• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1400/12/22
|یادداشت|

شب‌های مهتابی حوض خون

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif کتاب «حوض خون» روایتی از مجاهدت بانوان اندیمشکی از رخت‌شویی در دوران دفاع‌مقدس است که در ۵۰۴ صفحه، به قلم سرکار خانم فاطمه‌سادات میرعالی نوشته و توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی چاپ شده است. در تقریظ رهبر انقلاب بر حاشیه این کتاب آمده است: «اولین احساس، پس از خواندن بخش‌هائی از این کتاب، احساس شرم از بی‌عملی در مقایسه با مجاهدت این مجاهدانِ خاموش و بی‌ریا و گمنام بود. آنچه در این کتاب آمده بخش ناشناخته و ناگفته‌ئی از ماجرای عظیم دفاع مقدس است.»
بخش زن و خانواده پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR (ریحانه) به مناسبت برگزاری «دوازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «
حوض خون» یادداشتی از  سرکار خانم نغمه مستشار نظامی منتشر می‌کند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif در میان سوزوسرمای اواسط پاییز، بی‌توجه به دست‌های زخمی و زمین گل‌آلود، چادرت را به کمر می‌بندی و می‌نشینی پای تشت رخت، آب را باز می‌کنی روی لخته‌های خون، پتوها، ملافه‌ها، اورکت‌های سبز، لباس‌های خاکی؛ تکه‌های پوست آرام‌آرام از لباس‌های نیمه‌سوخته جدا می‌شوند، روی آب می‌‌آیند، مثل گلبرگ‌های پرپر رازقی، لخته‌های خشک‌شده، نم می‌بینند، سرخ می‌شوند، تازه می‌شوند، می‌جوشند و ملافه را یکسر می‌پوشانند، چنگ می‌زنی به ملافه‌های خونی، بوی وایتکس می‌پیچد توی سرت؛ اطاق یک‌سره پر از لباس رزمنده‌های جوان است، برادرانت، پسرانت، پاره‌های دل این خاک، ‌پلاک‌های زخمی را از جیب لباس‌ها در می‌آوری، اشک می‌ریزی، می‌شوری و می‌شورانی، شور و ولوله می‌افتد میان زنان، میان دختران و مادران اندیمشک، می‌جویند و می‌یابند بوی پیراهن یوسف‌ها را، زخم‌ها و بغض‌ها سر باز می‌کنند، نوحه‌خوان از دور روضه می‌خواند و دلت را می‌برند تا کربلا، تا ظهر عاشورا، تا شهادت علی‌اصغر علیه‌السلام تا لحظه به میدان رفتن علی‌اکبر علیه‌السلام؛ زینب زینب گویان بیدار می‌شوی و می‌بینی کتاب در دست به خواب رفته بودی، به خواب نه که به بیداری، به روزهای سرشار بی‌خوابی، به شب‌های مهتابی حوض خون، به جغرافیای دردهای مقدس، به صید مروارید اشک‌های اصیل، به اندیمشک در هشت سال حماسه و پایداری، شهر داستان‌های ناگفته مقاومت، داستان‌هایی که یکی‌یکی چون لاله‌های سرخ از دل خاک سر برمی‌آورند و طرفه حکایاتی دارند شگفت، مانند «حوض خون».

«حوض خون»، روایت زن ایران است، روایت دختر انقلاب است، روایت مادر مسلمان؛ در کنار «حوض خون»، دخترکان ایران قد کشیدند و همراه مردان در مقابل شعله‌های آتش ایستادند، پروبال گرفتند و در قله‌های عشق و معرفت جز به نام حسین علیه‌السلام اشک نریختند.

نویسنده کتاب «حوض خون» دستت را گرفته و تو را برده به اندیمشک چهل سال پیش؛ راه‌آهن، باغ‌ها و کوچه‌باغ‌های زیبا، بیمارستان شهید کلانتری و مسجد، همه پیش چشمت روشن و زنده‌اند، پویا و در حرکت که ناگهان در چهارم آذرماه ۶۵ در زیر آماج آتش دشمن بعثی به خاک و خون می‌نشینند. راه‌آهن را در حال سوختن در آتش می‌بینی و گریه می‌کنی، جوی‌ها را لبریز از خون می‌بینی و اشک می‌ریزی، دست دختربچه‌ای را جدا از بدن می‌بینی و پای پسرکی را کنار خیابان، تکه‌تکه پیکرهای شهدا بر روی درخت‌ها،  بام خانه‌ها، کابل‌های برق و در و دیوار زنده‌اند، می‌بینی، قلبت آتش می‌گیرد. اشک امان نمی‌دهد و آوای روله‌روله و مویه زنان و دختران تو را می‌برد به‌سمت دیگر شهر، به نبض زنده اندیمشک، به رخت‌شوی‌خانه؛ زنان و دختران جوان پابه‌پای مادران، چادر به کمر بسته‌اند و آستین همت را بالا زده‌اند و از حوض خون یاقوت و مرجان بیرون می‌کشند، غسل می‌دهند و به خاک می‌سپرند. اینجا اثری از ناله و مویه و گریه و بی‌تابی نیست. رخت‌شوی‌خانه سراسر شوروحال است. انگار به خط مقدم آمده‌ای و آن‌ها رزمندگان عاشق‌اند در شب عملیات؛ بلندبلند صلوات می‌فرستند، دم می‌گیرند و روضه اکبر علیه‌السلام می‌خوانند، صلوات می‌فرستند برای سلامتی امام و رزمندگان و می‌خوانند: «خمینی کبیرم، رهبر بی‌نظیرم».

اینجا زمان در لحظه صفر عاشقی متوقف شده است. «حوض خون»، بندهای رخت، پتوهای زخمی، رخت و لباس‌های نیمه‌سوخته، یک‌صدا روضه می‌خوانند. شصت‌وچهار زن همدلانه و مؤمنانه پابه‌پای مردان ایستاده‌اند و مسیر را برای حرکت همسر و فرزندانشان در مسیر دین خدا هموار کرده‌اند‌؛ شصت‌وچهار روایت خواندنی را قطره‌قطره در حوض خون می‌بینی و با شوق و بهت، الله‌اکبرگویان به ابهت صبر زینبی این بانوان حماسه‌ساز می‌نگری و راز ماندگاری این نهضت را درمی‌یابی؛ مردانی که در دامان این حماسه زنان و مهربانوان زینبی پرورش یافته‌اند محال است کشور به دشمن دهند و زنانی از نسل این مادران باغیرت بعد از چهل سال هنوز در حال جهادند با دوختن ماسک برای بیماران و درمانگران، با حضور در غسالخانه‌های دوران کرونا، با شهادت در خط مقدم درمان.

عشق به ولایت و حب دین و وطن با گوشت و خون زنان و مردان این مرزوبوم عجین شده است و برکات صبر زینبی و مقاومت فاطمی بانوان «حوض خون» اثرش را در شیر پاک مادران و تربیت آینده‌سازان ایران جلوه‌گرکرده و خواهد کرد. این حوض، یک دریاست؛ دریایی که به اقیانوس عظیم عاشوراییان پیوسته است و نمادی است ماندگار از استقامت و ایستادگی زنان نستوه ایران اسلامی.