1378/06/09
بیانات در اجتماع بزرگ مردم شهرستان تربتجام
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین و علی اصحابه المؤمنین المحسنین و علیالّذین اتّبعوهم باحسان الی یومنا هذا.
خدای متعال را سپاسگزارم که این توفیق را به دست آوردم تا با شما مردم مؤمن و پرشور و مرزنشین غیور در این منطقه ملاقات و دیدار کنم. آنچه برای من در منطقه و شهرهای همجوار شما همواره جالب و مطلوب و دلنشین بوده، این است که مشاهده میکنم با وجود اینکه جمعیت مردم از دو مذهب شیعه و سنّی تشکیل شده است، اما وحدت اسلامی بر رفتار و عواطف و احساسات آنها غلبه دارد. هرجایی که مردم بتوانند وجوه مشترک را بر وجوه اختلاف و افتراق غلبه دهند و عواطف و رفتار و ایمان و احساسات خود را بر اساس وحدت کلمه تنظیم کنند، در آن نقطه، موفقیت و پیروزی نصیب آن مردم خواهد شد؛ همچنانی که در آثار اسلامی است: «یدالله مع الجماعة».(۱) برای ملت ایران، این همزیستی - چه در این منطقه، و چه در سایر مناطقی که شیعه و سنّی در کنار هم زندگی میکنند - مایهی افتخار است و این نکتهای است که ملت ایران میتواند آن را به عنوان یک نقطهی درخشان و روشن به دنیای اسلام نشان دهد و به آن افتخار کند.
حقیقت این است که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، محصول تلاش سالهای متمادیِ دلسوزان دنیای اسلام است. برادران و خواهران! در هر نقطهای که هستید، درست توجّه کنید تا این مطلبی که امروز برای همهی مسلمانان عالم قابل توجّه است و در واقع پیامی از سوی ملت ایران به مسلمانان جهان است، بهدرستی ادا شود. تلاش متفکّرانِ روشنفکرِ دلسوزِ مبارزِ مسلمان در همهی نقاط اسلامی و در کشورهای اسلامی - چه در ایران، چه در کشورهای عربی و چه در شبه قارّهی هند - در طول مدت صدوپنجاه سال ادامه پیدا کرد. همهی این تلاشها برای این بود که اسلام از انزوای مساجد و کنج خانهها و اعماق دلها به صحنهی جامعه بیاید؛ اسلام حکومت تشکیل دهد و طبق قوانین قرآنی، خطوط اصلی زندگی انسانها را معین کند. اگر «سیّد جمال الدّین» یا شاگردان سیّد جمال الدّین در کشورهای عربی و در هند و در ایران تلاش کردند، برای این تلاش کردند. درست نقطهی مقابلِ حرکتی بود که استعمارگران و طرّاحان فکری و سیاسی آنها در دنیای اسلام شروع کرده بودند. آنها برای اینکه بر منابع اسلامی و کشورهای اسلامی تسلّط پیدا کنند، میخواستند کوه مستحکمی مثل قوانین اسلامی سر راهشان نباشد؛ لذا این فکر را تقویت و ترویج کردند که اسلام کاری به سیاست ندارد، کاری به امور جامعه ندارد، کاری به ادارهی حکومت ندارد؛ اسلام فقط عبادت کردن است، یا حدّاکثر احکام ازدواج و طلاق و جمع کردن مرده و از این قبیل را دارد! اما متفکّران مسلمان در همهی نقاط اسلامی، عکس این سخن را - که لبّ سخن اسلام و قرآن است - به صدای بلند بیان کردند و گفتند: «و ما ارسلنا من رسول الاّ لیطاع باذن الله» (۲).
نه فقط اسلام، بلکه همهی ادیان الهی برای ادارهی زندگی مردم آمدهاند؛ برای تشکیل نظام زندگی آمدهاند؛ برای ترسیم خطّ مشی بشریّت به سوی اهداف بلند مدّتش آمدهاند. اسلام در اوّلین قدم، حکومت تشکیل داد. اسلام برای انسانها خطّ مشیِ روشن معیّن میکند. اگر به اسلام ناب عمل کنند، زندگی بشریت از دردهای مزمنِ گریبانگیر او در طول تاریخ، نجات پیدا خواهد کرد. دردهای مزمن بشریّت چیست؟ بیعدالتی، فقر، ظلم و درگیریهای ناشی از خودخواهی و خودپرستی و خودپسندی میان گروههای بشری است. گرفتاریهای عمدهی بشریّت، همان گرفتاریهایی است که صدها سال قبل، بلکه هزاران سال قبل، بشر گرفتار آنها بوده است. هرجا دین خدا حاکمیت پیداکرد، این امید به وجود میآید که این گرفتاریها از سرِ جوامع بشری دست بردارد، یا لااقل تضعیف شود. دین خدا برای ادارهی زندگیِ انسانهاست. قرآن برای عمل شدن در همهی صحنههای زندگی است. این شعار متفکّران مسلمان بوده است؛ شعاری که صدسال، صد و پنجاه سال با زبانهای مختلف در میان کشورهای اسلامی تکرار شد. خدای متعال به ملت ایران توفیق داد و دل او را هدایت کرد تا توانست به این ندا پاسخ گوید. جوانان و مردان و زنان ایرانی، در مبارزهای دشوار و سهمگین، بر گردِ یک رهبر بینظیر و مؤمن و صادق و فداکار - رهبری که جز برای اقامهی دین خدا و اقامهی حق، هیچ حسابی در زندگی خود باز نکرده بود - جمع شدند، سالها مبارزه کردند، رنجهایی را تحمّل نمودند و آنچه را که همهی داعیان و مصلحان و روشنفکران بزرگ اسلامی در اقصی نقاط دنیای اسلام آرزوی آن را داشتند، در ایران تحقّق بخشیدند.
نظام جمهوری اسلامی، نظامی است که قوانین آن متّخذ از قرآن است. نظامی است که نمایندگان مردم در آن براساس قوانین و مقرّراتِ قرآنی تصمیمگیری میکنند. قانون آن قرآنی است؛ اجرای آن هم اسلامی و قرآنی است؛ قضای آن هم اسلامی و قرآنی است؛ مسؤولان آن هم افتخارشان به این است که خدمتگزار دین و اسلام و قرآن باشند. نظام اسلامی، چگونگی ساخت و پرداختش به نوعی است که همهی چیزهایی که در اسلام برای ایجاد یک نظام انسانی و بشری مورد توجّه است، در آن مراعات میشود. آراءِ مردم، خواست مردم، ارادهی جمعی مردم، عواطف و ایمان مردم، همه در چارچوب احکام الهی و مقرّرات قرآنی است. این، آن نظام اسلامی است که خدای متعال به ملت ایران این توفیق را داد که بتواند این بنا را بر این قاعدهی مستحکم ایجاد و مستقر کند. آرزوی همهی مصلحان در طول یکی، دو قرن اخیر در دنیای اسلام و در سراسر جهان اسلام، همین چیزی بود که امروز در ایران محقّق شده است.
من بارها تکرار کردهام: ما ادّعا نمیکنیم که آنچه امروز به نام حکومت اسلامی و نظام اسلامی در ایران بر سرِ پاست، به طور کامل و صددرصد، یک نظام منطبق بر قرآن است. این ادّعا، ادّعای بزرگی است. ما ادّعایمان این است که چارچوب حاکمیت قرآن و اسلام را در این کشور به وجود آوردهایم و به سمت کامل کردن این نظام و صددرصد اسلامی کردن آن حرکت میکنیم. این، آن چیزی است که خدای متعال تحقّقش آن را از آحاد مسلمان خواسته است. این، آن چیزی است که ایمان و عشق و عواطف و احساسات مردم ما آن را از مسؤولان کشور طلب میکند؛ و این همان چیزی است که برای آن، این ملت حاضر شد فداکاری کند و خون و جان و عزیزانش را بدهد. البته انتظار این بود که وقتی این نظام اسلامی در ایران به وجود آمد، همهی کسانی که در سرتاسر دنیای اسلام دم از اسلام میزدند و نیز همهی مصلحان اسلامی، به یاری و کمک این نظام بشتابند. این توقّعِ خیلی زیادی نبود؛ این انتظار وجود داشت. البته دشمنان اسلام خیلی فعّال هستند و تبلیغات آنها خیلی قوی است. دستهای تفرقهافکن دشمنان، بسیار خطرناک است. خیلی از کسانی که سالها آرزوی تشکیل یک نظام اسلامی را میداشتند و آن را در کتابهایشان مینوشتند، وقتی نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد، تجاوب لازم را نکردند و وظیفهای را که از آنها توقّع بود، انجام ندادند. من در اوایلِ انقلاب در هند به یکی از روشنفکران و نویسندگان معروف و مسلمان آن دیار - که از سالها قبل نسبت به او آشنایی و معرفت داشتم - همین مطلب را نوشتم و برایش فرستادم. نوشتم: آن حرفی که شما در کتابها میزدید، آن شعاری که شما میدادید، امروز به عمل و واقعیت مبدّل شده است و نظام اسلامی در ایران سربرافراشته است. به او نوشتم: امروز، آن روزی است که شما به کمک این نظام بشتابید؛ اطراف آن را محکم بگیرید و در مقابل دشمنانش از آن دفاع کنید، تا همه این فرصت را پیدا کنند که برای همهی نسلها و برای همهی مناطق عالم، یک الگوی کامل بسازند. البته این توقّع بهطور کامل عملی نشد. بعضیها خوب جواب دادند و از اقصای دنیای اسلام به کمک نظام اسلامی شتافتند. نگفتند ما از لحاظ گرایش مذهبی، با رهبران این نظام و این انقلاب تفاوت داریم. مشترکات را چسبیدند، نه موارد اختلاف و تفرقه را. بعضی هم نتوانستند در این موفقیّت والا قرار گیرند.
آنچه که دنیای اسلام به آن نیاز داشته است و امروز هم به آن نیاز دارد، «حاکمیت اسلام» است. حاکمیت اسلام میتواند دردهای کهنه و مزمن بشریّت را درمان کند؛ عوارضی را هم که حکومتهای مقتدرِ امروز در دنیا بر ملتهایشان تحمیل کردند، بر ملت تحمیل نکند. این خصوصیت اسلام است. اگر به قوانین اسلام عمل شود، هم بیعدالتی و تبعیض و فقر و بیصفایی میان انسانها از بین میرود و علم و تحقیق و استعدادهای ذهنی بشر پرورش مییابد و هم از آن طرف، عوارضی که امروز از قِبَل روشهای غلطی که بر مردم دنیا تحمیل شده است - روشهای غیراسلامی و غیردینی و غیرالهی - بر مردم تحمیل نخواهد شد. این حیرت و سرگشتگی و خودخواهی و فردپرستی و خودپرستیهایی که امروز بر دنیا حاکم است، ناشی از روشهای غیرالهی و رها کردن راه خدا و پشت کردن به درِ خانهی خداست. البته شما خیال نکنید این راهی که من به عنوان راه اسلام مطرح میکنم، یک راه بیدردسر و خیلی نزدیک و در دسترس است؛ نه، مجاهدت و تلاش لازم دارد. شما ببینید نظام اسلامی در طول این بیست سال، با چه دشمنیهایی مواجه بوده است! بعضیها سادهلوحانه خیال میکنند که اگر فلان قدرت استکباری در دنیا با نظام ما برخورد داشته است، مثلاً به خاطر ضعف دیپلماسی جمهوری اسلامی بوده است! این اشتباه است. شما در دنیا هیچ نظامی را پیدا نمیکنید که بخواهد علیه زورگویان و چپاولگران ایستادگی کند، ولی مورد تهمت و فشار و آزار آن قدرتها قرار نگیرد. طبیعت قضیه همین است. اگر شما میبینید قدرتهای استکباری در طول این بیست سال با ملت ایران و با نظام جمهوری اسلامی دشمنی کردهاند، بهخاطر این نیست که دولت جمهوری اسلامی فرضاً در روشهای دیپلماسی و در ارتباطاتِ خود ضعفی بهخرج داده است؛ نه. قضیه این نیست؛ قضیه بالاتر از این است.
نظام اسلامی و دولت جمهوری اسلامی در میان این همه کشورهای عالم میایستد و از حقّ ملت فلسطین دفاع میکند. در دوران جنگ تحمیلیِ هشت ساله علیه ما که شرق و غرب به رژیم صدّام کمک میکردند، همسایهی ما - کشور افغانستان - در اشغال شوروی بود. بارها در مجامع جهانی، در ملاقاتها و در گفتگوها به ما میگفتند، شما امروز که دچار جنگ هستید، برای اینکه حمایت شوروی را جلب کنید، این قدر دم از افغانستان نزنید و شوروی را به خاطر دخالت در افغانستان تقبیح نکنید! بله؛ این یک روش معمولی دنیاست؛ اما جمهوری اسلامی این را قبول نکرد. ما چون دخالت شوروی در افغانستان را، دخالت بناحق در یک کشور مسلمان میدانستیم، با آن مخالفت کردیم؛ در مجامع جهانی اعلام کردیم؛ آن روز به خود شورویها هم صریحاً گفتیم. البته نتیجهاش هم این میشد که آن روز ابرقدرت شوروی با همهی قوّت و توان و تجهیزاتش، نسبت به جمهوری اسلامی احساس دشمنی میکرد. طبیعت نظام اسلامی این است که آنجایی که حقّ است، آن حق را بگوید؛ آنجایی که پای یک ملت مسلمان در میان است، دچار ملاحظه کاری نشود.
امروز دشمنان دنیای اسلام سعی میکنند دنیای اسلام را تکّهتکّه کنند. سعی میکنند رژیم اشغالگر فلسطین را به عنوان پایگاهی برای سلطه بر دنیای اسلام به کار گیرند. امروز بسیاری از مشکلات دنیای اسلام، به وجود صهیونیستها در قلب دنیای اسلام بر میگردد؛ ما نمیتوانیم از این قضیه، آسان صرفنظر کنیم. امروز هم در دنیا کسانی هستند که دولت جمهوری اسلامی را نصیحت میکنند و میگویند شما کاسهی از آش داغترید! خودِ فلسطینیها با اسرائیل ساختهاند؛ اما شما دم از قضیهی فلسطین میزنید! این را امروز هم به دولت جمهوری اسلامی میگویند؛ اما نظام اسلامی، اسلامی است، پس طرفدار حق است؛ اسلامی است، پس در مواضع اصولی خود، صریح است؛ اسلامی است، پس نمیتواند از کلیّت دنیای اسلام دفاع نکند؛ لذا ما از قضیهی فلسطین دفاع میکنیم و معتقدیم ملت فلسطین برخلاف کسانی که به نام ملت فلسطین حرف میزنند، هرگز رضایت نمیدهد که یک وجب از خاکش به وسیلهی صهیونیستها و اشغالگران، اشغال شود؛ کمااینکه در دنیای اسلام هیچ مسلمان غیوری این را اجازه نمیدهد. رفتار دولتها و سیاستمداران مصلحتاندیش را که برای حفظ قدرت و مقامِ خود حاضرند به هر مصالحهای تن بدهند، نبایستی با خواست ملتها یکی کرد. نظام اسلامی، اسلامی است؛ پس اسلامیت خود و آنچه را که لازمهی آن است، باید با صراحت و با قدرت و با شجاعت اعلام کند. اگر نظام اسلامی پایبندی خود را به اسلام حفظ کند و هر جایی که نقص در عمل به اسلام دارد، آن نقص را جبران نماید، با توانایی کامل خواهد توانست آنچنان دنیایی برای ملت ایران به وجود آورد که همهی مسلمانان و همه ملتهای اسلامی، آرزوی چنین دنیایی را داشته باشند.
از اوّل انقلاب، بحمدالله نظام جمهوری اسلامی با وجود همهی دشمنیها، موفّقیتهای بسیار بزرگی در همهی زمینهها به دست آورده است. این کشور، کشوری است که دویست سال و نیز در برههای طولانی از زمان، حکّام فاسدِ وابسته بر آن حکومت کرده بودند؛ راه علم و صنعت و معنویت و مادیت را به روی این ملت سد کرده بودند؛ دشمنان را بر اینجا مسلّط کرده بودند؛ ظلم را طبیعت ثانوی این جامعه و این کشور کرده بودند؛ اسلام را مهجور کرده بودند؛ به وسیلهی سلطهی فرهنگ بیگانه، شهوات و غفلت از همه طرف به سوی این مردم هجوم آورده و آنها را از پیمودن راههای درست زندگی بازداشته بود. نظام اسلامی آمده، ویرانیهای دویست سالهی نظامهای فاسد و وابسته را جبران کرده است؛ بسیاری از مفاسد را اصلاح کرده است؛ راههای ناپیمودهی زیادی را پیموده است و انشاءالله به فضل پروردگار این کارها را ادامه خواهد داد، تا زندگی مادّی و معنوی مردم را به همان شکلی که خدای متعال خواسته و اسلام نشان داده است، درآورد.
آنچه برای ما ملت ایران یک فریضه است، اوّلاً حفظ ذخیرهی ارزشمند دین مبین اسلام و احکام قرآن است. ثانیاً باید این وحدت و یکپارچگی را روزبهروز تقویت کرد. شما بخصوص در این منطقه و مناطقی از این قبیل که شیعه و سنّی در کنار هم زندگی میکنند، بایستی پیوندهای برادری را روزبهروز بیشتر کنید و الگویی برای دنیای اسلام باشید. آنچه که دشمنان اسلام و مسلمین آن را میخواهند، این است که هر گروهی از فرقههای اسلامی، آن گروه دیگر را طرد کند و از دین خارج بداند. متأسفانه در سطح دنیای اسلام، بعضی هم طبق همین خواستِ دشمن عمل میکنند و در واقع، بازی دشمن را میخورند؛ شما نباید بگذارید. ملت ایران، بخصوص در این مناطق باید نشان دهد که هوشیار است و ترفند دشمن را میفهمد. با این وحدت که روزبهروز باید قویتر شود، با همکاری ملت و مسؤولان کشور که بحمدالله امروز وجود دارد، با تمسّک به اسلام که راه آزادی و استقلال و عزّت و سربلندی را بهروی ملت ایران باز کرده است و با توکّل به خداوند که با دست قدرتش در موارد حسّاس به کمک این ملت شتافته است، به فضل پروردگار این ملت خواهد توانست کشور خود را آباد کند؛ آنچنانی که برای ملتهای دیگر الگو شود. الان ملتهای اسلامی از اینکه میبینند پرچم اسلام در این سرزمین بلند است و به نام قرآن در اینجا سخن گفته میشود و مواضع عزّتآمیز ملت ایران را در مقابل زورگوییهای استکبار میبینند، احساس هیجان و افتخار میکنند و در اکناف عالم، با دهها زبان، این احساس را نسبت به نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران بیان میکنند. قدر این را بدانید. بحمدالله خدای متعال، کشور خوب و پهناور و با استعداد و غنیای به شما ملت ایران داده است. این منطقه هم یکی از مناطق قوی و غنی و سرشار از نعمتهای الهی است. انشاءالله باز بتوانید با همّت مسؤولان و با همکاری میان ملت و مسؤولان و با توکّل به خداوند، در این منطقه کاری کنید که به سهم خودتان در ایجاد آن ایرانِ آبادِ سربلندِ سرشار از نعمت سهیم باشید.
امیدوارم خدای متعال همهی شما را موفّق و مؤیّد بدارد. امروز برای من این توفیق بزرگ و این دیدار شیرین، بسیار مغتنم بود. امیدواریم که خداوند متعال به شما مردم عزیز تربتجام و قشرهای مختلف، فضل و رحمت و لطف خودش را نازل کند و انشاءالله بتوانیم آنچه را که وظیفهی همهی ماست - که تلاش برای پیشبرد کشور و پیشبرد ملت ایران به سمت اهداف والای اسلامی است - انجام دهیم و انشاءالله همه مشمول ادعیّهی زاکیّهی حضرت بقیةالله ارواحنافداه باشیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) نهجالبلاغه، خطبهی ۱۲۷
۲) نساء: ۶۴
الحمدلله ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین و علی اصحابه المؤمنین المحسنین و علیالّذین اتّبعوهم باحسان الی یومنا هذا.
خدای متعال را سپاسگزارم که این توفیق را به دست آوردم تا با شما مردم مؤمن و پرشور و مرزنشین غیور در این منطقه ملاقات و دیدار کنم. آنچه برای من در منطقه و شهرهای همجوار شما همواره جالب و مطلوب و دلنشین بوده، این است که مشاهده میکنم با وجود اینکه جمعیت مردم از دو مذهب شیعه و سنّی تشکیل شده است، اما وحدت اسلامی بر رفتار و عواطف و احساسات آنها غلبه دارد. هرجایی که مردم بتوانند وجوه مشترک را بر وجوه اختلاف و افتراق غلبه دهند و عواطف و رفتار و ایمان و احساسات خود را بر اساس وحدت کلمه تنظیم کنند، در آن نقطه، موفقیت و پیروزی نصیب آن مردم خواهد شد؛ همچنانی که در آثار اسلامی است: «یدالله مع الجماعة».(۱) برای ملت ایران، این همزیستی - چه در این منطقه، و چه در سایر مناطقی که شیعه و سنّی در کنار هم زندگی میکنند - مایهی افتخار است و این نکتهای است که ملت ایران میتواند آن را به عنوان یک نقطهی درخشان و روشن به دنیای اسلام نشان دهد و به آن افتخار کند.
حقیقت این است که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، محصول تلاش سالهای متمادیِ دلسوزان دنیای اسلام است. برادران و خواهران! در هر نقطهای که هستید، درست توجّه کنید تا این مطلبی که امروز برای همهی مسلمانان عالم قابل توجّه است و در واقع پیامی از سوی ملت ایران به مسلمانان جهان است، بهدرستی ادا شود. تلاش متفکّرانِ روشنفکرِ دلسوزِ مبارزِ مسلمان در همهی نقاط اسلامی و در کشورهای اسلامی - چه در ایران، چه در کشورهای عربی و چه در شبه قارّهی هند - در طول مدت صدوپنجاه سال ادامه پیدا کرد. همهی این تلاشها برای این بود که اسلام از انزوای مساجد و کنج خانهها و اعماق دلها به صحنهی جامعه بیاید؛ اسلام حکومت تشکیل دهد و طبق قوانین قرآنی، خطوط اصلی زندگی انسانها را معین کند. اگر «سیّد جمال الدّین» یا شاگردان سیّد جمال الدّین در کشورهای عربی و در هند و در ایران تلاش کردند، برای این تلاش کردند. درست نقطهی مقابلِ حرکتی بود که استعمارگران و طرّاحان فکری و سیاسی آنها در دنیای اسلام شروع کرده بودند. آنها برای اینکه بر منابع اسلامی و کشورهای اسلامی تسلّط پیدا کنند، میخواستند کوه مستحکمی مثل قوانین اسلامی سر راهشان نباشد؛ لذا این فکر را تقویت و ترویج کردند که اسلام کاری به سیاست ندارد، کاری به امور جامعه ندارد، کاری به ادارهی حکومت ندارد؛ اسلام فقط عبادت کردن است، یا حدّاکثر احکام ازدواج و طلاق و جمع کردن مرده و از این قبیل را دارد! اما متفکّران مسلمان در همهی نقاط اسلامی، عکس این سخن را - که لبّ سخن اسلام و قرآن است - به صدای بلند بیان کردند و گفتند: «و ما ارسلنا من رسول الاّ لیطاع باذن الله» (۲).
نه فقط اسلام، بلکه همهی ادیان الهی برای ادارهی زندگی مردم آمدهاند؛ برای تشکیل نظام زندگی آمدهاند؛ برای ترسیم خطّ مشی بشریّت به سوی اهداف بلند مدّتش آمدهاند. اسلام در اوّلین قدم، حکومت تشکیل داد. اسلام برای انسانها خطّ مشیِ روشن معیّن میکند. اگر به اسلام ناب عمل کنند، زندگی بشریت از دردهای مزمنِ گریبانگیر او در طول تاریخ، نجات پیدا خواهد کرد. دردهای مزمن بشریّت چیست؟ بیعدالتی، فقر، ظلم و درگیریهای ناشی از خودخواهی و خودپرستی و خودپسندی میان گروههای بشری است. گرفتاریهای عمدهی بشریّت، همان گرفتاریهایی است که صدها سال قبل، بلکه هزاران سال قبل، بشر گرفتار آنها بوده است. هرجا دین خدا حاکمیت پیداکرد، این امید به وجود میآید که این گرفتاریها از سرِ جوامع بشری دست بردارد، یا لااقل تضعیف شود. دین خدا برای ادارهی زندگیِ انسانهاست. قرآن برای عمل شدن در همهی صحنههای زندگی است. این شعار متفکّران مسلمان بوده است؛ شعاری که صدسال، صد و پنجاه سال با زبانهای مختلف در میان کشورهای اسلامی تکرار شد. خدای متعال به ملت ایران توفیق داد و دل او را هدایت کرد تا توانست به این ندا پاسخ گوید. جوانان و مردان و زنان ایرانی، در مبارزهای دشوار و سهمگین، بر گردِ یک رهبر بینظیر و مؤمن و صادق و فداکار - رهبری که جز برای اقامهی دین خدا و اقامهی حق، هیچ حسابی در زندگی خود باز نکرده بود - جمع شدند، سالها مبارزه کردند، رنجهایی را تحمّل نمودند و آنچه را که همهی داعیان و مصلحان و روشنفکران بزرگ اسلامی در اقصی نقاط دنیای اسلام آرزوی آن را داشتند، در ایران تحقّق بخشیدند.
نظام جمهوری اسلامی، نظامی است که قوانین آن متّخذ از قرآن است. نظامی است که نمایندگان مردم در آن براساس قوانین و مقرّراتِ قرآنی تصمیمگیری میکنند. قانون آن قرآنی است؛ اجرای آن هم اسلامی و قرآنی است؛ قضای آن هم اسلامی و قرآنی است؛ مسؤولان آن هم افتخارشان به این است که خدمتگزار دین و اسلام و قرآن باشند. نظام اسلامی، چگونگی ساخت و پرداختش به نوعی است که همهی چیزهایی که در اسلام برای ایجاد یک نظام انسانی و بشری مورد توجّه است، در آن مراعات میشود. آراءِ مردم، خواست مردم، ارادهی جمعی مردم، عواطف و ایمان مردم، همه در چارچوب احکام الهی و مقرّرات قرآنی است. این، آن نظام اسلامی است که خدای متعال به ملت ایران این توفیق را داد که بتواند این بنا را بر این قاعدهی مستحکم ایجاد و مستقر کند. آرزوی همهی مصلحان در طول یکی، دو قرن اخیر در دنیای اسلام و در سراسر جهان اسلام، همین چیزی بود که امروز در ایران محقّق شده است.
من بارها تکرار کردهام: ما ادّعا نمیکنیم که آنچه امروز به نام حکومت اسلامی و نظام اسلامی در ایران بر سرِ پاست، به طور کامل و صددرصد، یک نظام منطبق بر قرآن است. این ادّعا، ادّعای بزرگی است. ما ادّعایمان این است که چارچوب حاکمیت قرآن و اسلام را در این کشور به وجود آوردهایم و به سمت کامل کردن این نظام و صددرصد اسلامی کردن آن حرکت میکنیم. این، آن چیزی است که خدای متعال تحقّقش آن را از آحاد مسلمان خواسته است. این، آن چیزی است که ایمان و عشق و عواطف و احساسات مردم ما آن را از مسؤولان کشور طلب میکند؛ و این همان چیزی است که برای آن، این ملت حاضر شد فداکاری کند و خون و جان و عزیزانش را بدهد. البته انتظار این بود که وقتی این نظام اسلامی در ایران به وجود آمد، همهی کسانی که در سرتاسر دنیای اسلام دم از اسلام میزدند و نیز همهی مصلحان اسلامی، به یاری و کمک این نظام بشتابند. این توقّعِ خیلی زیادی نبود؛ این انتظار وجود داشت. البته دشمنان اسلام خیلی فعّال هستند و تبلیغات آنها خیلی قوی است. دستهای تفرقهافکن دشمنان، بسیار خطرناک است. خیلی از کسانی که سالها آرزوی تشکیل یک نظام اسلامی را میداشتند و آن را در کتابهایشان مینوشتند، وقتی نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد، تجاوب لازم را نکردند و وظیفهای را که از آنها توقّع بود، انجام ندادند. من در اوایلِ انقلاب در هند به یکی از روشنفکران و نویسندگان معروف و مسلمان آن دیار - که از سالها قبل نسبت به او آشنایی و معرفت داشتم - همین مطلب را نوشتم و برایش فرستادم. نوشتم: آن حرفی که شما در کتابها میزدید، آن شعاری که شما میدادید، امروز به عمل و واقعیت مبدّل شده است و نظام اسلامی در ایران سربرافراشته است. به او نوشتم: امروز، آن روزی است که شما به کمک این نظام بشتابید؛ اطراف آن را محکم بگیرید و در مقابل دشمنانش از آن دفاع کنید، تا همه این فرصت را پیدا کنند که برای همهی نسلها و برای همهی مناطق عالم، یک الگوی کامل بسازند. البته این توقّع بهطور کامل عملی نشد. بعضیها خوب جواب دادند و از اقصای دنیای اسلام به کمک نظام اسلامی شتافتند. نگفتند ما از لحاظ گرایش مذهبی، با رهبران این نظام و این انقلاب تفاوت داریم. مشترکات را چسبیدند، نه موارد اختلاف و تفرقه را. بعضی هم نتوانستند در این موفقیّت والا قرار گیرند.
آنچه که دنیای اسلام به آن نیاز داشته است و امروز هم به آن نیاز دارد، «حاکمیت اسلام» است. حاکمیت اسلام میتواند دردهای کهنه و مزمن بشریّت را درمان کند؛ عوارضی را هم که حکومتهای مقتدرِ امروز در دنیا بر ملتهایشان تحمیل کردند، بر ملت تحمیل نکند. این خصوصیت اسلام است. اگر به قوانین اسلام عمل شود، هم بیعدالتی و تبعیض و فقر و بیصفایی میان انسانها از بین میرود و علم و تحقیق و استعدادهای ذهنی بشر پرورش مییابد و هم از آن طرف، عوارضی که امروز از قِبَل روشهای غلطی که بر مردم دنیا تحمیل شده است - روشهای غیراسلامی و غیردینی و غیرالهی - بر مردم تحمیل نخواهد شد. این حیرت و سرگشتگی و خودخواهی و فردپرستی و خودپرستیهایی که امروز بر دنیا حاکم است، ناشی از روشهای غیرالهی و رها کردن راه خدا و پشت کردن به درِ خانهی خداست. البته شما خیال نکنید این راهی که من به عنوان راه اسلام مطرح میکنم، یک راه بیدردسر و خیلی نزدیک و در دسترس است؛ نه، مجاهدت و تلاش لازم دارد. شما ببینید نظام اسلامی در طول این بیست سال، با چه دشمنیهایی مواجه بوده است! بعضیها سادهلوحانه خیال میکنند که اگر فلان قدرت استکباری در دنیا با نظام ما برخورد داشته است، مثلاً به خاطر ضعف دیپلماسی جمهوری اسلامی بوده است! این اشتباه است. شما در دنیا هیچ نظامی را پیدا نمیکنید که بخواهد علیه زورگویان و چپاولگران ایستادگی کند، ولی مورد تهمت و فشار و آزار آن قدرتها قرار نگیرد. طبیعت قضیه همین است. اگر شما میبینید قدرتهای استکباری در طول این بیست سال با ملت ایران و با نظام جمهوری اسلامی دشمنی کردهاند، بهخاطر این نیست که دولت جمهوری اسلامی فرضاً در روشهای دیپلماسی و در ارتباطاتِ خود ضعفی بهخرج داده است؛ نه. قضیه این نیست؛ قضیه بالاتر از این است.
نظام اسلامی و دولت جمهوری اسلامی در میان این همه کشورهای عالم میایستد و از حقّ ملت فلسطین دفاع میکند. در دوران جنگ تحمیلیِ هشت ساله علیه ما که شرق و غرب به رژیم صدّام کمک میکردند، همسایهی ما - کشور افغانستان - در اشغال شوروی بود. بارها در مجامع جهانی، در ملاقاتها و در گفتگوها به ما میگفتند، شما امروز که دچار جنگ هستید، برای اینکه حمایت شوروی را جلب کنید، این قدر دم از افغانستان نزنید و شوروی را به خاطر دخالت در افغانستان تقبیح نکنید! بله؛ این یک روش معمولی دنیاست؛ اما جمهوری اسلامی این را قبول نکرد. ما چون دخالت شوروی در افغانستان را، دخالت بناحق در یک کشور مسلمان میدانستیم، با آن مخالفت کردیم؛ در مجامع جهانی اعلام کردیم؛ آن روز به خود شورویها هم صریحاً گفتیم. البته نتیجهاش هم این میشد که آن روز ابرقدرت شوروی با همهی قوّت و توان و تجهیزاتش، نسبت به جمهوری اسلامی احساس دشمنی میکرد. طبیعت نظام اسلامی این است که آنجایی که حقّ است، آن حق را بگوید؛ آنجایی که پای یک ملت مسلمان در میان است، دچار ملاحظه کاری نشود.
امروز دشمنان دنیای اسلام سعی میکنند دنیای اسلام را تکّهتکّه کنند. سعی میکنند رژیم اشغالگر فلسطین را به عنوان پایگاهی برای سلطه بر دنیای اسلام به کار گیرند. امروز بسیاری از مشکلات دنیای اسلام، به وجود صهیونیستها در قلب دنیای اسلام بر میگردد؛ ما نمیتوانیم از این قضیه، آسان صرفنظر کنیم. امروز هم در دنیا کسانی هستند که دولت جمهوری اسلامی را نصیحت میکنند و میگویند شما کاسهی از آش داغترید! خودِ فلسطینیها با اسرائیل ساختهاند؛ اما شما دم از قضیهی فلسطین میزنید! این را امروز هم به دولت جمهوری اسلامی میگویند؛ اما نظام اسلامی، اسلامی است، پس طرفدار حق است؛ اسلامی است، پس در مواضع اصولی خود، صریح است؛ اسلامی است، پس نمیتواند از کلیّت دنیای اسلام دفاع نکند؛ لذا ما از قضیهی فلسطین دفاع میکنیم و معتقدیم ملت فلسطین برخلاف کسانی که به نام ملت فلسطین حرف میزنند، هرگز رضایت نمیدهد که یک وجب از خاکش به وسیلهی صهیونیستها و اشغالگران، اشغال شود؛ کمااینکه در دنیای اسلام هیچ مسلمان غیوری این را اجازه نمیدهد. رفتار دولتها و سیاستمداران مصلحتاندیش را که برای حفظ قدرت و مقامِ خود حاضرند به هر مصالحهای تن بدهند، نبایستی با خواست ملتها یکی کرد. نظام اسلامی، اسلامی است؛ پس اسلامیت خود و آنچه را که لازمهی آن است، باید با صراحت و با قدرت و با شجاعت اعلام کند. اگر نظام اسلامی پایبندی خود را به اسلام حفظ کند و هر جایی که نقص در عمل به اسلام دارد، آن نقص را جبران نماید، با توانایی کامل خواهد توانست آنچنان دنیایی برای ملت ایران به وجود آورد که همهی مسلمانان و همه ملتهای اسلامی، آرزوی چنین دنیایی را داشته باشند.
از اوّل انقلاب، بحمدالله نظام جمهوری اسلامی با وجود همهی دشمنیها، موفّقیتهای بسیار بزرگی در همهی زمینهها به دست آورده است. این کشور، کشوری است که دویست سال و نیز در برههای طولانی از زمان، حکّام فاسدِ وابسته بر آن حکومت کرده بودند؛ راه علم و صنعت و معنویت و مادیت را به روی این ملت سد کرده بودند؛ دشمنان را بر اینجا مسلّط کرده بودند؛ ظلم را طبیعت ثانوی این جامعه و این کشور کرده بودند؛ اسلام را مهجور کرده بودند؛ به وسیلهی سلطهی فرهنگ بیگانه، شهوات و غفلت از همه طرف به سوی این مردم هجوم آورده و آنها را از پیمودن راههای درست زندگی بازداشته بود. نظام اسلامی آمده، ویرانیهای دویست سالهی نظامهای فاسد و وابسته را جبران کرده است؛ بسیاری از مفاسد را اصلاح کرده است؛ راههای ناپیمودهی زیادی را پیموده است و انشاءالله به فضل پروردگار این کارها را ادامه خواهد داد، تا زندگی مادّی و معنوی مردم را به همان شکلی که خدای متعال خواسته و اسلام نشان داده است، درآورد.
آنچه برای ما ملت ایران یک فریضه است، اوّلاً حفظ ذخیرهی ارزشمند دین مبین اسلام و احکام قرآن است. ثانیاً باید این وحدت و یکپارچگی را روزبهروز تقویت کرد. شما بخصوص در این منطقه و مناطقی از این قبیل که شیعه و سنّی در کنار هم زندگی میکنند، بایستی پیوندهای برادری را روزبهروز بیشتر کنید و الگویی برای دنیای اسلام باشید. آنچه که دشمنان اسلام و مسلمین آن را میخواهند، این است که هر گروهی از فرقههای اسلامی، آن گروه دیگر را طرد کند و از دین خارج بداند. متأسفانه در سطح دنیای اسلام، بعضی هم طبق همین خواستِ دشمن عمل میکنند و در واقع، بازی دشمن را میخورند؛ شما نباید بگذارید. ملت ایران، بخصوص در این مناطق باید نشان دهد که هوشیار است و ترفند دشمن را میفهمد. با این وحدت که روزبهروز باید قویتر شود، با همکاری ملت و مسؤولان کشور که بحمدالله امروز وجود دارد، با تمسّک به اسلام که راه آزادی و استقلال و عزّت و سربلندی را بهروی ملت ایران باز کرده است و با توکّل به خداوند که با دست قدرتش در موارد حسّاس به کمک این ملت شتافته است، به فضل پروردگار این ملت خواهد توانست کشور خود را آباد کند؛ آنچنانی که برای ملتهای دیگر الگو شود. الان ملتهای اسلامی از اینکه میبینند پرچم اسلام در این سرزمین بلند است و به نام قرآن در اینجا سخن گفته میشود و مواضع عزّتآمیز ملت ایران را در مقابل زورگوییهای استکبار میبینند، احساس هیجان و افتخار میکنند و در اکناف عالم، با دهها زبان، این احساس را نسبت به نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران بیان میکنند. قدر این را بدانید. بحمدالله خدای متعال، کشور خوب و پهناور و با استعداد و غنیای به شما ملت ایران داده است. این منطقه هم یکی از مناطق قوی و غنی و سرشار از نعمتهای الهی است. انشاءالله باز بتوانید با همّت مسؤولان و با همکاری میان ملت و مسؤولان و با توکّل به خداوند، در این منطقه کاری کنید که به سهم خودتان در ایجاد آن ایرانِ آبادِ سربلندِ سرشار از نعمت سهیم باشید.
امیدوارم خدای متعال همهی شما را موفّق و مؤیّد بدارد. امروز برای من این توفیق بزرگ و این دیدار شیرین، بسیار مغتنم بود. امیدواریم که خداوند متعال به شما مردم عزیز تربتجام و قشرهای مختلف، فضل و رحمت و لطف خودش را نازل کند و انشاءالله بتوانیم آنچه را که وظیفهی همهی ماست - که تلاش برای پیشبرد کشور و پیشبرد ملت ایران به سمت اهداف والای اسلامی است - انجام دهیم و انشاءالله همه مشمول ادعیّهی زاکیّهی حضرت بقیةالله ارواحنافداه باشیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) نهجالبلاغه، خطبهی ۱۲۷
۲) نساء: ۶۴