1399/12/19
امنیت کشور مرهون سعیدزادههاست
کتاب «عصرهای کریسکان»، خاطرات آقای امیر سعیدزاده (سعید سردشتی) از فعالیتهای دوران پیش از انقلاب و مجاهدتهای دفاع مقدس تا رنجهای اسارت در زندانهای کومله و دموکرات است که به قلم کیانوش گلزار راغب تدوین و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. در تقریظ رهبر انقلاب بر حاشیه این کتاب آمده است: «با اینکه نیروهای مبارز کُرد طرفدار جمهوری اسلامی را از نزدیک دیده و شناختهام، آنچه از فدارکاریهای آنان در این کتاب آمده برایم کاملاً جدید و اعجابآور است. نقش مادر و همسر هم حقّاً برجسته است. دلاوری و شجاعتِ راوی و خانوادهاش ممتاز است و نیز برخی عناصر دیگر کُردی که از آنان نام برده شده است. در کنار این درخشندگیها، رفتار قساوتآمیز و شریرانهی کسان دیگری که به دروغ از زبان مردم شریف کُرد سخن میگفتند نیز به خوبی تشریح شده است.»
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بهمناسبت «دهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «عصرهای کریسکان» گفتوگویی با سردار حسن رستگارپناه، رئیس مرکز مطالعات امنیت ملی ستاد کل نیروهای مسلح درباره آقای امیر سعیدزاده و همچنین مسائل کردستان انجام داده است.
شروع آشنایی شما با آقای سعیدزاده چگونه بود؟
زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن سال ۵۷ اعلام شد، برخی جریانات سیاسی کُرد توان شنیدن ندای اسلام و انقلاب اسلامی را نداشتند و با تعارض به نظام اسلامی حرکت خود را شروع کردند. جریان کُرد مسلمان و حقطلب کردستانات به مقابلهی با آنها پرداخت، ولی شدت عمل و فشار دائمی جریان مخالف بر مردم بهگونهای بود که هالهای از تهدید، فشار و تطمیع برای جامعهی کُرد بهوجود آورده بود. به همین جهت تعدادی از مردم حقطلب کردستان تحت عنوان پیشمرگان مسلمان کُرد پا به عرصه گذاشتند و از انقلاب دفاع کردند.
پیشمرگان بهدلیل شناختی که از انقلاب و امام داشتند، تا پای جان ایستادند، امّا مورد تعرض جریانات سیاسی کُرد مخالف قرار گرفتند و فشارهای مختلفی به آنها آمد. بعد از ۲۲ بهمن، برخی جریانات و احزاب سیاسی کُردی، با شعار دفاع از خلق کُرد وارد عرصه شدند و حرکتهایی انجام دادند که بهدنبال توسعهی قدرت نظامی، سیاسی و امنیتی خود بودند؛ امّا مردم با آنها همجهت نشدند تا اینکه رأیگیری انقلاب اسلامی پیش آمد. ۱۰ فروردین سال ۵۸، تمامی جریانات کُردی ضد انقلاب شرکت در انتخابات را تحریم کردند و کسانی که میخواستند پای صندوقهای رأی بروند را هم تهدید کردند؛ امّا از تمام نقاط کردستان از جمله مهاباد، سردشت و ... پای صندوقهای رأی آمدند و به جمهوری اسلامی رأی دادند.
این امر با عکسالعمل شدید احزاب ضد انقلاب مواجه شد و کسانی که رأی داده بودند، مجدداً مورد تهدید گروهکهای ضد انقلاب قرار گرفتند. تقابل این جریانات با مردم مخصوصاً پیشمرگان مسلمان کُرد از همین جا شروع شد. تقریباً از تیرماه سال ۵۸، حرکتهای نظامی و سیطرهی گروهکها در تمام مناطق کردستان افزایش پیدا کرد تا جایی که به اوّلین مقر سپاه پاسداران در مریوان حمله و آن را ساقط کردند؛ چون آن مقر را نیروهای سپاهی، مردمی، بومی، مسلمان و متعهد برای انقلاب تشکیل داده بودند. بعد از این، غائلهی پاوه در ۲۳ مرداد ۵۸ اتفاق افتاد که نهایتاً با پیام روحبخش و اثرگذار حضرت امام رحمهاللهعلیه، شهرهای کردستان یکی پس از دیگری از سیطرهی جریانات و احزاب ضد انقلاب خارج شد.
در سردشت هم تعدادی از مردم مسلمان از جمله شهید علیپور و آقای سعیدزاده، در همان روزهای اوّل به طرفداری از انقلاب برخاستند. در سردشت هم برخی جریانات افراطی کُردی با طرفداران نظام از جمله آقای سعیدزاده برخورد کردند. ایشان یکی از نیروهای جوان و انقلابی قبل از انقلاب بود که از سوی مخالفان در اواسط سال ۵۸، بعد از پاکسازی مرحلهی اوّل شهر سردشت دستگیر میشود. سردشت بعد از حادثهی پاوه در مقطعی از زمان، در سیطرهی گروهکها از جمله حزب دموکرات به ریاست قاسلمو و کومله به ریاست شیخ عزالدین حسینی قرار گرفت که آنها از مهاباد فرار کرده بودند و به سردشت آمدند و پادگان آنجا را ساقط کردند؛ آنها چند روزی در پادگان ماندند تا اینکه شهید چمران از پاوه به مریوان و از بانه به سردشت آمد و این شهرها را از سیطرهی گروهکهای معاند خارج کرد.
همزمان تعدادی از مردم مسلمان از جمله آقای سعیدزاده بهسمت شهید چمران آمدند و با او اعلام همبستگی کردند و گفتند که ما در سردشت برای دفاع از انقلاب آمادهی جانفشانی هستیم. از اینجا بود که آقای سعیدزاده وارد کارزار جدی میشود و بعد از این جریان، در حادثهای اسیر کومله میشود و در منطقهای به اسم بردهسور -بین سردشت، پیرانشهر و مهاباد- زندانی میشود. کومله در این مکان زندانی درست کرده بود و طرفداران انقلاب اسلامی مخصوصاً کُردهای مسلمان وفادار را اسیر میکرد و در این زندان مورد اذیت و آزار قرار میداد.
آقای سعیدزاده در همین زندان با آقای گلزار راغب آشنا میشود. آقای راغب اواخر سال ۵۹، برای عقبراندن رژیم بعث عراق به جبههی مریوان در ارتفاعات شنام میرود و مجروح میشود و موقع انتقال بهسمت سنندج، به اسارت کومله در میآید و او را هم به زندان بردهسور میبرند. آقای سعیدزاده بعد از دو سالواندی در این زندان، نقشهی فرار از زندان را طرحریزی میکند و موفق به فرار میشود و مجدداً در سردشت همکاری خودش را با سپاه پاسداران تحت عنوان پیشمرگ مسلمان کُرد شروع میکند.
آشنایی اوّلیهی من با ایشان در سردشت بود. او را یک جوانِ مسلمانِ معتقد و پرتلاش دیدم. ارتباط من با او کماکان تا عملیاتهای مختلفی که در سردشت انجام شد، برقرار بود. ایشان و پیشمرگان مسلمان کُرد و شهدای گرانقدر سردشت همکاری مستمری با ما داشتند که این همکاری باعث شد تقریباً شهر سردشت از محاصرهی ضدانقلاب خارج شود و یک امنیت نسبی در شهر ایجاد شود.
همزمانی که تهدیدات و بمبارانهای رژیم بعث عراق علیه مردم بهکار گرفته میشد، آقای سعیدزاده برای مأموریتی که پیشبینی شده بود، به داخل خاک عراق میرود و در آنجا تقریباً چهار سال به اسارت در میآید و به زندان دموکرات میافتد؛ امّا ایشان بهدلیل انگیزه، پایمردی و ثبات قدمی که در مسائل اعتقادی داشت دائماً تحت فشار و شکنجهی دموکرات و کومله قرار میگیرد و در جریانی آزاد میشود و به ایران برمیگردد. با توجه به هوشمندی و هوشیاری ایشان، بعد از آزادی شرایط فرهنگی و اجتماعی را رصد میکند و علیه ضد انقلاب داخلی، استعمار خارجی و قدرتهای بزرگ صحبت میکند و از امام، رهبری و اسلام دفاع میکند که مورد تعرض، تهدید و ترور گروهکهای ضد انقلاب قرار میگیرد.
در آن دوران، ضد انقلاب چه مزاحمتهایی برای مردم بومی و محلی ایجاد میکرد؟
عقبهی وضعیت اجتماعی و سیاسی کردستان، به قبل از انقلاب اسلامی برمیگردد. تحولاتی که در آنجا پیش آمد، بهخاطر بعضی از حرکاتی بود که رژیم پهلوی برای فشار به مردم مظلوم و مسلمان کُرد دنبال میکرد. آزادیهایی که بعد از انقلاب بهوجود آمد، باعث شد برخی جریانات سیاسی کُرد برای پیوستگی کارشان و وابستگیشان به سرویسهای بیرونی، تعارضاتی را علیه انقلاب داشته باشند. گروهکها برای اینکه بتوانند سیطره و هیمنهی سیاسی و اُبهت قدرت نظامیشان را حفظ کنند، شروع به برخورد با طرفداران نظام کردند و افراد زیادی مورد تعدّی آنها قرار گرفتند.
اوّلین تهدید گروهکهای ضد انقلاب از نظر روانی، فشاری بود که بر مردم وارد میکنند تا کسی از انقلاب طرفداری نکند؛ ولی مردم مسلمان مقاومت میکنند. اوّلین ظلم گروهکهای ضد انقلاب به مردم شریف و غیرتمند کردستان، تهدید مستمر نظامی، دستگیری و زندانیکردن بود. آنها در زندانها بدترین نوع شکنجهها را انجام میدادند، مثل میخکوبکردن با میخ طویله به زمین، بارکشی، شلاقزدن، ناخنکشیدن، آویزانکردن و ... . از طرف دیگر، اُسرا را بدون استدلال محاکمه و اعدام میکردند.
یک سوم اعدامهای بدون محاکمهی گروهکهای ضد انقلاب، در سال ۵۸ و اوّایل ۵۹ است. آقای سعیدزاده در کتاب «عصرهای کریسکان» میگوید تعداد زیادی از اُسرایی که در زندانهای کومله و زندانهای عراق بودند، مرتب مورد محاکمهی بدون منطق و دلیل حزب دموکرات قرار میگرفتند و اعدام میشدند. وضعیت جنازههای آنها هنوز نامشخص است. اولویت برخورد کومله اوّل با مردم مسلمان کُرد آن هم با بدترین وضعیت بود. برای کومله، زن، کودک، پیر و جوان فرقی نمیکرد. در سنندج ماموستا جلالیزاده را در جلوی منزلش با قرآن و کتابهای اسلامیاش آتش زدند. سال۶۲، کومله شهید فهیم، ماموستا و امام جمعهی آویهنگ که پیرمرد هفتادسالهای بود را اسیر میکند و مورد شکنجههای متعدد قرار میدهد و اعلام میکند اگر چهار میلیون بدهید، ماموستا را آزاد میکنیم. مردم مستضعف و غیرتمند آنجا هم پول جمع میکنند و ایشان را آزاد میکنند؛ امّا این نامردان و ناجوانمردان پول را میگیرند و ماموستا فهیم را به شهادت میرسانند، بعد جنازهاش را تحویل میدهند.
ما بیش از صد شهید روحانی، امام جماعت و امام جمعه از شهرهای مختلف کردستان داریم؛ چون آنها مردم را بهسمت دین و انجام وظایفشان هدایت میکردند. یکی از مهمترین شعارهای روحانیون اهل سنت در کردستان این بود که میگفتند زیر بار ظلم و زور گروهکها نروید. این شعار برای آنها زیانآور بود. به همین خاطر ماموستا ذوالفقاری، ماموستا عظیمی، ماموستا شیخالاسلام، ماموستا برهان و ... را به شهادت رساندند. مردم مسلمان و حقطلب کردستانات آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه بالای ده هزار شهید دادند که از نظر نسبی بیشتر از بعضی استانهای عقبهی کشور است. این دالّ بر مشارکت مردم از انقلابشان است. ما در جغرافیای کردستان، سه شهید، چهار شهید، پنج شهید و شش شهید از خانوادهها داریم؛ حتی خانوادههایی داریم که نوزده شهید در سردشت، بیش از هفده شهید در بانه و دوازده شهید در سنندج دادند. مردم مسلمان کُرد اینگونه از انقلابشان دفاع کردند. الحق والانصاف پایداری، استقامت و صبوری مردم مسلمان کُرد زبانزد خاص و عام است. امروز عمده مشکل گروهکها، خانوادهی معزز شهداست که به اسلام، انقلاب، شهدا و ارزشهایشان پایبندی دارند.
ما از حزب دموکرات مستندی داریم که اعلام میکند کسی حق تردد از جادهی بانه به آرمرده را ندارد، چون این جاده نظامی است. مردم برای امرارمعاش و بردن مریضشان از این جاده تردد میکنند و ماشینشان روی مین میرود و به شهادت میرسند. حزب دموکرات اطراف چشمهی روستای نیزهی سردشت را که به طرفداری انقلاب بلند شدند، مینگذاری میکنند که تعدادی زن و بچه به شهادت میرسند.
چه اقداماتی برای آقای سعیدزاده در دوران اسارت دوم ایشان انجام شد؟
همه تلاش میکردند که ایشان را به نحوی آزاد کنند، ولی حزب دموکرات نمیپذیرفت. در یکی از سفرهایی که گروه بارزانی به ایران داشت، از آن گروه درخواست شد که تلاش کنند آقای سعیدزاده را برای درمان از زندان دموکرات آزاد کنند. با رایزنی سیاسی که با اقلیم کردستان عراق شد، آنها تلاش کردند و آقای سعیدزاده را با آن جسم نحیف و بیمارش به ایران انتقال دادند و مورد معالجات داخلی قرار گرفت. ایشان تقریباً بعد از ۴۲ سال مجاهدت و اذیت و آزاری که از سوی جریانات سیاسی ضد انقلاب دید، هنوز هم تهدید به ترور میشود.
چه تهدیداتی وجود داشت و دارد؟ آیا تأثیری در فعالیتهای ایشان داشته است؟
عمده تهدیدی که برای آقای سعیدزاده در سردشت بود، اول فعالیتهای روانی و فرهنگی برای تخریب شخصیت ایشان بود. بعد پیامهای مستمری به ایشان ارسال میکردند که دست از انقلاب اسلامی بردار، وگرنه ترور میشوی! امّا پیام ایشان برای گروهکها این بود که من راهم را شناختهام، انقلاب را شناختهام، امام را شناختهام، رهبری را شناختم و تا پای جان برای این انقلاب و اسلام دفاع میکنم. آنها در چند مرحله تهدید و طرحریزی ترور داشتند، ولی به اذن الهی موفق نشدند؛ امّا با همهی این تهدیدات، هیچگونه تزلزلی در اراده و راه ایشان بهوجود نیامده است.
امنیت کردستان امروز مدیون مجاهدتها و تلاشهای امثال آقای سعیدزاده است. در طول چهلودو سال، این قشر همواره هوشیارانه دشمن را رصد کرده، از اقدامات دشمن علیه مردم مطلع شده است و اگر امروز نمیتوانند اسلحه بهدست بگیرند، ولی با زبانشان فعالیت میکنند. همین آقای سعیدزاده در شبکههای مجازی بهشدت فعال است. ما امثال آقای سعیدزاده زیاد داریم. آقای سعیدزاده یک نمونه از انسانهای متعهد، پاکدامن و مسلمانی است که در جغرافیای کُردی دارد از انقلاب دفاع میکند. در این قشر هیچ موقع تزلزلی بهوجود نیامده، هرچند که سختیها و مشکلاتی در ادارهی زندگی دارند و همواره هم مورد تهدید بودند، ولی هنوز ایستادند.
گروهکهای تجزیهطلب همیشه جمهوری اسلامی را به نقض حقوق قومیتها متهم میکنند. موضع مردم مناطق غربی کشور در مورد این ادعا چیست؟
از همان روز اوّل، آنها بهدنبال تجزیهطلبی و براندازی نظام اسلامی بودند. یکی از شعارهایی که گروهکهای ضد انقلاب از بدو پیروزی انقلاب دنبال میکردند، مخالفت جمهوری اسلامی با موضوع قومیت و قومیتهاست. ولی در واقع آنها قومیت را زیر سؤال بردند. جمهوری اسلامی چهل سال است که با قوم کُرد ارتباط دارد. در هیچ زمان و مکانی ندیدم که نظام اسلامی علیه کُردها اقدام کند، حتی خدماتی هم به قومیتهای مختلف از جمله قوم کُرد داده است که خدمات شایان ذکری است. خود مردم مسلمان این را میدانند. یکی از این خدمات، گازرسانی است. ما بیش از دو هزار کیلومتر خط لوله انتقال گاز را از خلیج فارس تا روستای صفر مرزی سردشت بردیم تا مردم در رفاه و آسایش باشند.
سال ۵۸ و ۵۹، بعضی از شهرها دبیرستان داشتند. امروز دهها دانشگاه در مناطق کُردی داریم. فضای ارتقاء سطح فرهنگی و دانش مردم هوشمند و هوشیار و با توان کُرد برایشان ایجاد شده است. امروز در هر روستایی حداقل چند نفر از تحصیلات تکمیلی بهرهمند شدند و این برای نظام اسلامی افتخار است.
استدلال حرفهای من مشارکت مردم در حرکتهای سیاسی است. مشارکت مردم در حاشیهی مرز در انتخابات مختلف از نظر آمار، کمتر از مشارکت مردم در استانهای مرکزی نیست، بلکه در بعضی از حوادث بیشتر هم هست. ما دائماً تحریم مشارکتهای اجتماعی توسط جریانات سیاسی ضد انقلاب را داشتیم. هیچ انتخاباتی نیست که جریان سیاسی ضد انقلاب بر طبل تحریم و عدم شرکت نکوبیده باشد، حتی همواره تهدید هم وجود داشته، ولی مردم مشارکت میکنند. مردم وفاداری خودشان را به انقلاب و اسلام به اثبات رسانیدهاند.
امروز از لحاظ امنیتی، غرب و شمال غرب کشور چه وضعیتی دارد؟
با گذشت چهلودو سال از انقلاب اسلامی، مردم تجربه کسب کردند و گروهکها را میشناسند. مردم دیگر هیچگونه اعتقاد و اعتمادی به جریانات سیاسی کُردی ندارند؛ چون این گروهکها دنبال قدرت و منفعتطلبی شخصیاند. امروز دهها انشعاب از گروهکها بهوجود آمده و هرکدام مدعی درستی و حقاند. جالب اینجاست که امروز مسائل پشتپردهی اینها توسط گروهک دیگری دارد برملا میشود.
امروز مردم میدانند که پژاک دستپروردهی سرویسهای بیرونی سیا و موساد است. امروز مردم میدانند که رژیم سفاک و خونآشام عربستان، تأمینکنندهی اعتبارات پژاک است. مردم این مسائل را بهخوبی درک کردند. اگر مردم پشتیبان ضد انقلاب داخلی بودند، ما امروز در کردستان امنیت نداشتیم. خوشبختانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هوشمندی و هوشیاری روند امنیت را در این جغرافیا بهخوبی دارد دنبال میکند؛ امّا برای خنثیکردن این امنیت، عملیات روانی دشمن توسط رسانههای ضد انقلاب و شبکههای مجازی بهشدت بالاست و روزبهروز در حال توسعه است تا تزلزلی در مردم بهوجود بیاورند، ولی مردم راه را شناختند و در راه خیر و صلاح خود که همان وفاداری به انقلاب اسلامی است، حرکت میکنند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بهمناسبت «دهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «عصرهای کریسکان» گفتوگویی با سردار حسن رستگارپناه، رئیس مرکز مطالعات امنیت ملی ستاد کل نیروهای مسلح درباره آقای امیر سعیدزاده و همچنین مسائل کردستان انجام داده است.
شروع آشنایی شما با آقای سعیدزاده چگونه بود؟
زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن سال ۵۷ اعلام شد، برخی جریانات سیاسی کُرد توان شنیدن ندای اسلام و انقلاب اسلامی را نداشتند و با تعارض به نظام اسلامی حرکت خود را شروع کردند. جریان کُرد مسلمان و حقطلب کردستانات به مقابلهی با آنها پرداخت، ولی شدت عمل و فشار دائمی جریان مخالف بر مردم بهگونهای بود که هالهای از تهدید، فشار و تطمیع برای جامعهی کُرد بهوجود آورده بود. به همین جهت تعدادی از مردم حقطلب کردستان تحت عنوان پیشمرگان مسلمان کُرد پا به عرصه گذاشتند و از انقلاب دفاع کردند.
پیشمرگان بهدلیل شناختی که از انقلاب و امام داشتند، تا پای جان ایستادند، امّا مورد تعرض جریانات سیاسی کُرد مخالف قرار گرفتند و فشارهای مختلفی به آنها آمد. بعد از ۲۲ بهمن، برخی جریانات و احزاب سیاسی کُردی، با شعار دفاع از خلق کُرد وارد عرصه شدند و حرکتهایی انجام دادند که بهدنبال توسعهی قدرت نظامی، سیاسی و امنیتی خود بودند؛ امّا مردم با آنها همجهت نشدند تا اینکه رأیگیری انقلاب اسلامی پیش آمد. ۱۰ فروردین سال ۵۸، تمامی جریانات کُردی ضد انقلاب شرکت در انتخابات را تحریم کردند و کسانی که میخواستند پای صندوقهای رأی بروند را هم تهدید کردند؛ امّا از تمام نقاط کردستان از جمله مهاباد، سردشت و ... پای صندوقهای رأی آمدند و به جمهوری اسلامی رأی دادند.
این امر با عکسالعمل شدید احزاب ضد انقلاب مواجه شد و کسانی که رأی داده بودند، مجدداً مورد تهدید گروهکهای ضد انقلاب قرار گرفتند. تقابل این جریانات با مردم مخصوصاً پیشمرگان مسلمان کُرد از همین جا شروع شد. تقریباً از تیرماه سال ۵۸، حرکتهای نظامی و سیطرهی گروهکها در تمام مناطق کردستان افزایش پیدا کرد تا جایی که به اوّلین مقر سپاه پاسداران در مریوان حمله و آن را ساقط کردند؛ چون آن مقر را نیروهای سپاهی، مردمی، بومی، مسلمان و متعهد برای انقلاب تشکیل داده بودند. بعد از این، غائلهی پاوه در ۲۳ مرداد ۵۸ اتفاق افتاد که نهایتاً با پیام روحبخش و اثرگذار حضرت امام رحمهاللهعلیه، شهرهای کردستان یکی پس از دیگری از سیطرهی جریانات و احزاب ضد انقلاب خارج شد.
در سردشت هم تعدادی از مردم مسلمان از جمله شهید علیپور و آقای سعیدزاده، در همان روزهای اوّل به طرفداری از انقلاب برخاستند. در سردشت هم برخی جریانات افراطی کُردی با طرفداران نظام از جمله آقای سعیدزاده برخورد کردند. ایشان یکی از نیروهای جوان و انقلابی قبل از انقلاب بود که از سوی مخالفان در اواسط سال ۵۸، بعد از پاکسازی مرحلهی اوّل شهر سردشت دستگیر میشود. سردشت بعد از حادثهی پاوه در مقطعی از زمان، در سیطرهی گروهکها از جمله حزب دموکرات به ریاست قاسلمو و کومله به ریاست شیخ عزالدین حسینی قرار گرفت که آنها از مهاباد فرار کرده بودند و به سردشت آمدند و پادگان آنجا را ساقط کردند؛ آنها چند روزی در پادگان ماندند تا اینکه شهید چمران از پاوه به مریوان و از بانه به سردشت آمد و این شهرها را از سیطرهی گروهکهای معاند خارج کرد.
همزمان تعدادی از مردم مسلمان از جمله آقای سعیدزاده بهسمت شهید چمران آمدند و با او اعلام همبستگی کردند و گفتند که ما در سردشت برای دفاع از انقلاب آمادهی جانفشانی هستیم. از اینجا بود که آقای سعیدزاده وارد کارزار جدی میشود و بعد از این جریان، در حادثهای اسیر کومله میشود و در منطقهای به اسم بردهسور -بین سردشت، پیرانشهر و مهاباد- زندانی میشود. کومله در این مکان زندانی درست کرده بود و طرفداران انقلاب اسلامی مخصوصاً کُردهای مسلمان وفادار را اسیر میکرد و در این زندان مورد اذیت و آزار قرار میداد.
آقای سعیدزاده در همین زندان با آقای گلزار راغب آشنا میشود. آقای راغب اواخر سال ۵۹، برای عقبراندن رژیم بعث عراق به جبههی مریوان در ارتفاعات شنام میرود و مجروح میشود و موقع انتقال بهسمت سنندج، به اسارت کومله در میآید و او را هم به زندان بردهسور میبرند. آقای سعیدزاده بعد از دو سالواندی در این زندان، نقشهی فرار از زندان را طرحریزی میکند و موفق به فرار میشود و مجدداً در سردشت همکاری خودش را با سپاه پاسداران تحت عنوان پیشمرگ مسلمان کُرد شروع میکند.
آشنایی اوّلیهی من با ایشان در سردشت بود. او را یک جوانِ مسلمانِ معتقد و پرتلاش دیدم. ارتباط من با او کماکان تا عملیاتهای مختلفی که در سردشت انجام شد، برقرار بود. ایشان و پیشمرگان مسلمان کُرد و شهدای گرانقدر سردشت همکاری مستمری با ما داشتند که این همکاری باعث شد تقریباً شهر سردشت از محاصرهی ضدانقلاب خارج شود و یک امنیت نسبی در شهر ایجاد شود.
همزمانی که تهدیدات و بمبارانهای رژیم بعث عراق علیه مردم بهکار گرفته میشد، آقای سعیدزاده برای مأموریتی که پیشبینی شده بود، به داخل خاک عراق میرود و در آنجا تقریباً چهار سال به اسارت در میآید و به زندان دموکرات میافتد؛ امّا ایشان بهدلیل انگیزه، پایمردی و ثبات قدمی که در مسائل اعتقادی داشت دائماً تحت فشار و شکنجهی دموکرات و کومله قرار میگیرد و در جریانی آزاد میشود و به ایران برمیگردد. با توجه به هوشمندی و هوشیاری ایشان، بعد از آزادی شرایط فرهنگی و اجتماعی را رصد میکند و علیه ضد انقلاب داخلی، استعمار خارجی و قدرتهای بزرگ صحبت میکند و از امام، رهبری و اسلام دفاع میکند که مورد تعرض، تهدید و ترور گروهکهای ضد انقلاب قرار میگیرد.
در آن دوران، ضد انقلاب چه مزاحمتهایی برای مردم بومی و محلی ایجاد میکرد؟
عقبهی وضعیت اجتماعی و سیاسی کردستان، به قبل از انقلاب اسلامی برمیگردد. تحولاتی که در آنجا پیش آمد، بهخاطر بعضی از حرکاتی بود که رژیم پهلوی برای فشار به مردم مظلوم و مسلمان کُرد دنبال میکرد. آزادیهایی که بعد از انقلاب بهوجود آمد، باعث شد برخی جریانات سیاسی کُرد برای پیوستگی کارشان و وابستگیشان به سرویسهای بیرونی، تعارضاتی را علیه انقلاب داشته باشند. گروهکها برای اینکه بتوانند سیطره و هیمنهی سیاسی و اُبهت قدرت نظامیشان را حفظ کنند، شروع به برخورد با طرفداران نظام کردند و افراد زیادی مورد تعدّی آنها قرار گرفتند.
اوّلین تهدید گروهکهای ضد انقلاب از نظر روانی، فشاری بود که بر مردم وارد میکنند تا کسی از انقلاب طرفداری نکند؛ ولی مردم مسلمان مقاومت میکنند. اوّلین ظلم گروهکهای ضد انقلاب به مردم شریف و غیرتمند کردستان، تهدید مستمر نظامی، دستگیری و زندانیکردن بود. آنها در زندانها بدترین نوع شکنجهها را انجام میدادند، مثل میخکوبکردن با میخ طویله به زمین، بارکشی، شلاقزدن، ناخنکشیدن، آویزانکردن و ... . از طرف دیگر، اُسرا را بدون استدلال محاکمه و اعدام میکردند.
یک سوم اعدامهای بدون محاکمهی گروهکهای ضد انقلاب، در سال ۵۸ و اوّایل ۵۹ است. آقای سعیدزاده در کتاب «عصرهای کریسکان» میگوید تعداد زیادی از اُسرایی که در زندانهای کومله و زندانهای عراق بودند، مرتب مورد محاکمهی بدون منطق و دلیل حزب دموکرات قرار میگرفتند و اعدام میشدند. وضعیت جنازههای آنها هنوز نامشخص است. اولویت برخورد کومله اوّل با مردم مسلمان کُرد آن هم با بدترین وضعیت بود. برای کومله، زن، کودک، پیر و جوان فرقی نمیکرد. در سنندج ماموستا جلالیزاده را در جلوی منزلش با قرآن و کتابهای اسلامیاش آتش زدند. سال۶۲، کومله شهید فهیم، ماموستا و امام جمعهی آویهنگ که پیرمرد هفتادسالهای بود را اسیر میکند و مورد شکنجههای متعدد قرار میدهد و اعلام میکند اگر چهار میلیون بدهید، ماموستا را آزاد میکنیم. مردم مستضعف و غیرتمند آنجا هم پول جمع میکنند و ایشان را آزاد میکنند؛ امّا این نامردان و ناجوانمردان پول را میگیرند و ماموستا فهیم را به شهادت میرسانند، بعد جنازهاش را تحویل میدهند.
ما بیش از صد شهید روحانی، امام جماعت و امام جمعه از شهرهای مختلف کردستان داریم؛ چون آنها مردم را بهسمت دین و انجام وظایفشان هدایت میکردند. یکی از مهمترین شعارهای روحانیون اهل سنت در کردستان این بود که میگفتند زیر بار ظلم و زور گروهکها نروید. این شعار برای آنها زیانآور بود. به همین خاطر ماموستا ذوالفقاری، ماموستا عظیمی، ماموستا شیخالاسلام، ماموستا برهان و ... را به شهادت رساندند. مردم مسلمان و حقطلب کردستانات آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه بالای ده هزار شهید دادند که از نظر نسبی بیشتر از بعضی استانهای عقبهی کشور است. این دالّ بر مشارکت مردم از انقلابشان است. ما در جغرافیای کردستان، سه شهید، چهار شهید، پنج شهید و شش شهید از خانوادهها داریم؛ حتی خانوادههایی داریم که نوزده شهید در سردشت، بیش از هفده شهید در بانه و دوازده شهید در سنندج دادند. مردم مسلمان کُرد اینگونه از انقلابشان دفاع کردند. الحق والانصاف پایداری، استقامت و صبوری مردم مسلمان کُرد زبانزد خاص و عام است. امروز عمده مشکل گروهکها، خانوادهی معزز شهداست که به اسلام، انقلاب، شهدا و ارزشهایشان پایبندی دارند.
ما از حزب دموکرات مستندی داریم که اعلام میکند کسی حق تردد از جادهی بانه به آرمرده را ندارد، چون این جاده نظامی است. مردم برای امرارمعاش و بردن مریضشان از این جاده تردد میکنند و ماشینشان روی مین میرود و به شهادت میرسند. حزب دموکرات اطراف چشمهی روستای نیزهی سردشت را که به طرفداری انقلاب بلند شدند، مینگذاری میکنند که تعدادی زن و بچه به شهادت میرسند.
چه اقداماتی برای آقای سعیدزاده در دوران اسارت دوم ایشان انجام شد؟
همه تلاش میکردند که ایشان را به نحوی آزاد کنند، ولی حزب دموکرات نمیپذیرفت. در یکی از سفرهایی که گروه بارزانی به ایران داشت، از آن گروه درخواست شد که تلاش کنند آقای سعیدزاده را برای درمان از زندان دموکرات آزاد کنند. با رایزنی سیاسی که با اقلیم کردستان عراق شد، آنها تلاش کردند و آقای سعیدزاده را با آن جسم نحیف و بیمارش به ایران انتقال دادند و مورد معالجات داخلی قرار گرفت. ایشان تقریباً بعد از ۴۲ سال مجاهدت و اذیت و آزاری که از سوی جریانات سیاسی ضد انقلاب دید، هنوز هم تهدید به ترور میشود.
چه تهدیداتی وجود داشت و دارد؟ آیا تأثیری در فعالیتهای ایشان داشته است؟
عمده تهدیدی که برای آقای سعیدزاده در سردشت بود، اول فعالیتهای روانی و فرهنگی برای تخریب شخصیت ایشان بود. بعد پیامهای مستمری به ایشان ارسال میکردند که دست از انقلاب اسلامی بردار، وگرنه ترور میشوی! امّا پیام ایشان برای گروهکها این بود که من راهم را شناختهام، انقلاب را شناختهام، امام را شناختهام، رهبری را شناختم و تا پای جان برای این انقلاب و اسلام دفاع میکنم. آنها در چند مرحله تهدید و طرحریزی ترور داشتند، ولی به اذن الهی موفق نشدند؛ امّا با همهی این تهدیدات، هیچگونه تزلزلی در اراده و راه ایشان بهوجود نیامده است.
امنیت کردستان امروز مدیون مجاهدتها و تلاشهای امثال آقای سعیدزاده است. در طول چهلودو سال، این قشر همواره هوشیارانه دشمن را رصد کرده، از اقدامات دشمن علیه مردم مطلع شده است و اگر امروز نمیتوانند اسلحه بهدست بگیرند، ولی با زبانشان فعالیت میکنند. همین آقای سعیدزاده در شبکههای مجازی بهشدت فعال است. ما امثال آقای سعیدزاده زیاد داریم. آقای سعیدزاده یک نمونه از انسانهای متعهد، پاکدامن و مسلمانی است که در جغرافیای کُردی دارد از انقلاب دفاع میکند. در این قشر هیچ موقع تزلزلی بهوجود نیامده، هرچند که سختیها و مشکلاتی در ادارهی زندگی دارند و همواره هم مورد تهدید بودند، ولی هنوز ایستادند.
گروهکهای تجزیهطلب همیشه جمهوری اسلامی را به نقض حقوق قومیتها متهم میکنند. موضع مردم مناطق غربی کشور در مورد این ادعا چیست؟
از همان روز اوّل، آنها بهدنبال تجزیهطلبی و براندازی نظام اسلامی بودند. یکی از شعارهایی که گروهکهای ضد انقلاب از بدو پیروزی انقلاب دنبال میکردند، مخالفت جمهوری اسلامی با موضوع قومیت و قومیتهاست. ولی در واقع آنها قومیت را زیر سؤال بردند. جمهوری اسلامی چهل سال است که با قوم کُرد ارتباط دارد. در هیچ زمان و مکانی ندیدم که نظام اسلامی علیه کُردها اقدام کند، حتی خدماتی هم به قومیتهای مختلف از جمله قوم کُرد داده است که خدمات شایان ذکری است. خود مردم مسلمان این را میدانند. یکی از این خدمات، گازرسانی است. ما بیش از دو هزار کیلومتر خط لوله انتقال گاز را از خلیج فارس تا روستای صفر مرزی سردشت بردیم تا مردم در رفاه و آسایش باشند.
سال ۵۸ و ۵۹، بعضی از شهرها دبیرستان داشتند. امروز دهها دانشگاه در مناطق کُردی داریم. فضای ارتقاء سطح فرهنگی و دانش مردم هوشمند و هوشیار و با توان کُرد برایشان ایجاد شده است. امروز در هر روستایی حداقل چند نفر از تحصیلات تکمیلی بهرهمند شدند و این برای نظام اسلامی افتخار است.
استدلال حرفهای من مشارکت مردم در حرکتهای سیاسی است. مشارکت مردم در حاشیهی مرز در انتخابات مختلف از نظر آمار، کمتر از مشارکت مردم در استانهای مرکزی نیست، بلکه در بعضی از حوادث بیشتر هم هست. ما دائماً تحریم مشارکتهای اجتماعی توسط جریانات سیاسی ضد انقلاب را داشتیم. هیچ انتخاباتی نیست که جریان سیاسی ضد انقلاب بر طبل تحریم و عدم شرکت نکوبیده باشد، حتی همواره تهدید هم وجود داشته، ولی مردم مشارکت میکنند. مردم وفاداری خودشان را به انقلاب و اسلام به اثبات رسانیدهاند.
امروز از لحاظ امنیتی، غرب و شمال غرب کشور چه وضعیتی دارد؟
با گذشت چهلودو سال از انقلاب اسلامی، مردم تجربه کسب کردند و گروهکها را میشناسند. مردم دیگر هیچگونه اعتقاد و اعتمادی به جریانات سیاسی کُردی ندارند؛ چون این گروهکها دنبال قدرت و منفعتطلبی شخصیاند. امروز دهها انشعاب از گروهکها بهوجود آمده و هرکدام مدعی درستی و حقاند. جالب اینجاست که امروز مسائل پشتپردهی اینها توسط گروهک دیگری دارد برملا میشود.
امروز مردم میدانند که پژاک دستپروردهی سرویسهای بیرونی سیا و موساد است. امروز مردم میدانند که رژیم سفاک و خونآشام عربستان، تأمینکنندهی اعتبارات پژاک است. مردم این مسائل را بهخوبی درک کردند. اگر مردم پشتیبان ضد انقلاب داخلی بودند، ما امروز در کردستان امنیت نداشتیم. خوشبختانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هوشمندی و هوشیاری روند امنیت را در این جغرافیا بهخوبی دارد دنبال میکند؛ امّا برای خنثیکردن این امنیت، عملیات روانی دشمن توسط رسانههای ضد انقلاب و شبکههای مجازی بهشدت بالاست و روزبهروز در حال توسعه است تا تزلزلی در مردم بهوجود بیاورند، ولی مردم راه را شناختند و در راه خیر و صلاح خود که همان وفاداری به انقلاب اسلامی است، حرکت میکنند.