1398/03/23
یادداشتی درباره دیدار نخست وزیر ژاپن با رهبر انقلاب
مرگ زودهنگام نقشه «یا جنگ، یا مذاکره»
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (پنجشنبه) در دیدار با آقای شینزو آبه نخستوزیر ژاپن و هیئت همراه تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران هیچ اعتمادی به آمریکا ندارد و تجربهی تلخ مذاکرات قبلی با آمریکا در چارچوب برجام را بههیچوجه تکرار نخواهد کرد زیرا هیچ ملت آزاده و عاقلی، مذاکره تحت فشار را نمیپذیرد. در ابتدای این دیدار آقای شینزو آبه نخستوزیر ژاپن خطاب به رهبر انقلاب اسلامی گفت: من قصد دارم پیام رئیسجمهور آمریکا را به جنابعالی برسانم.
به همین مناسبت، آقای سیاوش فلاحپور فعال رسانهای در حوزهی مسائل بینالمللی، به پیامهای مهم سخنان رهبر انقلاب اسلامی خطاب به نخست وزیر ژاپن میپردازد.
در شرایطی که افکار عمومی جهان منتظر اطلاع از جزئیات پیام رئیس جمهور آمریکا و پیشنهادات احتمالی وی برای تهران بود، سخنان حضرت آیتالله خامنهای مبنی بر موضع ایران نسبت به مذاکرات و بیان علل این موضع به خبر اصلی رسانههای جهان تبدیل شده؛ مهندسی معکوسی که تعجب بسیاری از رسانهها را به همراه داشته است. حالا دیگر عباراتی نظیر «ترامپ شایسته تبادل پیام نیست»، «تجربه تلخ مذاکرات قبلی با آمریکا در چارجوب برجام به هیچ وجه تکرار نخواهد شد» یا «کدام عاقلی با کشوری که زیر تمام توافقها زده مذاکره میکند؟» در رسانههای بینالمللی جای گمانهزنیها درباره جزئیات پیام ترامپ را گرفته است. به عبارت دیگر، ایران به شکلی هوشمندانه با استفاده از پیامآور ترامپ، پیام خود را به گوش جهانیان رساند بدون آنکه مجالی در اختیار بازی رسانهای-روانی جدید رئیس جمهور آمریکا قرار دهد! رخدادی که بدون شک نوعی پیروزی برای ایران در حوزه جنگ روانی به شمار میآید چرا که هم اکنون توپ به زمین واشنگتن برگشته است.
اما فارغ از مدیریت هوشمندانه جنگ روانی آمریکا علیه ایران در بیت رهبری، محتوای سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به نخست وزیر ژاپن پیش از هر چیز نشان از پایان معادلهای دارد که طی نزدیک به یک سال گذشته از سوی آمریکا تلاش شده بر تهران تحمیل شود؛ معادله یا «جنگ» یا «مذاکره». انتقال پیام شخص رئیس جمهور آمریکا (به عنوان نماد این معادله) توسط نخست وزیر ژاپن به تهران بعد از اعمال فشارهای اقتصادی-امنیتی بیسابقه، نقطه اوج این تلاشها به شمار میرود. شکست عملی معادله جنگ یا مذاکره از آن حیث با اهمیت است که بر خلاف آنچه در ظاهر رخ داده، آمریکا در اجرای این معادله تنها نبوده و شرکای اروپایی این کشور عملا با رفتار خود در حوزههای مختلف، در تحمیل معادله مذکور علیه ایران به واشنگتن یاری رساندهاند. با این حال پاسخ روشن حضرت آیتالله خامنهای نشان از مرگ زودهنگام معادله دارد؛ مرگی که تنها علت آن، توانمندیهای ایران در ابعاد مختلف و آمادگی این کشور برای استفاده از اهرمهای فشار خود علیه آمریکا و متحدانش بوده است.
انتصار ایران در «جنگ ارادهها» (تحقق وضعیت نه جنگ و نه مذاکره) در حالی است که جمهوری اسلامی به شکلی هوشمندانه از ورود به مذاکرات جدید با آمریکا خودداری میکند. در بیان ریشههای اجتناب تهران از مذاکره جدید میتوان به ۳ مورد ذیل اشاره کرد:
۱- تجربه مذاکره با آمریکا
با گذشت بیش از یک سال از خروج آمریکا از توافق برجام، همچنان هیچ مدرک معتبری دال بر نقض مفاد توافق از سوی ایران منتشر نشده است. تنها مرجع راستیآزمایی عملکرد ایران در توافق، یعنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها در گزارشهای خود بر پایبندی ایران به تعهدات خود در برجام تاکید کرده است. تایید عملکرد ایران در اجرای برجام البته محدود به آژانس نبوده و سایر اعضای این توافق (اروپا، روسیه و چین) نیز علی رغم مواضع متفاوت خود در قبال سیاستهای ایران، همواره به آن اعتراف کردهاند. بر این اساس، خروج یکجانبه آمریکا از برجام (همچون سایر توافقنامههای بینالمللی طی ۲ سال گذشته) نشان از غیر قابل اعتماد بودن این کشور دارد. رهبر انقلاب اسلامی نیز در ملاقات با نخست وزیر ژاپن با اشاره به این مسئله فرمودند: کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافقها زده، مذاکره کند؟
۲- القای شکست به مثابه امتیاز
رئیس جمهور آمریکا و مقامات دولتش مدعی هستند برای از سرگیری مذاکره با ایران امتیازاتی را در نظر گرفتهاند؛ امتیازاتی که طی هفتههای گذشته با عقبنشینی از روایت جنگ و شیفت رسانهای بر محور مذاکره به تدریج از زبان چهرههای متعدد بیان شده است. از عدم اراده برای جنگ گرفته تا خودداری از تغییر نظام در ایران، کنار گذاشتن پیششرطهایی که در گذشته مطرح شده و ...
تهران اما به درستی میداند تمام این امتیازات در حقیقت شکستها و ناکامیهای دولت آمریکا در مواجهه با ایران هستند که اکنون از سوی دولت این کشور به مثابه امتیاز، یکی پس از دیگری رونمایی میشوند. بسیاری از رسانهها، تحلیلگران و حتی دوستان ناراضی واشنگتن در خلیج فارس طی هفتههای گذشته به ناتوانی آمریکا از ورود به مقابله نظامی با ایران اعتراف کردهاند، ناتوانی که بیش از هر چیز ریشه در هشدارهای مکرر پنتاگون نسبت به تبعات هرگونه اقدام نظامی علیه ایران دارد. عجیبتر از ادعای فقدان اراده برای جنگ اما ادعای فقدان اراده برای تغییر نظام است! در پاسخ به این ادعا صرفا طرح این سوال کافی به نظر میرسد: آمریکا برای تغییر نظام در ایران از چه اقدامی خودداری کرده است!؟
حضرت آیتالله خامنهای در خصوص این مسئله نیز در جریان ملاقات با نخست وزیر ژاپن و در پاسخ به وی فرمودند: مشکل ما با آمریکاییها موضع تغییر رژیم نیست، زیرا آنها اگر چنین قصدی هم داشته باشند، قادر به اجرای آن نیستند، همانطور که روسای جمهور قبلی آمریکا در ۴۰ سال گذشته برای نابودی جمهوری اسلامی تلاش کردند اما نتوانستند.
۳- ورود به مسیر خلع سلاح
در حال حاضر و بعد از اجرای تعهدات ایران در توافق برجام، اصولاً مسئله دیگری در رابطه میان ایران و آمریکا باقی نمانده که حل آن نیاز به مذاکره سیاسی میان دو کشور داشته باشد؛ مگر:
الف) توان موشکی
ب) عمق راهبردی در منطقه
و دیگر ابزارهای فشار جمهوری اسلامی که رهبر انقلاب اخیراً به عنوان «مسائل ناموسی انقلاب» از آن تعبیر کردند.
علی رغم ظرفیتهای گسترده ایران در ابعاد مختلف، توان موشکی و عمق راهبردی از جمله مسائلی هستند که ابزارهای دفاعی و اهرمهای فشار سخت ایران علی آمریکا و متحدانش به شمار میروند. بر این اساس، طبیعتا فلسفه از سرگیری مذاکره با تهران، پس از اجرای تمام تعهدات برجامی این کشور، ورود به دو حوزه فوق است؛ حوزههایی که در صورت بروز هرگونه ضعف یا عقب نشینی در آنها، عملا ایران در مقابل دشمنانش خلع سلاح شده است. شاید بتوان گفت تعبیر «مسائل ناموسی انقلاب» از سوی حضرت آیتالله خامنهای بر همین اساس بر موضوعات یاد شده اطلاق شده است. ایشان پیش از این در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند:
«میگویند بیایید درباره موشک مذاکره کنیم، معنای حقیقی این حرف این است که شما باید برد و دقت موشکهایتان را کم کنید تا اگر روزی شما را هدف قرار دادیم، نتوانید جواب بدهید. اما بدیهی است که کسی در ایران این حرف را نمیپذیرد... عمق راهبردی سیاسی و امنیتی برای هر کشوری مسئلهای حیاتی است، برای ما نیز عمق راهبردی در منطقه خیلی مهم است، آنها از این مسئله ناراحتند و میخواهند بر سر عمق راهبردی ایران معامله کنند، آیا کسی میپذیرد؟»
علاوه بر تمام اینها باید اشاره کرد مسئله نفوذ منطقهای ایران بر خلاف تصوری که طرف مقابل سعی در ایجاد آن دارد، مسئلهای ارادی و سیاسی به معنای متعارف نیست، بلکه عمق راهبردی امروز جمهوری اسلامی ایران، ثمرهای از ثمرات شجره طبیه انقلاب اسلامی است و سیاسیسازی آن، تلاشی در جهت تقلیل معنای این پدیده به شمار میرود.
دست رد قاطعانه رهبر معظم انقلاب اسلامی به پیام رئیس جمهور آمریکا در حالی بر صفحه اول رسانههای جهان نقش بست که رئیس جمهور ایران ساعاتی پس از ملاقات نخست وزیر ژاپن با رهبری، برای شرکت در اجلاس سازمان همکاریهای شانگهای راهی پایتخت قرقیزستان میشود؛ اجلاسی که در حاشیه آن، وی دیدارهایی دو جانبه با سران حاضر در بیشکک، از جمله ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه خواهد داشت.
از سوی دیگر حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سخنان نخست وزیر ژاپن مبنی بر اینکه ترامپ گفته مذاکره با آمریکا موجب پیشرفت ایران خواهد شد، فرمودند: ما به لطف خداوند، بدون مذاکره با آمریکا و با وجود تحریم هم به پیشرفت خواهیم رسید. ایشان در ادامه سخنانشان خطاب به شینزو آبه تاکید کردند: ژاپن کشور مهمی در آسیا است و اگر به گسترش روابط با ایران تمایل دارد باید اراده قاطع خود را نشان دهد، «همانگونه که برخی کشورهای مهم این اراده را نشان دادهاند».
جهان اکنون منتظر قدمهای بعدی جمهوری اسلامی ایران برای بیاثر کردن کامل اقدامات آمریکاست؛ کشوری که با در هم شکستن معادلهی واشنگتن، اراده خود را بر طرف مقابل تحمیل کرده است؛ پذیرش موقعیت نه جنگ و نه مذاکره.
به همین مناسبت، آقای سیاوش فلاحپور فعال رسانهای در حوزهی مسائل بینالمللی، به پیامهای مهم سخنان رهبر انقلاب اسلامی خطاب به نخست وزیر ژاپن میپردازد.
در شرایطی که افکار عمومی جهان منتظر اطلاع از جزئیات پیام رئیس جمهور آمریکا و پیشنهادات احتمالی وی برای تهران بود، سخنان حضرت آیتالله خامنهای مبنی بر موضع ایران نسبت به مذاکرات و بیان علل این موضع به خبر اصلی رسانههای جهان تبدیل شده؛ مهندسی معکوسی که تعجب بسیاری از رسانهها را به همراه داشته است. حالا دیگر عباراتی نظیر «ترامپ شایسته تبادل پیام نیست»، «تجربه تلخ مذاکرات قبلی با آمریکا در چارجوب برجام به هیچ وجه تکرار نخواهد شد» یا «کدام عاقلی با کشوری که زیر تمام توافقها زده مذاکره میکند؟» در رسانههای بینالمللی جای گمانهزنیها درباره جزئیات پیام ترامپ را گرفته است. به عبارت دیگر، ایران به شکلی هوشمندانه با استفاده از پیامآور ترامپ، پیام خود را به گوش جهانیان رساند بدون آنکه مجالی در اختیار بازی رسانهای-روانی جدید رئیس جمهور آمریکا قرار دهد! رخدادی که بدون شک نوعی پیروزی برای ایران در حوزه جنگ روانی به شمار میآید چرا که هم اکنون توپ به زمین واشنگتن برگشته است.
اما فارغ از مدیریت هوشمندانه جنگ روانی آمریکا علیه ایران در بیت رهبری، محتوای سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به نخست وزیر ژاپن پیش از هر چیز نشان از پایان معادلهای دارد که طی نزدیک به یک سال گذشته از سوی آمریکا تلاش شده بر تهران تحمیل شود؛ معادله یا «جنگ» یا «مذاکره». انتقال پیام شخص رئیس جمهور آمریکا (به عنوان نماد این معادله) توسط نخست وزیر ژاپن به تهران بعد از اعمال فشارهای اقتصادی-امنیتی بیسابقه، نقطه اوج این تلاشها به شمار میرود. شکست عملی معادله جنگ یا مذاکره از آن حیث با اهمیت است که بر خلاف آنچه در ظاهر رخ داده، آمریکا در اجرای این معادله تنها نبوده و شرکای اروپایی این کشور عملا با رفتار خود در حوزههای مختلف، در تحمیل معادله مذکور علیه ایران به واشنگتن یاری رساندهاند. با این حال پاسخ روشن حضرت آیتالله خامنهای نشان از مرگ زودهنگام معادله دارد؛ مرگی که تنها علت آن، توانمندیهای ایران در ابعاد مختلف و آمادگی این کشور برای استفاده از اهرمهای فشار خود علیه آمریکا و متحدانش بوده است.
انتصار ایران در «جنگ ارادهها» (تحقق وضعیت نه جنگ و نه مذاکره) در حالی است که جمهوری اسلامی به شکلی هوشمندانه از ورود به مذاکرات جدید با آمریکا خودداری میکند. در بیان ریشههای اجتناب تهران از مذاکره جدید میتوان به ۳ مورد ذیل اشاره کرد:
۱- تجربه مذاکره با آمریکا
با گذشت بیش از یک سال از خروج آمریکا از توافق برجام، همچنان هیچ مدرک معتبری دال بر نقض مفاد توافق از سوی ایران منتشر نشده است. تنها مرجع راستیآزمایی عملکرد ایران در توافق، یعنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها در گزارشهای خود بر پایبندی ایران به تعهدات خود در برجام تاکید کرده است. تایید عملکرد ایران در اجرای برجام البته محدود به آژانس نبوده و سایر اعضای این توافق (اروپا، روسیه و چین) نیز علی رغم مواضع متفاوت خود در قبال سیاستهای ایران، همواره به آن اعتراف کردهاند. بر این اساس، خروج یکجانبه آمریکا از برجام (همچون سایر توافقنامههای بینالمللی طی ۲ سال گذشته) نشان از غیر قابل اعتماد بودن این کشور دارد. رهبر انقلاب اسلامی نیز در ملاقات با نخست وزیر ژاپن با اشاره به این مسئله فرمودند: کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافقها زده، مذاکره کند؟
۲- القای شکست به مثابه امتیاز
رئیس جمهور آمریکا و مقامات دولتش مدعی هستند برای از سرگیری مذاکره با ایران امتیازاتی را در نظر گرفتهاند؛ امتیازاتی که طی هفتههای گذشته با عقبنشینی از روایت جنگ و شیفت رسانهای بر محور مذاکره به تدریج از زبان چهرههای متعدد بیان شده است. از عدم اراده برای جنگ گرفته تا خودداری از تغییر نظام در ایران، کنار گذاشتن پیششرطهایی که در گذشته مطرح شده و ...
تهران اما به درستی میداند تمام این امتیازات در حقیقت شکستها و ناکامیهای دولت آمریکا در مواجهه با ایران هستند که اکنون از سوی دولت این کشور به مثابه امتیاز، یکی پس از دیگری رونمایی میشوند. بسیاری از رسانهها، تحلیلگران و حتی دوستان ناراضی واشنگتن در خلیج فارس طی هفتههای گذشته به ناتوانی آمریکا از ورود به مقابله نظامی با ایران اعتراف کردهاند، ناتوانی که بیش از هر چیز ریشه در هشدارهای مکرر پنتاگون نسبت به تبعات هرگونه اقدام نظامی علیه ایران دارد. عجیبتر از ادعای فقدان اراده برای جنگ اما ادعای فقدان اراده برای تغییر نظام است! در پاسخ به این ادعا صرفا طرح این سوال کافی به نظر میرسد: آمریکا برای تغییر نظام در ایران از چه اقدامی خودداری کرده است!؟
حضرت آیتالله خامنهای در خصوص این مسئله نیز در جریان ملاقات با نخست وزیر ژاپن و در پاسخ به وی فرمودند: مشکل ما با آمریکاییها موضع تغییر رژیم نیست، زیرا آنها اگر چنین قصدی هم داشته باشند، قادر به اجرای آن نیستند، همانطور که روسای جمهور قبلی آمریکا در ۴۰ سال گذشته برای نابودی جمهوری اسلامی تلاش کردند اما نتوانستند.
۳- ورود به مسیر خلع سلاح
در حال حاضر و بعد از اجرای تعهدات ایران در توافق برجام، اصولاً مسئله دیگری در رابطه میان ایران و آمریکا باقی نمانده که حل آن نیاز به مذاکره سیاسی میان دو کشور داشته باشد؛ مگر:
الف) توان موشکی
ب) عمق راهبردی در منطقه
و دیگر ابزارهای فشار جمهوری اسلامی که رهبر انقلاب اخیراً به عنوان «مسائل ناموسی انقلاب» از آن تعبیر کردند.
علی رغم ظرفیتهای گسترده ایران در ابعاد مختلف، توان موشکی و عمق راهبردی از جمله مسائلی هستند که ابزارهای دفاعی و اهرمهای فشار سخت ایران علی آمریکا و متحدانش به شمار میروند. بر این اساس، طبیعتا فلسفه از سرگیری مذاکره با تهران، پس از اجرای تمام تعهدات برجامی این کشور، ورود به دو حوزه فوق است؛ حوزههایی که در صورت بروز هرگونه ضعف یا عقب نشینی در آنها، عملا ایران در مقابل دشمنانش خلع سلاح شده است. شاید بتوان گفت تعبیر «مسائل ناموسی انقلاب» از سوی حضرت آیتالله خامنهای بر همین اساس بر موضوعات یاد شده اطلاق شده است. ایشان پیش از این در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند:
«میگویند بیایید درباره موشک مذاکره کنیم، معنای حقیقی این حرف این است که شما باید برد و دقت موشکهایتان را کم کنید تا اگر روزی شما را هدف قرار دادیم، نتوانید جواب بدهید. اما بدیهی است که کسی در ایران این حرف را نمیپذیرد... عمق راهبردی سیاسی و امنیتی برای هر کشوری مسئلهای حیاتی است، برای ما نیز عمق راهبردی در منطقه خیلی مهم است، آنها از این مسئله ناراحتند و میخواهند بر سر عمق راهبردی ایران معامله کنند، آیا کسی میپذیرد؟»
علاوه بر تمام اینها باید اشاره کرد مسئله نفوذ منطقهای ایران بر خلاف تصوری که طرف مقابل سعی در ایجاد آن دارد، مسئلهای ارادی و سیاسی به معنای متعارف نیست، بلکه عمق راهبردی امروز جمهوری اسلامی ایران، ثمرهای از ثمرات شجره طبیه انقلاب اسلامی است و سیاسیسازی آن، تلاشی در جهت تقلیل معنای این پدیده به شمار میرود.
دست رد قاطعانه رهبر معظم انقلاب اسلامی به پیام رئیس جمهور آمریکا در حالی بر صفحه اول رسانههای جهان نقش بست که رئیس جمهور ایران ساعاتی پس از ملاقات نخست وزیر ژاپن با رهبری، برای شرکت در اجلاس سازمان همکاریهای شانگهای راهی پایتخت قرقیزستان میشود؛ اجلاسی که در حاشیه آن، وی دیدارهایی دو جانبه با سران حاضر در بیشکک، از جمله ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه خواهد داشت.
از سوی دیگر حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سخنان نخست وزیر ژاپن مبنی بر اینکه ترامپ گفته مذاکره با آمریکا موجب پیشرفت ایران خواهد شد، فرمودند: ما به لطف خداوند، بدون مذاکره با آمریکا و با وجود تحریم هم به پیشرفت خواهیم رسید. ایشان در ادامه سخنانشان خطاب به شینزو آبه تاکید کردند: ژاپن کشور مهمی در آسیا است و اگر به گسترش روابط با ایران تمایل دارد باید اراده قاطع خود را نشان دهد، «همانگونه که برخی کشورهای مهم این اراده را نشان دادهاند».
جهان اکنون منتظر قدمهای بعدی جمهوری اسلامی ایران برای بیاثر کردن کامل اقدامات آمریکاست؛ کشوری که با در هم شکستن معادلهی واشنگتن، اراده خود را بر طرف مقابل تحمیل کرده است؛ پذیرش موقعیت نه جنگ و نه مذاکره.