1398/05/23
روایتی از دیدار جهادگران با رهبر انقلاب؛
وظیفه جهادیها پای کار آوردن مردم است
«ما جز با کار جهادی و کار انقلابی نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم.» ۱۳۹۶/۰۲/۱۰ این جملهی رهبر انقلاب اسلامی بهوضوح اهمیت و جایگاه جهتگیری و کار جهادی را در منظومهی ارزشی انقلاب اسلامی مشخص میکند. تاریخِ انقلاب نشانگر واقعیت روشنی است: «ما هرجا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم و هرجا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم.» ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
براساس همین نگرش به ضرورت و ظرفیت کار جهادی است که حضرت آیتالله خامنهای در دیدار جمعی از جهادگران بر گسترش هر چه بیشتر جریانِ کار و خدمترسانی جهادی تأکید کردند. انتظار رهبر انقلاب در این زمینه «همگانی شدن گفتمانِ جهادی» و «گسترشِ حضور عموم مردم بهخصوص جوانان در جریان فعالیتهای جهادی» است و فراگیرسازی شعار «خدمترسانی برای تحقّق عدالت و پیشرفت» را مطالبه میکنند.
فضای اردوهای جهادی خیلی شبیه فضای جبهه است. اصلاً خود شخص رزمنده است و همان حالت نرمش صبحگاهی، دعا و زیارتها وجود دارد. فقط به جای این که اسلحه به دست بگیرد، بیل دستش میگیرد و کار میکند.
از جهت محرومیتزُدایی و حضور در منطقه هم بچههای جهادی بعد از چندین تجربهی کار تشکیلاتی، قطعاً بهتر از خیلی از مسئولین روستاها را میشناسند. به عبارتی خاک این کار را خوردهاند و مشکلات اقتصادی، فرهنگی، عمرانی، محرومیت، اعتیاد و همه را بهتر از هر شخص دیگری میدانند.
حضرت آقا هم از قبل با بحث اردوهای جهادی آشنا بودند. بهخصوص با آن نامهای که از طرف گروه جهادی آل یاسین خطاب به ایشان نوشته شد. آقا هم زیر آن نامه نوشتند: «سلامٌ علی هیئت دانشجویی آل یاسین، حین یعمرون و حین یخدمون و حین یبنون و حین یُحسنون الی النّاس» و یک دعایی کردند. حضرت آقا گروههای جهادی را خوب و کامل شناختهاند و فرمان بسیج سازندگی را صادر کردهاند تا بسیج رنگ سازندگی به خودش بگیرد و در این فاز مشغول به فعالیت شود.
اما دربارهی دیدار اخیر گروههای جهادی با رهبر انقلاب، ترکیب حاضرین فقط یک ترکیب حاکمیتی یا فقط افراد مرتبط با بسیج سازندگی و قرارگاه خاتم نبودند، بلکه شامل گروههای مردمی هم بود و تنوع زیادی داشت از کسانی که کارهای عمرانی، کارهای آسیب اجتماعی، کارهای بینالملل، کارهای طلبگی، کارهای دانشجویی، کارهای شهری، کارهای حاشیهی شهری انجام میدهند.
در دیدار هم وقتی حضرت آقا تشریف آوردند، همان لحظهی اول به ساعتشان نگاه کردند و گفتند ساعت ششونیم است و تا هشتونیم من در خدمت شما هستم. جلسه هم مال شماست. واقعاً ما این حرفها را خیلی از مسئولین هم میشنویم، ولی بیشتر به جای این که حرف بشنوند، حرف میزنند، در حالی که من بارها این رفتار را از حضرت آقا مشاهده کردهام که ایشان واقعاً خوب گوش میدهند. در این دیدار هم از دو ساعت، یک ساعت و چهل دقیقهاش را جهادیها حرف زدند و آقا شنیدند. البته مابین صحبتها هم سؤالات دقیقی راجع به تعداد نفرات، بودجه و ... میپرسیدند.
جلسه صمیمی بود. بچههای جهادی راحت صحبت میکردند و نکات مربوط به کارشان را توضیح میدادند. حتی انتقاد هم شد، ولی ایشان خیلی متین جواب دوستان را میدادند.
مباحث مطرحشده در این دیدار، تقریباً در مورد حوزهی کاری هر گروه بود و این خط مشترک را هم داشت که تصویری ارائه دهند از این که مفهوم کار جهادی امروز تغییر کرده است. یعنی کار جهادی خیلی گستردهتر از ساخت سرویس بهداشتی و ... است. جهادی یعنی شما کارهای عمرانی، کارهای آسیب اجتماعی، کارهای کمپ اعتیاد، کارهای حاشیهنشینی، کارهای اشتغالزایی، کارهای صادرات، کارهای مأموریتهای کلان، کارهای بینالمللی و ... انجام میدهید یا در سیل و زلزله وارد میشوید.
در مورد این موضوع من به حضرت آقا عرض کردم ما دنبال این هستیم که تصویری ارائه بدهیم که جهادی امروز چیست. آقا هم دقیقاً با همین نکته بیانات خود را شروع کردند.
یک نکتهی دیگر این که اردوی جهادی با بحث جهادی و گفتمان جهادی و حرکت جهادی فرق دارد. یک سری اردو است و مسئولیت آن بر عهدهی بسیج سازندگی است. بحث دیگری که وجود دارد، برنامهریزی برای نیرویی است که در کنار کار جهادی در حال بزرگ شدن است و باید بابت این موضوع فکری کرد.
نیروهای جهادی که غالب آنها جوان هستند، از دو نقطه آسیب میبیند؛ دقیقاً همان نقاط آسیبی که آقا هم روی آن دست گذاشتند. یکی این که گاهی ممکن است جوان از حالت الهی و معنوی خارج شود. دیگر این که عدم ثبات جوانان در کار است. مثلاً جوان از سر بیکاری برای کار جهادی میآید و بعد از مدتی آن را رها میکند یا اینکه ازدواج میکند و مشغلههایی برایش پیش میآید که باعث میشود دیگر به این فضا برنگردد. این عدم ثبات در شخصیت و عدم ثبات در کارها، یکی از همان بزنگاههاست. ببینید وقتی من در یک کاری ورود میکنم، ممکن است آوردهای برای من داشته باشد و فهمم را بالا ببرد و یک اردوی پانزده روزهی خوبی برای من باشد، ولی ایجاد ثبات در منطقه احتیاج به جمعیت و به ثبات قدم در این کار دارد.
یک نکتهی خاصی هم آقا در پاسخ به انتقاد یکی از دوستان فرمودند که برای من قابل تأمل بود که مسألهی «رئیسجمهور جوان» بود. این از آن نکاتی بود که قبلاً ما نشنیده بودیم. قبلاً ایشان در مورد دولت جوان اشاره کرده بودند، ولی در مورد رئیسجمهور جوان تاکنون به این صراحت نگفته بودند. بحث در مورد انتصابات اخیر آقا و افراد سنبالا بود که آقا در این باره فرمودند این نکته با اول انقلاب که اکثراً جوان بودند، فرق دارد و به عنوان نمونه آقای فتاح را مثال زدند که ایشان نه پیرمرد است و نه جوان، ولی ذخیرهای است که باید از آن استفاده کرد. بعد هم فرمودند باید یک رئیسجمهور جوان مسئولیت دولت را به عهده بگیرد و کل بدنهی دولت جوان بشود.
به نظر شما فراگیر شدن کار جهادی چه الزاماتی دارد و چگونه میتوانیم این نوع فعالیتها و خدمترسانیها را فراگیر کنیم؟
فرض کنید الان اگر آقای فلانی از روی رفاقت دسترسی به هزاران مبلّغ و هیئت به من بدهد و پول هم ندهد، همین دسترسی خودش یک دنیا کار است که داخل مبلغین و هیئتها برویم و گروههای جهادی را تشکیل بدهیم و همهی ظرفیتهایمان را پای کار بیاوریم. الان این بار را روی دوش ما گذاشتهاند. مثلاً الان آیا من میتوانم به وزارت بهداشت دسترسی پیدا کنم؟ نه. باید بروم تلاش کنم که دسترسیام به وزارت بهداشت چگونه باشد و آیا میتوانم دسترسی داشته باشم یا نه؟ من اگر بتوانم به وزارت بهداشت دسترسی پیدا کنم، میتوانم به تمام شبکههای بهداشتی موجود کشور وصل شوم اتفاقی که رقم میخورد، این است که میتوانم آدم خودجوش برای کار بیاورم؛ کاری که وزارت بهداشت نمیتواند و من میتوانم. از کدام کانال دارم کارم را انجام میدهم؟ همان کانالهایی که در کشور تعبیه شده است. این همه مدرسه در کشور است و من اگر بتوانم واقعاً روی شبکهی مبلغین مسلط بشوم و این شبکه را به مدارس وصل کنم، میبینید که کلی کار جهادی انجام خواهد شد.
برداشتی که از صحبتهای دوستان و کلیت جلسه حاصل شد، این بود که هر جایی که از ساختارسازی جدید صحبت شد، رهبر انقلاب خیلی استقبال نکردند و فرمودند باید بررسی شود. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
این برداشت درستی است که اگر هیچ ساختارسازی جدیدی هم نشود، این گفتمانسازی اولویت دارد. یعنی هر ساختاری کاملاً باید در خدمت این گفتمان قرار بگیرد.
آدمها باید خودشان گفتمان جهادی را راه بیاندازند. یعنی خود مردم پای مشکلات مردم بیایند و این اصل آن گفتمان است و باید اتفاق بیفتد و ما هم باید همین کار را انجام بدهیم. یعنی وظیفهی ما جهادیها این است که این کار را انجام بدهیم، ولی اینچنین نیست که الان ساختار یک اصالتی داشته باشد. حرف ما این است که اگر این ساختار بهینه نشود، کار جهادی سختتر انجام خواهد شد.
طبیعتاً ساختارها همیشه کمک میکند. ساختار هم که میگویم، ساختار ردیف بودجه یا فلان موقوفه منظورم نیست. خیلی وقتها ممکن است معنیاش وجود یک نیرو و قدرت باشد. مثلاً وقتی زلزله اتفاق میافتد، این بینظمی ورود ارگانهای حاکمیتی در بحث خودش یک موضوع است. یعنی از خود زلزله پیچیدهتر است. انگار هیچ شورای بالادستی نیست که مجموعهها را مدیریت کند. در امثال چنین مواردی باید یک عقلی باشد که اوضاع را مدیریت کند تا هرج و مرج در کمکرسانی ایجاد نشود و این میتواند یک مفهوم از ساختارسازی باشد.
براساس همین نگرش به ضرورت و ظرفیت کار جهادی است که حضرت آیتالله خامنهای در دیدار جمعی از جهادگران بر گسترش هر چه بیشتر جریانِ کار و خدمترسانی جهادی تأکید کردند. انتظار رهبر انقلاب در این زمینه «همگانی شدن گفتمانِ جهادی» و «گسترشِ حضور عموم مردم بهخصوص جوانان در جریان فعالیتهای جهادی» است و فراگیرسازی شعار «خدمترسانی برای تحقّق عدالت و پیشرفت» را مطالبه میکنند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای روایتِ دقیقتر زوایای مختلف دیدار جمعی از جهادگران با رهبر انقلاب و تبیین نگاه و مطالبات ایشان در زمینهی کار جهادی و حرکتِ خدمترسانی به مردم، گفتوگویی با حجتالاسلام آقای غلامرضا قاسمیان از فعالین حرکتهای جهادی و حاضرین در دیدار جهادگران با رهبر انقلاب داشته است که در ادامه میخوانید.
جمعی از فعالین حرکتهای جهادی و خدمترسانی به مردم اخیرا دیداری با رهبر انقلاب اسلامی داشتهاند. برای شروع گفتوگو روایت خود از این دیدار و مطالب مختلف مطرح شده در آن را مطرح کنید.فضای اردوهای جهادی خیلی شبیه فضای جبهه است. اصلاً خود شخص رزمنده است و همان حالت نرمش صبحگاهی، دعا و زیارتها وجود دارد. فقط به جای این که اسلحه به دست بگیرد، بیل دستش میگیرد و کار میکند.
از جهت محرومیتزُدایی و حضور در منطقه هم بچههای جهادی بعد از چندین تجربهی کار تشکیلاتی، قطعاً بهتر از خیلی از مسئولین روستاها را میشناسند. به عبارتی خاک این کار را خوردهاند و مشکلات اقتصادی، فرهنگی، عمرانی، محرومیت، اعتیاد و همه را بهتر از هر شخص دیگری میدانند.
حضرت آقا هم از قبل با بحث اردوهای جهادی آشنا بودند. بهخصوص با آن نامهای که از طرف گروه جهادی آل یاسین خطاب به ایشان نوشته شد. آقا هم زیر آن نامه نوشتند: «سلامٌ علی هیئت دانشجویی آل یاسین، حین یعمرون و حین یخدمون و حین یبنون و حین یُحسنون الی النّاس» و یک دعایی کردند. حضرت آقا گروههای جهادی را خوب و کامل شناختهاند و فرمان بسیج سازندگی را صادر کردهاند تا بسیج رنگ سازندگی به خودش بگیرد و در این فاز مشغول به فعالیت شود.
اما دربارهی دیدار اخیر گروههای جهادی با رهبر انقلاب، ترکیب حاضرین فقط یک ترکیب حاکمیتی یا فقط افراد مرتبط با بسیج سازندگی و قرارگاه خاتم نبودند، بلکه شامل گروههای مردمی هم بود و تنوع زیادی داشت از کسانی که کارهای عمرانی، کارهای آسیب اجتماعی، کارهای بینالملل، کارهای طلبگی، کارهای دانشجویی، کارهای شهری، کارهای حاشیهی شهری انجام میدهند.
در دیدار هم وقتی حضرت آقا تشریف آوردند، همان لحظهی اول به ساعتشان نگاه کردند و گفتند ساعت ششونیم است و تا هشتونیم من در خدمت شما هستم. جلسه هم مال شماست. واقعاً ما این حرفها را خیلی از مسئولین هم میشنویم، ولی بیشتر به جای این که حرف بشنوند، حرف میزنند، در حالی که من بارها این رفتار را از حضرت آقا مشاهده کردهام که ایشان واقعاً خوب گوش میدهند. در این دیدار هم از دو ساعت، یک ساعت و چهل دقیقهاش را جهادیها حرف زدند و آقا شنیدند. البته مابین صحبتها هم سؤالات دقیقی راجع به تعداد نفرات، بودجه و ... میپرسیدند.
جلسه صمیمی بود. بچههای جهادی راحت صحبت میکردند و نکات مربوط به کارشان را توضیح میدادند. حتی انتقاد هم شد، ولی ایشان خیلی متین جواب دوستان را میدادند.
مباحث مطرحشده در این دیدار، تقریباً در مورد حوزهی کاری هر گروه بود و این خط مشترک را هم داشت که تصویری ارائه دهند از این که مفهوم کار جهادی امروز تغییر کرده است. یعنی کار جهادی خیلی گستردهتر از ساخت سرویس بهداشتی و ... است. جهادی یعنی شما کارهای عمرانی، کارهای آسیب اجتماعی، کارهای کمپ اعتیاد، کارهای حاشیهنشینی، کارهای اشتغالزایی، کارهای صادرات، کارهای مأموریتهای کلان، کارهای بینالمللی و ... انجام میدهید یا در سیل و زلزله وارد میشوید.
در مورد این موضوع من به حضرت آقا عرض کردم ما دنبال این هستیم که تصویری ارائه بدهیم که جهادی امروز چیست. آقا هم دقیقاً با همین نکته بیانات خود را شروع کردند.
یک نکتهی دیگر این که اردوی جهادی با بحث جهادی و گفتمان جهادی و حرکت جهادی فرق دارد. یک سری اردو است و مسئولیت آن بر عهدهی بسیج سازندگی است. بحث دیگری که وجود دارد، برنامهریزی برای نیرویی است که در کنار کار جهادی در حال بزرگ شدن است و باید بابت این موضوع فکری کرد.
نیروهای جهادی که غالب آنها جوان هستند، از دو نقطه آسیب میبیند؛ دقیقاً همان نقاط آسیبی که آقا هم روی آن دست گذاشتند. یکی این که گاهی ممکن است جوان از حالت الهی و معنوی خارج شود. دیگر این که عدم ثبات جوانان در کار است. مثلاً جوان از سر بیکاری برای کار جهادی میآید و بعد از مدتی آن را رها میکند یا اینکه ازدواج میکند و مشغلههایی برایش پیش میآید که باعث میشود دیگر به این فضا برنگردد. این عدم ثبات در شخصیت و عدم ثبات در کارها، یکی از همان بزنگاههاست. ببینید وقتی من در یک کاری ورود میکنم، ممکن است آوردهای برای من داشته باشد و فهمم را بالا ببرد و یک اردوی پانزده روزهی خوبی برای من باشد، ولی ایجاد ثبات در منطقه احتیاج به جمعیت و به ثبات قدم در این کار دارد.
یک نکتهی خاصی هم آقا در پاسخ به انتقاد یکی از دوستان فرمودند که برای من قابل تأمل بود که مسألهی «رئیسجمهور جوان» بود. این از آن نکاتی بود که قبلاً ما نشنیده بودیم. قبلاً ایشان در مورد دولت جوان اشاره کرده بودند، ولی در مورد رئیسجمهور جوان تاکنون به این صراحت نگفته بودند. بحث در مورد انتصابات اخیر آقا و افراد سنبالا بود که آقا در این باره فرمودند این نکته با اول انقلاب که اکثراً جوان بودند، فرق دارد و به عنوان نمونه آقای فتاح را مثال زدند که ایشان نه پیرمرد است و نه جوان، ولی ذخیرهای است که باید از آن استفاده کرد. بعد هم فرمودند باید یک رئیسجمهور جوان مسئولیت دولت را به عهده بگیرد و کل بدنهی دولت جوان بشود.
به نظر شما فراگیر شدن کار جهادی چه الزاماتی دارد و چگونه میتوانیم این نوع فعالیتها و خدمترسانیها را فراگیر کنیم؟
فرض کنید الان اگر آقای فلانی از روی رفاقت دسترسی به هزاران مبلّغ و هیئت به من بدهد و پول هم ندهد، همین دسترسی خودش یک دنیا کار است که داخل مبلغین و هیئتها برویم و گروههای جهادی را تشکیل بدهیم و همهی ظرفیتهایمان را پای کار بیاوریم. الان این بار را روی دوش ما گذاشتهاند. مثلاً الان آیا من میتوانم به وزارت بهداشت دسترسی پیدا کنم؟ نه. باید بروم تلاش کنم که دسترسیام به وزارت بهداشت چگونه باشد و آیا میتوانم دسترسی داشته باشم یا نه؟ من اگر بتوانم به وزارت بهداشت دسترسی پیدا کنم، میتوانم به تمام شبکههای بهداشتی موجود کشور وصل شوم اتفاقی که رقم میخورد، این است که میتوانم آدم خودجوش برای کار بیاورم؛ کاری که وزارت بهداشت نمیتواند و من میتوانم. از کدام کانال دارم کارم را انجام میدهم؟ همان کانالهایی که در کشور تعبیه شده است. این همه مدرسه در کشور است و من اگر بتوانم واقعاً روی شبکهی مبلغین مسلط بشوم و این شبکه را به مدارس وصل کنم، میبینید که کلی کار جهادی انجام خواهد شد.
برداشتی که از صحبتهای دوستان و کلیت جلسه حاصل شد، این بود که هر جایی که از ساختارسازی جدید صحبت شد، رهبر انقلاب خیلی استقبال نکردند و فرمودند باید بررسی شود. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
این برداشت درستی است که اگر هیچ ساختارسازی جدیدی هم نشود، این گفتمانسازی اولویت دارد. یعنی هر ساختاری کاملاً باید در خدمت این گفتمان قرار بگیرد.
آدمها باید خودشان گفتمان جهادی را راه بیاندازند. یعنی خود مردم پای مشکلات مردم بیایند و این اصل آن گفتمان است و باید اتفاق بیفتد و ما هم باید همین کار را انجام بدهیم. یعنی وظیفهی ما جهادیها این است که این کار را انجام بدهیم، ولی اینچنین نیست که الان ساختار یک اصالتی داشته باشد. حرف ما این است که اگر این ساختار بهینه نشود، کار جهادی سختتر انجام خواهد شد.
طبیعتاً ساختارها همیشه کمک میکند. ساختار هم که میگویم، ساختار ردیف بودجه یا فلان موقوفه منظورم نیست. خیلی وقتها ممکن است معنیاش وجود یک نیرو و قدرت باشد. مثلاً وقتی زلزله اتفاق میافتد، این بینظمی ورود ارگانهای حاکمیتی در بحث خودش یک موضوع است. یعنی از خود زلزله پیچیدهتر است. انگار هیچ شورای بالادستی نیست که مجموعهها را مدیریت کند. در امثال چنین مواردی باید یک عقلی باشد که اوضاع را مدیریت کند تا هرج و مرج در کمکرسانی ایجاد نشود و این میتواند یک مفهوم از ساختارسازی باشد.