1400/07/23
بررسی سیره مبارزاتی امام حسن عسکری (ع)
امام عسکری (ع) شیعه را برای عصر غیبت آماده کرد
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
تبیین زندگی امام حسن عسکری علیهالسلام و تشریح دورهی زمانی منتهی به غیبت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف موضوع گفتوگویی است که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR با حجتالاسلاموالمسلمین مجتبی کلباسی، استاد حوزهی علمیه قم انجام داده است.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
کیفیت ارتباط و حتی محدثبودن ائمه علیهمالسلام به این معناست که از جانب خداوند برای آنها الهاماتی مشخص و معین بیاید. میفرماید اگر علم ما در هر هفته تجدید نشود، ما دچار نقصان میشویم. علوم ما هر هفته تجدید میشد تا علوم و معارف متناسب با شرایط زمان باشد. این حقیقت واحد در مورد همهی ائمه هم وجود دارد. ما در بین ائمه تفاوتهای فردی هم داریم. مثلاً، ما امامی داریم که در سنین سی یا چهل سالگی به امامت رسیده است. ائمه سنین و شرایط مختلفی داشتند، ولی در مجموع آنان برای تمامی زمانها الگو هستند. مثل الگوی غیبت که در زمان امامین عسکریین علیهمالسلام این الگو به نقطهی کمال رسید و جامعهی شیعه برای ورود به عصر غیبت آماده شد. بنابراین، ائمه علیهمالسلام مثل انبیاء از نظر اصول و مبانی همانند یکدیگرند. احادیث و احکام شرعی چه از امام صادق علیهالسلام، یا از امام باقر علیهالسلام و یا از امام عسکری علیهالسلام باشد، هیچ فرقی برای ما نمیکند؛ چون سیره و شیوهی آنان با همهی تنوعش در انتها یک معنا دارد. ما باید بتوانیم در هر زمان با تحلیل سیرهی معصومین در زمان خودشان راه خودمان را پیدا کنیم.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
حالا امام در این شرایط چگونه باید امامت کند؟ چگونه پیام خود را به مردم برساند؟ یکی از شیوههای حضرت فردسازی بود؛ یعنی مأموران حکومتی و محافظان حضرت گاهی در زندان و در محیطهای دیگر غالباً تحت تأثیر اخلاق و رویهی حضرت قرار میگرفتند، بهطوریکه آنها از ارادتمندان حضرت میشدند. مثلاً، انفاق امام بهگونهای بود که نیاز فرد را برطرف میکرد و زندگیاش را زیرورو میکرد؛ یعنی اگر نیازمند بود، نیاز او بهطور کلی برطرف میشد.
جایگاه امام عسکری علیهالسلام در همان شرایط بسیار سخت بود. در زمان امام هادی علیهالسلام شیعیان فکر میکردند که محمدبنعلی (امامزاده سیدمحمد) امام است، ولی ایشان قبل از شهادت امام هادی علیهالسلام از دنیا رفت و امام عسکری علیهالسلام بهعنوان جانشین حضرت در مدت کوتاهی معرفی شدند. واقعاً شرایط اجتماعی بسیار سختی برای حضرت بود. ایشان را به سامرا بردند تا دائماً تحت نظر باشد و اجازهی فعالیت اجتماعی و جمعکردن شیعیان دور خودش را نداشته باشد. ایشان نمیتوانستند مثل بسیاری از ائمه به معارف و مسائل اجتماعی و سیاسی ورود پیدا کنند. امام عسکری علیهالسلام و پدرشان مصلحت دیدند که اینگونه شیعه و تفکر اهل بیت را حفظ کنند.
علوی از ارادتمندان و شیعیان حضرت در سامرا میگوید یک روز که فهمیدیم امام عسکری علیهالسلام میخواهند از خانه بیرون بیایند، به همراه چند نفر از شیعیان بر سر راه حضرت ایستادیم تا ایشان را زیارت کنیم. همینطور که منتظر بودیم، قاصدی نامهای برای ما آورد. در آن نامه نوشته شده بود که امروز هیچکس بر من سلام نکند و با دست اشاره نکند. شما امروز در امان نیستید و خطر شما را تهدید میکند. ببینید شرایط برای امام عسکری علیهالسلام چگونه بوده است. وقتی علیبنعاصمِ نابینا نزد حضرت میآید و اعلام ولایت و برائت از دشمنان میکند و میگوید بهخاطر محدودیتها و فشارها نمیتوانیم عقایدمان را ابراز کنیم، حضرت به نقل از پیامبر میفرمایند کسی که نتواند ما را یاری کند و در خلوت از دشمنان ما بیزاری جوید و کسی که مخفیانه دشمنان ما را نفرین کند، صوت و صدایش به همهی ملائکه میرسد و ملائکه برای او دعا میکنند.
در این شرایط، حضرت در رفع و رد شبهات و همچنین حفظ جان شیعه بسیار تلاش میکردند؛ حتی همان زمان هم حضرت با این مسئله روبهرو بودند که عدهای از شیعیان، تشیع و پیروی از معصومین را صرفاً در مبارزات سخت و با سلاح و شمشیر میدانستند، درحالی که تقریباً هیچکدام از آنها نتوانستند در تاریخ و در آن زمان توفیقی بهدست بیاورند و جز افزودن مصیبت و ناراحتی و گرفتاری برای شیعیان چیزی نداشت؛ حتی خود امام عسکری علیهالسلام را بهخاطر نهضتی که در کوفه پدیدار شده بود، زندانی کردند. لذا، حفظ تفکر و جان شیعه از جمله مسائلی بود که امام با مدیریت سازمان وکالت در بلاد مختلف شیعیان، این اقدامات را راهبری میکردند.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
مهمتر از همهی اینها، مسائلی است که بهصورت پنهانی انجام شده است؛ حتی ولادت حضرت بهنحوی بوده که عدهای انکار کردند و گفتند که امام عسکری علیهالسلام فرزندی نداشتند. این خفاء ولادت همانند خفاء ولادت حضرت موسی علیهالسلام بود که بهصورت کاملاً پنهانی و دور از چشمان بود؛ حتی زمانی که حضرت موسی علیهالسلام به سنی رسیدند که دیگر نمیشد ولادت حضرت را پنهان کرد، در کاخ فرعون با آن داستانی که در قرآن مجید هم آمده بزرگ شد، درحالیکه او همان حضرت موسی علیهالسلام موعود بود.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
در رأس همه، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نسبت به پدیدهی غیبت سخن گفتهاند؛ همان حدیث انتفاع بالشمس که از پیامبر نقلشده که میفرمایند وقتی خورشید کامل پشت ابر میرود و قرص آن مشخص نیست، ولی حرارت و نور آن موجود است و کار خود را انجام میدهد. امیرالمؤمنین علیهالسلام هم بارها به مسئلهی غیبت پرداختهاند. ما در نهجالبلاغه و در سایر کلمات حضرت میبینیم که ایشان میفرمایند باید حجتی در بین مردم باشد. حالا حجت ظاهر یا مستتر فرقی نمیکند. عین عبارت «غائبالمستور» در احادیث هست. ائمهی دیگر هم بحث غیبت را مطرح کردهاند؛ حتی امام عسکری علیهالسلام و پدر بزرگوارشان امام هادی علیهالسلام بهخاطر شرایط و فضایی که در آن زمان ایجاد شده بود و امکان حضور عادی در بین مردم را نداشتند، غیبت را به شیعه تعلیم دادند. یکی از پیشبینیهای مختلف آنان در غیبت امام، بحث سازمان وکالت بود؛ یعنی ارجاع امور به کسانی که خبیر به امورند. شیعه دوران تمرینی را طی کرد تا بتواند بدون حضور امام وظایف و تکالیف خود را در مقولهی اعتقاد و عمل انجام بدهد.
البته نهتنها امامین عسکریین علیهمالسلام، بلکه امام موسیبنجعفر علیهالسلام هم با آن زندانهای مکرر و طولانی در نوع غیبت نسبی هستند. درست است که امام سجاد علیهالسلام، امام مجتبی علیهالسلام و حتی سیدالشهداء علیهالسلام در مدینه بودند، امّا اینطور نبود که مردم بهراحتی با آن حضرات در ارتباط باشند. مثلاً، یونسبنالرحمان میگوید من بارها خدمت امام صادق علیهالسلام رفتم تا دربارهی حضرت حجت سؤال کنم. حضرت نکاتی فرمودند که ناگهان فردی اموی وارد شد و حضرت کلام را قطع کردند. میگوید چندین بار رفتم که ادامهی کلام حضرت را بشنوم، امّا موفق نشدم تا اینکه برای بار چندم حضرت ادامهی آن کلمات را برای من فرمودند و من شادمان شدم. گویا در تمام عمرم نتوانستم از این موهبت بالاتر حاصل کنم. بنابراین، آن حضرات هم در غیبتی نسبی قرار داشتند.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
امام عسکری و امام هادی علیهمالسلام وکلای مشترک زیادی مانند حسنبنراشد بغدادی، ایوببننوح، علیبنجعفر همدانی، جعفربنسهیل، عثمانبنسعید عمری (وکیل امام عصر)، ابراهیمبنعبده نیشابوری، احمدبناسحاق رازی، احمدبنمطهربنمحمد، احمدبنعلی رازی، جعفربنسبیل، عروهبنیحیی، قاسمبنعطا و محمدبناحمدبنجعفر داشتند، که بعضیشان وکیل چند امام و بعضی فقط وکیل یک امام بودند. آنها نمایندگان و وکلای حضرات معصومین علیهمالسلام بودند و در شهرها و مناطق مختلف حضور داشتند و امور را رتقوفتق و احکام را تبیین میکردند؛ حتی گاهی داوری و قضاوت بین شیعیان و تبلیغ اصول و مبانی در حد مقدور و میسور توسط آنها انجام میگرفت و گاهی ملاقات حضوری هم داشتند. البته با شیوههایی مثل فروشندگی با حضرات معصومین علیهمالسلام ملاقات میکردند. عمدتاً هم بهوسیلهی نامه ارتباط برقرار میشد که ردوبدلشدن نامهها هم بسیار مخاطرهآمیز بود؛ چون بلافاصله متهم میشدند و مورد تعرض و آزار و اذیّت خلفای عباسی و ایادیشان قرار میگرفتند.
هر کسی به حضرات معصومین علیهمالسلام تمایل پیدا میکرد، مجرم محسوب میشد و همین تمایل کافی بود که فردی را ساقط و او را از بسیاری از جریانات عادی امور برکنار کنند. بهخاطر همین، سازمان وکالت ترتیباتی داشت؛ یعنی خود حضرات معصومین علیهمالسلام وکلا و جانشین آنان را مشخص میکردند و میگفتند تا زمانی که وکیل قبلی زنده هست، شما حق اظهار مطلب ندارید. با این کار هم اختلاف بهوجود نمیآمد و هم دشمن بهسرعت آگاهی پیدا نمیکرد. بنابراین، سازمان وکالت برای حل مشکل غیبت مثل یک دارو بود. این وکالت در زمان امام عصر هم ادامه پیدا کرد. البته ما گاهی بهعنوان وکیل و گاهی بهعنوان نایب خاص از آنها یاد میکنیم که چهار نفر بودند و با رحلت آخرین نماینده و وکیل امام عصر، کار نیابت و وکالت به پایان رسید و دوران غیبت کبری شروع شد. با عصر غیبت کبری، دوران جدیدی آغاز شد. البته در دوران غیبت کبری، حضرت وکیل و نایب معینی ندارند. در این دوران، بنابر ادلهی قرآنی، روایی و عقلی، فقیهان کار پیشوایی و حل مشکل شیعیان و بیان مسائل و استخراج مسائل و احکام شرعی را به عهده دارند.