1391/01/28
گزیدهای از بیانات در دیدار شورایعالی سازمان نظام پرستاری
آنکه من لازم میدانم تأکید بکنم، منزلت پرستار است. من اصرار دارم این مطلب گفته بشود تکرار بشود بازْتکرار بشود تا همه بدانند که پرستار یک نیروی خدماتیِ صِرف نیست، یک نیروی حیاتبخش است. حقیقتاً در خدمات پزشکی وقتی انسان محاسبه میکند، نقش پرستار یک نقش درجهی یک باید تعریف بشود.
اگر پزشک خوبی باشد، بیمارستان خوبی باشد، امّا پرستار خوبی نباشد، هیچ تضمینی برای بهبود بیمار وجود ندارد؛ درحالیکه اگر چنانچه فرض کنیم شرایط خیلی شرایط خوبی هم نباشد امّا یک پرستار دلسوزی بالا سر باشد، احتمال بهبود در آن بیمار وجود دارد؛ یعنی یک چنین وضعی است وضع پرستار. این را باید همه بدانند. هم خود پرستارها به این منزلت و جایگاه مهم و رفیع توجّه کنند و قدر کارشان را بدانند... هم مردم و مسئولین بدانند. این یک طرف قضیّه است.
یک طرف دیگر هم فشار زیادی است که بر پرستار میآید؛ یعنی پزشک، عنصر مسئولی است در مقابل بیمار و حقیقتاً هم خدمت پزشکی یک خدمت بسیار باارزش و بیبدیلی است، لکن آن مقداری که پرستارِ یک بیمار زیر فشار روحی و عصبی قرار میگیرد، پزشکْ اصلاً آن مقدار زیر فشار قرار نمیگیرد. آه و نالهی بیمار را بشنو، شکایتش را بشنو، دردش را بدان، مرتباً از او پذیرایی کن، تر و خشکش کن؛ مگر شوخی است اینجور کارها؟ کسی دو ساعت پهلوی یک بیمار بنشیند با تعهّد، آن وقت میفهمد که پرستاری که بنا است در روز و شب چندین ساعت با بیمارهای مختلف سر و کار داشته باشد چه میکشد.
اگر پزشک خوبی باشد، بیمارستان خوبی باشد، امّا پرستار خوبی نباشد، هیچ تضمینی برای بهبود بیمار وجود ندارد؛ درحالیکه اگر چنانچه فرض کنیم شرایط خیلی شرایط خوبی هم نباشد امّا یک پرستار دلسوزی بالا سر باشد، احتمال بهبود در آن بیمار وجود دارد؛ یعنی یک چنین وضعی است وضع پرستار. این را باید همه بدانند. هم خود پرستارها به این منزلت و جایگاه مهم و رفیع توجّه کنند و قدر کارشان را بدانند... هم مردم و مسئولین بدانند. این یک طرف قضیّه است.
یک طرف دیگر هم فشار زیادی است که بر پرستار میآید؛ یعنی پزشک، عنصر مسئولی است در مقابل بیمار و حقیقتاً هم خدمت پزشکی یک خدمت بسیار باارزش و بیبدیلی است، لکن آن مقداری که پرستارِ یک بیمار زیر فشار روحی و عصبی قرار میگیرد، پزشکْ اصلاً آن مقدار زیر فشار قرار نمیگیرد. آه و نالهی بیمار را بشنو، شکایتش را بشنو، دردش را بدان، مرتباً از او پذیرایی کن، تر و خشکش کن؛ مگر شوخی است اینجور کارها؟ کسی دو ساعت پهلوی یک بیمار بنشیند با تعهّد، آن وقت میفهمد که پرستاری که بنا است در روز و شب چندین ساعت با بیمارهای مختلف سر و کار داشته باشد چه میکشد.