بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره ۲۰۰۰ شهید استان بوشهر
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز و دوستان مکرّم از استان مبارز و خوشنام بوشهر. همین طور که آقایان اشاره کردند -هم جناب آقای امام جمعهی محترم، هم جناب آقای استاندار، هم جناب فرماندهی سپاه- استان بوشهر سرشار از افتخارات نظامی است؛ حقیقتاً همین جور است. [آنجا] نقطهی حسّاسی است و تهدید دشمنان به ایران هم تا سالهای طولانی از حضور استعمار در این منطقه، خیلی اوقات متوجّه بوشهر بوده. آن وقتی که در طرف شرق کشور نیروهای ایرانی مشغول مبارزه بودند و بعضی از نقاطِ از دسترفتهِی کشور را میخواستند برگردانند، انگلیسها پیغام دادند که اگر شما اینجا حرکت کنید، ما در بوشهر نیرو پیاده میکنیم؛ اینها هم برای خاطر بوشهر رها کردند. یعنی بوشهر همیشه در معرض یک چنین تهاجماتی قرار داشته و همیشه هم با قدرت ایستاده که حالا در این بیانات خیلی خوب و جامعِ جناب آقای بوشهری، امام جمعهی محترم، این معنا توضیح داده شد؛ من خواهش میکنم این مطالبی را که شما گفتید منتشر کنید تا همه بدانند، بفهمند؛ اینها بسیار خوب است.
رهبری علما هم [در بوشهر] قطعی است؛ مرحوم آقا سیّدعبدالله بلادی جزو عناصر بسیار مؤثّر بوده؛ بعد هم مرحوم رئیسعلی دلواری که خب دیگر مقامش واضح و آشکار است. بقیّهی شهدای عزیز این منطقه هم همین جور؛ [در مورد] همین شهید نادر مهدوی که [شما] آقایان چند بار اسمش را اینجا آوردید، کسی از دوستان ما که وارد در این موضوعات است میگفت اگر ایشان متعلّق به کمونیستها بود، یک چگوارا از او درست میکردند؛ یعنی [یک] چهرهی بینالمللی مبارز. این جوان کمسال یک چهرهی این جوری دارد: حضورش در منطقهِی خلیج فارس، آن درگیریاش با آمریکاییها، بعد هم دستگیری و شکنجه و شهادتش؛ یعنی یک شخصیّتهای اینجوریای در بوشهر هستند. یا همین شهید ابوتراب عاشوری که ایشان(۲) اسم آوردند که قبل از تشکیل جمهوری اسلامی به شهادت رسید؛ ایشان در حین مبارزات به شهادت رسیده. یعنی این مبارزه در آنجا آنچنان گرم و گیرا و فعّال بوده که یک روحانی محترمی مثل شهید عاشوری در آنجا در خلال این مبارزات به شهادت میرسد؛ اینها علامتهای خوبی است؛ اینها نشاندهندهی یک عمق در فهم انقلابی و فهم جهادی اسلام در این منطقه است؛ نشاندهندهی یک چنین چیزی است. یعنی پیدا است که آنچه در این منطقه نسبت به جهاد و مبارزه و دفاع از اسلام و دفاع از کشور و مانند اینها وجود دارد، صِرفِ یک احساسات سطحی و زودگذر نیست؛ بلکه عمیق است؛ چون در نسلهای متوالی تکرار شده و به وسیلهی اشخاص برجسته و بزرگ و کارهای بزرگ انجام گرفته.
من اینجا اسم دو سه نفر از این شهدا را یادداشت کردهام؛ [مثلاً] همین شهید صادق گنجی که اشاره کردند که در لاهور به شهادت رسید؛ خب اینها واقعاً خیلی برجسته است؛ یعنی در محیط فرهنگی، در محیط نظامی، در محیطهای گوناگون یک شخصیّتهای برجستهی اینجوری وجود داشتهاند؛ خب اینها سرمایهاند. آنچه من به عنوان توصیه عرض میکنم [این است که] این کارهایی که ذکر شد -[مثل] سردیس و تندیس و جلسه و تشکیلات و مانند اینها- کارهای خیلی خوبی است، منتها کاری کنید که یاد این شهدا، یاد این اشخاص، این شخصیّتها در ذهن نسلهای جدید ماندگار بشود. شما الان ملاحظه کنید مثلاً رئیسعلی دلواری، آدم به این عظمت، آدم کمی که نیست، در بین نسل جوان ما چند درصد او را میشناسند؟ چند درصد اسم او را شنیدهاند؟ این مهم نیست برای ما که یک شخصیّت مبارز، مجاهد، مدافع از حریم کشور را که با آن شرایط دشوارِ آن وقت، با آن تنگدستیای که او و رفقایش داشتند، این جور مبارزه کند، این جور دشمن را به ستوه بیاورد -که رئیسعلی دلواری واقعاً انگلیسها را به ستوه آورد- و بالاخره با خیانت بعضی از خودیها به شهادت برسد نشناسیم؟ آیا شایستهی این نیست که الان در کشور تا شما میگویید رئیسعلی دلواری، همهی آن کسانی که در هر منطقهای از کشور هستند بدانند که این آدم کیست و بشناسند؟ این جور چیزی نیست؛ مثلاً اسم فلان بازیکن فوتبالِ فلان کشور را همهی بچّهها میدانند، اسم رئیسعلی دلواری را نمیدانند، اسم نادر مهدوی اصلاً به گوششان نرسیده، خبر ندارند؛ کاری باید کرد تا این نامها زنده بمانند؛ اینها الگو هستند.
مثلاً فرض کنید روی کتابچههای بچّهها، دفترهای بچّهها، روی پشت جلد کتابها، در خود کتابهای درسی، روی لباسها، عکس اینها، خصوصیّت اینها، اسم اینها [چاپ و] نوشته بشود. این مخصوص شما هم نیست؛ شما هم باید [این کار را] بکنید، امّا دستگاههای تبلیغاتی کشور در همه جا، بخصوص در مراکز حسّاس و مهم بایست تلاش کنند این فکر جهاد را با شاخص کردن چهرههای بزرگ جهادی گسترش بدهند و عمق ببخشند. بنابراین کار، کار بسیار مهمّی است.
بایستی کاری کنیم که مردم احساس کنند که دنبالهی راه اینها، راه نجات است؛ کما اینکه همین هم هست. اگر چنانچه یک کشوری که نفت دارد، معدن دارد، امکانات گوناگون دارد، جایگاه حسّاس جغرافیایی دارد، تنوّع عظیم اقلیمی دارد -مثل کشور ما با هشتاد میلیون جمعیّت- که مورد طمع قدرتها است، نتواند از خودش دفاع کند، نتواند جهاد کند، نتواند تواناییهای خودش را بُروز بدهد و خودش را اداره کند، خب عزّت او، حیثیّت او پایکوب خواهد شد، لگدکوب خواهد شد. ما باید بتوانیم این روحیه را در همه گسترش بدهیم که بِایستند؛ کما اینکه خوشبختانه امروز به برکت انقلاب، ملّت ایران ایستاده است، امّا باید اینها را برای آینده نهادینه کرد تا راه جهاد، راه ایستادگی، راه مقاومت، راه قطعی نسلهای پیدرپی قرار بگیرد. همان طور که در قرآن کریم در سورهی حمد که هر روز تکرار میکنیم، میگوییم «اٍّهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم»،(۳) این «اَنعَمتَ عَلَیهِم» همین شهدایند دیگر؛ یکی از مصادیق بزرگ شهدا «اُولئکَ مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبِیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصٰلِحین»(۴) [هستند؛] اینها جزو «اَنعَمتَ عَلَیهِم» هستند.
البتّه «اَنعَمتَ عَلَیهِم» هم دو جور هستند: یک جور «اَنعَمتَ عَلَیهِم»ی که بعد، ناشکری میکنند، دچار کفران نعمت میشوند مثل بنیاسرائیل -بنیاسرائیل هم جزو «اَنعَمتَ عَلَیهِم» بودند، امّا ناشکری کردند و «غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم»(۵) شدند- یک عدّه هم نه، «اَنعَمتَ عَلَیهِم»ی هستند که «غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِم وَ لَا الضّالّین»(۶) هستند که نه مغضوب واقع شدند، نه گمراه شدند؛ شهدای ما از این قبیلند؛ [چون] شهید از دنیا رفتهاند؛ پس راه اینها را ما بایستی دنبال کنیم و یاد بگیریم و استفاده کنیم و این را به نسلهای گوناگون تعلیم بدهیم.
انشاءالله که موفّق و مؤیّد باشید. جلسه را خوب برگزار کنید و این جلسه سرآغاز حرکت باشد، نه پایان حرکت؛ به مردم بوشهر هم سلام ما را در نمازجمعه انشاءالله برسانید.
والسّلام علیکم و رحمةالله
۲) سردار علی رزمجو
۳) سورهی حمد، آیهی ۶ و بخشی از آیهی ۷؛ « به راه راست ما را راهبر باش؛ راه آنهایى که برخوردارشان کردهاى ...»
۴) سورهی نساء، بخشی از آیهی ۶۹؛ «... در زمره کسانى خواهند بود که خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند ...»
۵) از جمله سورهی فتح، آیهی ۶؛ «... خدا بر ایشان خشم نموده ...»
۶) سورهی حمد، بخشی از آیهی ۷؛ «... همانان که نه درخور خشمند و نه گمگشتگان.»