1398/03/08
سخنان اساتید دانشگاهها در دیدار رهبر انقلاب
قرن حاضر قرن آسیاست
در بیست و سومین روز از ماه مبارک رمضان ۱۳۹۸ جمعی از استادان و اعضای هیئتهای علمی دانشگاهها با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند و ۱۰ نفر از آنان به ارائه دیدگاههای خود درباره موضوعات مختلف وضعیت کشور پرداختند. یکی از این اشخاص، آقای دکتر محمدرضا مجیدی، دانشیار گروه مطالعات منطقهای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که طی سخنانی به طرح «نکاتی درباره مسائل بینالمللی و فرصتهای دیپلماتیک پیش روی کشور» پرداخت. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و فیلم این سخنان را به شرح زیر منتشر میکند.
در آستانهی دههی پنجم انقلاب اسلامی و صدور بیانیهی راهبردی گام دوم فرصتی است تا نگاهی دیگر به حوزهی بینالملل این انقلاب کبیر و مسائل آن و فرصتها و چالشهای پیش روی آن داشته باشیم. در این مجال با الهام از برخی کلید واژههای این بیانیه و یکی از توصیههای هفت گانهی پایانی آن نکاتی تقدیم میشود.
نخست: برپایی نظریهی کرامت انسانی وحی پایهی انقلاب اسلامی به عنوان محور سیاست خارجی و دیپلماسی برای تقویت عزت ملی، تنظیم روابط خارجی و مرزبندی نظری و عملی با دشمن، برپایی اصل عزت، حکمت و مصلحت ضروری است. علاوه بر استفاده از فرصتهای موجود باید به خلق فرصتهای نو در عرصهی بین الملل پرداخت و با حضور فعال و مؤثر در نهادهای بین المللی گفتمان انقلاب اسلامی را بیش از پیش تبیین کرد و یارگیری مناسب برای مقابله با طرحهای نظام سلطه صورت گیرد. و از انفعال و بی تحرکی که تبعات منفی بعدی دارد پرهیز شود. در دهههای گذشته و در فرآیند تولید اسناد بین المللی حضور فعالی نداشتهایم. و اینک در گام دوم انقلاب باید با بهره گیری از تجارب و کامیابیها و ناکامیها در این زمینهها با برنامهای روشن و متکی به پشتوانهی قوی علمی حوزوی و دانشگاهی این کاستی جبران گردد.
دوم: در گام اول انقلاب هستههای گوناگون گفتمان انقلاب اسلامی در گوشه و کنار جهان در مناطق گوناگون شکل گرفته است. در این هستهها شخصیتهای تأثیرگذار علمی، فرهنگی و اجتماعی و رسانهای حضور دارند. ضروری است در مراحل آغازین گام دوم شبکه سازی از این هستهها در اولویت کارهای بین المللی قرار گیرد و بهترین سامانه و سازه برای این ساماندهی سامانههای غیردولتی با حمایت سیاستی و پشتیبانی بخشهای حاکمیتی است تا این هستهها در شبکهی شکل گرفته با انسجام بیشتر به مقابله با نظام سلطه و تبیین و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی بپردازند.
سوم: در دهههای گذشته پیگیری آرمانهای انقلاب اسلامی در عرصهی بینالملل و اهداف و سیاستهای جمهوری اسلامی عمدتاً محدود به دیپلماسی رسمی دولتی بوده است. حال آنکه امروز در عرصهی روابط بینالملل و روابط خارجی کشورها انواع دیپلماسی با بازیگران متنوع در صحنههای ملی، منطقهای و جهانی ایفای نقش میکنند و گاه تأثیرگذاری آنها به مراتب بیشتر از دیپلماسی رسمی است و از آن به نامهای گوناگون از جمله دیپلماسی مکمل یاد میشود؛ که هم شامل حوزههای حاکمیتی است مانند دیپلماسی پارلمانی و دیپلماسی قضایی و هم شامل حوزههای غیردولتی با نظارت و حمایت و پایش حاکمیتی است. مانند دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی علمی، دیپلماسی رسانهای، دیپلماسی اقتصادی و تجاری با محوریت پارلمانهای بخش خصوصی یعنی اتاقهای سه گانهی بازرگانی، تعاون و اصناف، دیپلماسی گردشگری و به ویژه دیپلماسی عمومی در اشکال آن، اشکال گوناگون آن. تنوع بخشی به این ابزارها و کانالهای ارتباطی میتواند تحقق اهداف سند دوم را گام دوم را تسهیل کند.
چهارم: در چهار دههی گذشته در دولتهای مختلف عمدتاً از سیاست همسایگی و فراتر از آن سیاست آسیایی در روابط خارجی بیبهره بوده و یا در اولویت نبوده است. گویا غرب به اینکه قرن حاضر قرن آسیاست از بُن دندان باور دارد. لذا برای مقابله با آن و متوقف کردن یا کندکردن چرخهای پیشرفت آسیا را با طرحهای گوناگون از جمله بحران آفرینی در شرق و غرب قارهی کهن پیگیری میکند. جبران این بی توجهی نیازمند تعریف یک سیاست آسیایی قوی با تأکید بر همسایگان در سطوح دولتی و غیردولتی و متوازن سازی روابط با مناطق مختلف جهان بر اساس اولویتهای ملی است.
مقابله با هژمونی دلار و کنار گذاشتن آن از اقتصاد جهانی به عنوان ابزار محوری تروریسم اقتصادی نظام سلطه با هماندیشی، همکاری و هم افزایی توانها توأم با برنامهی روشن و زمان بندی شده ممکن است. این مهم زمانبر است همانگونه که پول واحد اروپایی هم یک شبه خلق نشد و در یک فرآیند دهها ساله مقدمات آن فراهم گردید.
در آسیا هم با تعریف اجرای مراحل چند گانهی تبادل با پول ملی کشورها، سبد پولی آسیا، محوریت بخشیدن به پول قوی آسیایی و در نهایت پول واحد تحقق این مهم ممکن است. امروزه با طرحهای یک جانبهگرایانه و تحمیلی آمریکا اقبال به این طرحها و پیشنهادها فراوان است. جمهوری اسلامی ایران باید در این زمینه پیشگام باشد. در این مسیر نقش مراکز علمی و پژوهشی برای تأمین پشتوانههای کارشناسی کلیدی است. برای اجرایی و عملیاتی شدن آنچه در حوزهی بینالملل انقلاب اسلامی در گام دوم بیان شد و دهها عنوان دیگر که در این مجال و زمان محدود فرصت بیان آنها فراهم نیست. میدان دادن به دانش پژوهان و پژوهشگران جوان و با استعداد و خلاق و مبتکر در حوزههای گوناگون علوم انسانی. بویژه در عرصههای مطالعات بین الملل و مطالعات منطقهای و اتصال منطقهای و راهبردی حوزههای تولید، دانش و اجرا ضروری است. همان گونه که تأکیدات حضرت عالی در حوزهی صنعت به ویژه در حوزههای نظامی برای ارتباط وسیع با دانشگاهها و علوم فنی و مهندسی و علوم پایه آثار و برکات فراوان برای رشد کمی و کیفی تولیدات و خودکفایی داشته است.
با عنایت به تأکیدات صورت گرفته در حوزهی تحول علوم انسانی، تولید علوم کاربردی و علم نافذ در کنار نظریه پردازی امید است دستگاههای اجرایی خود را مستغنی از مراجعه به دانشگاهها در این ساعتها نبینند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای در غرب آسیا و تأثیرگذار در معادلات بینالمللی نیازمند تخصصگرایی در مطالعات منطقهای و تربیت کارشناسان خبره و توانمند و تولید نظریات و الگوهای بومی است.
متأسفانه حذف غیرکارشناسانهی گرایشها در رشتهی مطالعات منطقهای به این نوع نگاه راهبردی آسیب میزند. استدعای حقیر به نمایندگی از همکاران در گروههای مطالعات منطقهای، دانشگاههای سراسر کشور و جامعهی پژوهشگران و دانش پژوهان این حوزه آن است که متولیان امر در، به متولیان به این امر در این زمینه تذکر داده شود تا با مشورت اعضای هیئت علمی این رشته در این تصمیم بازنگری صورت گیرد.
نکتهی پایانی با عنایت به در پیش بودن روز جهانی قدس، یادگار امام راحل رحمهالله یادآور میشود صد سال پیش در چنین روزهایی اعلامیهی بارفورد صادر، توافقنامهی سایس بیکو برای محروم کردن ملت مظلوم فلسطین از سرزمین آبا و اجدادیاش منعقد و طرح فروپاشی امپراتوری عثمانی توسط فاتحان جنگ جهانی اول اجرا و عملیاتی شد. فاجعهی قرن رخ داد. و این همه ناشی از خواب و غفلت جهان اسلام بود. اما امروز معاملهی قرن نظام سلطه و طرحهای تجزیهی کشورها و شکل بخشیدن به دولتهای ذرهای تحت سلطهی صهیونیسم در پرتوی امواج بیداری اسلامی منبعث از انقلاب کبیر اسلامی با شکست مواجه شده و انشاءالله باز هم مواجه خواهد شد.
تبیین این دستاورد عظیم و ره آورد گرانسنگ به منظور استمرار آن و پرچمداری این حرکت توسط نسلهای نو و جوانانی که موتور محرکهی گام دوم انقلاب بوده و خواهند بود امری ضروری است چرا که نظام سلطه با محوریت صهیونیسم با بهره گیری از رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی به صورت شبانه روزی هزاران شبهه و ابهام را برای تحریف انقلاب و دستاوردهای آن به انحراف افکار عمومی تولید و توزیع میکنند. البته این مسئولیت بیش از هر جایگاهی بر دوش جامعهی نخبگانی حوزه و دانشگاه و مستلزم همراهی و حمایت مراکز اجرایی است.
در آستانهی دههی پنجم انقلاب اسلامی و صدور بیانیهی راهبردی گام دوم فرصتی است تا نگاهی دیگر به حوزهی بینالملل این انقلاب کبیر و مسائل آن و فرصتها و چالشهای پیش روی آن داشته باشیم. در این مجال با الهام از برخی کلید واژههای این بیانیه و یکی از توصیههای هفت گانهی پایانی آن نکاتی تقدیم میشود.
نخست: برپایی نظریهی کرامت انسانی وحی پایهی انقلاب اسلامی به عنوان محور سیاست خارجی و دیپلماسی برای تقویت عزت ملی، تنظیم روابط خارجی و مرزبندی نظری و عملی با دشمن، برپایی اصل عزت، حکمت و مصلحت ضروری است. علاوه بر استفاده از فرصتهای موجود باید به خلق فرصتهای نو در عرصهی بین الملل پرداخت و با حضور فعال و مؤثر در نهادهای بین المللی گفتمان انقلاب اسلامی را بیش از پیش تبیین کرد و یارگیری مناسب برای مقابله با طرحهای نظام سلطه صورت گیرد. و از انفعال و بی تحرکی که تبعات منفی بعدی دارد پرهیز شود. در دهههای گذشته و در فرآیند تولید اسناد بین المللی حضور فعالی نداشتهایم. و اینک در گام دوم انقلاب باید با بهره گیری از تجارب و کامیابیها و ناکامیها در این زمینهها با برنامهای روشن و متکی به پشتوانهی قوی علمی حوزوی و دانشگاهی این کاستی جبران گردد.
دوم: در گام اول انقلاب هستههای گوناگون گفتمان انقلاب اسلامی در گوشه و کنار جهان در مناطق گوناگون شکل گرفته است. در این هستهها شخصیتهای تأثیرگذار علمی، فرهنگی و اجتماعی و رسانهای حضور دارند. ضروری است در مراحل آغازین گام دوم شبکه سازی از این هستهها در اولویت کارهای بین المللی قرار گیرد و بهترین سامانه و سازه برای این ساماندهی سامانههای غیردولتی با حمایت سیاستی و پشتیبانی بخشهای حاکمیتی است تا این هستهها در شبکهی شکل گرفته با انسجام بیشتر به مقابله با نظام سلطه و تبیین و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی بپردازند.
سوم: در دهههای گذشته پیگیری آرمانهای انقلاب اسلامی در عرصهی بینالملل و اهداف و سیاستهای جمهوری اسلامی عمدتاً محدود به دیپلماسی رسمی دولتی بوده است. حال آنکه امروز در عرصهی روابط بینالملل و روابط خارجی کشورها انواع دیپلماسی با بازیگران متنوع در صحنههای ملی، منطقهای و جهانی ایفای نقش میکنند و گاه تأثیرگذاری آنها به مراتب بیشتر از دیپلماسی رسمی است و از آن به نامهای گوناگون از جمله دیپلماسی مکمل یاد میشود؛ که هم شامل حوزههای حاکمیتی است مانند دیپلماسی پارلمانی و دیپلماسی قضایی و هم شامل حوزههای غیردولتی با نظارت و حمایت و پایش حاکمیتی است. مانند دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی علمی، دیپلماسی رسانهای، دیپلماسی اقتصادی و تجاری با محوریت پارلمانهای بخش خصوصی یعنی اتاقهای سه گانهی بازرگانی، تعاون و اصناف، دیپلماسی گردشگری و به ویژه دیپلماسی عمومی در اشکال آن، اشکال گوناگون آن. تنوع بخشی به این ابزارها و کانالهای ارتباطی میتواند تحقق اهداف سند دوم را گام دوم را تسهیل کند.
چهارم: در چهار دههی گذشته در دولتهای مختلف عمدتاً از سیاست همسایگی و فراتر از آن سیاست آسیایی در روابط خارجی بیبهره بوده و یا در اولویت نبوده است. گویا غرب به اینکه قرن حاضر قرن آسیاست از بُن دندان باور دارد. لذا برای مقابله با آن و متوقف کردن یا کندکردن چرخهای پیشرفت آسیا را با طرحهای گوناگون از جمله بحران آفرینی در شرق و غرب قارهی کهن پیگیری میکند. جبران این بی توجهی نیازمند تعریف یک سیاست آسیایی قوی با تأکید بر همسایگان در سطوح دولتی و غیردولتی و متوازن سازی روابط با مناطق مختلف جهان بر اساس اولویتهای ملی است.
مقابله با هژمونی دلار و کنار گذاشتن آن از اقتصاد جهانی به عنوان ابزار محوری تروریسم اقتصادی نظام سلطه با هماندیشی، همکاری و هم افزایی توانها توأم با برنامهی روشن و زمان بندی شده ممکن است. این مهم زمانبر است همانگونه که پول واحد اروپایی هم یک شبه خلق نشد و در یک فرآیند دهها ساله مقدمات آن فراهم گردید.
در آسیا هم با تعریف اجرای مراحل چند گانهی تبادل با پول ملی کشورها، سبد پولی آسیا، محوریت بخشیدن به پول قوی آسیایی و در نهایت پول واحد تحقق این مهم ممکن است. امروزه با طرحهای یک جانبهگرایانه و تحمیلی آمریکا اقبال به این طرحها و پیشنهادها فراوان است. جمهوری اسلامی ایران باید در این زمینه پیشگام باشد. در این مسیر نقش مراکز علمی و پژوهشی برای تأمین پشتوانههای کارشناسی کلیدی است. برای اجرایی و عملیاتی شدن آنچه در حوزهی بینالملل انقلاب اسلامی در گام دوم بیان شد و دهها عنوان دیگر که در این مجال و زمان محدود فرصت بیان آنها فراهم نیست. میدان دادن به دانش پژوهان و پژوهشگران جوان و با استعداد و خلاق و مبتکر در حوزههای گوناگون علوم انسانی. بویژه در عرصههای مطالعات بین الملل و مطالعات منطقهای و اتصال منطقهای و راهبردی حوزههای تولید، دانش و اجرا ضروری است. همان گونه که تأکیدات حضرت عالی در حوزهی صنعت به ویژه در حوزههای نظامی برای ارتباط وسیع با دانشگاهها و علوم فنی و مهندسی و علوم پایه آثار و برکات فراوان برای رشد کمی و کیفی تولیدات و خودکفایی داشته است.
با عنایت به تأکیدات صورت گرفته در حوزهی تحول علوم انسانی، تولید علوم کاربردی و علم نافذ در کنار نظریه پردازی امید است دستگاههای اجرایی خود را مستغنی از مراجعه به دانشگاهها در این ساعتها نبینند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای در غرب آسیا و تأثیرگذار در معادلات بینالمللی نیازمند تخصصگرایی در مطالعات منطقهای و تربیت کارشناسان خبره و توانمند و تولید نظریات و الگوهای بومی است.
متأسفانه حذف غیرکارشناسانهی گرایشها در رشتهی مطالعات منطقهای به این نوع نگاه راهبردی آسیب میزند. استدعای حقیر به نمایندگی از همکاران در گروههای مطالعات منطقهای، دانشگاههای سراسر کشور و جامعهی پژوهشگران و دانش پژوهان این حوزه آن است که متولیان امر در، به متولیان به این امر در این زمینه تذکر داده شود تا با مشورت اعضای هیئت علمی این رشته در این تصمیم بازنگری صورت گیرد.
نکتهی پایانی با عنایت به در پیش بودن روز جهانی قدس، یادگار امام راحل رحمهالله یادآور میشود صد سال پیش در چنین روزهایی اعلامیهی بارفورد صادر، توافقنامهی سایس بیکو برای محروم کردن ملت مظلوم فلسطین از سرزمین آبا و اجدادیاش منعقد و طرح فروپاشی امپراتوری عثمانی توسط فاتحان جنگ جهانی اول اجرا و عملیاتی شد. فاجعهی قرن رخ داد. و این همه ناشی از خواب و غفلت جهان اسلام بود. اما امروز معاملهی قرن نظام سلطه و طرحهای تجزیهی کشورها و شکل بخشیدن به دولتهای ذرهای تحت سلطهی صهیونیسم در پرتوی امواج بیداری اسلامی منبعث از انقلاب کبیر اسلامی با شکست مواجه شده و انشاءالله باز هم مواجه خواهد شد.
تبیین این دستاورد عظیم و ره آورد گرانسنگ به منظور استمرار آن و پرچمداری این حرکت توسط نسلهای نو و جوانانی که موتور محرکهی گام دوم انقلاب بوده و خواهند بود امری ضروری است چرا که نظام سلطه با محوریت صهیونیسم با بهره گیری از رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی به صورت شبانه روزی هزاران شبهه و ابهام را برای تحریف انقلاب و دستاوردهای آن به انحراف افکار عمومی تولید و توزیع میکنند. البته این مسئولیت بیش از هر جایگاهی بر دوش جامعهی نخبگانی حوزه و دانشگاه و مستلزم همراهی و حمایت مراکز اجرایی است.