1400/07/08
آرایش رسانهای در عصر پیشرفت ابزارهای ارتباطی باید چگونه باشد؟
الزامات راهبری و بازسازی انقلابی فرهنگ و رسانه
مقابله با امواج تحریف، پراکندن امید و نشاط در فضای عمومی کشور، تأکید بر جهاد تبیین و اصلاح هندسهی رسانهای و فرهنگی کشور از محورهای مهمی است که در یک ماه اخیر از سوی حضرت آیتالله خامنهای مورد تأکید قرار گرفتهاند. دیدار شهریورماه هیئت دولت با ایشان نقطه شروع این موضوعات بود. رهبر انقلاب در این دیدار با تأکید بر بازسازی انقلابی و عقلانی ساختار فرهنگی و رسانهای، حل معضلات این عرصه را نیازمند یک حرکت انقلابی و بنیانی دانستند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به همین مناسبت در یادداشتی از دکتر اکبر نصراللهی، استاد علوم ارتباطات و رسانه به بررسی ضرورتهای بازسازی سازمان و آرایش رسانهای در کشور پرداخته است.
نظامات و سازمانهای مختلف در معرض تغییراتِ پیوسته و پُرشتاب قرار دارند. سازمانهای رسانهای نیز نهتنها مستثنی از تحول و بازسازی نیستند، بلکه در عین حالی که تحت تأثیر عوامل متعدد خود متحول میشوند، خواستگاه، منشأ و سرچشمه تحول و بازسازی و نوسازی نیز هستند و برای بقا و پویایی خود ناگزیر به نوآوری و تغییرات مستمر و دائمیاند.
یکی از عوامل مهمی که تغییر و تحول پیوسته و گسترده در رسانهها را اجتنابناپذیرکرده، تکنولوژیهای ارتباطی و دسترسی همه به آنهاست؛ تحول در تکنولوژیهای ارتباطی با تحول و بازسازی در سازمانها بهویژه سازمان رسانهای و جامعه، ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند بهگونهای که تحول در یکی، تحول در دیگری را موجب شده است. پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی و بروز «پدیدهی ارتباط جمعی شخصی»، سونامی تغییرات در سازمانهای رسانهای و متعاقب آن سایر ارکان جامعه و نوع روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بهویژه سبک زندگی را موجب شده است.
تا پیش از «پدیدهی ارتباط جمعی شخصی» از سال ۱۹۶۰ میلادی و انقلاب در تکنولوژیهای ارتباطی، هر نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگى در واحد جغرافیایى خاصى زاده مىشد، در پدیدگاهِ خود شکل مىگرفت و گسترش مىیافت و چنانچه کارکردها و جاذبههاى خاصى هم داشت، دیگران آن نظام یا اجزایى از آن را اخذ مىکردند. همچنین در همین دوره، سازمانهای رسانهای و وسایل ارتباط جمعی در محدودهی کشور و منطقهی خاصی فعال بودند. این محدودیت جغرافیایی وظایف و هنجارهای خاصی را بر آنان تحمیل میکرد، امّا اینک با پیشرفت وسایل ارتباط جمعی در جهان و امکان دستیابی هر فرد به پیام دلخواه در هر جا و هر زمان و ارسال آن به هر فردی و با هر پلتفرمی اولاً، مرزی وجود ندارد و یا در حال کمرنگشدن است ثانیاً، مدل تولید، مصرف و توزیع پیامها و نوع ارتباط بین تولید، توزیع و مصرفکنندگان هم تغییر کرده است. متأثر از این تغییرات همهی مردم در عین حالی که مصرفکنندهاند، تولید و توزیعکننده هم هستند. بنابراین، در این شرایط هر فرد حقیقی و حقوقی به هر اندازهای که از رسانههای مختلف بهموقع، درست، هوشمندانه و متناسب با نیازهای مخاطبان استفاده کند، برنده است و برعکس.
همچنین سمتوسوی تغییر و تحولات از جامعهی صنعتی بهسمت جامعهی اطلاعاتی، از تکنولوژی نیروطلب به تکنولوژی دانشطلب، از نگرش کوتاهمدت به بلندمدت، از کمیت به کیفیت، از ساختار سلسلهمراتبی به نظام شبکهای، از انحصار و تمرکز ظاهری به کثرت، از استفادهی محدود و صرف از رسانههای سنتی به همهی رسانهها متناسب با تغییر در مصرف و ذائقهی مخاطبان و کاربران، از رسانههای متکثر ضعیف به بلوک و برند رسانهای قوی با سرویسهای متعدد و همافزا و جریانساز، از رویکردهای سنتی، رویدادی و کمی به رویکرد تعاملی، فرایندی و کیفی و از راهبردهای انفعالی و واکنشی به استراتژیهای فعال و فوق فعال و آفندی بوده است.
این تغییر و تحولات و جهت حرکت آنها، بازسازی انقلابی، خردمندانه و عاقلانه و برخاستهی از اندیشه و حکمت، وظایف جدیدی را برای مدیران و سایر عوامل رسانهای ایجاب میکند که ضرورت دارد متولیان رسانهها در برنامهریزیهای خود آنها را لحاظ کنند و رویکردها و راهبردهای متناسب با شرایط و چالشهای جدید را داشته باشند.
پُرواضح است که صرف بازسازی و تغییر راهبرد و رویکرد به تنهایی کافی نیست، بلکه توجه به عامل «زمان» هم بسیار ضروری است. کندی و تأخیر در «شناخت» و «تنظیم و تطبیق» با آرایش جدید رسانهای و شرایط جدید «جهانى» برای کشور و جبههی رسانهای انقلاب اسلامی بسیار گران تمام خواهد شد و بهطور تصاعدی ما را از قافلهی تحول و تکامل و اثرگذاری عقب خواهد انداخت بهگونهای که جبران آن شاید غیرممکن و یا بسیار زیانبار باشد.
با وجود ضرورتهای گفتهشده و به اتکاء شواهد و تحقیقات موجود، حرکتهای رسانههای کشورمان درخور قدردانی و روبهجلوست، امّا در تراز انقلاب اسلامی نیست. سرعتش در موضوعات راهبردی کُند، اقداماتش در مقابل تعرض رسانهای دشمنان غیربازدارنده و غیرهمافزا و نوع اقداماتش غیرجریانساز و راهبردها بیشتر انفعالی بوده است. غفلت از تحلیلمحوری، غلبهی نگاه رویدادی، روزمرگی و ضعف نگاه به آینده (ساختاری و محتوایی) در «حوزهی برنامهسازی»، ضعف ایده و پژوهش، پردازش خطی و تکبُعدی به موضوعات در «حوزهی مخاطرات و بحرانها»، بیشتر طرح مشکل بهجای حل آنها بوده است. نتیجه این نوع عملکرد پدیدهی وارونگی افکار عمومی، کاهش اعتماد مخاطبان، تعمیق شکاف با نخبگان، کاهش توان رقابتی و فرصتسازی برای رسانههای رقیب و دشمن را بهدنبال داشته است.
نظامات و سازمانهای مختلف در معرض تغییراتِ پیوسته و پُرشتاب قرار دارند. سازمانهای رسانهای نیز نهتنها مستثنی از تحول و بازسازی نیستند، بلکه در عین حالی که تحت تأثیر عوامل متعدد خود متحول میشوند، خواستگاه، منشأ و سرچشمه تحول و بازسازی و نوسازی نیز هستند و برای بقا و پویایی خود ناگزیر به نوآوری و تغییرات مستمر و دائمیاند.
یکی از عوامل مهمی که تغییر و تحول پیوسته و گسترده در رسانهها را اجتنابناپذیرکرده، تکنولوژیهای ارتباطی و دسترسی همه به آنهاست؛ تحول در تکنولوژیهای ارتباطی با تحول و بازسازی در سازمانها بهویژه سازمان رسانهای و جامعه، ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند بهگونهای که تحول در یکی، تحول در دیگری را موجب شده است. پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی و بروز «پدیدهی ارتباط جمعی شخصی»، سونامی تغییرات در سازمانهای رسانهای و متعاقب آن سایر ارکان جامعه و نوع روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بهویژه سبک زندگی را موجب شده است.
تا پیش از «پدیدهی ارتباط جمعی شخصی» از سال ۱۹۶۰ میلادی و انقلاب در تکنولوژیهای ارتباطی، هر نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگى در واحد جغرافیایى خاصى زاده مىشد، در پدیدگاهِ خود شکل مىگرفت و گسترش مىیافت و چنانچه کارکردها و جاذبههاى خاصى هم داشت، دیگران آن نظام یا اجزایى از آن را اخذ مىکردند. همچنین در همین دوره، سازمانهای رسانهای و وسایل ارتباط جمعی در محدودهی کشور و منطقهی خاصی فعال بودند. این محدودیت جغرافیایی وظایف و هنجارهای خاصی را بر آنان تحمیل میکرد، امّا اینک با پیشرفت وسایل ارتباط جمعی در جهان و امکان دستیابی هر فرد به پیام دلخواه در هر جا و هر زمان و ارسال آن به هر فردی و با هر پلتفرمی اولاً، مرزی وجود ندارد و یا در حال کمرنگشدن است ثانیاً، مدل تولید، مصرف و توزیع پیامها و نوع ارتباط بین تولید، توزیع و مصرفکنندگان هم تغییر کرده است. متأثر از این تغییرات همهی مردم در عین حالی که مصرفکنندهاند، تولید و توزیعکننده هم هستند. بنابراین، در این شرایط هر فرد حقیقی و حقوقی به هر اندازهای که از رسانههای مختلف بهموقع، درست، هوشمندانه و متناسب با نیازهای مخاطبان استفاده کند، برنده است و برعکس.
همچنین سمتوسوی تغییر و تحولات از جامعهی صنعتی بهسمت جامعهی اطلاعاتی، از تکنولوژی نیروطلب به تکنولوژی دانشطلب، از نگرش کوتاهمدت به بلندمدت، از کمیت به کیفیت، از ساختار سلسلهمراتبی به نظام شبکهای، از انحصار و تمرکز ظاهری به کثرت، از استفادهی محدود و صرف از رسانههای سنتی به همهی رسانهها متناسب با تغییر در مصرف و ذائقهی مخاطبان و کاربران، از رسانههای متکثر ضعیف به بلوک و برند رسانهای قوی با سرویسهای متعدد و همافزا و جریانساز، از رویکردهای سنتی، رویدادی و کمی به رویکرد تعاملی، فرایندی و کیفی و از راهبردهای انفعالی و واکنشی به استراتژیهای فعال و فوق فعال و آفندی بوده است.
این تغییر و تحولات و جهت حرکت آنها، بازسازی انقلابی، خردمندانه و عاقلانه و برخاستهی از اندیشه و حکمت، وظایف جدیدی را برای مدیران و سایر عوامل رسانهای ایجاب میکند که ضرورت دارد متولیان رسانهها در برنامهریزیهای خود آنها را لحاظ کنند و رویکردها و راهبردهای متناسب با شرایط و چالشهای جدید را داشته باشند.
پُرواضح است که صرف بازسازی و تغییر راهبرد و رویکرد به تنهایی کافی نیست، بلکه توجه به عامل «زمان» هم بسیار ضروری است. کندی و تأخیر در «شناخت» و «تنظیم و تطبیق» با آرایش جدید رسانهای و شرایط جدید «جهانى» برای کشور و جبههی رسانهای انقلاب اسلامی بسیار گران تمام خواهد شد و بهطور تصاعدی ما را از قافلهی تحول و تکامل و اثرگذاری عقب خواهد انداخت بهگونهای که جبران آن شاید غیرممکن و یا بسیار زیانبار باشد.
با وجود ضرورتهای گفتهشده و به اتکاء شواهد و تحقیقات موجود، حرکتهای رسانههای کشورمان درخور قدردانی و روبهجلوست، امّا در تراز انقلاب اسلامی نیست. سرعتش در موضوعات راهبردی کُند، اقداماتش در مقابل تعرض رسانهای دشمنان غیربازدارنده و غیرهمافزا و نوع اقداماتش غیرجریانساز و راهبردها بیشتر انفعالی بوده است. غفلت از تحلیلمحوری، غلبهی نگاه رویدادی، روزمرگی و ضعف نگاه به آینده (ساختاری و محتوایی) در «حوزهی برنامهسازی»، ضعف ایده و پژوهش، پردازش خطی و تکبُعدی به موضوعات در «حوزهی مخاطرات و بحرانها»، بیشتر طرح مشکل بهجای حل آنها بوده است. نتیجه این نوع عملکرد پدیدهی وارونگی افکار عمومی، کاهش اعتماد مخاطبان، تعمیق شکاف با نخبگان، کاهش توان رقابتی و فرصتسازی برای رسانههای رقیب و دشمن را بهدنبال داشته است.
شاید دقیقاً به همین دلیل است که رهبر انقلاب بهکرّات و در مناسبات مختلف از جمله در بیانیهی «گام دوم انقلاب»، سخنرانی اوّل فروردین ۱۴۰۰ و اخیراً هم در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری و دیدار اعضای دولت سیزدهم، بر خروج از محاصرهی تبلیغاتی و بازسازی انقلابی فرهنگ و رسانه تصریح و تأکید کردهاند. ایشان در بیانیهی «گام دوم» از تلاش چهلسالهی رسانههای دشمن برای مأیوسسازی مردم و مسئولان و تلاش همیشگی آنها برای تولید و انتشار اخبار دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشاندادن واقعیات، پنهانکردن جلوههای امیدبخش، بزرگکردن عیوب کوچک و کوچک نشاندادن یا انکار محسنات بزرگ فرمودند و از جوانان خواستند در شکستن محاصرهی تبلیغاتی پیشگام شوند. همچنین ایشان در سخنرانی نوروز ۱۴۰۰ از «ولبودن فضای مجازی» و استفادهی دشمن از این وضع برای توطئه علیه ملّت و بیتوجّهی مسئولان امر فرمودند و بر ضرورت مدیریت فضای مجازی تأکید کردند. رهبر انقلاب در مراسم تنفید نیز تصریح کردند: امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانهای است. کار تبلیغاتی کار مهمّی است؛ ما در این زمینه ضعف داریم. ما کمکاری داریم. در زمینهی کار تبلیغاتی و حرکت تبلیغاتی درست و تمهیدات رسانهای باید قویتر و هوشمندانهتر عمل بکنیم.
رهبر انقلاب همچنین در دیدار با اعضای دولت در ششم شهریور ۱۴۰۰ با تأکید بر ضرورت «احیای اعتماد مردم» در مورد فرهنگ و رسانه فرمودند ساختار فرهنگی کشور به «بازسازی انقلابی»؛ یعنی خردمندانه، عاقلانه و برخاسته از اندیشه و حکمت نیاز دارد.
با توجه به مطالبات و انتظارات رهبر انقلاب و تأکیدات مکرر ایشان بهضرورت مدیریت، بازسازی، نوسازی، چابکی، کارآمدی و اثربخشی سازمانهای رسانهای، ضرورت انکارناپذیر تغییر در آرایش رسانهای، نوع و میزان مصرف رسانهای و اهمیت بیشتر شبکههای اجتماعی، هرگونه درنگ در نقد خود، استفاده از تجربیات گذشته، درک شرایط رقابتی و تغییر ساختار برای خروج از محاصرهی تبلیغاتی در گام اوّل، اتخاذ و اعمال راهبردهای واقعنمایی و بازدارندگی رسانهای در گام دوم و اتخاذ و اجرای استراتژی آفندی رسانهها در گام سوم، تابآوری کشور را در قبال تعرض رسانهای دشمنان کاهش و مردم را با خسارات بیشتری مواجهه خواهد کرد.
پُرواضح است که بازدارندگی رسانهای و افزایش تابآوری رسانهای در قبال تحرکات تبلیغاتی دشمنان، بدون بازسازی انقلابی در حوزهی فرهنگ و رسانه مقدور نیست و پیششرط آن شناختن و آگاهشدن از شرایط و ظرفیتهای رسانههای کشور، درک درست از ضعفها و قوتها و امکانات رسانهای جبههی رسانهای دشمن و شناساندن و آگاهکردن مردم و مسئولان است.
همچنین تکیه بر عقلانیت و فناوری (مشارکت بیشتر و تصحیح عناصر فرهنگی نامطلوب و تقویت و بازتولید عناصر فرهنگی پویا و متناسب با تحولات زمان)، سرمایهگذاری در صنایع فرهنگی و فناوری اطلاعات، بالابردن سواد رسانهای، بهرهگیری حداکثری از نخبگان در رسانه، افزایش توان رسانههای مسئول و متعهد در تمامی نقاط دنیا و گسترش فرهنگ اسلامی ایران در سپهر جهان، افزایش تعاملات فرهنگی مطلوب با دیگر فرهنگها و ادیان، ضرورت توجه رسانههای داخلی به آداب و رسوم، سنتها و اسطورهها و خرده فرهنگها، ارائهی تولیدات فرهنگی مناسب بازار جهانی، ساخت و بازساخت مدام سرمایهی فکری خود در برخورد با تحولات کنونی جهان هم در بازسازی انقلابی ضروری است.
بیتردید همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، عرصهی فرهنگ و رسانه «آوردگاه صلاح و فساد و حق و باطل» است و با توجه به نقش دوگانهی (مثبت و منفی) رسانهها در همهی امور، بازسازی و تحول انقلابی و خردمندانه در عرصهی فرهنگ و رسانه، اعتماد و امید مردم را احیاء، نظارت بر کار مسئولان و پاسخگوکردن آنها را اجرا و مشارکت و دلگرمی مردم را برای حل مشکلات و مقابله با تحریمها بیشتر خواهد کرد و جلوی بسیاری از فسادها و نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی از جمله فقر و فساد و تبعیض را خواهد گرفت.
رهبر انقلاب همچنین در دیدار با اعضای دولت در ششم شهریور ۱۴۰۰ با تأکید بر ضرورت «احیای اعتماد مردم» در مورد فرهنگ و رسانه فرمودند ساختار فرهنگی کشور به «بازسازی انقلابی»؛ یعنی خردمندانه، عاقلانه و برخاسته از اندیشه و حکمت نیاز دارد.
با توجه به مطالبات و انتظارات رهبر انقلاب و تأکیدات مکرر ایشان بهضرورت مدیریت، بازسازی، نوسازی، چابکی، کارآمدی و اثربخشی سازمانهای رسانهای، ضرورت انکارناپذیر تغییر در آرایش رسانهای، نوع و میزان مصرف رسانهای و اهمیت بیشتر شبکههای اجتماعی، هرگونه درنگ در نقد خود، استفاده از تجربیات گذشته، درک شرایط رقابتی و تغییر ساختار برای خروج از محاصرهی تبلیغاتی در گام اوّل، اتخاذ و اعمال راهبردهای واقعنمایی و بازدارندگی رسانهای در گام دوم و اتخاذ و اجرای استراتژی آفندی رسانهها در گام سوم، تابآوری کشور را در قبال تعرض رسانهای دشمنان کاهش و مردم را با خسارات بیشتری مواجهه خواهد کرد.
پُرواضح است که بازدارندگی رسانهای و افزایش تابآوری رسانهای در قبال تحرکات تبلیغاتی دشمنان، بدون بازسازی انقلابی در حوزهی فرهنگ و رسانه مقدور نیست و پیششرط آن شناختن و آگاهشدن از شرایط و ظرفیتهای رسانههای کشور، درک درست از ضعفها و قوتها و امکانات رسانهای جبههی رسانهای دشمن و شناساندن و آگاهکردن مردم و مسئولان است.
همچنین تکیه بر عقلانیت و فناوری (مشارکت بیشتر و تصحیح عناصر فرهنگی نامطلوب و تقویت و بازتولید عناصر فرهنگی پویا و متناسب با تحولات زمان)، سرمایهگذاری در صنایع فرهنگی و فناوری اطلاعات، بالابردن سواد رسانهای، بهرهگیری حداکثری از نخبگان در رسانه، افزایش توان رسانههای مسئول و متعهد در تمامی نقاط دنیا و گسترش فرهنگ اسلامی ایران در سپهر جهان، افزایش تعاملات فرهنگی مطلوب با دیگر فرهنگها و ادیان، ضرورت توجه رسانههای داخلی به آداب و رسوم، سنتها و اسطورهها و خرده فرهنگها، ارائهی تولیدات فرهنگی مناسب بازار جهانی، ساخت و بازساخت مدام سرمایهی فکری خود در برخورد با تحولات کنونی جهان هم در بازسازی انقلابی ضروری است.
بیتردید همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، عرصهی فرهنگ و رسانه «آوردگاه صلاح و فساد و حق و باطل» است و با توجه به نقش دوگانهی (مثبت و منفی) رسانهها در همهی امور، بازسازی و تحول انقلابی و خردمندانه در عرصهی فرهنگ و رسانه، اعتماد و امید مردم را احیاء، نظارت بر کار مسئولان و پاسخگوکردن آنها را اجرا و مشارکت و دلگرمی مردم را برای حل مشکلات و مقابله با تحریمها بیشتر خواهد کرد و جلوی بسیاری از فسادها و نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی از جمله فقر و فساد و تبعیض را خواهد گرفت.