• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1398/06/30
تاریخچه زیارت اربعین و روایات معصومین درباره‌ی آن

میثاق تاریخی اربعین

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif زیارت اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام) در روز اربعین یکی از علامت‌های مؤمنان برشمرده می‌شود و اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در این زمینه توصیه‌های ویژه‌ای بیان کردند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار موکب‌داران عراقی در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ فرمودند: «اربعین جهانی شد و جهانی‌تر هم خواهد شد؛ این خون حسین‌بن‌علی است که بعد از ۱۴۰۰ سال دارد میجوشد و روزبه‌روز تازه‌تر میشود، روزبه‌روز زنده‌تر میشود؛ این همان پیام عاشورا است که از حلقوم اباعبدالله و حلقوم زینب کبریٰ (سلام‌ الله ‌علیهما) در نهایت غربت و تنهایی صادر شد و امروز فضای عالم را فرا گرفته است و فرا میگیرد.»
به همین مناسبت بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت
از لحاظ روایی-تاریخی، زیارت اربعین سیدالشهدا را به طور گذرا بررسی کرده است.
 
* نگاهی به زیارت اربعین سید و سالار شهیدان
هر ساله با فرارسیدن ایام اربعین سیدالشهدا جوش و خروش توصیف‌ناپذیری در میان دوست‌داران حسینی موج می‌زند. در کشور عراق از اقصی نقاط مختلف زائران حسینی پای پیاده راهی حریم عشق می‌شوند و عاشقانی دیگر کمر ارادت به خدمت‌گزاری آنان می‌بندند. هرچه در طول سال اندوخته‌اند در طبق عشق خالصانه خود می‌گذارند و در کمال تواضع و خاکساری تقدیم ارادتمندان حسینی می‌کنند. پس از سرنگونی صدام و صدامیان این سنّت حسنه که دچار محاق تهدید و ارعاب بعثیان شده بود، دوباره جوشیدن گرفت و به همگان نشان داد حرارت این عشق مکنونه‌ی الهی در سینه‌ی مؤمنان بالله نه سردشدنی است و نه خاموشی‌پذیر.

در چند سال اخیر غریو لبیک‌گویان حسینی به کشورهای مجاور به ویژه ایران عزیزمان رسید و جمعیت‌های انبوهی از دیار سلمان فارسی خود را در صفوف زائران سید و سالار شهیدان جای دادند و میهمان میزبانان آستان حسینی شدند. حضور پرچم‌ها، چهره‌ها، رنگ‌ها و آداب و رسوم گوناگون از کشورهای مختلف پنج قارّه‌ی جهان، در مسیر راه‌پیمایی اربعین جلوه‌های زیبا، شگفت و وصف‌ناپذیری از عشق الهی حسین (سلام‌الله‌علیه) به رخ می‌کشاند که گویا تمام امواج شوم رسانه‌های سردمداران جاهلیت نوین را درمی‌نوردد و همراه آوای «حبّ الحسین یجمعنا» آبی بر آتش نمرودی‌شان می‌ریزد تا گلستان کربلا، لاله‌های خونین خود را در برابر چشم حق‌جویان عالم قرار دهد و معنای وحدت کلمه و ائتلاف شکاف‌ها و تفرقه‌ها مصداقی حقیقی یابد. «سید جواد شُبَّر» در توصیف حال و هوای جان‌فزای اربعین حسینی حدود پنجاه سال پیش می‌نویسد که در این روز شمال و جنوب عراق همدیگر را در آغوش می‌گیرند و نغمه‌ی سرودها به زبان‌های عربی، ترکی، فارسی و اردو از مواکب به گوش می‌رسد. وی جمعیّت حاضر در این اجتماع را متجاوز از یک میلیون تن تخمین می‌زند. (۱) اکنون پس از گذشت حدود پنجاه سال سخن از سیل جمعیتی افزون از بیست میلیون زائر حسینی در اربعین سید و سالار شهیدان است.
 
* زیارت، میثاقی الهی
اصل اصول دین اسلام توحید و کلمه‌ی توحید ذکر شریف «لا اله الاّ الله» است که از دو باور مهم شکل گرفته؛ نفی و طرد تمام معبودها، معشوق‌ها، و محبوب‌های عالم و بیزاری از آنها، و اثبات تنها معبود و معشوق عرصه‌ی هستی و دلبستن به او. از این رهگذر است که اولیای الهی و ائمه‌ی هدی، دین و ایمان را چیزی جز همین دو مفهومِ لازم و ملزوم هم، یاد نکردند و مکرّراً فرموده‌اند: آیا ایمان جز عشق‌ورزی و بیزاری‌جویی است؟(۲) دین همان عشق ورزیدن و عشق همان دین است. (۳) ایمان همان حبّ و بغض است.(۴) آیا دین جز محبّت است؟(۵) بنابراین یکی از مظاهر دینداری و دین‌مداری رفتار و اعمال عاشقانه‌ای است که متدینین از سَر عشق و محبت الهی انجام می‌دهند و زیارت قبور و مضاجع شریفه بی‌شک یکی از نشانه‌های ابراز محبّت و عشق‌ورزی به اولیای خدا و خداست.
یکی از مظاهر دینداری و دین‌مداری رفتار و اعمال عاشقانه‌ای است که متدینین از سَر عشق و محبت الهی انجام می‌دهند و زیارت قبور و مضاجع شریفه بی‌شک یکی از نشانه‌های ابراز محبّت و عشق‌ورزی به اولیای خدا و خداست.

در زمان حیات شریف خود امامان معصوم دوست‌داران آنها با تحمّل مشقّات بسیار مسافت‌های طولانی را طی می‌کردند تا به زیارت آن پاکان برسند و عشق خود را ابراز دارند. مثلاً وقتی امام باقر(علیه‌السّلام) پاهای چاک خورده‌ی شخصی خراسانی به نام «زیاد» را دیدند و از باب دلجویی از علت آن پرسیدند، آن شخص گفت: قربانت شوم! همه‌ی راه را با شتری پیر و لنگ آمدم و هیچ‌چیز مرا بر این کار وانداشت جز عشق و شوقی که به شما داشتم. (۶) و یا وقتی امیرالمؤمنین از مالک اشتر می‌پرسند چه باعث شد این موقع نزد من بیایی؟ پاسخ می‌دهد: عشق و شوقی که به شما داشتم. (۷) بر همین مبناست که زیارت قبور امامان معصوم نشانه‌ی پایبندی به عهد و میثاق الهی است و ثمره‌ی آن در دیار جاودانگی نیل به شفاعت آن بزرگان است. (۸) رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) افرادی را که به زیارت قبور ائمه‌ی معصومین مشرّف می‌شوند و این سرزمین‌های برجسته و ممتاز را که باغ و استراحت‌گاهی بهشتی است، آباد و محافظت می‌کنند، مخصوصین به شفاعت جناب خویش معرفی کرده‌اند و خطاب به امیرمؤمنان فرموده‌اند:

«خدا قلوب برگزیدگان خلق و بندگان خالص و زبده‌اش را سوی شما مهربان می‌کند و آنان در راه شما متحمّل خواری و اذیت می‌شوند ولی قبرهای شما را آباد می‌کنند و برای نزدیکی به خدا و ابراز عشق و علاقه به رسولش بسیار شما را زیارت می‌کنند. یا علی! اینان ... وارد حوض من خواهند شد و فردا در بهشت زائران من خواهند بود.» رسول خدا کسانی که قبرهای امامان پاک را آباد کنند و از آنها مراقبت و محافظت می‌کنند به کسانی تشبیه کرده که سلیمان پیامبر را برای ساخت بیت المقدس کمک و یاری دادند. (۹)

از میان همه‌ی این امامان پاک زیارت حسین‌بن‌علی (علیهما‌السّلام) از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردار است. همان‌طور که ابراز عشق سیدالشهدا به ساحت ربوبی کردگار هستی بی‌نظیر و خاصّ بود، زیارت این ولیّ خدا نیز ویژگی‌های بی‌نظیر و خصائص برجسته‌ای دارد. قیام و شهادت سیدالشهدا از آن جهت که نجات دهنده‌ی جهان اسلام از دو آفت و بیماری دهشتناک جهل و گمراهی بود، لذا عشق‌ورزی به آستان رفیع ابرمردی که منجی اسلام و مسلمین از تحریف و دگرگونی دین الهی بود، نه بر شیعیان که بر تمام مسلمانان جهان در طول اعصار و ازمنه، فرض و واجب است. لذا حسین‌بن‌علی (علیهما‌السّلام) نواده و فرزند رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) حق بزرگی بر گردن تمام مسلمین جهان دارد،(۱۰) چه آن‌که جریان حیات در کالبد اسلام مرهون خون پاک سیدالشهداست که در رگ‌های آن دوانیده شده است. حضور انواع اقوام، ملل، ادیان و فَرَق مختلف اسلامی در زیارت سیدالشهدا مخصوصا زیارت اربعین نشان‌دهنده‌ی این حق‌شناسی حق‌جویان جهان از زنده نگه‌داشتن پاک‌ترین معنای عشق‌ورزی یعنی اسلام عزیز است. فوائد و اثرات مثبت زیارت اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام) آن‌قدر فراوان است که شیخ جلیل القدر «ابن قولویه» در کتاب شریف «کامل‌الزیارات» فصول متعددی را مختص به زیارت سیدالشهدا قرار داده است. یکی از غُرر احادیث در این باب که دلالت بر کثرت ثواب و اجلال و بزرگداشت این زیارت دارد، روایت شریفی از امام رضا (علیه‌السّلام) است که فرمودند: هرکس قبر اباعبدالله را در شطّ فرات زیارت کند مانند کسی است که خدا را مافوق عرشش زیارت کرده است. (۱۱)
http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43496/C/13980627_1543496.jpg

* زیارت امامان معصوم از کربلا
علامه‌ی امینی در کتاب شریف «سیرتُنا و سُنَّتُنا سیرةُ نَبیِّنا و سُنَّتُه» روایات بسیاری دالّ بر اقامه‌ی عزای سیدالشهدا توسط رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) آورده و از این طریق گریه بر امام حسین (علیه‌السّلام) و زیارت تربت ایشان را یکی از سنت‌های رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) برمی‌شمرد. آمدن ۱۲ فرشته سرخ گونه و خبر دادن از شهادت حسین (علیه‌السّلام) در اولین سال میلاد حضرتش، خطبه‌ی جانسوز رسول مکرم اسلام در دومین سال میلاد اباعبدالله و ضجه و ناله‌ی صحابه در سوگ ایشان، آوردن مقداری از تربت کربلا برای پیامبر توسط جبرئیل و گریه‌ی ایشان در خانه‌ی امّ‌سلمه، سپردن تربت کربلا به امّ‌سلمه و خبر دادن به او از شهادت حسین وقتی که خاک مبدّل به خون شود، و نمونه‌های دیگر نشان‌دهنده‌ی اهمیت گریه بر اباعبدالله و زیارت تربت شریف آن امام است.
امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) وقتی همراه یارانش از کربلا گذرکردند، گریستند و یاران گرامش نیز در سوگ اباعبدالله اشک ریختند. در احوالات زین‌العابدین (علیه‌السّلام) نیز آمده که پس از شهادت اباعبدالله تا چندین سال بیابان‌نشین بودند و ناشناس به زیارت اباعبدالله و امیرالمؤمنین (علیهما‌السّلام) می‌رفتند.

امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) وقتی همراه یارانش از کربلا گذرکردند، گریستند و یاران گرامش نیز در سوگ اباعبدالله اشک ریختند.(۱۲) در احوالات زین‌العابدین (علیه‌السّلام) نیز آمده که پس از شهادت اباعبدالله تا چندین سال بیابان‌نشین بودند و ناشناس به زیارت اباعبدالله و امیرالمؤمنین (علیهما‌السّلام) می‌رفتند.(۱۳) چه بسا در همین سفرهای ناشناس و بیابان گردی‌ها امام باقر (علیه‌السّلام) نیز پدر را همراهی می‌کردند و به زیارت اباعبدالله نائل می‌آمدند.(۱۴) امام صادق (علیه‌السّلام) نیز در سفرهای متعدّدی که از مدینه به عراق داشتند قبر امیرالمؤمنین و اباعبدالله الحسین (علیهما‌السّلام) را زیارت می‌کردند.(۱۵) از امام صادق (علیه‌السّلام) به بعد خبری دال بر زیارت امامان از کربلای معلی به دست نیامد، چه بسا ائمه‌ی هدی بطور ناشناس، خود را به زیارت اباعبدالله می‌رساندند ولی از آنجا که تحت شدیدترین تدابیر حکومتی بودند، زیارت کربلا بطور علنی برایشان میسور و مقدور نبود.

* زیارت با پای پیاده
در ایام اربعین یکی از زیباترین شاه‌راه‌های عالم، مسیر نجف اشرف به کربلای معلی است که زائران بسیاری این طریق را عمودبه‌عمود پای پیاده ره می‌پویند و برخی پای برهنه مشق عشق می‌کنند. این سنّت حسنه از دیرباز در میان شیعیان مرسوم و معمول بوده و امامان برای چنین زیارتی و چنین زوّاری اثرات و مواهب بسیاری ذکر کرده‌اند. با توجه به اینکه قبر مطهّر امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در زمان امام صادق (علیه‌السّلام)، یعنی بعد از سرنگونی بنی‌امیه، افشا شد(۱۶) قاعدتاً طریق و جاده‌ای که رهنمای زائران باشد وجود نداشت. از طرف دیگر خوف و تهدید جانی برای زائران علوی و حسینی همواره امری محتمل بود، به‌ویژه زائران حسینی که در ادوار گوناگون هم مضجع شریف مورد حملات حکام مختلف از هارون عباسی(۱۷) تا متوکل قرار می‌گرفته و هم زائران با تهدیدهای شدید جانی و ناموسی مواجه بودند.(۱۸) با توجّه به این دو نکته زیارت این دو امام همام آن هم به صورت پای پیاده همراه با مخاطرات فراوانی بود، لذا درباره‌ی زیارت امیرالمؤمنین بطور پیاده فرمودند به هرگام یک حج و عمره و در برگشت هم به هرگام دو حج و عمره برای زائر ثبت می‌شود.(۱۹) فوائد و اثراتی که در اخبار اهل‌بیت(علیهم‌السّلام) برای زائر پیاده‌ی اباعبدالله ذکر شده بسیار است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱- به هرگام حسنه‌ای برای زائر نوشته می‌شود.
۲- در هرگام گناهی از گناهانش محو و پاک می‌شود.
۳- وقتی به حائر حسینی رسید، خدا او را در زمره‌ی نجات‌یافتگان ماندگار و پیروزمندانِ به آرزو رسیده می‌نویسد.
۴- پس از زیارت از جمله‌ی رستگاران قرار خواهد گرفت.
۵- رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بر او سلام و پیام می‌فرستد.
۶- از قول رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به او وعده داد می‌شود که کارت را از نو شروع کن که همه‌ی گناهان گذشته‌ات آمرزیده شد.(۲۰)
۷- در نخستین گام گناهانش آمرزیده می‌شود.
۸- به ازاء هر قدم که بر می‌دارد پاک و پاک‌تر می شود.
۹- خداوند او را خطاب قرار می‌دهد و با او مناجات می‌کند.
۱۰- دعا، درخواست و حاجت او از جانب خدا برآورده می‌شود. (۲۱)
۱۱- به ازاء هر گامی که بر می‌دارد و می‌گذارد ثواب آزادی یک برده از فزندان اسماعیل نبی برایش نوشته می‌شود. (۲۲)
۱۲- به ازاء هر گام هزار درجه بر او افزوده می‌شود و بالا می‌رود. (۲۳)
۱۳- وقتی به کربلا رسید خدا دو فرشته را موکل زائر پیاده می‌کند تا اگر سخن خیری گفت برایش بنویسند و حرف‌های دیگری که می‌زند نوشته نمی‌شود.
۱۴- موقع بازگشت از زیارت، فرشتگان با او وداع می‌کنند.
۱۵- او در میان حزب خدا و حزب رسول خدا و حزب اهل‌بیت رسول خدا قرار می‌گیرد.
۱۶- نه آتش دوزخ را به چشم می‌بیند و نه آتش طمعی به سوزاندن او خواهد داشت. (۲۴)
روز رستاخیز همه‌ی محشر آرزو دارند که از زائران حسین (علیه‌السّلام) باشند و زائران اباعبدالله بر سر سفره‌های نور نشسته و از کرامات خدا متنعم‌اند. (۲۵)

* اربعین از خصائص سیدالشهدا
فرهنگ اسلامی با عدد چهل بسیار مأنوس است و همین انس، بزرگان را واداشته تا به سنّت «اربعین نگاری» روی آورند. سخن از این ویژگی‌ها مجال دیگر می‌طلبد. کمتر کسی است که از میقات چهل شبانه‌ی موسی با خدا، بلوغ چهل ساله‌ی جسمی و عقلی انسان، بعثت رسول خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در چهل سالگی و از این دست اربعینیات نشنیده باشد. در باب سیدالشهدا و سوگواری بر ایشان و زیارت امام نیز ویژگی‌های منحصری در چهل بروز یافته که توجّه به آنها فهم علّت اربعین گرفتن برای سید و سالار شهیدان را تسهیل می‌کند.
درباره‌ی سیدالشهدا و سوگواری بر ایشان و زیارت امام نیز ویژگی‌های منحصری در چهل بروز یافته که توجّه به آنها فهم علّت اربعین گرفتن برای سید و سالار شهیدان را تسهیل می‌کند.

در گام اول باید دانست که اصل سوگواری بر سیدالشهدا از فضائل و اختصاصاتی برخوردار است که شامل ذوات مقدسه دیگر معصومین حتی اصحاب کسا نمی‌شود. در روایتی امام صادق (علیه‌السّلام) به این نکته اشاره فرموده‌اند که حضرت اباعبدالله الحسین آخرین نفر از اصحاب کساء بودند که رخت بربستن ایشان از این دنیا مانند رفتن تمام آن ذوات مقدسه از دنیاست. همچنان که وجود شریف امام حسین (علیه‌السّلام) و بقای حضرتش مانند بقای همه‌ی اصحاب کساست. اباعبدالله چون از میان خمسه‌ی طیبه آخرین فردی بودند که محضر شریف رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را درک کرده و بلاواسطه از محضرشان کسب علم کردند، حضورشان در جامعه یادآور حضور رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بود و فقدان و مصیبتشان مصیبت رسول خدا، علی مرتضی، صدیقه کبری، و امام مجتبی (علیهم‌السلام) نیز بود.(۲۶) چه بسا یکی از علت‌هایی که برای هیچ یک از ائمه معصومین غیر از اباعبدالله اربعین گرفته نمی‌شود همین نکته‌ی معرفتی در بیان شریف امام صادق (علیه‌السّلام) باشد.

در گام دوّم باید عنایت داشت یکی دیگر از خصائص اباعبدالله گریه‌ی چهل روزه‌ی آسمان بر ایشان است. این گریه هم به صورت باریدن قطراتی سرخ گون یا گرد و خاکی قرمز خود را نشان می‌داد و هم به صورت طلوع و غروب خورشید در سرخی افق. (۲۷) با این حساب اربعین سیدالشهدا آخرین روزی است که این حالت عجیب در سوگ اباعبدالله در عالم مشاهده می‌شد و احتمالاً اوضاع دنیا بعد اربعین به حال قبل برگشته باشد. وقتی برخی نقل کرده‌اند که زمین به حال مؤمنی که درگذشته تا چهل روز می‌گرید،(۲۸) چرا آسمان و زمین بر احوال سیدالشهدا فرزند رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نگریسته باشد؟ همچنین نقل شده که سر سیدالشهدا چهل منزل در مسیر کوفه به شام طی طریق کرده است و چهل نفر سر شریف آن مظلوم را در این مسیر حمل کرده‌اند، (۲۹) این می‌تواند نشانه‌ای از پیوند زیارت اباعبدالله و عدد چهل باشد.

در گام سوّم نباید از این نکته غفلت ورزید که گرچه در اصطلاح عام، اربعین و چهلم زمانی است که چهل روز از فوت شخصی گذشته باشد، و این با توجه به تمام یا نقصان ماه‌های قمری ممکن است تاریخ آن دستخوش تغییر گردد، ولی اربعین سیدالشهدا روز بیستم صفر ثبت و ضبط شده است. با توجّه به شهادت اباعبدالله در روز دهم محرم در صورتی بیستم صفر چهلم اباعبدالله خواهد بود که ماه محرم ۲۹ روزه باشد یا خود عاشورا در حساب چهلم واقع نشود. ولی هیچ‌کدام از این ملاحظات در باب اربعین سیدالشهدا لحاظ نمی‌گردد و متّفقاً همگان بیستم صفر را اربعین خوانده‌اند. این احتمالاً از اهمّیت این روز شریف باشد که بیستم صفر با هر کیفیتی که ماه قبل داشته به عنوان اربعین حسینی مورد تکریم و سوگواری قرار بگیرد.
http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/43496/C/13980627_1643496.jpg
* زیارت اربعین از منظر تاریخ
در روز بیستم صفر وقایعی در کربلا به وقوع پیوسته که مجموع آنها فضیلت این روز از جهت اقامه‌ی عزا و زیارت قبر سیدالشهدا را فزونی می‌بخشد.
۱- زیارت جابر: در کتاب «بِشارَةُ المُصطفی» تألیف «محمد بن ابی‌القاسم طبری» عالم شیعه‌ی قرن ششم (متوفی۵۲۵) آمده که جابر بن عبدالله انصاری و اصحاب و یارانش (یا جمعی از بنی‌هاشم) همراه عطیه‌ی عوفی برای زیارت سیدالشهدا وارد کربلا شدند. جابر پس از سوگواری در عزای سیدالشهدا و خواندن زیارت نامه‌ای با مضامین عالی، کربلا را ترک گفت.(۳۰) شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» ورود جابر را در روز بیستم صفر بیان می‌دارد.(۳۱) جابر از جمله کسانی است که در مدینه یا مکه قبل از خروج اباعبدالله خدمت امام رسیده(۳۲) و عاشورا در کربلا حاضر نبوده است. بنابراین از مکه یا مدینه به همراه یاران یا شاگردانش به قصد زیارت حرکت کرده و در کوفه، عطاء یا همان عطیة با ملاقات او برای زیارت اربعین به کربلا رهسپار شده است. این در حالی است که والی کوفه هنوز عبیدالله بن زیاد است که با قرار حکومت نظامی و ارعاب و تهدید کوفیان، همان‌هایی را که برای حسین‌بن‌علی (علیهما‌السّلام) نامه نوشته بودند، به کربلا فرستاد تا به دست خود پسر رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را به شهادت برسانند و جرأت نکنند پیکر چاک چاکش را به خاک بسپرند. در این خفقان دهشتناک جابر و یارانش احتمالاً وارد کوفه شدند و از آنجا برای زیارت حسین (علیه‌السّلام) به کربلا می‌آیند و این یعنی خط‌شکنی و مخالفت علنی با حکومت خونریز وقت. لذا برخی جابر را اول زائر اباعبدالله بطور ظاهر معرفی کرده‌اند.(۳۳)
دور انگاری‌هایی که برخی بزرگان درباره‌ی عدم امکان حضور اهل بیت سیدالشهدا در کربلا در روز اربعین ذکر کرده‌اند با تحقیقات مبسوط و موشکافانه‌ی علامه‌ی شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی، مُهر ابطال بر جریده‌ی خود دارد.

۲- زیارت اهل بیت در بازگشت از شام: در «مُثیرالاحزان» تألیف ابن نماء حلی، آمده خاندان اباعبدالله وقتی از کربلا می‌گذشتند جابر و جماعتی از بنی‌هاشم را دیدند که برای زیارت به کربلا آمده بودند و این دو رویداد در یک وقت واحد صورت گرفت.(۳۴) علامه‌ی مجلسی بازگشت حرم حسینی به کربلا در روز اربعین را قول مشهور می‌خواند.(۳۵) دور انگاری‌هایی که برخی بزرگان مثل علامه‌ی مجلسی و سیدبن طاووس و محدث نوری درباره‌ی عدم امکان حضور اهل بیت سیدالشهدا در کربلا روز اربعین ذکر کرده‌اند با تحقیقات مبسوط و موشکافانه‌ی علامه‌ی شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی، مُهر ابطال بر جریده‌ی خود دارد. ایشان با آوردن شواهد مختلف، اشکال رفت‌وآمد خبرها در آن دوران را با استفاده‌ی عرب از کبوتران نامه‌بر حتی در جاهلیت و چاپارهایی تندرو به نام «بَرید» که مسافت‌های طولانی را بسیار سریع طی می‌کردند، حلّ و فصل می‌نماید. ایشان نمونه‌هایی می‌آورد که مسافت‌هایی طولانی‌تر از این در زمان‌هایی کوتاه‌تر توسط «بَرید» طی شده است. البته این دور انگاری‌ها و استبعادها در این عصر جایگاهی ندارد، چون با ساده‌ترین نرم‌افزارهای نقشه و راه‌یابی می‌توان زمان طی مسافت‌های گوناگون را به دست آورد. چنانچه فاصله کربلا تا دمشق بصورت پیاده حدود ۸ روز تخمین زده می‌شود و با این احتساب هیچ دور انگاری‌ای برای عدم وصول اهل بیت در اول ماه صفر به دمشق و رسیدن آنها به کربلا در اربعین پذیرفتنی نیست.

۳- الحاق سر شریف سیدالشهدا به پیکر پاک آن حضرت: جناب ابن شهرآشوب در کتاب شریف «مناقب آل‌ابی‌طالب» می‌فرماید سید مرتضی در پاسخ برخی مسائلی که از او پرسیدند یادآور شده که سر حسین (علیه‌السّلام) را که از شام می‌آوردند، در کربلا به بدنش بازگرداندند. شیخ طوسی گفته زیارت اربعین بخاطر همین است.(۳۶) برخی نقل کرده‌اند سر حسین‌بن‌علی (علیهما‌السّلام) نخستین سری بود که بر بالای چوب رفت(۳۷) و جسارت‌های دیگری بر این سر شد که قلم را از سوز و حزن آب می‌کند. بازپس‌گیری سر مقدّس و الحاق آن به پیکر اباعبدالله یکی از علائم فتح و ظفر آل‌الله در سفر اسارت است. از این رو برخی روز اربعین را «مردّ الرأس» یعنی روز برگشت سر شریف خوانده‌اند.(۳۸)

ابوریحان بیرونی، مؤرخ و ریاضی‌دان نازک‌بین و دقیق قرن پنجم می‌نویسد: در روز بیستم سر حسین (علیه‌السّلام) را به بدنش ملحق کردند و در همانجا دفن نمودند و زیارت اربعین راجع به این روز است و بدین سبب این زیارت را اربعین گویند که چهل نفر از اهل بیت او پس از مراجعت از شام قبرش را زیارت کردند.(۳۹)

با توجه با آنچه گذشت می‌توان چند وجه برای زیارت اربعین ذکر کرد: ۱- ورود نخستین زائران اباعبدالله به کربلا در این روز به رهبری جابر بن عبدالله انصاری صحابی نیک رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله). ۲- بازگشت اهل بیت اباعبدالله از سفر اسارت به کربلا که تعدادشان ۴۰ تن بود. ۳- الحاق رأس شریف اباعبدالله به پیکر پاکش. ۴- پایان یافتن گریه‌ی آسمان و زمین بر حسین‌بن‌علی(علیهما‌السّلام) پس از عاشورا

از مقارنت این رویدادها و علل دیگری که شاید بتوان بدست آورد می‌توان به بزرگی این روز در حزن و اندوه آل‌الله پی برد. اربعین روزی است که اهل بیت سید الشهدا به کربلا بازگشتند و تمام خاطرات عاشورا برایشان دوباره زنده شد. اربعین روزی است که زینب کبری و خاندان اباعبدالله با خاطری آسوده‌تر و بدون هیچ مانع و رادعی بر عزیز خدا، آزادانه گریستند و نوحه سر دادند. اربعین روزی است که زین‌العابدین (علیه‌السّلام) با اندوهی جانکاه سر شریف پدر بزرگوارش را به بدن چاک چاکش ملحق کرد و به گریه‌ی چهل روزه‌ی آسمان خاتمه داد. آسمانی که چهل روز آیینه‌دار بغض فروخفته‌ی زینب کبری و اهل بیت مظلوم سیدالشهدا بود و با سربازکردن این بغض از سرخی افتاد.

* زیارت اربعین از منظر روایات
مهم‌ترین روایتی که در باب اربعین آمده روایت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) است که یکی از علائم مؤمن را زیارت اربعین ذکر کرده‌اند. امام فرمودند: «علامت مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز(روزانه، نمازهای واجب یومیه به همراه نوافل)، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی و جبین بر خاک ساییدن، و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.» برخی زیارت اربعین را به ملاقت کردن چهل مؤمن در روز معنا کردند که در غایت کج‌سلیقگی است،(۴۰) زیرا در ادامه خود شیخ طوسی در شرح زیارت اربعین همان زیارت اربعین معروف را می‌آورد.(۴۱) پس مسلّماً مقصود از زیارت اربعین همان زیارت سیدالشهدا در روز اربعین است.

کیفیت زیارت اربعین از قول صفوان شتربان که روزگاری بخاطر ارادتش به امام صادق (علیه‌السّلام) تمام شترهایش را فروخت،(۴۲) نقل شده است. این زیارت را از هنگاهی که روز بالا آمد یعنی از زمان طلوع خورشید می‌توان خواند. سید بن طاووس در «اقبال الاعمال» پس از نقل زیارت اربعین و نماز و دعا یک زیارت وداع مختص همین زیارت اربعین می‌آورد که روبروی ضریح مقدّس خوانده می‌شود.(۴۳) زیارتی هم که از جابر نقل شده و با آن فرازها سیدالشهدا را در اربعین زیارت کرده دارای مضامین عالیه و حاوی مناقب و فضائل اهل بیت و سیدالشهداست.

* درنگی بر کرانه‌ی بی‌کران زیارت اربعین
یکی از درخشان‌ترین فرازهای زیارت اربعین سیدالشهدا که به تعلیم امام صادق (علیه‌السّلام) در این روز خوانده می‌شود، سیمای اجتماعی آن دوران را بیان می‌کند و از علّت جانفشانی اباعبدالله سخن می‌گوید.
«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ- وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ لِلنَّار.»(۴۴)

در این فراز امام صادق (علیه‌السّلام) بیان می‌دارد که سیدالشهدا خون قلبش را در راه خدا بذل کرد تا بندگان خدا را از دو بیماری نجات دهد: جهالت و ضلالت. دنیازدگان دوران حسین‌بن‌علی (علیهما‌السّلام) اگرچه میل و خواست خود را که ثمن بخس و بی‌ارزشی بود گرفتند و حظّ و بهره‌ی جاودانگی را رها کردند، ولی در این بلوای دنیاطلبانه، پیروی از سه گروه کردند. این سه گروه همان اهل ضلالت و گمراهی‌ای هستند که مسلمانان را دچار حیرت و سرگشتگی کردند. گروه نخست اهل شقاق و تفرقه‌اند، کسانی که با ایجاد بدعت‌های ناروا و ترسیم خیالی راهی برای رسیدن به خدا دست به تحریف دین می‌زنند و حق را در میان هزار راه بدعت و فرقه‌ها و معرکه‌های آراء و نظرات ناصواب و گوناگون می‌پوشانند. اینان به تعبیر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) منفورترین افراد نزد خدایند که دل به بدعت‌های خود بسته و دیگران را مفتون آن می‌سازند و سبب گمراهی جماعتی می‌شوند.(۴۵) دومین گروه اهل ضلالت، اهل نفاق‌اند. منافقینی که به تعبیر امیر بیان (علیه‌السّلام) هم خود گمراهند و هم دیگران را گمراه می‌کنند، هم خود اهل لغزشند و هم دیگران را می‌لغزانند.(۴۶) سومین گروه اهل ضلالت، حاکمان و پیشوایان ستمگری هستند که گناه گمراهی دیگران را به دوش می‌کشند و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) آنان را بدترین مردم نزد خدا می‌خواند: «بدترین مردم نزد خدا پیشوای ستمگری است که گمراه است و به واسطه‌ی او جمعی گمراه می‌شوند. سنت‌هایی که بدان عمل می‌شده می‌میراند و بدعت‌های واگذاشته و متروک را زنده می‌نماید.»(۴۷)

این بیان شریف گویاترین تصویر از روزگاری است که کارگردانان جامعه‌ی اسلامی، منافقان و حاکمان جائر و بدعت‌گزارانی شده‌اند که جهل را در شراشر رگهای پیکره‌ی جامعه تزریق کرده‌اند و ولیّ خدا تنها با بذل خون خود می‌تواند خفتگان دنیازده و مفتونان فتنه‌ی اهل ضلالت را تنبّه دهد و بیماری جهلشان را چاره‌ای سازد.

پانوشت:
۱) ادب الطف او شعراء الحسین، سید جواد شبر، ج۱، ص۴۱.
۲) الکافی، ثقةالاسلام کلینی، ج۲، ص۱۲۵.
۳) المحاسن، احمدبن محمد البرقی، ج۱، ص۲۶۳.
۴) تحف العقول عن آل الرسول، ابن شعبة الحرانی، ص۲۹۵.
۵) الخصال، شیخ صدوق، ص۲۱.
۶) تفسیر فرات، فرات بن ابراهیم کوفی، ص۴۳۰؛ الکافی، ثقةالاسلام کلینی، ج۸، صص۷۹و۸۰؛ دعائم الاسلام، قاضی نعمان المغربی، ج۱، ص۷۱.
۷) الهدایة الکبری، حسین بن حمدان، ص۱۶۰؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۱، ص۱۹۶.
۸) الکافی، ثقةالاسلام کلینی، ج۴، ص۵۶۷؛ «إِنَّ لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِیَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِی زِیَارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.» ترجمه: «هر امامى به گردن دوستان و شیعیان خود، عهدى دارد که وفاى کامل به این عهد و به جا آوردن نیکوى آن، با زیارت قبر آنان است. پس کسانى که با رغبت و علاقه به زیارت ایشان و باور داشتن به آنچه آنان ترغیب کرده‌اند ، زیارتشان کنند ، امامانِ آنها در روز قیامت، شفیعشان خواهند بود.»؛ کامل الزیارات، جعفربن محمد قولویه، ص۲۳۷ .
۹) تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج۶، ص۲۲.
۱۰) همان، ص۴۲.
۱۱) کامل الزیارات، ابن قولویه، صص۲۷۸و۲۷۹؛ ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص۸۵؛ تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج۶، صص۴۵و۴۶، در معنای چنین روایتی فرموده‌اند منظور آن است که خدا آن‌قدر به این زائر اجر و ثواب و درجه و مقام عالی می‌دهد که او را در زمره‌ی فرشتگان حامل عرش خدا قرار می‌دهند. (تهذیب الاحکام، ج۶، صص۴و۵) مؤید این نظر روایات دیگری است که بیان می‌دارد نام زائر قبر اباعبدالله در علیین نوشته می‌شود. (کامل الزیارات، صص۲۸۰ و۲۸۱) و برخی دیگر معتقدند منظور چه بسا زیارت انبیاء و اوصیاء باشد یعنی زیارت اباعبدالله زیارت همه‌ی انبیاء و اوصیاست که زیارت آنها نیز مانند زیارت خداست. (ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، علامه مجلسی، ج۹، صص۱۱۶و۱۱۷)
۱۲) الهدایة الکبری، حسین بن حمدان، ص۱۲۱؛ سیرتنا و سنتنا، علامه امینی، ص۱۳۶.
۱۳) اقبال الاعمال، سیدبن طاووس، ج۲، ص۲۷۳.
۱۴) بصائرالدرجات، محمد بن الحسن الصفار، ص۳۰۲.
۱۵) فرحة الغری، السید عبدالکریم بن طاووس، صص۸۹و۹۰؛ الامام الصادق، شیخ محمدحسین مظفر، ج۱، ص۱۲۹.
۱۶) الامام الصادق، شیخ محمدحسین مظفر، ج۱، ص۱۲۸.
۱۷) الامالی، شیخ طوسی، ص۲۳۵.
۱۸) الکافی، ثقةالاسلام کلینی، ج۱، ص۵۲۵؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۳۶۷؛ الامالی، شیخ طوسی، صص۳۲۵-۳۲۹.
۱۹) تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج۶، ص۲۰.
۲۰) کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۲۵۳.
۲۱) همان، صص۲۵۳و۲۵۴.
۲۲) همان، ص۲۵۷.
۲۳) همان، ص۲۵۵.
۲۴) همان، ص۲۵۶.
۲۵) علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، صص۲۲۵و۲۲۶.
۲۶) کامل الزیارات، ابن قولویه، صص۲۵۳و۲۵۴.
۲۷) همان، ص۱۷۹، (باب بکاء السماء و الارض علی الحسین و یحیی).
۲۸) الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، سیوطی، ج۶، ص۳۱؛ تفسیر آلوسی، ج۲۵، ص۱۲۵، (هر دو به نقل از ابن عباس).
۲۹) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۱۸۴.
۳۰) بشارة المصطفی، عماد الدین محمدبن ابی القاسم الطبری، صص۱۲۴-۱۲۶.
۳۱) مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۷۸۷.
۳۲) الثاقب فی المناقب، ابن حمزة الطوسی، ص۳۲۲.
۳۳) مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۷۸۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۸، ص۳۳۴.
۳۴) مثیرالاحزان، ابن نما الحلی، ص۸۶.
۳۵) ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، علامه مجلسی، ج۹، ص۳۰۱.
۳۶) مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۱.
۳۷) تاریخ طبری، محمدبن جریر طبری، ج۴، ص۲۹۷؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ابن عدیم، ج۶، ص۲۶۴۶.
۳۸) ادب الطف او شعراء الحسین، سید جواد شبر، ج۱، ص۴۱.
۳۹) آثار الباقیة، ابوریحان بیرونی، ترجمه اکبر داناسرشت، ص۵۲۸.
۴۰) تحقیق درباره اوّل اربعین حضرت سیدالشهداء، شهید سعید سید محمد علی قاضی طباطبائی، ص۲۱۳؛ مختصر مفید، سیدجعفر مرتضی العاملی، ج۱۱، ص۹۸.
۴۱) مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۷۸۸.
۴۲) معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج۱۰، ص۱۳۳.
۴۳) اقبال الاعمال، سیدبن طاووس، ج۳، ص۱۰۳.
۴۴) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، ج‌۲، ص۷۸۹، ترجمه: «خونش را به خاطر تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانىِ گم راهى ، بیرون آورد . و فریفتگان دنیا و آنان که نصیب خود را به پست‌ترین و فروترین چیزها ، و آخرت خود را به پایین‌ترین قیمت فروختند و کبر ورزیدند و در هوس خویش ، سقوط کردند و تو و پیامبرت را خشمگین ساختند و از میان بندگانت ، از منافقان تفرقه‌افکن و بر دوش کِشندگان گناه و مستحقّ آتش، پیروى کردند.»
۴۵) نهج‌البلاغة، خطبه ۱۷، «إنَّ أَبْغَضَ الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ (تَعَالَى‌) رَجُلَانِ رَجُلٌ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ مَشْغُوفٌ بِکَلَامِ بِدْعَةٍ وَ دُعَاءِ ضَلَالَةٍ فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ ضَالٌّ عَنْ هَدْیِ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ مُضِلٌّ لِمَنِ اقْتَدَى بِهِ فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ حَمَّالٌ خَطَایَا غَیْرِهِ رَهنٌ بِخَطیئَتِهِ» ترجمه: «مسلّما دو انسان، مبغوض‌ترین مردم نزد خداوندند: انسانى که خداوند او را به حال خود واگذاشته، تا جایى که از راه راست منحرف شده، به سخن آمیخته با بدعت، و دعوت به گمراهى، دل خوش کرده. او فتنه‌اى است براى فتنه جویان، ره گم کرده‌اى است از راه روشن گذشتگان، گمراه کننده کسانى است که به وقت زنده بودن او یا پس از مرگش از او پیروى کنند، هم بار گناهان دیگران را به دوش کشد، و هم گروگان خطاهاى خود باشد.»
۴۶) همان، خطبه ۱۹۴، «وَ أُحَذِّرُکُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّون‌» ترجمه: «(و شما را) از اهل نفاق مى‌ترسانم، چرا که آنان گمراه و گمراه کننده‌اند، و دچار لغزش و لغزاننده‌اند.»
۴۷) همان، خطبه ۱۶۴، «إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْیَا بِدْعَةً مَتْرُوکَة» ترجمه: «بدترین مردم نزد خداوند حاکم ستمکارى است که گمراه است و گمراه کننده، سنّت در دست عمل را از بین ببرد، و بدعتهاى متروکه را زنده کند.»