1399/03/21
رفع عقبماندگی در عدالت و اصلاح اقتصاد در گفتگو با نائب رئیس مجلس؛
«شفافیت» و «همگانیسازی نظارت»؛ اولویتهای مجلس یازدهم


پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR، در گفتگو با آقای دکتر سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی، نائب رئیس اول مجلس یازدهم این مطالبات رهبر انقلاب از مجلس را مورد بحث و بررسیِ بیشتر قرار داده است.
گفتگو با ایشان از موضوع عدالت آغاز شد و سپس در زمینههایی چون اصلاحات اقتصادی در کشور، مسئلهی سلامت نمایندگان، شفافیت و تعامل مجلس و دولت و... ادامه یافت. صحبتهای ایشان دربارهی تعارض منافع و ضرورتِ ارتباط نمایندگان با نخبگان فاقد تعارض منافع از نکات خواندنی این گفتگو است:


جهان مادی غرب برای اینکه بعضی از مسائل خودش را حلوفصل بکند به بخشی از عدالت پرداخته و ضرایب و شاخصهایی برایش طراحی کرده است مثل ضریب جینی در حوزهی عدالت اقتصادی با همان مفهوم مادیاش.
متأسفانه ما بهعلت اینکه نتوانستهایم مفهوم عدالت را بهمعنای جامعش تئوریزه و مدل برایش طراحی کنیم و شاخص استانداردی برایش تعریف کنیم، گرفتار شاخصهای غربیها شدیم. یعنی ما در بحث عدالت حتی در ادبیات خودمان، به آن بخشی توجه میکنیم که از منظر غربیها عدالت تعریف شده است. بنابراین از منظر کلام آقا ما حتی به لحاظ نظری هم به موضوع عدالت نپرداختهایم. نه تنها از نظر نظری، بلکه به لحاظ رویکردی و جهتگیریها، به لحاظ راهبردی و به لحاظ طراحی سناریوی مناسب برای اجرا هم به آن نپرداختهایم و بهدنبال مانع و جلوگیری از رشد عوامل ضد عدالت نبودیم. همهی اینها یکپارچه است و بهخاطر این است که ما تئوری و مکتب انقلاب اسلامی را در ظرف دیوانسالاری غیرانقلابی ریختهایم. یعنی یک مفهوم فوقالعاده بزرگ به نام انقلاب اسلامی و مکتب و رویکرد امام را وارد ظرفی کردهایم که این ظرف اصلاً ربطی به این محتوا ندارد و بهتدریج این ظرف، آن محتوا را بهشکل خودش درآورده است.
اصلیترین دلیل اینکه به نقطهی مطلوب در عدالت نرسیدهایم و خروجیها هم این را نشان میدهد، این است که ما بهدنبال اجرایی کردن و عملیاتی کردن و ساختارسازی و تربیت نیروی انسانی متناسب با آن آرمان و نظام ارزشی و نظام تشویق و تنبیه خودمان نبودهایم و آن ظرفی که ماهیتش ضدّ عدالت، تبعیضآمیز و رانتزایی است، بهتدریج توانسته ماهیت خودش را به آرمانهای ما تحمیل کند.








اما در رابطه با خود مراقبتی، باید با تذکرهای مراقبت، تهذیب و تربیت برای همهی مسئولین جمهوری اسلامی، صیانتی برخورد بشود. یعنی دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی و خود نمایندگان مجلس اگر متوجه شدند که فردی دچار مشکل است، سریعاً به او تذکر بدهند. نمایندگان مجلس و همهی مسئولین جمهوری اسلامی نیاز به مربی اخلاق و نیاز به کسی دارند که از آنها مراقبت درونی کند. همین رقابت برای جمع کردن رأی، یک اثر وضعی روی فرد میگذارد و بهخاطر قرار گرفتن در این مسیر درون فرد تغییر پیدا میکند. وقتی خیلی چیزها درونش تغییر پیدا کرد حکمتش را از دست میدهد و هنگامی که حکمتش را از دست داد، تشخیص درست و غلط و حق و باطل را از دست میدهد. کارهای زشت پیش چشمش ذرّه ذرّه زیبا و عادی میشود. ممکن است حساسیتش را نسبت به گناه از دست بدهد.
اگرچه مجلس خودش میتواند کاری برای خودش کند، اما همهی کارها را نمیتواند خودش برای خودش انجام بدهد، این یک منظومهی درون- بیرون مجلسی است.
مرحلهی بعد شکل سیاستورزی ما هست. یا داوطلبی برای امور مهم مطرح است و یا باید داوطلبسازی کنیم. حضرت آقا در یکی از درسهای خارج فقهشان حدیثی خواندند که مسئولین را با دستبند به محشر میآورند و فرمودند که در نظام اسلامی اساس بر عدم پذیرش مسئولیت است. سوال این است که مکانیزمها باید چگونه بشود تا کسی داوطلب نشود و دیگران برای داوطلبسازی و دعوت به سراغ افراد بروند؟ اساس باید بر دعوت دیگران باشد تا اعلام حضور.


سوم نظارت عمومی و عمومیسازی و همگانیسازی نظارت است. همگانیسازی نظارت نه بهعنوان اینکه مخبر ناظر نظارت ما باشد، بلکه عامل نظارت ما باشد و همگان بتوانند نظارت را اعمال کنند. یعنی اگر جمعی از مردم به فساد شخصی یا به یک مشکلی اشاره کردند، برخورد خودبهخود با آن اتفاق بیفتد. نه اینکه ما دوباره فرآیند رسیدگی و ضابط برایش درست بکنیم. همگانیسازی نظارت هم باید با اصلاح جهتگیریها همراه بشود. اصلاح جهتگیریها به این معنا که مثلاً بعضی از اقدامات و روابطی که در حوزهی اقتصادی دارد اتفاق میافتد باید یک تغییر ماهوی کند. من با یک مثال این را توضیح بدهم. ببینید الان اساس دریافت تسهیلات بانکی وجود اعتبار اشخاص است. ممکن است طرف ابربدهکار بانکی هم باشد، اما اعتبار بالایی هم داشته باشد، چون با آن بدهکاری سنگینش مثلاً یک سرمایهی چند ده هزار میلیارد تومانی جمع کرده است. در حالی که اگر اساس و شاخص دیگری جایگزین شود و بگویند که هر کسی مالیات بیشتری میدهد واجد اعتبار بالاتری برای دریافت تسهیلات بانکی است، این معنای متفواتی پیدا میکند؛ یعنی کسی که سود بیشتری بهجامعه میرساند اعتبار بیشتری دارد.
مجلس با این چهار رکن میتواند تغییرات تدریجی ایجاد کند و به این سمت حرکت کند. البته باید در پروندههای موردی هم ورود کند. اصلاً تحقیق و تفحص و اجازهی ورود کمیسیون اصل ۹۰ را به این خاطر دادند که دست مجلس باز باشد که اگر حتی موردی از انحراف را دید به آن مورد هم ورود کند و با آن برخورد کند.


نمایندگان باید طیفی از نخبگانِ فاقد تعارض منافع را بهکار گیرند. شفافیت مقابله با تعارض منافع است. اول این باید اتفاق بیفتد که ما واجد طبقهی فاقد تعارض منافع شویم و تمام عملکردمان شفاف بشود تا بتوانیم اصلاحات بعدی را انجام دهیم.







آقا هم اشاره کردند که بر اساس حبّوبغض و صفبندی و جناحبندی با دولت برخورد نکنید. ما و دولت یک موضوع مشترک داریم. اصلاً دولت و مجلس معنی ندارد، همه چیز مردماند. دولت و مجلس برای خدمت به مردم آمدهاند. دولت برای خدمت به مردم نیاز به قانون دارد و مجلس هم باید این را بفهمد و قانون را برایش تأمین کند. فارغ از اینکه از این دولت خوشش میآید یا بدش میآید. بعد هم باید بایستد و نظارت کند تا دولت کارش را درست انجام بدهد. این تعامل میشود. ولی اگر موضوعِ مردم حذف شود، معنای معامله میدهد.


از زبان جناب سیدحسن نصراللّه هم یک خاطرهای را نقل میکنم. سال ۸۸ برای دیدن ایشان با جمعی از نمایندگان به لبنان رفته بودیم. چند روز قبلش یک کنگرهای با عنوان بررسی شخصیت اجتهادی امام خامنهای در لبنان برگزار شده بود و ایشان یک سخنرانی در آن کنگره کرده بود و گفته بود که چهرهی امام خامنهای حتی در بین برادرهای ایرانی ما مظلوم واقع شده است. از ایشان پرسیدم چرا این حرف را زدید؟ ایشان خاطرات مفصلی از آقا تعریف کردند و بعد جمعبندیاش این بود که در این ۲۳ سالی که ما با آقا کار کردیم، هر وقت ما یک نظر و تحلیلی داشتیم و آقا یک تحلیل دیگری داشت، ما میفهمیدیم که از اول حق با آقا بوده و ما اشتباه میکردیم. اطاعت ما از امر ایشان فقط برای این نیست که ایشان ولیفقیه و واجبالاطاعه است، بلکه برای فهم درست ایشان از مسائل است. یعنی یک چیزی ماوراء اطاعتپذیری و ولایتپذیری هست.