• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1399/06/10
سخنرانی حجت‌الاسلام خاتمی در محرم ۱۴۴۲ حسینیه امام خمینی؛

شهادت؛ برترین انتخاب زندگی

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در شب دوازدهم محرم الحرام ۱۴۴۲، مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی برگزار شد. در این مراسم، حجت‌الاسلام خاتمی در سخنانی، شهادت در راه خدا را مرگ آگاهانه و انتخابی خواند و در ادامه فضائل و برتری‌های این نوع از مرگ در مقایسه با مرگ عادی را تشریح کرد. به همین مناسبت بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن سخنان حجت‌الاسلام سیداحمد خاتمی با موضوع «امتیازات شهادت نسبت به مرگ عادی» را منتشر می‌کند.
 
* از سنتهای بی‌تردید خداوند در این جهان هستی موضوع مرگ است. مرگی که گریزناپذیر است، در سه آیه‌ی از قرآن هست که: «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ»(۱). در جای دیگر می‌فرماید: «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ، وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ»(۲). هیچ راه فراری از مرگ نیست، «أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ»(۳)، هر جا باشید مرگ سراغتان می‌آید ولو در برجهای محکم باشید. «قُلْ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ»(۴) فرار فایده ندارد. مرگ آن گاه که اجل‌تان برسد، به سراغ‌تان خواهد آمد. در برابر این واقعیت گریزناپذیر دو حالت است. یکی حالت کسانی است که مرگ به سراغشان می‌آید، «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ»(۵). اسم این مرگ را مرگ غیرانتخابی می‌گذاریم. این مرگ ممکن است خوب یا بد باشد، مرگ عادی است. این پیمانه زندگی وقتی تمام شد، سراغ کسی که باید می‌آید و انتخابی هم در آن نیست. اما حالت دوم مرگ برای کسانی است که به استقبال مرگ می‌روند که مرگ انتخابی و نام آن شهادت است. شهادت یعنی مرگ انتخابی برای اعلای کلمة اللّه.

سیدالشهدا در مسیر کربلا به فرزدق شاعر برخورد کرد. کلماتی با این شاعر دارد که این حاکمان جائر، «لَزِموا طاعَةَ الشَّیطانِ وتَرَکوا طاعَةَ الرَّحمنِ» مطیع و بنده‌ی شیطانند و بنده‌ی خدا نیستند. «وأنَا أولى مَن قامَ بِنُصرَةِ دینِ اللّه ِ وإعزازِ شَرعِهِ وَالجِهادِ فی سَبیلِهِ ، لِتَکونَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِىَ الْعُلْیَا»(۶) شایسته‌ترین کسی که باید دین خدا را یاری کند و به عزت برساند، تا قانون و دین خدا بر مسند بنشیند، من هستم. شهدای گرامی ما همه‌شان - چه شهدای دفاع مقدس، چه شهدای دفاع از حرم، چه شهدای امنیت و چه دیگر شهیدان- صاحبان مرگ انتخابی‌اند. آنهایی که هشت سال دفاع مقدس را دیدند، شبهای عملیات را دیدند، درست در نظرشان مجسم می‌شود مرگ انتخابی یعنی چه.

سیدالشهدا و یارانش همگی شهادت و مرگ خونین را انتخاب کردند. همه‌شان می‌دانستند، اصلاً قصه‌ی علم غیب نیست. آنهایی هم که علم غیب نداشتند به سیدالشهدا مرگ در این راه را گفتند. عبداللّه بن مطیع به سیدالشهدا گفت «ما الّذی أخرجک من حرم اللّه و حرم جدّک» چرا از مکه بیرون آمدی؟ سیدالشهدا فرمود کوفیان دعوت کردند. به این امید که کلمه‌ی حق احیا بشود، باطل از بین برود. عبداللّه بن مطیع همراه سیدالشهدا هم نبود، یک آدم عادی بود. به سیدالشهدا گفت «واللّه لان اَتیت الکوفة لتقتلن». عزیزانی که اهل ادبیاتند میدانند، در این «لتقتلن» دو تأکید است، اگر فعل مضارع را هم دال بدانیم، می‌شود سه تأکید. حسین جان! کوفه بروی کوفه رفتنت همان و شهادتت همان. سیدالشهدا اینجا این آیه را خواند: «قُلْ لَنْ یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا»(۷) هر چه مقدر خداوند است برای ما می‌رسد.
گفت: ای گروه! هرکه ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما(۸)
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46369/C/13990610_0446369.jpg
سعید بن عبداللّه حنفی گفت هفتاد بار دوست دارم قربانی راهتان بشوم، زهیر گفت هزار بار دوست دارم قربانی راهتان بشوم. سیدالشهدا دو بار شب عاشورا تأکید کرده بود، هدف دشمن من هستم، شما می‌توانید جان‌تان را کف دست بگیرید و از این معرکه جان سالم به در ببرید. به تعبیر شهید آیت‌اللّه مطهری، هیچ‌کس شب عاشورا سیدالشهدا را ترک نکرده بلکه بیش از بیست نفر از اردوگاه دشمن به اردوگاه سالار شهیدان ابی‌عبداللّه الحسین علیه‌السلام آمدند.

هشت فرق است بین مرگهای غیرانتخابی با مرگهای انتخابی.
* فرق اول؛ در مرگهای غیرانتخابی، آن کسی که اجل به سراغش می‌آید، به او میشود میت و مرده گفت. اما خداوند راجع به آنهایی که مرگ انتخابی و شهادت دارند، می‌گوید به اینها مرده نگویید، اینها زنده‌اند. «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ»(۹) علامه‌ی طباطبایی ذیل آیه‌ی ۱۶۹ آل‌عمران یک بحث مفصلی دارد. درباره حیات شهیدان برخی معتقد هستند:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

علامه می‌گوید این حرفها نیست، فوق اینهاست. حیات شهیدان واقعی‌تر از این حیات ماست. منتها وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ، شعور از ریشه‌ی شعر است. شعر به معنای فهم عمیق و دقیق است. ما در قفس هستیم. اگر به طفل جنینی بگویند سه ماه دیگر به دنیا می‌روی. دنیایی که شادی دارد، غم دارد، غصه دارد، همه چیز با هم است. اگر زبان حالی داشته باشد می‌گوید من نمی‌فهمم شما چه می‌گویی. او در قفس است. ما هم نسبت به این معارف بلند این چنین هستیم. در قفسیم که نمی‌بینیم.

* فرق دوم؛ صاحبان مرگ غیرانتخابی سؤال قبر دارند. یکی از بزرگان تعبیرش این است «والمسألة فی القبر من القطعیات فی الدین، ومن أنکرها فلیس من الشیعة، وأنها اتفاقی المسلمین» سؤال از قبر از قطعیات دین است. خب از چه می‌پرسند؟ در روایتی امام سجاد علیه‌السلام مشخص می‌کنند. «وَ إِنَّ أَوَّلَ مَا یَسْأَلاَنِکَ عَنْ رَبِّکَ اَلَّذِی کُنْتَ تَعْبُدُ» رفتارت با خدا چگونه بود؟ بنده‌ی خدا بودی یا نه؟ «وَ عَنْ نَبِیِّکَ اَلَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکَ» مسلمان پیغمبر پسند بودی یا نه؟ «وَ عَنْ دِینِکَ اَلَّذِی کُنْتَ تَدِینُ بِهِ» نسبت به دینت چگونه بودی؟ «وَ عَنْ کِتَابِکَ اَلَّذِی کُنْتَ تَتْلُوهُ» از قرآن می‌پرسند، حق تلاوت را نسبت به قرآن داشتی یا نه؟ «وَ عَنْ إِمَامِکَ اَلَّذِی کُنْتَ تَتَوَلاَّهُ» با امامت چه رفتاری داشتی؟ «وَ مَالِکَ مِنْ أَیْنَ اِکْتَسَبْتَهُ» پولت را از کجا به دست آوردی؟ «وَ فِیمَا أَنْفَقْتَهُ» کجا خرج کردی؟ «فَخُذْ حِذْرَکَ وَ اُنْظُرْ لِنَفْسِکَ وَ أَعِدَّ اَلْجَوَابَ قَبْلَ اَلاِمْتِحَانِ وَ اَلْمَسْأَلَةِ وَ اَلاِخْتِبَارِ»(۱۰) یعنی به هوش باش و براى خودت فکرى کن و پیش از شروع امتحان و پرسش و آزمون، پاسخى آماده ساز.

بنابراین سؤال قبر از واقعیات بی‌تردیدی است برای کسانی که مرگ غیر انتخابی دارند. اما خوش به حال آنهایی که مرگ انتخابی دارند، اینان سؤال قبر ندارند. مرجعی می‌گفت پیرمرد محترمی را می‌شناختم، از دنیا رفت و به خوابم آمد. به من گفت شما که من را می‌شناسی، اهل نماز بودم، اهل مستحبات بودم، اهل حساب سال بودم اما شب اول قبر بیچاره شدم. از او سؤال کردم قصه‌ی شهدا چگونه است؟ گفت اینها را می‌آورند، مثل کبوتر پرواز می‌کنند و می‌روند.
از پیغمبر اکرم پرسیدند «مَا بَالُ اَلشَّهِیدِ لاَ یُفْتَنُ فِی قَبْرِهِ» چرا شهید سؤال قبر ندارد؟ پیغمبر اکرم فرمود «کَفَى بِالْبَارِقَةِ فَوْقَ رَأْسِهِ فِتْنَةً»(۱۱) برق شمشیرها بالای سرش در زمان جنگ برای امتحان او کافی است. شهید شب عملیات جواب سؤالات را داد. صداقتش را در ایمان به مسند نشاند، «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»(۱۲).

* فرق سوم اینکه همه با پرونده وارد محشر می‌شوند. «وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا»(۱۳). نامه‌ی اعمال همه مردم سه بخش دارد اما نامه‌ی اعمال شهدا تنها دو بخش دارد. سه بخش نامه‌ی اعمال عموم مردم این است: خوبی‌ها، حق الناس، حق اللّه. اما نامه‌ی اعمال کسانی که مرگ انتخابی دارند تنها دو بخش دارد: خوبی‌ها و حق الناس در پرونده‌ی اینها هست اما در پرونده شهدا حق اللّه نیست. خدا از همه‌ی حق و حقوقش در مورد شهدا می‌گذرد. روایات فراوان داریم، نبی اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «الشهادَةُ تُکَفِّرُ کُلَّ شَیءٍ إلاّ الدَّینَ»(۱۴) یعنی شهادت هر چیزی را پاک میکند مگر حق الناس را. امام باقر علیه‌السلام نیز همین معنا را فرمودند: «کُلُّ ذَنبٍ یُکَفِّرُهُ القَتلُ فی سَبیلِ اللّهِ عزّ و جلّ إلاّ الدَّینَ»(۱۵).

* فرق چهارم؛ مرگ غیر انتخابی دعا و التماس ندارد، به وقتش می‌آید، چه بخواهی، چه نخواهی، چه دعا کنی، چه دعا نکنی. اما مرگ انتخابی موهبت و هدیه است. باید التماس کنی تا به تو بدهند. به هر کس که التماس هم کند، اگر قابلش نباشد، به او نمی‌دهند.
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر خشت و گلی لؤلؤ و مرجان نشود(۱۶)

امیرالمؤمنین التماس می‌کند: «أَللَّهُمَّ فَارْزُقْنا الشَّهادَةَ وَ اعْصِمْنا مِنَ الْفِتْنَةِ»(۱۷) خدایا شهادت را نصیبمان کن، ما را از فتنه نگه دار. دین‌مان را تا قبر و آخر عمرمان نگه داریم. فراوان بودند کسانی که در مقطعی ایمان داشتند، اما نتوانستند این دین را نگه دارند. تعبیر زیبایی که رهبرانقلاب در این رابطه دارند، می‌گویند فراوان این ریزش‌ها را داریم. داشتم در تاریخ عاشورا مطالعه می‌کردم، در اردوگاه دشمن به چهره‌هایی برخوردم که در جنگ جمل در رکاب امیرالمؤمنین شمشیر می‌زدند اما اینجا در اردوگاه ابن زیاد و عمر سعد بودند! شمر در جنگ صفین مجروح شده بود، تا آخر هم جای جراحتش بود، شمشیری به لب‌هایش زده بودند، اما ریزش کرد. اینکه آدم بتواند دینش را تا قبر بکشاند، این دعا نیاز دارد. حضرت یوسف گردنه‌های سختی را گذراند اما دعای آخر عمرش این است «تَوَفَّنِی مُسْلِمًا»(۱۸) خدایا مرا تسلیم در برابر خودت بمیران.
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46369/C/13990610_1946369.jpg
* پنجمین فرق این است که صاحبان مرگهای غیر انتخابی استقبال کننده ندارند. طبیعی است مراحل برزخ و محشر را طی می‌‌کنند اما از روایت پیغمبر اکرم استفاده می‌شود، صاحبان مرگ انتخابی استقبال کننده‌ها دارند. سالار شهیدان فرمود در رکاب پدرم، جوانی بلند شد و گفت یا امیرالمؤمنین برای ما از فضیلت و پاداش این رزم و جهاد بگو؟ امیرالمؤمنین فرمود عین سؤال تو را من در غزوه‌ی ذات السلاسل از پیامبر کردم. پیغمبر فرمود وقتی رزمنده به شهادت می‌رسد و به زمین می‌افتاد، اولین استقبال کننده‌اش خود زمین است. «فَإِذَا وَصَلَ إِلَى اَلْأَرْضِ تَقُولُ لَهُ مَرْحَباً بِالرُّوحِ اَلطَّیِّبَةِ اَلَّتِی أُخْرِجَتْ مِنَ اَلْبَدَنِ اَلطَّیِّبِ» زمین هم شعور دارد، به او میگوید آفرین بر روح پاکیزه‌ای که از بدن پاکیزه جدا شد. «فَإِنَّ لَکَ مَا لاَ عَیْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ»(۱۹) خوش به حالتان شهدا! خدا آن قدر نعمت اسباب پذیرایی برایتان تدارک دیده که هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده، بر قلب هیچ بشری خطور نکرده است. مرگ انتخابی این است، به استقبال‌شان می‌آیند، زمین استقبال‌شان می‌کند، فرشته‌ها استقبال‌شان می‌کنند.

* ششمین فرق؛ نوع مرگ به دست صاحبان مرگهای غیر انتخابی نیست. تصادف، سکته‌ی قلبی، سکته‌ی مغزی، سرطان، کرونا و غیره اصلاً دست آدم نیست. اما صاحبان مرگ انتخابی شکل مرگ را هم انتخاب می‌کنند. اگر خدا قابلشان ببیند، برای شهادت همان شکلی را که می‌خواهند نصیبشان می‌کند. مرحوم شهید حاج قاسم سلیمانی یکی دو ماه آخر، مکرر می‌گفت من نگرانم بعد از این همه جبهه و جاهای دیگر و خارج از کشور، با مرگ عادی بمیرم. به آن دختر شهید گفت انگشترم را به تو می‌دهم اما یک درخواست دارم، برو حرم امام رضا (علیه‌السّلام) به امام بگو توفیق شهادت را نصیبم کند. آنهایی که خدا لایق‌شان ببیند برای این هدیه و موهبت، شکل مرگ‌شان هم خودشان انتخاب می‌کنند. یقین دارم این شکل مرگ آرزوی حاج قاسم بود، ارباً اربا شدن. به این آرزو می‌رسند.

* فرق هفتم؛ صاحبان مرگهای غیر انتخابی، سکرات موت دارند، یعنی حالت وحشتناک آخر این زندگی، «وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِکَ مَا کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ»(۲۰). پیامبر اکرم فرمود «أدنى جَبَذاتِ المَوتِ بمَنزلَةِ مِائةِ ضَربَةٍ بالسَّیفِ»(۲۱) کمترین حالت سکرات مثل آن است که صد ضربه شمشیر به آنها بزنند. از روایات استفاده می‌شود که این سکرة الموت را شهیدان ندارند. امام سجاد علیه‌السلام فرمود «لَمَّا اِشْتَدَّ اَلْأَمْرُ بِالْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ» وقتی در آستانه‌ی شهادت قرار گرفت «وَ کَانَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصَائِصِهِ تُشْرِقُ أَلْوَانُهُمْ» چهره گل می‌انداخت، برافروخته‌تر می‌شد. «وَ تَهْدَأُ جَوَارِحُهُمْ وَ تَسْکُنُ نُفُوسُهُمْ»(۲۲) جوارح‌شان آرام و جان‌هایشان آرامش می‌یافت. اگر سکرات موت باشد که تَسْکُنُ نُفُوسُهُمْ نیست. آرامش زائد الوصف داشته‌اند.

* ویژگی هشتم؛ چه آنهایی که مرگشان غیر انتخابی است، چه آنهایی که مرگشان انتخابی هست، عهده‌دار رزق بازماندگان‌شان خداست، «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ»(۲۳). جناب موسی برای بچه‌هایش نگران بود که  بعد او چه می‌شوند. خداوند به حضرت موسی فرمود که این عصایت را به این سنگ بزن. عصایش را به سنگ زد، سنگ شکافته شد. دید در دل سنگ یک کرم یک برگی در دهانش است. موسی! ما این کرم را در دل این سنگ فراموش نکردیم، چطور بچه‌هایت را فراموش می‌کنیم؟

از همان روایت مجمع البیان ذیل آیه‌ی ۱۶۹ سوره‌ی آل عمران استفاده می‌شود خدا یک عنایت ویژه‌ای به خانواده‌ی شهید دارد. خداوند می‌گوید من جانشین شهیدم. وقتی شهید در دنیا بود چه کار می‌‌کرد؟ گره‌های زندگی‌تان را باز می‌کرد؟ من عهده‌دار این هستم: گره‌های زندگی‌تان باز بشود. شهید رزق شما را تأمین می‌کرد؟ من عهده‌دارش هستم، روایت این است: «أَنَا خَلِیفَتُهُ فِی أَهْلِهِ وَ مَنْ أَرْضَاهُمْ فَقَدْ أَرْضَانِی وَ مَنْ أَسْخَطَهُمْ فَقَدْ أَسْخَطَنِی» من جانشین شهیدم. هر که رضایت آنها را تحصیل کند، مرا راضی کرده. کسی که خانواده‌ی شهید را برنجاند، مرا رنجانده است. آفرین بر این انتخاب و آفرین بر شهیدان کربلا. از روایات استفاده می‌شود افضل شهدا هستند. افضل شهدا شهیدان رکاب سالار شهیدان ابی عبداللّه الحسین علیه‌السلام هستند.

پی‌نوشت:
۱) سوره‌های آل عمران، آیه ۱۸۵، نساء، آیه ۳۵، عنکبوت، آیه ۵۷.
۲) سوره الرحمن، آیات ۲۶ و ۲۷
۳) سوره نساء، آیه ۷۸
۴) سوره احزاب، آیه ۱۶
۵) سوره اعراف، آیه ۳۴
۶) تذکرة الخواص ابن جوزی، ص ۲۴۱.
۷) سوره توبه، آیه ۵۱
۸) نیّر تبریزی
۹) سوره بقره، آیه ۱۵۴
۱۰) أعلام الدین  ج۱ ص۲۲۳
۱۱) الکافی  ج۵ ص۵۴
۱۲) سوره احزاب، آیه ۲۳
۱۳) سوره اسراء آیه ۱۳
۱۴) میزان الحکمة، ج۶، ص۶۴
۱۵) همان.
۱۶) حافظ شیرازی
۱۷) نهج البلاغه، خطبه ۱۷۰
۱۸) سوره یوسف، آیه ۱۰۱
۱۹) بحار الأنوار  ج۹۷ ص۱۲
۲۰) سوره ق، آیه ۱۹
۲۱) میزان الحکمة، ج۱۱، ص۱۲۴
۲۲) بحار الأنوار  ج۴۴ ص۲۹۷
۲۳) سوره ذاریات، آیه ۵۸