1399/06/14
فکرِ تحول در آموزش و پرورش غایب است



















نکتهی بعدی این است که اگر ما مدرسه را بهعنوان بستر اصلی تربیت تلقی کنیم، باید خیلی مراقب باشیم که ابزارهای فضاهای مکمل جای مدرسه را نگیرد. یعنی فقط مدرسه، مدرسه باشد. فقط بچهها در مدرسه میتوانند یک فضای طبیعی، تعاملی و مشارکتی در تعلیموتربیت داشته باشند. نباید این اقتضائات امروز ما که محدودهای را بر ما تحمیل کرده، خدای ناکرده موجب فروکاهی شأن مدرسه شود. آن اشارهای هم که رهبر معظّم انقلاب برای ارتقاء وضعیت مدارس غیردولتی داشتند خودبهخود این مطلب در آن وجود دارد. بنابراین مدرسه نهاد مهمی است و باید به آن بیش از گذشته پرداخت.


حداکثر چیزی که در سند ۲۰۳۰ وجود دارد، افقی است که بهعنوان شهروند جهانی ترسیم کردند که اساساً در آن از نظر مبانی نظری مناقشه است. مگر امروز، جهان تابع یک فرهنگ است؟ مگر جهان فرهنگهای مختلف ندارد؟ مگر مردم کشورهای مختلف حق ندارند که براساس فرهنگهای خودشان امر تعلیموتربیتشان را برنامهریزی و ساماندهی کنند؟ بهخصوص برای ایران اسلامی که کسی مثل شهید قاسم سلیمانی را دارد که مظهر هویت اسلامی، انقلابی و ایرانی ماست و یک تنه در مقابل توطئههای سیاسی، نظامی و فرهنگی جبههی استکبار ایستاد. برای ما واقعاً کسر شأن است که در تشییع جنازهی شهید سلیمانی شرکت کنیم، ولی به جای برنامهریزی و جهتدهی به تعلیموتربیت چشممان به این سند باشد که نهایتاً چیزی فراتر از یک شهروند جهانی تعریف نمیکند.
من این پیشنهاد را کردم، کسانی که واقعاً از نظر نظری و مصلحتاندیشی تعلیموتربیت ما یا از نگاه بهظاهر علمی از آن اسناد دفاع یا حمایت میکنند بیایند بحثشان را مطرح کنند. البته بنده قبلاً هم این را مطرح کردم که بحث بر سر این نیست که ما از تجربههای جهانی استفاده نکنیم، ما حتماً از تجربههای مثبت جهانی و از خلاقیتهای آنها باید استفاده کنیم، ولی در چهارچوب فکر و اندیشهی خودمان. بنابراین ممکن است ما از نکاتی یا حتی بعضی از واژهها یا بعضی از راهکارهایی که در اسنادی مثل سند ۲۰۳۰ هم آمده استفاده کنیم، ولی نه در آن هندسه و نه در آن نظاموارهای که آنها تعریف کردند.

ما حتماً نیاز به ترمیم سند تحول داریم. در این ترمیم ما میتوانیم مبانی خودمان را اصل قرار دهیم. و تجربههای بومی خودمان را بهکار بگیریم. امروز خوشبختانه در بعضی از مدارس حتی مناطق نهچندان برخوردار ما، جمعهای جوان انقلابی متفکر با تخصص تربیتی، ایدهها و نقشههای جدیدی برای مدرسه طراحی کردند و موفق هم بودند. ما باید بتوانیم در آموزشوپرورش زمینهای را فراهم کنیم که این تجربهها را بهکار بگیریم و با این تجربهها بتوانیم مدارسمان را ارتقاء دهیم.
بعضی از نخبگان ما هم یک نوع عوامزدگی غربگرایانه و یک نوع سادهلوحی و سادهاندیشی دارند که باید با همین نظام تربیتی مطلوب بتوانیم در نسلهای آیندهمان انشاءاللّه این خلأ را برطرف کنیم.