1398/12/03
دکتر اکبر نصراللهی در گفتگو با مجله «نگار»؛
هجمه رسانهای غرب علیه مردم ایران، نقض حقوقبشر است
رهبر انقلاب در دیدار مردم تبریز در فاصله سه روز مانده به انتخابات آخرین مواضع و توصیههای خود را درباره انتخابات بیان کردند. در دومین قسمت از مجلهی اینترنتی نگار KHAMENEI.IR، گفتگویی با دکتر اکبر نصراللهی، استاد علوم ارتباطات و رسانه انجام داده است که متن آن به شرح زیر در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. ضمناً فیلم این گفتگو را از این پیوند ببینید.
تمرکز بعضی از رسانهها در دورهی اخیر بهصورت خیلی جدی در ایام انتخابات بر کاهش مشارکت حداکثری مردم در انتخابات پیشرو است تا بتوانند این حضور حماسی را از بین ببرند. بهنظر شما این فضا در عالم رسانه طبیعی است؟
تمرکز آنها بر موضوع انتخابات و کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم را با شما موافقم، اما یادمان باشد که همیشه اهداف کشورهای غربی و دشمنان و رسانههای وابسته به غرب کاهش مشارکت مردم و شرکت نکردن مردم ایران در انتخابات است. چون انتخابات مظهر مشارکت و تجلّی ارادهی مردم و شاخص ارادت مردم به کشور و به نظام و به سرنوشت خودشان هست. بنابراین همیشه هدف رسانههای غربی کاهش مشارکت مردم در انتخابات بوده و برای این کار از راهبردها و ابزارهای مختلف رسانهای برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکردند. بنابراین راهبرد رسانههای غربی در خصوص انتخابات جاری ایران بیسابقه نبوده و نیست. بلکه در انتخابات قبلی و موضوعات راهبردی و اساسی کشور هم سابقه داشته است و آنها همهی داشتههای خودشان را به میدان میآوردند تا مشارکت مردم را کاهش بدهند.
رهبر انقلاب در دیدار با مردم تبریز میفرمایند: «یکی از این کشورهای عنودِ منطقه، که نمیخواهم اسم بیاورم، پول داده به یک رسانهی غربیِ انگلیسی تا او در برنامهی زبان فارسیاش حرفهایی بزند که مردم را از گرایش به آدمهای انقلابی دور کند؛ پول خرج میکنند، دلار نفتی خرج میکنند برای اینکه مردم را اغوا کنند و به یک سمت دیگر ببرند» بهنظر شما امروز مردم چقدر در مقابل این جنس تکنیکهایی که امروز در رسانهها استفاده میشود آشنا هستند و میتوانند انتخاب درستی داشته باشند؟
ببینید آنچه که مسلّم است رسانههای غربی برای تحقق راهبردی که عرض کردم از تاکتیکهای مختلفی استفاده میکنند. و از تاکتیکهای شایعه، دروغ، بزرگنمایی برخی از ضعفها و اشکالاتی که در هر انتخاباتی ممکن است روی بدهد، هزینه از سرمایه، دروازهبانی مغایر با نیاز مردم و عینیت و اصل بیطرفی، استفاده از صدای مردم و کارشناسان مجهول و تاکتیک توازن دروغین در رسانههای غربی بهویژه رسانههای فارسی زبان مثل "ایران اینترنشنال" یا "بی بی سی" و "من و تو" استفاده میکنند.
به هر صورت در انتخاباتی با این همه عظمت و با این تنوع قومیتی و با این گسترهی جغرافیایی یکسری اشکالاتی اتفاق میافتد. برخی از حاشیهها اینقدر بزرگ و برجسته میشود که باعث تعجب بعضی از کارشناسان بیسابقه و یا کم سابقه در حوزهی رسانه میشود. اما همانطور که مستحضرید ما در ادبیات کلاسیک ارتباطات راهبردهایی داریم که در خصوص راهبردهای رسانهای، راهبرد انکار، سکوت، کوچکنمایی، واقعنمایی و بزرگنمایی هست. اگر یک خبر و یا یک رویدادی بیش از آنچه که ارزش خبری و اهمیت داشته باشد، بزرگ و برجسته بشود ما به آن بزرگنمایی میگوییم. و اگر کمتر از آن ارزش و واقعیت داشته باشد به آن کوچکنمایی میگوییم. بنابر این با توجه به مجموعهی شواهد و مطالعات و نتایجی که وجود دارد، رسانههای غربی در موضوع انتخابات حاشیهها را بزرگ و برجسته میکنند و روی این حواشی تمرکز و تأکید میکنند.
با توجه به هجمهی تبلیغاتی سنگین دشمن، آیا امروز مردم ایران در جریان یک تروریسم رسانهای قرار دارند؟
دقیقاً. اعتقاد من این است که نقض حقوقبشر فقط در این نیست که مثلاً در زندانها اتفاقی بیفتد. البته در اینباره هم همه باید دقت کنند و صادق باشند و حقوقبشر تأمین و تضمین بشود. اما نقض حقوقبشر یعنی شما یک استاندارد دوگانه داشته باشید. و رسانهها حق مردم به دانستن را تأمین و تضمین نکنند و یک موضوع حاشیهای را بزرگنمایی کنند. و راهبرد واقعنمایی را اتخاذ نکنند، بلکه انکار و سکوت و یا کوچکنمایی را اتخاذ بکنند. مردم حق دارند در مورد انتخابات اطلاعات درستی داشته باشند. اما آیا رسانههای غربی به بحث اصل بیطرفی و عینیت ادعای خودشان باور دارند؟ مستندات و مطالعات من نشان میدهد که در همین بحث انتخابات چنین چیزی را ندارند. مثلاً آقای نادر سلطانپور در برنامهی اخیر در خصوص انتخابات از تلویزیون مدیریت شدهی عربستان سعودی یک جملهای را به کار میبرد و به این مضمون میگوید که آقای خامنهای دین و مذهب را دستاویز قرار داده و شرکت مردم در انتخابات را جهاد عمومی و فریضهی شرعی دانسته است.
درواقع این حرف مغایر با اساس و مبنای فکری مردم است چرا که نظام اسلامی اساس و مبنایش دین و مذهب است و در حکومت دین پایه همیشه تکیهگاه مشارکت مردم و انگیزهی مردم برای کار و تلاش و حمایت از حکومتشان و کشورشان دین بوده است. یا در ادامه میگوید آیتاللّه خامنهای بهدلایلی به کاهش مشارکت مردم و یا استقبال مردم از انتخابات اشارهای نکردند. خب هنوز که انتخابات برگزار نشده است، و معلوم نیست مشارکت مردم چقدر است. درواقع اینها پیشدستی میکنند و میخواهند شبهاتی را ایجاد بکنند تا مانع مردم بشوند و مردم را تشویق بکنند که در انتخابات شرکت نکنند.
از مؤلفهها و متغیرهای جدی که رهبر انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی بهعنوان شاخصهای انتخاب نمایندهی اصلح به آن اشاره کردند، تعبیری تحت عنوان وفاداری به نظام و وفاداری به ملت بود. و در ادامه هم این تعبیر را بهکار بردند که بعضیها امروز نوکر و کلفت آمریکاییها هستند. اما اتفاقی که امروزه دارد میافتد این است که بعضی از نمایندگان مجلس به پیادهنظام جریان سلطه و رسانهای آمریکا تبدیل شدهاند. بهنظر شما مردم باید در مواجههی درست با این افراد چه کاری انجام دهند؟
قبل از اینکه به این سؤال جواب بدهم که مردم باید چه کار بکنند، با توجه به تخصص و تمرکز مطالعاتیام باید تأکید کنم که رسانهها مسئول این هستند که وقایع داخل و خارج را واقعنمایی بکنند. یعنی آنچه که هست را به مردم بگویند تا مردم بتوانند بهخوبی تصمیم بگیرند. به نظر میرسد که رسانههای ما هم در یک حالت انفعال و کم کاری جدی هستند. و همکاران رسانهای چقدر قبل از اینکه رهبر انقلاب به این ماجرا اشاره بکنند به این موضوع پرداختند و واقعنمایی کردند؟ بهنظر میرسد که رسانهها در این خصوص باید راهبرد واقعنمایی را اتخاذ میکردند و اتخاذ بکنند. نه فقط یک فرد بلکه افراد دیگری هستند که نمایندهی مردم بودند اما الان نهتنها در اردوگاه دشمن هستند، بلکه مشارکت حداکثری دارند و نقش اساسی ایفا میکنند و قلمشان را و بیانشان را و ادبیاتشان را از توئیت و سخن ترامپ داریم میبینیم و میشنویم.
ما در دنیای تصاویر زندگی میکنیم و هر آن چیزی که مردم میبینند و ما میبینیم و رسانهها منعکس میکنند تصویر است و تمام دنیا تلاش میکند که در بهترین حالت و با بالاترین بازدهی این مدیریت تصویر صورت بگیرد. بهنظرم جزو ابتکارات عجیب این دیدار استفاده از تعابیر و تعریفهای متفاوتی از آمریکا بود که آمریکای بدون روتوش را به ما نشان داد. اشاره به بحث بیخانمانها، اشاره به فساد بالا، اشاره به فاصلهی طبقاتی جدی و تمام تبعیضهایی که در ایالات متحده شاهد هستیم. تصویری که آمریکا در تمام این سالها برای دنیا مخابره کرده، سرزمین فرصتها بوده، ولی واقعیت چیز دیگری است. ما چگونه باید این راهبرد رسانهای را دنبال کنیم؟ و خطمشی سیاست رسانهای ما باید چگونه این موضوع را پیگیری کند؟
ببینید واقعیت این است که ما در دشمنشناسی بسیار ضعیف هستیم و این یک مسئله و چالشی است که رسانهها باید بهطور جدی آن را در دستور کارشان قرار بدهند. برخی از رسانهها نتوانستند و یا دغدغهیشان نیست و یا غفلت کردند که چهرهی واقعی دشمن از جمله آمریکا را نشان بدهند. مثلاً در طوفان کاتینا یا آتشسوزی کالیفرنیا و یا تیراندازیهایی که هر هفته و یا هر ماه در آمریکا اتفاق میافتد، میزان تلفاتی که ما در این حوادث شاهد هستیم به گفتهی برخی از افراد از جنگهای داخلی آمریکا بیشتر است. اما ما وقتی رسانههای مکتوب و الکترونیکی آمریکا را تحلیل و رصد میکنیم، میبینیم که یک عکس هم مثلاً از جسد سوختهی شده قربانیان آتشسوزی کالیفرنیا از رسانههای آمریکا منتشر نمیشود. آیا قوانین و مقرراتشان اینقدر سفت و سخت است و یا اینکه فرهنگسازی کردند که شما وقتی که بلاتشبیه میخواهید قیامت را مجسم بکنید باید آتشسوزی انبوهی که در کالیفرنیا هست را ببینید. اما یک جسد سوخته و یا کسی که در آتش میسوزد را نمیبینید. و فقط افراد امدادرسان و یا ماشینهایی که دارند از آن منطقه عبور میکنند را میبینید.
بنابر این رسانهها باید تلاش بکنند تا تصویر درستی از ملت ایران و تحریمهای ظالمانهی آمریکا علیه کشور را منعکس بکنند و از همهی ظرفیتهای رسانهای استفاده بکنند و در یک بستهبندی جذاب آن تصویری که درست و واقعی نیست را منتشر بکنند و تصویر آن طرف دنیا و دشمنان را بهگونهای منعکس نکنند که یک حالت شیفتگی در برخی از جوانان و نوجوانان ایجاد بشود که آنجا سرزمینی امن هست، و حقوقبشر رعایت میشود و هر آنچه که نقض میشود و اشکال دارد مربوط به کشورهای جهان سوم است.
ما رسانهها را یکی از ارکان جدی مردمسالاری دینی و یکی از مهمترین بازوهای مطالبهگری و شفافیت میدانیم. آیا رسانهها به وظایف خودشان پس از انتخابات هم عمل میکنند؟ کارکرد رسانهها را در اینجا برای ما بیان کنید.
ما باید هم به بحث کارکرد رسانهها و هم به مسئولین بپردازیم. بهنظر میرسد که هم در حوزهی مسئولین و هم در حوزهی رسانهها متأسفانه عملکرد مسئولین و رسانهها محدود به دورهی انتخابات بوده است. من فکر میکنم در خصوص کارکرد رسانهها باید کارکرد مسئولان را هم اضافه کنیم. انتخابات محدود به یک دورهی زمانی کوتاه است، اما رویکرد مسئولین و رسانهها به انتخابات رویکرد رویدادی هست و در آن نگاه عرضی حاکم هست. تأثیر انتخابات با این عظمت که به تعبیر رهبر معظم انقلاب محدود به چهار سال نیست و قوانینی که نمایندهها وضع میکنند، میتواند سالها اثرش ادامه داشته باشد، نباید تبلیغات انتخابات محدود به یک هفته باشد. حتماً باید قانون انتخابات اصلاح بشود و عملکرد مسئولین از این یک هفته فراتر برود و مردم بتوانند در یک بازهی زمانی چند ماهه یا حتی چند ساله نامزدهای مختلف را بشناسند. و نامزدی را انتخاب بکنند که برنامهها و سایر ویژگیهایش را بدانند. اما الان تبلیغات فقط محدود به یک هفتهی زمانی است و این نوع تبلیغات طراز و در شأن مردم و انقلاب اسلامی نیست. انشاءاللّه بعد از پایان انتخابات باید رسانهها و مسئولان این موضوع را امتداد بدهند و رویکردشان از حالت کمی و رویدادی و عرضی به رویکرد فرآیندی، طولی و کیفی تغییر پیدا بکند. اگر این کار انجام بشود، آن وقت به تعبیر حضرت امام ما میتوانیم مجلسی داشته باشیم که در رأس امور باشد.
تمرکز بعضی از رسانهها در دورهی اخیر بهصورت خیلی جدی در ایام انتخابات بر کاهش مشارکت حداکثری مردم در انتخابات پیشرو است تا بتوانند این حضور حماسی را از بین ببرند. بهنظر شما این فضا در عالم رسانه طبیعی است؟
تمرکز آنها بر موضوع انتخابات و کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم را با شما موافقم، اما یادمان باشد که همیشه اهداف کشورهای غربی و دشمنان و رسانههای وابسته به غرب کاهش مشارکت مردم و شرکت نکردن مردم ایران در انتخابات است. چون انتخابات مظهر مشارکت و تجلّی ارادهی مردم و شاخص ارادت مردم به کشور و به نظام و به سرنوشت خودشان هست. بنابراین همیشه هدف رسانههای غربی کاهش مشارکت مردم در انتخابات بوده و برای این کار از راهبردها و ابزارهای مختلف رسانهای برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکردند. بنابراین راهبرد رسانههای غربی در خصوص انتخابات جاری ایران بیسابقه نبوده و نیست. بلکه در انتخابات قبلی و موضوعات راهبردی و اساسی کشور هم سابقه داشته است و آنها همهی داشتههای خودشان را به میدان میآوردند تا مشارکت مردم را کاهش بدهند.
رهبر انقلاب در دیدار با مردم تبریز میفرمایند: «یکی از این کشورهای عنودِ منطقه، که نمیخواهم اسم بیاورم، پول داده به یک رسانهی غربیِ انگلیسی تا او در برنامهی زبان فارسیاش حرفهایی بزند که مردم را از گرایش به آدمهای انقلابی دور کند؛ پول خرج میکنند، دلار نفتی خرج میکنند برای اینکه مردم را اغوا کنند و به یک سمت دیگر ببرند» بهنظر شما امروز مردم چقدر در مقابل این جنس تکنیکهایی که امروز در رسانهها استفاده میشود آشنا هستند و میتوانند انتخاب درستی داشته باشند؟
ببینید آنچه که مسلّم است رسانههای غربی برای تحقق راهبردی که عرض کردم از تاکتیکهای مختلفی استفاده میکنند. و از تاکتیکهای شایعه، دروغ، بزرگنمایی برخی از ضعفها و اشکالاتی که در هر انتخاباتی ممکن است روی بدهد، هزینه از سرمایه، دروازهبانی مغایر با نیاز مردم و عینیت و اصل بیطرفی، استفاده از صدای مردم و کارشناسان مجهول و تاکتیک توازن دروغین در رسانههای غربی بهویژه رسانههای فارسی زبان مثل "ایران اینترنشنال" یا "بی بی سی" و "من و تو" استفاده میکنند.
به هر صورت در انتخاباتی با این همه عظمت و با این تنوع قومیتی و با این گسترهی جغرافیایی یکسری اشکالاتی اتفاق میافتد. برخی از حاشیهها اینقدر بزرگ و برجسته میشود که باعث تعجب بعضی از کارشناسان بیسابقه و یا کم سابقه در حوزهی رسانه میشود. اما همانطور که مستحضرید ما در ادبیات کلاسیک ارتباطات راهبردهایی داریم که در خصوص راهبردهای رسانهای، راهبرد انکار، سکوت، کوچکنمایی، واقعنمایی و بزرگنمایی هست. اگر یک خبر و یا یک رویدادی بیش از آنچه که ارزش خبری و اهمیت داشته باشد، بزرگ و برجسته بشود ما به آن بزرگنمایی میگوییم. و اگر کمتر از آن ارزش و واقعیت داشته باشد به آن کوچکنمایی میگوییم. بنابر این با توجه به مجموعهی شواهد و مطالعات و نتایجی که وجود دارد، رسانههای غربی در موضوع انتخابات حاشیهها را بزرگ و برجسته میکنند و روی این حواشی تمرکز و تأکید میکنند.
با توجه به هجمهی تبلیغاتی سنگین دشمن، آیا امروز مردم ایران در جریان یک تروریسم رسانهای قرار دارند؟
دقیقاً. اعتقاد من این است که نقض حقوقبشر فقط در این نیست که مثلاً در زندانها اتفاقی بیفتد. البته در اینباره هم همه باید دقت کنند و صادق باشند و حقوقبشر تأمین و تضمین بشود. اما نقض حقوقبشر یعنی شما یک استاندارد دوگانه داشته باشید. و رسانهها حق مردم به دانستن را تأمین و تضمین نکنند و یک موضوع حاشیهای را بزرگنمایی کنند. و راهبرد واقعنمایی را اتخاذ نکنند، بلکه انکار و سکوت و یا کوچکنمایی را اتخاذ بکنند. مردم حق دارند در مورد انتخابات اطلاعات درستی داشته باشند. اما آیا رسانههای غربی به بحث اصل بیطرفی و عینیت ادعای خودشان باور دارند؟ مستندات و مطالعات من نشان میدهد که در همین بحث انتخابات چنین چیزی را ندارند. مثلاً آقای نادر سلطانپور در برنامهی اخیر در خصوص انتخابات از تلویزیون مدیریت شدهی عربستان سعودی یک جملهای را به کار میبرد و به این مضمون میگوید که آقای خامنهای دین و مذهب را دستاویز قرار داده و شرکت مردم در انتخابات را جهاد عمومی و فریضهی شرعی دانسته است.
درواقع این حرف مغایر با اساس و مبنای فکری مردم است چرا که نظام اسلامی اساس و مبنایش دین و مذهب است و در حکومت دین پایه همیشه تکیهگاه مشارکت مردم و انگیزهی مردم برای کار و تلاش و حمایت از حکومتشان و کشورشان دین بوده است. یا در ادامه میگوید آیتاللّه خامنهای بهدلایلی به کاهش مشارکت مردم و یا استقبال مردم از انتخابات اشارهای نکردند. خب هنوز که انتخابات برگزار نشده است، و معلوم نیست مشارکت مردم چقدر است. درواقع اینها پیشدستی میکنند و میخواهند شبهاتی را ایجاد بکنند تا مانع مردم بشوند و مردم را تشویق بکنند که در انتخابات شرکت نکنند.
از مؤلفهها و متغیرهای جدی که رهبر انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی بهعنوان شاخصهای انتخاب نمایندهی اصلح به آن اشاره کردند، تعبیری تحت عنوان وفاداری به نظام و وفاداری به ملت بود. و در ادامه هم این تعبیر را بهکار بردند که بعضیها امروز نوکر و کلفت آمریکاییها هستند. اما اتفاقی که امروزه دارد میافتد این است که بعضی از نمایندگان مجلس به پیادهنظام جریان سلطه و رسانهای آمریکا تبدیل شدهاند. بهنظر شما مردم باید در مواجههی درست با این افراد چه کاری انجام دهند؟
قبل از اینکه به این سؤال جواب بدهم که مردم باید چه کار بکنند، با توجه به تخصص و تمرکز مطالعاتیام باید تأکید کنم که رسانهها مسئول این هستند که وقایع داخل و خارج را واقعنمایی بکنند. یعنی آنچه که هست را به مردم بگویند تا مردم بتوانند بهخوبی تصمیم بگیرند. به نظر میرسد که رسانههای ما هم در یک حالت انفعال و کم کاری جدی هستند. و همکاران رسانهای چقدر قبل از اینکه رهبر انقلاب به این ماجرا اشاره بکنند به این موضوع پرداختند و واقعنمایی کردند؟ بهنظر میرسد که رسانهها در این خصوص باید راهبرد واقعنمایی را اتخاذ میکردند و اتخاذ بکنند. نه فقط یک فرد بلکه افراد دیگری هستند که نمایندهی مردم بودند اما الان نهتنها در اردوگاه دشمن هستند، بلکه مشارکت حداکثری دارند و نقش اساسی ایفا میکنند و قلمشان را و بیانشان را و ادبیاتشان را از توئیت و سخن ترامپ داریم میبینیم و میشنویم.
ما در دنیای تصاویر زندگی میکنیم و هر آن چیزی که مردم میبینند و ما میبینیم و رسانهها منعکس میکنند تصویر است و تمام دنیا تلاش میکند که در بهترین حالت و با بالاترین بازدهی این مدیریت تصویر صورت بگیرد. بهنظرم جزو ابتکارات عجیب این دیدار استفاده از تعابیر و تعریفهای متفاوتی از آمریکا بود که آمریکای بدون روتوش را به ما نشان داد. اشاره به بحث بیخانمانها، اشاره به فساد بالا، اشاره به فاصلهی طبقاتی جدی و تمام تبعیضهایی که در ایالات متحده شاهد هستیم. تصویری که آمریکا در تمام این سالها برای دنیا مخابره کرده، سرزمین فرصتها بوده، ولی واقعیت چیز دیگری است. ما چگونه باید این راهبرد رسانهای را دنبال کنیم؟ و خطمشی سیاست رسانهای ما باید چگونه این موضوع را پیگیری کند؟
ببینید واقعیت این است که ما در دشمنشناسی بسیار ضعیف هستیم و این یک مسئله و چالشی است که رسانهها باید بهطور جدی آن را در دستور کارشان قرار بدهند. برخی از رسانهها نتوانستند و یا دغدغهیشان نیست و یا غفلت کردند که چهرهی واقعی دشمن از جمله آمریکا را نشان بدهند. مثلاً در طوفان کاتینا یا آتشسوزی کالیفرنیا و یا تیراندازیهایی که هر هفته و یا هر ماه در آمریکا اتفاق میافتد، میزان تلفاتی که ما در این حوادث شاهد هستیم به گفتهی برخی از افراد از جنگهای داخلی آمریکا بیشتر است. اما ما وقتی رسانههای مکتوب و الکترونیکی آمریکا را تحلیل و رصد میکنیم، میبینیم که یک عکس هم مثلاً از جسد سوختهی شده قربانیان آتشسوزی کالیفرنیا از رسانههای آمریکا منتشر نمیشود. آیا قوانین و مقرراتشان اینقدر سفت و سخت است و یا اینکه فرهنگسازی کردند که شما وقتی که بلاتشبیه میخواهید قیامت را مجسم بکنید باید آتشسوزی انبوهی که در کالیفرنیا هست را ببینید. اما یک جسد سوخته و یا کسی که در آتش میسوزد را نمیبینید. و فقط افراد امدادرسان و یا ماشینهایی که دارند از آن منطقه عبور میکنند را میبینید.
بنابر این رسانهها باید تلاش بکنند تا تصویر درستی از ملت ایران و تحریمهای ظالمانهی آمریکا علیه کشور را منعکس بکنند و از همهی ظرفیتهای رسانهای استفاده بکنند و در یک بستهبندی جذاب آن تصویری که درست و واقعی نیست را منتشر بکنند و تصویر آن طرف دنیا و دشمنان را بهگونهای منعکس نکنند که یک حالت شیفتگی در برخی از جوانان و نوجوانان ایجاد بشود که آنجا سرزمینی امن هست، و حقوقبشر رعایت میشود و هر آنچه که نقض میشود و اشکال دارد مربوط به کشورهای جهان سوم است.
ما رسانهها را یکی از ارکان جدی مردمسالاری دینی و یکی از مهمترین بازوهای مطالبهگری و شفافیت میدانیم. آیا رسانهها به وظایف خودشان پس از انتخابات هم عمل میکنند؟ کارکرد رسانهها را در اینجا برای ما بیان کنید.
ما باید هم به بحث کارکرد رسانهها و هم به مسئولین بپردازیم. بهنظر میرسد که هم در حوزهی مسئولین و هم در حوزهی رسانهها متأسفانه عملکرد مسئولین و رسانهها محدود به دورهی انتخابات بوده است. من فکر میکنم در خصوص کارکرد رسانهها باید کارکرد مسئولان را هم اضافه کنیم. انتخابات محدود به یک دورهی زمانی کوتاه است، اما رویکرد مسئولین و رسانهها به انتخابات رویکرد رویدادی هست و در آن نگاه عرضی حاکم هست. تأثیر انتخابات با این عظمت که به تعبیر رهبر معظم انقلاب محدود به چهار سال نیست و قوانینی که نمایندهها وضع میکنند، میتواند سالها اثرش ادامه داشته باشد، نباید تبلیغات انتخابات محدود به یک هفته باشد. حتماً باید قانون انتخابات اصلاح بشود و عملکرد مسئولین از این یک هفته فراتر برود و مردم بتوانند در یک بازهی زمانی چند ماهه یا حتی چند ساله نامزدهای مختلف را بشناسند. و نامزدی را انتخاب بکنند که برنامهها و سایر ویژگیهایش را بدانند. اما الان تبلیغات فقط محدود به یک هفتهی زمانی است و این نوع تبلیغات طراز و در شأن مردم و انقلاب اسلامی نیست. انشاءاللّه بعد از پایان انتخابات باید رسانهها و مسئولان این موضوع را امتداد بدهند و رویکردشان از حالت کمی و رویدادی و عرضی به رویکرد فرآیندی، طولی و کیفی تغییر پیدا بکند. اگر این کار انجام بشود، آن وقت به تعبیر حضرت امام ما میتوانیم مجلسی داشته باشیم که در رأس امور باشد.