1398/11/30
دکتر خیامی در گفتگو با مجله «نگار»
عزاداری پایان کار نیست، آغاز حماسه است
رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهلبیتعلیهمالسلام به تبیین وظیفه این قشر از جامعه برای مدیریت عزا و شادی جامعه اشاره کردند. این بخش از بیانات ایشان درباره ماموریتهای مداحان اهل بیت مورد توجه بسیاری از رسانهها قرار گرفت. مجلهی اینترنتی نگار که پس از هر دیدار رهبر انقلاب توسط پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR تهیه و تولید میشود، گفتگویی با دکتر عبدالکریم خیامی کارشناس ارتباطات و رسانه انجام داده است که متن آن به شرح زیر در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. ضمناً فیلم این گفتگو را از این پیوند ببینید.
بهنظر شما محوریت جامعهی شیعی باید بر اساس عقلانیت باشد و یا بر اساس احساسات باشد؟
آنچه که از آموزههای شیعی اعم از متون و سیره و سنت در تاریخ به ما رسیده است، ما عقلانیت و احساسات را دو بال پرواز برای جامعهی شیعی میدانیم. البته من قبول دارم که در تاریخ هزار و چند سالهی شیعه گاهی این دو وجهه بر همدیگر غلبه پیدا کردهاند، اما آنچه که میتوان از فراز و نشیب غلبههای گفتمانی احساسات و عقلانیت تصور کرد این است که در مفهوم اصلاً معلوم نیست که اینها حتی در سطح انتزاع باهم تعارض داشته باشند. یعنی گاهی اوقات عقلانیت ایجاب میکند که شما به احساستان هم احترام بگذارید. اگر هم بپذیریم که در سطح انتزاع و در سطح مفهوم اینها یک دوگانهای را تشکیل میدهند، درواقع ما در عمل با یک مکتبی مواجهایم که این دو بال را تکمیلکنندهی هم برای پرواز و تعالی میداند.
بعد از دیدار اخیر مداحان با رهبر انقلاب، چرا رسانههای غربی بر روی شادیآفرینی و دیگر مأموریتهای جدید مداحان واکنش نشان دادند؟ و برداشت شما از این فرمایش رهبر انقلاب چیست؟
حساسیت و واکنش نسبت به شادیآفرینی و یا هدایت و مدیریت شادی جامعه از سوی مداحان میتواند دلایل چندگانهای داشته باشد. دلیل اول اینکه سازوکارهایی که تمدن غربی برای شادیهای اجتماعی ایجاد کرده است، سازوکارهای مهم و چند لایهای دارد. معلوم است که این شادیها در لایههای زیرین پیامشان فرهنگسازند. یعنی تغییر سبک زندگی و چارچوبهای اعتقادی در لایههای زیرین با استفاده از همین شادیهایی که آنها طراحی کردند. بهعنوان مثال در بازیهای ویدئویی یا بازیهای رایانهای با توجه به اینکه فضای ظاهراً شادی را برای نوجوان فراهم میآوردند، اما انبوهی از پیامها، نفرتها و محبتها در بخشهای مختلف این بازیها جایگذاری شده است. وقتی رهبر معظم انقلاب بر روی مدیریت شادی تأکید میکنند، نشان میدهد که موضوع از حساسیت بالایی برخوردار است و ما به اندازهی کافی از الگوهای بومی و تاریخی خودمان در حوزهی شادی استفاده نکردیم.
دلیل دوم هم بهنظر من شاید آنها یک هدفگیری دیگری از این واکنش داشته باشند که ما در درسهای خودمان به آن برجستهسازی و طردگذاری میگوییم. این رسانهها با برجستهکردن این بخش از فرمایشهای رهبر انقلاب طبیعتاً بهدنبال طردگذاری و به محاقرفتن بخشهای مهم دیگری از فرمایشهای ایشان هستند. معمولاً رسانههای غربی این کار را بهصورت حرفهای انجام میدهند.
در یک جمله، برداشت من از فرمایشهای رهبر معظم انقلاب در دیدار فعالکردن ظرفیتهای خاموش ارتباطات آئینی ماست. چون کشور ما جزو کشورهای پرآئین محسوب میشود. اما بهنظر میرسد ما هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ سیاسی و اجتماعی از این ظرفیت به اندازهی کافی استفاده نکردیم. ایشان به ظرفیتهای اجتماعی این ارتباطات آئینی یا این آئینها هم اشاره میکنند. تا پیش از این معمولاً ما خیلی از مجالس مداحی انتظار نداشتیم که نسبتی با مقولهی همبستگی اجتماعی یا مقولهی بیکاری و ازدواج جوانها و... داشته باشند. اما رهبر انقلاب در این دیدار مجالس مداحی را دعوت میکنند به اینکه این مجالس میتوانند در طراز بالاتری قرار بگیرند. درواقع این مأموریتی جدید و سعهی گستردهتری از ظرفیت مداحی است.
یکی از ضعفهای جدی در فضای جبههی داخلی این است که کمتر به این موضوع پرداختهاند. بهنظر شما چه اتفاقی میافتد که ما کمتر به این موضوع میپردازیم؟ آیا واقعاً اهمیت این جنس دیدارها را حس نمیکنیم یا بهدلیل تکراری بودن از آن غفلت میکنیم؟
عادی شدن برخی از امور برای ما آدمها طبیعی است. یعنی سازوکار طبیعی ذهن ما این چنین است. وقتی یک مقولهای در دسترس شما باشد، همیشه جدیدبودن آن را فراموش میکنیم و یا ممکن است ارزش کمتری برای آن قائل شویم. مثل قدر عافیت که آدمها وقتی بیمار میشوند، متوجه وجود این نعمت میشوند. یعنی ما چون خیلی محاجه نداریم و احساس میکنیم که یک امر در دسترس دائمی است، به اینگونه ملاقاتها و فرمایشها کمتر عادت کردیم و نو به نو به آن نگاه کنیم. ولی باید بخشهای آشکار و خاموش آن را با هم ببینیم. البته بخشی از عزیزان ما که در جبههی انقلاب فعالاند، گاهی اوقات آن توجه کافی را به فعالیت دشمن در عرصهی رسانه ندارند. بهعبارتی گاهی مشغول به هم میشویم. و به حملهها و یا هجمههای دشمن کم توجهی میکنیم. گاهی هم ما واقعاً کار میکنیم ولی آن را بهدرستی ارزیابی نمیکنیم و کمتر گزارش میدهیم که باعث میشود کمتر آنها را ببینند.
از نظر شما، دالّ مرکزی و مفهوم پایهای این دیدار برای تولید گفتمان چیست؟
همانطور که اشاره کردم، ما باید یک بازنگری در ظرفیتهای خاموش مجالس شادی و عزای سنتی و دینی انجام بدهیم. ما بهدلایل متعددی ظرفیتهای خاموش فراوانی داریم که با یک بازنگری میتوانیم این ظرفیتها را هم پیرایش بکنیم و هم آنها را ارتقاء بدهیم.
بهعنوان مثال در دیدار اخیر مداحان با رهبر انقلاب و در دیدارهای قبلی، توقع ایشان این است که باید در مجلس مولودی خوانی و یا عزاداری اهلبیت دو وجههی عاطفی- احساسی و وجههی تبیینی- فکری و آموزشی باهم به پرواز در بیاید. البته وجههی اول چون کار سادهتری است در همه جا انجام میشود، اما وجههی دوم تبیین میخواهد. ببینید خود ایشان در همین دیدار از دعای حضرت فاطمه سلاماللهعلیها برای دیگران چه استنباط فوقالعاده زیبایی در رابطه با همبستگیهای اجتماعی، در رابطه با کمک به دیگران، در رابطه با مقاومت در مقابل هجمههای دشمن فرمودند. بهنظر میرسد این جنس استنباطها هنوز طراز خودش را در مجالس ما پیدا نکرده است.
اشک در مجالس اهل بیت علیهمالسلام و شهدا انسانساز است و موجب زندهشدن میشود. اما این اشک امروز تجلّیهای متفاوتی دارد و عزم میسازد و موجب حرکت و پویایی میشود. ولی رسانههای غربی برای نشاندادن میزان افسردگی ما، آن را به گریه و مجالس عزاداری آلاللّه ارجاع میدهند. بهنظر شما مخاطب چگونه باید این موضوع را تحلیل و تفکیک بکند؟
ببینید رهبر انقلاب به خلائی اشاره کردند که هم از جنس شادی و هم از جنس گریه در جامعهی غربی است. ممکن است در ظاهر ببینید که جامعهی غربی هم گریه و هم شادی داشته باشند، و شاید مجالس شادی و تکنولوژی که برای آنها طراحی کردند هم کم نباشد. ولی ما اینجا در رابطه با یک جنس شادی دیگری صحبت میکنیم که شادیهای مصطلح دستساز بشر را نفی نمیکند. اما چون به معنویت اتصال دارد، درونیتر و پایدارتر است. صاحبنظرهای غربی هم به اینها اشاره کردهاند. بهعنوان مثال در جامعهشناسی دورکیم دقیقاً به همین نگاه میکند، اما از منظر کارکردگرایی به آن نگاه میکند و آن را تقلیل میدهد و میگوید که مؤمنین پس از غمهایشان شادترند.
ما آن اشکی را میخواهیم که به تعبیر آقا منجر به موشک میشود، یعنی اشکی که منجر به عملیات میشود. من ریشهی اینها را عرض کنم. اشکی که انقلاب اسلامی را بهوجود آورده، چون مضمون حماسه هم در آن تزریق شد، در مجالس عزا متوجه میشویم که عزا را برای عزا و گریه نمیخواهیم و این پایان کار نیست، بلکه ما آن را برای عملیات و حماسه میخواهیم. چه حماسهای بزرگتر از همبستگی اجتماعی. ببینید ایجاد سبک زندگی حرف نویی دربارهی مجالس مداحی ما است. ما چگونه میتوانیم سبک زندگی را احیا کنیم؟ کمک به دیگران و صدقه را قبلاً هم رهبر انقلاب به کار بردهاند. اما ما باید به مجالس عزا و شادی خود وجههی تبیینی و وجههی حماسی را اضافه کنیم تا انشاءالله حرکتی ایجاد شود.
بهنظر شما محوریت جامعهی شیعی باید بر اساس عقلانیت باشد و یا بر اساس احساسات باشد؟
آنچه که از آموزههای شیعی اعم از متون و سیره و سنت در تاریخ به ما رسیده است، ما عقلانیت و احساسات را دو بال پرواز برای جامعهی شیعی میدانیم. البته من قبول دارم که در تاریخ هزار و چند سالهی شیعه گاهی این دو وجهه بر همدیگر غلبه پیدا کردهاند، اما آنچه که میتوان از فراز و نشیب غلبههای گفتمانی احساسات و عقلانیت تصور کرد این است که در مفهوم اصلاً معلوم نیست که اینها حتی در سطح انتزاع باهم تعارض داشته باشند. یعنی گاهی اوقات عقلانیت ایجاب میکند که شما به احساستان هم احترام بگذارید. اگر هم بپذیریم که در سطح انتزاع و در سطح مفهوم اینها یک دوگانهای را تشکیل میدهند، درواقع ما در عمل با یک مکتبی مواجهایم که این دو بال را تکمیلکنندهی هم برای پرواز و تعالی میداند.
بعد از دیدار اخیر مداحان با رهبر انقلاب، چرا رسانههای غربی بر روی شادیآفرینی و دیگر مأموریتهای جدید مداحان واکنش نشان دادند؟ و برداشت شما از این فرمایش رهبر انقلاب چیست؟
حساسیت و واکنش نسبت به شادیآفرینی و یا هدایت و مدیریت شادی جامعه از سوی مداحان میتواند دلایل چندگانهای داشته باشد. دلیل اول اینکه سازوکارهایی که تمدن غربی برای شادیهای اجتماعی ایجاد کرده است، سازوکارهای مهم و چند لایهای دارد. معلوم است که این شادیها در لایههای زیرین پیامشان فرهنگسازند. یعنی تغییر سبک زندگی و چارچوبهای اعتقادی در لایههای زیرین با استفاده از همین شادیهایی که آنها طراحی کردند. بهعنوان مثال در بازیهای ویدئویی یا بازیهای رایانهای با توجه به اینکه فضای ظاهراً شادی را برای نوجوان فراهم میآوردند، اما انبوهی از پیامها، نفرتها و محبتها در بخشهای مختلف این بازیها جایگذاری شده است. وقتی رهبر معظم انقلاب بر روی مدیریت شادی تأکید میکنند، نشان میدهد که موضوع از حساسیت بالایی برخوردار است و ما به اندازهی کافی از الگوهای بومی و تاریخی خودمان در حوزهی شادی استفاده نکردیم.
دلیل دوم هم بهنظر من شاید آنها یک هدفگیری دیگری از این واکنش داشته باشند که ما در درسهای خودمان به آن برجستهسازی و طردگذاری میگوییم. این رسانهها با برجستهکردن این بخش از فرمایشهای رهبر انقلاب طبیعتاً بهدنبال طردگذاری و به محاقرفتن بخشهای مهم دیگری از فرمایشهای ایشان هستند. معمولاً رسانههای غربی این کار را بهصورت حرفهای انجام میدهند.
در یک جمله، برداشت من از فرمایشهای رهبر معظم انقلاب در دیدار فعالکردن ظرفیتهای خاموش ارتباطات آئینی ماست. چون کشور ما جزو کشورهای پرآئین محسوب میشود. اما بهنظر میرسد ما هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ سیاسی و اجتماعی از این ظرفیت به اندازهی کافی استفاده نکردیم. ایشان به ظرفیتهای اجتماعی این ارتباطات آئینی یا این آئینها هم اشاره میکنند. تا پیش از این معمولاً ما خیلی از مجالس مداحی انتظار نداشتیم که نسبتی با مقولهی همبستگی اجتماعی یا مقولهی بیکاری و ازدواج جوانها و... داشته باشند. اما رهبر انقلاب در این دیدار مجالس مداحی را دعوت میکنند به اینکه این مجالس میتوانند در طراز بالاتری قرار بگیرند. درواقع این مأموریتی جدید و سعهی گستردهتری از ظرفیت مداحی است.
یکی از ضعفهای جدی در فضای جبههی داخلی این است که کمتر به این موضوع پرداختهاند. بهنظر شما چه اتفاقی میافتد که ما کمتر به این موضوع میپردازیم؟ آیا واقعاً اهمیت این جنس دیدارها را حس نمیکنیم یا بهدلیل تکراری بودن از آن غفلت میکنیم؟
عادی شدن برخی از امور برای ما آدمها طبیعی است. یعنی سازوکار طبیعی ذهن ما این چنین است. وقتی یک مقولهای در دسترس شما باشد، همیشه جدیدبودن آن را فراموش میکنیم و یا ممکن است ارزش کمتری برای آن قائل شویم. مثل قدر عافیت که آدمها وقتی بیمار میشوند، متوجه وجود این نعمت میشوند. یعنی ما چون خیلی محاجه نداریم و احساس میکنیم که یک امر در دسترس دائمی است، به اینگونه ملاقاتها و فرمایشها کمتر عادت کردیم و نو به نو به آن نگاه کنیم. ولی باید بخشهای آشکار و خاموش آن را با هم ببینیم. البته بخشی از عزیزان ما که در جبههی انقلاب فعالاند، گاهی اوقات آن توجه کافی را به فعالیت دشمن در عرصهی رسانه ندارند. بهعبارتی گاهی مشغول به هم میشویم. و به حملهها و یا هجمههای دشمن کم توجهی میکنیم. گاهی هم ما واقعاً کار میکنیم ولی آن را بهدرستی ارزیابی نمیکنیم و کمتر گزارش میدهیم که باعث میشود کمتر آنها را ببینند.
از نظر شما، دالّ مرکزی و مفهوم پایهای این دیدار برای تولید گفتمان چیست؟
همانطور که اشاره کردم، ما باید یک بازنگری در ظرفیتهای خاموش مجالس شادی و عزای سنتی و دینی انجام بدهیم. ما بهدلایل متعددی ظرفیتهای خاموش فراوانی داریم که با یک بازنگری میتوانیم این ظرفیتها را هم پیرایش بکنیم و هم آنها را ارتقاء بدهیم.
بهعنوان مثال در دیدار اخیر مداحان با رهبر انقلاب و در دیدارهای قبلی، توقع ایشان این است که باید در مجلس مولودی خوانی و یا عزاداری اهلبیت دو وجههی عاطفی- احساسی و وجههی تبیینی- فکری و آموزشی باهم به پرواز در بیاید. البته وجههی اول چون کار سادهتری است در همه جا انجام میشود، اما وجههی دوم تبیین میخواهد. ببینید خود ایشان در همین دیدار از دعای حضرت فاطمه سلاماللهعلیها برای دیگران چه استنباط فوقالعاده زیبایی در رابطه با همبستگیهای اجتماعی، در رابطه با کمک به دیگران، در رابطه با مقاومت در مقابل هجمههای دشمن فرمودند. بهنظر میرسد این جنس استنباطها هنوز طراز خودش را در مجالس ما پیدا نکرده است.
اشک در مجالس اهل بیت علیهمالسلام و شهدا انسانساز است و موجب زندهشدن میشود. اما این اشک امروز تجلّیهای متفاوتی دارد و عزم میسازد و موجب حرکت و پویایی میشود. ولی رسانههای غربی برای نشاندادن میزان افسردگی ما، آن را به گریه و مجالس عزاداری آلاللّه ارجاع میدهند. بهنظر شما مخاطب چگونه باید این موضوع را تحلیل و تفکیک بکند؟
ببینید رهبر انقلاب به خلائی اشاره کردند که هم از جنس شادی و هم از جنس گریه در جامعهی غربی است. ممکن است در ظاهر ببینید که جامعهی غربی هم گریه و هم شادی داشته باشند، و شاید مجالس شادی و تکنولوژی که برای آنها طراحی کردند هم کم نباشد. ولی ما اینجا در رابطه با یک جنس شادی دیگری صحبت میکنیم که شادیهای مصطلح دستساز بشر را نفی نمیکند. اما چون به معنویت اتصال دارد، درونیتر و پایدارتر است. صاحبنظرهای غربی هم به اینها اشاره کردهاند. بهعنوان مثال در جامعهشناسی دورکیم دقیقاً به همین نگاه میکند، اما از منظر کارکردگرایی به آن نگاه میکند و آن را تقلیل میدهد و میگوید که مؤمنین پس از غمهایشان شادترند.
ما آن اشکی را میخواهیم که به تعبیر آقا منجر به موشک میشود، یعنی اشکی که منجر به عملیات میشود. من ریشهی اینها را عرض کنم. اشکی که انقلاب اسلامی را بهوجود آورده، چون مضمون حماسه هم در آن تزریق شد، در مجالس عزا متوجه میشویم که عزا را برای عزا و گریه نمیخواهیم و این پایان کار نیست، بلکه ما آن را برای عملیات و حماسه میخواهیم. چه حماسهای بزرگتر از همبستگی اجتماعی. ببینید ایجاد سبک زندگی حرف نویی دربارهی مجالس مداحی ما است. ما چگونه میتوانیم سبک زندگی را احیا کنیم؟ کمک به دیگران و صدقه را قبلاً هم رهبر انقلاب به کار بردهاند. اما ما باید به مجالس عزا و شادی خود وجههی تبیینی و وجههی حماسی را اضافه کنیم تا انشاءالله حرکتی ایجاد شود.