1399/08/20
تحلیل نگاه رهبر انقلاب به دوگانههای دوران کرونا؛
اقتصاد، امنیت یا سلامت؟
رهبر انقلاب اسلامی در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا (۹۹/۸/۳) با اشاره به جنبههای امنیتی و اقتصادی تصمیمگیری درباره بیماری کرونا و احتمال تعارض با جنبههای سلامت محور، تأکید کردند: «از آنجا که جنبههای امنیتی و اقتصادی نیز نشأت گرفته از همین بیماری است، بنابراین اصل و اولویت در تصمیمگیریها، سلامت مردم است.» پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای بررسی بیشتر نگاه رهبر انقلاب، یادداشتی از آقای محسن سلگی، دانشآموخته دکترای اندیشه سیاسی منتشر میکند.
در الهیات سیاسی (Political Theology) سخن از دو نوع الهیات خودبهخودی و منطقی یا عقلانی میشود. مشخصهی الهیات خودبهخودی، عدم مدیریت از بالا و اتکانکردن به طرحهای عقلانی و ارادی است. نظریهی آشوب (Chaos) که مشخصاً با فردریک هایک شناخته میشود در این الهیات قرار میگیرد. الهیات عقلانی از بالا و نزولی است؛ در حالی که الهیات نزولی از پایین یا برخاسته از زندگی زیسته و انبارهی تجارب بشری است.
در این میان، نگاه رهبر انقلاب میان و فراسوی این دو رویکرد میایستد. ایشان در عین متکیبودن به نظم منطقی و یک منظومهی عقلانی، امّا به واقعیت بهمثابهی زندگی نیز اتکا دارند.
الهیات نزولی صِرف را میتوان در دولتهای اقتدارگرایی مانند چین دید. در ماجرای کرونا این الگو توانست کارآمدیهایی را نشان دهد؛ امّا در این میان، همچنان زندگی بهمثابهی جویبار زایای شدن و مظهر و مجرای تحول و تعالی دیده نشده است. همچنین در این نمونه چین، مصداق مهندسی اجتماعی و درنظرگرفتن انسانها همچون قطعات ماشین است. در آن سو در الگوی صعودی، بر نظم خودجوش و داوطلبانه تأکید میشود. منطق نئولیبرال هم باوجود تشویق این نظم، امّا از آنجا که با تفرّدگرایی حیات جمعی و سیاسی را بهشدت تضعیف کرده یا حتی از میان برده است، قادر نیست که یک نظم خودجوش مردمی در مقابل کرونا را صورتبندی و نظریهمند کند. یک دلیل سرگردانی کرونایی مضاعف دولتهای غربی این تناقض منطقی است. در نهایت لیبرالیسمی که مبتنی بر اصل خودیاری (self-helping) مطرح شده توسط استوارت میل است، قادر نخواهد بود ارادهی جمعی را برای بحران کرونا بسیج کند.
رهبر انقلاب در بیانات متعددشان از یکسو بر اقتدار و وحدت رویهی حاکمیتی در مواجهه با کرونا بهمنزلهی سیاستی نزولی (از بالا به پایین) تأکید کردهاند و از دیگر سو، بر عناصر مردمی و خودجوش تأکید دارند. اشارهی اخیر ایشان به نقش بسیج مردمی و مساجد محلات متضمن چنین نگاهی است. ایشان در اینجا نیز توانستهاند میان دوگانهی عقل و تجربه سازگاری ایجاد کنند؛ چنانکه میان آرمان و واقعیت؛ تکلیف و نتیجه؛ نظام و انقلاب(نظام انقلابی) و بسیاری از دوگانههای دیگر سازگاری و اقتران بهوجود آوردهاند. یکی از این دوگانههای ناظر به پدیده کرونا، دوگانهی سلامت و سعادت و دوگانهی اقتصاد و سلامت است.
باید توجه داشت سازگاری دوگانهها لزوماً بهمعنای هموزنی دو شق دوگانهها نیست. در دوگانهی آرمان و واقعیت در اندیشهی رهبرانقلاب، نوعی همافزایی(Synergy) میان آرمان و واقعیت؛ یعنی واقعیت، آرمانی و آرمان، واقعی میشود. همچنین واقعیت، واقعیتر و آرمان، آرمانیتر میشود و ملاحظهی واقعیتها و اندارج آنها در طرح کلی اندیشه و عمل، امّا گرایش بهسمت آرمان است.
در دوگانهی اقتصاد و سلامت، رهبر انقلاب اولویت (اولویت زمانی یا اولیت) را به سلامت میدهند. در نگاهی عمیقتر ایشان سلامت را شامل سعادت هم میدانند و این سعادت را فراتر از خوشبختی (Happiness) در غرب درنظر میگیرند. سلامت در این نگاه بر سلامت اخلاقی و فکری هم دلالت دارد. بنابراین علاوه بر بُعد منفی یا سلبی، شامل بُعد مثبت و ایجابی هم هست؛ امّا مشخصاً ناظر به بحران کرونا، سلامت را صرفاً بهمعنای نبود بیماری (بُعد منفی) در نظر میگیریم و مدعایمان را چنین صورتبندی میکنیم: در نگاه رهبر انقلاب، سلامت بهمنزلهی نبود بیماری، مقدم بر اقتصاد است. این حکمی برای تمام زمانها است و نه فقط در زمان اپیدمی کرونا. این به اندیشهی انسانمدار-نه انسانگرا- نزد رهبر انقلاب بازمیگردد. این تقدم دستکم تقدمی زمانی است؛ چنانکه نزد ملاصدرا جسم بر روح از حیث زمانی مقدم است، اگرچه روح بر جسم برتری رتبی دارد. «نفس جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاء» به این معناست که نفس از تجسم به تروّح میرود. روح برتر است، امّا جایگاهی دوگانه و تفکیکی نسبت به جسم ندارد؛ درست برخلاف دو جوهر انگاری دکارت.
وقتی به فرمودهی رهبر انقلاب جنبههای امنیتی هم از کرونا نشأت میگیرد، این تقدم زمانی و فوریت سلامت بیشتر تثبیت میشود. ضمن اینکه این تقدم زمانی در نگاهی عمیقتر و بلندمدت برای اقتصاد بهتر است تا اینکه با برخوردی ظاهربینانه و عجولانه به بهانهی اقتصاد کشور و یا حتی معیشت مردم، کرونا و سلامت مردم را در وهلهی بعدی اهمیت قرار دهیم. اینجا میتوان از «اقتصاد سلامت» هم بهمعنای اقتصاد برای سلامت (خادم سلامت) و هم بهمعنی اقتصاد سلامت بهمنزلهی مقولهای شبیه اقتصاد سیاست و نظیر اینها یاد کرد. ضمن اینکه اقتصاد در اندیشهی رهبر انقلاب پیشاپیش اقتصادی فرهنگی (اسلامی و مردمی) است؛ اقتصادی است که بهسمت فرهنگیشدن میرود؛ همچنانکه جسم بهسمت روحشدن میرود (تجسم به تروّح در فلسفه صدرا) اقتصاد نیز بهسمت مردمیشدن میرود و همچنان که انسان دارای جسم و روح است، روح اقتصاد کشور –نه تمامیت جمهوری اسلامی- مردم مسلمان و اسلام مردمیاند. (همینجا دوگانهی جمهوری و اسلام چنین واسازی و سپس بازسازی میشود: هرچه مردمیتر اسلامیتر یا هرچه اسلامیتر، جمهوریتر)
وقتی سیادت از سلامت مهمتر است
سلامت مقدمهی اقتصاد و اقتصاد مقدمهی اعتقاد و سعادت است. این زنجیرهی سالم زندگی و عقیده است. تقدمدادن به اقتصاد متکی به حیوانانگاری یا ماشینانگاری انسان است که موفقیت اقتصادی و تداوم صلابت سرمایهداری را مهمتر از افراد میداند. باری، انسانگرایی غربی که یک انسانگرایی تقلیلگرایانه بود و انسان را به حیوان و طبیعت فرومیکاهید، امروز از طبیعت هم عدول کرده و انسان را به فرد قطعهشده تنزل و تخفیف داده است. عبور از نگاه ارگانیک به نگاه مکانیکال نیز فردگرایی را به منحصربهفردگرایی-بخوانید انحصارگرایی- تقلیل داده است.
پدیدههایی مانند «حصار الکترونیک» و «اپلیکیش ردگیری» برای کنترل کرونا از همین ماشینپنداری انسان و شهر ماشینی (هوش ماشینی) حاکمیت دارد. شهری که قرار است خودبهخودی و سرخود باشد؛ شهری که در ایدهی حکمرانی در پی خودتنظیمی آن و تحقق نظام سراسربین بنتامی در آن هست. درواقع بهجای کنترل همهگیری با «همهگیری کنترل» در غرب مواجه هستیم؛ امری که ناظر به کرونا دانشمندان منتقد کنترل را وادار به صدور «بیانیه انحراف مسیر» کرد.
این تمایل دولتها برای کنترل مبتنی بر آن است که در غرب، سیادت بر سلامت برتری دارد؛ آن هم سیادت بهمنزلهی سیاست اقتصادی یا سیاست لیبرال. زیستسیاست (Bio politics) بهمعنای همهجاییشدن سیاست آن هم سیاست لیبرال یا اقتصاد نئولیبرالی است؛ اقتصادی توتالیتر و تمامیتخواه که همه جای غرب را فراگرفته و انسانها را همچون دانههای برنج از همه جدا ساخته است؛ یک صنعت شبیهسازی که در عین حال انسانها را از هم بیگانه کرده است. آنچه در بحران کرونا بازهم خود را نشان داد، برتری تن اقتصاد (زیستسیاست یا زیستاقتصاد) بر تن افراد است. تبعیض سلامت که پیشتر هم در کشورهایی مانند امریکا محل انتقاد جدی بود، در کرونا تشدید شد و دوگانهی «یا فقر یا بهبود کرونا» بهجای دوگانهی «یا اقتصاد یا بهبود کرونا» مطرح شد. چراکه در کشوری مانند آمریکا، برتری بنیادین اقتصاد تردیدناپذیر است. ضمن اینکه اقشار فقیر در امریکا بهسبب نقش خدماتی حذفنشدنیشان مورد توجه قرار گرفتهاند نه بهسبب انسانبودن یا حتی حقوق شهروندی. مصداق این مدعا را میتوان در انتقاد جوزف استیگلتز، برندهی جایزهی نوبل و اقتصاددان ارشد بانک جهانی در گفتوگو با خبرنگار سی.ان.بی.سی یافت. آنجا که به دستمزد پایین بخش خدمات اشاره کرد و از وابستگی «ما» -بخوانید سرمایهداران- به این اقشار سخن گفت. اگر مخاطب جستوجوی جدی دربارهی تعارض میان اقتصاد و سلامت در غرب ناظر به کرونا داشته باشد، متوجه میشود که برخلاف ایران، این دوگانه چندان مطرح نشده است. این نشان از مسَلمبودن و هژمونی ارزشی اقتصاد در آنجا دارد.
یک بنیاد فلسفی حلنشدن کرونا در غرب
ایدهی ترقی (Progress) که در قرون گذشته انسان غربی را امیدوار میکرد و ایدهای بود کلگرا، علمبنیاد، یقینگرا، تعمیمی و آیندهگرا امروز جای خود را به ایدهی رفاه آن هم با بنیاد لذت و سیادت و نه حتی بنیاد سلامت داده است. این رفاه نه سلامتبنیاد که لذتبنیاد است. لذا شادی در این ایده با وسواس بهرهگیری حداکثری از لحظات همراه شده و این آرامش و سلامتی روح را گرفته و به پوچگرایی میانجامد. غرب غالب یا غالب غرب از ایدهی ارسطو و افلاطون هم عدول کرده است؛ ایدهای که هدف زندگی را به ثمرنشستن یا سرشاری میدانست به لذت فروکاست شده است. این فروکاهش قدرت فداکاری برای اهداف فردی بزرگ را هم از انسان سلب میکند تا چه رسد به فداکاری برای دیگری را. در مقابل، درست برخاسته از دین و معنویت ایرانیان بود که شاهد این همه ایثار برای مبتلایان کرونا بودیم. کرونا نشان داد که سلامت و رفاه وابسته به اقتصاد و اقتصاد وابستهی لذت درنهایت حتی سلامت و رفاهی ماندگار و عمیق در پی ندارد.
سخن فرجامین
«اقتصاد سلامت» بهمعنایی که میتوان آن را با منظومهی فکری رهبر انقلاب سازگار کرد و ما در اینجا در پی ثبت آن هستیم، قالبی مشابه با فرهنگ توسعه دارد؛ امّا با خروجی و معنایی متضاد. نظریهی نوسازی که رژیم پهلوی بدان متکی بود، در پی مناسبسازی و سازگارکردن فرهنگ برای اقتصاد بود، در حالی انقلاب اسلامی به توسعهی فرهنگی یا توسعهای متناسب با فرهنگ بومی متمایل است.
در خصوص سلامت، رهبر انقلاب نه در بحران کرونا که در تمامیت فکری و کنشی خود به اقتصاد سلامت؛ یعنی اقتصادی متناسب با سلامت انسان و طبیعت باور دارند سپس به سلامت متناسب با اقتصاد. اینجا نیز رابطهای همافزا درمیان است، امّا وزن مفاهیم متفاوت است. سلامت حتی در معنای حداقلی خود بر اقتصاد تقدم زمانی دارد. در خصوص تقدم رتبی هم تردیدی نیست که اقتصاد در معنای مورد نظر رهبر انقلاب از حیث ارزشی برتر از سلامت بهمعنای منفی یا محدود آن است؛ امّا درنهایت، سلامت بهمعنای موّسع آن که حتی اعم از سعادت است بر اقتصاد برتری دارد.
در الهیات سیاسی (Political Theology) سخن از دو نوع الهیات خودبهخودی و منطقی یا عقلانی میشود. مشخصهی الهیات خودبهخودی، عدم مدیریت از بالا و اتکانکردن به طرحهای عقلانی و ارادی است. نظریهی آشوب (Chaos) که مشخصاً با فردریک هایک شناخته میشود در این الهیات قرار میگیرد. الهیات عقلانی از بالا و نزولی است؛ در حالی که الهیات نزولی از پایین یا برخاسته از زندگی زیسته و انبارهی تجارب بشری است.
در این میان، نگاه رهبر انقلاب میان و فراسوی این دو رویکرد میایستد. ایشان در عین متکیبودن به نظم منطقی و یک منظومهی عقلانی، امّا به واقعیت بهمثابهی زندگی نیز اتکا دارند.
الهیات نزولی صِرف را میتوان در دولتهای اقتدارگرایی مانند چین دید. در ماجرای کرونا این الگو توانست کارآمدیهایی را نشان دهد؛ امّا در این میان، همچنان زندگی بهمثابهی جویبار زایای شدن و مظهر و مجرای تحول و تعالی دیده نشده است. همچنین در این نمونه چین، مصداق مهندسی اجتماعی و درنظرگرفتن انسانها همچون قطعات ماشین است. در آن سو در الگوی صعودی، بر نظم خودجوش و داوطلبانه تأکید میشود. منطق نئولیبرال هم باوجود تشویق این نظم، امّا از آنجا که با تفرّدگرایی حیات جمعی و سیاسی را بهشدت تضعیف کرده یا حتی از میان برده است، قادر نیست که یک نظم خودجوش مردمی در مقابل کرونا را صورتبندی و نظریهمند کند. یک دلیل سرگردانی کرونایی مضاعف دولتهای غربی این تناقض منطقی است. در نهایت لیبرالیسمی که مبتنی بر اصل خودیاری (self-helping) مطرح شده توسط استوارت میل است، قادر نخواهد بود ارادهی جمعی را برای بحران کرونا بسیج کند.
رهبر انقلاب در بیانات متعددشان از یکسو بر اقتدار و وحدت رویهی حاکمیتی در مواجهه با کرونا بهمنزلهی سیاستی نزولی (از بالا به پایین) تأکید کردهاند و از دیگر سو، بر عناصر مردمی و خودجوش تأکید دارند. اشارهی اخیر ایشان به نقش بسیج مردمی و مساجد محلات متضمن چنین نگاهی است. ایشان در اینجا نیز توانستهاند میان دوگانهی عقل و تجربه سازگاری ایجاد کنند؛ چنانکه میان آرمان و واقعیت؛ تکلیف و نتیجه؛ نظام و انقلاب(نظام انقلابی) و بسیاری از دوگانههای دیگر سازگاری و اقتران بهوجود آوردهاند. یکی از این دوگانههای ناظر به پدیده کرونا، دوگانهی سلامت و سعادت و دوگانهی اقتصاد و سلامت است.
باید توجه داشت سازگاری دوگانهها لزوماً بهمعنای هموزنی دو شق دوگانهها نیست. در دوگانهی آرمان و واقعیت در اندیشهی رهبرانقلاب، نوعی همافزایی(Synergy) میان آرمان و واقعیت؛ یعنی واقعیت، آرمانی و آرمان، واقعی میشود. همچنین واقعیت، واقعیتر و آرمان، آرمانیتر میشود و ملاحظهی واقعیتها و اندارج آنها در طرح کلی اندیشه و عمل، امّا گرایش بهسمت آرمان است.
در دوگانهی اقتصاد و سلامت، رهبر انقلاب اولویت (اولویت زمانی یا اولیت) را به سلامت میدهند. در نگاهی عمیقتر ایشان سلامت را شامل سعادت هم میدانند و این سعادت را فراتر از خوشبختی (Happiness) در غرب درنظر میگیرند. سلامت در این نگاه بر سلامت اخلاقی و فکری هم دلالت دارد. بنابراین علاوه بر بُعد منفی یا سلبی، شامل بُعد مثبت و ایجابی هم هست؛ امّا مشخصاً ناظر به بحران کرونا، سلامت را صرفاً بهمعنای نبود بیماری (بُعد منفی) در نظر میگیریم و مدعایمان را چنین صورتبندی میکنیم: در نگاه رهبر انقلاب، سلامت بهمنزلهی نبود بیماری، مقدم بر اقتصاد است. این حکمی برای تمام زمانها است و نه فقط در زمان اپیدمی کرونا. این به اندیشهی انسانمدار-نه انسانگرا- نزد رهبر انقلاب بازمیگردد. این تقدم دستکم تقدمی زمانی است؛ چنانکه نزد ملاصدرا جسم بر روح از حیث زمانی مقدم است، اگرچه روح بر جسم برتری رتبی دارد. «نفس جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاء» به این معناست که نفس از تجسم به تروّح میرود. روح برتر است، امّا جایگاهی دوگانه و تفکیکی نسبت به جسم ندارد؛ درست برخلاف دو جوهر انگاری دکارت.
وقتی به فرمودهی رهبر انقلاب جنبههای امنیتی هم از کرونا نشأت میگیرد، این تقدم زمانی و فوریت سلامت بیشتر تثبیت میشود. ضمن اینکه این تقدم زمانی در نگاهی عمیقتر و بلندمدت برای اقتصاد بهتر است تا اینکه با برخوردی ظاهربینانه و عجولانه به بهانهی اقتصاد کشور و یا حتی معیشت مردم، کرونا و سلامت مردم را در وهلهی بعدی اهمیت قرار دهیم. اینجا میتوان از «اقتصاد سلامت» هم بهمعنای اقتصاد برای سلامت (خادم سلامت) و هم بهمعنی اقتصاد سلامت بهمنزلهی مقولهای شبیه اقتصاد سیاست و نظیر اینها یاد کرد. ضمن اینکه اقتصاد در اندیشهی رهبر انقلاب پیشاپیش اقتصادی فرهنگی (اسلامی و مردمی) است؛ اقتصادی است که بهسمت فرهنگیشدن میرود؛ همچنانکه جسم بهسمت روحشدن میرود (تجسم به تروّح در فلسفه صدرا) اقتصاد نیز بهسمت مردمیشدن میرود و همچنان که انسان دارای جسم و روح است، روح اقتصاد کشور –نه تمامیت جمهوری اسلامی- مردم مسلمان و اسلام مردمیاند. (همینجا دوگانهی جمهوری و اسلام چنین واسازی و سپس بازسازی میشود: هرچه مردمیتر اسلامیتر یا هرچه اسلامیتر، جمهوریتر)
وقتی سیادت از سلامت مهمتر است
سلامت مقدمهی اقتصاد و اقتصاد مقدمهی اعتقاد و سعادت است. این زنجیرهی سالم زندگی و عقیده است. تقدمدادن به اقتصاد متکی به حیوانانگاری یا ماشینانگاری انسان است که موفقیت اقتصادی و تداوم صلابت سرمایهداری را مهمتر از افراد میداند. باری، انسانگرایی غربی که یک انسانگرایی تقلیلگرایانه بود و انسان را به حیوان و طبیعت فرومیکاهید، امروز از طبیعت هم عدول کرده و انسان را به فرد قطعهشده تنزل و تخفیف داده است. عبور از نگاه ارگانیک به نگاه مکانیکال نیز فردگرایی را به منحصربهفردگرایی-بخوانید انحصارگرایی- تقلیل داده است.
پدیدههایی مانند «حصار الکترونیک» و «اپلیکیش ردگیری» برای کنترل کرونا از همین ماشینپنداری انسان و شهر ماشینی (هوش ماشینی) حاکمیت دارد. شهری که قرار است خودبهخودی و سرخود باشد؛ شهری که در ایدهی حکمرانی در پی خودتنظیمی آن و تحقق نظام سراسربین بنتامی در آن هست. درواقع بهجای کنترل همهگیری با «همهگیری کنترل» در غرب مواجه هستیم؛ امری که ناظر به کرونا دانشمندان منتقد کنترل را وادار به صدور «بیانیه انحراف مسیر» کرد.
این تمایل دولتها برای کنترل مبتنی بر آن است که در غرب، سیادت بر سلامت برتری دارد؛ آن هم سیادت بهمنزلهی سیاست اقتصادی یا سیاست لیبرال. زیستسیاست (Bio politics) بهمعنای همهجاییشدن سیاست آن هم سیاست لیبرال یا اقتصاد نئولیبرالی است؛ اقتصادی توتالیتر و تمامیتخواه که همه جای غرب را فراگرفته و انسانها را همچون دانههای برنج از همه جدا ساخته است؛ یک صنعت شبیهسازی که در عین حال انسانها را از هم بیگانه کرده است. آنچه در بحران کرونا بازهم خود را نشان داد، برتری تن اقتصاد (زیستسیاست یا زیستاقتصاد) بر تن افراد است. تبعیض سلامت که پیشتر هم در کشورهایی مانند امریکا محل انتقاد جدی بود، در کرونا تشدید شد و دوگانهی «یا فقر یا بهبود کرونا» بهجای دوگانهی «یا اقتصاد یا بهبود کرونا» مطرح شد. چراکه در کشوری مانند آمریکا، برتری بنیادین اقتصاد تردیدناپذیر است. ضمن اینکه اقشار فقیر در امریکا بهسبب نقش خدماتی حذفنشدنیشان مورد توجه قرار گرفتهاند نه بهسبب انسانبودن یا حتی حقوق شهروندی. مصداق این مدعا را میتوان در انتقاد جوزف استیگلتز، برندهی جایزهی نوبل و اقتصاددان ارشد بانک جهانی در گفتوگو با خبرنگار سی.ان.بی.سی یافت. آنجا که به دستمزد پایین بخش خدمات اشاره کرد و از وابستگی «ما» -بخوانید سرمایهداران- به این اقشار سخن گفت. اگر مخاطب جستوجوی جدی دربارهی تعارض میان اقتصاد و سلامت در غرب ناظر به کرونا داشته باشد، متوجه میشود که برخلاف ایران، این دوگانه چندان مطرح نشده است. این نشان از مسَلمبودن و هژمونی ارزشی اقتصاد در آنجا دارد.
یک بنیاد فلسفی حلنشدن کرونا در غرب
ایدهی ترقی (Progress) که در قرون گذشته انسان غربی را امیدوار میکرد و ایدهای بود کلگرا، علمبنیاد، یقینگرا، تعمیمی و آیندهگرا امروز جای خود را به ایدهی رفاه آن هم با بنیاد لذت و سیادت و نه حتی بنیاد سلامت داده است. این رفاه نه سلامتبنیاد که لذتبنیاد است. لذا شادی در این ایده با وسواس بهرهگیری حداکثری از لحظات همراه شده و این آرامش و سلامتی روح را گرفته و به پوچگرایی میانجامد. غرب غالب یا غالب غرب از ایدهی ارسطو و افلاطون هم عدول کرده است؛ ایدهای که هدف زندگی را به ثمرنشستن یا سرشاری میدانست به لذت فروکاست شده است. این فروکاهش قدرت فداکاری برای اهداف فردی بزرگ را هم از انسان سلب میکند تا چه رسد به فداکاری برای دیگری را. در مقابل، درست برخاسته از دین و معنویت ایرانیان بود که شاهد این همه ایثار برای مبتلایان کرونا بودیم. کرونا نشان داد که سلامت و رفاه وابسته به اقتصاد و اقتصاد وابستهی لذت درنهایت حتی سلامت و رفاهی ماندگار و عمیق در پی ندارد.
سخن فرجامین
«اقتصاد سلامت» بهمعنایی که میتوان آن را با منظومهی فکری رهبر انقلاب سازگار کرد و ما در اینجا در پی ثبت آن هستیم، قالبی مشابه با فرهنگ توسعه دارد؛ امّا با خروجی و معنایی متضاد. نظریهی نوسازی که رژیم پهلوی بدان متکی بود، در پی مناسبسازی و سازگارکردن فرهنگ برای اقتصاد بود، در حالی انقلاب اسلامی به توسعهی فرهنگی یا توسعهای متناسب با فرهنگ بومی متمایل است.
در خصوص سلامت، رهبر انقلاب نه در بحران کرونا که در تمامیت فکری و کنشی خود به اقتصاد سلامت؛ یعنی اقتصادی متناسب با سلامت انسان و طبیعت باور دارند سپس به سلامت متناسب با اقتصاد. اینجا نیز رابطهای همافزا درمیان است، امّا وزن مفاهیم متفاوت است. سلامت حتی در معنای حداقلی خود بر اقتصاد تقدم زمانی دارد. در خصوص تقدم رتبی هم تردیدی نیست که اقتصاد در معنای مورد نظر رهبر انقلاب از حیث ارزشی برتر از سلامت بهمعنای منفی یا محدود آن است؛ امّا درنهایت، سلامت بهمعنای موّسع آن که حتی اعم از سعادت است بر اقتصاد برتری دارد.