1399/08/06
گفتگو با سردار وحیدی، رئیس دانشگاه عالی دفاع ملی؛
چگونه تجربیات دفاعمقدس به نظریه تبدیل میشوند؟




خیلی اوقات اینها در ذهن کسانی که یک عملی را انجام دادند شکل داشته، امّا به شکل مدون در نیامده است. خب اینها یک نگاه پسینی میشود؛ یعنی یک اتفاقاتی افتاده که از دل این تجربیات موفق آن نظریاتی که حاکم بوده و نتیجهاش یک چنین اتفاقاتی بوده را استخراج میکنیم. یک نگاه پیشینی هم هست که یک نگاه و آرمانی دارید که میخواهید به یک هدفی برسید. برای رسیدن به آن هدف فکر میکنید و یک مبانی نظری میخواهید که فیالحال در اختیارتان نیست. این شروع و مبدأ یک نظریه میشود، البته از نوع نظریهی پیشینی؛ یعنی اوّل مسئله در حوزهی ذهن و فکر ساخته میشود بعد به مرحلهی تجربه گذاشته میشود که باید دید آیا در تجربه هم جواب میدهد یا نه.
گاهی هم این دو با هم هستند؛ یعنی شما تجربیات گذشته و خواستههای آینده را در یک بدهبستانی با همدیگر عمل میکنید. درواقع این نظریه حاصل این دو مرحله است. نگاهی که به آینده دارید و نیازی که دارید و آن چیزی که برآمده از تجربیات گذشتهتان است را با هم ترکیب میکنید و از دل آنها نظریهای که میتواند آینده را بسازد و مبانی آینده را شکل بدهد را به نتیجه میرسانید. این میتواند یک راهکار و یک راه برای این نظریهپردازی باشد. البته در روشهای تحقیقی هم بعضاً بیان میکنند که اینها اصولاً منجر به تولید نظریه میشود. مثلاً از روش تحقیق داده بنیاد، نظریه درمیآید. البته حرفها مختلف است و این نظریه هم سطوح مختلفی دارد؛ یعنی ممکن است این نظریه که یک حرف نویی است، یک بینش، نگاه و فکر جدیدی مطرح کند که در سطوح راهبردی و عملیاتی باشد، حتی میتواند در سطوح تاکتیکی باشد. مانعی ندارد، ممکن است یک نظریه را در سطح تاکتیک ببینید. یک دستاوردی است که میتوانید در سطح تاکتیک آن را عمل کنید. البته آن نظریه هرچه وسعتش بیشتر باشد جهان شمولتر و عامتر است.
طبیعی است که انقلاب اسلامی مشحون از این حرفها و نظریات نو است؛ یعنی انقلاب در همهی مراحل خودش با یک نظریهی بومی شکل گرفته و اتفاق افتاده است. چه در نوع نگاه به حکومت، چه در نوع نگاه به انقلاب، چه در نوع نگاه به جنبشهای اجتماعی و چه در نوع نگاه به دفاع مقدس که از این نظریات مختلف دفاعی مشحون است. لذا نویی و تازگی انقلاب اسلامی ما ناشی از همین نظریاتی بوده که در ذهن مبارک حضرت امام و ذکر اندیشمندان و انقلابیون سطح اوّل بوده است. اینها از دل آن نظریات این بنای استوار نظام جمهوری اسلامی و اتفاقات مبارک در طول این چهل و اندی سال که بهوقوع پیوسته را شکل دادند.



این نظریات در همهی سطوح عالی جنگ بود. فرمایشات حضرت امام(ره) نظریات آنچنان محکم و استواری بود که میتوانست خیل عظیمی را در صحنهی جنگ هدایت کند؛ یعنی کار از سطح عالی رهبری و حضرت امام(ره) شروع میشد تا در سطوح راهبردی و سطوح عملیاتی. لذا اگر سؤال شما این است که ما در چه حوزههایی نظریات جدید داشتیم، ما در زمینههای تاکتیک؛ عملیات مهندسی؛ اطلاعات و شناسایی؛ نوع جنگ؛ سطوح تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی؛ انواع دفاعها، مبارزات جنگهای موضعی و موضوعی و در جنگهای نامنظم برای خودمان سبک، نگاه و نظریهی مستقلی داشتیم. لذا در همهی سطوح و تقریباً در همهی حوزهها نظر یا نظریهی مستقل داشتیم.


ما در همین دانشگاه یک کمیتهی نظریهپردازی داریم که در عالیترین سطح شکل میگیرد؛ یعنی در سطح ستاد کل نیروهای مسلح و توسط یکی از عالیترین مقامات دفاع مقدس، جناب آقای دکتر رضایی اداره میشود. وظیفهاش هم نظریهپردازی در حوزههای مختلف است. این کمیته از همهی آن تجربیات که در مقاطع مختلف و به شکلهای مختلف تدوین شده، نظریاتی استحصال و استخراج میشود. امروز ما یک مسیر روشنی برای تدوین این تجربیات و استخراج نظریات علمی از دفاع مقدس را دنبال میکنیم.
ما موضوعات زیادی داریم، مثلاً مفهوم بازدارندگی که امروزه بهعنوان عنصر مهمی در دفاع است. دفاع موشکی ما دفاع همه جانبهای است که میتوانیم بگوییم نظریهی دفاعی جمهوری اسلامی است. دفاع همه جانبه، دفاع موشکی، دفاع دریایی و قدرت هوایی ما همه برگرفته از همان نظریات و تجربیات دفاع مقدس است. اگر راجع به هر کدام از این ابعاد صحبت کنیم میبینید که ریشهاش در دفاع مقدس است. امروز اگر ما نظریهی موشکی خاص خودمان را داریم، این نظریهی موشکی از دل دفاع مقدس برآمده که امروز دارد عمل میشود؛ همینطور نظریهی دریایی و سایر نظریهها در حوزههای مختلف. مثلاً جنگهای نا همطراز امروز برگرفته از همان تجربیات در نیروهای مسلح است که طرح و تبیین شده و کاملاً چهارچوبهای لازم را گرفته است.


عزیزان فلسطینی ما هم وقتی دیدند که میشود با امکانات کم، امّا با فکر عمیق و با اخلاص و شجاعت پیروزیهای بزرگی را رقم زد، خب در فلسطین این پیروزیها رقم خورد و جنگهایی بهوقوع پیوست که دشمن بهشدت عقب رانده شد. خوب است از شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی هم یادی کنیم که ایشان نماد قدرت و وحدت ملی ما و نماد استحکام و قدرت ملی ما بود که توسط بدترین خلق خدا به شهادت رسید. ایشان نقش بارز و ارزندهای داشتند.
این تجربیات در چند سطح بود که یکی از آنها الهامبخشی عمومی است. دفاع مقدس ما یک الهامبخشی عمومی داشت که نگاه به این پیروزیها خودبهخود انگیزه و اراده درست میکرد. یک سطح دیگرش تجربیات عملیاتی و حتی تجربیات تاکتیکی است که کاملاً استفاده کردند؛ آشنا شدند و توانستند در مقابله با دشمن استفاده کنند. شما آثار آن را در برخی مناطق و در مقابله با داعش خیلی پررنگ دیدید که رزمندگان ما تحت مأموریت و مسئولیت سردار شهید به مستشاری پرداختند و بر اساس همین تجربیات دفاع مقدس داعش را منکوب کردند و به ذلّت کشاندند. بنابراین جریان دفاع مقدس ما یک جریان دائمی است. هم در سطوح فکری و اندیشهی نظامی که در دفاع مقدس خلق شد و هم در سطوح الهامبخشی عملیاتی در سطح دکترینی که کاملاً در این منطقه و سایر مناطق جریان دارد.


عجیب است که این شبهه را کسانی مطرح میکنند که در چهارچوب افکار استکبار جهانی و آمریکا حرکت میکنند. آمریکایی که اشغال میکند، رژیم صهیونیستیای که بمباران میکند، عربستانی که بهراحتی یمن را اشغال و بمباران میکند. آنها به گروههای تروریستی کمک میکنند و علیه جریانات مردمی هستند، ولی ایران در کنار مردم و علیه گروههای تروریستی است. طبیعتاً مواضع حق و صحیح جمهوری اسلامی کاملاً روشن و شفاف است و نتایج هم کاملاً معلوم شد راهی که ایران میرفت و تصمیماتی که در ایران گرفته میشد نشان داد که چقدر تصمیمات درستی بوده و اگر امروز داعش توسط ایران با کمک کشورهای منطقه، دولت سوریه، دولت عراق و حشدالشعبی از بین نمیرفت، امروز حتماً بزرگترین خطر نهتنها برای منطقه، بلکه برای مناطق دیگر ایجاد شده بود. امروز درستی مواضع جمهوری اسلامی از همین نتایج بهدست آمده و کاملاً معلوم است.



در کنارش نیروی آزادشدهی ارتش سرافراز و پرافتخارمان را هم داشتیم که بعد از اینکه فرماندهان فاسد دوران شاه کنار رفتند و این استعدادها شکوفا شد و یک ارتش صددرصد وابسته تبدیل شد به یک ارتش صددرصد مستقل و برآمده از دل مردم؛ ترکیب این دو اتفاق مهم، یعنی رهاسازی از دست جریانات مسلط مستکبر از یک سو و استفاده از خلاقیتها از سوی دیگر، همین تجربیات را بهطور طبیعی فراهم میکند. در هر حوزهی دیگری که ما همین احساس را داشته باشیم و همین حرکت را بکنیم این اتفاق میافتد. راهها را هم خدا نشان میدهد. خدا هم وعدهی روشنی داده و فرموده است: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»؛ شما بیایید من راه را به شما نشان میدهم. رزمندگان ما رفتند و این را باور کردند و خدا هم راهها را نشانشان داد و پیروزیهای بزرگ حاصل شد.


یک نکتهی مهم در این مسئله همان محاسبات است. همهی اینها ربط دارد به اینکه به تعبیر رهبری دستگاه محاسباتی سالم که اختلال در آن ایجاد نشود داشته باشیم. این خیلی مهم است، چون شما ممکن است تهدیدات و نشانههای آن را ببینید؛ امّا آن را تهدید ندانید، چرا؟ چون در دستگاه محاسباتتان اختلال ایجاد شده است و دشمن را دوست، نشان میدهد. مثلاً الان ما به چشممان فروپاشی و فرورفتن رژیم آمریکا را میبینیم. خب این کاملاً روشن است؛ امّا مهم این است که در دستگاههای محاسباتی این درست تحلیل و شناخته شود، والا اگر این را نبینیم؛ یعنی فکر کنیم که زرقوبرق ظاهری است که البته همین ظاهریاش هم در آمریکا خیلی فرو پاشیده، اگر دچار محاسبات غلط باشیم و درست نبینیم، ممکن است ضربات بزرگی بخوریم؛ یعنی فرصتها را از دست بدهیم یا تهدیدها را نشناسیم. مثلاً اگر جنگ نرم و نفوذ دشمن را نشناسیم و برایش چارهاندیشی نکنیم، ضربه میخوریم. از آن طرف فرصتهایی که امروز انقلاب اسلامی و ملتهای بزرگ در سطح دنیا و منطقه درست کردند را نشناسیم و نبینیم و مشکلات بزرگی که امروز رژیمهای مستکبر درگیرش هستند را نشناسیم و روی آن حساب باز نکنیم، حتماً ما هم دچار ضربه میشویم. این بهدلیل این است که درست محاسبه نمیکنیم.
لذا نظام آیندهپژوهی، نظام رصد تحولات و همهی اینها منوط به این است که دستگاه محاسباتی ما سالم باشد و درست تحلیل کند که بتواند اینها را بهخوبی فهم و درک کند و بعد برنامهریزی کند و یک حرکت جدی را در رابطه با آن دنبال کند. همانجور که ایشان فرمودند دشمن بهدنبال اختلال در این است. اختلال در اینکه ما تهدید را یا نبینیم یا تهدید را کوچک ببینیم، مانند آنچه که در حوزهی فرهنگ انجام میدهند یا تلاش میکنند که نشان دهند خودشان بسیار قویاند و ما راهی جز تسلیم نداریم که این خلاف واقع است. اینها شکلدهندهی آن نگاه صحیح و حرکت پرشتاب بهسمت جلو است.