1378/08/23
بیانات در دیدار جمعی از زائران کربلا
خداوند از شما قبول فرماید(۱) و این سفر را بارها قسمت کسانى کند که آرزومند و علاقهمند هستند.
آنجا کعبهى دلهاست. همان نقطهاى که روزى تصوّر مىشد همه چیز در آنجا دفن شد؛ اصالتها، حقیقتها، ارزشها، و همهى جلوههاى اسلامِ نابِ پیغمبر از میان رفت و تمام شد، امروز ببینید چطور دلهاى مردمِ دنیا را به خودش جذب کرده است! این، نه به صورت ایمان و باور، بلکه به صورت عشق است. از ایران، عربستان، هندوستان و از اقطار عالم، انسانهایى، با اشتیاق، به آنجا مىروند. پس، معلوم مىشود که دستهاى مادّى، هیچ وقت نمىتوانند اصالتها را دفن کنند. اگر مردمى، ضعیف و بىعرضه باشند و جلو چشم آنها اخفا و کتمانى انجام گیرد، چوب بىحمیّتى و بىهمّتى خودشان را خواهند خورد. لکن خداى متعال، انسانهایى را برمىانگیزد، که خواهند توانست از آن اصالتها استفاده کنند.
از وقتى که حادثهى کربلا اتّفاق افتاد، تا آن زمانى که مردم، گروه گروه، براى زیارت رفتند، این دایره، همینطور وسیع شد. به خلاف وضع طبیعى عالم، که شما وقتى سنگى را در آب مىاندازید، امواجى ایجاد مىکند -یک دایره در محیط خودش بهوجود مىآورد- اما هرچه مىگذرد، این دایره، همینطور کمرنگتر مىشود. در این حادثه، عکس این، اتّفاق افتاده است. یعنى هرچه این دایره وسیعتر شده، موجش بلندتر، نمایانتر، ماندگارتر، زایندهتر و جوشندهتر شده است. امروز هم، مانع وجود دارد. حضراتى از بازماندگان جناب متوکّل که آنجا هستند، حاضر نیستند تحمّل کنند! در همین سالهاى اخیر، تاکنون چند بار با جماعتهایى که در روز «اربعین» از بخشهاى مختلف عراق به سمت کربلا مىرفتند، مقابله کردهاند. عشایر غیور و مؤمن عراق، آزمایشهاى خونینى داشتهاند. نمىگذارند خبرش پخش شود.
همین سه-چهار سال قبل از این هم، یک نمونهاش را داشتیم. اگر راه باز بود، آن وقت بیشتر دیده مىشد که این شوقها کجاست؛ این کانونهاى عشق و شور و محبّت در دلها، چقدر فراوان است، چقدر گسترده است، چقدر پرعمق است! آخر محبّت و عشق، یک آتش سوزنده است. بیشتر محبّتها، مثل چوب خشکى که روى آتش مىگذارید، شعله مىکشد؛ اما ماندگار نیست، سطحى است. اما این محبّت، یک محبّت معنوى است و روزبهروز اشتعالش بیشتر مىشود. اصلاً خاموشى ندارد؛ فرو نشستن ندارد. این، همان عامل معنوى است. خوش به حال کسانى که جرقّهاى از این شعله را در دلهاى خودشان دارند؛ که الحمدلله شما دارید. البته، صدها هزار جوانِ مؤمنِ پرشورِ ما هم داشتند؛ اما شهید شدند و نتوانستند. امروز هم، در بین جانبازان ما، در بین خانوادههاى شهداى ما، هنوز هستند کسانى که امکانات برایشان فراهم نیست که بروند. بحمدالله، شما با طریق صحیح و مشروع رفتید و خدا این توفیق را به شما داد. این نعمت الهى را شکر کنید و بدانید که دلهاى زیادى آرزو و حسرت آن مناظر و مراکز و مقاماتى را که شما زیارت کردید، دارند. خداوند از شما قبول کند و همهتان را موفّق بدارد. ما بخیل نیستیم. امیدواریم باز هم، باز هم، دهها بار دیگر هم، به شما قسمت کند. انشاءالله موفّق باشید.
... خداوند شما(۲) را حفظ کند و انشاءالله این کارى که با اخلاص انجام دادید، اثرش را بگذارد. انشاءالله بتوانید برنامههاى متین و سنگین و خوبى را تهیه کنید و ارائه دهید.
انشاءالله موفق باشید.
۱) در این دیدار وزیر بازرگانی و هیئت همراه او در سفر کربلا حضور داشتند.
۲) خطاب به آقاى «احمدزاده»، مجرى شبکهى تهران.
آنجا کعبهى دلهاست. همان نقطهاى که روزى تصوّر مىشد همه چیز در آنجا دفن شد؛ اصالتها، حقیقتها، ارزشها، و همهى جلوههاى اسلامِ نابِ پیغمبر از میان رفت و تمام شد، امروز ببینید چطور دلهاى مردمِ دنیا را به خودش جذب کرده است! این، نه به صورت ایمان و باور، بلکه به صورت عشق است. از ایران، عربستان، هندوستان و از اقطار عالم، انسانهایى، با اشتیاق، به آنجا مىروند. پس، معلوم مىشود که دستهاى مادّى، هیچ وقت نمىتوانند اصالتها را دفن کنند. اگر مردمى، ضعیف و بىعرضه باشند و جلو چشم آنها اخفا و کتمانى انجام گیرد، چوب بىحمیّتى و بىهمّتى خودشان را خواهند خورد. لکن خداى متعال، انسانهایى را برمىانگیزد، که خواهند توانست از آن اصالتها استفاده کنند.
از وقتى که حادثهى کربلا اتّفاق افتاد، تا آن زمانى که مردم، گروه گروه، براى زیارت رفتند، این دایره، همینطور وسیع شد. به خلاف وضع طبیعى عالم، که شما وقتى سنگى را در آب مىاندازید، امواجى ایجاد مىکند -یک دایره در محیط خودش بهوجود مىآورد- اما هرچه مىگذرد، این دایره، همینطور کمرنگتر مىشود. در این حادثه، عکس این، اتّفاق افتاده است. یعنى هرچه این دایره وسیعتر شده، موجش بلندتر، نمایانتر، ماندگارتر، زایندهتر و جوشندهتر شده است. امروز هم، مانع وجود دارد. حضراتى از بازماندگان جناب متوکّل که آنجا هستند، حاضر نیستند تحمّل کنند! در همین سالهاى اخیر، تاکنون چند بار با جماعتهایى که در روز «اربعین» از بخشهاى مختلف عراق به سمت کربلا مىرفتند، مقابله کردهاند. عشایر غیور و مؤمن عراق، آزمایشهاى خونینى داشتهاند. نمىگذارند خبرش پخش شود.
همین سه-چهار سال قبل از این هم، یک نمونهاش را داشتیم. اگر راه باز بود، آن وقت بیشتر دیده مىشد که این شوقها کجاست؛ این کانونهاى عشق و شور و محبّت در دلها، چقدر فراوان است، چقدر گسترده است، چقدر پرعمق است! آخر محبّت و عشق، یک آتش سوزنده است. بیشتر محبّتها، مثل چوب خشکى که روى آتش مىگذارید، شعله مىکشد؛ اما ماندگار نیست، سطحى است. اما این محبّت، یک محبّت معنوى است و روزبهروز اشتعالش بیشتر مىشود. اصلاً خاموشى ندارد؛ فرو نشستن ندارد. این، همان عامل معنوى است. خوش به حال کسانى که جرقّهاى از این شعله را در دلهاى خودشان دارند؛ که الحمدلله شما دارید. البته، صدها هزار جوانِ مؤمنِ پرشورِ ما هم داشتند؛ اما شهید شدند و نتوانستند. امروز هم، در بین جانبازان ما، در بین خانوادههاى شهداى ما، هنوز هستند کسانى که امکانات برایشان فراهم نیست که بروند. بحمدالله، شما با طریق صحیح و مشروع رفتید و خدا این توفیق را به شما داد. این نعمت الهى را شکر کنید و بدانید که دلهاى زیادى آرزو و حسرت آن مناظر و مراکز و مقاماتى را که شما زیارت کردید، دارند. خداوند از شما قبول کند و همهتان را موفّق بدارد. ما بخیل نیستیم. امیدواریم باز هم، باز هم، دهها بار دیگر هم، به شما قسمت کند. انشاءالله موفّق باشید.
... خداوند شما(۲) را حفظ کند و انشاءالله این کارى که با اخلاص انجام دادید، اثرش را بگذارد. انشاءالله بتوانید برنامههاى متین و سنگین و خوبى را تهیه کنید و ارائه دهید.
انشاءالله موفق باشید.
۱) در این دیدار وزیر بازرگانی و هیئت همراه او در سفر کربلا حضور داشتند.
۲) خطاب به آقاى «احمدزاده»، مجرى شبکهى تهران.