• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1399/11/23
بررسی منطق و سبک زندگی غرب در مورد زنان

نگاه سوم‌شخص غایب

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط تصویری با مداحان (۹۹/۱۱/۱۵) در مورد مسئله‌ی زن و مادر فرمودند: « نگاه و موضع جمهوری اسلامی در باب زن، بکلّی با نگاه رایج غربی متفاوت است که با هزار زبان و با تریبون‌های فوق‌العاده فراگیر سعی میکنند آن را به همه‌ی دنیا گسترش بدهند؛ نه، نقطه‌ی مقابل آن، نگاه جمهوری اسلامی است. نگاه جمهوری اسلامی، نگاه تکریم و احترام زن است؛ نقطه‌ی مقابلِ نگاه رایج غرب به زن که نگاه کالایی و ابزاری است و حرمت زن در منطق غربی و روش غربی و سبک زندگی غربی در هم شکسته.». پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR برای بررسی بیشتر نگاه تمدن غربی به مسئله زن، در برنامه نگار ۳۱ گفتگویی با خانم دکتر حکیمه سقای‌ بی‌‌ریا، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مطالعات آمریکای شمالی انجام داده است.

* رهبر انقلاب در بیاناتشان فرمودند زن در غرب، در هر جایگاه اجتماعی، سیاسی و اداری هم که قرار بگیرد از آسیب‌هایی که متوجه او هست در امان نیست. اگر بخواهیم در مورد منطق غرب پیرامون زن به زبان ساده‌تر برای مخاطبانمان صحبت کنیم، شما این منطق را چگونه تبیین می‌کنید؟
* غرب یک دنیای سرمایه‌داری است و در این دنیا زنان کم‌کم تلاش کردند که به عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی وارد شوند. شاید بتوان گفت اواخر قرن نوزدهم و اوّایل قرن بیستم، اوج تلاش زنان غربی برای حضور در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود که قبل از این از امکان حضور در این عرصه‌ها محروم بودند. از همان ابتدا توانمندسازی زنان یک نگاه ابزاری برای منافع دنیای سرمایه‌داری بود؛ یعنی دنیای سرمایه‌داری به این حرکت زنان به‌عنوان یک فرصت برای به دست آوردن منافع بیشتر نگاه می‌کرد.

به‌عنوان مثال،‌ اوّایل قرن بیستم، سیگارکشیدن در جامعه‌ی آمریکا برای زنان یک ناهنجاری به‌حساب می‌آمد، امّا تلاش شرکت‌های بزرگ دخانیات این بود که زنان را وارد این صحنه کنند و از آن‌ها به‌عنوان مشتریان سیگار استفاده کنند. ادوارد برنیس، برادرزاده‌ی آقای فروید به‌عنوان مدیر شرکت تبلیغات تجاری به یکی از شرکت‌های بزرگ دخانیات آمریکا مشاوره می‌دهد و می‌گوید اسم سیگار خود را مشعل‌های آزادی بگذارید. خب زنان به‌دنبال کسب آزادی و توانمندسازی خودشان هستند. او از این واژه استفاده می‌کند تا زنان بیشتری را وارد صحنه کند. عده‌ای از سلبریتی‌ها و افراد و زنان مشهور را جمع می‌کنند و در روز عید پاک در نیویورک رژه‌ می‌روند و سیگار می‌کشند و می‌گویند مشعل‌های آزادی خودتان را روشن کنید.

نگاه غرب به زن کاملاً ابزاری است و حضور زن در جامعه به نفع دنیای سرمایه‌داری محسوب می‌شود. اصلاً در اینجا نگاه ابزاری به انسان وجود دارد و این نگاه فقط هم مختص به زن نیست؛ یعنی یک عقلانیت ابزاری دارد حرکت می‌کند و از هر فرصتی برای کسب منافع خودش استفاده می‌کند. وقتی زنان وارد عرصه شدند، تلاش می‌کنند یک‌سری قدرت‌ها و آزادی‌ها را به‌دست بیاورند. در اینجا نگاه ابزاری کلید می‌خورد و کم‌کم توانمندی‌سازی زنان ادامه پیدا می‌کند و قیمتی که بدن زنان برای دنیای سرمایه‌داری دارد مطرح می‌شود.

* شما پانزده سال در آمریکا زندگی کردید. با یک نگاه عینی، به نظر شما نگاهی که تمدن غرب نسبت به زن دارد چه آسیب‌هایی را برای زنان به همراه دارد؟
* ببینید از یک زن غربی یا هر زنی در دنیای مدرن کنونی، مسئولیت‌های مختلفی خواسته می‌شود؛ یعنی هنجارهایی که برای یک زن کامل در نگاه غربی یا نگاه مدرن وجود دارد این است که این زن باید هم در امور خانه‌داری فعال باشد، هم در دنیای بیرون شاغل باشد. درواقع به یک‌باره مسئولیت فراوانی روی دوش زن گذاشته شد. از طرف دیگر فشار روانی بر زنان برای حضور در اجتماع در نظر گرفته شد؛ یعنی یک استاندارد زیبایی غیرقابل رسیدن به آن برای زنان موفق در نظر گرفته شد. زنی که می‌خواهد در عرصه‌ی اجتماع حضور داشته باشد، یک استاندارد غیرقابل دستیابی برای او در نظر گرفته شده که کأنه باید تمام عمر به‌دنبال آن بدود و بسیاری از وقت و انرژی خودش را برای آن بگذارد. بنابراین، توانمندسازی زنان به این صورت سنجیده می‌شود که زنی توانمندتر و موفق‌تر است که در مسابقه‌ی زیبایی دست‌نیافتنی بتواند پیروز باشد که اکثراً هم نمی‌توانند. الآن در جوامع علمی دارند راجع به این مسئله صحبت می‌کنند.

* یک مقدار این استانداردسازی را بیشتر توضیح بدهید.
اگر بخواهم در یک عبارت کلی بگویم، توانمندسازی زنان حضور شهوانی زنان در جامعه را با خودش همراه دارد. این موضوع در منطق غرب در نظر گرفته شده است و در همه‌ی عرصه‌ها دیده می‌شود و عبارت «شیءپنداری زنان» یا «شیءانگاری زنان» را برای آن به‌کار می‌برند. خانم جین کیلبورن از سالها پیش تا امروز، یک‌سری مستنداتی را با عنوان «ما را به نرمی می‌کشند» تولید می‌کند. پیامش این است که دنیای سرمایه‌داری در غرب نگاه ابزاری به زن دارد و در دنیای تبلیغات تجاری از زنان استفاده ابزاری می‌شود و آن‌ها را به نرمی می‌کُشند. می‌گوید بدن زنان این روزها تکه‌تکه می‌شود و گاهی بدن مردان؛ درواقع انسانیت یک انسان از آن گرفته می‌شود و یک شیءواره می‌شود. تلقی که از انسان به‌وجود می‌آید این است که تو یک شیء هستی و این شیء یک ابزار است. این مسئله در دنیای رسانه‌ای غرب به‌وفور یافت می‌شود و این‌قدر نگاه شیءواره به زن زیاد شده است که در فیلم‌های هالیوود و رسانه‌های جمعی دیده می‌شود. خانم کیلبورن می‌گوید تبلیغات تجاری در شرکت‌های بزرگ تبلیغاتی همان هرزه‌نگاری است؛ یعنی این شرکت‌ها نگاه ابزاری و شیءواره به زن می‌دهند.

* احساس می‌شود ظهور و بُروز ناکامی‌ها و نارضایتی‌های زنان در غرب به شکل انتقادی و اعتراضی هر روز بیشتر می‌شود. غرب چقدر از مسئولیت مادری و توجه به خانواده دور شده است؟ چه اتفاقی در تمدن غرب افتاده است که منجر به بروز این نارضایتی‌ها و انتقادها شده است؟
* مادربودن و محوربودن زن در خانواده یک پیش‌نیاز دارد و آن عبورکردن زن از نگاه خودمحوری است. یک زمانی دعوا، دعوای فمنیستی بود. گروهی از فمنیست‌ها می‌گفتند وضعیت خیلی خوب است. زن غربی اختیار دارد و از اختیارات خودش استفاده می‌کند و احساس قدرت دارد. این فضا کاملاً نگاه ابزاری و کالامحور به زن بود. گروه دیگر می‌گفتند زن دارد مورد ظلم و خشونت قرار می‌گیرد و خشونت‌های پنهان وجود دارد.

الآن این معضل آن‌قدر جدی شده که به جریانات علمی در غرب رسیده است؛ یعنی از دعوای فمنیستی صرف یا دعوای بین فعالان اجتماعی عبور کرده است. الآن وزارت داخله انگلیس از روان‌شناسان خودش تقاضا می‌کند که یک گزارشی در مورد معضل جنسی‌زدگی در دختران جوان انگلیسی نوشته شود، چراکه نگاه شی‌ء‌واره به کودکان هم رسیده است؛ انجمن روان‌شناسی آمریکا کارگروهی تشکیل داد و گزارش‌هایی برای معضل جنسی‌زدگی در دختران تهیه کرد و به این مسئله اشاره کرد که یک آسیب روان‌شناختی برای دختران غربی ایجاد کرده است و آن‌ها را از قدرت اقدام و قدرت رسیدن بسیاری از موفقیت‌ها محروم می‌کند.

بنابراین، ما به جایی رسیدیم که این اعتراضات، صرفاً اعتراضات مردمی نیست، بلکه اعتراضاتی است که دارد در سطح جوامع علمی و سیاست‌گذاری اتفاق می‌افتد که به مسائل دنیای پوشاک کودکان اشاره می‌کند. چرا باید دنیای پوشاک و اسباب-بازی‌های کودکان این‌قدر پیام‌های شهوانی در آن وجود داشته باشد؟ گاهی ما فکر می‌کنیم این‌ها فقط مسائل ماست؛ یعنی نگاه به زن یک نگاه ابزاری و کالامحور در دنیای کودکی دختران است که دارد خودش را نشان می‌دهد و این برای آن‌ها یک آسیب به‌حساب می‌آید، چراکه قدرت ادراک را در دختران پایین آورده است و تلاش آن‌ها برای رسیدن به آن استاندارد زیبایی است. در این باره یک کتابی هست با عنوان «بیماری زیبایی» که می‌گوید دختران ما به جایی رسیدند که بیمار زیبایی شدند. یک تحقیق هم در مورد زنانی که نگاه شیءواره به خودشان دارند کرده بودند و در این تحقیق اشاره کرده بودند که در جامعه این‌قدر نگاه شیءواره به زن، نگاه ابزاری و کالامحور به زن به‌وفور یافت می‌شود که زنان کم‌کم به مرحله‌ای می‌رسند که خودشان نگاه شیءواره به خودشان پیدا می‌کنند.

* این به‌لحاظ روا‌ن‌شناختی کاملاً اختلال محسوب می‌شود. درست است؟
* دقیقاً؛ مسئله اینجا است که احساس می‌کنند به یک سوم شخص غایب دارند نگاه می‌کنند. این باعث می‌شود که بعداً راحت‌تر بتوانند مثلاً تن به جراحی‌های پلاستیک بدهند و نسبت به خودشان احساس نارضایتی‌ کنند. درواقع ما به جایی می‌رسیم که نگاه شیءواره در جامعه وجود دارد و در نهایت به خودشیءانگاری در زنان می‌رسیم که باعث می‌شود زنان نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی در جامعه‌ی خودشان دغدغه نداشته باشند و قدرت اقدامشان در آن مسائل کاملاً کاهش پیدا کند. یعنی زنانی که نگاه شیءواره به خودشان دارند و نسبت به مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی در جامعه اعتراض نمی‌کنند.

* اگر فضای این‌چنینی در جامعه شیوع پیدا کند، قطعاً حال آن جامعه هم تحت تأثیر این اختلالات روانی نابه‌سامان و ناکارآمد می‌شود. امّا علاوه بر مسائل نظری ذهنی در این دوره و زمانه، ما به شکل عینی شاهد بُروز الگویی به نام «الگوی اسلامی زن» هستیم که همزمان تحجر و ابتذال را رد می‌کند و در سایه‌ی داشتن حجاب و عفاف، در جامعه هم نقش‌آفرینی می‌کند. به نظر شما واکنش تمدن غرب نسبت به این الگو چیست؟
* این مسئله بستگی دارد به اینکه ما چقدر این الگو را به جهان معرفی کنیم؛ چون جریانات اسلام‌ستیز در غرب وجود دارند و دقیقاً متوجه این مسئله هستند زنانی که هویت اسلامی خودشان را حفظ کردند، چه نقشی در مقاومت آن جوامع نسبت به استعمار داشته‌اند و نسبت به جهان استکبار ایفای نقش کردند. مثلاً در انقلاب الجزایر زنان حضور و بُروزی داشتند. در انقلاب خودمان پررنگ‌ترین نقش را زنان ایفا کردند. یکی از کارشناسان خانم مؤسسه‌ی رند گفته بود که حجاب میدان مین است و ما نباید حجاب را پررنگ کنیم و بخشی از هویت زن مسلمان را نشان بدهیم.

اگر زنی الگوی اسلامی را در خودش متبلور کند و از خودشیءانگاری عبور کند، مسلماً مقاوم‌تر خواهد شد و این مقاومت را اوّل به خانواده‌ی خودش و بعد به جامعه سرایت خواهد داد و این اتفاق باعث پررنگ‌شدن مقاومت در آن جامعه می‌شود. بنابراین، هجمه‌ای که علیه حجاب اتفاق می‌افتد، نوک قله‌ی یخ هست که علیه نگاه جامع به اسلام توسط جریانات اسلام‌ستیز دارد اتفاق می‌افتد؛ یعنی دارند جامعیت اسلام را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند و به‌دنبال این هستند که یک نگاه حداقلی به دین در بین جوامع مسلمان اتفاق بیفتد. خب با وجود این جریانات، کار ما هم بسیار سخت‌تر می‌شود و ما باید این الگو را معرفی کنیم.

* با توجه به تبلیغات مسمومی که علیه حجاب در غرب انجام می‌گیرد، ما باید چه اقداماتی برای تبلیغ و ترویج فرهنگ و الگوی زن مسلمان انجام بدهیم؟
* اوّل باید یک اجماعی در جامعه‌ی خودمان اتفاق بیفتد. ببینید تنش‌هایی در جامعه‌ی ما وجود دارد که خودساخته نیست و وارداتی‌اند و پیشینه‌اش به زمانی برمی‌گردد که استعمار در ایران یک مستعمره‌ی پنهان ساخته بود و کشف حجاب و الگوی غربی زن را به‌صورت اجباری وارد ایران کرد. پس ما باید در ابتدا جامعه‌ی خودمان را بسازیم؛ یعنی باید گفت‌وگوها در جامعه‌ی خودمان این‌قدر پررنگ شود که به نگاه اسلام به زن و توصیه به حجاب برسیم؛ چون اسلام می‌خواهد زن را از خودشیءانگاری فاصله بدهد و به درجه‌ای برساند که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند من سه چیز را از دنیای شما برمی-گزینم و دوست دارم: تلاوت قرآن، نگاه به چهره‌ی پیامبر و انفاق؛ یعنی زنی که از خودش عبور کرده است و تمام نگاهش به زیبایی‌ها و استانداردهای زیبایی دست‌نیافتنی ظاهری نیست و نگاهش به تعالی انسان است. اگر این اتفاق در جامعه ما بیفتد و زنان ما به این اجماع برسند و چرایی حجاب برایشان جا بیفتد و از این بحث عبور کنیم و جامعه به وحدت رویه برسد، این‌قدر ظهور و بُروز خواهد داشت که دیگر اجازه نخواهد داد جریانات اسلام‌ستیز نسبت به حجاب به این صورت عمل بکنند. البته باید با جریانات اعتراضی هم ارتباطات بیشتری داشته باشیم و نگاه اسلامی را به این جریانات تزریق کنیم.

* شما پانزده سال در آمریکا با پوشش و حجاب اسلامی زندگی ‌کردید و در مراکز علمی و دانشگاه‌ها هم حضور داشتید، آیا خاطره‌ای از آن روزها در ذهن شما هست که برای مخاطبان ما شنیدنی باشد؟
* زمانی که جنگ افغانستان شروع شد، اگر خاطرتان باشد آن موقع خیلی راجع به اینکه طالبان دارد در افغانستان نسبت به زنان و در حق آن‌ها ظلم می‌کند، بحث می‌شد. یک جایی توقف کردیم و خانمی به من نزدیک شد و گفت تو مجبور نیستی این را بپوشی؛ یعنی احساسی که این زن مسلمان بالاجبار این را پوشیده در آن زن وجود داشت که آن هم به‌خاطر هجمه‌ی‌ رسانه‌ای بود. با او صحبت کردم و گفتم این پوشش را خودم انتخاب کردم. خاطره‌ی دیگر هم اینکه خانمی گفت من خیلی خوشم آمد از اینکه شما این پوشش را دارید؛ چون خودش نسبت به اینکه همسرش به زنان دیگر توجه می‌کرد، احساس ناخوشایندی می‌کرد. می‌گفت من از اینکه زنان در جامعه این‌قدر خودنمایی می‌کنند، احساس نارضایتی می‌کنم. هر دو نوع نگاه در آنجا وجود دارد.