• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1398/12/04
|یادداشت|

«رزق لا یُحتَسَب» و الگوی دینیِ «تحلیل»، «تصمیم» و «تدبیر»

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif یکی از مسائلی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش (۱۳۹۸/۱۱/۱۹) مطرح کردند توجه به «رزق لایحتسب الهی» بود، ایشان با استناد به آیه ۲ و ۳ سوره طلاق، بیعت نیروی هوایی طاغوت با امام در سال ۵۷ را از مصادیق رزق لایحتسب معرفی کردند و فرمودند:
«ممکن است دشمن از جایی ضربه بخورد که انتظار ندارد، و شما که بنده‌ی خدا و مؤمن بِالله و در راه صراط مستقیم هستید، از جایی برایتان عایدی به وجود بیاید که «رزق لایُحتَسَب» باشد و انتظارش را نداشته باشید. به نظر من این خیلی نکته‌ی اساسی‌ای است که ما توجّه کنیم
همه‌ی حوادث عالم بر اساس محاسبات مادّی و دنیایی نیست؛ این هم جزو محاسبات است که گاهی اوقات خدای متعال یک راه میان‌بُری را به وجود می‌آورد.»
بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت براساس آیات و روایات و بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به
تبیین مسأله‌ی «رزق لایحتسب الهی» می‌پردازد.
 
* مبانی اندیشه‌ای و سلوک رفتاری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بهره‌ی از کتاب خدا در مدیریت جامعه است، ایشان همواره در «نظر» و «عمل» و در حوزه‌های مختلف، به «آیات قرآن کریم» استناد می‌کنند. استنادی که از اعتقاد به «محوریت» این کتاب آسمانی نشأت گرفته و طراز مطلوبی از «حجیت»، «حقانیت» و «موفقیت» را نتیجه داده است.
در همین راستا دو آیه‌ی شریفه‌ی «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا» (طلاق/۲و۳) آیاتی هستند که از ابتدای رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تا امروز، در مقاطع مختلف و به‌مناسبت‌های گوناگون، بارها مورد استناد ایشان قرار گرفته‌اند؛ به‌گونه‌ای که می‌توان با لحاظ مجموع این استنادات، به یک «منظومه‌ی جامع فکری» درباره‌ی «رزق لا یُحتسب» دست یافت.
 
* چیستیِ «رزق لا یُحتسب» و هویت آن
«رزق لا یُحتسب» یکی از مفاهیم مهم مطرح در مجموعه‌ی معارف اسلامی است؛ مفهومی که از آن به‌عنوان نتیجه‌ی «تقوا» و زمینه‌ساز «موفقیت» و «سعادت» یاد شده است.(۱) «رزق لا یُحتسب» یعنی «نتائج غیرمنتظره»، «راه‌های میان‌بُر»(۲) و «روزی‌های محاسبه‌نشده»ای(۳) که از «فعل و انفعالات غیبی»(۴) و «عوامل غیرعادی، غیرمادی و غیردنیایی»(۵) نشأت گرفته‌اند.
 
* چراییِ «رزق لا یُحتسب» و ضرورت توجه به آن
با توجه به «صدق وعده‌ی الهی»(۶) و تجربه‌ی مکرر این حقیقت(۷) از یک سو و «محدودیت‌های بشریِ» موجود در مسیر زندگی از سوی دیگر(۸)، باید به پدیده‌ی «رزق لا یُحتسب» باور داشته(۹) و برای «تحلیل حوادث»، «اخذ تصمیم» و «تدبیر آینده»، علاوه بر «محاسبات عُقلائی»، به این «متغیر تعیین‌کننده» نیز توجه کرد.(۱۰)
 
* چگونگیِ «رزق لا یُحتسب» و کیفیت دستیابی به آن
اموری هم‌چون: «ایمان»، «توکل»، «پایبندی به حق»، «قدم برداشتن در راه خدا»، «تحمل سختی‌ها»، «مجاهدت»، «مبارزه»، «ایستادگی»، «صداقت»، «کار»، «تلاش»، «انجام وظیفه»، «خدمتگزاری» و از همه مهم‌تر «تقوا»، نتایجی هم‌چون: «کمک‌های الهی»، «هدایت الهی»، «لطف الهی»، «تفضل الهی»، «حمایت الهی»، «رحمت الهی»، «برکت الهی»، «رستگاری»، «دستیابی به اهداف»، «گشایش»، «آسایش»، «حل مشکلات»، «تشخیص حق»، «بصیرت»، «شجاعت»، «خروج از تنگناها»، «ایجاد گریزگاه» و «بن‌بست‌شکنی» را به‌دنبال خواهد داشت.(۱۱)
«تقوا» یعنی: «مراقبت دائمی از خود» در مقابل «آفات و انحرافات»؛ مراقبتی که مانند یک «زره» از انسان در مقابل «تیرهای زهرآگین و ضربه‌های مهلک مادی و معنوی» محافظت می‌کند.(۱۲) «تقوا» هم وجهه‌ی «فردی» دارد، هم وجهه‌ی «اجتماعی». «تقوای اجتماعی»، یعنی «حرکت عمومی مردم و مسئولان» برای «حفاظت از کشور» در مقابل «تهاجمات دشمن»؛ حرکت و حفاظتی که در «بُعد اقتصادی»، با «اقتصاد مقاومتی» محقق شده و به «گشایش‌های عظیم اجتماعی» منجر خواهد شد.(۱۳)
 
* نمونه‌هایی از «رزق لا یُحتسب»
جدای از مواردی هم‌چون: «جرقه‌های ناگهانی ذهنی» در فضای کار و تحقیق یا «امیدهای وافر قلبی» در کوران مشکلات و فشارها(۱۴)، ملت ایران، بارها و بارها، در حوادث مختلف، به‌شکل خاص و روشن، از «رزق لا یُحتسب» بهره‌مند شده و طعم شیرین آن را چشیده است.(۱۵) «اعتراف سازمان‌های بین المللی به حقانیت ایران در جنگ تحمیلی» یکی از مصادیق «رزق لا یُحتسب» است.(۱۶) «بیعت همافران نیروی هوایی با امام» نیز یکی دیگر از مصادیق «رزق لا یُحتسب» به‌شمار می‌رود؛ بیعتی که با توجه به جایگاه خاص این نیرو در رژیم شاه، ضربه‌ی سهمگینی را به این رژیم وارد ساخت. به بیان دیگر، این بیعت از یک سو «ضربه‌ی محاسبه‌نشده‌»ای بود برای دشمن و از سوی دیگر «رزق محاسبه‌نشده»ای بود برای انقلابیون؛ ضربه‌ای که به تضعیف روحیه‌ی آنان و رزقی که  به تقویت روحیه‌ی اینان منجر شد.(۱۷)
 
* حوادث خارق عادت، براساس نقل و عقل ثابت شده است
«نظام هستی» بر پایه‌ی «قانون علیت» استوار است؛ قانونی که «وحی»، «عقل»، «فطرت» و «تجربه»، مُثبت آن بوده و تخلف‌ناپذیر است.(۱۸) در این نظام، همه‌ی امور از «خداوند متعال» و «عالم توحید» نشأت گرفته و در یک «سیر نزولی و مخروطی» به «کثرت» می‌رسند.(۱۹)
هرچند که «عقل» و «نقل»، بر «قانون علیت» صحّه می‌نهند، اما وقوع «حوادث خارق عادت» را نیز می‌پذیرند؛ حوادثی که از حیث «پنهان‌بودن و فوری‌بودن فعل و انفعالات» با «حوادث عادی» متفاوت بوده با «روال طبیعی عالم طبع» سازگار به نظر نمی‌رسند.(۲۰)

بر اساس «نگرش توحیدی»، خداوند متعال «مسبب الاسباب» بوده و زمام همه‌ی علل به دست اوست. به بیان دیگر، هیچ سببی در سببیت مستقل نبوده و سبب مستقلی جز خداوند قابل‌فرض نیست. فلذا «اراده‌ی خداوند و اولیاء او» بر همه‌ی اسباب تفوّق دارد.(۲۱) «حوادث خارق عادت و خلاف معمول» حوادثی هستند که انسان‌های معمولی، به علل و اسباب آن‌ها علم نداشته و به‌صورتی ناشناخته، از «اراده‌ی خداوند و اولیاء او» ناشی می‌شوند.(۲۲)

از آن‌جایی‌که «حوادث خارق عادت» و «امور غیبی» با «نظام حسی و مادی شناخته‌شده برای اذهان بشری» سازگار نیستند، افرادی که صرفاً با «محسوسات» مأنوس بوده و در دام «مادی‌نگری» گرفتارند، به انکار آن‌ها پرداخته و با این انکار، از «توحید» فاصله می‌گیرند. در نگاه این افراد، «حقائق معنوی موجود در نظام هستی» هیچ معنایی نداشته و فقط آن‌چه با «حواس ظاهری» قابل تجربه و توجیه است، واقعیت دارد. حال آن‌که این نگاه، از حیث هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی مردود بوده و هیچ تناسبی با «آموزه‌های وحیانی» ندارد.(۲۳)
 
* رزق الهی؛ دو شکل عام و خاص دارد
یکی از عناوینی که در «ادبیات دینی» از آن برای اشاره به «مجموعه‌ی افاضات خالق به مخلوقات» استفاده می‌شود، عنوانِ «رزق» است. در این ادبیات، از آن‌چه توسط خداوند به مخلوقات اعطاء شده و موجب بهره‌مندی آن‌ها در ابعاد مختلف می‌گردد، با عنوان «رزق» یاد شده است.(۲۴) براساس «آموزه‌های وحیانی»، «رزاقیت» منحصر در خداوند متعال بوده و او بهره‌مندی همه‌ی موجودات از جریان رزق را تضمین فرموده است.(۲۵) البته هم‌چنان‌که «رحمت الهی» به دو قسم «عام» و «خاص» تقسیم می‌شود، «رزق الهی» نیز چنین بوده و به دو شکل «عام» و «خاص» در اختیار بندگان قرار می‌گیرد.(۲۶)

یکی از مصادیق «رزق خاص الهی»، رزقی است که در «فرهنگ اسلامی» و «ادبیات دینی» از آن با عنوان «رزق لا یُحتسب» یاد می‌شود؛ رزقی که مصداق «حوادث خارق عادت» بوده و از «طُرُق ناشناخته و محاسبه‌نشده»، به افرادی که واجد شرائط بهره‌مندی از آن هستند می‌رسد. هم‌چنین گفتنی است که از این حقیقت، گاه با عنوان «برکت» نیز یاد می‌شود.(۲۷)
 
* تقوا و توکل شرطهای بهره‌مندی از «رزق لایحتسب» است
شرط بهره‌مندی از «رزق لا یُحتسب»، «تقوا»ست؛ تقوایی که با «توکل» ملازم بوده(۲۸) و «دستِ برتر» در همه‌ی منازعات را به‌دنبال دارد.(۲۹) «تقوا» یعنی: «پرهیز از محرمات الهی و رعایت حدود شرعی». «توکل» نیز یعنی: «مقدم‌داشتن اراده و میل خداوند بر اراده و میل خود». نتیجه آن‌که: فرد متقی و متوکل، به‌واسطه‌ی «تحصیل معرفت الهی»، «اطاعت از خداوند» و «مستهلک‌ساختن اراده‌ی خویش در اراده‌ی الهی»، خود را تحت «ولایت خاص پروردگار عالم» قرار داده و از برکات مدیریت و تدبیر متعالی او ـ از جمله «رزق لا یُحتسب» ـ بهره‌مند می‌شود.(۳۰) به بیان دیگر، «تقوا» و «توکل» یعنی: «تکیه بر خالق» در مقابل تکیه بر مخلوق(۳۱)، «اعتماد به پروردگار» در مقابل اعتماد به امور مادی(۳۲)، «انقطاع به‌سمت خداوند» در مقابل انقطاع به‌سمت دنیا(۳۳)، «ترجیح خواست معبود» در مقابل ترجیح خواست خود(۳۴) و «ترسیدن از قادر متعال» در مقابل ترسیدن از غیر او.(۳۵)

کسی که اهلِ «تقوا»، «توکل» و بهره‌مندی از «ولایت خاص الهی» نیست، به «رزاقیت خداوند» و قدرت بی‌انتهاء او باور ندارد، رزق خود را حاصل دست‌رنج خویش به‌حساب می‌آورد و صرفاً به مقدار محدودی از اسباب ظاهری تکیه می‌کند. اما انسان متقی و متوکل، می‌داند که خداوند «مسبب الاسباب» است، علم به همه‌ی اسباب در اختیار اوست، نظم و ترتیب اسباب به دست اوست، سببیت اسباب از آنِ اوست و نه تنها هیچ محدودیتی در رزق‌رسانی به بندگان خود ندارد، بلکه به‌شکل بی‌نهایت، قادر بر «خلقِ طریقِ رزق‌رسانی» است.(۳۶)

بهره‌مندی انسان متقی و متوکل از «رزق لا یُحتسب»، وعده‌ی حتمی و بی‌قید و شرط خداوند متعال است؛ وعده‌ای که با توجه به «صدق گزاره‌های قرآنی» هیچ تخلفی در آن راه نخواهد داشت.(۳۷) با توجه به این‌که «رزق لا یُحتسب» یکی از مصادیق «امور غیبی» بوده و «ایمان به غیب» جز در پرتو «تقوا» حاصل نمی‌شود، صرفا به‌واسطه‌ی «تقوا»ست که می‌توان از «رزق لا یُحتسب» بهره‌مند شد. به بیان دیگر، «تقوا» انسان را به «عالم غیب» پیوند زده و زمینه‌ی بهره‌مندی او از «افاضات غیبی خداوندِ خالِق، مالِک و عالِم غیب» ـ یا همان «رزق لا یُحتسب» ـ را فراهم می‌آورد.(۳۸)

* منافات نداشتن با برنامه‌ریزی
تأکید بر ضرورتِ «تقوا» و لزوم زمینه‌سازی برای بهره‌مندی از «رزق لا یُحتسب»، هیچ منافاتی با اعتقاد به ضرورتِ «برنامه‌ریزی»، «پیش‌بینی»، «محاسبه»، «کار» و «تلاش» ندارد. به بیان دیگر، سفارش دین و اولیاء دین به رعایتِ «تقوا» و بشارت انسان متقی به «رزق لا یُحتسب»، هرگز به معنای نفی ضرورتِ «فکر» و «کار» نیست؛(۳۹) و از همین روست که در معارف اسلامی، علاوه بر توصیه به «زهد»(۴۰) و «اجمال در طلب»(۴۱)، بر مطلوبیت اموری هم‌چون: «یاری‌گرفتن از دنیا برای رسیدن به آخرت»(۴۲)، «طلب رزق»(۴۳)، «قرارگرفتن در معرض روزی»(۴۴)، «برنامه‌ریزی اقتصادی»(۴۵)، «درآمدزایی دینی»(۴۶)، «تهیه‌ی مایحتاج زندگی»(۴۷) و «تلاش برای تأمین خانواده»(۴۸) و عدم مطلوبیت اموری هم‌چون: «خواب‌آلودگی»، «بیکاری»(۴۹)، «تنبلی» و «کسالت»(۵۰) تأکید شده است.

* نتیجه
‌با توجه به مجموع آن‌چه بیان شد، می‌توان به این نتیجه‌ی مهم رسید که «رزق لا یُحتسب یکی از متغیرهای تعیین‌کننده در مدل دینیِ تحلیل، تصمیم و تدبیر به‌شمار می‌رود». توضیح مطلب آن‌که: در دنیای معاصر، «مطالعات راهبردی»، «برنامه‌ریزی راهبردی»، «مدیریت راهبردی» و «آینده‌پژوهی»، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و «برتریِ» هر مجموعه‌ای در مقیاس‌های مختلف، به میزان توجه آن مجموعه به این «امور راهبردی» بستگی دارد؛ و از همین روست که در دهه‌های اخیر، سرمایه‌گذاری‌ها و تلاش‌های علمی و عملی فراوانی برای کشف معادلات حاکم بر این فضا صورت گرفته است. ولکن از آن‌جایی‌که اکثر قریب به اتفاق این تلاش‌ها، بر پایه‌ی «مبانی غیرتوحیدی و مادی» شکل گرفته‌اند، نتایج حاصل از آن‌ها نیز بهره‌ی چندانی از «کارآمدی و موفقیت» ندارند. به‌عنوان مثال، اگرچه در تمام مدل‌های ارائه‌شده برای «برنامه‌ریزی راهبردی»، بر ضرورتِ شناساییِ «فرصت‌ها»، «تهدیدها»، «نقاط قوت» و «نقاط ضعف» تأکید می‌شود، اما در هیچ‌کدام از آن‌ها اشاره‌ای به «وجود عوامل ماوراء ماده و امکان اثرگذاری آن‌ها» دیده نمی‌شود. حال آن‌که با توجه به آن‌چه گذشت، لحاظ این عوامل برای «تحلیل حوادث»، «اخذ تصمیم» و «تدبیر آینده» امری ضروری است. به بیان دیگر، تحصیل شناخت صحیح از «شرائط موجود» و طراحی راهبردهای لازم برای رسیدن به «وضعیت مطلوب»، جز با در نظر گرفتن «مجموعه‌ای از عوامل مادی و فرامادی» که همگی آن‌ها در دائره‌ی «اراده‌ی الهی» عمل می‌کنند، ممکن نخواهد بود؛ عواملی که می‌توان آن‌ها را از طریق «تقوا» و «توکل» فعال کرده و به خدمت گرفت.


پی‌نوشت:
بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، ۹۸/۱۱/۱۹
همان
بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۷۸/۶/۲
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه، ۶۹/۶/۲۹
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا، ۷۶/۵/۲۹؛ بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، ۹۵/۱۱/۱۹
بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۹۸/۲/۲۴
بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس، ۹۶/۳/۳
بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۷۸/۱۰/۴
بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۷۸/۶/۲
(۱۰ بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، ۹۵/۱۱/۱۹؛ بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، ۹۸/۱۱/۱۹
(۱۱ بیانات در دیدار فرماندهان سپاه، ۶۹/۶/۲۹؛ بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا، ۷۶/۵/۲۹؛ بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، ۷۶/۶/۲۶؛ بیانات در مراسم اختتامیه‌ی مسابقات قرآن، ۷۷/۹/۱‌؛ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه کوی دانشگاه، ۷۸/۵/۴‌؛ بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۷۸/۶/۲؛ بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۷۸/۱۰/۴؛ بیانات در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا، ۹۳/۲/۱۰؛ بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۹۸/۲/۲۴
(۱۲ بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۹۴/۴/۲
(۱۳ بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۷۸/۱۰/۴؛ بیانات در دیدار مسئولان نظام، ۹۴/۴/۲
(۱۴ بیانات در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا، ۹۳/۲/۱۰
(۱۵ بیانات در دیدار فرماندهان سپاه، ۶۹/۶/۲۹؛ بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس، ۹۶/۳/۳
(۱۶ بیانات در دیدار مسئولان وزارت کشور‌، ۷۰/۹/۲۷
(۱۷ بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، ۹۵/۱۱/۱۹؛ بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، ۹۷/۱۱/۱۹؛ بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، ۹۸/۱۱/۱۹
(۱۸ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱، ص۷۴
(۱۹ حسینی طهرانی، سید محمدحسین، رسالۀ نکاحیه، ص۳۳۵
(۲۰ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱، ص۷۴
(۲۱ همان، ص۷۸
(۲۲ همان، ص۷۹
(۲۳ همان، ص۷۵ و ص۸۸؛ حسینی طهرانی، سید محمدحسین، رسالۀ نکاحیه، ص۳۳۵
(۲۴ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۳، ص۱۳۷
(۲۵ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ.» (ذاریات/۵۸) «وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ. فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ.» (ذاریات/۲۲ و ۲۳)
(۲۶ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۳، ص۱۴۰
(۲۷ «عَنِ الصَّادِقِ ع‌ وَ یَرْزُقْهُ مِنْ‌ حَیْثُ‌ لا یَحْتَسِبُ‌ أَیْ یُبَارِکُ لَهُ فِیمَا آتَاهُ.» (بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۸۱)
(۲۸ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ.» (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۲، ص۴۲۵)
(۲۹ «قَالَ الْبَاقِرُ ع‌ مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ لَا یُغْلَبُ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَا یُهْزَمُ.» (بحار الأنوار، ج۶۸، ص۱۵۱)
(۳۰ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۹، ص۳۱۳
(۳۱ «قَالَ النَّبِیُّ ص یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‌ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ یَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِی إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَإِنْ سَأَلَنِی لَمْ أُعْطِهِ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أُجِبْهُ وَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ یَعْتَصِمُ بِی دُونَ خَلْقِی إِلَّا ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ فَإِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِی غَفَرْتُ لَهُ.» (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۲، ص۴۲۶)
(۳۲ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ لَیْسَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا بِإِضَاعَةِ الْمَالِ وَ لَا تَحْرِیمِ الْحَلَالِ‌ بَلِ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَا تَکُونَ بِمَا فِی یَدِکَ أَوْثَقَ مِنْکَ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.» (وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۵)
(۳۳ «قَالَ ص‌ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى اللَّهِ کَفَاهُ اللَّهُ مَئُونَتَهُ وَ رَزَقَهُ‌ مِنْ‌ حَیْثُ‌ لا یَحْتَسِبُ‌ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى الدُّنْیَا وَکَلَهُ إِلَیْهَا.» (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۲، ص۴۲۶)
(۳۴ «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ‌ بِجَلَالِی وَ جَمَالِی وَ بَهَائِی وَ عَلَائِی‌ وَ ارْتِفَاعِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِی نَفْسِهِ وَ هَمَّهُ فِی إِخْوَتِهِ وَ کَفَفْتُ عَنْهُ ضَیْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ.» (همان، ص۴۳۱)
(۳۵ «سَأَلَ الْحَسَنُ بْنُ الْجَهْمِ الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا حَدُّ التَّوَکُّلِ فَقَالَ أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ أَحَداً.» (همان، ص۴۲۵)
(۳۶ «وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ.» (مائده/۶۴) «قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.» (سبأ/۳۹) طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۹، ص۳۱۵؛ حسینی طهرانی، سید محمدحسین، امام‌شناسی، ج۱۰، ص۲۷۷
(۳۷ «إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ.» (آل‌عمران/۹) «(عن امیرالمؤمنین علیه السلام) لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ کَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ لَهُ مِنْهَا مَخْرَجاً وَ رَزَقَهُ‌ مِنْ‌ حَیْثُ‌ لا یَحْتَسِبُ‌.» (عیون الحکم و المواعظ، ص۴۱۶)
(۳۸ «ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ. الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ.» (بقره/۲ و ۳)
(۳۹ «عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا فَعَلَ عُمَرُ بْنُ مُسْلِمٍ‌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَقْبَلَ عَلَى الْعِبَادَةِ وَ تَرَکَ التِّجَارَةَ فَقَالَ وَیْحَهُ أَ مَا عَلِمَ أَنَّ تَارِکَ الطَّلَبِ لَا یُسْتَجَابُ لَهُ إِنَّ قَوْماً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا نَزَلَتْ‌ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ‌ أَغْلَقُوا الْأَبْوَابَ وَ أَقْبَلُوا عَلَى الْعِبَادَةِ وَ قَالُوا قَدْ کُفِینَا فَبَلَغَ ذَلِکَ النَّبِیَّ ص فَأَرْسَلَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ مَا حَمَلَکُمْ عَلَى مَا صَنَعْتُمْ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ تُکُفِّلَ لَنَا بِأَرْزَاقِنَا فَأَقْبَلْنَا عَلَى الْعِبَادَةِ فَقَالَ إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ عَلَیْکُمْ بِالطَّلَبِ.» (وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۲۷) ترجمه: « علىّ بن عبد العزیز گوید: امام صادق فرمود: عمر بن مسلم چه کرد؟ گفتم: فدایت شوم، به عبادت پرداخت و تجارت را ترک کرد. فرمود: بیچاره او ، آیا نمى‌داند که آدم بیکار دعایش مستجاب نمى‌شود؟ گروهى از اصحاب رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) چون این آیه نازل شد: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ هر کس از خدا بترسد، براى او راه رهایى قرار مى‌دهد، و از جایى که گمان نمى‌برد به او روزى مى‌رساند»، دکّانهاى خود را بستند و به عبادت پرداختند و گفتند: «روزى ما خواهد رسید». چون پیغمبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) این خبر را شنید، ایشان را نزد خود خواست و فرمود: «چه چیز شما را بر این کار واداشت؟»، گفتند: اى رسول خدا! خدا رساندن روزى ما را کفالت کرد و از این رو به عبادت پرداختیم. فرمود: «هر کس چنین کند دعایش مستجاب نخواهد شد، بروید دنبال کار (و طلب روزى حلال)».
(۴۰ الکافی‌، ج۵، ص۷۰
(۴۱ همان، ص۸۰
(۴۲ همان، ص۷۱
(۴۳ همان، ص۷۷
(۴۴ همان، ص۷۳
(۴۵ همان، ص۸۷
(۴۶ همان، ص۸۹
(۴۷ همان
(۴۸ همان، ص۸۸
(۴۹ همان، ص۸۴
(۵۰ همان، ص۸۵