کرامت زن چطور رعایت میشود؟
در حوزهی زنان و خانواده چه قوانینی در مجلس تصویب شده است؟
قوانین مستحکم و خوبی برای حمایت از خانواده (زن، مرد و فرزند) تصویب شده است برای اینکه هیچ یک اعضای خانواده مورد ظلم قرار نگیرند. اما مهم نوشتن قانون نیست، مهم اجرای آن است. ما قوانین زیادی نوشتهایم که اجرا نمیشوند؛ مثلا قانون تسهیل ازدواج که به ازدواج ساده کمک میکند، حدود ۱۳ سال پیش نوشته شده و بودجه میگیرد، اما قدم از قدم برداشته نشدهاست.
دستگاههای نظارتی باید وارد شوند و مشخص کنند چرا یک قانون بودجه میگیرد، اما اجرا نمیشود! مجلس باید از قانونی که خودش نوشته، حمایت کند و سؤال کند که چرا قانون اجرا نمیشود. درست نیست که قانون تصویب کنیم و بودجه تخصیص بدهیم، اما دستگاههای موظف، از اجرای آن قانون طفره بروند، ما هم بیاعتنا از کنارشان بگذریم. باید نظارت و بازخواست شوند.
بههمین خاطر برای مجلس باید افرادی را انتخاب کنیم که بر مشکلات مردم اشراف دارند و میخواهند این مشکلات را حل کنند. باید دقت کنیم که چقدر توانمندی دارند و چقدر حاضرند خودشان را فدا کنند تا مردم را به حق خود برسانند
شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز یک نهاد نظارتی است و مصوباتش به منزلهی قانون است. نهادهایی که قانون را اجرا نمیکنند باید از شورای عالی انقلاب فرهنگی (که رئیس آن، رئیسجمهور است) تذکر بگیرند. اما این اتفاق نمیافتد!
بعضی قوانین هم به نفع خانواده نیستند. مثل قانون تنظیم خانواده. از سال ۱۳۷۲ نرخ جمعیتی ما به حد مناسب رسید؛ مجلس میگوید این قانون برداشته شده ولی هنوز این قانون در حال اجراست و بودجه میگیرد.
از سؤال در مورد قوانین حوزهی زنان، به بحث انتخابات رسیدیم؛ ببینید چقدر این زنجیره به هم پیوسته و مهم است. برای حمایت قانونی صحیح از خانواده باید به افرادی رأی بدهیم که اشراف داشته باشند و قانون را بشناسند؛ برای پر کردن خلأهای قانونی، به نوشتن قوانینی متوسل نشوند که بعدها مردم، بیشتر دچار مشکل شوند. بعضی از قوانین ما ظاهرا حمایتی هستند، اما در واقع باعث آسیبهای بیشتر به خانواده میشوند.
هیچکس منکر این نیست که زنان نباید کتک بخورند، اما راهحل برداشتن اجازهی همسر است؟! راهحل درست این است که با استفاده از قانون، طوری مردان را متقاعد کنیم که حقوق زنان را رعایت کنند، بدون اینکه به هویت و جایگاه خودشان در خانواده لطمهای وارد شود.
مثال دیگر، قانون مهریه است که مقرر شده برای اینکه زن به مهریهاش برسد، مرد باید تا زندان هم برود. این قانون چه مشکلاتی ایجاد میکند؟ اولا وقتی مرد به زندان برود، خانواده از هم میپاشد و زن همسرش را از دست میدهد. ثانیا زن به تمام مهریهاش نمیرسد و تنها مقداری از آن را، آن هم بهصورت قسطی میگیرد. ثالثا زندگیاش متلاشی میشود. در حالی که مهریه حق قانونی و شرعی زن است، اگر مرد مهریهی همسرش را نپردازد در قیامت بهعنوان «دزد» مجازات میشود. به جای اینکه با چنین قانونی زن را از مهریهاش محروم و خانواده را متلاشی کنیم، باید قوانین درستی جایگزین کنیم.
برای اینکه زن به مهریهاش برسد و خانواده از هم نپاشد، پیشنهاد دادیم قانونی تصویب شود که زمانی که مرد خواست ملک یا ماشین بخرد، آن را (یا بخشی از آن را) به نام همسرش سند بزند. این قانون باعث میشود زن به همسرش کمک کند تا درآمد بیشتری داشته باشد.
قوانین ارائهشده برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و کودکان، متأسفانه از دیدگاههای فمینیستی نشأت میگیرند. غربیها از این دست قوانین، زیاد داشتهاند. قوانین حمایت از کودکان در اروپا و آمریکا اجرا میشود، ولی چرا هنوز آمار کتک خوردن بچهها در این مناطق بیداد میکند؟!
آیا اشتغال زنان، به خانواده آسیب میزند؟
مگر میشود زنان مشغول به کار نباشند؟ مگر میشود معلم یا پزشک زن نداشته باشیم؟! مگر میشود در هر شغلی زن نداشته باشیم؟! پنجاه درصد جامعه را زنان تشکیل میدهند، نمیتوانیم اشتغال آنان را نادیده بگیریم. اما وقتی شغل را از مرد میگیریم و به زنان میدهیم، ترکیب خانواده را به هم میزنیم.
ما موردی را در مشاورههایمان داشتیم که زن در سرما و گرما، صبح زود بچه را به مهدکودک تحویل میداد، بعد از یک کار تماموقت روزانه، با استرس زیاد وارد خانه میشد، باید تازه به خانه، همسر و فرزندش رسیدگی میکرد و...؛ شوهرش به او گفته بود «پول توجیبی که به من میدهی کم است!». خانم گفته بود «من بیشتر از این در توانم نیست!». مرد گفته بود «این را به کسی بگو که کار را از من میگیرد و به تو میدهد!». خانم گفته بود «چرا این مقدار پول برایت کم است؟». مرد جواب داده بود «چون خانمی که با من دوست شده، حاضر نیست به رستورانی بیاید که تو همیشه میآمدی!».
چه نهادهایی میتوانند در حوزهی زنان و خانواده، قانون وضع کنند؟
وقتی مشکلی در کشور دیده میشود، میتوانیم لایحه به مجلس ارائه دهیم. مثلا ثبتاحوال گزارش میدهد که آمار طلاق در حال افزایش است. نهادهایی که به خانواده مربوطند، باید اتاقهای اندیشهورز تشکیل دهند و برای حل مشکلات این بخش، فکر و چارهسازی کنند. مثلا دستگاههای دولتی که درگیر بحث خانواده و آسیبهای اجتماعی هستند باید بررسی کنند که چرا آمار طلاق در شمیرانات در مقایسه با شهر ری، اختلاف فاحشی دارد.
اما شورای فرهنگی اجتماعی زنان هم (که یک نهاد نظارتی است) میتواند مصوبه بنویسد. اتفاقا دست این شورا بازتر هم هست، چون سران سه قوه در شورای عالی انقلاب فرهنگی عضو هستند و حضور دارند.
قوهی قضاییه، نقش مشورتی دارد و نمیتواند به تنهایی قانون تصویب کند. مثلا مشکلات و آمار قضایی در مورد طلاق را به مجلس گزارش میدهد و وظیفهی پیشگیری از افزایش نرخ طلاق را بر عهده دارد.
چرا جنبشهای فمینیستی تنها به حقوق پیش پا افتاده و ظاهری زنان (مثلا رفتن به ورزشگاه) میپردازند، اما در مورد حقوق اساسی (مثلا در مورد کاهش ساعت کاری زنان، افزایش مرخصی زایمان و...) هیچ مطالبهای بیان نمیکنند؟
بنده این جنبشها را جنبشهای فمینیستی طرفدار حقوق زنان نمیدانم. فرض کنیم زنان را هم به ورزشگاه فرستادیم، آیا مشکلات او را حل کردیم؟! وقتی همسر یا پدر او بیکار است و نمیتواند یک جفت کفش برای خودش بخرد، با پای برهنه میخواهد به ورزشگاه برود؟ اینگونه جنبشها به اولویت مشکلات زنان نمیپردازند و اساسا طرفدار حقوق زنان نیستند. اصلا بلد نیستند طرفدار حقوق زنان باشند. این کارها متأسفانه کپی کارهای غربیهاست، اما کپی غیرمنصفانه! یعنی ای کاش تمام کارهای غرب را در حوزهی زنان کپی میکردیم. کاش ورزشگاه مناسب و سالم میساختیم، بعد زنان را به آنجا فرامیخواندیم؛ کاش از مرخصیهای دو ساله که برای زایمان به زنان میدهند الگو میگرفتیم؛ کاش از حمایتشان برای فرزندآوری تقلید میکردیم و... .
این جنبشها اگر میخواهند برای زنان کاری بکنند، مرخصی زایمان را ۶ ماه افزایش بدهند! در کشورهای اروپایی قوانینی برای کمک به زنان شاغل وضع شده است که ایشان را به فرزندآوری ترغیب میکند. مثلا زنان میتوانند دو سال (و حتی در بعضی از کشورها، بیشتر از دو سال) مرخصی زایمان بگیرند، و خیالشان راحت باشد که در این مدت شغلشان را از دست نمیدهند.
در بعضی کشورها زنان میتوانند برای زایمان، سه سال مرخصی بدون حقوق بگیرند و در این مدت به او حق نگهداری از فرزند میدهند تا با طیب خاطر، فرزندش را بزرگ کند. اگر مادر نخواست خودش از کودکش مراقبت کند و لازم دانست به کارش برگردد، اولویت بعدی مادربزرگ، خاله یا عمهی کودک است که اگر یکی از آنها نگهداری از کودک را بپذیرند، این پول را به او میدهند؛ در واقع گزینهی اول برای نگهداری از کودک، هرگز مهد کودک نیست! اگر میخواهید غرب را کپی کنید، این نکاتش را کپی کنید. چرا فقط خرابکاریها و آسیبهایش را کپی میکنید؟
رهبر انقلاب در مورد نقشهای مختلف زنان فرمودهاند: «ما بهعنوان حکومت اصلی، باید شرایطی را ایجاد کنیم که هیچ زنی مجبور نباشد بین نقش خود در خانواده و نقش اجتماعی و علمی خود، یکی را انتخاب کند.». نظرتان در مورد این جمله چیست؟
این جملهی رهبر عزیزمان، بسیار حکیمانه است. مثلا یک خانم پزشک، حتی اگر مادر باشد، نمیتواند از شغلش دست بکشد؛ اگر هم خودش تمایل داشته باشد، باز اجحاف در حق جامعه است؛ چون او برای معالجهی زنان جامعه تربیت شده است. اگر قوانینی ننویسیم که این خانم بتواند در عین نگهداری از کودکش، شغلش را هم داشته باشد، به این خانم ظلم کردهایم. مثلا باید در نظر داشته باشیم که این خانم پزشک نمیتواند مثل یک آقای پزشک، سر ساعت مشخص و شیفتهای تعیینشده حضور داشته باشد. پس باید تعداد بیشتری پزشک خانم تربیت کنیم، چون ایشان دو مسئولیت دارند! بچه خصوصا در سالهای ابتدایی بسیار به مادر نیاز دارد؛ بچهای که در دامن مادر بزرگ نشود، بعدها وقتی وارد کارهای خلاف و بزهکاری شد، باید آنجا بودجه صرف کنیم تا اصلاحش کنیم. پس نباید کمبود بودجه را بهانه کنیم.
این جمله مثل یک رسالهی حقوقی چندبعدی است که هم حق خانم را دیده است که نتیجهی سالها مطالعه و زحمتش هدر نرود، هم حق فرزند و خانوادهاش دیده شده که از نبود مادر آسیب نبیند، و هم حق جامعه را در نظر گرفته که از تخصص نیرویی که تربیت کرده محروم نشود. چون زن موظف است همسری کند، فرزندپروری کند، خودسازی کند و نیز در جامعه حضور داشته باشد، نمیتواند یکی را نادیده بگیرد یا فدای دیگری کند. باید برای این چهار مسئولیت که در هر روز دارد، فرصت مناسب در اختیارش بگذاریم. و این وظیفه، برعهدهی قانون است!
در این صورت بهرهوری شغلی خانمها بالا میرود، بنیان خانواده محکم میشود، آرامش در خانواده جاری میشود، آمار طلاق پایین میآید، بچهها بهتر تربیت میشوند و... . اینها خانواده را نجات میدهد و به تبع خانواده، جامعه هم نجات پیدا میکند.
آیا قوانینی داریم که از زنان خانهدار حمایت کند؟
در اسلام چنین قوانینی داریم، اما در قانون اساسی کشورمان متأسفانه خیر. باید این قوانین را تصویب کنیم. چون خانم خانهدار هم از صبح تا شب در خانه مشغول کار است، با کسی که بیرون از خانه کار میکند، چه فرقی دارد؟ اگر خانمها بابت خانهداری حقوق بگیرند، در صورتی که الزامی به حضورشان در جامعه نباشد (مثلا شغلی داشته باشند که یک آقا هم بتواند آن را انجام بدهد)، ترجیح میدهند با آرامش، در خانه، کنار فرزندانشان بمانند.
این تدابیر به این دلیل اندیشیده شده که زن صرفاً برای کسب درآمد از خانه خارج نشود. این پول را هم همسرش (که نزدیکترین و امنترین فرد زندگی اوست) به او میپردازد تا مورد سوءاستفاده افراد خارج از خانه قرار نگیرد.
اگر همهی این حقوق به زن پرداخت شود، به علاوهی یکهشتم مال همسرش و ارث از والدین، پشتوانهی کلانی برای او ایجاد میشود که دیگر نگران نداشتن درآمد و خدای ناکرده نداشتن سرپرست نباشد.
اگر این قانون را تصویب کنیم، آمار طلاق را کاهش میدهیم. دلیل بسیاری از طلاقها، طلاق عاطفی است. خانم شاغلی که از ۷ صبح تا ۷ شب بیرون از خانه است و خسته به خانه برمیگردد، دیگر برای همسر و فرزندش انرژی ندارد.
اگر دولت بودجه ندارد که ساعات خانهداری زنان را برایشان شغل حساب کند و مشمول حقوق شود، بنده پیشنهاد میدهم همهی زنان خانوار بیمه شوند. هر ماه مبلغ کمی از حقوق مرد را برای بیمهی زن کسر کنند و نهایتا حقوق بازنشستگی به او بدهند.
در مورد کرامت و مقام کرامت انسانی زن در حوزهی خانواده بفرمایید.
رهبر انقلاب در این مورد خیلی خوب بحث کردهاند و فرمودهاند «کرامت مادر باید در خانواده حفظ شود.» و این امر اتفاق نمیافتد مگر اینکه پدر خانواده، کرامت همسرش را رعایت کند. خدا در قرآن میفرماید وقتی ما چیزی را به انسان میدهیم، احساس میکند برایش کرامت قائل شدهایم و وقتی چیزی را از او میگیریم میگوید «به من توهین شد». کرامت یک امر ذاتی است، همه دوست دارند کرامت داشته باشند. حتی انسان از خدا توقع دارد مرتب او را کرامت کند.
اگر زنان جامعهای کرامت نداشته باشند، چه میشود؟ مصداق «ذات نایافته از هستیبخش، کِی تواند که شود هستیبخش؟». وقتی یک مادر، خودش کرامت نداشته باشد، چطور میتواند فرزندش را عزتمند و باکرامت تربیت کند؟ وقتی کرامت باشد، هویت و عزت هم هست. وقتی مادری در بستر خانواده، عزت داشته باشد، آن عزت را به فرزندانش هم (که تحت تربیت او هستند) تزریق میکند.
جهان امروز برای زن کرامت قائل نیست. ما جهان امروز را نقد میکنیم که خطاهایش را کپی نکنیم؛ برای اینکه جایی که دیگران در حال سقوط هستند، ما هم دچار همان سقوط نشویم.
کرامت زن چطور رعایت میشود؟ اگر زن فقط به دلیل ویژگیهای ظاهری مورد نگاه مضاعف دیگران قرار بگیرد، کرامت او زیر سؤال رفته است. وقتی اندیشه، فرهیختگی، هنر، دانش و... زن صفر باشد، ظاهر او حرف میزند، هویتش زیر سؤال میرود و با عاطفهی قوی او بازی میشود. وقتی طوری در جامعه حاضر شود که نگاههای موقت و سطحی به او زیاد میشود، ارزش واقعی خود را فراموش میکند و فکر میکند ارزشش در همین حد است. چنین فردی در تنهایی و خلوت خود، میگوید «من کجا هستم؟! به من اهانت شده!».
زن به نگاه مهربانِ پناهگاه عاطفی محرم خود (همسرش) نیازمند است و این، باعث کسر شأن او نیست. اما وقتی کرامت زن شکسته میشود که این نیاز را به فضای نامحرم میبریم. در حالی که باید درب به روی نامحرم بسته باشد. وقتی زن را به دلیل ظاهر و نوع لباسش، در جامعه به ابزار تبدیل میکنیم و میگوییم «حالا تو آزادی!»، مثل همان فعالیتهای فمینیستی است که در ظاهر به نفع زنان، اما در واقع به ضرر آنها کار میکنند. وقتی اندیشهاش را از او میگیریم و او را بر روی پوشش متمرکز میکنیم، کرامت او را خدشهدار کردهایم.
وقتی خانواده بشکند، جامعه دچار اضمحلال میشود. پس برای نجات جامعه، هفتهی کرامت را به سالهای سال کرامت تبدیل کنیم.