• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1400/07/10
چرا باید کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» را مطالعه کرد؟

دریچه‌ای به معرفت جامع از اسلام

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif مهرماه سال ۱۳۵۳ هم‌زمان با ماه مبارک رمضان بود که جلسات «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» در مسجد امام حسن مجتبی علیه‌السلام شهر مشهد برگزار شد. تبیین اندیشه‌ی اسلامی بر پایه‌ی مباحث قرآنی ایده‌ای بود که آیت‌الله خامنه‌ای مباحث خود را بر اساس آن تنظیم کردند و با سبکی نوین برای علاقه‌مندان به مباحث دینی در جلساتی در مسجد امام حسن مجتبی علیه‌السلام شهر مشهد در دهه‌ی پنجاه شمسی ارائه می‌دهند؛ جلساتی که به‌سرعت آوازه‌ی آن در مشهد می‌پیچد؛ مجموعه مباحثی که شاید مهم‌ترین اثر در شناخت سنگ بنای فکری و اندیشه‌ی کلان ایشان است. کتابی که در آن نمایی کلی از اندیشه‌ی اسلامی ارائه می‌شود که اصول فکری و عملی اسلام را با نظمی خاص و درهم‌تنیده مطرح ساخته است و به‌دلیل ارائه‌ی نگاهی جامع از تفکر توحیدی و با عطف نظر به تمامی ابعاد زندگی بشر، رهیافتی نو به قرآن دارد.

«طرح تبیین رئوس و اصول کلی اندیشه‌ی اسلامی با تکیه بر قرآن کریم»، مجموعه‌ی مباحثی است که در سال ۱۳۵۳ شمسی مطرح می‌شود که در ابتدا کتابچه‌ای از خلاصه مباحث در سال ۱۳۵۴ منتشر شد؛ امّا صورت کامل و پیاده‌شده‌ی همه‌ی سخنرانی‌ها بعد از انقلاب انجام شد. پس از وقوع انقلاب اسلامی نیز تا مدت‌ها انتشار متن کامل سخنرانی‌ها ممکن نشد. البته بخش‌هایی از آن در قالب جزوه‌ها و کتابچه‌هایی در دسترس قرار می‌گرفت؛ امّا مجموعه‌ی سخنرانی‌ها در سال ۱۳۹۲ در قالب کتابی با نام «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» از سوی مرکز صهبا منتشر شد.

روش دست‌اندرکاران تهیه و انتشار کتاب چنین بوده است که بدنه‌ی اصلی کتاب را از کنار هم قراردادن محتوای جلسات سامان دهند و برای حفظ مستقل جلسات، ابتدای هر جلسه، در صفحه‌ای شماره جلسه، عنوان جلسه و تاریخ برگزاری جلسه درج شده است و انتهای هر جلسه نیز با قراردادن پلی‌کپی آن جلسه مشخص شده است؛ حتی کتاب به‌گونه‌ای تنظیم شده است که بیان و لحن رهبر انقلاب که با دوران رهبری تفاوت دارد به مخاطب منتقل شود و خواننده با مطالعه‌ی کتاب همان حس مخاطبِ نشسته در مجلس خطیب انقلابی ایستاده پشت تریبون را که با شور و حرارت بسیار سخن می‌گوید، پیدا ‌کند.

یکی از ویژگی‌های مهم کتاب این است که محتوای جلسات از ابتدا تا انتها، انتخاب عنوان کتاب، ترتیب چهار بخش اصلی کتاب شامل ایمان، توحید، نبوت و ولایت، انتخاب عنوان برای هر جلسه، چگونگی ورود و خروج به بحث، انتخاب آیات و ... همه با نظر رهبر انقلاب تنظیم شده است.

* روایت تاریخی جلسات قرآنی مسجد امام حسن مجتبی (ع) مشهد
بعد از تعطیلی جلسات آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد کرامت مشهد در اسفند سال ۱۳۵۲ بود که اقامه‌ی نماز جماعت در مسجد امام حسن مجتبی علیه‌السلام از طرف ایشان شروع می‌شود و شب‌های شنبه آیت‌الله خامنه‌ای به سخنرانی می‌پرداختند. به‌مرور زمان، کار مسجد امام حسن علیه‌السلام رونق گرفت، به‌اندازه‌ای که کوچکی مسجد، گنجایش علاقه‌مندان به سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای را نداشت. (۱)

روزهای آخر تابستان، امام جماعت مسجد کوچک و نیمه‌کاره‌ی امام حسن مجتبی علیه‌السلام، در انتهای بازار سرشور مشهد، با شروع ماه رمضان برنامه‌ی جدیدی برای مسجد می‌ریزد. سیدعلی خامنه‌ایِ سی‌و‌پنج‌ساله، با آن قد رشید و چشمان نافذش، بنا می‌کند هر روزِ ماه مبارک، بعد از نماز ظهر و عصر، قرآن به دست، پشت تریبون بایستد و یک ساعت با موضوع «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» سخنرانی کند.

هر روز به تعداد افرادی که در این جلسه شرکت می‌کنند، افزوده می‌شود به‌گونه‌ای که حتی در گاراژ پشت مسجد هم جایی برای نشستن پیدا نمی‌شود. جلسات سید‌علی آقای خامنه‌ای با سایر جلسات تفاوت‌های جدی داشت؛ قبل از شروع جلسه، به هر نفر خلاصه‌ای از مباحث را می‌دادند، خطیب انقلابی ایستاده نطق می‌کرد و قاری قرآن بعد از سخنرانی آیات مطرح‌شده در بحث را قرائت می‌کرد. (۲)

گزارشگر ساواک معتقد است که سیدعلی خامنه‌ای در این سخنرانی‌ها «به تشریح اصول انقلابی قرآن و به‌طور کنایه در لفافه به تشویق و تحریک مردم و به پایداری [در برابر] اختلافات طبقاتی» می‌پردازد. به اعتقاد او «در پس این نشست‌ها سازماندهی دیگری وجود دارد که این جوانان را تبدیل به گلوله‌های آتشین می‌کند. هر کس قدری دقت و توجه به وضع مجلس مزبور … و نحوه‌ی اعمال و گفتار اکثر حضار می‌نمود، درمی‌یافت که جوان‌ها … [که] بیش از صد نفر بوده و دانشجو و کارگر و کارمند جزء و دهاتی‌هایی که در یکی دو سال اخیر به مشهد کوچ کرده‌اند، بوده و به‌طوری که … می‌گویند این گروه به‌طور مدام آموزش می‌بیند و تبلیغات آن‌چنان مؤثر است که جوانان را به‌صورت گلوله‌ی آتش درآورده و از هیچ چیز ترس ندارند. مبلغین گروه به عناوین مختلف ثابت می‌کنند که در حال حاضر دستگاه دولتی از حکومت یزید پلیدتر و بدتر است و گفته می‌شود که شماها مانند امام حسن و علی‌اکبر حسین هستید؛ دستگیری و احیاناً مرگ برایتان افتخار است و تمام اعضاء وابسته، با ایمان راسخ این ادعا را قبول دارند.» (۳)

حساسیت ساواک نسبت به سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد بالا گرفته است؛ جلساتی که مبانی فکری و پایه‌های معرفتی انقلاب اسلامی را تبیین و تشریح می‌کند. ایشان این جلسات را این‌گونه روایت می‌کنند: «بنده یک ماهِ رمضان در مسجد امام حسنِ مشهد سخنرانیِ مستمر سی جلسه‌ای داشتم. آن زمان به ضبط سخنرانی‌ها خیلی اهمیت داده نمی‌شد؛ امّا استثنائاً همه‌ی این سی سخنرانی ضبط شده ‌است. در آن سخنرانی‌ها راجع به توحید، امامت، ولایت، نبوّت و سایر مباحث اساسی بحث شده‌ است که الآن هم آن‌ها را تأیید می‌کنم. این‌ها پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی بود؛ اگرچه ما آن موقع امیدوار نبودیم که نظام اسلامی شش هفت سال دیگر محقّق شود. می‌گفتیم اگر پنجاه سال دیگر هم ایجاد نشود، بالأخره پایه‌های فکری‌اش این‌هاست. آن کار، جهت‌دادن به فکر نسل جوانِ آن روز بود.» (۴)

امّا در دیگر سو، برخی نیز از این جلسات رنجیده شدند؛ افرادی که توان هضم مباحث بدیع را ندارند و علیه مباحث مطرح‌شده جنجال به راه انداختند. انتقادی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون آن می‌فرمایند: «من در مشهد یک بحثى کردم در باب ولایت، یک برداشت جدیدى از کلمه‌ى ولایت و مسئله‌ى ولایت که ماه رمضان بود و بحث‌هایى براى جوان‌ها مى‌کردیم آن وقت‌ها راجع به توحید و نبوت و چه و از جمله ولایت، یک بحث قرآنى خیلى خوب و کاملى بود بعد هم چاپ شد؛ یعنى خلاصه‌اش هم یک جایى چاپ شد، اصل سخنرانی‌ها هم بعد از انقلاب درآوردند چاپ کردند. یک عده‌اى در مشهد جنجال علیه من به راه انداختند که چرا در زیر کلمه‌‌ی ولایت فلانى این حرف‌ها را زده در حالى که این منکر به‌معناى انکار آن ولایتى که آن‌ها مى‌گفتند که نبود، آن‌ها مى‌گفتند ولایت یعنى محبت. خب ما محبت ائمه را که قبول داریم؛ ولایت یعنى اعتقاد به امامت على. این را که ما قبول داشتیم یک چیزهایى علاوه‌ى بر این‌ها ما از کلمه‌ی ولایت پیدا کرده بودیم. من آیات ولایت را در قرآن جمع کردم؛ آیاتى که در آن کلمه‌ى ولایت به‌کار رفته است «هنالک الولایة لله» را مثلاً فرض کنید و آیات متعددى را، از این کلمات یک برداشت جدیدى از کلمه‌ى ولایت را من عرضه و مطرح کردم. خب این باید مغتنم شمرده بشود. در عالم پزشکى اگر یک نفرى بیاید فرض بفرمایید درباره‌ی حصبه یک ایده‌‌ی جدیدى را مطرح کند که اضافه‌ى بر معلومات قبلى باشد با او چه جورى رفتار مى‌کنند؟ خب احترامش مى‌کنند، تکریمش مى‌کنند.» (۵)

* چرا باید این کتاب را خواند؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی‌های قرآنی خود کوشیده‌اند تا مهم‌ترین پایه‌های فکری اسلام، از سازنده‌ترین و زنده‌ترین ابعادش، در خلال آیات رسا و روشن قرآن جست‌وجو کنند و ضمن تشریح تبیینی که شیوه‌ی تدبر و تعمق در قرآن را به مخاطبان می‌آموزد، پایه‌های مزبور در این آیات مشخص و نشان داده شود و در موارد لازم از روایات صحیح صادره از پیامبر خدا و ائمه معصومین علیه‌السلام برای توضیح و تأکید بهره گیرند تا ضمن اینکه آیاتی از قرآن مورد تأمل و تدبر و فهم قرارگرفته، اصلی از اصول اسلام آن هم از دیدگاهی عملی و زاینده‌ی تعهد و تکلف و به‌عنوان یکی از نقاط طرز تفکر و ایدئولوژی اسلام تبیین گردد.

در مقدمه‌ای که در سال ۱۳۵۳ به قلم خود ایشان به رشته‌ی تحریر درآمده است، از ضرورت طرح اسلام به‌صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصول منسجم و یک‌آهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسان‌ها به‌عنوان یکی از فوری‌ترین ضرورت‌های تفکر مذهبی سخن گفته شده است. در این مقدمه آمده است: «... قرآن ـ‌سند قاطع و تردیدناپذیر اسلام‌ـ در بیشترین موارد، سهمی در روشنگری و راهگشایی نیافته و به‌جای آن، دقت‌ها و تعمقات شبه‌عقلی یا روایات و منقولات ظنی‌ ـ‌و گاه با اعتباری بیشتر‌ـ میدان‌دار و مسئول شناخته‌شده و بالنتیجه، تفکرات اعتقادی جدا از قرآن و بی‌اعتناء به آن، نشو و نما یافته و شکل گرفته است. شاید همین بی‌ارتباطی و بی‌اعتنایی یا احساس بی‌نیازی یا نومیدی از امکان استفادهای صحیح ـ‌که هر یک به نوبه‌ی خود، معلول عوامل خاص است‌ـ موجب آن گشته که تدبر در آیات قرآن، جای خود را به قرائت و تلاوتی سطحی و سرسری و فاقد نتیجه و ثواب دنیوی و یک‌سره برای پاداش و جزای اخروی داده و کتاب کریم الهی دستمایه‌ی عوامی‌ها و عوام‌فریبی‌ها بشود.

با توجه به این واقعیت، می‌توان به‌طور خلاصه سه خصوصیت مهم را در بحث‌ها و گزارش‌های فکری اسلامی، ضرورتی دانست که تخلف از آن، شایسته‌ی متفکران آگاه و مسئول این روزگار نیست؛ نخست آنکه معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و ـ‌همچون همه‌ی مکاتب اجتماعی‌ـ ناظر به تکالیف عملی به‌ویژه زندگی اجتماعی باشد و هر یک از مباحث نظری، از این دیدگاه که چه طرحی برای زندگی انسان و چه هدفی برای بودن او و چه راهی برای رسیدن به این هدف ارائه می‌دهد، مورد بررسی و تأمل و تحقیق قرار گیرد. دیگر آنکه مسائل فکری اسلام به‌صورت پیوسته و به‌عنوان اجزای یک واحد، مورد مطالعه قرار گیرد و هر یک به‌لحاظ آنکه جزئی از مجموعه‌ی دین و عنصری از این مرکب و استوانه‌های در این بنای استوار است و با دیگر اجزا و عناصر، هم‌آهنگ و مرتبط است ـ‌و نه جدا و بی‌ارتباط با دیگر اجزا‌ـ بررسی شود تا مجموعاً از شناخت این اصول، طرح کلی و همه‌جانبه‌ای از دین به‌صورت یک ایدئولوژی کامل و بی‌ابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چند بُعدی انسان استنتاج شود.

دیگر آنکه در استنباط و فهم اصول اسلامی، مدارک و متون اساسی دین، اصل و منبع باشد، نه سلیقه‌ها و نظرهای شخصی یا اندوخته‌های ذهن و فکر این و آن ... تا حاصل کاوش و تحقیق به‌راستی «اسلامی» باشد و نه هر چیز جز آن. برای برآمدن این منظور، قرآن کامل‌ترین و موثق‌ترین سندی است که می‌توان به آن متکی شد که «باطل را از هیچ سوی بدان راه نیست» و «در آن، مایه‌ی روشنگری هر چیز هست» و البته در پرتو تدبیری ژرف‌پیما که خود ما را به آن فرمان داده است. آنچه در این رساله گردآمده، نموداری است از کوششی برای تأمین این منظورها به‌صورت گزارشی از اسلام طی یک سلسله سخنرانی.»

آیت‌الله خامنه‌ای در مقدمه‌ی این کتاب با نگاهی انتقادی به سایر مباحثات و تحقیقات اسلامی، روش و منهج تفسیری خود را این‌گونه تشریح می‌کنند: «در این سخنرانی‌ها کوشیده شد که مهم‌ترین پایه‌های فکری اسلام، از سازنده‌ترین و زنده‌ترین ابعادش، در خلال آیات رسا و روشن قرآن جست‌وجو شود و آن‌گاه ضمن تشریح تبیینی که شیوه‌ی تدبر و تعمق در قرآن را به شنوندگان بیاموزد، پایه‌های مزبور در این آیات، مشخص و نشان داده شود و در موارد لازم، از روایات صحیح صادر از پیامبرِ خدا و ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام برای توضیح و تأکید بهره‌گیری گردد تا ضمن اینکه آیاتی از قرآن مورد تأمل و تدبر و فهم قرارگرفته، اصلی از اصول اسلام آن هم از دیدگاهی عملی و زاینده‌ی تعهد و تکلیف به‌عنوان یکی از نقاط طرز تفکر و ایدئولوژی اسلام تبیین گردیده باشد.»

* پنجره‌ای روبه اصول فکری نهضت اسلامی
نگاه به ضرورت حرکت انقلابی و ایجاد حرکت برای ایجاد حکومت اسلامی در اندیشه و منش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای روشی است که در این نوع مباحث به‌شدت مشهود است؛ مخاطب با خواندن این کتاب، مفسر دغدغه‌مند انقلاب و علاقه‌مند به برپایی حکومت اسلامی را تصویر می‌کند که با مراجعه به قرآن و تبیینی متصل به وقایع اجتماعی و سیاسی در حال تبیین اصول نهضت اسلامی است و تلاش دارد تا مخاطب به‌خصوص جوانان را با خود همراه سازد، پایه‌های فکری انقلاب اسلامی را بر مبنای قرآن تبیین کند و شبهات فکری و رفتاری مستمع خود را بزداید. ایشان ایمان را این‌گونه تعریف می‌کنند: «تلاش و حرکت آدمی-که فلسفه‌ی بودن اوست- نقطه آغاز و سکوی پرشی دارد و آن ایمان است. ایمان یعنی باور، پذیرش و پایبندی به آنچه برای آن و در راه آن به تلاش و جد و جهد است و به راهی که وی را به آن سر منزل می‌رساند و ... بالأخره به خود این تلاش و حرکت. بدون ایمان، هر حرکت و پویشی ناپایدار و بی‌فرجام است و هر پویندئی دل‌مرده و بی‌نشاط و سرانجام، خموش و راکد و بی‌حرکت.» (۶)

ایشان در ادامه‌ی بحث ایمان تلاش می‌کنند تا گره از فکر انسان بازکرده و موانع حرکت او را بردارد و بعد از اینکه توکل و اتکا به خداوند را از نشانه‌های مؤمنین بیان می‌کنند، می‌فرمایند: «-دارم می‌گویم تا همه بشنوند و همه بفهمند- اینی که رایج میان مردم است؛ می‌گویند آقا، خدا خودش باید اصلاح بکند، از بنده خدا کاری برنمی‌آید؛ این غلط است. اگر از بنده خدا کاری برنمی‌آمد، اگر برای از بین‌بردن و ریشه‌کن‌کردن فساد، اراده‌ی آدمی و نیروی آدمی به‌کار نمی‌آمد، خدا انبیاء را بسیج نمی‌کرد. مردم را به پیروی از انبیاء دعوت نمی‌کرد. انبیای الهی را با رسالت‌های سنگین به صحنه‌ی نبرد این جهان نمی‌فرستاد. اینی که می‌بینید خدا کسانی را فرستاده برای ریشه‌کن‌کردن فساد و آن کسان از جنس بشرند، پس، بدانید که فساد بشری را بشر باید ریشه‌کن کند.» (۷)

آیت‌الله خامنه‌ای به بحث ولایت که می‌رسند، با سؤالات مکرر مخاطب بحث خود را درگیر می‌کنند و درصددند تا با شکستن معنای مصطلح و غلط رایج، معنای صحیح از ولایت را ارائه‌داده و آن‌گاه لوازم این اعتقاد را بیان کنند. مثلاً، ایشان می‌پرسند: «بنده و جناب‌عالی آیا دارای ولایت هستیم یا نه؟ من و شما ممکن است دارای ولایت باشیم، آیا مجموعاً جامعه‌ی ما دارای ولایت هست یا نیست؟ ... یک انسان دارای ولایت چگونه انسانی‌ست؟ من چه جوری باشم، دارای ولایتم؟ چه جوری باشم، دارای ولایت نیستم؟» سپس، می‌فرمایند: «تمام تلاش ائمه برای این بوده که ولایت را زنده کنند، جامعه‌ی اسلامی را احیا کنند، این نهالی را که به نام انسان در این مزرع، در این باغستان در این نهالستان غرس‌شده با آب گوارای جان‌بخش حیات‌آفرین ولایت، زنده و سرسبز و بالنده کنند. این تلاش ائمه بوده، از راهش، با شکل لازم.»

«برای ولایت جامعه تلاش‌کردن، معنایش این نیست که بنشینیم مدام چانه بجنبانیم و مدام لق‌دهنی کنیم و فحش به زید و عمرو بدهیم، به این و آن. با این کارها ولایت درست نمی‌شود، با این کارها از ولایت دورتر می‌افتیم. راهش این است که تلاش کنیم برای قدرت‌دادن به ولی اسلام، به ولی‌ای که خدا گفته. دیروز معین کردم که ولی‌ای که خدا گفته چه جوری است. دیروز گفتم یک ولی را خدا با نام می‌گوید، یک ولی را خدا با نشان می‌گوید. یک وقت هست علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام، حسن‌بن‌علی علیه‌السلام حسین‌بن‌علی علیه‌السلام، علی‌بن‌الحسین علیه‌السلام تا آخر ائمه، به نام و خصوصیات مشخص می‌شوند؛ یک وقت هست که نه، با نام مشخص نمی‌شوند. خود آن ولی‌ای که با نام مشخص شده است، می‌گوید: «فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاه» این‌جوری مشخص می‌کند. ولی، ولی‌ست؛ این هم از طرف خداست، آن هم از طرف خداست. منتها او را با اسم معین کرده‌اند، این را با اسم معین نکرده‌اند، این را خصوصیاتش را گفته‌اند. شما خودت حساب کردی، اندازه کردی، قواره گرفتی، الگو را گذاشتی، دیدی درآمد حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای بروجردی مثلاً. توجه کردید؟ وقتی که انسان بنا داشت که قوانین اسلامی و مقررات الهی را در جامعه به‌صورتی که ولایت حکم می‌کند، زنده و احیا بکند، آن وقت می‌گردد راهش را پیدا می‌کند. می‌گردد روش‌ها و شیوه‌هایی که دنیا بر دوش انسان و برگردن انسان می‌گذارد، آن‌ها را یاد می‌گیرد. حالا ما بحث در شیوه‌ها و روش‌ها نداریم، اصلش را بحث می‌کنیم. آن وقت اگر جامعه‌ای دارای ولایت شد، چی می‌شود؟ خوب است در یک کلمه بگویم، مرده‌ست که دارای جان خواهد شد. همین یک کلمه کافی است.» (۸)

تصویر فضای سیاسی و اجتماعی جامعه‌ی مستبد پهلوی که امام خمینی قدس‌سره و یارانش را زیر سخت‌ترین کنترل‌های ساواک قرارداده و با زندان و تبعید و شکنجه تلاش می‌کند تا معارف صحیح اسلامی را که حاصلش نه به جامعه‌ی طاغوتی و برپایی نهضت ایمانی و انقلابی است، از چشم و جان مردم به‌خصوص جوانان دور نگه دارد به‌خوبی می‌تواند حس و حال جوانان مشتاق در مسجد امام حسن مجتبی علیه‌السلام را تصویر کند؛ جوانی که از معارف قرآنی لبریزشده و حال برای ادامه‌ی زندگی فردی و اجتماعی خویش، افق برایش تشریح‌شده و آرمانی جدید دارد و پیوسته معلم مفسر در قالب خطیبی ادیب، ایستاده پشت تریبون، گره‌های فکری و شبهات اندیشه‌ای او را برای ادامه‌ی مسیر می‌زداید و معنای صحیح توحید و ایمان و ولایت را نه به‌صورت انتزاعی و ذهنی در متن زندگی و برای بهبود حیات معنوی در جهان مطرح می‌کند و پس از آن سنگ‌های افتاده در پیش پای عزم حرکت او را برمی‌دارد و چون توکل را از متن قرآن و حدیث درست معنا می‌کند و حرکت انسان در مسیر خواست الهی را تکلیف می‌داند و از تنبلی و بی‌عملی مسلمانان گلایه می‌کند. آری! گزارشگر ساواک خوب فهمیده بود جوانان مسجد امام حسن مجتبی علیه‌السلام مشهد تبدیل به گلوله‌های آتشینی شده بودند که از هیچ چیز ترس نداشتند. «ساواک هم به‌اندازه‌ی خودش می‌فهمید که در نهایت این بحث‌ها، این اعتقادها به یک مبارزه‌ای خواهد انجامید.» (۹)

۱) ر. ک : مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای، ص۸۰
۲) برگرفته از مقدمه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن( با دخل و تصرف)
۳) بهبودی، هدایت الله. شرح اسم. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
۴) بیانات در دیدار اعضای هیئت مؤسس و هیئت امنای مؤسسه پژوهشی - فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱/۴/۴
۵) سخنرانى در اجتماع دانشجویان دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالى، ۱۳۶۷/۷/۱۳
۶) کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صفحه ۵۴
۷) کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صفحه ۶۸
۸) کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صفحه ۵۶۶
۹) مصاحبه مرحوم علی شمقدری (از همراهان حضرت آیت الله خامنه ای در سالهای قبل از انقلاب در مشهد)  با موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی به تاریخ ۱۳۸۱/۹/۲۷