1399/07/22
کدام «ما میتوانیم»؟
رهبر انقلاب روز ۲۲ مهر ۱۳۹۹ در دیدار با دانشآموختگان دانشگاههای افسری اقتدار ملّی را دارای سه رکن اصلی «قدرت دفاعی»، «استحکام و ثبات اقتصادی» و «توانایی و قوام فرهنگی»، دانستند
دکتر فرشاد مهدیپور، استادیار پژوهشگاه فرهنگواندیشهاسلامی، در این یادداشت، مؤلفههای اصلی اقتدار ملی را بررسی کرده است.
فراتر از قدرت
اقتدار مفهومی فراتر از قدرت است. قدرت عمدتا همراه زور و غلبه است و اقتدار بر تواناییها و توانمندیها مستقر و از طریق اقناع و افزایش رضایتمندی عمومی پیش میرود. رهبر انقلاب «قدرت دفاعی»، «استحکام و ثبات اقتصادی» و «توانایی و قوام فرهنگی»را بهعنوان سه مؤلفه اصلی اقتدار ملی تبیین کردهاند.
قدرت دفاعی متکی به تواناییهاست که با رهیافتی عقلایی بهدستآمده، یعنی ابزارهای وسیع دفاعی، موشکی و منطقهای که موجبات سربلندی ایران جدید را در منطقه و جهان فراهم آورده است. اگر چنین قدرتی وجود نداشته باشد، چشم طمع خارجی، کشور را میبلعد. پس کارکرد قدرت دفاعی، حفظ عظمت ایران و استقلال آن است. استقلال یعنی داشتن حاکمیت ملی در کشور، یعنی داشتن ملت و سرزمین که ملت در آن زیست میکند و فرهنگی که ایرانی بودن را میسازد.
بهدنبال ثبات و مقاومسازی اقتصاد
استحکام اقتصادی نیز درگرو تمرکز بر مسأله تولید، جلوگیری از سقوط پیدرپی ارزش پول ملی و بستن رخنههایی همچون قاچاق، واردات بیرویه و فسادهای مالی است تا بتوان معیشت مردم را از مشکل رهانید؛ گرفتاریای که هرروز در شکلی ظاهر میشود و ضعف مدیریتی در این عرصه نمایان است. همه این الزامات در سطح بعدی فهم مستقل بودن ایران قرار میگیرد، چه اینکه کار پرحجم و شبانهروزی برای مهار دشواریها در این بستر معنادار و پرارزش میشود و این برخلاف رویکردهای لیبرالیستی است که چنین اموری را ارزش نمیدانند. ارزش بودن مبارزه با قاچاق یا منع واردات کاذب یا تقویت صادرات، همان میزان که یک تصمیم اقتصادی است، یک تصمیم فرهنگی نیز است تا مثلا اگر کالایی کم شد، مدیریت دولتی گناهش را بر گردن صادرات نیندازد و به اینگونه، بازار خارجی کشور را از بین نبرد یا هر ایرانی تصور کند باید حتی بهصورت فردی، نقشی در محدود کردن عرضه و فروش واردات خارجی داشته باشد و الیآخر.
افزایش تابآوری فرهنگی، راه مقابله با تهاجم فرهنگی
درنهایت توانایی و قوام فرهنگی که از صدر مشروطه تا امروز، زیر ضربات هجوم فرهنگی غرب است و با گسترش فناوری و انقلابهای صنعتی در دوره اخیر، دامنه تازهتری یافته، راه مقابله با این تهاجم بزرگ، افزایش تابآوری فرهنگ و نظامات فرهنگی کشور است. این تابآوری، متکی بر سازماندهی مجدد حوزه فرهنگ و رسانه است تا طی آن بشود فهم، اهمیت و اصالت استدلال را جایگزین مداخلهگرهای پیرامونی (تواترسازی مجازی) کنیم و اینگونه تحریف را کاهش داد. آگاهیبخشی و بهبود شناخت جامعه ازآنچه اتفاق میافتد، تقویت حافظه تاریخی و توجه دادن به تجربههای دور و نزدیک و نهایتا رشد مشارکت عمومی در پرتو شفافیت در شیوع اطلاعات را میتوان ازجمله این راهبردها نام برد.
«ما میتوانیم»
اقتدار بر مبنای تعقل و آگاهی است؛ آگاهی به اینکه ما میتوانیم بر مشکلات فائق آییم. ولی نه ما میتوانیم خود را بر مبنای فروختن و عرضه منابع کشور به خارجی استوار کرده، بلکه رویکردی که میخواهد با ساختن (در برابر فروختن)، عظمت ایران را تداوم ببخشد. ما با این «ما میتوانیم» توانا میشویم.
دکتر فرشاد مهدیپور، استادیار پژوهشگاه فرهنگواندیشهاسلامی، در این یادداشت، مؤلفههای اصلی اقتدار ملی را بررسی کرده است.
فراتر از قدرت
اقتدار مفهومی فراتر از قدرت است. قدرت عمدتا همراه زور و غلبه است و اقتدار بر تواناییها و توانمندیها مستقر و از طریق اقناع و افزایش رضایتمندی عمومی پیش میرود. رهبر انقلاب «قدرت دفاعی»، «استحکام و ثبات اقتصادی» و «توانایی و قوام فرهنگی»را بهعنوان سه مؤلفه اصلی اقتدار ملی تبیین کردهاند.
قدرت دفاعی متکی به تواناییهاست که با رهیافتی عقلایی بهدستآمده، یعنی ابزارهای وسیع دفاعی، موشکی و منطقهای که موجبات سربلندی ایران جدید را در منطقه و جهان فراهم آورده است. اگر چنین قدرتی وجود نداشته باشد، چشم طمع خارجی، کشور را میبلعد. پس کارکرد قدرت دفاعی، حفظ عظمت ایران و استقلال آن است. استقلال یعنی داشتن حاکمیت ملی در کشور، یعنی داشتن ملت و سرزمین که ملت در آن زیست میکند و فرهنگی که ایرانی بودن را میسازد.
بهدنبال ثبات و مقاومسازی اقتصاد
استحکام اقتصادی نیز درگرو تمرکز بر مسأله تولید، جلوگیری از سقوط پیدرپی ارزش پول ملی و بستن رخنههایی همچون قاچاق، واردات بیرویه و فسادهای مالی است تا بتوان معیشت مردم را از مشکل رهانید؛ گرفتاریای که هرروز در شکلی ظاهر میشود و ضعف مدیریتی در این عرصه نمایان است. همه این الزامات در سطح بعدی فهم مستقل بودن ایران قرار میگیرد، چه اینکه کار پرحجم و شبانهروزی برای مهار دشواریها در این بستر معنادار و پرارزش میشود و این برخلاف رویکردهای لیبرالیستی است که چنین اموری را ارزش نمیدانند. ارزش بودن مبارزه با قاچاق یا منع واردات کاذب یا تقویت صادرات، همان میزان که یک تصمیم اقتصادی است، یک تصمیم فرهنگی نیز است تا مثلا اگر کالایی کم شد، مدیریت دولتی گناهش را بر گردن صادرات نیندازد و به اینگونه، بازار خارجی کشور را از بین نبرد یا هر ایرانی تصور کند باید حتی بهصورت فردی، نقشی در محدود کردن عرضه و فروش واردات خارجی داشته باشد و الیآخر.
افزایش تابآوری فرهنگی، راه مقابله با تهاجم فرهنگی
درنهایت توانایی و قوام فرهنگی که از صدر مشروطه تا امروز، زیر ضربات هجوم فرهنگی غرب است و با گسترش فناوری و انقلابهای صنعتی در دوره اخیر، دامنه تازهتری یافته، راه مقابله با این تهاجم بزرگ، افزایش تابآوری فرهنگ و نظامات فرهنگی کشور است. این تابآوری، متکی بر سازماندهی مجدد حوزه فرهنگ و رسانه است تا طی آن بشود فهم، اهمیت و اصالت استدلال را جایگزین مداخلهگرهای پیرامونی (تواترسازی مجازی) کنیم و اینگونه تحریف را کاهش داد. آگاهیبخشی و بهبود شناخت جامعه ازآنچه اتفاق میافتد، تقویت حافظه تاریخی و توجه دادن به تجربههای دور و نزدیک و نهایتا رشد مشارکت عمومی در پرتو شفافیت در شیوع اطلاعات را میتوان ازجمله این راهبردها نام برد.
«ما میتوانیم»
اقتدار بر مبنای تعقل و آگاهی است؛ آگاهی به اینکه ما میتوانیم بر مشکلات فائق آییم. ولی نه ما میتوانیم خود را بر مبنای فروختن و عرضه منابع کشور به خارجی استوار کرده، بلکه رویکردی که میخواهد با ساختن (در برابر فروختن)، عظمت ایران را تداوم ببخشد. ما با این «ما میتوانیم» توانا میشویم.