1398/09/07
سرمقاله خط حزبالله ۲۱۲
دشمن، تو دهنی خورد...
درحالیکه آشوبهای عراق و لبنان چندین هفته است که ادامه دارد، آشوبهای ایران ظرف چند روز خاتمه یافت. خط حزبالله علت آن را بررسی میکند.
اوائل مهرماه امسال، روزنامهی لبنانی «الاخبار» گزارشی را منتشر کرد که موضوع آن افشای طرح جدید آمریکاییها و سعودیها بهمنظور ایجاد «آشوب» در ایران بود. این طرح البته بخشی از یک طرح کلیتر به نام «چارچوب شراکت راهبردی قرن بیستویکم بین ایالات متحده و پادشاهی عربی سعودی» بود که در جریان سفر ترامپ به ریاض، در بهار ۹۶ مطرح شده بود. در مقدمهی این طرح چنین آمده: «این سند، اهداف مذکور در طرح پیشنهادی پادشاهی عربی سعودی را در چارچوب اجرای شراکت راهبردی قرن بیستویکم بین ایالات متحده و عربستان سعودی را با ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن به تفصیل بیان میکند، بهطوریکه به تحقق برنامهی انتخاباتی رئیسجمهور دونالد ترامپ منجر شود».
طرح عنکبوت و نمرود، برای ناامنسازی ایران
طبق گزارش الاخبار، این سند دارای دو طرح موازی برای مقابله با ایران به نامهای «عنکبوت» و «نمرود» بود. هدف نهایی اما یک چیز بود: بیثبات کردن و ناامنسازی فضای داخل ایران تا پایینترین حد ممکن، و به موازات آن، تلاش برای تبدیل کردن ایران به یک رژیم مطیع و وابسته. الاخبار در ادامه مینویسد که سه هدف بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت برای آن در نظر گرفته شده است: در بلندمدت هدف اصلی تغییر نظام است، در میانمدت بیثبات کردن کشور، و در کوتاهمدت که سقف آن دوازده ماه در نظر گرفته شده است، «ارسال پیام به سران رژیم ایران است مبنی بر اینکه تاوان دخالتهایشان در منطقه را خواهند داد.»
مطابق این طرح، دو اقدام ملموس و اساسی باید علیه ایران انجام بگیرد: اول «فشار اقتصادی بر مردم ایران»، که شامل تضعیف اقتصاد داخلی، افزایش تورم، بیکاری، رکود، گرانی و... است، و دوم «فشار سیاسی بر نظام سیاسی ایران» از طریق سلب مشروعیت از آن در داخل کشور، با توسل به راههای گوناگون.
آشوبهایی که هفتهی گذشته در کشور انجام شد، در حقیقت بخشی از پروژهی مذکور بود که اگرچه شروع آن از عراق و لبنان بود، اما قرار بود بهمانند زنجیرهای بههم پیوسته، به ایران رسیده و کار را یکسره کند. دشمن که مترصد ایجاد فضایی برای کشاندن آشوبها به ایران بود، به محض اعلام خبر طرح سهمیهبندی بنزین، از ظهر جمعه در نقاطی محدود درگیری آغاز شد و به سرعت در روز شنبه بخشهای زیادی از کشور را فرا گرفت. توطئهی طراحیشده میتوانست ایران را هم مانند عراق و لبنان تا چندین هفته به درازا بکشاند. اما چرا اینگونه نشد؟ چرا توطئهای با این ابعاد پیچیده، ظرف چند روز برچیده شد؟ بیتردید دو علت اساسی دارد:
اول نقش بیبدیل مدیریت رهبر انقلاب
کمتر از ۲۴ ساعت از وقوع آشوب در ایران، رهبر انقلاب شجاعانه وارد میدان شدند و برخلاف تحلیل بسیاری از افراد و جریانهای سیاسی- اجتماعی، حمایت خود را از مصوبهی سران قوا اعلام کردند. اگر غیر از این بود، و این پیام به آشوبگران مخابره میشد که بین حاکمیت سیاسی، دوگانگی وجود دارد، بیتردید دامنهی اغتشاشات و آشوبها تا همین امروز ادامه یافته بود. در هر کشوری که تصویر اختلاف و تفرقه میان حاکمیت بازنمایی شد، فضا برای ایجاد آشوب توسط اغتشاشگران بیشتر فراهم شده است.
آنان به خوبی دریافتند که مسئولان کشورشان دارای صدای واحد نیستند و میتوانند از این شرایط استفاده کنند. رهبر انقلاب اما با هوشیاری و بصیرت کامل از شرایط بهوجود آمده، تصویر «حاکمیت یکپارچه» را به آشوبگران داخلی، و البته رهبران اصلی آشوب در خارج از کشور نشان دادند و همین هم موجب شد، که تنها یک روز بعد از اعلام این موضع، از جمعیت اغتشاشگران به طرز قابل ملاحظهای کاسته شود.
دوم، حضور به موقع مردم در میدان
اگر رهبر انقلاب، اقدامات خود را به نحو احسن انجام میدادند اما مردم، برای دفاع از نظام به میدان نمیآمدند، باز هم یقینا این آشوب، به این زودیها تمام نمیشد. در حقیقت حضور هوشمندانه و به موقع مردم، مکمل رفتار شجاعانهی رهبر انقلاب بود. گرچه این موضوع اتفاق جدیدی نیست و افکار عمومی جهان، بارها در صحنههای مختلف چون آشوب دیماه ۹۶ و فتنههای ۷۸ و ۸۸ آن را دیده است، اما به تعبیر رهبر انقلاب، این ماجرا بار دیگر قدرت و عظمت مردم ایران را نشان داد: «بنده اصرار دارم که همهی آحاد ملّت به این اقتدار و عظمتِ خودشان توجّه داشته باشند. یک توطئهی عمیقِ وسیعِ بسیار خطرناکی که آن همه هم پول خرجش شده بود - چقدر پول خرج کرده بودند - چقدر زحمت کشیده بودند که بتوانند در یک بزنگاهی، در یک فرصتی این حرکت تخریب و تحریق و آدمکشی و شرارت و مانند اینها را انجام بدهند و به مناسبت این قضیّهی بنزین فکر کردند که حالا این فرصت برایشان پیدا شده و لشکر خودشان را وارد میدان کردند، [لکن] این حرکت به وسیلهی مردم نابود شد. بله، نیروی انتظامی، بسیج، سپاه، دیگران در آن چند روز وارد میدان شدند و در مواجههی سخت، کار خودشان را، وظیفهی خودشان را انجام دادند، لکن کاری که ملّت در این یک هفته کردند، خیلی بالاتر بود، خیلی مهمتر بود از هر حرکت میدانی؛ [یعنی] این کاری که از زنجان و تبریز شروع شد، بعد به همهی شهرهای کشور بلکه حتّی شنیدم به بعضی از روستاها رسید، آخر هم پریروز در تهران این حرکتِ به این عظمت انجام گرفت. دشمن - آن دشمن اصلی، نه این آدمهای پست و حقیر و کوچک - یعنی استکبار جهانی، صهیونیسم جهانی، آنهایی که نشستهاند پشت مانیتورهای اساسی سیاسی خودشان و دارند دنیا را مراقبت میکنند، میفهمند که این حرکت یعنی چه؛ آنها تو دهنی میخورند، آنها وادار به عقبنشینی میشوند در مقابل حرکت عظیم ملّت ایران. خدا را سپاسگزاریم، خدا را شاکریم و از ملّت ایران سپاسگزار و شاکریم؛ و شکر این حقیر قیمتی ندارد، ارزشی ندارد، خدای متعال انشاءالله شاکر این حرکت عظیم مردمی هست و خواهد بود.» ۹۸/۹/۶
اوائل مهرماه امسال، روزنامهی لبنانی «الاخبار» گزارشی را منتشر کرد که موضوع آن افشای طرح جدید آمریکاییها و سعودیها بهمنظور ایجاد «آشوب» در ایران بود. این طرح البته بخشی از یک طرح کلیتر به نام «چارچوب شراکت راهبردی قرن بیستویکم بین ایالات متحده و پادشاهی عربی سعودی» بود که در جریان سفر ترامپ به ریاض، در بهار ۹۶ مطرح شده بود. در مقدمهی این طرح چنین آمده: «این سند، اهداف مذکور در طرح پیشنهادی پادشاهی عربی سعودی را در چارچوب اجرای شراکت راهبردی قرن بیستویکم بین ایالات متحده و عربستان سعودی را با ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن به تفصیل بیان میکند، بهطوریکه به تحقق برنامهی انتخاباتی رئیسجمهور دونالد ترامپ منجر شود».
طرح عنکبوت و نمرود، برای ناامنسازی ایران
طبق گزارش الاخبار، این سند دارای دو طرح موازی برای مقابله با ایران به نامهای «عنکبوت» و «نمرود» بود. هدف نهایی اما یک چیز بود: بیثبات کردن و ناامنسازی فضای داخل ایران تا پایینترین حد ممکن، و به موازات آن، تلاش برای تبدیل کردن ایران به یک رژیم مطیع و وابسته. الاخبار در ادامه مینویسد که سه هدف بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت برای آن در نظر گرفته شده است: در بلندمدت هدف اصلی تغییر نظام است، در میانمدت بیثبات کردن کشور، و در کوتاهمدت که سقف آن دوازده ماه در نظر گرفته شده است، «ارسال پیام به سران رژیم ایران است مبنی بر اینکه تاوان دخالتهایشان در منطقه را خواهند داد.»
مطابق این طرح، دو اقدام ملموس و اساسی باید علیه ایران انجام بگیرد: اول «فشار اقتصادی بر مردم ایران»، که شامل تضعیف اقتصاد داخلی، افزایش تورم، بیکاری، رکود، گرانی و... است، و دوم «فشار سیاسی بر نظام سیاسی ایران» از طریق سلب مشروعیت از آن در داخل کشور، با توسل به راههای گوناگون.
آشوبهایی که هفتهی گذشته در کشور انجام شد، در حقیقت بخشی از پروژهی مذکور بود که اگرچه شروع آن از عراق و لبنان بود، اما قرار بود بهمانند زنجیرهای بههم پیوسته، به ایران رسیده و کار را یکسره کند. دشمن که مترصد ایجاد فضایی برای کشاندن آشوبها به ایران بود، به محض اعلام خبر طرح سهمیهبندی بنزین، از ظهر جمعه در نقاطی محدود درگیری آغاز شد و به سرعت در روز شنبه بخشهای زیادی از کشور را فرا گرفت. توطئهی طراحیشده میتوانست ایران را هم مانند عراق و لبنان تا چندین هفته به درازا بکشاند. اما چرا اینگونه نشد؟ چرا توطئهای با این ابعاد پیچیده، ظرف چند روز برچیده شد؟ بیتردید دو علت اساسی دارد:
اول نقش بیبدیل مدیریت رهبر انقلاب
کمتر از ۲۴ ساعت از وقوع آشوب در ایران، رهبر انقلاب شجاعانه وارد میدان شدند و برخلاف تحلیل بسیاری از افراد و جریانهای سیاسی- اجتماعی، حمایت خود را از مصوبهی سران قوا اعلام کردند. اگر غیر از این بود، و این پیام به آشوبگران مخابره میشد که بین حاکمیت سیاسی، دوگانگی وجود دارد، بیتردید دامنهی اغتشاشات و آشوبها تا همین امروز ادامه یافته بود. در هر کشوری که تصویر اختلاف و تفرقه میان حاکمیت بازنمایی شد، فضا برای ایجاد آشوب توسط اغتشاشگران بیشتر فراهم شده است.
آنان به خوبی دریافتند که مسئولان کشورشان دارای صدای واحد نیستند و میتوانند از این شرایط استفاده کنند. رهبر انقلاب اما با هوشیاری و بصیرت کامل از شرایط بهوجود آمده، تصویر «حاکمیت یکپارچه» را به آشوبگران داخلی، و البته رهبران اصلی آشوب در خارج از کشور نشان دادند و همین هم موجب شد، که تنها یک روز بعد از اعلام این موضع، از جمعیت اغتشاشگران به طرز قابل ملاحظهای کاسته شود.
دوم، حضور به موقع مردم در میدان
اگر رهبر انقلاب، اقدامات خود را به نحو احسن انجام میدادند اما مردم، برای دفاع از نظام به میدان نمیآمدند، باز هم یقینا این آشوب، به این زودیها تمام نمیشد. در حقیقت حضور هوشمندانه و به موقع مردم، مکمل رفتار شجاعانهی رهبر انقلاب بود. گرچه این موضوع اتفاق جدیدی نیست و افکار عمومی جهان، بارها در صحنههای مختلف چون آشوب دیماه ۹۶ و فتنههای ۷۸ و ۸۸ آن را دیده است، اما به تعبیر رهبر انقلاب، این ماجرا بار دیگر قدرت و عظمت مردم ایران را نشان داد: «بنده اصرار دارم که همهی آحاد ملّت به این اقتدار و عظمتِ خودشان توجّه داشته باشند. یک توطئهی عمیقِ وسیعِ بسیار خطرناکی که آن همه هم پول خرجش شده بود - چقدر پول خرج کرده بودند - چقدر زحمت کشیده بودند که بتوانند در یک بزنگاهی، در یک فرصتی این حرکت تخریب و تحریق و آدمکشی و شرارت و مانند اینها را انجام بدهند و به مناسبت این قضیّهی بنزین فکر کردند که حالا این فرصت برایشان پیدا شده و لشکر خودشان را وارد میدان کردند، [لکن] این حرکت به وسیلهی مردم نابود شد. بله، نیروی انتظامی، بسیج، سپاه، دیگران در آن چند روز وارد میدان شدند و در مواجههی سخت، کار خودشان را، وظیفهی خودشان را انجام دادند، لکن کاری که ملّت در این یک هفته کردند، خیلی بالاتر بود، خیلی مهمتر بود از هر حرکت میدانی؛ [یعنی] این کاری که از زنجان و تبریز شروع شد، بعد به همهی شهرهای کشور بلکه حتّی شنیدم به بعضی از روستاها رسید، آخر هم پریروز در تهران این حرکتِ به این عظمت انجام گرفت. دشمن - آن دشمن اصلی، نه این آدمهای پست و حقیر و کوچک - یعنی استکبار جهانی، صهیونیسم جهانی، آنهایی که نشستهاند پشت مانیتورهای اساسی سیاسی خودشان و دارند دنیا را مراقبت میکنند، میفهمند که این حرکت یعنی چه؛ آنها تو دهنی میخورند، آنها وادار به عقبنشینی میشوند در مقابل حرکت عظیم ملّت ایران. خدا را سپاسگزاریم، خدا را شاکریم و از ملّت ایران سپاسگزار و شاکریم؛ و شکر این حقیر قیمتی ندارد، ارزشی ندارد، خدای متعال انشاءالله شاکر این حرکت عظیم مردمی هست و خواهد بود.» ۹۸/۹/۶