1400/01/28
یادداشتی درباره مهمترین برجستگی قرآن
هدایتگر همه دورانها
«شَهرُ رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرءان هُدًی لِلنّاسِ وَ بَیِّنٰتٍ مِنَ الهُدیٰ وَ الفُرقان» براساس این آیه شریفه، خداوند در میان امتیازات متعدّد ماه مبارک رمضان امتیاز نزول قرآن را ذکر میکند و در میان همهی برجستگی های قرآن، هدایت قرآنی را مطرح میکند. این ویژگی که از آغاز قرآن شروع شده و در موارد متعددی نیز ذکر گردیده است، نشان از شأن بالای «هدایت قرآنی» در میان موضوعات دیگر قرآن است. حضرت آیت الله خامنهای در تبیین این ویژگی مهم قرآن کریم، آن را از سه بُعد مورد بررسی قرار میدهند: «هدایتگر بودن قرآن در همهی ابعاد زندگی بشر»، «لزوم تدبر، برای فهم معارف قرآنی» و «ضرورت تقوا، برای هدایت پذیری از قرآن».
برای همه عصرها و عرصه ها
«در منطق اسلام، ادارهى امور مردم و جامعه، با هدایت انوار قرآنى و احکام الهى است.» (۱۳۸۰/۰۵/۱۱) و این هدایت اولا «به یک منطقهی محدودی از زندگی بشر اختصاص ندارد؛ هدایت قرآنی، مربوط به همهی گسترهی عظیم زندگی بشر است.» (۱۴۰۰/۰۱/۲۵) و ثانیا «فقط براى سعادت آخرت نیست؛ سعادت دنیا را هم قرآن تأمین میکند.» (۱۳۹۸/۰۱/۲۶) اما برخی غافلان «خیال میکنند قرآن به مسائل زندگی، به مسائل سیاست، به مسائل اقتصاد، به مسائل حکومت کار ندارد.» (۱۴۰۰/۰۱/۲۵) نتیجه این تفکر میشود مهجور کردن قرآن. «هَجر قرآن به این معناست که اسم قرآن وجود دارد و حاکمیت قرآن نیست. به بهانهى جدایى دین از سیاست، حکومت را از قرآن سلب مىنمایند.» (۱۳۷۳/۰۶/۰۴)
اما باید توجه داشته باشیم «وقتى قرآن را مهجور کردیم، به مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعهى مفاهیم قرآنى را که یک منظومهى کامل براى زندگى انسان است، درست ندیدیم، آنوقت لغزش پیدا مىکنیم.» (۱۳۹۳/۰۳/۰۶)
این در حالی است که «قرآن خودش را از چالشهای سیاسی و اجتماعی به هیچ وجه کنار نمیکشد و از مقابلهی با طاغوتها، با مستکبرها، با مُسرِفها، با ستمگران اجتناب نمیکند.» (۱۴۰۰/۰۱/۲۵) لذا در پاسخ به این عده باید گفت «اگر قرار بود که اسلام و قرآن حکومت نکنند، پس مبارزات پیغمبر براى چه بود؟... دعواى پیغمبر بر سر قدرت سیاسى و قبضه کردن قدرت به وسیلهى قرآن است.» (۱۳۷۳/۰۶/۰۴)
لذا حقیقتا «آن کسانی که قرآن را و اسلام را به مسائل شخصی و مسائل عبادی و مانند اینها منحصر میکنند... با قرآن آشنا نیستند.» (۱۴۰۰/۰۱/۲۵) این تفکر متناسب با حکومتهای طاغوتی است؛ زیرا «در دوران حاکمیتهاى طاغوت، قرآن به صورت رسمى در جامعه حضور نداشت.» (۱۳۸۸/۰۷/۲۸) در حالیکه در جمهورى اسلامى «هرآنچه که از شئونِ ادارهى یک جامعه است، رسماً از قرآن گرفته مىشود، نه اسماً.» (۱۳۷۳/۰۶/۰۴) لذا «هدف این است که ملت ما به معناى حقیقى کلمه، قرآنى شوند. مگر میشود ملتى خود را مسلمان بداند، اما قرآنى نباشد؟» (۱۳۷۱/۱۱/۰۵)
برای همه عصرها و عرصه ها
«در منطق اسلام، ادارهى امور مردم و جامعه، با هدایت انوار قرآنى و احکام الهى است.» (۱۳۸۰/۰۵/۱۱) و این هدایت اولا «به یک منطقهی محدودی از زندگی بشر اختصاص ندارد؛ هدایت قرآنی، مربوط به همهی گسترهی عظیم زندگی بشر است.» (۱۴۰۰/۰۱/۲۵) و ثانیا «فقط براى سعادت آخرت نیست؛ سعادت دنیا را هم قرآن تأمین میکند.» (۱۳۹۸/۰۱/۲۶) اما برخی غافلان «خیال میکنند قرآن به مسائل زندگی، به مسائل سیاست، به مسائل اقتصاد، به مسائل حکومت کار ندارد.» (۱۴۰۰/۰۱/۲۵) نتیجه این تفکر میشود مهجور کردن قرآن. «هَجر قرآن به این معناست که اسم قرآن وجود دارد و حاکمیت قرآن نیست. به بهانهى جدایى دین از سیاست، حکومت را از قرآن سلب مىنمایند.» (۱۳۷۳/۰۶/۰۴)
اما باید توجه داشته باشیم «وقتى قرآن را مهجور کردیم، به مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعهى مفاهیم قرآنى را که یک منظومهى کامل براى زندگى انسان است، درست ندیدیم، آنوقت لغزش پیدا مىکنیم.» (۱۳۹۳/۰۳/۰۶)
این در حالی است که «قرآن خودش را از چالشهای سیاسی و اجتماعی به هیچ وجه کنار نمیکشد و از مقابلهی با طاغوتها، با مستکبرها، با مُسرِفها، با ستمگران اجتناب نمیکند.» (۱۴۰۰/۰۱/۲۵) لذا در پاسخ به این عده باید گفت «اگر قرار بود که اسلام و قرآن حکومت نکنند، پس مبارزات پیغمبر براى چه بود؟... دعواى پیغمبر بر سر قدرت سیاسى و قبضه کردن قدرت به وسیلهى قرآن است.» (۱۳۷۳/۰۶/۰۴)
لذا حقیقتا «آن کسانی که قرآن را و اسلام را به مسائل شخصی و مسائل عبادی و مانند اینها منحصر میکنند... با قرآن آشنا نیستند.» (۱۴۰۰/۰۱/۲۵) این تفکر متناسب با حکومتهای طاغوتی است؛ زیرا «در دوران حاکمیتهاى طاغوت، قرآن به صورت رسمى در جامعه حضور نداشت.» (۱۳۸۸/۰۷/۲۸) در حالیکه در جمهورى اسلامى «هرآنچه که از شئونِ ادارهى یک جامعه است، رسماً از قرآن گرفته مىشود، نه اسماً.» (۱۳۷۳/۰۶/۰۴) لذا «هدف این است که ملت ما به معناى حقیقى کلمه، قرآنى شوند. مگر میشود ملتى خود را مسلمان بداند، اما قرآنى نباشد؟» (۱۳۷۱/۱۱/۰۵)
تدبر؛ شرط فهم معارف قرآنی
حال سوال این است که «ما این خصوصیات را چه وقت از قرآن به دست مىآوریم؟... آن چیست؟ آن تدبّر در قرآن است. باید در قرآن تدبّر کرد.... اگر ما یاد گرفتیم که با قرآن به صورت تدبّر، انس پیدا کنیم، همهى خصوصیاتى که گفتیم حاصل خواهد شد.» (۱۳۷۳/۱۰/۱۴) در حقیقت «آن کسانى که به قرآن مراجعه و تدبّر مىکنند و زمینهى لازم و استعداد لازم را در خود به وجود مىآورند، براى اینکه از معارف قرآن استفاده کنند، آنها مىتوانند از قرآن بهره ببرند.» (۱۳۷۷/۰۸/۲۶) لذا کسب هدایت از قرآن «با توجّه و تدبّر در قرآن حاصل مىشود.» (۱۳۹۳/۰۴/۰۸) به عبارت بهتر «کلید اصلى، همین تدبر در قرآن و فکر کردن در قرآن است.» (۱۳۹۰/۰۴/۱۴)
تقوی؛ شرط استفاده از هدایت قرآنی
سوال دوم این است که «ما کِی میتوانیم از این هدایت قرآنی استفاده کنیم؟ هُدًی لِلمُتَّقین؛ وقتی تقوا وجود داشته باشد. وقتی تقوا وجود داشت، این هدایت به معنای واقعی کلمه و به تمام معنیالکلمه در اختیار ما خواهد بود.» (۱۴۰۰/۰۱/۲۵) در حقیقت «هدایت مال متّقین است. و هرچه تقوا بالاتر باشد، هدایت روشنتر و بالاتر است.» (۱۳۹۸/۰۱/۲۶) لذا «اگر دیدید معارف قرآنى را به آسانى قبول مىکنید و در دل مىپذیرید و تحمّل مىکنید، بدانید که خداى متعال اراده کرده است شما را هدایت کند.» (۱۳۹۳/۰۳/۱۳)
در مقابل، «اگر تقوا نباشد، هدایت الهى هم به صورت کامل نصیب فرد و جامعه نمىشود.» (۱۳۶۹/۰۱/۱۰) و «اگر دل پاکیزه نباشد، آمادهى پذیرش حق و حقیقت از زبان قرآن نباشد، دلبستهى مبانى غیر اسلامى و غیر الهى باشد، با قرآن مواجه بشود، از قرآن استفادهاى نخواهد کرد... بلکه ضد آنچه که باید قرآن به ما بدهد، از قرآن ضد آن را دریافت میکنیم.»(۱۳۸۸/۷/۲۸)
سعادت؛ ثمره بهره مندی از هدایت قرآنی
هدایت قرآنی آنچنان است که در پرتو آن «خیلى از مفاهیم حیات و زندگى براى ما روشن خواهد شد. کجرَوىها، بدفهمىها، یأسها، خیانتهاى انسانها به یکدیگر، دشمنىهاى انسانها با یکدیگر، ذلیل کردن انسانْ خود را در مقابل طواغیت عالم و امثال اینها، همه ناشى از دورى از قرآن است.» (۱۳۹۸/۰۱/۲۶)
ملتها میتوانند «عزّت پیدا کنند، رفاه پیدا کنند، دانش پیدا کنند، قدرت پیدا کنند، وحدت و انسجام پیدا کنند، سبْک زندگی شیرین پیدا کنند.» (۱۳۹۸/۰۱/۲۶) آن هم در دورانی که «مکتبهاى فلسفى و مکتبهاى معرفتى دنیا، در کار بشریّت درماندهاند... دلیل درماندگیشان این است سکینه و طمأنینه نیست... اما قرآن و آیین اسلام، به انسان، هم علم مىدهد، هم رفاه مىدهد، هم عزّت مىدهد، هم سکینه مىدهد: «فَأَنْزَلَ اللّٰهُ سَکِینَتَهُ عَلىٰ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ»(۱۳۷۹/۰۸/۰۹)
از طرف دیگر امروز «نکبت بعضى از جوامع اسلامى بهخاطر دورى از قرآن است.» (۱۳۹۷/۰۲/۲۷) در حالیکه در آیه «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»، «قرآن تکلیف ما را معیّن کرده است... و اگر خودمان را به قرآن نزدیک بکنیم، بلاشک بر دشمن غلبه پیدا میکنیم.» (۱۳۹۷/۰۲/۲۷)خلاصه اینکه «امروز علاج امت اسلامى این است؛ مقدّمه و صراط مستقیمش همین قرآن کریم است.» (۱۳۷۹/۰۸/۰۹)