1397/11/19
وقتی که سوگلی رژیم، به امام پیوست
ششم بهمن ۵۷، با اوجگیری تظاهرات مردم دراقصی نقاط کشور، علیه دولت بختیار و رژیم پهلوی، جمعی از کادر نیروی هوایی ارتش هم، از درب ستاد فرماندهی این نیرو در فرحآباد (پیروزی) تهران، در حمایت از خیزش ملت، به خیابانها آمدند. آن راهپیمایی کوچک، تمرینی بود برای اینکه «نیروی سوگلی رژیم»(۱)، واکنشهای احتمالی را بسنجد. مردم، و رسانههای عمومی از این اقدام متهورانه استقبال کردند، اما بعضی از نیروها هم چند روز بعد، احضار و دستگیر شدند. راهپیمایی ششم بهمن، ترس همافران را ریخت و نشان داد که رژیم، سستتر از هر زمان دیگری است. برای همین، افسران جوان تصمیم گرفتند که بار دیگر، و این بار، با نمایش عریانتری، همراهی خود با انقلاب را نشان کنند. پیشنهادی که مقبول افتاد، دیدار با امام و اعلام بیعت با او بود.
تازه یک هفته از بازگشت امام گذشته بود. هنوز، پیروزی انقلاب قطعی نبود، اما همافران تصمیم خود را گرفته بودند که محافظهکاری را کنار بگذارند و «برای اولین بار، فرماندهی امام را در ارتش» اعلام کنند.(۲) درباره دلبستگی شاه به نیروی هوایی ارتش روایت شده که او «در ﺳﺮاﺳﺮ زﻧﺪﮔﯽ ﺑـﻪ ﻫﺮ ﭼﯿﺰی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺮوی ﻫﻮاﯾﯽ، ﻫﻮاﭘﯿﻤﺎ و ﭘﺮواز ﻣﺮﺑﻮط میﺷﺪ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺷﺪﯾﺪی نﺸﺎن ﻣﯽداد.»(۳) بنابراین، شدت ضربهای که با بیعت همافران، و سلب وفاداری از محمدرضا پهلوی، به رژیم پهلوی وارد میآمد، از این منظر، چند برابر بود.
روز نوزدهم دی، با هماهنگی نماینده همافران، محمد طاهریفر و یاران امام در مدرسه رفاه، به عنوان روز موعود تعیین شد: «با اینکه امام خمینی تب داشتند و قبلاً اعلام شده بود که ملاقات ندارند، «با لبخند زیبا و صمیمیت و فروتنی خاصی [برای این دیدار] اعلام آمادگی کردند.»(۴) در آن سوی ماجرا هم، همافران با لباسهای نظامی خود، از جای جای تهران، رأس ساعت ۹ صبح، به مدرسه رفاه آمدند. رژه از مدرسه رفاه به سوی مدرسه علوی آغاز شد. برای مردم، که هر روز در اطراف و اکناف اقامتگاه امام تجمع میکردند، مشاهده افسران، همانقدر که هیجانانگیز و امیدوارکننده بود، موجب شگفتی و اعجاب نیز شده بود. یاران امام هم در سرکشیهای خود به مدرسه با این جمع جسور و از خودگذشته مواجه شدند. آیتالله خامنهای، که آن روز از مدرسه رفاه، ستاد اصلی ادارهکنندگان انقلاب، برای دیدار امام به سمت مدرسه علوی حرکت کرده بود، به یکی از شاهدان و راویان آن خاطره بزرگ تبدیل شد: «دیدم عدهی کثیری از پرسنل نظامی نیروی هوائی در گروههای منظم و صفکشیده، کارتهای شناسائیشان را در آوردند سر دست گرفتند و آشکارا و با شجاعت دارند به طرف بیت امام راهپیمائی میکنند... من با عجله رفتم در مقر امام در دبستان علوی... امام عزیز ایستادند و این جوانها، این دلاورها، این سلحشورها آمدند در مقابل امام رژه رفتند و امام با همان ایمان و باوری که همیشه از اول شروع نهضت به مسئولیت خود و به نقش خود در ادارهی این انقلاب و این ملت داشتند، از اینها رژه گرفتند.»(۵)
نوزدهم بهمن ۵۷، همانقدر که تودهنی بزرگی به رژیم و آخرین امیدهای سلطنتطلبان بود، ارتش را نیز از منظر انقلاب، تحکیم و تایید کرد. امام، این توده افسران نیروی هوایی را، از همان اتاقک کوچک مدرسه علوی، «سربازان امام عصرـ سلاماللّه علیه» نامید.(۶) این نامگذاری، به معنای آن بود که انقلاب، قصد درگیری با ارتش را ندارد. همافران، یکصدا میخواندند که «نظامیان ملی، به فرمان خمینی، از طاغوت گسستیم، به ملت پیوستیم». امام، همین شعار را نشانهای گرفت و گفت: «همانطور که فریاد زدید تاکنون در خدمت طاغوت بودید... و از امروز در خدمت امام عصر -سلاماللّه علیه- و در خدمت قرآن کریم هستید.» انقلاب، چهره دگرگونکننده خود را به همین زودی نشان داد. همان تشکیلات و همان افسران، به همین سادگی، از طاغوت رها شده و حالا، مشروع و محبوب میشدند.
سران اصلی نیروی هوایی، امثال خسرودادها و ربیعیها، هرگز در برابر اراده مردم و انقلاب اسلامی، سر فرود نیاوردند. اما از همین جمع گزیده همافران جوان، دلاورانی جلوه کردند که بعضی «در خلال عناصر مسؤول و کارگزار» جمهوری اسلامی، به ایران و اسلام خدمت کردند و جمعی هم، نامشان در لوح رستگاری، ماندگار شد و «به شهادت رسیدهاند» (۷) یاد ستاریها، اردستانیها، باباییها و دورانها جاودان باد.
۱)بیانات در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى، ۱۳۷۰/۱۱/۱۹
۲) بیانات در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى، ۱۳۶۸/۱۱/۱۹
۳) شکست شاهانه، ص۱۵
۴) دعایی در: پا به پای آفتاب، ج۲، ص۲۱۲
۵) خطبههای نماز جمعهی تهران، ۱۳۶۳/۱۱/۱۹
۶) صحیفه امام خمینی، ج۶، ص۱۰۱
۷) ۱۳۷۰/۱۱/۱۹
تازه یک هفته از بازگشت امام گذشته بود. هنوز، پیروزی انقلاب قطعی نبود، اما همافران تصمیم خود را گرفته بودند که محافظهکاری را کنار بگذارند و «برای اولین بار، فرماندهی امام را در ارتش» اعلام کنند.(۲) درباره دلبستگی شاه به نیروی هوایی ارتش روایت شده که او «در ﺳﺮاﺳﺮ زﻧﺪﮔﯽ ﺑـﻪ ﻫﺮ ﭼﯿﺰی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺮوی ﻫﻮاﯾﯽ، ﻫﻮاﭘﯿﻤﺎ و ﭘﺮواز ﻣﺮﺑﻮط میﺷﺪ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺷﺪﯾﺪی نﺸﺎن ﻣﯽداد.»(۳) بنابراین، شدت ضربهای که با بیعت همافران، و سلب وفاداری از محمدرضا پهلوی، به رژیم پهلوی وارد میآمد، از این منظر، چند برابر بود.
روز نوزدهم دی، با هماهنگی نماینده همافران، محمد طاهریفر و یاران امام در مدرسه رفاه، به عنوان روز موعود تعیین شد: «با اینکه امام خمینی تب داشتند و قبلاً اعلام شده بود که ملاقات ندارند، «با لبخند زیبا و صمیمیت و فروتنی خاصی [برای این دیدار] اعلام آمادگی کردند.»(۴) در آن سوی ماجرا هم، همافران با لباسهای نظامی خود، از جای جای تهران، رأس ساعت ۹ صبح، به مدرسه رفاه آمدند. رژه از مدرسه رفاه به سوی مدرسه علوی آغاز شد. برای مردم، که هر روز در اطراف و اکناف اقامتگاه امام تجمع میکردند، مشاهده افسران، همانقدر که هیجانانگیز و امیدوارکننده بود، موجب شگفتی و اعجاب نیز شده بود. یاران امام هم در سرکشیهای خود به مدرسه با این جمع جسور و از خودگذشته مواجه شدند. آیتالله خامنهای، که آن روز از مدرسه رفاه، ستاد اصلی ادارهکنندگان انقلاب، برای دیدار امام به سمت مدرسه علوی حرکت کرده بود، به یکی از شاهدان و راویان آن خاطره بزرگ تبدیل شد: «دیدم عدهی کثیری از پرسنل نظامی نیروی هوائی در گروههای منظم و صفکشیده، کارتهای شناسائیشان را در آوردند سر دست گرفتند و آشکارا و با شجاعت دارند به طرف بیت امام راهپیمائی میکنند... من با عجله رفتم در مقر امام در دبستان علوی... امام عزیز ایستادند و این جوانها، این دلاورها، این سلحشورها آمدند در مقابل امام رژه رفتند و امام با همان ایمان و باوری که همیشه از اول شروع نهضت به مسئولیت خود و به نقش خود در ادارهی این انقلاب و این ملت داشتند، از اینها رژه گرفتند.»(۵)
نوزدهم بهمن ۵۷، همانقدر که تودهنی بزرگی به رژیم و آخرین امیدهای سلطنتطلبان بود، ارتش را نیز از منظر انقلاب، تحکیم و تایید کرد. امام، این توده افسران نیروی هوایی را، از همان اتاقک کوچک مدرسه علوی، «سربازان امام عصرـ سلاماللّه علیه» نامید.(۶) این نامگذاری، به معنای آن بود که انقلاب، قصد درگیری با ارتش را ندارد. همافران، یکصدا میخواندند که «نظامیان ملی، به فرمان خمینی، از طاغوت گسستیم، به ملت پیوستیم». امام، همین شعار را نشانهای گرفت و گفت: «همانطور که فریاد زدید تاکنون در خدمت طاغوت بودید... و از امروز در خدمت امام عصر -سلاماللّه علیه- و در خدمت قرآن کریم هستید.» انقلاب، چهره دگرگونکننده خود را به همین زودی نشان داد. همان تشکیلات و همان افسران، به همین سادگی، از طاغوت رها شده و حالا، مشروع و محبوب میشدند.
سران اصلی نیروی هوایی، امثال خسرودادها و ربیعیها، هرگز در برابر اراده مردم و انقلاب اسلامی، سر فرود نیاوردند. اما از همین جمع گزیده همافران جوان، دلاورانی جلوه کردند که بعضی «در خلال عناصر مسؤول و کارگزار» جمهوری اسلامی، به ایران و اسلام خدمت کردند و جمعی هم، نامشان در لوح رستگاری، ماندگار شد و «به شهادت رسیدهاند» (۷) یاد ستاریها، اردستانیها، باباییها و دورانها جاودان باد.
۱)بیانات در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى، ۱۳۷۰/۱۱/۱۹
۲) بیانات در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى، ۱۳۶۸/۱۱/۱۹
۳) شکست شاهانه، ص۱۵
۴) دعایی در: پا به پای آفتاب، ج۲، ص۲۱۲
۵) خطبههای نماز جمعهی تهران، ۱۳۶۳/۱۱/۱۹
۶) صحیفه امام خمینی، ج۶، ص۱۰۱
۷) ۱۳۷۰/۱۱/۱۹