1382/10/02
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در همایش «جهان اسلام، چالش ها و فرصتها»
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
به همهى حضّار محترم و برادران عزیز خوشامد عرض مىکنم و از اینکه دعوت جمهورى اسلامى را اجابت و در این گردهمایى شرکت کردید، سپاسگزارم. شما به خانهى خود و به میان برادران خود تشریف آوردهاید و ایران میهن دوم همهى مسلمانان در هر نقطهى دنیاست.
این گردهمایى در وقت بسیار لازمى تشکیل شده است؛ زیرا امروز مسلمانان در سرتاسر دنیا با حوادث و تهدیدها و چالشهاى جدیدى مواجهند. وقتى یک موجود زنده تهدید مىشود، مقتضاى عقل و منطق این است که نیروى خود را جمع کند، فکر خود را بهکار بیندازد و در مقابل تهدید، اقدام شایسته و مناسب را بکند. نشستن و سرنوشت را به دست حوادث سپردن، کار یک ملت زنده مثل ملت اسلام نیست. امّت اسلامى در همهى احوال از سوى اسلام به حرکت و قیام و اقدام و فکر، تشویق و تحریض شده است. بنابراین جاى این گردهمایى امروز در دنیاى اسلام خالى بود و شما آن را پُر کردید. انتظار ما این است که به این اجتماع بهجد نگاه شود و مسائل دنیاى اسلام و تواناییهاى امّت اسلامى بهطور دقیق مورد بررسى قرار گیرد و راه استفادهى از آن تواناییها هم مشخّص شود. ما بهعنوان دولت جمهورى اسلامى - که بحمداللَّه به خداى متعال و به یک ملت بزرگ و زنده متّکى هستیم - آمادهایم سهم و نقش خود را در آنچه امروز وظیفهى امّت اسلامى است، ایفا کنیم.
درست است که امروز دنیاى اسلام با تهدیدهاى تازهاى مواجه است؛ اما در مقابل، فرصتهایى هم در اختیار امّت اسلامى قرار دارد که در گذشته وجود نداشت. وقتى صحبت از فرصتها مىشود، ذهن ابتدا به سمت فرصتهاى مادّى مثل موقعیت جغرافیایى، سابقهى تاریخى، وجود ذخایر زیرزمینى و تراکم جمعیت در دنیاى اسلام مىرود. البته شکّى در اینها نیست؛ لیکن توجّه کنیم که دنیاى اسلام همهى اینها را داشت، درعینحال استعمار توانست دنیاى اسلام را قبضه کند و صدوپنجاه سال، دویست سال دنیاى اسلام را عقب نگهدارد و ملتهاى مسلمان را به ملتهایى وابسته و عقبافتاده تبدیل نماید. بنابراین اینها کافى نیست. البته در برههاى از زمان، عقبافتادگى و ضعف به معناى این نیست که آن ملت یا مجموعهى ضعیف، سرنوشتشان ضعف است؛ نه. هر وقت ما به خود بیاییم و آنچه را که اسلام از ما خواسته، انجام دهیم، همه چیز عوض خواهد شد و مسیر دنیاى اسلام به سمت پیشرفت - به معناى واقعى کلمه - خواهد رفت.
به نظر من بزرگترین فرصت دنیاى اسلام، خودِ اسلام است. ما اسلام را داریم و این بزرگترین نعمتى است که خداى متعال به ما داده است. «و لأتمّ نعمتى علیکم(۱)»؛ خداى متعال اسلام را نعمت خود دانسته است و این بزرگترین نعمت خداى متعال است. ما هر کارى مىکنیم، باید با اسلامِ خودمان بکنیم. اسلام، هم مىتواند با ایمان و معرفت، باطن انسان را مسلّح کند و هم مىتواند با دانش و ایجاد وحدت، از لحاظ مادّى مسلمانان را مسلّح و مجهّز نماید. این قدرت اسلام است؛ این قدرت را نباید دست کم گرفت. امروز وضع دنیاى اسلام با پنجاه سال پیش تفاوتهاى زیادى کرده است. امروز دنیاى اسلام نسبت به پنجاه سال پیش، هم زندهتر، هم بانشاطتر، هم امیدوارتر، هم جوانتر و هم جواننگرتر است. امیدهاى زیادى پیش روى ماست؛ اینها را باید شناخت و جدّى گرفت.
امروز مسلمانان دنیا به اسلام افتخار مىکنند. دورهاى بود که مسلمانان به اسلام هیچ افتخار نمىکردند. خیلى از عناصر مسلمان و روشنفکران مسلمان به دورى از اسلام و کنار گذاشتن اسلام افتخار مىکردند؛ اما امروز جوانان و روشنفکران ما در سرتاسر دنیاى اسلام به تمسّک به اسلام و به معرفت اسلام و به اسلام افتخار مىکنند؛ این فرصت بسیار عظیمى است.
امروز رقباى اصلى تفکر اسلامى - یعنى مارکسیسم، کمونیسم و سوسیالیسم - از صحنه حذف شدهاند. یک روز این چالش بزرگ اسلام بود که با الحاد مارکسیستى مبارزه و در واقع از خودش دفاع کند. امروز آن رقبا در مقابل واقعیتهاى دنیا از صحنه خارج شدهاند و شکست خوردهاند و اسلام رشد کرده است. امروز اسلام سیاسى، با قدرت وارد صحنه شده است. این در دنیاى اسلام وجود نداشت. هرچه از اسلامِ سیاسى گفته مىشد، حواله به قرون اوّلیهى اسلام داده مىشد. امروز اسلامِ سیاسى وسط صحنه است و کارایى و قدرت خودش را ثابت کرده و نشان داده است که مىتواند بایستد، سازندگى کند و خودش را اثبات نماید. این فرصت بسیار بزرگى است.
در نیم قرن پیش و قبل از آن، کسانى که مىخواستند بر سرنوشت مسلمانان مسلّط شوند، به مسلمانان مژدهى مدرنیته را مىدادند و مىگفتند در مقابل ما تسلیم شوید، در مقابل فرهنگ ما به زانو درآیید؛ ما مدرنیته را به شما اهدا مىکنیم.
امروز مسلمانان وقتى به این گذشته نگاه مىکنند، مىبینند مدرنیته در دنیاى اسلام جز وابستگىِ بیشتر و فساد، چیزى بهبار نیاورد؛ جز ضعف ملتها و حکومتهاى اسلامى، چیزى عاید مسلمانان نکرد. مدرنیته مسلمانان را عالِم و مبتکر نکرد؛ آنها را وابسته کرد. بنابراین امروز از این جهت، آگاهى و روشنبینى مسلمانان بهمراتب بیشتر از بینش مسلمانان نسل گذشتهى ماست.
امروز لیبرالیسم در زادگاه خود دچار تناقض است. همان کسانى که شعار دفاع از آزادى سر مىدادند، امروز در کشورهاى زادگاه آزادىِ فردى و لیبرالیسم و در مراکز سیاستگذارىِ آنها روشهایى را بهکار مىگیرند که نقطهى مقابل آزادى است. غرب امروز در مقابل سرکوب بچههاى فلسطینى جوابى ندارد. غرب امروز در مقابل اشغال عراق و افغانستان و کشتارهاى فجیعى که در این دو کشور اتّفاق افتاده، نمىتواند از خودش دفاع کند. غرب در برابر مردمسالارى دینى و آراءِ ملتهایى که در این چند سال تجربه شد به اسلام رأى دادند و امریکاییها بهزور با آنها مقابله کردند، هیچ دفاعى از خودش ندارد و نمىتواند پاسخ دهد. غرب امروز در مقابل اهانت به کرامت زن هیچ پاسخ و دفاعى ندارد. امروز در دنیاى غرب - زادگاه آزادى و دمکراسى - کرامت زن از دست رفتهاست؛ فساد جنسى در حدّ اعلاست و خانواده رو به ویرانى است. آمارهایى که دربارهى ویرانى بنیان خانواده در کشورهاى غربى داده مىشود، تکاندهنده و بهتآور است. غرب با شعار لیبرالیسم مىخواست دنیا را خاضع کند و امروز اینها تناقضات لیبرالیسم است. امروز امریکا و استکبار در مقابل اسلام دچار انفعالند. بعد از آنکه امریکا دهها سال در منطقهى آسیا و خاورمیانه از دیکتاتورها بهصراحت دفاع کرده و آنها را سرِکار آورده، امروز شعار دمکراسى براى این منطقه مىدهد! کیست که نداند پشتیبان مستبدّان و دیکتاتورهاى این منطقه خود امریکا بود؟
امروز براى همه روشن شده که پشتیبان صدّام خودِ امریکا بود. چراغ سبز حمله به ایران و ایجاد یک جنگ هشت ساله را امریکاییها به صدّام دادند. صدّام پرورش یافتهى امریکاییها بود؛ آنها بزرگش کردند، آنها قدرتش دادند، آنها امکان به کارگیرى سلاح شیمیایى را به او دادند، آنها بودند که در مقابل کشتار عظیم مردم حلبچه و بسیارى از جوانان ما که با سلاح شیمیایى از بین رفتند، سکوت کردند. هنوز در کشور ما بسیارند جوانانى که دچار آفت شیمیایىاند. هر چند هفته یکبار خبر شهادت یکى از این جوانان صالح و مجاهد و مؤمن پخش مىشود که اینها با سلاح شیمیایىِ صدّام، جانباز شدند و امروز جان مىدهند. غرب در مقابل اینها سکوت کرد. امروز همین غرب است که در اینجا شعار دمکراسى مىدهد؛ این انفعال در مقابل مردمسالارى دینى اسلامى است. مردمسالارى دینى یعنى آراءِ مردم از نگاه منطق دین، با احترامى که دین براى آراءِ مردم قائل است. دین براى انسانها کرامت قائل است؛ دین براى حکومتها در مقابل مردم مسؤولیت جدّى قائل است؛ دین، استبداد و دیکتاتورى را از هیچ حاکمى و تحت هیچ عنوانى نمىپذیرد. اسلام ما این است. مردمسالارى اسلامى یعنى این؛ یعنى مردمسالارى متّکى به یک منطق قوى و روشن، با همان معیارهایى که اسلام براى حکومتکنندگان در هر جامعهاى قائل است. امروز این در دنیا مطرح شده، در واقعیت پیاده شده؛ فقط در کتابها و ذهنها نیست. در طول بیست و پنج سال گذشته، ما در جمهورى اسلامى بیست و چهار انتخابات داشتهایم و مردم پاى صندوقها آمدهاند و رأى دادهاند و این نظام را برپا داشته و حفظ کردهاند. مظهر کامل مردمسالارى این است. امریکا در مقابل این، دچار انفعال است که امروز شعار مردمسالارى در خاورمیانه سر مىدهد.
امروز دنیا دچار خلاءِ ایدئولوژى است. در هیچ نقطهاى از دنیا هیچ فکر روشن و ثابتى که جوامع بتوانند بر محور آن، حرکتى را براى خود سازماندهى و آیندهاى را تصویر کنند، وجود ندارد. اسلام امروز فرصت دارد تا در دنیا خود را مطرح کند. اسلام روى نقاطى تکیه کرده است که آرزوى دیرین انسانها از اوّلِ تاریخ بشر تا امروز است. اسلام روى عدالت و اخوّت و برادرى و کرامت انسان تکیه کرده است. امروز بشر تشنهى اینهاست. بشر، تشنهى کرامت و عدالت و انسانیت واقعى است. اسلام روى اینها تکیه کرده است. امروز وقت آن است که اسلام با همان شکل ناب و حقیقىِ خود در دنیا مطرح شود و روشنفکران و سیاسیّون مسلمان این را به صورت یک پرچم در دنیا بلند کنند و در مقابل چشم همهى مردم دنیا نگه دارند. جاذبهى اسلام ناب خیلى زیاد است. دشمنان اسلام - و امروز در رأس همهى آنها، صهیونیسم و امریکا - مایل نیستند اسلامِ ناب چهره نشان دهد. آنها مىخواهند اسلام را در دو شکل منحصر کنند: یکى شکلِ متحجّر، شبیه آنچه در اسلامِ طالبان دیده شد؛ سر تا پا تعصّبِ خشک و بدون منطق و علم و معرفت، تا همهى چشمها متنفّر شود و صورتها از اسلام برگردد. یکى هم اسلامى که هویّت خود را در مقابل غرب بهطور کامل از دست بدهد؛ یعنى اسلام التقاطى؛ اسلامى که هرچه غربیها مىگویند، از آنها بپذیرد و فرهنگ غرب را در پوشش اسلام ترویج کند و خودش هیچ حرفى براى گفتن نداشته باشد. امروز دشمنان اسلام مىخواهند اسلام به یکى از این دو صورت جلوه کند؛ اما حاضر نیستند اسلامى که بهطور جدّى وارد صحنه مىشود و براى امّت اسلامى عزّت و عظمت و اقتدار و عدالت و مردمسالارى و پیشرفت علمى مىخواهد - یعنى اسلام زندگىساز - مطرح شود.
البته امروز دشمنان اسلام و در رأس آنها امریکا و صهیونیسم مىدانند درون امّت اسلامى نیروى عظیمى متراکم است؛ لذا از آن واهمه دارند و مىترسند. بنابراین با جهان اسلام با نام اسلام مبارزه نمىکنند؛ با نامهاى دیگرى مبارزه مىکنند. مفهوم تروریسم را بسط مىدهند تا حرکتهاى آزادیخواهانه را بکوبند. مىخواهند مبارزان فلسطینى را - که امروز شجاعترین مجاهدان راه اسلامند - تحت عنوان تروریست بکوبند. مىخواهند جوانان مبارز لبنان، عراق، افغانستان و جوانان مبارز هر نقطهى دنیاى اسلام را که با انگیزههاى استکبارى و دخالت بیگانه مقابله مىکنند، با عنوان تروریست از صحنه خارج کنند، یا به بهانهى سلاح کشتار جمعى، به بهانهى حقوق بشر و به بهانهى دمکراسى با دنیاى اسلام به مقابله بپردازند. امروز این بهانهها را استکبار مطرح مىکند، براى اینکه از مقابلهى با اسلام به نام اسلام واهمه دارد.
بنابراین درست است که امروز دنیاى اسلام با تهدیدهاى تازهاى مواجه است؛ اما این فرصتهاى بزرگ و تازه هم در دنیاى اسلام وجود دارد. امروز قشر عظیمى از جوانان مسلمان در سرتاسر دنیاى اسلام چشم از شهوات و فرآوردههاى رنگین غرب مىپوشند و در دلِ خود ایمان به خدا و در عملِ خود تعبّد در مقابل دین را شعار خود قرار مىدهند. هم در ایران چنین جوانانى بسیارند، هم در دنیاى اسلام فراوانند؛ چه در شرق دنیاى اسلام و چه در غرب آن. امروز روشنفکران زیادى در دنیاى اسلام به نام اسلام حرف مىزنند؛ به نام اسلام مىنویسند و به نام اسلام هنر خود را مجسّم مىکنند. اینها فرصتهاى دنیاى اسلام است. امروز دنیاى اسلام تا حدود زیادى قدرت خود را شناخته و مىداند مىتواند قدرتمند باشد. اگر تهدید بزرگ است، فرصت هم بسیار زیاد است. این ما هستیم که باید تلاش کنیم.
حدیثى از نبىّاکرم صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم نقل شده است که: «مثل المؤمن کمثل سنبلة تنام مرّة و تقوم مرّة»؛ مؤمن ریشهکن نمىشود. ممکن است توفان حوادث او را به زمین بخواباند، اما با اندک فرصتى سرِپا بلند مىشود و باز رشد مىکند و پیش مىرود. قرآن هم فرموده است: «کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فىالسّماء. تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها(۲)». ما هستیم که باید تلاش کنیم این ثمره را به نضج برسانیم و این کار ممکن است.
ما در جمهورى اسلامى ایران همّت خود را گذاشتهایم تا این پایههاى اساسى را مستحکم کنیم. ما از مردمسالارى که متّخذ از اسلام و حکم اسلام است، عدول نخواهیم کرد. اسلام هم پذیرش فرمانروایان را در احکامى مثل بیعت مشخّص و روشن کرده است. ما این را از بُندندان قبول داریم؛ ما این را از غرب نگرفتهایم؛ این متعلق به ماست؛ متعلق به اسلام است. بنابراین ما پاى این ایستادهایم.
ما در برابر نفوذ و دخالت بیگانگان ایستادهایم. با همهى دنیا، علم و معرفت و تجربه و کالاى مادى و معنوى را تبادل مىکنیم و اهل تعامل هستیم؛ اما مطلقاً نفوذ و دخالت و اعمال قدرت و سیطره را از هیچ کس نمىپذیریم. دشمنان ما - کسانى که با جمهورى اسلامى و ایران اسلامى بهجد دشمنى مىکنند - از این نقطه بهشدّت ناراحتند. ما نشان دادهایم که بر این موضوع پافشارى داریم. ما نشان دادهایم که مىتوانیم و معتقدیم همهى دنیاى اسلام مىتواند.
ما اعتقاد به بسط عدالت داریم. بسط عدالت در جامعه، از مشکلترین و دشوارترین کارهاست؛ مىخواهیم این کار را بکنیم. در این زمینه گامهایى هم برداشتهایم؛ اما بین آنچه ما امروز در آن قرار داریم و آنچه اسلام از ما خواسته، فاصلهى بسیار زیادى است. این کار تلاش لازم دارد. ما معتقدیم باید در این مسأله متمرکز شویم و تلاش کنیم و انشاءاللَّه تلاش هم مىکنیم.
ما معتقد به بسط علم و معرفت هستیم و در این راه پیشرفتهاى زیادى کردهایم. ما معتقدیم دنیاى اسلام با سابقه و عمق و ریشهى فرهنگ و علمىاى که دارد، مىتواند در میدان علم و معرفت قدمهاى بسیار بلندى بردارد. دنیاى اسلام را عمداً از علم و معرفت دور نگه داشتند. ما به جوانان و دانشمندانِ خود توصیه کردیم تولید علم کنند. درست است که علم را از دیگرانى که آن را دارند، باید آموخت؛ اما در حدّ آن نباید توقّف کرد. ما معتقدیم به ترجمهى علم نباید اکتفا کنیم؛ باید علم را تولید کنیم و این کار را جوانان ما شروع کردهاند و در میدانهاى متعدّدى توفیقات بسیار بزرگى به دست آوردهاند. ما اینکار را خواهیم کرد و ادامه خواهیم داد. ما به تقویت بنیهى مادّى و معنوى جامعه و مردم خود معتقدیم. هم باید بنیهى مادّىشان را تقویت و تولید ثروت کنیم - چون کشور ما بالقوّه ثروتمند است - و هم بنیهى معنوى، یعنى ایمان و روحیهى آنها را تقویت نماییم و این جزو وظایف ماست.
امروز در دنیاى اسلام مهمترین خطرى که ما را تهدید مىکند، تفرقه است. ما از هم جدا شدیم و دستهایمان را به هم گره نکردیم؛ لذا دشمن در ما طمع کرد. وقتى از هم جدا باشیم، دشمن در ما طمع مىکند. پیشنهاد ما به همهى دولتها و حکومتهاى دنیاى اسلام و به همهى ملتهاى مسلمان، وحدت و اتّحاد و نزدیکى است. از اختلافات باید عبور و صرفنظر کرد. بعضى اختلافات را مىشود حل کرد؛ آنها را حل کنیم. بعضى اختلافات ممکن است در کوتاه مدّت قابل حل نباشد؛ باید از آنها اغماض و عبور کنیم. این درست همان نقطهاى است که صهیونیستها و امریکاییها از آن زیان مىبینند و همهى تلاش خود را علیه آن بهکار انداختهاند. اختلافات قومى، مذهبى، طایفهاى، سیاسى و ارضى، همه تحریک شدهى دشمنان است. زمینههاى اینگونه اختلافها در بین خود ما وجود داشته، منتها ما غفلت کردهایم و آن زمینهها را از بین نبردهایم. آنها هم آمدهاند از غفلت امّت اسلامى استفاده کردهاند و این اختلافات را تشدید نموده و ما را به جان هم انداختهاند. چقدر از نیروهاى مادّى و معنوى ما صرف این دعواها و جنگهاى گوناگون قومى و ملى و مذهبى و طایفهاى شده است. ما معتقدیم این را باید به صورت یک هدف جدّى دنبال کرد.
اعتقاد بنده این است که امروز در دنیاى اسلام، دشمنان اسلام و امّت اسلامى بهطور عمده از دو سلاح استفاده مىکنند: یکى سلاح رعب، دیگرى سلاح تطمیع. دولتها و روشنفکران و برگزیدهها و آحاد ملت را گاهى مرعوب و گاهى تطمیع مىکنند و هر دوىِ اینها شبکههاى شیطان است. از ارعاب آنها نباید ترسید: «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنااللَّه و نعم الوکیل. فانقلبوا بنعمةٍ من اللَّه و فضلٍ لم یمسسهم سوء(۳)». اینها براى ما درس است؛ باید اینگونه حرکت کنیم. نباید از ارعاب دشمن مرعوب شد. به تطمیع دشمن هم نباید دل بست؛ چون دشمن هیچ خیرى نمىرساند و تطمیع او دامى بیش نیست. این قضیه، هم در مورد اشخاص، هم در مورد دولتها و حکومتها، هم در مورد نخبگان و هم در مورد آحاد مردم صدق مىکند. به تطمیع آنها امیدوار نشویم و از ارعاب آنها نترسیم. ما قدرتمندیم: «و انتم الأعلون ان کنتم مؤمنین(۴)».
در پایان عرایضم تأکید مىکنم که در این سمینار و گردهمایىِ خود بگردید، راهها را پیدا کنید. شما برگزیدگان دنیاى اسلام هستید. هر یک نفر از شما - هر یک فکر از فکرهاى شما - مىتواند منشأ یک تحوّل و یک حرکت در بخشى از جامعهى بزرگ اسلامى و امّت اسلامى باشد. وقتى این فکرها روى هم جمع شد، مىتواند راههاى زیادى را در مقابل ما باز کند.
دشمن را باید شناخت. دشمنشناسى یکى از مهمترین کارهاست. امروز دشمنِ بزرگ دنیاى اسلام، امریکا و صهیونیسم هستند؛ شیطانهاى بزرگ اینهایند. از همهى شیطانها بدتر و نحستر و خطرناکتر، امریکا و صهیونیسمند که امروز دستشان بهطور کامل و واضح در دست هم است. هیچوقت مثل امروز اینها با همدیگر رفیق و همراه نبودهاند! دشمنِ اصلى اینهایند. بت بزرگى که باید شکست، اینهایند. این دشمن را باید شناخت و به همهى آحاد مردم و زبدگان و نخبگان جوامع اسلامى معرفى کرد. نباید در شناختِ دشمن اشتباه کرد. بعضیها دشمن واقعى و اصلى را ندیده مىگیرند و چیزهاى فرعى را بهعنوان دشمن به حساب مىآورند. این خطاى بزرگى است و ممکن است سالها عمر دنیاى اسلام را هدر دهد. ما به فضل پروردگار در شناخت دشمنمان اشتباه نکردیم و اشتباه نخواهیم کرد. با ما انواع و اقسام دشمنیها مىشود؛ ولى ما هرگز این دشمنیها را به جاى دشمنى اصلى و بزرگ عوضى نمىگیریم. خیلى از دشمنیها را ما ندیده مىگیریم و بهحساب نمىآوریم. دشمن واقعى، آنجاست. نکتهى بعد در این خصوص این است که شیوههاى دشمنى را هم باید شناخت؛ یعنى دشمن از چه راههایى وارد مىشود و دست به اقدام مىزند و چهکار مىکند.
آخرین مطلب را در ضمن این آیهى شریفه عرض مىکنم که فرمود: «قل انّما اعظکم بواحدة ان تقوموا للَّه مثنى و فرادى ثمّ تتفکّروا(۵)»؛ قیامللَّه - مثنى و فرادى - واجبترین کار ماست؛ در همهى سطوح هم این ممکن است.
بار دیگر به شما برادران عزیز خوشامد عرض مىکنم و از اینکه زحمت کشیدید و به اینجا تشریف آوردید، سپاسگزارم و خدا را شکر مىکنم که به من توفیق داد تا شما را در این جلسهى صمیمى و برادرانه و بىپیرایه ملاقات کنم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۱) بقره: ۱۵۰
۲) ابراهیم: ۲۵-۲۴
۳) آلعمران: ۱۷۴-۱۷۳
۴) آلعمران: ۱۳۹
۵) سبأ: ۴۶
به همهى حضّار محترم و برادران عزیز خوشامد عرض مىکنم و از اینکه دعوت جمهورى اسلامى را اجابت و در این گردهمایى شرکت کردید، سپاسگزارم. شما به خانهى خود و به میان برادران خود تشریف آوردهاید و ایران میهن دوم همهى مسلمانان در هر نقطهى دنیاست.
این گردهمایى در وقت بسیار لازمى تشکیل شده است؛ زیرا امروز مسلمانان در سرتاسر دنیا با حوادث و تهدیدها و چالشهاى جدیدى مواجهند. وقتى یک موجود زنده تهدید مىشود، مقتضاى عقل و منطق این است که نیروى خود را جمع کند، فکر خود را بهکار بیندازد و در مقابل تهدید، اقدام شایسته و مناسب را بکند. نشستن و سرنوشت را به دست حوادث سپردن، کار یک ملت زنده مثل ملت اسلام نیست. امّت اسلامى در همهى احوال از سوى اسلام به حرکت و قیام و اقدام و فکر، تشویق و تحریض شده است. بنابراین جاى این گردهمایى امروز در دنیاى اسلام خالى بود و شما آن را پُر کردید. انتظار ما این است که به این اجتماع بهجد نگاه شود و مسائل دنیاى اسلام و تواناییهاى امّت اسلامى بهطور دقیق مورد بررسى قرار گیرد و راه استفادهى از آن تواناییها هم مشخّص شود. ما بهعنوان دولت جمهورى اسلامى - که بحمداللَّه به خداى متعال و به یک ملت بزرگ و زنده متّکى هستیم - آمادهایم سهم و نقش خود را در آنچه امروز وظیفهى امّت اسلامى است، ایفا کنیم.
درست است که امروز دنیاى اسلام با تهدیدهاى تازهاى مواجه است؛ اما در مقابل، فرصتهایى هم در اختیار امّت اسلامى قرار دارد که در گذشته وجود نداشت. وقتى صحبت از فرصتها مىشود، ذهن ابتدا به سمت فرصتهاى مادّى مثل موقعیت جغرافیایى، سابقهى تاریخى، وجود ذخایر زیرزمینى و تراکم جمعیت در دنیاى اسلام مىرود. البته شکّى در اینها نیست؛ لیکن توجّه کنیم که دنیاى اسلام همهى اینها را داشت، درعینحال استعمار توانست دنیاى اسلام را قبضه کند و صدوپنجاه سال، دویست سال دنیاى اسلام را عقب نگهدارد و ملتهاى مسلمان را به ملتهایى وابسته و عقبافتاده تبدیل نماید. بنابراین اینها کافى نیست. البته در برههاى از زمان، عقبافتادگى و ضعف به معناى این نیست که آن ملت یا مجموعهى ضعیف، سرنوشتشان ضعف است؛ نه. هر وقت ما به خود بیاییم و آنچه را که اسلام از ما خواسته، انجام دهیم، همه چیز عوض خواهد شد و مسیر دنیاى اسلام به سمت پیشرفت - به معناى واقعى کلمه - خواهد رفت.
به نظر من بزرگترین فرصت دنیاى اسلام، خودِ اسلام است. ما اسلام را داریم و این بزرگترین نعمتى است که خداى متعال به ما داده است. «و لأتمّ نعمتى علیکم(۱)»؛ خداى متعال اسلام را نعمت خود دانسته است و این بزرگترین نعمت خداى متعال است. ما هر کارى مىکنیم، باید با اسلامِ خودمان بکنیم. اسلام، هم مىتواند با ایمان و معرفت، باطن انسان را مسلّح کند و هم مىتواند با دانش و ایجاد وحدت، از لحاظ مادّى مسلمانان را مسلّح و مجهّز نماید. این قدرت اسلام است؛ این قدرت را نباید دست کم گرفت. امروز وضع دنیاى اسلام با پنجاه سال پیش تفاوتهاى زیادى کرده است. امروز دنیاى اسلام نسبت به پنجاه سال پیش، هم زندهتر، هم بانشاطتر، هم امیدوارتر، هم جوانتر و هم جواننگرتر است. امیدهاى زیادى پیش روى ماست؛ اینها را باید شناخت و جدّى گرفت.
امروز مسلمانان دنیا به اسلام افتخار مىکنند. دورهاى بود که مسلمانان به اسلام هیچ افتخار نمىکردند. خیلى از عناصر مسلمان و روشنفکران مسلمان به دورى از اسلام و کنار گذاشتن اسلام افتخار مىکردند؛ اما امروز جوانان و روشنفکران ما در سرتاسر دنیاى اسلام به تمسّک به اسلام و به معرفت اسلام و به اسلام افتخار مىکنند؛ این فرصت بسیار عظیمى است.
امروز رقباى اصلى تفکر اسلامى - یعنى مارکسیسم، کمونیسم و سوسیالیسم - از صحنه حذف شدهاند. یک روز این چالش بزرگ اسلام بود که با الحاد مارکسیستى مبارزه و در واقع از خودش دفاع کند. امروز آن رقبا در مقابل واقعیتهاى دنیا از صحنه خارج شدهاند و شکست خوردهاند و اسلام رشد کرده است. امروز اسلام سیاسى، با قدرت وارد صحنه شده است. این در دنیاى اسلام وجود نداشت. هرچه از اسلامِ سیاسى گفته مىشد، حواله به قرون اوّلیهى اسلام داده مىشد. امروز اسلامِ سیاسى وسط صحنه است و کارایى و قدرت خودش را ثابت کرده و نشان داده است که مىتواند بایستد، سازندگى کند و خودش را اثبات نماید. این فرصت بسیار بزرگى است.
در نیم قرن پیش و قبل از آن، کسانى که مىخواستند بر سرنوشت مسلمانان مسلّط شوند، به مسلمانان مژدهى مدرنیته را مىدادند و مىگفتند در مقابل ما تسلیم شوید، در مقابل فرهنگ ما به زانو درآیید؛ ما مدرنیته را به شما اهدا مىکنیم.
امروز مسلمانان وقتى به این گذشته نگاه مىکنند، مىبینند مدرنیته در دنیاى اسلام جز وابستگىِ بیشتر و فساد، چیزى بهبار نیاورد؛ جز ضعف ملتها و حکومتهاى اسلامى، چیزى عاید مسلمانان نکرد. مدرنیته مسلمانان را عالِم و مبتکر نکرد؛ آنها را وابسته کرد. بنابراین امروز از این جهت، آگاهى و روشنبینى مسلمانان بهمراتب بیشتر از بینش مسلمانان نسل گذشتهى ماست.
امروز لیبرالیسم در زادگاه خود دچار تناقض است. همان کسانى که شعار دفاع از آزادى سر مىدادند، امروز در کشورهاى زادگاه آزادىِ فردى و لیبرالیسم و در مراکز سیاستگذارىِ آنها روشهایى را بهکار مىگیرند که نقطهى مقابل آزادى است. غرب امروز در مقابل سرکوب بچههاى فلسطینى جوابى ندارد. غرب امروز در مقابل اشغال عراق و افغانستان و کشتارهاى فجیعى که در این دو کشور اتّفاق افتاده، نمىتواند از خودش دفاع کند. غرب در برابر مردمسالارى دینى و آراءِ ملتهایى که در این چند سال تجربه شد به اسلام رأى دادند و امریکاییها بهزور با آنها مقابله کردند، هیچ دفاعى از خودش ندارد و نمىتواند پاسخ دهد. غرب امروز در مقابل اهانت به کرامت زن هیچ پاسخ و دفاعى ندارد. امروز در دنیاى غرب - زادگاه آزادى و دمکراسى - کرامت زن از دست رفتهاست؛ فساد جنسى در حدّ اعلاست و خانواده رو به ویرانى است. آمارهایى که دربارهى ویرانى بنیان خانواده در کشورهاى غربى داده مىشود، تکاندهنده و بهتآور است. غرب با شعار لیبرالیسم مىخواست دنیا را خاضع کند و امروز اینها تناقضات لیبرالیسم است. امروز امریکا و استکبار در مقابل اسلام دچار انفعالند. بعد از آنکه امریکا دهها سال در منطقهى آسیا و خاورمیانه از دیکتاتورها بهصراحت دفاع کرده و آنها را سرِکار آورده، امروز شعار دمکراسى براى این منطقه مىدهد! کیست که نداند پشتیبان مستبدّان و دیکتاتورهاى این منطقه خود امریکا بود؟
امروز براى همه روشن شده که پشتیبان صدّام خودِ امریکا بود. چراغ سبز حمله به ایران و ایجاد یک جنگ هشت ساله را امریکاییها به صدّام دادند. صدّام پرورش یافتهى امریکاییها بود؛ آنها بزرگش کردند، آنها قدرتش دادند، آنها امکان به کارگیرى سلاح شیمیایى را به او دادند، آنها بودند که در مقابل کشتار عظیم مردم حلبچه و بسیارى از جوانان ما که با سلاح شیمیایى از بین رفتند، سکوت کردند. هنوز در کشور ما بسیارند جوانانى که دچار آفت شیمیایىاند. هر چند هفته یکبار خبر شهادت یکى از این جوانان صالح و مجاهد و مؤمن پخش مىشود که اینها با سلاح شیمیایىِ صدّام، جانباز شدند و امروز جان مىدهند. غرب در مقابل اینها سکوت کرد. امروز همین غرب است که در اینجا شعار دمکراسى مىدهد؛ این انفعال در مقابل مردمسالارى دینى اسلامى است. مردمسالارى دینى یعنى آراءِ مردم از نگاه منطق دین، با احترامى که دین براى آراءِ مردم قائل است. دین براى انسانها کرامت قائل است؛ دین براى حکومتها در مقابل مردم مسؤولیت جدّى قائل است؛ دین، استبداد و دیکتاتورى را از هیچ حاکمى و تحت هیچ عنوانى نمىپذیرد. اسلام ما این است. مردمسالارى اسلامى یعنى این؛ یعنى مردمسالارى متّکى به یک منطق قوى و روشن، با همان معیارهایى که اسلام براى حکومتکنندگان در هر جامعهاى قائل است. امروز این در دنیا مطرح شده، در واقعیت پیاده شده؛ فقط در کتابها و ذهنها نیست. در طول بیست و پنج سال گذشته، ما در جمهورى اسلامى بیست و چهار انتخابات داشتهایم و مردم پاى صندوقها آمدهاند و رأى دادهاند و این نظام را برپا داشته و حفظ کردهاند. مظهر کامل مردمسالارى این است. امریکا در مقابل این، دچار انفعال است که امروز شعار مردمسالارى در خاورمیانه سر مىدهد.
امروز دنیا دچار خلاءِ ایدئولوژى است. در هیچ نقطهاى از دنیا هیچ فکر روشن و ثابتى که جوامع بتوانند بر محور آن، حرکتى را براى خود سازماندهى و آیندهاى را تصویر کنند، وجود ندارد. اسلام امروز فرصت دارد تا در دنیا خود را مطرح کند. اسلام روى نقاطى تکیه کرده است که آرزوى دیرین انسانها از اوّلِ تاریخ بشر تا امروز است. اسلام روى عدالت و اخوّت و برادرى و کرامت انسان تکیه کرده است. امروز بشر تشنهى اینهاست. بشر، تشنهى کرامت و عدالت و انسانیت واقعى است. اسلام روى اینها تکیه کرده است. امروز وقت آن است که اسلام با همان شکل ناب و حقیقىِ خود در دنیا مطرح شود و روشنفکران و سیاسیّون مسلمان این را به صورت یک پرچم در دنیا بلند کنند و در مقابل چشم همهى مردم دنیا نگه دارند. جاذبهى اسلام ناب خیلى زیاد است. دشمنان اسلام - و امروز در رأس همهى آنها، صهیونیسم و امریکا - مایل نیستند اسلامِ ناب چهره نشان دهد. آنها مىخواهند اسلام را در دو شکل منحصر کنند: یکى شکلِ متحجّر، شبیه آنچه در اسلامِ طالبان دیده شد؛ سر تا پا تعصّبِ خشک و بدون منطق و علم و معرفت، تا همهى چشمها متنفّر شود و صورتها از اسلام برگردد. یکى هم اسلامى که هویّت خود را در مقابل غرب بهطور کامل از دست بدهد؛ یعنى اسلام التقاطى؛ اسلامى که هرچه غربیها مىگویند، از آنها بپذیرد و فرهنگ غرب را در پوشش اسلام ترویج کند و خودش هیچ حرفى براى گفتن نداشته باشد. امروز دشمنان اسلام مىخواهند اسلام به یکى از این دو صورت جلوه کند؛ اما حاضر نیستند اسلامى که بهطور جدّى وارد صحنه مىشود و براى امّت اسلامى عزّت و عظمت و اقتدار و عدالت و مردمسالارى و پیشرفت علمى مىخواهد - یعنى اسلام زندگىساز - مطرح شود.
البته امروز دشمنان اسلام و در رأس آنها امریکا و صهیونیسم مىدانند درون امّت اسلامى نیروى عظیمى متراکم است؛ لذا از آن واهمه دارند و مىترسند. بنابراین با جهان اسلام با نام اسلام مبارزه نمىکنند؛ با نامهاى دیگرى مبارزه مىکنند. مفهوم تروریسم را بسط مىدهند تا حرکتهاى آزادیخواهانه را بکوبند. مىخواهند مبارزان فلسطینى را - که امروز شجاعترین مجاهدان راه اسلامند - تحت عنوان تروریست بکوبند. مىخواهند جوانان مبارز لبنان، عراق، افغانستان و جوانان مبارز هر نقطهى دنیاى اسلام را که با انگیزههاى استکبارى و دخالت بیگانه مقابله مىکنند، با عنوان تروریست از صحنه خارج کنند، یا به بهانهى سلاح کشتار جمعى، به بهانهى حقوق بشر و به بهانهى دمکراسى با دنیاى اسلام به مقابله بپردازند. امروز این بهانهها را استکبار مطرح مىکند، براى اینکه از مقابلهى با اسلام به نام اسلام واهمه دارد.
بنابراین درست است که امروز دنیاى اسلام با تهدیدهاى تازهاى مواجه است؛ اما این فرصتهاى بزرگ و تازه هم در دنیاى اسلام وجود دارد. امروز قشر عظیمى از جوانان مسلمان در سرتاسر دنیاى اسلام چشم از شهوات و فرآوردههاى رنگین غرب مىپوشند و در دلِ خود ایمان به خدا و در عملِ خود تعبّد در مقابل دین را شعار خود قرار مىدهند. هم در ایران چنین جوانانى بسیارند، هم در دنیاى اسلام فراوانند؛ چه در شرق دنیاى اسلام و چه در غرب آن. امروز روشنفکران زیادى در دنیاى اسلام به نام اسلام حرف مىزنند؛ به نام اسلام مىنویسند و به نام اسلام هنر خود را مجسّم مىکنند. اینها فرصتهاى دنیاى اسلام است. امروز دنیاى اسلام تا حدود زیادى قدرت خود را شناخته و مىداند مىتواند قدرتمند باشد. اگر تهدید بزرگ است، فرصت هم بسیار زیاد است. این ما هستیم که باید تلاش کنیم.
حدیثى از نبىّاکرم صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم نقل شده است که: «مثل المؤمن کمثل سنبلة تنام مرّة و تقوم مرّة»؛ مؤمن ریشهکن نمىشود. ممکن است توفان حوادث او را به زمین بخواباند، اما با اندک فرصتى سرِپا بلند مىشود و باز رشد مىکند و پیش مىرود. قرآن هم فرموده است: «کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فىالسّماء. تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها(۲)». ما هستیم که باید تلاش کنیم این ثمره را به نضج برسانیم و این کار ممکن است.
ما در جمهورى اسلامى ایران همّت خود را گذاشتهایم تا این پایههاى اساسى را مستحکم کنیم. ما از مردمسالارى که متّخذ از اسلام و حکم اسلام است، عدول نخواهیم کرد. اسلام هم پذیرش فرمانروایان را در احکامى مثل بیعت مشخّص و روشن کرده است. ما این را از بُندندان قبول داریم؛ ما این را از غرب نگرفتهایم؛ این متعلق به ماست؛ متعلق به اسلام است. بنابراین ما پاى این ایستادهایم.
ما در برابر نفوذ و دخالت بیگانگان ایستادهایم. با همهى دنیا، علم و معرفت و تجربه و کالاى مادى و معنوى را تبادل مىکنیم و اهل تعامل هستیم؛ اما مطلقاً نفوذ و دخالت و اعمال قدرت و سیطره را از هیچ کس نمىپذیریم. دشمنان ما - کسانى که با جمهورى اسلامى و ایران اسلامى بهجد دشمنى مىکنند - از این نقطه بهشدّت ناراحتند. ما نشان دادهایم که بر این موضوع پافشارى داریم. ما نشان دادهایم که مىتوانیم و معتقدیم همهى دنیاى اسلام مىتواند.
ما اعتقاد به بسط عدالت داریم. بسط عدالت در جامعه، از مشکلترین و دشوارترین کارهاست؛ مىخواهیم این کار را بکنیم. در این زمینه گامهایى هم برداشتهایم؛ اما بین آنچه ما امروز در آن قرار داریم و آنچه اسلام از ما خواسته، فاصلهى بسیار زیادى است. این کار تلاش لازم دارد. ما معتقدیم باید در این مسأله متمرکز شویم و تلاش کنیم و انشاءاللَّه تلاش هم مىکنیم.
ما معتقد به بسط علم و معرفت هستیم و در این راه پیشرفتهاى زیادى کردهایم. ما معتقدیم دنیاى اسلام با سابقه و عمق و ریشهى فرهنگ و علمىاى که دارد، مىتواند در میدان علم و معرفت قدمهاى بسیار بلندى بردارد. دنیاى اسلام را عمداً از علم و معرفت دور نگه داشتند. ما به جوانان و دانشمندانِ خود توصیه کردیم تولید علم کنند. درست است که علم را از دیگرانى که آن را دارند، باید آموخت؛ اما در حدّ آن نباید توقّف کرد. ما معتقدیم به ترجمهى علم نباید اکتفا کنیم؛ باید علم را تولید کنیم و این کار را جوانان ما شروع کردهاند و در میدانهاى متعدّدى توفیقات بسیار بزرگى به دست آوردهاند. ما اینکار را خواهیم کرد و ادامه خواهیم داد. ما به تقویت بنیهى مادّى و معنوى جامعه و مردم خود معتقدیم. هم باید بنیهى مادّىشان را تقویت و تولید ثروت کنیم - چون کشور ما بالقوّه ثروتمند است - و هم بنیهى معنوى، یعنى ایمان و روحیهى آنها را تقویت نماییم و این جزو وظایف ماست.
امروز در دنیاى اسلام مهمترین خطرى که ما را تهدید مىکند، تفرقه است. ما از هم جدا شدیم و دستهایمان را به هم گره نکردیم؛ لذا دشمن در ما طمع کرد. وقتى از هم جدا باشیم، دشمن در ما طمع مىکند. پیشنهاد ما به همهى دولتها و حکومتهاى دنیاى اسلام و به همهى ملتهاى مسلمان، وحدت و اتّحاد و نزدیکى است. از اختلافات باید عبور و صرفنظر کرد. بعضى اختلافات را مىشود حل کرد؛ آنها را حل کنیم. بعضى اختلافات ممکن است در کوتاه مدّت قابل حل نباشد؛ باید از آنها اغماض و عبور کنیم. این درست همان نقطهاى است که صهیونیستها و امریکاییها از آن زیان مىبینند و همهى تلاش خود را علیه آن بهکار انداختهاند. اختلافات قومى، مذهبى، طایفهاى، سیاسى و ارضى، همه تحریک شدهى دشمنان است. زمینههاى اینگونه اختلافها در بین خود ما وجود داشته، منتها ما غفلت کردهایم و آن زمینهها را از بین نبردهایم. آنها هم آمدهاند از غفلت امّت اسلامى استفاده کردهاند و این اختلافات را تشدید نموده و ما را به جان هم انداختهاند. چقدر از نیروهاى مادّى و معنوى ما صرف این دعواها و جنگهاى گوناگون قومى و ملى و مذهبى و طایفهاى شده است. ما معتقدیم این را باید به صورت یک هدف جدّى دنبال کرد.
اعتقاد بنده این است که امروز در دنیاى اسلام، دشمنان اسلام و امّت اسلامى بهطور عمده از دو سلاح استفاده مىکنند: یکى سلاح رعب، دیگرى سلاح تطمیع. دولتها و روشنفکران و برگزیدهها و آحاد ملت را گاهى مرعوب و گاهى تطمیع مىکنند و هر دوىِ اینها شبکههاى شیطان است. از ارعاب آنها نباید ترسید: «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنااللَّه و نعم الوکیل. فانقلبوا بنعمةٍ من اللَّه و فضلٍ لم یمسسهم سوء(۳)». اینها براى ما درس است؛ باید اینگونه حرکت کنیم. نباید از ارعاب دشمن مرعوب شد. به تطمیع دشمن هم نباید دل بست؛ چون دشمن هیچ خیرى نمىرساند و تطمیع او دامى بیش نیست. این قضیه، هم در مورد اشخاص، هم در مورد دولتها و حکومتها، هم در مورد نخبگان و هم در مورد آحاد مردم صدق مىکند. به تطمیع آنها امیدوار نشویم و از ارعاب آنها نترسیم. ما قدرتمندیم: «و انتم الأعلون ان کنتم مؤمنین(۴)».
در پایان عرایضم تأکید مىکنم که در این سمینار و گردهمایىِ خود بگردید، راهها را پیدا کنید. شما برگزیدگان دنیاى اسلام هستید. هر یک نفر از شما - هر یک فکر از فکرهاى شما - مىتواند منشأ یک تحوّل و یک حرکت در بخشى از جامعهى بزرگ اسلامى و امّت اسلامى باشد. وقتى این فکرها روى هم جمع شد، مىتواند راههاى زیادى را در مقابل ما باز کند.
دشمن را باید شناخت. دشمنشناسى یکى از مهمترین کارهاست. امروز دشمنِ بزرگ دنیاى اسلام، امریکا و صهیونیسم هستند؛ شیطانهاى بزرگ اینهایند. از همهى شیطانها بدتر و نحستر و خطرناکتر، امریکا و صهیونیسمند که امروز دستشان بهطور کامل و واضح در دست هم است. هیچوقت مثل امروز اینها با همدیگر رفیق و همراه نبودهاند! دشمنِ اصلى اینهایند. بت بزرگى که باید شکست، اینهایند. این دشمن را باید شناخت و به همهى آحاد مردم و زبدگان و نخبگان جوامع اسلامى معرفى کرد. نباید در شناختِ دشمن اشتباه کرد. بعضیها دشمن واقعى و اصلى را ندیده مىگیرند و چیزهاى فرعى را بهعنوان دشمن به حساب مىآورند. این خطاى بزرگى است و ممکن است سالها عمر دنیاى اسلام را هدر دهد. ما به فضل پروردگار در شناخت دشمنمان اشتباه نکردیم و اشتباه نخواهیم کرد. با ما انواع و اقسام دشمنیها مىشود؛ ولى ما هرگز این دشمنیها را به جاى دشمنى اصلى و بزرگ عوضى نمىگیریم. خیلى از دشمنیها را ما ندیده مىگیریم و بهحساب نمىآوریم. دشمن واقعى، آنجاست. نکتهى بعد در این خصوص این است که شیوههاى دشمنى را هم باید شناخت؛ یعنى دشمن از چه راههایى وارد مىشود و دست به اقدام مىزند و چهکار مىکند.
آخرین مطلب را در ضمن این آیهى شریفه عرض مىکنم که فرمود: «قل انّما اعظکم بواحدة ان تقوموا للَّه مثنى و فرادى ثمّ تتفکّروا(۵)»؛ قیامللَّه - مثنى و فرادى - واجبترین کار ماست؛ در همهى سطوح هم این ممکن است.
بار دیگر به شما برادران عزیز خوشامد عرض مىکنم و از اینکه زحمت کشیدید و به اینجا تشریف آوردید، سپاسگزارم و خدا را شکر مىکنم که به من توفیق داد تا شما را در این جلسهى صمیمى و برادرانه و بىپیرایه ملاقات کنم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۱) بقره: ۱۵۰
۲) ابراهیم: ۲۵-۲۴
۳) آلعمران: ۱۷۴-۱۷۳
۴) آلعمران: ۱۳۹
۵) سبأ: ۴۶