• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1400/08/30
گزارشی از یازدهمین پاسداشت ادبیات مقاومت و رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «تنها گریه کن»

قد کلمات کوتاه است!

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif به مناسبت هفته‌ی کتاب و کتابخوانی، «یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» همراه با انتشار تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «تنها گریه کن» از سوی مؤسسه‌ی پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی، امروز یکشنبه ۳۰ آبان‌ماه)، با حضور جمعی از خانواده‌های معظم شهدا، پیشکسوتان جهاد و مقاومت و فعالان حوزه‌ی ادبیات و هنر دفاع مقدس، با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در تالار وحدت برگزار شد.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR
گزارشی از این مراسم را در ادامه منتشر میکند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif مشغول کلنجار با نسخه الکترونیک کتابم که به تالار وحدت میرسم. سر در گوشی، قدم‌های اول را برمی‌دارم. چند دقیقه‌ای تا شروع مراسم مانده است. به خواندن کتاب ادامه می‌دهم و وقتی چایی داغ را به زور سر می‌کشم که بروم و در تالار جاگیر شوم «اشرف سادات»، قهرمان کتاب، بچه‌ پنجم یا ششمش (حسابش از دستم دررفته است!) به دنیا آمده و وسط ترشی و مربا درست کردن و لباس دوختن برای رزمنده‌ها در خانه‌ای که تبدیل به پایگاه بسیج و سنگر پشتیبانی جبهه شده دارد برای بچه اسم انتخاب می‌کند.

اشرف سادات ذهنم را به هم ریخته است. این حجم از با گوشت و پوست و استخوان جنگیدن و از جان مایه گذشتن و فعالیت خلاقانه و بی‌امان برای انقلاب و اسلام از جانب یک زن هیجان‌زده‌ام کرده است. وارد مراسم می‌شوم، کلیپی از سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره نقش زنان در انقلاب و دفاع مقدس در حال پخش است. برایم جالب است که رهبر انقلاب حتی پیشرو بودن زنان در انقلاب مشروطه را هم یادآوری می‌کنند و می‌گویند زنان زمانی حرکتشان را شروع کردند که فقط علما و خواص در میدان بودند. بعد اشاره به بعضی علما می‌کنند که با شرکت زنان در تظاهرات علیه شاه مخالف بودند، اما امام از این امر حمایت کرد و در بعضی شهرها تظاهرات‌ها با حضور زنان شروع شد و پس از آن حرکت‌های مردانه پا گرفت. نکته تأمل‌برانگیز دیگری که می‌شنوم درباره روحیه مادران شهداست، که مانع زمین‌گیر شدن ما در جنگ شد:‌ «در زیارت خانواده‌های شهدا، اغلب اوقات مادران شهید را شجاع‌تر و مقاوم‌تر از پدران شهید یافتم. ۱۳۹۱/۰۲/۲۳ اگر این مادرها آن وقتی که جنازه‌ی بچه‌هاشان می‌آمد یا حتّی نمی‌آمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهای اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.» ۱۳۹۰/۱۰/۱۴

آیاتی که برای شروع برنامه انتخاب شده است هم هم‌راستا با برنامه و سخن گفتن از زنان بزرگ و موثر تاریخ است. آیاتی از سوره تحریم درباره آسیه، همسر فرعون که از دل قصر طاغوت به توحید رسید و از خدا خانه‌ای در بهشت را طلب کرد. مراسم رسماً شروع می‌شود و مجری در اولین جملاتش تجربه‌ای مشابه تجربه من را بیان می‌کند. می‌گوید «من خواندن این کتاب را برای این مراسم شروع کردم، اما کار به جایی رسید که دیگر خودم نمی‌توانستم زمین بگذارمش». من هم وقتی کتاب را شروع کردم فهمیدم با یک کتاب حسابی و یک آدم حسابی طرفم که مشتاقم بشناسمش.

سخنران اول مراسم، آقای ایمان عطارزاده، معاون دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، درباره حرکت‌هایی که پس از تقریظ‌ نوشتن‌های رهبر انقلاب در فضای فرهنگی کشور بوجود می‌آید صحبت و این تقریظ‌ها را موجب شکل‌گیری آثار متنوع فرهنگی و هنری پیرامون محتوای کتاب‌های تقریظ‌شده معرفی می‌کند. ما هم در این مراسم به صورت زنده شاهد درستی حرفش هستیم. خانم «نغمه مستشارنظامی» براساس محتوای کتاب «تنها گریه کن» ترکیب‌بندی سروده است که همین هم مورد ستایش رهبر انقلاب قرار گرفته است و رهبری درباره شعر ایشان نوشته‌اند:‌ «بسیار کار درست و به‌جایی کرده‌اند؛ آن بانوی شهیدپرور و آن حماسه، در خور چنین ستایش است. ای کاش برای دیگر مادران ارجمند شهیدان در قم -مانند مادر شهیدان زین‌الدّین- و در سراسر کشور نیز زلال قریحه‌ی شاعران، آثاری بیافریند.
من هم آن کتاب را خوانده‌ام و چند کلمه تقریظ بر آن نوشته‌ام.».

خانم مستشارنظامی خودش هم در مراسم حضور دارد و بخش‌هایی از ترکیب‌بندش را برای مهمانان مراسم می‌خواند. یکی از بندهای شعرش ناظر به عنوان کتاب و ماجرای آن است:
«اگر چه در غم روی تو نیستم تنها
چنان که خواسته بودی گریستم تنها
تو در کنار منی هر نفس، خدا اینجاست
نه، صادقانه بگویم که نیستم تنها
گرفته دست مرا هر زمان به مرحمتی
هر آن زمان که به یادت گریستم تنها
تو خواستی که نبیند غم مرا دشمن
تو خواستی که چو زینب بایستم تنها
تو خواستی که ببینی که من سر افرازم
که یاد اوست همه هست و نیستم تنها
بخوان دوباره بخوان روضه خوان، هلاک شدم
به یاد حضرت ارباب زیستم تنها»...

این شعر تنها یکی از آثاری است که حول محور این کتاب تولید شده است. برای کتاب هم نماهنگ‌های کوتاه داستانی ساخته شده است و هم گروه تئاتری از بروجرد صحنه‌هایی از کتاب را بازآفرینی نمایشی کرده‌اند.

سخنران بعدی مراسم، «آقای علی‌رضا مختارپور» دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور است. او ابتدا به تعابیری عجیب از امام‌خمینی(ره) و رهبر انقلاب درباره زنان اشاره می‌کند. امام در جایی گفته‌اند:‌ «چه افتخاری بالاتر از این که زنان بزرگوار ما در مقابل رژیم ستمکار سابق، و پس از سرکوبی آن، در مقابل ابر قدرتها و وابستگان آنان در صف اول ایستادگی و مقاومت از خود نشان داده‌اند که در هیچ عصری چنین مقاومتی و چنین شجاعتی از مردان ثبت نشده است. مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آنقدر اعجاب آمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز بلکه شرمسار است» و در جایی دیگر بالاتر از آن را:‌ «بانوان، رهبر نهضت ما هستند، ما دنباله آنها هستیم. من شما را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شمایم. خداوند شما را برای اسلام حفظ کند»...رهبر انقلاب هم در تعبیری از حس خشوع و خضوعی که هر انسانی در برابر چنین زنانی تجربه می‌کند سخن گفته‌اند.

مختارپور می‌گوید رهبری پاسداشت یاد شهدا را بروز احساسات نمی‌دانند، بلکه آن را ضرورتی ملی برای حفظ کشور تلقی می‌کنند. به همین جهت حتی از شعرا خواسته‌اند برای دفاع‌مقدس شعر بگویند. در آخر سخنانش هم اشاره جالبی به سن و سال نویسنده کتاب «تنها گریه نکن» می‌کند که متولد دهه شصت و سال‌های پایانی جنگ است. یعنی اینکه انقلاب نسلی پرورانده که پرچم روایتگری حماسه‌هایش را بالا نگه‌داشته است.

قسمت بعدی برنامه هم دعوت از همین نویسنده است. «خانم اکرم اسلامی». مجری با ذکر نکته‌ای سنجیده به استقبال او می‌رود: «هرچند زندگی قهرمان کتاب، به خودی خود بسیار دراماتیک و جذاب است، اما قلم روان و خوش‌خوان نویسنده کتاب هم تاثیر مهمی در ارزشمندی این اثر داشته است.»

* هل جزاء الاحسان الا الاحسان؟
خانم اسلامی صحبت نمی‌کند؛ از روی متنی که نوشته می‌خواند:‌ «من از مادری هیچ نمی‌دانستم و باید ندیده و نشناخته می‌نوشتمش. کار آسانی بود؟ بله. خدا جنس لطیف را از اول مادر آفریده...» او در متنش شرحی ادبی و پر حس و حال از آنچه در مدت نوشتن کتاب بر خودش گذشته است می‌دهد و در پایان صحبتش درباره ویژگی‌های مشترکی که در مادران شهدا دیده است می‌گوید:‌ «اینها در عین کم‌سوادی آگاهند و بصیر، به لطف اجداد مکاسب‌خوانده‌شان خوب فقه می‌دانند، اخلاق را نزدیک به کمال بلدند، حق‌الناس را کأنه یک گوی گداخته می‌دانند، تکلیف‌محورند، انقلاب برایشان موضوعیت دارد و صرفاً یک واقعه تاریخی نیست، دایره محرماتشان بسیاری از مکروهات را هم در برمیگیرد و به سادگی از مستحبات نمی‌گذرند، اینها همان‌هایند که ذکر مخصوص هرروز را بلدند، دائم‌الوضویند، دائم‌الصدقه، ظرف کوچکی حتی شده از غذایشان سر سفره همسایه است که بوی غذا بلند می‌شود...، هزارجور ظرایف تربیتی بلدند و یس و تبارکشان ترک نمی‌شود...» اسلامی متن پرمحتوای قشنگش را با این جمله تمام می‌کند:‌ «من ساکت. شما بفرمایید: هل جزاء الاحسان الا الاحسان؟»

* هر چه شما بگویید...
نوبتی هم که باشد دیگر نوبت اصل کاری است. ماجرای شهادت محمد، پسر اشرف سادات را هم خوانده‌ام. حالا قلبم تندتند می‌زند که قرار است خود اشرف سادات را اینجا ببینم. خانم اشرف سادات منتظری از آنچه که انتظار داشته‌ام جوان‌تر است. البته فکر می‌کنم روحیه مقاوم و فعالش است که او را اینطور سرزنده نگهداشته. برایش صندلی گذاشته‌اند بنشیند، اما به احترام مهمانان نمی‌نشیند. به حضار سلام می‌کند و خود را «مادر شهید محمد معماریان» که از قم آمده معرفی می‌کند. تواضعش به چشمم می‌آید. می‌گوید سخنران نیستم، از هرچه شما بگویید از همان می‌گویم. از میان جمع از او می‌خواهند ماجرای شفای پایش به دست پسرش در خواب را بگوید. محمد توی خواب شال سبزی به مچ پای مادرش می‌بندد و می‌گوید این را از کربلا آورده است. مادر بیدار می‌شود و شال سبز را در بیداری به پایش می‌بیند. هنوز هم اشرف سادات نخ‌های آن شال و تربت امام‌حسین علیه‌السلام را در اختیار حاجت‌دارها می‌گذارد و حاجات روا می‌شوند. آخر صحبت از جمع می‌خواهد هر حاجتی دارند دست به دامن امام حسین بشوند.

* ۸۰ درصد والدین شهدا رفته‌اند
در این میان وزیر ارشاد هم خودش را به مراسم رسانده. از مادر شهید می‌خواهد برای باز شدن گره‌های معیشتی و فرهنگی کشور و حل مشکلات مردم دعا کند. او وصیتنامه‌های شهدا را آکنده از پیام‌های فرهنگی می‌داند که وظیفه صیانت و عمل به آنها به دوش ماست. نکته غم‌انگیز صحبت‌هایش آنجاست که می‌گوید ما نزدیک به هشتاد درصد پدران و مادران شهدای دفاع مقدس را از دست داده‌ایم و باید قدر باقی‌مانده‌هایشان را بدانیم.

آخرین بخش مراسم، رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب است. مجری برای این رونمایی از مهمان دیگری هم دعوت می‌کند تا نمونه‌ای دیگر از آدم‌های اعجاب‌برانگیز را با همین چشم‌های کوچک‌مان ببینیم: حاجیه خانم کارگر عزیزی، همسر، فرزند، خواهر و مادر ۵ شهید! در بهت و حیرت دیدن او متن تقریظ آقا بر کتاب را هم می‌شنویم: «با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه‌ی تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .. هیچ سرمایه‌ی معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایه‌ی باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانه‌ی مادرانه به آن نیاز داشت. ۱۰ اسفند ۱۳۹۹
ــ از نویسنده جدّاً باید تشکّر شود».

 به قول خانم اکرم اسلامی، «تحیر بزرگ‌ترین دستاورد من از پژوهش و تفکر در دایره مرکزمحور مادران شهداست». با دیدن زنانی چنین بلندقامت مثل اشرف سادات منتظری، تازه می‌شود ذره‌ای پی‌برد که کلمات رفیع رهبران انقلاب در وصف این زنان، نه استعاره است و نه اغراق. حقیقت محض است و همچنان، کلمات قدشان به قدر کافی بلند نیست.