گفتگو با حجتالاسلام شهاب مرادی
مهمترین مانع ازدواج، مشکلات فرهنگی است
در سالهای اخیر با مشکل بالا رفتن سن ازدواج مواجهه هستیم. در این زمینه چه باید کرد؟ با توجه به اینکه حضرتعالی در یک دههی اخیر فعالیتهای جدی در این باره داشتید، چه ایدههایی برای گروههای مردمی و نهادها و مراکز دولتی دارید؟
مردم باید همیشه در صحنه باشند، یعنی یکی از نیازهای اجتماعی ما حضور مردم است و باید قدر زحمات و حضورشان را بدانیم. از طرفی نهادهای دولتی و غیردولتی که از بودجهی بیتالمال استفاده میکنند، باید به مجلس و حکومت و مردم پاسخگو باشند. این نهادها باید دغدغههای آقا را دنبال کنند. چندین سال است که آقا در مورد نسلآوری دارند صحبت میکنند، چرا بقیه این میزان دغدغه را ندارند؟ شما باید احساس کنی که یک دغدغهای است که پنجاه نفر آدم شاخص در بین مسئولین این دغدغه را دارند و حضرت آقا هم دارد. مردم هم باید به دولت و حکومت یادآوری کنند.
مادهی سوم قانون تسهیل ازدواج به روشهای انبوهسازی، کوچکسازی، ارزانسازی و استفاده از روشهای نوین ساخت در مسکن تأکید کرده است. اینها وظیفه حکومت است، برای عملی کردن این بخش از قانون چه باید کرد؟
همینجا صبر کنید. در انبوهسازی یا کوچکسازی، مجلس یا دولت وقتی که میخواهد به یک موضوعی نگاه کند، این را با زاویهی خودش نگاه میکند و همهی زوایا را نمیبیند.
ببینید ما یک سندی به نام سند چشمانداز ۱۴۰۴ داریم که این سند در پنج برنامه تقسیم میشود. این برنامههای پنج ساله باید در برنامههای یک ساله خرد شوند و دولت هر سال یک برنامهی یک ساله را به مجلس ببرد. سند چشمانداز ۱۴۰۴ را آقا ابلاغ کردند. از روزی که این سند ابلاغ شد باید برنامههای پنج سالهی توسعه کشور را جلو ببرد و به این چشمانداز برسد. این برنامههای پنج ساله هم مثلاً پنج ساله تدوین میشود که دولتها در آن قرار بگیرند. یعنی هر دولتی باید با یک برنامه بودجهای که هر سال به مجلس میدهد، یک گام از این پنج گام را جلو ببرد، ولی شما میبینید یک دولت مثلاً در تاریخش برنامه نمیدهد. یا برنامه میدهد، امّا هیچ ربطی به برنامهی توسعه و سند چشمانداز ندارد. در نتیجه با گذشت زمان آن چشمانداز در یک موضوعاتی کنار میرود. از جمله همین مسئلهی کاهش جمعیت و پیری، ازدواج، خانواده و... .
این را خیلی جدی و با مطالعه میگویم. اگر مشکل الان کشور، مشکل اقتصادی است، اوّلین مشکل ازدواج هم مسائل فرهنگی است. به نظرم مشکلات اقتصادی همه زائیدهی مشکلات فرهنگیاند. مثلاً وقتی نامزد ریاست جمهوری وعده میهد که اگر من رئیس جمهور شدم چندین هزار شغل ایجاد میکنم، تلقی مردم این است که او میخواهد هزار یا ده هزار یا صد هزار نفر را در ادارات کارمند کند. ببینید درخواستها از دولتها در این بیست سال استخدام است. جهت و هدف بهسمت استخدام است. یعنی ما نتوانستیم از لحاظ فرهنگی یک آموزش درست، یک منظر درستی از پول، درآمد، اقتصاد، معیشت و رفاه را به نوجوان و جوان خود در مدرسه و دانشگاه نشان بدهیم.
افکار عمومی مشکل فرهنگی را نمیپذیرد. الان یک جوان سی ساله بهدلیل اجارهخانه و مسکن نمیتواند ازدواج کند. راه حل این مشکل چیست؟
من الان بهدنبال راهحل نیستم. من میگویم این مشکل، یک مشکل فرهنگی است. چه کسی یا چه عاملی باعث شده که این فرد درآمد مناسب نداشته باشد؟ چه عاملی باعث شده که بَرج زندگی این آدم بالا برود؟ فرهنگ! در جلسات دانشگاهی جوانان از من میپرسند هزینههای عروسی خیلی زیاد است و چندین جشن برای یک عروسی برگزار میشود. آقا در یکی از درسهای خارجشان به نکتهی بسیار دقیق و درستی اشاره کردند و فرمودند که چرا باید برای یک عروسی بیش از یک جشن باشد. میخواهم بگویم بیشتر از یک جشن خیلی خردمندانه نیست. بعضیها هم عقدکنان، هم نامزدی، هم جشن بلهبرون، هم حنابندان و هم پاتختی دارند. وقتی مهمان به این مراسمات و جشنها دعوت میشود، عروس باید برای هر جشنی یکدست لباس بپوشد. داماد هم باید همین کار را انجام دهد.
ببینید من مبلغ و سخنران هستم و خودم را الگو نمیدانم. ولی عباس بابایی را الگو میدانم. ببینید زندگی ایشان چگونه بود. تعاملش با زن و بچههایش چگونه بود. افرادی که حتی از لحاظ تفکر سیاسی با او همراستا و همداستان نبودند. آنها در موردش حرف میزنند و برایش گریه میکنند.
من میگویم باید در انتخاب همسر، در همسرداری، در سادهزیستی، در ساده عروسی گرفتن و... دقت کرد. من یکبار همسر یکی از سرداران سپاه را بدون اینکه ایشان را معرفی کنم به کلاس مجردها دعوت کردم. به ایشان گفتم از عروسیتان بگویید. گفت عروسی من اصلاً جشن نداشت و بعد در مورد اثاثی که به خانهاش برد، تعریف کرد. گفت شوهر من فرمانده لشگر بود و من فقط سه پتو داشتم. یکی از آن را برای بالشت و دیگری را برای تشکمان و سومی را برای روانداز استفاده میکردیم. و بعد از زندگیاش شروع به گفتن کرد. وقتی الگو از طریق فیلم یا کتاب به جامعه ارائه شود، جوان ما هم آن را راحتتر میپذیرد.
جنابعالی در مردادماه سال گذشته، به همراه جمعی از فعالان حوزهی زنان و خانواده خدمت رهبر انقلاب رسیدید. کمی هم راجع به آن جلسه و مباحثی که مطرح شد، صحبت کنید.
در کل احساسم، احساس خوبی در آن جلسه نبود. من از آقا تشکر کردم و گفتم بسیاری از این عزیزان را اولین بار است که اینجا میبینم. نفسِ خوب چنین جلسهای این است که ماها دورهم جمع میشویم. آقا هم به این نکته در فرمایش خودشان اشاره کردند و فرمودند بله این چیز خوبی است. ولی من در جمع احساس کردم که باید به شخصه بیشتر کار کنم و بیشتر کار میکردم.
احساس کردم که آقا آن هماهنگی را که میخواستند شکل گرفته باشد و یک ستاد خدمت ایشان گزارشی بدهد، این برایشان حاصل نشد. این نکتهای است که شاید باید به صراحت بگویم. احساس کردم که رضایتی از عملکرد جمع نداشتند. ایشان روی مسئولیت مسئولین تأکید داشتند. هم دولت و هم همهی کسانی که در جرگهی مسئولین حساب میشوند. فرمودند ما در این خصوص مسئولیت داریم، اما تلاشهای مردمی هم خیلی مؤثر است و کار بشود. یکی از عزیزان گزارش داد و گفت روی مسئلهی طلاق کار کردیم و کم شده است. آقا گفتند همین الگوها را ادامه بدهید.
امّا به نظرم مطالبهی ایشان فراتر از این حد فعالیتی بود که مردادماه ۹۸ آن جماعت دورهم جمع شده بودند. الان مردادماه ۹۹ است و ما هیچوقت آن جمع را دورهم ندیدیم. لزومی هم نداشت که محضر آقا باشیم. باید ما را جای دیگری دورهم جمع میکردند. من رضایت شش دانگی را از آقا ندیدم. ایشان یک نگرانی داشتند. سال ۹۱ آقا در بجنورد، استان خراسان شمالی سخنرانی داشتند و در مورد سبک زندگی نکاتی را فرمودند که به نظرم خیلی نکات مهمیاند.
بسیاری از آن پرسشها رها شد. در صورتی که هرکدام آن در ذهن من دغدغه است. دغدغههایی که ایشان در مورد جمعیت داشتند، باید از نمایندگان ادوار مجلس، وزرا، مسئولین بپرسیم که چند مصوبه، چند آییننامه، چند قانون مصوب مجلس تهیه کردند و شوراهای شهر، افراد مختلف، روحانیون و حوزههایی که کار میکنند و بودجه میگیرند و کسانی که پول بیتالمال را میگیرند، باید بگویند چه اقدامی در این زمینه انجام دادند تا ولی فقیه از آنها راضی باشد.
رهبر انقلاب میفرمایند من نگرانم که سی سال دیگر کشور پیر شود و این یک خطر بزرگی است. یعنی این خطر اوّل، امنیتی است و بعد یک خطر اجتماعی و فرهنگی است. ما امروز در فصل خوبی از جوانی کشور هستیم و این نباید از بین برود. باید فکر کنیم. ببینید مسائل اقتصادی، مسائل بسیار مهمیاند، امّا مهمتر مسائل فرهنگی است. فرهنگ است که اقتصاد را میسازد. مسائل فرهنگی جدی است و مسئولین خیلی در حوزهی جمعیت کمکاری میکنند. و خیلی از افراد درک درستی از مفهوم جمعیت ندارند.
بهعنوان سؤال پایانی، نکتهی ناگفتهای از آن جلسه در ذهنتان مانده است که رسانهای نشده باشد؟
در آن دیدار که خدمت آقا بودیم، یکی از خانمها در مورد آمار سقط جنین یک نکتهای را گفت. با اینکه حضرت آقا معمولاً دأبشان اینچنین نیست، فرمودند حتماً بگویید که این کار خلاف شرع و حرام است. هرجا که بحث سقط جنین مطرح میشود در کنارش بگویید حرام است و در بعضی موارد قتل نفس است. عین این عبارت را فرمودند.
در جای دیگر جلسه یکی از بزرگواران سؤال بهجایی پرسید. از آقا پرسید درخصوص حل مشکل جمعیت ما به سراغ کدام قشر برویم؟ آیا نخبگان اقناع شوند کافی است؟ امّا ایشان به این سؤال این جوری پاسخ دادند که نه اتفاقاً این مدّنظرم نیست. همهی مردم، تودهی مردم و عوام مردم باید باشند. پدر و مادر خیلی از نخبگان، نخبه نبودهاند. اینها کاملاً اطلاعات دقیق و درستی است. بعضی از افراد که در رشتهی خودشان افتخار علمی و نفر اوّلاند، شاید پدرشان سواد نداشته است. و از یک خانوادهی بیسواد و کاملاً روستایی باشند. حالا کسانی که درس آقا را دیده باشند میدانند که آقا در بحث چقدر آزادند و راحت نظر خودشان را بیان میکنند و چقدر دقیق اشکالات را میشنوند. این نگاه ایشان یک نگاه حاکمیتی از سر عشق و علاقه به ایران است و به نظرم برای هر وطندوستی بسیار موضوع مهمی است که ایران نباید ضعیف شود.