• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1400/04/15
مروری بر زندگی زاهدانه آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای، پدر رهبر انقلاب

پارسای متعهد

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif «ایشان دیدشان مثل اغلب علمای شیعه‌ی امامیه، دید بغض و نفرت نسبت به دستگاه بود به‌خصوص که ایشان دوران پهلوی را هم دیده بودند و گذرانده بودند و آن سختی‌ها را چشیده بودند. یک لحظه برای دستگاه‌های گذشته مفید واقع نشد و هرگز در هیچ جلسه‌ای، در هیچ دعوت خصوصی ... ایشان شرکت نکرد، حتی مراسم موزه‌ی آستان قدس رضوی ... سالن تشریفات موزه جایی بود که اعیاد، از علمای مشهد دعوت می‌کردند و بسیاری از موجهین و علما می‌رفتند ... تنها کسی که با یکی دو سه عالم دیگر هرگز در این مراسم شرکت نکرد، پدر من بود.» این‌ها بخش‌هایی از روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از پدرشان آیت‌الله حاج سیدجواد خامنه‌ای است.

آیت‌الله حاج سیدجواد خامنه‌ای، روحانی زاهد و ساده‌زیست اهل آذربایجان بود که در نهایت بعد از سال‌ها درس و بحث در نجف اشرف راهی مشهد شد و آنجا سکنا گزید. روحانی معروف و زاهدی که هنگام رحلت در مشهد علاقه‌مندان زیادی داشت، امّا تمام دارایی‌اش بعد از ۹۱ سال عمر با عزت و ۵۰ سال فعالیت تبلیغی و دینی و امامت جماعت، یک خانه‌ی محقر در یکی از محلات فقیرنشین مشهد و ۴۵ هزار تومان وجه نقد بود.

حاج سیدجواد خامنه‌ای فرزند آیت‌الله سیدحسین خامنه‌ای از روحانیون آزاداندیش و حامی مشروطه‌ی آذربایجان بود. بی‌جهت هم نبود که شیخ محمد خیابانی، دیگر روحانی مبارز و از رهبران مشروطه‌ی تبریز هم به دامادیِ وی درآید و با حاج سیدجواد نسبت سببی پیدا کند. کسی تصور نمی‌کرد که فرزند حاج سیدجواد و برادرزاده‌ی همسر شیخ محمد خیابانی رهبر مجاهدان آذربایجانی سال‌ها بعد به مهم‌ترین چهره‌ی استقلال‌‌طلبانه، ضداستعماری و ضداستکباری جهان اسلام تبدیل شود.

سیدجواد حوالی پاییز ۱۲۷۴ هجری شمسی در نجف اشرف به دنیا آمد. در همان دوران خردسالی بود که خانواده‌اش به تبریز بازگشت. به همین دلیل هم او از همان زمان در جریان حوادث و رخدادهای نهضت مشروطه قرار داشت. احتمالاً خاطراتی از فعالیت‌های شوهرخواهر خود شیخ محمد خیابانی داشته باشد. نوجوان بود که پدرش آیت‌الله سیدحسین خامنه‌ای درگذشت؛ دروس مقدماتی را در تبریز گذراند؛ حوالی سال‌های ۱۲۹۷ هجری شمسی بود که راهی مشهد شد؛ سفری که مسیر زندگی او را تغییر داد. از او نقل می‌کنند که به نزدیکانش گفته بود اگر زندگی اینی است که در مشهد می‌گذرد ما تا پیش از این عمرمان را به بیهودگی گذرانده‌ایم. هم‌جواری با حرم رضوی، زندگی او را وارد مرحله‌ی جدیدی کرده بود.

مادرش در همین ایام درگذشت تا بعد از درگذشت پدر در نوجوانی، سیدجواد حالا در سال‌های جوانی دوباره یک غم بزرگ دیگر را هم تجربه کند. تصمیم سیدجواد برای اقامت دائم در مشهد بعد از درگذشت مادر جدی و هم‌جوار حضرت رضا علیه‌السلام شد. بعد از حدود هشت سال اقامت در مشهد برای تکمیل مراتب علمی‌ راهی نجف اشرف و حوزه‌ی علمیه‌ی این شهر شد. آیات عظام محمدحسین نائینی، آقاضیاء عراقی و سیدابوالحسن اصفهانی از جمله اساتیدی بودند که سیدجواد در این مدت پای درسشان حاضر بود. در این میان آیت‌اللّه نائینی در میان علمای شیعه جایگاهی ویژه داشت و شاگردان بسیاری هم تربیت کرد. بعضی بزرگان همچون آیات عظام سیدابوالقاسم خوئی، سیدمحمدهادی میلانی، حاج شیخ موسی خوانساری، حاج شیخ محمدتقی آملی، میرزا مهدی اصفهانی و آقاسیدجمال گلپایگانی از جمله شاگردان آیت‌الله نائینی بودند.
حاج سیدجواد پس از چند سال حضور در درس آیت‌الله نائینی از ایشان اجازه‌ی روایت و اجتهاد گرفت و بعد از ۵ سال دوباره به ایران بازگشت و راهی مشهد شد؛ امّا همزمان با ضایعه‌ی مرگ همسرش روبه‌رو شد تا سومین تجربه‌ی تلخ را پس از درگذشت پدر و مادرش در آستانه‌ی دهه‌ی چهارم زندگی تجربه کند. همین هم باعث شد تا این مرتبه با بانو خدیجه میردامادی، دختر آیت‌الله حاج سیدهاشم نجف‌آبادی میردامادی عالم مشهور مشهد پیوند همسری ببندد. از آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای و بانو خدیجه میردامادی ۵ فرزند به یادگار مانده است که آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای دومین آن‌هاست.

* یک روحانی زاهد و پارسا
حاج سیدجواد هرچند با بازگشت از نجف به یک عالم صاحب‌نظر و مجتهد تبدیل شده بود، امّا رغبتی به تشکیل جلسه‌ی درس از خود نشان نداد. فرزندش سیدمحمدحسن خامنه‌ای سال‌ها بعد در مورد پدر گفت هیچ‌گاه در طول زندگی‌اش دنبال معرفی خودش نبود. این روحیه‌ی سیدجواد تا آخر عمر هم ادامه داشت؛ زمانی که پسرانش نماینده‌ی مجلس بودند و یکی دیگر از پسرانش هم رئیس‌جمهور بود. در همان دوره‌ای که حاج سیدعلی خامنه‌ای رئیس‌جمهور بود، او ساکن همان منزل محقری بود که ۵۰ سال قبل آن را تهیه کرده بود با همان معماری و شکل و شمایل؛ برای رفت‌وآمد به حرم رضوی هم حاج رضا با وانت پیکان قدیمی‌اش دنبالش می‌آمد و با هم به حرم می‌رفتند.
 
حاج سیدجواد روحیات به‌خصوصی داشت. با وجود آنکه فعالیت سیاسی مشهودی نداشت، امّا اقدامات حاج سیدجواد نشان می‌دهد که او با همه‌ی روحیاتش در نزاع حق و باطل میان انقلابیون و دستگاه پهلوی بی‌طرف نبوده است. او همیشه فاصله‌ی خود را با دستگاه طاغوت حفظ می‌کرد. آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در این‌باره روایت جالبی دارند: «ایشان دیدشان مثل اغلب علمای شیعه امامیه، دید بغض و نفرت نسبت به دستگاه بود،به‌خصوص که ایشان دوران پهلوی را هم دیده بودند و گذرانده بودند و آن سختی‌ها را چشیده بودند. یک لحظه ایشان برای دستگاه‌های گذشته مفید واقع نشد و هرگز در هیچ جلسه‌ای، در هیچ دعوت خصوصی ... ایشان شرکت نکرد، حتی مراسم موزه آستان قدس رضوی ... سالن تشریفات موزه جایی بود که اعیاد، از علمای مشهد دعوت می‌کردند و بسیاری از موجهین و علما می‌رفتند.... تنها کسی که با یکی دو سه عالم دیگر هرگز در این مراسم شرکت نکرد، پدر من بود.»

* آشنایی با امام خمینی (ره)
البته مواضع آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای محدود به این موارد نبود. او از قدیم روابط صمیمانه‌ای با امام خمینی رحمه‌الله‌علیه داشت. آشنایی آن‌ها با هم مربوط به یکی از سفرهای امام خمینی رحمه‌الله‌علیه به مشهد در اوّایل دوره‌ی رضاخانی‌ است؛ زمانی که او با واسطه‌ی یکی از دوستانش با آقا سیدروح‌الله آشنا شد و بعد او را به منزلش دعوت کرد. سال‌ها پس از آشنایی این دو نفر، حاج‌آقا روح‌الله هر وقت سیدعلی خامنه‌ای جوان را می‌دید جویای احوال سیدجواد هم بود. حاج سیدجواد هم که بعدها به قم رفت‌وآمد می‌کرد حتماً سری به امام می‌زد. در سال ۱۳۴۳ زمانی که دستگاه پهلوی امام خمینی رحمه‌الله‌علیه را به ترکیه تبعید کرد، در زمره‌ی آن دسته از روحانیون مشهدی بود که در اعتراض به این حرکت اقامه‌ی نماز جماعت خود را در مسجد صدیقی این شهر تعطیل کرد. آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای بعدها در خاطرات خود از سال‌های اوج مبارزات در مشهد چنین یاد می‌کنند: «در اجتماعاتی که علماء شرکت می‌کردند، حاضر می‌شد. گاهی هم به من که کارگردان آن اجتماعات در مشهد بودم می‌گفتند که تو عوض من آنجا رأی بده و بگو که من هستم و موافقم.»
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/48252/parsa.jpg
* همان حاج سیدجواد ۵۰ سال قبل
حاج سیدجواد تا سال‌ها بعد که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و فرزندانش به مناصب مهم سیاسی و اجرایی رسیدند، کیفیت زندگی و معیشتش تغییر نکرد. در همان خانه‌ای ساکن بود که ۵۰ سال قبل خریده بود. تنها فرقش این بود که تعدادی از متدیّنین مشهد که به او ارادتی داشتند، زمین کوچک کنار منزل را خریده و به خانه‌ی شصت هفتاد متری‌اش اضافه کردند تا خانه‌اش سه اتاقه شود. حاج سیدجواد و همسرش بانو میردامادی با اختیار چنین زندگی زاهدانه‌ای را انتخاب کرده بودند. رهبر انقلاب از مرحوم شهید قاضی طباطبایی که سال ۵۱ به مشهد و منزل حاج سیدجواد خامنه‌ای آمده بود، چنین نقل می‌‌کنند: «رو کرد به ما و گفت من چهل سال قبل با پدرم از تبریز به مشهد آمدم و برای دیدن آقا سری به ایشان زدیم. آقا در چهل سال پیش همان جایی نشسته بود که الآن نشسته و من همان جایی نشسته‌ام که پدرم نشسته بود و این اتاق و این خانه کمترین تغییری نکرده است. یک نسل عوض شده بود، امّا ایشان مثل همان چهل سال پیش بود.»

این روحیه‌ی حاج سیدجواد محدود به شخص ایشان نبود. بانو خدیجه میردامادی هم در این میان نهایت همراهی را با همسر خود داشت. آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای از روحیه‌ی زاهدانه‌ی پدر و مادرشان در دوره‌ی ریاست‌جمهوری چنین یاد می‌کنند: «بنده رئیس‌جمهور بودم و امکانات این کشور تا حدودی که در اختیار رئیس‌جمهور بود در اختیار بنده بود، امّا این پیرمرد و پیرزن کوچک‌ترین توقعی نداشتند که این خانه را تبدیل به احسن کنند یا دستی به سر و رویش بکشند. پدرم تا سال ۶۵ و مادرم تا انتهای دوران ریاست‌جمهوری در همین خانه زندگی می‌کردند، امّا این خانه کمترین تغییری در جهت کامل‌شدن پیدا نکرد.»

آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای در نهایت بعد از ۹۱ سال زندگی مؤمنانه و زاهدانه توأم با تقوا و ایمان در چهاردهم تیرماه سال ۱۳۶۵ درگذشت. امام خمینی رحمه‌الله‌علیه در پیامی ایشان را شخصیتی توصیف کردند که عمری را با تعهد و تقوا و علم سپری کرده است. پیکر حاج سیدجواد پانزدهم تیرماه با تشییع باشکوه مردم مشهد و نماز به امامت آیت‌الله شیرازی امام ‌جمعه‌ی این شهر در جوار مضجع شریف هشتمین امام معصوم علیه‌السلام در جنب دارالفیض حرم رضوی به خاک سپرده شد.