1399/10/20
بررسی خطبههای عربی رهبر انقلاب در نماز جمعه دیماه ۹۸
خطبه فرمانده در نکوداشت سرباز
نگارنده این سطور از ماههای آغازین انقلاب، در کار ترجمه و تنظیم خطبههای عربی برای امام جمعه دائم تهران بوده است و از این رسانه انقلاب خاطرههای فراوانی دارد؛ در روزگاری که منبر نماز جمعه، اصلیترین رسانه برای انتقال پیام انقلاب اسلامی به مردم مسلمان بود. میخوانید. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR یادداشت آقای محمدمهدی شریعتمدار، دیپلمات و تحلیلگر ارشد مسائل منطقه را درباره خطبههای عربی رهبر انقلاب در نماز جمعه دیماه ۹۸ که از مطالب ویژهنامه مجازی «مسیر؛ شهید پیروز» است، منتشر میکند.
فرمانده که همه سخن خرد و جان خویش را در بغض فروخفته برآمده شقشقهگونش در آن نماز تاریخی بر پیکرهای پاک سربازش و سرباز سربازش بر زبان آورده بود که "اللهم إنا لانعلم منهم إلا خیرًا" و سرشک دیده اش خبر از سرّ دل میداد، در نکوداشت سرباز.
رهبر انقلاب که در سالروز انفجار نور از شهر مقدس قم در نوزدهم دی، از ویژگیهای سلیمانی و ابومهدی سخنها بر زبان رانده و گفته بود: سردار در شهادت سرشار از معنویت خود «قیامتی به پا کرد» که «در مقابل او من تعظیم میکنم.»
و چه تعبیر یکه و بی مانندی؛ و چرا تعظیم نکند این فرمانده تاریخ ساز در برابر سربازی که خشتخشت بنای تمدن اسلامی را با هر گام و حتی دم و بازدم شجاعانه خود در محاصرههای دشمن بنا نهاده بود؛ تمدنی که خامنهای دغدغهمند و آرمانخواه، از نوجوانی خود و از سویدای دل و با همه سوز بیان و توش و توان و ایستادگی و نستوهی در تلاش برساختن آن بود. اصلا او از آن هنگام که در مدرسه سلیمانخان شیفته نواب شد و همچون او که در مصر و شامات منادی وحدت و نهضت امت بود، به مدد همین سلیمانی بنیان جبهه مقاومت را در غرب آسیا گذاشت تا سنگ بنای تمدن مهدوی باشد.
من همچنان در پی پاسخ به این پرسشم که چرا امام جمعه دیرین تهران و رهبر امروز امت، پس از ٨ سال و دو هفته پس از شهادت قاسمش در مصلای جمعه حضور یافت و باز هم در نکوداشت او داد سخن داد؟
"آقا"یی که میشناسیم، گویی دل آرام نکرده بود. انگار حس میکرد، هنوز رسم وفای معهود خویش به جا نیاورده، عظمت تعظیم امیر به مامور را به ملت عظیم نشان نداده و پاس قدر و منزلت آن قهرمان ملی، به قدر کفایت نداشته، بر اوست که او را حتی فراتر از فرمانده مقاومت در منطقه پرآشوب ما، که به عنوان جهانمرد و رهبر جهانی مبارزه با ستم و استکبار و اشغالگری صهیونیستی و تروریسم تکفیری دستآموز، برای تحقق صلح و عدل و حق و رشد و پیشرفت، به دیگران بشناساند.
و دیگر آن که در ادامه راه آن شهید شاهد، راهبردها و برنامه عمل ایران و انقلاب و مقاومت و امت را در ستیز با استکبار بیان کند که نکوداشت شهید، تنها با ادامه راهش معنا مییابد.
خطبه بیست و هفتم دی ماه١٣٩٨ امام جمعه و امیر جماعت، افزون بر سوک و ستودن سپهبد، نقشه راه امت در جهان پساسلیمانی بود، جهانی شوریده بر ستم و در انتظار منجی که سید علمدار این جهان، در تمهید ظهورش، بر خلق رنجور از دیجور و ستم و سیاهی و منتظر و شیدای شکوه دولت کریمان املا کرد.
اما خطبه عربی را که آقا آغاز کرد، مرا به چهل سال پیش برد، زمانی که او پس از آقایان سید محمود طالقانی و شیخ حسینعلی منتظری، در بیست و هشتم دی ١٣۵٨ امامت جمعه تهران را عهده دار شد و تنها کسانی که آن روزها را زیسته اند و به مناسبات حاکم بر میدان مبارزه و عرف فقیهان و عالمان حوزه آشنایند، میدانند که این جانشینی، از میان آن همه گزینههای آن روز و روزگار چه معنایی دارد و امام راحل رضوان الله علیه، چه زودهنگام در اندیشه تضمین سلامت راه انقلاب بود. اکنون میفهمم، چرا امام در حکم خود، بر شایستگی خامنهای جوان در علم و عمل تاکید و برای او توفیق در ارشاد و هدایت مردم را از خدای منان طلب کرده بود.
حضرت آیتالله خامنهای مبدع خطبه عربی در نماز جمعه تهران بود. هنوز طنین صدای او را در گوش دارم که با "السلام علی الإخوة و الأخوات المسلمین فی کل مکان" خطابش را آغاز میکرد و اهالی عرب خوزستان را از یاد نمیبرد و در عین حال تاکید داشت که آبادان و اهواز را با همین تلفظ رایج فارسی بخواند، نه چنان که در میان مخاطبانش در خوزستان سرافراز رایج بود و هست. خامنهایِ عاشق زبان عربی، در اینجا حتی در حد لفظ، بر اصول امنیت ملی و پاس داشتن زبان واحد همه ایران پا میفشارد.
نسل من نیک میداند که در روزگار محدودیت رسانهها و تبادل اطلاعات، منبر نماز جمعه، خود رسانهای تمامعیار بود که امام ما آن را برای انتقال پیام انقلاب اسلامی به مردم مسلمان به کار گرفت. نهاد نماز جمعه در ایران همواره پویا و اثرگذار بوده و بر خلاف بعضی کشورهای اسلامی، به جای قرائت متن واحد نهاد اوقاف و امور دینی ، رسانه آگاهی بخش مردم و روزآمد شدن آنان نسبت به محیط پیرامونی است و الگوی امام جمعه تهران گواه آن است.
نگارنده این سطور که از همان ماههای آغازین، در کار تهیه و انتشار خطبههای عربی ماندگار جمعه تهران برای تنها امام دائم و همه امامان موقت درگیر بوده است، خاطرهها از این رسانه انقلاب در سینه دارد و شاهد دقت بیمانند رهبر عزیز در انتخاب واژگان و برگردان به عربی بوده است. لحن و صلابت بیان او اما نیازی به بیان ندارد. به خوبی به یاد دارم که در متن یکی از خطبههایش، از «آرزوهای فروخفته مسلمین» سخن رانده بود و من، متحیر که برای این اصطلاح بدیع چه برابرنهادی در زبان عربی بگذارم که هم مفهوم را به مخاطب برساند و هم ذوق و طبع مشکلپسند او را راضی کند و شاید، شش یا هفت بار ترکیب پیشنهادی را تغییر دادم تا ایشان رضایت داد.
در ایام حج یا در مواجهه با عاشقان انقلاب، به ویژه از کشورهای خلیج فارس، بارها شاهد بوده ام که جوانان آن دیار، بخشهایی از عین خطبههای ایشان را از بر کرده اند و با همان طنین و ادا بازگویی میکنند و دل خوش دارند که دل به انقلاب اسلامی بسته اند و این تلاش را نشان آن میدانستند. شاید دلپذیرترین لحظه، زمانی بود که خسته از رمی جمراتِ روز دوازدهم ذیحجه که تا اذان ظهرباید در محدوده منی ماند و بعد از اذان به سوی مکه شتافت، در کنار ستونی بر روی زانوان خود بر زمین نشستم و دو مرد سالخورده عامی و کاسب از بحرین مرا دعوت کردند که بر زیرانداز آنها لختی بنشینم. وقتی تعارفات کوتاهی انجام شد، بیمقدمه از من که افتخار ترجمه همزمان بعضی سخنرانیهای رهبری را به عربی برای پخش از شبکهها داشتم، پرسیدند که آیا تو مترجم سیدالقائد نیستی؟ بندگان خوب خدا چنان پیگیر دائم بیانات آقا بودند و بر عمق جان آنان نشسته بود که به اندک گفتگویی چندثانیهای، صدای مترجم را در جایی که در مظان شناختهشدن نبود، این دو مرد عامی تشخیص دادند.
همه اینها را برای امروزیان و آیندگان و تاریخ مینگارم. درک این اثرگذاری در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات و ماهواره و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، در مقایسه با زمانهای که هیچ کدام از اینها نبود، میتواند نقش رسانه نماز جمعه و خطبههای عربی آن را کمی نشان دهد. بی گمان نخبگان و مراکز تصمیم سازی در منطقه هم هر هفته منتظر زمان ایراد خطبههای جمعه تهران بودند تا خلأ دشواریها و قلت منابع را در شناخت ایران انقلاب پرکنند و موضع ایران را از تریبون نماز جمعه بشناسند. شواهد بر این گزاره بسیار است که خود مقالی جداگانه اقتضا دارد.
از جمعهها و خطبههای حضرت آیتالله خامنهای در زمان ریاست جمهوری میگذرم که به فراخور زمانه، پیام انقلاب و دفاع مقدس در آنها محوری ترین سخن بود. در زمان رهبری، بیان راه امام که علاوه بر خطبه تاریخی چهلم رحلت او، بیش از سی سال است که هماره در چهاردهم خرداد هر سال ادامه دارد، فلسطین و روز جهانی قدس، بیداری اسلامی و خطبه ماندگار رهبری پس از آغاز موج جنبش مردم مصر، از مهم ترین مواضع و خطبههای او در منبر جمعه است. خطبه بیست و هفتم دی سال گذشته اما هم از جهت عطر سلیمانی آن و هم از منظر استقرای مسایل امت اسلامی و جهان معاصر و تاکید حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی در تاریخ نماز جمعه تهران و ایران و جهان یگانه است.
دشمنشناسی و تشخیص دقیق قاتلان شهید مبارزه با تروریسم، درآمیختن خون شهیدان ایرانی و عراقی، مشق انتقام با ضربه به ابهت آمریکا در عینالاسد و تاکید بر این که مجازات اصلی خروج نیروهای متجاوز از منطقه است، عظمت موج مردمان عاشق در جای جای جهان اسلام که به تعبیر او مظهر «قدرت ما و شما»ست که میتواند بر «قدرتهای پوشالی»غالب شود، در دیباچه این خطبه بیان شده است.
تحلیل ماهیت غرب و خدعه و هیمنه و توطئه و سلطه او، غده سرطانی رژیم صهیونیستی و ضربه بزرگ انقلاب اسلامی و شکستهای مکرر آمریکا، از دید رهبر فرزانه انقلاب مایه بیداری هرچه بیشتر ملتها شده که در کنار قدرت ایران و مقاومت در برابر آمریکا، فضای عمومی منطقه و روحیه ملتها را تغییر داده، به گونهای که سرنوشت محتوم منطقه، آزادی از هیمنه استکبار و آزادی فلسطین معرفی میشود؛ مسئولیتی که بر عهده همه ملت هاست که باید خود و علمای دینی تفرقه را کنار بگذارند و روی به سبک زندگی نوین اسلامی آورند.
همکاری دانشگاهها و مراکز علمی و رسانهها برای برساختن تمدن نوین، پیمان نیروهای نظامی برای رهایی منطقه از جنگ و تجاوز، ارتباط بازارها برای نجات اقتصاد کشورها از سلطه شرکتهای غارتگر و تبادل دیدار ملتها برای نزدیکی دلها و اندیشهها و جانهای مردم و افزایش وحدت و مودت را ولی امر مسلمین، راه حل بحران کنونی جهان اسلام میداند.
حضرت آیتالله خامنهای مجددا تاکید میکند که استکبار رونق اقتصادی خود را به بهای نابودی ثروت ملتهای ما رقم میزند که میخواهد فلسطین بی دفاع باشد و در سوریه و لبنان، دولتهایی پیرو حاکم باشند و ثروت نفتی عراق را به تاراج برد که آزمون دشوار سوریه و فتنههای پیاپی در لبنان و ویران سازی عراق و در اوج آنها ترور سلیمانی و مهندس از نشانههای تلاش دشمن برای ایجاد جنگ داخلی و حذف نیروهای مؤمن است.
امام مسلمین در پایان، گشودن صفحهای نو، بیداری وجدانها و قلوب مؤمنان و احیای اعتماد به نفس را از خدا طلب میکند و تدبیر، استقامت و عدم ترس از دشمن را -چنان که در سیره سلیمانی تجلی یافت- تنها راه نجات معرفی میکند.
نقشه راهی چنین جامع و فشرده، روشن است که مشعلی فراراه همه نیروهای مقاومت خواهد بود. و چنین بود.
سالی که از شهادت سلیمانی گذشت و تحولات منطقه و جهان، در روزهای حال و آینده این واقعیت را در تاریخ ثبت خواهد کرد.
فرمانده که همه سخن خرد و جان خویش را در بغض فروخفته برآمده شقشقهگونش در آن نماز تاریخی بر پیکرهای پاک سربازش و سرباز سربازش بر زبان آورده بود که "اللهم إنا لانعلم منهم إلا خیرًا" و سرشک دیده اش خبر از سرّ دل میداد، در نکوداشت سرباز.
رهبر انقلاب که در سالروز انفجار نور از شهر مقدس قم در نوزدهم دی، از ویژگیهای سلیمانی و ابومهدی سخنها بر زبان رانده و گفته بود: سردار در شهادت سرشار از معنویت خود «قیامتی به پا کرد» که «در مقابل او من تعظیم میکنم.»
و چه تعبیر یکه و بی مانندی؛ و چرا تعظیم نکند این فرمانده تاریخ ساز در برابر سربازی که خشتخشت بنای تمدن اسلامی را با هر گام و حتی دم و بازدم شجاعانه خود در محاصرههای دشمن بنا نهاده بود؛ تمدنی که خامنهای دغدغهمند و آرمانخواه، از نوجوانی خود و از سویدای دل و با همه سوز بیان و توش و توان و ایستادگی و نستوهی در تلاش برساختن آن بود. اصلا او از آن هنگام که در مدرسه سلیمانخان شیفته نواب شد و همچون او که در مصر و شامات منادی وحدت و نهضت امت بود، به مدد همین سلیمانی بنیان جبهه مقاومت را در غرب آسیا گذاشت تا سنگ بنای تمدن مهدوی باشد.
من همچنان در پی پاسخ به این پرسشم که چرا امام جمعه دیرین تهران و رهبر امروز امت، پس از ٨ سال و دو هفته پس از شهادت قاسمش در مصلای جمعه حضور یافت و باز هم در نکوداشت او داد سخن داد؟
"آقا"یی که میشناسیم، گویی دل آرام نکرده بود. انگار حس میکرد، هنوز رسم وفای معهود خویش به جا نیاورده، عظمت تعظیم امیر به مامور را به ملت عظیم نشان نداده و پاس قدر و منزلت آن قهرمان ملی، به قدر کفایت نداشته، بر اوست که او را حتی فراتر از فرمانده مقاومت در منطقه پرآشوب ما، که به عنوان جهانمرد و رهبر جهانی مبارزه با ستم و استکبار و اشغالگری صهیونیستی و تروریسم تکفیری دستآموز، برای تحقق صلح و عدل و حق و رشد و پیشرفت، به دیگران بشناساند.
و دیگر آن که در ادامه راه آن شهید شاهد، راهبردها و برنامه عمل ایران و انقلاب و مقاومت و امت را در ستیز با استکبار بیان کند که نکوداشت شهید، تنها با ادامه راهش معنا مییابد.
خطبه بیست و هفتم دی ماه١٣٩٨ امام جمعه و امیر جماعت، افزون بر سوک و ستودن سپهبد، نقشه راه امت در جهان پساسلیمانی بود، جهانی شوریده بر ستم و در انتظار منجی که سید علمدار این جهان، در تمهید ظهورش، بر خلق رنجور از دیجور و ستم و سیاهی و منتظر و شیدای شکوه دولت کریمان املا کرد.
اما خطبه عربی را که آقا آغاز کرد، مرا به چهل سال پیش برد، زمانی که او پس از آقایان سید محمود طالقانی و شیخ حسینعلی منتظری، در بیست و هشتم دی ١٣۵٨ امامت جمعه تهران را عهده دار شد و تنها کسانی که آن روزها را زیسته اند و به مناسبات حاکم بر میدان مبارزه و عرف فقیهان و عالمان حوزه آشنایند، میدانند که این جانشینی، از میان آن همه گزینههای آن روز و روزگار چه معنایی دارد و امام راحل رضوان الله علیه، چه زودهنگام در اندیشه تضمین سلامت راه انقلاب بود. اکنون میفهمم، چرا امام در حکم خود، بر شایستگی خامنهای جوان در علم و عمل تاکید و برای او توفیق در ارشاد و هدایت مردم را از خدای منان طلب کرده بود.
حضرت آیتالله خامنهای مبدع خطبه عربی در نماز جمعه تهران بود. هنوز طنین صدای او را در گوش دارم که با "السلام علی الإخوة و الأخوات المسلمین فی کل مکان" خطابش را آغاز میکرد و اهالی عرب خوزستان را از یاد نمیبرد و در عین حال تاکید داشت که آبادان و اهواز را با همین تلفظ رایج فارسی بخواند، نه چنان که در میان مخاطبانش در خوزستان سرافراز رایج بود و هست. خامنهایِ عاشق زبان عربی، در اینجا حتی در حد لفظ، بر اصول امنیت ملی و پاس داشتن زبان واحد همه ایران پا میفشارد.
نسل من نیک میداند که در روزگار محدودیت رسانهها و تبادل اطلاعات، منبر نماز جمعه، خود رسانهای تمامعیار بود که امام ما آن را برای انتقال پیام انقلاب اسلامی به مردم مسلمان به کار گرفت. نهاد نماز جمعه در ایران همواره پویا و اثرگذار بوده و بر خلاف بعضی کشورهای اسلامی، به جای قرائت متن واحد نهاد اوقاف و امور دینی ، رسانه آگاهی بخش مردم و روزآمد شدن آنان نسبت به محیط پیرامونی است و الگوی امام جمعه تهران گواه آن است.
نگارنده این سطور که از همان ماههای آغازین، در کار تهیه و انتشار خطبههای عربی ماندگار جمعه تهران برای تنها امام دائم و همه امامان موقت درگیر بوده است، خاطرهها از این رسانه انقلاب در سینه دارد و شاهد دقت بیمانند رهبر عزیز در انتخاب واژگان و برگردان به عربی بوده است. لحن و صلابت بیان او اما نیازی به بیان ندارد. به خوبی به یاد دارم که در متن یکی از خطبههایش، از «آرزوهای فروخفته مسلمین» سخن رانده بود و من، متحیر که برای این اصطلاح بدیع چه برابرنهادی در زبان عربی بگذارم که هم مفهوم را به مخاطب برساند و هم ذوق و طبع مشکلپسند او را راضی کند و شاید، شش یا هفت بار ترکیب پیشنهادی را تغییر دادم تا ایشان رضایت داد.
در ایام حج یا در مواجهه با عاشقان انقلاب، به ویژه از کشورهای خلیج فارس، بارها شاهد بوده ام که جوانان آن دیار، بخشهایی از عین خطبههای ایشان را از بر کرده اند و با همان طنین و ادا بازگویی میکنند و دل خوش دارند که دل به انقلاب اسلامی بسته اند و این تلاش را نشان آن میدانستند. شاید دلپذیرترین لحظه، زمانی بود که خسته از رمی جمراتِ روز دوازدهم ذیحجه که تا اذان ظهرباید در محدوده منی ماند و بعد از اذان به سوی مکه شتافت، در کنار ستونی بر روی زانوان خود بر زمین نشستم و دو مرد سالخورده عامی و کاسب از بحرین مرا دعوت کردند که بر زیرانداز آنها لختی بنشینم. وقتی تعارفات کوتاهی انجام شد، بیمقدمه از من که افتخار ترجمه همزمان بعضی سخنرانیهای رهبری را به عربی برای پخش از شبکهها داشتم، پرسیدند که آیا تو مترجم سیدالقائد نیستی؟ بندگان خوب خدا چنان پیگیر دائم بیانات آقا بودند و بر عمق جان آنان نشسته بود که به اندک گفتگویی چندثانیهای، صدای مترجم را در جایی که در مظان شناختهشدن نبود، این دو مرد عامی تشخیص دادند.
همه اینها را برای امروزیان و آیندگان و تاریخ مینگارم. درک این اثرگذاری در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات و ماهواره و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، در مقایسه با زمانهای که هیچ کدام از اینها نبود، میتواند نقش رسانه نماز جمعه و خطبههای عربی آن را کمی نشان دهد. بی گمان نخبگان و مراکز تصمیم سازی در منطقه هم هر هفته منتظر زمان ایراد خطبههای جمعه تهران بودند تا خلأ دشواریها و قلت منابع را در شناخت ایران انقلاب پرکنند و موضع ایران را از تریبون نماز جمعه بشناسند. شواهد بر این گزاره بسیار است که خود مقالی جداگانه اقتضا دارد.
از جمعهها و خطبههای حضرت آیتالله خامنهای در زمان ریاست جمهوری میگذرم که به فراخور زمانه، پیام انقلاب و دفاع مقدس در آنها محوری ترین سخن بود. در زمان رهبری، بیان راه امام که علاوه بر خطبه تاریخی چهلم رحلت او، بیش از سی سال است که هماره در چهاردهم خرداد هر سال ادامه دارد، فلسطین و روز جهانی قدس، بیداری اسلامی و خطبه ماندگار رهبری پس از آغاز موج جنبش مردم مصر، از مهم ترین مواضع و خطبههای او در منبر جمعه است. خطبه بیست و هفتم دی سال گذشته اما هم از جهت عطر سلیمانی آن و هم از منظر استقرای مسایل امت اسلامی و جهان معاصر و تاکید حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی در تاریخ نماز جمعه تهران و ایران و جهان یگانه است.
دشمنشناسی و تشخیص دقیق قاتلان شهید مبارزه با تروریسم، درآمیختن خون شهیدان ایرانی و عراقی، مشق انتقام با ضربه به ابهت آمریکا در عینالاسد و تاکید بر این که مجازات اصلی خروج نیروهای متجاوز از منطقه است، عظمت موج مردمان عاشق در جای جای جهان اسلام که به تعبیر او مظهر «قدرت ما و شما»ست که میتواند بر «قدرتهای پوشالی»غالب شود، در دیباچه این خطبه بیان شده است.
تحلیل ماهیت غرب و خدعه و هیمنه و توطئه و سلطه او، غده سرطانی رژیم صهیونیستی و ضربه بزرگ انقلاب اسلامی و شکستهای مکرر آمریکا، از دید رهبر فرزانه انقلاب مایه بیداری هرچه بیشتر ملتها شده که در کنار قدرت ایران و مقاومت در برابر آمریکا، فضای عمومی منطقه و روحیه ملتها را تغییر داده، به گونهای که سرنوشت محتوم منطقه، آزادی از هیمنه استکبار و آزادی فلسطین معرفی میشود؛ مسئولیتی که بر عهده همه ملت هاست که باید خود و علمای دینی تفرقه را کنار بگذارند و روی به سبک زندگی نوین اسلامی آورند.
همکاری دانشگاهها و مراکز علمی و رسانهها برای برساختن تمدن نوین، پیمان نیروهای نظامی برای رهایی منطقه از جنگ و تجاوز، ارتباط بازارها برای نجات اقتصاد کشورها از سلطه شرکتهای غارتگر و تبادل دیدار ملتها برای نزدیکی دلها و اندیشهها و جانهای مردم و افزایش وحدت و مودت را ولی امر مسلمین، راه حل بحران کنونی جهان اسلام میداند.
حضرت آیتالله خامنهای مجددا تاکید میکند که استکبار رونق اقتصادی خود را به بهای نابودی ثروت ملتهای ما رقم میزند که میخواهد فلسطین بی دفاع باشد و در سوریه و لبنان، دولتهایی پیرو حاکم باشند و ثروت نفتی عراق را به تاراج برد که آزمون دشوار سوریه و فتنههای پیاپی در لبنان و ویران سازی عراق و در اوج آنها ترور سلیمانی و مهندس از نشانههای تلاش دشمن برای ایجاد جنگ داخلی و حذف نیروهای مؤمن است.
امام مسلمین در پایان، گشودن صفحهای نو، بیداری وجدانها و قلوب مؤمنان و احیای اعتماد به نفس را از خدا طلب میکند و تدبیر، استقامت و عدم ترس از دشمن را -چنان که در سیره سلیمانی تجلی یافت- تنها راه نجات معرفی میکند.
نقشه راهی چنین جامع و فشرده، روشن است که مشعلی فراراه همه نیروهای مقاومت خواهد بود. و چنین بود.
سالی که از شهادت سلیمانی گذشت و تحولات منطقه و جهان، در روزهای حال و آینده این واقعیت را در تاریخ ثبت خواهد کرد.