1401/01/22
|گفتوگو|
تولید دانشبنیان، نیاز امروز بازارهای جهانی است
حضرت آیتالله خامنهای سال ۱۴۰۱ را بهعنوان سال «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» نامگذاری کردند. رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی، با تعریف معنای اقتصاد دانشبنیان تأکید کردند: «اقتصاد دانشبنیان موجب کاهش هزینههای تولید میشود؛ بهرهوری را افزایش میدهد که امروز یکی از مشکلات ما کاهش بهرهوری است؛ کیفیّت محصول را افزایش میدهد، بهبود میبخشد و محصولات را رقابتپذیر میکند؛ یعنی در بازارهای جهانی، ما میتوانیم از این محصولات به عنوان محصولات رقابتپذیر استفاده کنیم.» ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای بررسی بیشتر این موضوع، گفتوگویی با دکتر نوید گودرزی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مدیرعامل شرکت نانو دارو پژوهان انجام داده است.
تحلیل شما به عنوان یکی از فعالان حوزه دانش بنیان از نامگذاری امسال چیست؟
قطعاً این نامگذاری با سازوکار مشخصی انجام میشود؛ یعنی یکسری پیشنهاد بررسی شده و انتخاب نام صورت میگیرد و بعد رهبر انقلاب آن را اعلام میکنند. وقتی رهبر انقلاب موضوع تولید دانشبنیان را مطرح کردند، فعالان این حوزه واقعاً غافلگیر شدند. طبیعتاً این نامگذاری باعث میشود بخش بزرگی از توجه مسئولان و مردم بهسمت تولید دانشبنیان سوق داده شود.
ما شرکتهایی داریم که دانششان بخش مهم سرمایهشان است و محصولات و خدماتشان را بر پایه دانش تولید میکنند. به عبارتی، مبنای تولید محصول و ارائه خدماتشان فعالیت پژوهشی و آوندی است. این شرکتها نقطه مقابل شرکتهای صنعتی گذشته هستند که سرمایه اصلی آنها، زیرساخت و ماشینآلات و کارخانه فیزیکی و نیروی کارگری است.
اما چگونگی ارتباط و تناسب آن با تولید و اشتغالآفرینی این است که در اقتصاد زاینده راهی غیر از تولید ثروت از طریق دانش نداریم. برای رفع تقاضاهای جدید بازار و رفع نیازهایی که بعضاً جامعه هنوز به آن فکر نکرده، راهی غیر از تولید بر مبنای پژوهش نداریم که همین تولید دانشبنیان میشود و زاینده است و منجر به تولید پایدار و آیندهدار و ایجاد اشتغال و پرورش نیروی فنی متخصص میشود. الآن کشور نیاز دارد که گروه تحصیلکرده سر کار باشد طبیعتاً در صنایع قدیمی ما جایی برای آنها نیست. برای همین یا باید مهاجرت کنند، یا باید در شرکتهایی که بر اساس پژوهش و دانش فعالیت میکنند، کار کنند.
شرکتهای دانشبنیان در یک دهه اخیر چه مسیری را طی کردهاند که اکنون میتوانند در حوزه اقتصاد و اشتغال تأثیرگذار باشند؟
فکر کنم اواخر سال ۸۹ بود که اولین قانون برای شرکتهای دانشبنیان آمد و اسم آن قانون، حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات بود که در این ده، یازده سال مسیر آهسته و پیوستهای به واسطه آن شکل گرفت. در آن زمان، شاید تنها تکه ما از این جورچین همین مراکز رشد یا انکوباتورها بودند و این مفهومی بود که برای همه تازگی داشت. عدهای از دانشگاههای تیپ یک، مراکزی به نام مرکز رشد داشتند که گروههای دانشگاهی در آنجا شرکتهای کوچک تأسیس میکردند و این داستان از همان قانون حمایت سال ۸۹ شروع شد. البته در آن زمان پارک فناوری کشور در پردیس هم تأسیس شده بود. سال ۹۱ بود که صندوق نوآوری و شکوفایی آرامآرام آمد و با آن سرمایه قابلقبولی که به آن داده شد، حمایت را شروع کرد و مفاهیم سرمایهگذاری خطرپذیر آمد. بعد صندوقهای پژوهشی و فناوری و پارکهای علمی و فناوری زیاد شدند. اخیراً هم شتابدهندهها زیاد شدند و کارخانههای نوآوری دائم در حال تأسیس هستند. هر کدام از اینها تکهای از اکوسیستم یا پازلی بودند که هدف واحدی داشتند؛ یعنی فرد دانشگاهی یا کسی کار پژوهشی میکند و محصول و خدمت نوینی را به جامعه عرضه میکند، مسیر مشخص و بستر فکرشده و کمخطری برایش باشد.
الآن شرایط نسبت به ده یازده سال پیش خیلی فرق کرده؛ یعنی برای کسی که الآن قصد شروع این کار را دارد، بستری فراهم شده که دیگر سردرگمی آن سالها را ندارد. شاید مهمترین اتفاقی که در این حوزه افتاد، قانون جهش تولید دانشبنیان بود. اواخر سال ۱۴۰۰ در مرکز مشخص شد که این قانون خیلی مترقی است و اگر تأیید شورای نگهبان را بگیرد، بخش بزرگی از دغدغههای کسانی را که کار تولید دانشبنیان انجام میدهند، پوشش میدهد؛ یعنی به خیلی از دستگاههای کشور تکلیف کرده که چه تغییراتی در قوانین پیش آمده تا این شرکتها بتوانند در مسیر ساده کار کنند. این قانون مجموعهای از دغدغهها بود که شاید در این یک دهه جمع شده و امسال در قالب قانون جهش تولید دانشبنیان ابلاغ میشود. شاید یکی از مهمترین نکاتش این است که قانون محوریت را حفظ کرد؛ یعنی آن محوریتی که قبلاً در اختیار معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری بوده، اینجا روی آن تأکیدشده و این مطلب مهمی است؛ چون ما برای ادامه این حرکت، به ثبات نیاز داریم و این قانون کمک میکند.
در بیانات رهبر انقلاب بحث دو برابرشدن تعداد این مؤسسات مطرح شد. این امر چگونه امکانپذیر است؟ اگر موانعی وجود دارد، چگونه باید برطرف شوند؟
ما در کشور حدود هفت هزار شرکت دانشبنیانِ تعیینشده داریم. ده درصد اینها شرکتهای دانشبنیان تولیدی نوع یک هستند که کالا یا خدمات با سطح بالای فناوری و ارزشافزوده بالا تولید میکنند. چند مدل شرکت دانشبنیان دیگر هم داریم که شامل نوکای نوع یک، نوکای نوع دو و اخیراً هم شرکت دانشبنیان نوع سه هستند. اگر از آن هفت هزار، ده درصدشان دانشبنیان تولیدی نوع یک باشند، آن شرکتهایی میشوند که محصولی تولید میکنند که ارزش رقابت و صادرات دارد و باعث اشتغالآفرینی و ارزآوری میشود. ده درصد از هفت هزار تا یعنی هفتصد شرکت و ظرفیت ایران هفتصد شرکت نیست و خیلی بیشتر از اینهاست.
مسئلهای که باید مراقب آن بود، تفسیر به رأیها و شعارزدگیهاست. قطعاً نگاه رهبر انقلاب این نیست که یکسری سازوکار و تأیید صلاحیت شرکتها نادیده گرفته شود تا تعداد بالا رود. همانطور که رهبر انقلاب گفتند، تغییر سربرگ و نصب تابلوی تبلیغاتی کار نیست. قطعاً رسانهها و افرادی که درگیر هستند باید جلوی این انحراف را بگیرند؛ یعنی نباید با شعارزدگی و تفسیر به رأی تحلیلی از دانشبنیان ارائه شود.
حرکت تولید دانشبنیان مثل هر کار خوب دیگری زمانبر است. ده سال گذشته تا الآن ما به این نقطه رسیدیم و این موضوع به اولویت کشور تبدیل شده است. حالا این گروهی که در این ده سال خاک خوردند، دلسوز بودند و حرکت آرام و پیوستهای انجام دادند و فرهنگسازی کردند، الآن همانها باید متولی این موضوع شوند. گروهی هم که مانع کار بودند و مانعتراشی میکردند، الآن که میبینند نگاه رهبر انقلاب بهسمت تولید دانشبنیان است، اگر بیایند سریع جهتگیری کنند و بگویند که ما متولی بودیم و میخواهیم کاری کنیم، این واقعاً ضربهزدن است و این مسیر اصیل و آرام منحرف میشود. به نظرم راهش ثبات مدیریت عمل به آن قانون است؛ یعنی اگر کسی میخواهد در این یکسال حرکتی در جهت نامگذاری سال انجام دهد، باید دنبال کند تا آن قانون جهش تولید دانشبنیان محقق شود و آییننامههای اجراییاش زودتر به جریان بیفتد و دستگاهها همکاری کنند.
نامگذاری امسال این تفسیر را بهوجود آورد که قرار است نگاه علمی به حل مسائل اقتصاد و اشتغال کشور وجود داشته باشد. لازمه این کار چیست؟
تصمیمات بر محور دانش و دادهمحور، مطالبه همیشگی بوده است؛ یعنی بهجای عملیات سلیقهای و تصمیمگیریهای عجیبغریبمحور، باید دید که دادههایمان چه میگوید و به کدام سمت برویم تا آن تصمیم گرفته شود. این خواست همیشگی است. اینکه امسال به این شکل نامگذاری شده مثل نامگذاریهای سالهای قبل، اشاره به فرآیند یکساله ندارد، بلکه اشاره به تغییر نگاه دارد و باید دیده شود. مسئله اقتصاد، یکی از مهمترین مسائل کشور است و نیاز به این دارد که بر اساس یکسری داده و دانش تصمیمگیری شود، نه بهصورت سلیقه و بر اساس منافع شخصی.
چه نسبتی بین اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانشبنیان وجود دارد؟
مسئلهای که در مورد اقتصاد مقاومتی مطرح است اینکه ما آن را واکنش به شرایط تحریمی میدانیم؛ یعنی ما میدانیم که باید بهخاطر شرایطی که پیش میآورند بهسمت تولید یکسری از نیازهای جاری و نیازهایی که بهصورت سنتی وجود داشته برویم و تولید بر مبنای اقتصاد مقاومتی انجام دهیم. در واقع، آن چیزی را تولید کنیم که اگر تحریممان کردند، آسیب نبینیم.
الآن بحث اقتصاد و فعالیت تولید دانشبنیان جامعتر است؛ یعنی شما جدا از اینکه نیاز گذشته و حال خودتان را برطرف میکنید، با آیندهنگری و فعالیت اقتصادی امنتر بهاصطلاح در اقیانوس آبی حرکتکردن را دنبال میکنید؛ مثلاً، شما یکسری محصولاتی که ارزشافزوده بالا داشته و تولیدکنندههای اندکی در دنیا آن را دارند، تولید میکنید و بعد بازارهای رقابتی بینالمللی خواهان آن محصولات میشوند و شما با این کار بهصورت راهبردی شانس تحریم را کم میکنید و برای کشورهایی که خواهان محصول شما هستند وابستگی ایجاد میکنید. مثل کشور چین که در این حوزهها خیلی فعال است و خیلی از کشورها به آن وابسته هستند؛ بنابراین، اقتصاد دانشبنیان مفهوم کلانتر و برای کشور نیاز قطعیتری است. ما نمونه این اتفاق را در زمان کرونا داشتیم و در آن دوره نیازهای اولیه خود را که شامل ماسک، مواد ضدعفونی کننده و ... بود، برطرف کردیم. رسانهها خیلی به آن نپرداختند، ولی ما خیلی زود نیازی را که کشور به ونتیلاتور برای بیمارهای آی. سی. یو داشت، توسط همین شرکتهای دانشبنیانِ تأییدشده داخلی برطرف کردیم.
زمانی که کشورهای اطراف ما رمدیسیور را بهخاطر گرانی در پروتکلهای درمانیشان قرار نمیدادند، در دورترین مراکز بهداشتی ایران بهوفور وجود داشت. از همه مهمتر، زمانی که آنتیبادی درمان بیمارانی که درگیری ریوی داشتند، به اسم اکتمرا، دچار کمبود جهانی شد و کشور سوئیس توان تأمین آن را نداشت، یک شرکت دانشبنیانِ ایرانی تأمین داخلی دارو را انجام داد. جدا از اینکه این شرکت داروی حیاتی با قیمت ارزانتر و با کیفیت را تأمین کرد، کشورهایی مثل اندونزی، ترکیه و ... هیئتهای تجاریشان را فقط برای خرید این دارو به ایران میفرستادند؛ چون کشور سوئیس فقط آن دارو را داشت و به کشور خودش و کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا صادر میکرد و خیلی از کشورها بدون دارو مانده بودند.
ما در شرکت خودمان که محصولات دارویی نانوذرهای صادر میکنیم، در همین شرایط تحریمی چند سال اخیر کاری کردیم که رقیب آمریکایی از بازارهای اطرافمان خارج شوند. ما سالهاست که داروی حیاتی به اسم سرطان لوزالمعده را با کیفیت بالا و با قیمت مناسب تأمین میکنیم. اگر هر کدام از اینها نبود، نه کسی دلش میسوخت تا از ایران دارو بخرد، نه کسی ریسک این را قبول میکرد که در شرایط تحریمی با ایران مبادله کند. همه اینها فعالیت دانشبنیان بوده است؛ یعنی شما با آیندهنگری محصولاتی را تولید کردی که آن کشورها ناچارند از شما بخرند. این کار در اقتصاد دانشبنیان حرکت تهاجمی است؛ یعنی بر اساس توانمندیهای کشور کاری کنید که دیگر کسی هوس نکند ما را تحریم کند.
یعنی اقتصاد مقاومتی، تدافعی و اقتصاد دانشبنیان، تهاجمی است.
مثل پدافند غیرعامل که هم تهاجمی و هم تدافعی عمل میکند؛ یعنی شما نیاز داخل را قبل از اینکه تهاجم بهمعنی عاملش انجام شود، برطرف میکنید و کار پدافندی کرده و از اینکه کشورها از شما بینیاز باشند، پیشگیری کردید.
در حال حاضر، در سطح دنیا چه نگاهی به تولید و اقتصاد دانشبنیان وجود دارد؟
در بازارهای جهانی و در کشورهایی که از نظر اقتصادی توسعهیافته محسوب میشوند، چیزی غیر از اقتصاد تولید دانشبنیان نداریم؛ یعنی همه آن چیزی که هست، اقتصاد دانشبنیان است. شرط بقای بنگاه اقتصادی در بازار رقابتی و در تجارت آزاد، بهروزبودن آن است؛ یعنی باید محصولات و خدمات جدیدی که نیاز به پژوهش و تولید دانش دارد، عرضه کند و بهشرطی در آن بازار رقابتی باقی میماند که بتواند کار دانشی و پژوهشی کند و در بازار محصول جدید ارائه دهد. مثل کاری که شرکتهای آمریکایی آی. تی. آی. سی. تی انجام میدهند. اکثر شرکتهای پیشرو در اقتصاد دنیا که به شرکتهای چند ملیتی معروف هستند، وقتی شما صورتهای مالیشان را نگاه میکنید، سهمی که پژوهش و تحقیق و توسعه از فروششان دارد، حدود ده تا بیست درصد است؛ یعنی آنها بر اساس درآمدهای میلیارد دلاری که دارند، ده تا بیست درصد درآمد خود را صرف پژوهش و تولید دانش میکنند تا جایگاه خود را در این بازار رقابتی حفظ کنند.
بنابراین بحث تولید دانشبنیان اقتضاء بازار جهانی است. شاید برای بازار دنیا با این عنوان شناخته نشود، ولی این وجود دارد که شرط بقاء شما، باقیماندن در حوزه دانش و پژوهش و عرضهکردن محصولات جدید بر مبنای پژوهش است.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای بررسی بیشتر این موضوع، گفتوگویی با دکتر نوید گودرزی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مدیرعامل شرکت نانو دارو پژوهان انجام داده است.
تحلیل شما به عنوان یکی از فعالان حوزه دانش بنیان از نامگذاری امسال چیست؟
قطعاً این نامگذاری با سازوکار مشخصی انجام میشود؛ یعنی یکسری پیشنهاد بررسی شده و انتخاب نام صورت میگیرد و بعد رهبر انقلاب آن را اعلام میکنند. وقتی رهبر انقلاب موضوع تولید دانشبنیان را مطرح کردند، فعالان این حوزه واقعاً غافلگیر شدند. طبیعتاً این نامگذاری باعث میشود بخش بزرگی از توجه مسئولان و مردم بهسمت تولید دانشبنیان سوق داده شود.
ما شرکتهایی داریم که دانششان بخش مهم سرمایهشان است و محصولات و خدماتشان را بر پایه دانش تولید میکنند. به عبارتی، مبنای تولید محصول و ارائه خدماتشان فعالیت پژوهشی و آوندی است. این شرکتها نقطه مقابل شرکتهای صنعتی گذشته هستند که سرمایه اصلی آنها، زیرساخت و ماشینآلات و کارخانه فیزیکی و نیروی کارگری است.
اما چگونگی ارتباط و تناسب آن با تولید و اشتغالآفرینی این است که در اقتصاد زاینده راهی غیر از تولید ثروت از طریق دانش نداریم. برای رفع تقاضاهای جدید بازار و رفع نیازهایی که بعضاً جامعه هنوز به آن فکر نکرده، راهی غیر از تولید بر مبنای پژوهش نداریم که همین تولید دانشبنیان میشود و زاینده است و منجر به تولید پایدار و آیندهدار و ایجاد اشتغال و پرورش نیروی فنی متخصص میشود. الآن کشور نیاز دارد که گروه تحصیلکرده سر کار باشد طبیعتاً در صنایع قدیمی ما جایی برای آنها نیست. برای همین یا باید مهاجرت کنند، یا باید در شرکتهایی که بر اساس پژوهش و دانش فعالیت میکنند، کار کنند.
شرکتهای دانشبنیان در یک دهه اخیر چه مسیری را طی کردهاند که اکنون میتوانند در حوزه اقتصاد و اشتغال تأثیرگذار باشند؟
فکر کنم اواخر سال ۸۹ بود که اولین قانون برای شرکتهای دانشبنیان آمد و اسم آن قانون، حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات بود که در این ده، یازده سال مسیر آهسته و پیوستهای به واسطه آن شکل گرفت. در آن زمان، شاید تنها تکه ما از این جورچین همین مراکز رشد یا انکوباتورها بودند و این مفهومی بود که برای همه تازگی داشت. عدهای از دانشگاههای تیپ یک، مراکزی به نام مرکز رشد داشتند که گروههای دانشگاهی در آنجا شرکتهای کوچک تأسیس میکردند و این داستان از همان قانون حمایت سال ۸۹ شروع شد. البته در آن زمان پارک فناوری کشور در پردیس هم تأسیس شده بود. سال ۹۱ بود که صندوق نوآوری و شکوفایی آرامآرام آمد و با آن سرمایه قابلقبولی که به آن داده شد، حمایت را شروع کرد و مفاهیم سرمایهگذاری خطرپذیر آمد. بعد صندوقهای پژوهشی و فناوری و پارکهای علمی و فناوری زیاد شدند. اخیراً هم شتابدهندهها زیاد شدند و کارخانههای نوآوری دائم در حال تأسیس هستند. هر کدام از اینها تکهای از اکوسیستم یا پازلی بودند که هدف واحدی داشتند؛ یعنی فرد دانشگاهی یا کسی کار پژوهشی میکند و محصول و خدمت نوینی را به جامعه عرضه میکند، مسیر مشخص و بستر فکرشده و کمخطری برایش باشد.
الآن شرایط نسبت به ده یازده سال پیش خیلی فرق کرده؛ یعنی برای کسی که الآن قصد شروع این کار را دارد، بستری فراهم شده که دیگر سردرگمی آن سالها را ندارد. شاید مهمترین اتفاقی که در این حوزه افتاد، قانون جهش تولید دانشبنیان بود. اواخر سال ۱۴۰۰ در مرکز مشخص شد که این قانون خیلی مترقی است و اگر تأیید شورای نگهبان را بگیرد، بخش بزرگی از دغدغههای کسانی را که کار تولید دانشبنیان انجام میدهند، پوشش میدهد؛ یعنی به خیلی از دستگاههای کشور تکلیف کرده که چه تغییراتی در قوانین پیش آمده تا این شرکتها بتوانند در مسیر ساده کار کنند. این قانون مجموعهای از دغدغهها بود که شاید در این یک دهه جمع شده و امسال در قالب قانون جهش تولید دانشبنیان ابلاغ میشود. شاید یکی از مهمترین نکاتش این است که قانون محوریت را حفظ کرد؛ یعنی آن محوریتی که قبلاً در اختیار معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری بوده، اینجا روی آن تأکیدشده و این مطلب مهمی است؛ چون ما برای ادامه این حرکت، به ثبات نیاز داریم و این قانون کمک میکند.
در بیانات رهبر انقلاب بحث دو برابرشدن تعداد این مؤسسات مطرح شد. این امر چگونه امکانپذیر است؟ اگر موانعی وجود دارد، چگونه باید برطرف شوند؟
ما در کشور حدود هفت هزار شرکت دانشبنیانِ تعیینشده داریم. ده درصد اینها شرکتهای دانشبنیان تولیدی نوع یک هستند که کالا یا خدمات با سطح بالای فناوری و ارزشافزوده بالا تولید میکنند. چند مدل شرکت دانشبنیان دیگر هم داریم که شامل نوکای نوع یک، نوکای نوع دو و اخیراً هم شرکت دانشبنیان نوع سه هستند. اگر از آن هفت هزار، ده درصدشان دانشبنیان تولیدی نوع یک باشند، آن شرکتهایی میشوند که محصولی تولید میکنند که ارزش رقابت و صادرات دارد و باعث اشتغالآفرینی و ارزآوری میشود. ده درصد از هفت هزار تا یعنی هفتصد شرکت و ظرفیت ایران هفتصد شرکت نیست و خیلی بیشتر از اینهاست.
مسئلهای که باید مراقب آن بود، تفسیر به رأیها و شعارزدگیهاست. قطعاً نگاه رهبر انقلاب این نیست که یکسری سازوکار و تأیید صلاحیت شرکتها نادیده گرفته شود تا تعداد بالا رود. همانطور که رهبر انقلاب گفتند، تغییر سربرگ و نصب تابلوی تبلیغاتی کار نیست. قطعاً رسانهها و افرادی که درگیر هستند باید جلوی این انحراف را بگیرند؛ یعنی نباید با شعارزدگی و تفسیر به رأی تحلیلی از دانشبنیان ارائه شود.
حرکت تولید دانشبنیان مثل هر کار خوب دیگری زمانبر است. ده سال گذشته تا الآن ما به این نقطه رسیدیم و این موضوع به اولویت کشور تبدیل شده است. حالا این گروهی که در این ده سال خاک خوردند، دلسوز بودند و حرکت آرام و پیوستهای انجام دادند و فرهنگسازی کردند، الآن همانها باید متولی این موضوع شوند. گروهی هم که مانع کار بودند و مانعتراشی میکردند، الآن که میبینند نگاه رهبر انقلاب بهسمت تولید دانشبنیان است، اگر بیایند سریع جهتگیری کنند و بگویند که ما متولی بودیم و میخواهیم کاری کنیم، این واقعاً ضربهزدن است و این مسیر اصیل و آرام منحرف میشود. به نظرم راهش ثبات مدیریت عمل به آن قانون است؛ یعنی اگر کسی میخواهد در این یکسال حرکتی در جهت نامگذاری سال انجام دهد، باید دنبال کند تا آن قانون جهش تولید دانشبنیان محقق شود و آییننامههای اجراییاش زودتر به جریان بیفتد و دستگاهها همکاری کنند.
نامگذاری امسال این تفسیر را بهوجود آورد که قرار است نگاه علمی به حل مسائل اقتصاد و اشتغال کشور وجود داشته باشد. لازمه این کار چیست؟
تصمیمات بر محور دانش و دادهمحور، مطالبه همیشگی بوده است؛ یعنی بهجای عملیات سلیقهای و تصمیمگیریهای عجیبغریبمحور، باید دید که دادههایمان چه میگوید و به کدام سمت برویم تا آن تصمیم گرفته شود. این خواست همیشگی است. اینکه امسال به این شکل نامگذاری شده مثل نامگذاریهای سالهای قبل، اشاره به فرآیند یکساله ندارد، بلکه اشاره به تغییر نگاه دارد و باید دیده شود. مسئله اقتصاد، یکی از مهمترین مسائل کشور است و نیاز به این دارد که بر اساس یکسری داده و دانش تصمیمگیری شود، نه بهصورت سلیقه و بر اساس منافع شخصی.
چه نسبتی بین اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانشبنیان وجود دارد؟
مسئلهای که در مورد اقتصاد مقاومتی مطرح است اینکه ما آن را واکنش به شرایط تحریمی میدانیم؛ یعنی ما میدانیم که باید بهخاطر شرایطی که پیش میآورند بهسمت تولید یکسری از نیازهای جاری و نیازهایی که بهصورت سنتی وجود داشته برویم و تولید بر مبنای اقتصاد مقاومتی انجام دهیم. در واقع، آن چیزی را تولید کنیم که اگر تحریممان کردند، آسیب نبینیم.
الآن بحث اقتصاد و فعالیت تولید دانشبنیان جامعتر است؛ یعنی شما جدا از اینکه نیاز گذشته و حال خودتان را برطرف میکنید، با آیندهنگری و فعالیت اقتصادی امنتر بهاصطلاح در اقیانوس آبی حرکتکردن را دنبال میکنید؛ مثلاً، شما یکسری محصولاتی که ارزشافزوده بالا داشته و تولیدکنندههای اندکی در دنیا آن را دارند، تولید میکنید و بعد بازارهای رقابتی بینالمللی خواهان آن محصولات میشوند و شما با این کار بهصورت راهبردی شانس تحریم را کم میکنید و برای کشورهایی که خواهان محصول شما هستند وابستگی ایجاد میکنید. مثل کشور چین که در این حوزهها خیلی فعال است و خیلی از کشورها به آن وابسته هستند؛ بنابراین، اقتصاد دانشبنیان مفهوم کلانتر و برای کشور نیاز قطعیتری است. ما نمونه این اتفاق را در زمان کرونا داشتیم و در آن دوره نیازهای اولیه خود را که شامل ماسک، مواد ضدعفونی کننده و ... بود، برطرف کردیم. رسانهها خیلی به آن نپرداختند، ولی ما خیلی زود نیازی را که کشور به ونتیلاتور برای بیمارهای آی. سی. یو داشت، توسط همین شرکتهای دانشبنیانِ تأییدشده داخلی برطرف کردیم.
زمانی که کشورهای اطراف ما رمدیسیور را بهخاطر گرانی در پروتکلهای درمانیشان قرار نمیدادند، در دورترین مراکز بهداشتی ایران بهوفور وجود داشت. از همه مهمتر، زمانی که آنتیبادی درمان بیمارانی که درگیری ریوی داشتند، به اسم اکتمرا، دچار کمبود جهانی شد و کشور سوئیس توان تأمین آن را نداشت، یک شرکت دانشبنیانِ ایرانی تأمین داخلی دارو را انجام داد. جدا از اینکه این شرکت داروی حیاتی با قیمت ارزانتر و با کیفیت را تأمین کرد، کشورهایی مثل اندونزی، ترکیه و ... هیئتهای تجاریشان را فقط برای خرید این دارو به ایران میفرستادند؛ چون کشور سوئیس فقط آن دارو را داشت و به کشور خودش و کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا صادر میکرد و خیلی از کشورها بدون دارو مانده بودند.
ما در شرکت خودمان که محصولات دارویی نانوذرهای صادر میکنیم، در همین شرایط تحریمی چند سال اخیر کاری کردیم که رقیب آمریکایی از بازارهای اطرافمان خارج شوند. ما سالهاست که داروی حیاتی به اسم سرطان لوزالمعده را با کیفیت بالا و با قیمت مناسب تأمین میکنیم. اگر هر کدام از اینها نبود، نه کسی دلش میسوخت تا از ایران دارو بخرد، نه کسی ریسک این را قبول میکرد که در شرایط تحریمی با ایران مبادله کند. همه اینها فعالیت دانشبنیان بوده است؛ یعنی شما با آیندهنگری محصولاتی را تولید کردی که آن کشورها ناچارند از شما بخرند. این کار در اقتصاد دانشبنیان حرکت تهاجمی است؛ یعنی بر اساس توانمندیهای کشور کاری کنید که دیگر کسی هوس نکند ما را تحریم کند.
یعنی اقتصاد مقاومتی، تدافعی و اقتصاد دانشبنیان، تهاجمی است.
مثل پدافند غیرعامل که هم تهاجمی و هم تدافعی عمل میکند؛ یعنی شما نیاز داخل را قبل از اینکه تهاجم بهمعنی عاملش انجام شود، برطرف میکنید و کار پدافندی کرده و از اینکه کشورها از شما بینیاز باشند، پیشگیری کردید.
در حال حاضر، در سطح دنیا چه نگاهی به تولید و اقتصاد دانشبنیان وجود دارد؟
در بازارهای جهانی و در کشورهایی که از نظر اقتصادی توسعهیافته محسوب میشوند، چیزی غیر از اقتصاد تولید دانشبنیان نداریم؛ یعنی همه آن چیزی که هست، اقتصاد دانشبنیان است. شرط بقای بنگاه اقتصادی در بازار رقابتی و در تجارت آزاد، بهروزبودن آن است؛ یعنی باید محصولات و خدمات جدیدی که نیاز به پژوهش و تولید دانش دارد، عرضه کند و بهشرطی در آن بازار رقابتی باقی میماند که بتواند کار دانشی و پژوهشی کند و در بازار محصول جدید ارائه دهد. مثل کاری که شرکتهای آمریکایی آی. تی. آی. سی. تی انجام میدهند. اکثر شرکتهای پیشرو در اقتصاد دنیا که به شرکتهای چند ملیتی معروف هستند، وقتی شما صورتهای مالیشان را نگاه میکنید، سهمی که پژوهش و تحقیق و توسعه از فروششان دارد، حدود ده تا بیست درصد است؛ یعنی آنها بر اساس درآمدهای میلیارد دلاری که دارند، ده تا بیست درصد درآمد خود را صرف پژوهش و تولید دانش میکنند تا جایگاه خود را در این بازار رقابتی حفظ کنند.
بنابراین بحث تولید دانشبنیان اقتضاء بازار جهانی است. شاید برای بازار دنیا با این عنوان شناخته نشود، ولی این وجود دارد که شرط بقاء شما، باقیماندن در حوزه دانش و پژوهش و عرضهکردن محصولات جدید بر مبنای پژوهش است.