• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1372/09/08

بیانات در دیدار جمعى از بانوان متخصص جراحى زنان و مامایی

در آستانه‌ی سالروز میلاد حضرت فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

خیلى خوشحالم که شما خواهران عزیز و دانشمند و متخصّص را در مثل این روزهایى که نزدیک به ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، اینجا زیارت میکنم. خیلى خوش آمدید و انشاءالله که همیشه موفّق باشید. و من هم همواره در جستجوى این فرصت بودهام و هستم که خرسندى خودم را از اینکه بحمدالله امروز جمع معتنابهى از خواهران ما، از دختران مؤمن این جامعه در کسوت تخصّص و استادى و دانشهاى مورد نیاز مردم قرار گرفتهاند، ابراز بکنم و این را من یکى از افتخارات نظام جمهورى اسلامى میدانم.

امروز هم از این فرصت استفاده میکنم براى بیان دو نکته؛ یک نکته این است که زنان جامعه‌ی اسلامى در سایهى تربیت اسلامى، میتوانند به بالاترین درجات کمال علمى و معنوى نائل بشوند. اینکه میگوییم در سایهى تربیت اسلامى، براى خاطر این است که در نظامهاى غیر اسلامى و در نظام طاغوتى این نظامهایى که امروز متمثّل(۲) در تقلید  کورکورانه از فرهنگ غرب است کسانى از زنان، مثل همهجا و مثل همهى قشرها، به مقاماتى از لحاظ معنوى میرسند؛ بلاشک اینجور است لکن روند عمومى حرکت زنان این نیست؛ علّت چیست؟ علّت این است که یکى از مشخّصههاى فرهنگ غربى، مشغول کردن و سرگرم کردن زن و مرد است به خصوصیّات مربوط به زنان؛ این از خصوصیّات فرهنگ غربى است. از کجا آمده این فرهنگ؟ آیا ناشى از تعالیم مسیحیّت انحرافى است؟ آیا ناشى است از عادتها و روشهاى اروپایى که انسان در تاریخ و در داستانها و در جریانات غرب آن را مشاهده میکند؟ آیا ناشى است از یک دست هدایتکنندهى بدخواهى که اصلاً فرهنگ غرب را به این سمت پیش برده؟ همهى اینها قابل تحلیل است. من در آن مقام و در آن صدد نیستم که این را تحلیل بکنم.

واقعیّت این است که امروز شما ملاحظه بفرمایید فرهنگ غربى را، مجموعاً بخش عمدهاى از وقت زنان و وقت مردان، براى جلب توجّه همگان به مسائل مربوط به زنان میگذرد؛ مسئلهى زیبایى، مسئلهى آرایش، مسئلهى مد، مسئلهى جلوهگرىهاى زنانه، مسائل شهوتانگیز بین زن و مرد؛ این یک وقت عمدهاى از مردم را دارد میگذراند و این عمدى است، این حسابشده است. بدیهى است که یک زنى در نظامى که آنجور هدایت غلط و خباثتآمیز و خطرناکى را دارد، نمیتواند همهى استعدادهاى خودش را بُروز بدهد؛ اوّلاً محیط عمومى جامعه محیطى خواهد بود که یک عدّه از زنها را به انزوا میکشاند؛ کمااینکه آنهایى از شما که سنّشان اجازه بدهد، یادشان هست که در زمان طاغوت بسیارى از خانوادهها، بسیارى از دخترها، بسیارى از زنهاى خوب و بااستعداد، ماندند در گوشهى خانهها و از ترقّیات محروم ماندند به خاطر اینکه فضاى جامعه، فضاى ناامنى برایشان بود؛ اگر دانشگاه میخواستند بروند، حاضر نبودند؛ اگر در محیطهاى هنرى میخواستند بروند، نمیتوانستند بروند و احساس ناامنى میکردند؛ در محیطهاى علمى غیر  دانشگاهى میخواستند بروند، مثل مجامع علمى، مثل کنفرانسهاى علمی همین‌جور؛ محیط جامعه یک محیط ناامنى بود؛ محیطهاى تربیتى و ورزشى و تربیت بدنى میخواستند بروند، همینجور؛ یعنى بخش مهمّى از زنان جامعهى ما در زمان طاغوت پرهیز میکردند. شما ببینید چقدر در بین این دخترهایى که بىسواد مُردند، خانمهایى که مُسن شدند، سالیان را گذراندند و بدون سواد کافى یا بدون معلومات کافى یا بدون برجستگىهاى گوناگون علمى و هنرى از دنیا رفتند، کسانى بودند که استعدادهاى علمى داشتند، استعدادهاى هنرى داشتند، استعداد نویسندگى داشتند، استعداد سخنورى داشتند، استعداد تحقیقات داشتند، استعدادهاى گوناگون پزشکى داشتند؛ اینها میدیدند محیط جامعه، محیط ناامنى است؛ این یک دسته.

یک دستهى دیگرى نه، جرئت میکردند و وارد دانشگاه میشدند؛ حالا یا برایشان اهمّیّت نداشت آن فضاى فاسد، یا نه، یک گستاخىاى داشتند، میگفتند که محیط فاسد است، باشد؛ ما وارد میشویم و نمیگذاریم که فساد به ما سرایت بکند که البتّه تعداد معدودى داشتیم؛ خیلى معدود دخترهایى داشتیم در آن زمان که با چادر و با حجاب و غیره، در دانشگاهها مشغول آموزش گوناگون آموزشهاى علمى، پزشکى و غیره بودند که آن عدّهى مؤمنین عدّهى کمى بودند امّا غالب آن کسانى که وارد محیطهاى علمى میشدند و این جرئت را میکردند که وارد بشوند، وقت زیادى از آنها صَرف میشد براى اینطور چیزها؛ براى رسیدگى به مُد، براى مسائل مربوط به چیزهایى که در یک محیط غیر اسلامى براى زنها حتماً وجود دارد؛ ارتباطات نامشروع، ارتباطات خطرناک، گفتگوها و مذاکرات در آن زمینههایى که بین خود زنها و دخترها هست؛ ببینید، اینها یک چیزهایى است که وقت را میگیرد که البتّه وقت، مهمترین سرمایه انسان است و هیچ سرمایهاى در دنیا عزیزتر از وقت نیست امّا بیش از وقت هم، همّت آنها را میگیرد. یک دخترى که همّتش به مسئلهى لباس و مُد و رفیق پسر و مذاکرات اینجورى و چه جورى در فلان مهمانى ظاهر شدن و چه جورى به فلان مجمع راه پیدا کردن و چه جورى راه رفتن که دیگران از او خوششان بیاید [باشد]، کسى که اینجور به این چیزها فکر میکند، چقدر میتواند خودش را در تحقیق صَرف کند؟ چقدر میتواند غرق کند خودش را در معلومات؟ یک عدّهى معدودى میتوانستند به آن جاها برسند.

ببینید در نظام غیر اسلامى، محیط رشد لااقل براى زنها نیست. مردها هم همینجور هستند؛ منتها در مورد مردها، وضع جوامع بشرى امروز اینجورى است البتّه مخصوص جامعهى ما نیست که مردها یک امکانات بیشترى دارند، یک آسایشها و آسودگىهاى بیشترى دارند که اینها هم البتّه جزو تربیتهاى دهها قرنىاى است که متأسّفانه وجود داشته که آثار فرهنگىاش را روى زن و مرد دارد، [لذا] نسبت به مرد یک نظر دیگرى است تا نسبت به زن؛ زن آسیبپذیرتر است از لحاظ اخلاقى، از لحاظ آبرویى و از این چیزها.

در محیط اسلامى و نظام اسلامى، خوشبختانه اینها نیست. من نمیگویم در محیط اسلامى، فساد ریشهکن شده؛ متأسّفانه نشده؛ نمیگویم مُد ریشهکن شده؛ نه، متأسّفانه نشده؛ نمیگویم خودنمایى و خودآرایى و جلوهگرىهاى غلط و احیاناً مضر ریشهکن شده؛ نه نشده امّا بسیار کم شده؛ این را نمیشود منکر شد؛ بسیار کم شده. به همان میزانى که کم شده، به همان میزانى که به استعدادهاى زنان بها داده شده و میدان داده شده، و بالاتر از همه، به همان میزانى که محیط دانشگاه، محیط امنى شده، بیشتر در امکان استعدادها هست که وارد میدان بشوند و رشد کنند و به جاهاى بالاى علمى برسند. امروز محیط دانشگاه، محیطى نیست که یک دختر مسلمان جوان از آن بترسد؛ [همچنین] محیط جامعه یا حتّى محیطهاى هنرى. امروز در محیطهاى هنرى زنهایى مسلمان، متدیّن، متّقى هستند و هنرپیشگى میکنند، کارهاى هنرى میکنند، مسائل مربوط به هنر را پیگیرى میکنند؛ و ما بعضىها را هم مىشناسیم که افراد بسیار مؤمن، بسیار باتقوا [هستند]؛ البتّه جور دیگرشان هم هست امّا اینجور هم خوشبختانه داریم؛ یعنى محیط، تا حدود زیادى یک محیط امن و امانى شده براى زنها و دخترانى که میخواهند در محیطهاى علمى حرکت کنند. پس میدان، میدان رشد و ترقّى است.

البتّه این را یک عدّهاى باور نمیکنند؛ بعضىها منفىبافند، بعضىها همواره عادت دارند به اینکه بگویند نه، نمیشود؛ یا روى یک نقطهى ضعفى انگشت بگذارند، نقاط قوّت را نبینند امّا وجود شماها، خوشبختانه یک حجّت الهى است؛ شماها واقعاً حجّت خدا هستید، حجّت اسلام هستید. اینکه مىبینید علما را میگویند حجّتالاسلام، به خاطر این است که وجودشان، بیانشان، روششان، حجّتى است براى اسلام، استدلال محکمى است براى اسلام؛ به این معنا، شماها حجّت خدا و حجّت اسلام و حجّت دین هستید براى اینکه به زنهاى جامعهى خودمان و زنهاى دیگر و صاحبنظران، آنهایى که مدام همه‌چیز را میگویند نمیشود، نشان بدهید که ببینند نخیر، میشود.

ما امروز بهترین متخصّصها را در زمینهى جرّاحى زنان، در زمینهى بیمارىهاى زنان داریم و من میدانم و این را در گزارش خانمها خواندم. من سالهاى متمادى همواره این را شنیدهام که دکترهاى مرد میگفتند که یک کارهایى هست در جرّاحى که زن نمیتواند آن کارها را انجام بدهد. من هفت هشت ده سال پیش از این که نسبت به این مسئلهى جرّاحى زنان و بهاصطلاح دانش بیمارىهاى زنان حسّاس شده بودم و یک کمى دنبال میکردم، از بعضى از دکترهاى متدیّن پرسیدم چقدر این حرف راست است که میگویند یک کارهایى در جرّاحى هست که زنها قادر نیستند؛ گفتند نه، هیچ اصلى ندارد، حرف بیخودى است، حرف بىربطى است؛ همهى کارهایى که یک مرد میتواند در باب دانش جرّاحى و عمل جرّاحى انجام بدهد، زنها هم میتوانند عین همان را، گاهى بهتر از آن را انجام بدهند؛ این در زمینهى یک کار عملى است که جرّاحى [هم] یک کار عملى مغزى است. آن کارهایى که صرفاً فکرى یا صرفاً مغزى است که جاى خود دارد و کاملاً روشن است.

شما بحمدالله این سد را شکستهاید، این میدان را فتح کردهاید و جلو رفتهاید و شماها حقیقتاً حجّت هستید. و من اصرار دارم، بارها هم من گفتهام به مسئولینمان، مسئولین تبلیغاتى و صداوسیما که با امثال شماها مصاحبه کنند، شما حرف بزنید، حضور خودتان را اعلام بکنید که یک مقدارى از این مربوط میشود به آن نکتهى دوّمى که میخواهم عرض بکنم و خلاصه، این حرکت بحمدالله انجام گرفته. من فکر میکنم در همهى رشتههاى علمى در جامعهى ما، یک تحوّلى باید انجام بگیرد و زنهاى بااستعداد ما، در هر رشتهاى که استعداد دارند وارد بشوند.

البتّه یک رشتههایى است که با ساختمان زن متناسب نیست. همانطور که ما به مردها میگوییم که شما چه کار دارید با زایمان زنان؛ این مربوط به شما نیست، مربوط به خود خانمها است. شما در طول تاریخ در همهجاى دنیا نگاه کنید، هیچ وقت ما ماماى مرد دیده بودیم؟ ماماهاى تجربىِ قدیمى همیشه زن بودند. خب این یک کار زنانه و یک کارى است که مربوط به زنها است و زن باید این کار را انجام بدهد؛ [این] یک چیز طبیعى است؛ مردها بروند کنار، مردها میخواهند اینجا چه بکنند؟ بیایند چه بکنند؟ چه لزومى دارد بودن آنها؟ یک حضور در یک میدانى است که کوچکترین نیازى به آنها نیست، بعلاوه ضررهایى هم دارد. عین همین قضیّه در مورد خانمها هست؛ یک میدانهایى هست که به زن ارتباطى ندارد. یک کارهایى هست مِن باب مثال عرض میکنم، نمیخواهم بخصوص روى یک کار خاصّى [تکیه کنم] فرض کنید مهندس معدن؛ یک خانم فرضاً مهندس معدن شد، چه حُسنى دارد؟ یا مثلاً مهندس راه و ساختمان شد چه اهمّیّتى دارد؟ چه حُسنى دارد؟ نمیگوییم نمیتواند؛ چرا، آن هم مثل بقیّه میتواند امّا خب این میدانى نیست که زن به خاطر استعدادهاى خودش، به خاطر آن عشقها و شوقها و عواطف و خواستهاى خودش، به آن تمایلى داشته باشد. یک میدانهایى هست که نباید زن وارد بشود که عرض کردیم. البتّه این مواردى را که اسم آوردم، نمیخواهم بخصوص روى موارد خاصّى تکیه بکنم لکن به هر حال یک کارهایى هست امّا در آن میدانهایى که این محدودیّت طبیعى و فطرى براى زن و مرد وجود ندارد و همه میتوانند وارد بشوند، زنها باید وارد بشوند، تحقیقات را گسترده کنند، میدان را پُر کنند؛ نیمى از استعداد یک کشور مربوط به زنها است.

ببینید خلق فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) و نشان دادن فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) که در حدّ پیغمبر و على است یعنى آثار و روایات ما نشان میدهد که فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) فقط مسئولیّت نبوّت و امامت نداشته، وَالّا از لحاظ معنوى تفاوتى با پیغمبر و امیرالمؤمنین ندارد نشاندهندهى چیست؟ نشاندهندهى جهانبینى اسلام است در مورد زن. یک زن، آن هم در سنین جوانى، میتواند به این حد برسد. اینجور نیست که حتماً یک خانمى باید شصت سالش بشود تا اینکه بتواند به مقامات برسد؛ نه، نخیر؛ یک خانم هجدهساله در سنین فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) که حدّاکثر سنّ ایشان و آخر سنّ ایشان بوده همهى آن مقامات عالى معنوى و عرفانى و آن حکمت و آن گویندگى و آن تحلیل مسائل سیاسى و اجتماعى و آن آیندهنگرى و آن قدرت برخورد با عظیمترین مسائل زمان خود را دارد. این نشاندهندهى آن است که اینکه نسبت داده بشود به اسلام یا به هر مکتبى که زن را اساساً به طور طبیعى داراى یک نقصى مىبینند، نه؛ این غلط است؛ خود وجود فاطمهى زهرا این را نشان میدهد. آنچه تصوّر میشود نقص است، نقص نیست. اینکه جسم زن از لحاظ قواره، متوسّط از جسم مرد، ظریفتر و کوچکتر است، نقص نیست؛ بزرگ بودن و هیکلمند بودن که کمال و کوچک بودن که نقص نیست؛ براى فطرت او و طبیعت او، این ساختمان لازم است، همچنان که براى فطرت دیگرى، آن  ساختمان لازم است؛ و از این قبیل مسائل. یا آنکه گفته بشود که وجود زن براى کارِ خانه لازم است که البتّه طبیعى هم هست و به طور طبیعى، طبیعىترین و فطرىترین و مطلوبترین کار براى زنها، کار در خانه است؛ یعنى مسئلهى اداره کردن همسر، اداره کردن بچّهها و فرزندان که من خیال نمیکنم زنى طبیعى باشد و به این کار عشق و علاقه نداشته باشد؛ به طور قهرى همهى زنها [به این کار] عشق و علاقه دارند معنایش این نیست که زن در میدانهاى علمى و عملى و فعّالیّتها توانایى ندارد یا از لحاظ معنویّت که بالاتر از همهى اینها است؛ در مورد فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) همهى اینها را مشاهده میکنیم؛ این، آن نکته‌ی اوّل که این میدان بحمدالله باز است.

نکتهى دوّم که کوتاه عبور کنم، این است که همه وظیفه داریم این میدان را گستردهتر بکنیم؛ یعنى اگر چنانچه امروز باز یک عدّهاى گوشهکنار پیدا بشوند که موذیانه بخواهند بگویند خیلى خب، تا حالا که خانمها آمدند به دانشگاهها و رشتهى زنان را انحصارى خودشان کردند گذشت امّا نگذاریم اینها در هیچ یک از میدانهاى تصمیمگیرى ورود داشته باشند، به نظر من این یک فکر بسیار منفى، بسیار بد و درست عکس مصلحت است. و من تا قبل از [اینکه] این گزارش را بخوانم، نمیدانستم که خانمها در این گروههاى تخصّصى زنان که میتوانند دستیار بگیرند، میتوانند انتخابِ افراد بکنند براى دورههاى بالا حضور ندارند یا حضور مؤثّر ندارند؛ بنده این را اطّلاعى نداشتم و این چیز تعجّبآورى است؛ نخیر، خانمها بایستى در این رشتهها، گروههاى تخصّصى را پُر کنند بلکه باید اصلاً صرفاً با وجود خانمهاى متخصّص و استاد در این رشته تشکیل بشود. وزارت بهداشت و درمان باید تمام تلاش خودش را مصروف کند که حالا که ما بحمدالله یک جمع قابل توجّهى از خانمها را داریم که متخصّصند و میتوانند در صحنهى علمى خودشان را نشان بدهند و میشود از پیشرفتهاى علمى اینها استفاده کرد، این میدان را بازتر و گستردهتر بکنند؛ همچنین بقیّهى رشتههاى دانشگاهى.

البتّه براى ما فورىتر و ضرورىتر همین رشتهى پزشکى است. بنده بارها گفتهام که در رشتهى پزشکى همان تعدادى که مردِ دکتر داریم، همین تعداد زنِ دکتر لازم داریم؛ فقط مسئله، مسئلهى زایمان و بیمارىهاى زنان که نیست. انواع و اقسام بیمارهایى را که مردان میگیرند، زنان هم میگیرند. یک بیمارىهایى ویژهى زنان، یک بیمارىهایى ویژه مردان است امّا این‌جور نیست که اگر چنانچه زن بیمارى قلب گرفت، بیمارى ریه گرفت، بیمارى چشم گرفت، دندانش درد گرفت، ما مجبور باشیم که این زن حتماً مراجعه کند به دکتر مرد؛ خب چه لزومى دارد؟ ما بایستى به قدرى طبیب زن در جامعه داشته باشیم که هر زنى که اراده بکند براى مراجعهى به طبیب اجبارى نیست البتّه؛ یک زنى که دلش میخواهد برود پیش دکتر مرد، ما مانع او نمیشویم هیچ اجبارى [براى رفتن پیش دکتر مرد] شرعاً و عرفاً وجود نداشته باشد. وقتى الزام شرعى نبود، آن وقت البتّه به دکتر [مرد] مراجعه کردن خانمها اشکال شرعى هم پیدا میکند؛ [یعنی] آن وقتى زنها میتوانند به دکتر مرد مراجعه کنند که امکان این نباشد که به دکتر زن مراجعه کنند؛ وقتى امکان هست به دکتر زن مراجعه کنند، در آن جاهایى که معاینات وسیع لازم دارد یا تماسهاى یدى نیاز دارد، دیگر آن وقت مشروع هم نخواهد بود برایشان که به دکتر مرد مراجعه بکنند. ما باید تا این حد، طبیب زن در جامعه داشته باشیم؛ یعنى پُر کنیم سطح جامعه را از پزشکان زن به هر تعدادى؛ فرض بفرمایید اگر مثلاً سى هزار پزشک مرد داریم، سى هزار پزشک زن داشته باشیم؛ ما تا این حد بایستى پیش برویم؛ و این [محقّق] نمیشود مگر آن وقتى که براى این اطبّائى که امروز داریم و پزشکان زنى که امروز هستند، نظام پزشکى و نظام بهداشت و درمان، وزارت و جامعه، یک ارزشى قائل بشود؛ به اینها امکان بدهند، در مراکز تصمیمگیرى حضور داشته باشند؛ و این حتماً بایستى توجّه بشود.

البتّه باید دوستان ما در اینجا بگویند به مسئولین که این کار را بکنند و در مجامع تصمیمگیرنده، در هیئتهاى تصمیمگیرنده براى انتخاب دانشجو و براى رشتههاى بهاصطلاح درجات بالاتر و تخصّصى و دستیاران و مانند اینها، باید حتماً خانمها حضور داشته باشند تا این خودش یک پیشرفتى براى کار پزشکى در میان خانمها باشد. خود شما هم این کار را به نظر من یک حسنهى غیر قابل مقایسهى با هیچ حسنهى دیگر به حساب باید بیاورید. اینکه شما بتوانید به بیماران زن برسید و آنها را بىنیاز کنید از اینکه به طبیب مرد مراجعه کنند، به نظر من حسنهى بزرگى است. امیدواریم که انشاءالله خداى متعال به شماها اجر بدهد و توفیق بدهد. و خود این هم که خانمهاى دانشمند و فاضل ما به اسلام و به حجاب و به موازین اسلامى پایبند هستند، یک ارزش دیگرى است که میتواند درس باشد و تعلیم عملىاى باشد براى زنها و دختران جامعهى ما. انشاءالله که موفّق و مؤیّد باشید.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله
 
 
_(۱ در ابتداى این دیدار، یکی از خواهران پزشک گزارشى ارائه کرد.
 تجسّمیاقته