقاومت اجرا شد، ایجاد جنگ در سوریه، عراق و جنگ هشت ساله علیه ایران، یا امروز جنگ در یمن و برخی نقاط دیگر نمونههای از این روند است. اما این مسیر هم با همه دشواریهایی که در منطقه به وجود آمد، با وجود همه تحریمها و محاصره ها، با وجود رها کردن گروههای تروریستی در منطقه و در چندین کشور، باز هم نتوانستند به هدف برسند.
خداوند در قرآن مجید میفرماید: ”انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ“. امروز در روز جهانی قدس گرد هم میآییم که حضرت امام خمینی (ره) آن را نامگذاری کرد؛ جمع شده ایم تا از قدس و آرمان آن و نبرد برای آزادی آن و افق این نبرد و آینده آن و مسئولیت همه ما در آن صحبت کنیم.
در ابتدا باید به دهها هزار نفر که امروز در آخرین نماز جمعه ماه مبارک رمضان در مسجدالاقصی شرکت کردند درود بفرستم. به برادران و خواهران فلسطینی که از روز اول ماه مبارک رمضان مسجدالاقصی را ترک نکردند، درود میفرستم و به ویژه به مدافعانی که شب و روز از مسجد دفاع میکنند درود میفرستم. کسانی که با جسم و جان خود با همه تلاشهای شهرک نشینان برای هتک حرمت مسجد و آلوده کردن حریم آن مقابله کردند.
هدف امام خمینی (ره) از تعیین این مناسبت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این بود که مسئله فلسطین و قدس زنده بماند به همین سبب این مناسبت، فرصتی برای جلب توجه به این مسئله و حقانیت و مشروعیت آن و نیز مظلومیت ملت فلسطین است.... مسلمان بودن با سکوت در برابر این ظلم و ستمها هیچ تناسبی ندارد. فرصتی برای توجه به شرایط سختی است که فلسطینیان در داخل و خارج فلسطین و اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در همه کشورهای اطراف و منطقه با آن روبرو هستند. فرصتی برای توجه به مجاهدت ها، فداکاری ها، صبوری ها، آگاهیها و بصیرتها و آمادگی برای فداکاریها و جانفشانیها و مقاومت اسطورهای و عملیات خیره کننده فرزندان این ملت اعم از زن و مرد و پیر و جوان است. این مناسبت (روز جهانی قدس) فرصتی برای توجه به همه این مسائل است. نخستین دغدغه امام خمینی (ره) در روز قدس، این بود که چگونه قدس در کانون توجه و در کانون امید و عمل باشد.
فلسطین موضوع همه ملل مسلمان است و تنها به مردمش اختصاص ندارد
از آغاز شکل گیری رژیم غاصب در فلسطین، حامیان و اربابان این رژیم، یعنی آمریکا و غرب از جمله انگلیس به همراه جنبش صهیونیسم و همه آنهایی که در جهان با آنها همکاری میکردند برای تثبیت و استحکام رژیم و تبدیل آن به قدرت اول منطقه تلاش کردند، آنها از سال ۱۹۴۸ میلادی در محورهای مختلفی تلاش کردند، از جمله این موارد، روند فراموشی است یعنی ما و مردم فلسطین را در موقعیتی قرار دهند که فراموش کنیم، به همین دلیل است که همواره باید تلاش کنیم موضوع فلسطین و قدس موضوعی مرتبط با همه ملل عرب و مسلمان است و تنها به مردم فلسطین اختصاص ندارد، اما آنها با اتکای به زمان خواستند ما این مسئله را فراموش کنیم، یعنی با گذشت ده سال، یا بیست سال یا پنجاه سال یا شصت سال مردم فراموش میکنند.
امروز ثابت کردیم این روند شکست خورده است. این امید که با گذشت زمان فلسطینیان سرزمین، شهر، دیار و مقدساتشان و اعراب و مسلمانان هم این سرزمین مبارک و مقدسات غصب شده اش را فراموش کنند، شکست خورد. امروز فلسطین و قدس در ذهن، ضمیر، عقل، قلب، فرهنگ، اراده، عشق، امید و چشم اندازها به آینده، دیده میشود.
مساله دیگر یاس و ناامیدی است، یعنی بر این باور بودند زمانی میرسد مردم فلسطین از بازپس گیری سرزمینشان مایوس میشوند حتی امت (اعراب و مسلمانان) هم برای بازپس گیری قدس و مقدسات اسلامی و مسیحی به یاس و نومیدی میرسند و در پایان میپذیرند راهی نیست مگر اینکه برخی از فلسطینیان در کشورهای دیگر، برخی در غزه و برخی در مناطق خودمختار و تاریخی فلسطین باقی بمانند و قدس هم به یک شهر بین المللی تبدیل شود. خط یاس و ناامیدی نیز از سال ۱۹۴۸ دنبال میشد، کشتارهای هولناکی که قبل از سال ۱۹۴۸ وجود داشت تا به امروز متوقف نشده است.
کشتار صهیونیستها علیه مردم فلسطین، علیه مردم لبنان، علیه مردم منطقه ادامه یافت. شکستهای نظامی متوالی کشورهای عربی، بی توجهی رسمی عربی به فلسطین و مردم فلسطین در دهها سال گذشته، اظهار نظرها و شعارهای بدون عمل و حتی همدستی آنها در پشت پرده، حمایت از رژیم صهیونیستی برای برتری نظامی و امنیتی، به گونهای که کسی جرات مقابله با این رژیم یا فکر نابودیش را در سر نداشته باشد، تایید سیاسی و دیپلماتیک از رژیم اسرائیل از سوی آمریکا و غرب، عقب نشینی برخی از کشورهای عربی مثل مصر از میدان درگیری، که این مورد از نظر روحی و روانی زلزلهای در جهان عرب ایجاد کرده بود، خروج این کشورها از میدان درگیری و ورود به میدان صلح با اسرائیل که مصر و اردن نمونههایی از آن است، روند عادی سازی روابط که سالها برای آن تلاش و در سالهای اخیر اجرا شد، همه و همه با هدف مایوس ساختن بود.
اعراب در آغاز میگفتند عادی سازی روابط، مرحلهای است که پس از پیمان صلح رخ میدهد، اما حالا عادی سازی روابط قبل از صلح عملی شده است در شرایطی که حتی حداقل حقوق فلسطینیان محقق نشد و همه در خدمت روند مایوس سازی بود. در این مسیر از همان آغاز، هدف این بود که به مردم فلسطین تلقین کنند امیدی باقی نمانده است و چشم اندازی وجود ندارد، آیندهای برای شما نیست، هدفی برای شما در جهان عرب و اسلام قابل تصور نیست، زیرا آنان شما را ترک کرده اند و در صف عادی سازی روابط قرار گرفتند، اسرائیل هم قدرت برتر نظامی منطقه است و شما مردمی بی دفاع هستید که امکانات محدودی دارید و نمیتوانید کاری را پیش ببرید مگر اینکه همین سرنوشت را بپذیرید و سر فرود آورید. اما این روند هم فروپاشید و هر روز هم سقوطش آشکارتر میشود، هر روز در فلسطین و خارج از فلسطین شاهد تظاهرات و راهپیمایی هستیم.
هر روز دختر و پسر جوان فلسطینی در اراضی اشغالی به عملیات جهادی و استشهادی روی میآورند، هر روز موشک یا پهپادی از فلسطین برمی خیزد، هر روز فلسطینیها آمادگی هایشان را برای درگیریهای آینده به رخ میکشند، هر روز حضور فلسطینیان در باب العامود و مسجد الاقصی قویتر میشود، در هر روز انواع سلاح در کرانه باختری و اردوگاه یا شهر جنین آماده شلیک میشوند، همه این تیرها، تفنگها، سلاح سرد و خون شهداء در فلسطین این نکته را به جهان گوشزد میکنند که با گذشت دهها سال روند مایوس سازی شکست خورد و سقوط کرد، مردم فلسطین نه تنها مایوس و ناامید نشدند بلکه امروز بیش از هر زمانی امیدوارند و به پیروزیشان در آینده ایمان دارند. پس باید گفت روند مایوس سازی هم شکست خورد و به خودشان بازگشت.
روند دیگر خستگی و درماندگی است یعنی با فشارهای مداوم، محاصره و تحریم در داخل فلسطین و حتی محاصره و تحریم در خارج از فلسطین، یعنی تحریم هر کشور و طرفی که از مقاومت حمایت میکند و در محور مقاومت جای دارد، مقاومت و حامیانش را درمانده و ناتوان کنند. مجازاتهای شدید علیه هر دولت، ملت و هر جنبش مقاومت، فشارهای اقتصادی و مالی، تهیه فهرستهای تروریستی و بدتر از اینها تحمیل جنگ علیه کشورها و ملتها، همه و همه برای همین هدف و برای درماندگی مقاومت و حامیان مقاومت اجرا شد، ایجاد جنگ در سوریه، عراق و جنگ هشت ساله علیه ایران، یا امروز جنگ در یمن و برخی نقاط دیگر نمونههای از این روند است. اما این مسیر هم با همه دشواریهایی که در منطقه به وجود آمد، با وجود همه تحریمها و محاصره ها، با وجود رها کردن گروههای تروریستی در منطقه و در چندین کشور، باز هم نتوانستند به هدف برسند.
فلسطین در افق روشن پیروزی قرار دارد
اگر امروز میگوییم قدس و فلسطین در ذهن و یاد و خاطر ماست و اینکه فلسطین در افقهای روشن پیروزی قرار دارد و قدس در دایره مقاومت جای دارد، این از برکات خون شهداست. این نتیجه خون شهداست. دهها هزار شهید در فلسطین و لبنان و کشورهای دیگر منطقه در این راه جان دادند. محور مقاومت شهدایی از مرد و زن و کودک و سالخورده و رزمنده و سرباز و افسر و فرماندهان بزرگ تقدیم کرده است که آخرین آنها شهید حاج قاسم سلیمانی رضوان الله علیه بود. خط جهاد و شهادت این مسئله را زنده نگه داشت.
مقابله نظامی با اسرائیل نشان داد این رژیم شکست پذیر است و مستحکم نیست. نشان داد اسرائیل دست برتر مطلق در منطقه نیست. اسرائیل در برخی عرصهها دست برتر دارد، اما ما هم در برخی عرصهها برتری داریم و میتوانیم بصورت پیاپی آن را شکست دهیم و در دهههای گذشته این کار را کرده ایم. این مسئله در جنگ اکتبر در سال ۱۹۷۳ بدست ارتشهای مصر و سوریه انجام شد. جنبشهای مقاومت در لبنان در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ میلادی و جنبشهای مقاومت در فلسطین در چندین مرحله از جمله آزادسازی غزه و در همه جنگهای تحمیلی بعدی، این دشمن را شکست دادند. مقابله نظامی به ما نشان داد میتوانیم به پیروزی دست یابیم و دشمن را شکست دهیم. این روند، امید آفرین بود. این روند باید ادامه پیدا کند.
تجربه نشان داد قیامهای مردمی در کنار مقاومت مسلحانه نتیجه بخش است. امروز روز قدس است و ما در نقطهای راهبردی قرار داریم. ما باید وضعیت خود را تثبیت و تقویت کنیم و روبه جلو در حرکت باشیم.
عملیاتهای انفرادی نشانه ضعف امنیتی صهیونیستها
مسئله نخست، عملیات جهادی در داخل اراضی اشغالی ۱۹۴۸ و در کرانه باختری است. عملیات در غزه در طول زمان ادامه داشته و قصد داریم از فضای جدیدی سخن بگوییم. در این میان سلسله عملیات انفرادی اهمیت زیادی دارد و پایههای رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد. منظورم از عملیات انفرادی عملیاتی است که یک نفر تصمیم به انجام آن میگیرد، خودش طراحی میکند و خودش آن را اجرا میکند. عملیات انفرادی در فلسطین خطرناکترین چیزی است که رژیم صهیونیستی با آن مواجه است. این یک روند رو به افزایش جدی و خطرناک برای دشمن است. چرا؟ به این علت که نیاز به فرماندهی عملیات و اتاق عملیات و گروههایی که آن را مدیریت کنند و همچنین امکانات زیاد ندارد بلکه کافی است یک فرد، اسلحه گرم یا سردی را خریداری کند، آن را از خانه بردارد و به میدان برود. این چیزی است که همه سران رژیم صهیونیستی به آن اعتراف کردند.
بعد از سلسله عملیات اخیر، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و وزیر جنگ او تلاش کردند برای ملت اشغالگر خود توجیهات و توضیحاتی بیان کنند که چرا در عرصه امنیتی ناکام ماندند. همه دستگاههای امنیتی این رژیم شکست خوردند. این رژیم بیش از یک ارتش مسلح بر پایه امنیت و اطلاعات بنا شده است. چرا شکست خوردند؟ اگر یک فلسطینی چه از کرانه باختری یا اراضی اشغالی ۱۹۴۸ تصمیم بگیرد، طراحی کند و خودش عملیاتی را اجرا کند و خودش نیروی پشتیبانی و لجستیکی باشد و خودش راهنما و نیروی اطلاعاتی باشد، برای دستگاههای امنیتی امکان شناسایی چنین فردی وجود ندارد و هیچ فناوری و دستگاه شنودی قادر به اقدام در مقابل چنین فردی نیست.
عملیات سیفالقدس صهیونیستها را مجبور کرد بیش از گذشته پشت دیوار مخفی شود
این عملیات انفرادی که در هفتههای اخیر شاهد آن بودیم چند مسئله را اثبات کرد. اثبات کرد که سطح امنیتی رژیم صهیونیستی تا چه حد ضعیف است. دستگاههای امنیتی و ارتش رژیم صهیونیستی نتوانستند این رزمندگان را شناسایی کنند. بر اثر این عملیات اعتماد اسرائیلیها به ارتش و دستگاههای امنیتی و دولتشان دچار تردید شد. همان گونه که در جنگهای قبلی مانند جنگ ۳۳ روزه و نبرد شمشیر قدس چنین مسئلهای رخ داد. وقتی امنیت دچار لرزه میشود و اسرائیلیها اعتمادشان را از دست میدهند بازتابهای بدی برای این رژیم خواهد داشت. طرحهای مهاجرت به فلسطین دچار مشکل میشود، زیرا این سرزمین دیگر برای آنها امن نیست. بر اراده صهیونیستها برای باقی ماندن در فلسطین تاثیر میگذارد. کسانی که دارای دو تابعیت هستند به فکر میافتند که به کشوری امن بروند. این مسئله همچنین نگرانی و بحران وجودی برای صهیونیستها بوجود میآورد. بر اقتصاد و سرمایه گذاری هم تاثیر خواهد داشت. این عملیات بار دیگر قدس و فلسطین و ملت فلسطین را به صدر خبرها و افکار عمومی بازگرداند. این عملیات میزان خشم ملت فلسطین را نشان داد. این عملیات رژیم صهیونیستی را مجبور کرد که بیش از گذشته در پشت دیوارها مخفی شود و بار دیگر به فکر افتاد تا دیوارها را محکمتر کند و حصارهایش با کرانه باختری را تحکیم کند. رژیمی که در پشت دیوارهای بیشتر مخفی شود نمیتواند در مورد آینده اش اطمینان داشته باشد.
خطرات آنچه در عملیات انفرادی رخ داد این بود که این عملیات ها در مناطق جغرافیایی مختلف صورت گرفت. نه در یک مکان و این عملیات توسط فلسطینیهایی از نقاط مختلف صورت گرفت، از کرانه باختری، از داخل مرزهای ۱۹۴۸ فلسطین و این پیام بسیار خطرناکی برای دشمن است.
صهیونیستها با یک دروغ به فلسطین آمدند
خواهران و برادران، اسرائیل یک رژیم متفاوت است چرا که یک دولت ساختگی است و یک دولت طبیعی و واقعی نیست. در کشورهای جهان شاید امنیت دچار اختلال شود و جنگ داخلی رخ دهد، اما رژیم و کشور سرنگون نمیشود و یک کشور از جغرافیا حذف نمیشود. اما حکام اسرائیل به این دلیل که یک دولت جعلی و غیرواقعی است که از سراسر جهان آورده شدند نمیتواند بدون امنیت باقی بماند و این نقطه ضعف آن است. آزادسازی فلسطین به ارتشهای بسیار بزرگ و نیروی هوایی قوی نیاز ندارد بلکه به مجاهدین شهادت طلبی نیاز دارد که امنیت و سلامتی و جان اسرائیلیها را در طول سالها میگیرند و اسرائیلیها لباسها و چمدانهای خود را جمع میکنند و میروند. اینها با یک دروغ آمدند، به سرزمین فلسطین و این یک دروغ بود وگرنه چه دلیلی داشت کسانی که در اوگاندا و آرژانتین و اوکراین و دیگر نقاط بودند به فلسطین بیایند. آنها چند گزینه پیش روی خود داشتند، اگر مسئله اعتقادی و دینی و ایمانی بود گزینههای دیگر مطرح نمیشد.
آنها با وعده شیر و عسل و امنیت آمدند، اما تا زمانی که در آنجا امنیت وجود نداشته باشد طعم شیر و عسل را نمیچشند؛ بنابراین این مسیر باید ادامه پیدا کند. این مسیر باید تقویت شود یعنی به حمایت نیاز دارد. به حمایت سیاسی، حمایت معنوی، حمایت رسانهای، حمایت مالی و حمایت تسلیحاتی. این چه معنی میدهد که برخی کشورهای عربی و اسلامی این گونه عملیات را در فلسطین اشغالی محکوم میکنند؟ و برخی کشورهای عربی و اسلامی، کشته و زخمی شدن شماری در این عملیات جهادی عظیم را به رئیس رژیم غاصب تسلیت گفتند؟ این سستی و درماندگی است.
در مقابل، این عملیات نیاز دارد که علماء و نیروهای سیاسی و احزاب و جنبشهای مقاومت و نخبگان و فرهیختگان و همه مردم و ... بیانیهها و گزارشهایی صادر و حمایت و پشتیبانی کنند و در مقابل پویش محکومیت که در جهان برای عملیات این مجاهدان و خانوادههای آنها وجود دارد قرار بگیرد. این مسئله نیاز به حمایت معنوی و سیاسی و رسانهای دارد. همچنین نیاز به حمایت مادی دارد. امروز از این مجاهدان انتقام گرفته میشود، از خانوادههای آنها. خانواده هایشان آواره میشوند، کار خود را اگر داشته باشند از دست میدهند. اگر خانهای داشته باشند خانه هایشان را ویران میکنند. آنها به حمایت مالی و اجتماعی نیاز دارند، اما این مسیر باید ادامه پیدا کند.
اهمیت وحدت همه جریانهای فلسطینی
مسیر دومی که سال گذشته محقق شد و تا امروز ادامه داشته است و در این ماه رمضان بر آن تاکید و تثبیت شد، مسیر پیوند عرصههای فلسطینی به یکدیگر است و این چیزی است که اسرائیلیها نگرانی و ترس خود را از آن ابراز کرده اند. یعنی در گذشته، برای تفکیک و تجزیه این عرصهها کار و تلاش کردند، غزه برای خودش، کرانه برای خودش، ۱۹۴۸ برای خودش و قدس هم غریب و تنها مانده بود. نبرد سیف القدس این پیوند را تثبیت کرد و امروز این پیوند با قدرت وجود دارد. در نبرد انتفاضی قدس که در هفتههای گذشته رخ داد غزه و کرانه و ۱۹۴۸ حاضر بودند و این پیوند بین عرصههای فلسطینی باید قدرتمند باقی بماند.
مسیر سوم، پیوند عرصههای محور مقاومت است. اجازه دهید در اینجا بار دیگر تاکید کنم و طرح معادله منطقهای برای حفاظت از قدس و حفاظت از مسجدالاقصی را خواستار شوم. این سخن چیزی نیست که پس از نبرد شمشیر قدس از روی احساسات بگوییم بلکه بر اساس مسئولیت پذیری است. در محور مقاومت، ایمان و اعتقاد به این معادله وجود دارد و بسیاری در محور مقاومت، رهبران و جنبشها، گفته اند و ما امروز در روز قدس میخواهیم این معادله مهم را تکرار و بر آن تاکید کنیم. بلکه از دیگر کشورهای عربی و ارتشهای عربی حتی آنهایی که با اسرائیل صلح کرده اند میخواهیم، از مصر، سران و ارتش و مردم آن و از اردن، رهبری و ارتش و مردم آن، و از همه کشورها و ملتهای منطقه میخواهیم که پیام روشنی به صهیونیستها و دولت دشمن بدهند و به آنها بگویند: توطئه علیه مسجد الاقصی، علیه مقدسات اسلامی و مسیحی در قدس، نابودی قدس و مسجدالاقصی و مقدسات اسلامی و مسیحی، یعنی نابودی اسرائیل. از طرف سراسر جهان عرب و اسلام به صهیونیستها گفته شود این مسئلهای است که ملتها و کشورها و دولتهای ما و ارتش ما برابر آن ساکت نخواهد نشست. اما حداقل ما امروز در روز جهانی قدس میگوییم این مسئلهای است که محور مقاومت برابر آن سکوت نخواهد کرد.
عادیسازی با اسرائیل باید محکوم شود
همه کشورهایی که روابط خود را با دشمن اسرائیلی عادی میکنند هر جا که هستند باید محکوم شوند و باید موضع لازم و مناسب با خیانتی در این سطح، اتخاذ شود. از زشتترین و پستترین اظهاراتی که در چند هفته گذشته شنیده ام اظهارات مسئولان بحرین است. وزیر امور خارجه بحرین بسیار وقیح و فرومایه است. آنها در وابستگی خود به صهیونیستها هیچ شرم و حیایی ندارند و درباره عادی سازی با اسرائیل صحبت میکنند. زشتترین نفاقی که در این روزها گفته شده است؛ این است که میگویند ما برای خدمت به آرمان فلسطین، با اسرائیل رابطه برقرار کرده ایم، برای خدمت به ملت فلسطین. چنین وقاحت و نفاقی در ملت و امت ما وجود ندارد. برای چی با اسرائیل رابطه برقرار میکنید، برای خدمت به ملت فلسطین، خدمت به آرمان فلسطین و خدمت به قدس! خوب پس چرا تاثیر این روابط شما را نمیبینیم؟ چرا این روابط شما هزاران اسیر فلسطینی را از زندان آزاد نکرد؟ پس چرا از مسجدالاقصی محفاظت نکرد؟ پس چرا از تخریب خانههای فلسطینیها و ویرانی زمینهای کشاورزی شان جلوگیری نکرد؟ چرا محاصره غزه را برطرف نکرد و چرا فلسطینیهای آواره را که در سختترین شرایط در اردوگاهها زندگی میکنند به سرزمینشان برنگرداند؟ با این روند عادی سازی باید مقابله شود. روابط شما با اسرائیل از شما محافظت نخواهد کرد.
میخواهم این اطلاعات را به شما و به رسانهها بدهم، پس از آنکه صهیونیستها، موساد، به تجاوز به جمهوری اسلامی از اربیل عراق اقدام کرد و جمهوری اسلامی به هدف قرار دادن مقر موساد در اربیل، با دوازده فروند موشک فاتح ۱۱۰ اقدام کرد که به دقت به هدف اصابت کرد، ایران پیامی روشن و علنی داد و من میخواهم به این پیام علنی یک پیام غیرعلنی نیز اضافه کنم، ما میدانستیم جمهوری اسلامی به کشورهای منطقه که روابط خود را با اسرائیل عادی و با اسرائیل رابطه برقرار کردهاند و اسرائیل دفاتری در این کشورها باز کرده؛ گفته است هر حمله و تجاوزی به ایران از این کشورها صورت بگیرد ایران با حمله به پایگاه اسرائیلی در این کشورها، به آن پاسخ خواهد داد.
جمهوری اسلامی در حال حاضر موضع خود را تغییر داده است هم از نظر میدانی و هم نظامی، تا جایی که اگر تجاوزات اسرائیل به حضور ایران در منطقه ادامه پیدا کند؛ چه بسا به صورت مستقیم اسرائیل را هدف قرار دهد. این موضع درحال تغییر و مقدمات آن ایجاد شده است و این مسئله تنها به رفتار اسرائیل و حماقت مسئولان این رژیم بستگی دارد.
مسیر دیگری که باید به آن ادامه بدهیم مسیر ایستادگی است. این سخنی با فلسطینیها، لبنانیها، سوریها، یمنیها و عراقیها و ایرانیها و بحرینیها و همه ملتهای منطقه و همه دلسوزان و همراهان است. با این فشارهای اقتصادی و فشارهای معیشتی که برای به زانو درآوردن در برابر آمریکا و شروط آمریکا و شروط اسرائیل، وجود دارد باید مقابله کرد. در مسئله عادی سازی، مسئولیت ویژهای بر دوش عراق قرار دارد. عراق کشوری است که مسئله عادی سازی با قدرت در آن مطرح میشود و باید در آن با قاطعیت با عادی سازی مقابله شود و برادران ما در عراق، برادرانی شایسته و مناسب در سطح این مسئولیت تاریخی هستند.
برادران و خواهران، تحولاتی که در جهان رخ میدهد تنها یک نشانه است و همچنین این افق را برابر ما روشن میکند که شکست آمریکا در افغانستان رژیم صهیونیستی را نگران کرد. اظهارات مسئولان این رژیم را به یاد بیاورید که متحدان آمریکا را در منطقه نگران کرد. امروز نیز جنگ روسیه و اوکراین و نتایجی که ممکن است داشته باشد، رژیم صهیونیستی را نگران کرده است و شاید جهان را برابر یک نظم جدید جهانی و چندقطبی که به سیطره یک قطب یعنی قطب آمریکایی پایان میدهد، قرار دهد. این مسئله نیز افقهای زیادی را برابر ما قرار میدهد.
اگر امروز میگوییم قدس و فلسطین در ذهن و یاد و خاطر ماست و اینکه فلسطین در افقهای روشن پیروزی قرار دارد و قدس در دایره مقاومت جای دارد، این از برکات خون شهداست. این نتیجه خون شهداست. دهها هزار شهید در فلسطین و لبنان و کشورهای دیگر منطقه در این راه جان دادند. محور مقاومت شهدایی از مرد و زن و کودک و سالخورده و رزمنده و سرباز و افسر و فرماندهان بزرگ تقدیم کرده است که آخرین آنها شهید حاج قاسم سلیمانی رضوان الله علیه بود. خط جهاد و شهادت این مسئله را زنده نگه داشت.
مقابله نظامی با اسرائیل نشان داد این رژیم شکست پذیر است و مستحکم نیست. نشان داد اسرائیل دست برتر مطلق در منطقه نیست. اسرائیل در برخی عرصهها دست برتر دارد، اما ما هم در برخی عرصهها برتری داریم و میتوانیم بصورت پیاپی آن را شکست دهیم و در دهههای گذشته این کار را کرده ایم. این مسئله در جنگ اکتبر در سال ۱۹۷۳ بدست ارتشهای مصر و سوریه انجام شد. جنبشهای مقاومت در لبنان در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ میلادی و جنبشهای مقاومت در فلسطین در چندین مرحله از جمله آزادسازی غزه و در همه جنگهای تحمیلی بعدی، این دشمن را شکست دادند. مقابله نظامی به ما نشان داد میتوانیم به پیروزی دست یابیم و دشمن را شکست دهیم. این روند، امید آفرین بود. این روند باید ادامه پیدا کند.
تجربه نشان داد قیامهای مردمی در کنار مقاومت مسلحانه نتیجه بخش است. امروز روز قدس است و ما در نقطهای راهبردی قرار داریم. ما باید وضعیت خود را تثبیت و تقویت کنیم و روبه جلو در حرکت باشیم.
عملیاتهای انفرادی نشانه ضعف امنیتی صهیونیستها
مسئله نخست، عملیات جهادی در داخل اراضی اشغالی ۱۹۴۸ و در کرانه باختری است. عملیات در غزه در طول زمان ادامه داشته و قصد داریم از فضای جدیدی سخن بگوییم. در این میان سلسله عملیات انفرادی اهمیت زیادی دارد و پایههای رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد. منظورم از عملیات انفرادی عملیاتی است که یک نفر تصمیم به انجام آن میگیرد، خودش طراحی میکند و خودش آن را اجرا میکند. عملیات انفرادی در فلسطین خطرناکترین چیزی است که رژیم صهیونیستی با آن مواجه است. این یک روند رو به افزایش جدی و خطرناک برای دشمن است. چرا؟ به این علت که نیاز به فرماندهی عملیات و اتاق عملیات و گروههایی که آن را مدیریت کنند و همچنین امکانات زیاد ندارد بلکه کافی است یک فرد، اسلحه گرم یا سردی را خریداری کند، آن را از خانه بردارد و به میدان برود. این چیزی است که همه سران رژیم صهیونیستی به آن اعتراف کردند.
بعد از سلسله عملیات اخیر، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و وزیر جنگ او تلاش کردند برای ملت اشغالگر خود توجیهات و توضیحاتی بیان کنند که چرا در عرصه امنیتی ناکام ماندند. همه دستگاههای امنیتی این رژیم شکست خوردند. این رژیم بیش از یک ارتش مسلح بر پایه امنیت و اطلاعات بنا شده است. چرا شکست خوردند؟ اگر یک فلسطینی چه از کرانه باختری یا اراضی اشغالی ۱۹۴۸ تصمیم بگیرد، طراحی کند و خودش عملیاتی را اجرا کند و خودش نیروی پشتیبانی و لجستیکی باشد و خودش راهنما و نیروی اطلاعاتی باشد، برای دستگاههای امنیتی امکان شناسایی چنین فردی وجود ندارد و هیچ فناوری و دستگاه شنودی قادر به اقدام در مقابل چنین فردی نیست.
عملیات سیفالقدس صهیونیستها را مجبور کرد بیش از گذشته پشت دیوار مخفی شود
این عملیات انفرادی که در هفتههای اخیر شاهد آن بودیم چند مسئله را اثبات کرد. اثبات کرد که سطح امنیتی رژیم صهیونیستی تا چه حد ضعیف است. دستگاههای امنیتی و ارتش رژیم صهیونیستی نتوانستند این رزمندگان را شناسایی کنند. بر اثر این عملیات اعتماد اسرائیلیها به ارتش و دستگاههای امنیتی و دولتشان دچار تردید شد. همان گونه که در جنگهای قبلی مانند جنگ ۳۳ روزه و نبرد شمشیر قدس چنین مسئلهای رخ داد. وقتی امنیت دچار لرزه میشود و اسرائیلیها اعتمادشان را از دست میدهند بازتابهای بدی برای این رژیم خواهد داشت. طرحهای مهاجرت به فلسطین دچار مشکل میشود، زیرا این سرزمین دیگر برای آنها امن نیست. بر اراده صهیونیستها برای باقی ماندن در فلسطین تاثیر میگذارد. کسانی که دارای دو تابعیت هستند به فکر میافتند که به کشوری امن بروند. این مسئله همچنین نگرانی و بحران وجودی برای صهیونیستها بوجود میآورد. بر اقتصاد و سرمایه گذاری هم تاثیر خواهد داشت. این عملیات بار دیگر قدس و فلسطین و ملت فلسطین را به صدر خبرها و افکار عمومی بازگرداند. این عملیات میزان خشم ملت فلسطین را نشان داد. این عملیات رژیم صهیونیستی را مجبور کرد که بیش از گذشته در پشت دیوارها مخفی شود و بار دیگر به فکر افتاد تا دیوارها را محکمتر کند و حصارهایش با کرانه باختری را تحکیم کند. رژیمی که در پشت دیوارهای بیشتر مخفی شود نمیتواند در مورد آینده اش اطمینان داشته باشد.
خطرات آنچه در عملیات انفرادی رخ داد این بود که این عملیات ها در مناطق جغرافیایی مختلف صورت گرفت. نه در یک مکان و این عملیات توسط فلسطینیهایی از نقاط مختلف صورت گرفت، از کرانه باختری، از داخل مرزهای ۱۹۴۸ فلسطین و این پیام بسیار خطرناکی برای دشمن است.
صهیونیستها با یک دروغ به فلسطین آمدند
خواهران و برادران، اسرائیل یک رژیم متفاوت است چرا که یک دولت ساختگی است و یک دولت طبیعی و واقعی نیست. در کشورهای جهان شاید امنیت دچار اختلال شود و جنگ داخلی رخ دهد، اما رژیم و کشور سرنگون نمیشود و یک کشور از جغرافیا حذف نمیشود. اما حکام اسرائیل به این دلیل که یک دولت جعلی و غیرواقعی است که از سراسر جهان آورده شدند نمیتواند بدون امنیت باقی بماند و این نقطه ضعف آن است. آزادسازی فلسطین به ارتشهای بسیار بزرگ و نیروی هوایی قوی نیاز ندارد بلکه به مجاهدین شهادت طلبی نیاز دارد که امنیت و سلامتی و جان اسرائیلیها را در طول سالها میگیرند و اسرائیلیها لباسها و چمدانهای خود را جمع میکنند و میروند. اینها با یک دروغ آمدند، به سرزمین فلسطین و این یک دروغ بود وگرنه چه دلیلی داشت کسانی که در اوگاندا و آرژانتین و اوکراین و دیگر نقاط بودند به فلسطین بیایند. آنها چند گزینه پیش روی خود داشتند، اگر مسئله اعتقادی و دینی و ایمانی بود گزینههای دیگر مطرح نمیشد.
آنها با وعده شیر و عسل و امنیت آمدند، اما تا زمانی که در آنجا امنیت وجود نداشته باشد طعم شیر و عسل را نمیچشند؛ بنابراین این مسیر باید ادامه پیدا کند. این مسیر باید تقویت شود یعنی به حمایت نیاز دارد. به حمایت سیاسی، حمایت معنوی، حمایت رسانهای، حمایت مالی و حمایت تسلیحاتی. این چه معنی میدهد که برخی کشورهای عربی و اسلامی این گونه عملیات را در فلسطین اشغالی محکوم میکنند؟ و برخی کشورهای عربی و اسلامی، کشته و زخمی شدن شماری در این عملیات جهادی عظیم را به رئیس رژیم غاصب تسلیت گفتند؟ این سستی و درماندگی است.
در مقابل، این عملیات نیاز دارد که علماء و نیروهای سیاسی و احزاب و جنبشهای مقاومت و نخبگان و فرهیختگان و همه مردم و ... بیانیهها و گزارشهایی صادر و حمایت و پشتیبانی کنند و در مقابل پویش محکومیت که در جهان برای عملیات این مجاهدان و خانوادههای آنها وجود دارد قرار بگیرد. این مسئله نیاز به حمایت معنوی و سیاسی و رسانهای دارد. همچنین نیاز به حمایت مادی دارد. امروز از این مجاهدان انتقام گرفته میشود، از خانوادههای آنها. خانواده هایشان آواره میشوند، کار خود را اگر داشته باشند از دست میدهند. اگر خانهای داشته باشند خانه هایشان را ویران میکنند. آنها به حمایت مالی و اجتماعی نیاز دارند، اما این مسیر باید ادامه پیدا کند.
اهمیت وحدت همه جریانهای فلسطینی
مسیر دومی که سال گذشته محقق شد و تا امروز ادامه داشته است و در این ماه رمضان بر آن تاکید و تثبیت شد، مسیر پیوند عرصههای فلسطینی به یکدیگر است و این چیزی است که اسرائیلیها نگرانی و ترس خود را از آن ابراز کرده اند. یعنی در گذشته، برای تفکیک و تجزیه این عرصهها کار و تلاش کردند، غزه برای خودش، کرانه برای خودش، ۱۹۴۸ برای خودش و قدس هم غریب و تنها مانده بود. نبرد سیف القدس این پیوند را تثبیت کرد و امروز این پیوند با قدرت وجود دارد. در نبرد انتفاضی قدس که در هفتههای گذشته رخ داد غزه و کرانه و ۱۹۴۸ حاضر بودند و این پیوند بین عرصههای فلسطینی باید قدرتمند باقی بماند.
مسیر سوم، پیوند عرصههای محور مقاومت است. اجازه دهید در اینجا بار دیگر تاکید کنم و طرح معادله منطقهای برای حفاظت از قدس و حفاظت از مسجدالاقصی را خواستار شوم. این سخن چیزی نیست که پس از نبرد شمشیر قدس از روی احساسات بگوییم بلکه بر اساس مسئولیت پذیری است. در محور مقاومت، ایمان و اعتقاد به این معادله وجود دارد و بسیاری در محور مقاومت، رهبران و جنبشها، گفته اند و ما امروز در روز قدس میخواهیم این معادله مهم را تکرار و بر آن تاکید کنیم. بلکه از دیگر کشورهای عربی و ارتشهای عربی حتی آنهایی که با اسرائیل صلح کرده اند میخواهیم، از مصر، سران و ارتش و مردم آن و از اردن، رهبری و ارتش و مردم آن، و از همه کشورها و ملتهای منطقه میخواهیم که پیام روشنی به صهیونیستها و دولت دشمن بدهند و به آنها بگویند: توطئه علیه مسجد الاقصی، علیه مقدسات اسلامی و مسیحی در قدس، نابودی قدس و مسجدالاقصی و مقدسات اسلامی و مسیحی، یعنی نابودی اسرائیل. از طرف سراسر جهان عرب و اسلام به صهیونیستها گفته شود این مسئلهای است که ملتها و کشورها و دولتهای ما و ارتش ما برابر آن ساکت نخواهد نشست. اما حداقل ما امروز در روز جهانی قدس میگوییم این مسئلهای است که محور مقاومت برابر آن سکوت نخواهد کرد.
عادیسازی با اسرائیل باید محکوم شود
همه کشورهایی که روابط خود را با دشمن اسرائیلی عادی میکنند هر جا که هستند باید محکوم شوند و باید موضع لازم و مناسب با خیانتی در این سطح، اتخاذ شود. از زشتترین و پستترین اظهاراتی که در چند هفته گذشته شنیده ام اظهارات مسئولان بحرین است. وزیر امور خارجه بحرین بسیار وقیح و فرومایه است. آنها در وابستگی خود به صهیونیستها هیچ شرم و حیایی ندارند و درباره عادی سازی با اسرائیل صحبت میکنند. زشتترین نفاقی که در این روزها گفته شده است؛ این است که میگویند ما برای خدمت به آرمان فلسطین، با اسرائیل رابطه برقرار کرده ایم، برای خدمت به ملت فلسطین. چنین وقاحت و نفاقی در ملت و امت ما وجود ندارد. برای چی با اسرائیل رابطه برقرار میکنید، برای خدمت به ملت فلسطین، خدمت به آرمان فلسطین و خدمت به قدس! خوب پس چرا تاثیر این روابط شما را نمیبینیم؟ چرا این روابط شما هزاران اسیر فلسطینی را از زندان آزاد نکرد؟ پس چرا از مسجدالاقصی محفاظت نکرد؟ پس چرا از تخریب خانههای فلسطینیها و ویرانی زمینهای کشاورزی شان جلوگیری نکرد؟ چرا محاصره غزه را برطرف نکرد و چرا فلسطینیهای آواره را که در سختترین شرایط در اردوگاهها زندگی میکنند به سرزمینشان برنگرداند؟ با این روند عادی سازی باید مقابله شود. روابط شما با اسرائیل از شما محافظت نخواهد کرد.
میخواهم این اطلاعات را به شما و به رسانهها بدهم، پس از آنکه صهیونیستها، موساد، به تجاوز به جمهوری اسلامی از اربیل عراق اقدام کرد و جمهوری اسلامی به هدف قرار دادن مقر موساد در اربیل، با دوازده فروند موشک فاتح ۱۱۰ اقدام کرد که به دقت به هدف اصابت کرد، ایران پیامی روشن و علنی داد و من میخواهم به این پیام علنی یک پیام غیرعلنی نیز اضافه کنم، ما میدانستیم جمهوری اسلامی به کشورهای منطقه که روابط خود را با اسرائیل عادی و با اسرائیل رابطه برقرار کردهاند و اسرائیل دفاتری در این کشورها باز کرده؛ گفته است هر حمله و تجاوزی به ایران از این کشورها صورت بگیرد ایران با حمله به پایگاه اسرائیلی در این کشورها، به آن پاسخ خواهد داد.
جمهوری اسلامی در حال حاضر موضع خود را تغییر داده است هم از نظر میدانی و هم نظامی، تا جایی که اگر تجاوزات اسرائیل به حضور ایران در منطقه ادامه پیدا کند؛ چه بسا به صورت مستقیم اسرائیل را هدف قرار دهد. این موضع درحال تغییر و مقدمات آن ایجاد شده است و این مسئله تنها به رفتار اسرائیل و حماقت مسئولان این رژیم بستگی دارد.
مسیر دیگری که باید به آن ادامه بدهیم مسیر ایستادگی است. این سخنی با فلسطینیها، لبنانیها، سوریها، یمنیها و عراقیها و ایرانیها و بحرینیها و همه ملتهای منطقه و همه دلسوزان و همراهان است. با این فشارهای اقتصادی و فشارهای معیشتی که برای به زانو درآوردن در برابر آمریکا و شروط آمریکا و شروط اسرائیل، وجود دارد باید مقابله کرد. در مسئله عادی سازی، مسئولیت ویژهای بر دوش عراق قرار دارد. عراق کشوری است که مسئله عادی سازی با قدرت در آن مطرح میشود و باید در آن با قاطعیت با عادی سازی مقابله شود و برادران ما در عراق، برادرانی شایسته و مناسب در سطح این مسئولیت تاریخی هستند.
برادران و خواهران، تحولاتی که در جهان رخ میدهد تنها یک نشانه است و همچنین این افق را برابر ما روشن میکند که شکست آمریکا در افغانستان رژیم صهیونیستی را نگران کرد. اظهارات مسئولان این رژیم را به یاد بیاورید که متحدان آمریکا را در منطقه نگران کرد. امروز نیز جنگ روسیه و اوکراین و نتایجی که ممکن است داشته باشد، رژیم صهیونیستی را نگران کرده است و شاید جهان را برابر یک نظم جدید جهانی و چندقطبی که به سیطره یک قطب یعنی قطب آمریکایی پایان میدهد، قرار دهد. این مسئله نیز افقهای زیادی را برابر ما قرار میدهد.