1397/12/07
پرونده «گام دوم انقلاب»
نگرشی نو در تحلیل پروسه انقلاب اسلامی
رهبر انقلاب اسلامی در بیانیهی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربهی ۴۰ سالهی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریهی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» بهسوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR طی سلسله یادداشتها و گفتگوهایی در قالب پروندهی «گام دوم انقلاب» به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این بیانیه میپردازد. در ادامهی سلسله مطالب این پرونده، آقای دکتر عباسعلی رهبر، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی به تحلیل این بیانیه از زاویهی حرکتِ تمدنسازانهی انقلاب اسلامی پرداخته است.
فصل جدیدِ حیات طیبه جمهوری اسلامی
بیانیهی گام دوم بیانیهای راهبردی، استراتژیک و هوشمندانه و گام دوم انقلاب دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی است. متناسب با این فضا چند نکتهی کلیدی در خصوص فصل جدیدِ حیات طیبهی جمهوری اسلامی وجود دارد:
۱. ما در یک مثلث روابط، ساختار و معنا قرار میگیریم. رهبر جمهوری اسلامی ایران با توجه به تجربهی بیش از پنج دهه فعالیت سیاسی، اجتماعی در عرصههای مختلف مدیریت سیاسی و علمی و فکری که داشتهاند، تجارب خود را انتقال میدهند. لازم است این تجربه را در قالب همین روابط، ساختار و معنا بدانیم. مهمترین تأکید ایشان در این زمینه این است که معنای انقلاب اسلامی، جامعه و تمدن اسلامی را بایستی بهطور جدی مورد توجه قرار داد و نبایستی بههیچ عنوان از «معنا و حقیقت انقلاب» دور شد. در واقع خوانش اقتدار ما در فضای دوم و نسل دوم انقلاب اسلامی در قالب این است که بتوانیم آرمانهای انقلاب اسلامی را مجددا احیا کنیم. اما در بحث روابط و ساختار، نکتهای که ایشان متذکر میشوند این است که در عین حال که نظام ما در عرصههای مختلف روابطی و ساختاری منشأ اثر و تحولات و حرکت است اما باز هم میتوان بازگشت و نحوهی عملکردها را بازبینی کرده و از اشتباهات گذشته درسی جدی گرفت.
۲. در این بیانیه ما شاهد ترسیم جهان عینی (آبژکتیو) و جهانهای بین الاذهانی (سابجکتیو) از سوی ایشان هستیم. ایشان بحث قدسی اندیشیدن و زمینی عمل کردن را مورد توجه قرار دادند و نسبت بسیار مناسبی میان آرمانها و واقعیتها در بیانیهی ایشان وجود دارد. واقعیاتی که نباید از آنها غافل بود مثل عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی، بحث آزادی و استقلال و آرمانهایی که در ذات انقلاب ما نهفته است مثل جمهوریت، اسلامیت و موضوعات مختلف که در قالب معناگرایی بایستی بهآنها توجه نمود.
۳. توجه رهبر انقلاب به روح دشمنشناسی بسیار مهم است. در واقع رهبر انقلاب روح نامرئی فرااستعماری نوین را در قالب زرق و برق غرب و بهنوعی شیطنتهای قدرتهای دیگر، مورد توجه قرار دادهاند و از جوانان خواستهاند تا بهعنوان افرادیکه آیندهساز انقلاب هستند، نسبت به این دشمنشناسی حساس باشند. بنابراین نسبت به ترفندها و خدعههای دشمن بایستی حساسیت خاص داشت. بحثهایی نیز توسط افراد ناآگاه مطرح میشود که دست از دشمنی برداشته و به سوی دوستی پیش برویم. ایشان به ذات استکبار اشاره دارند که بایستی همیشه این مسئله را در نظر داشته باشیم.
۴. نکتهی بسیار مهم دیگر که بهعنوان سرفصل مدنظر قرار میگیرد، مقولهی پیشرفت است که در آگاهی جمعی کنشگران بهخصوص جوانان خود را آشکار میکند. رهبر انقلاب دغدغهی اصلی خود را در یک سپهر پیشرفت بیان میکنند. سپهری که در آن معنویت، عدالت، اقتصاد، فناوری و سبک زندگی مردم مورد توجه قرار میگیرد و شاید این بیانیه را میتوان حلقهی ارتباطی با الگوی پایهای دانست که مورد توجه ایشان است و جمعی از نخبگان حوزه و دانشگاه این الگو را به صورت اولیه ترسیم کردهاند.
۵. بحث مهم دیگر که در این بیانیه مطرح میشود، توازن میان سیاست، معنویت و عدالت است. در حقیقت نفس انقلاب اسلامی بهعنوان تمدنساز نوین اسلامی و به عنوان پدیدهای که خیلی از موضوعات بینالمللی را تحت الشعاع قرار داده، در قالب تمدنسازی اسلامی است.
۶. نکتهی بعدی این است که بایستی امید اجتماعی و فرهنگ گفتگو را در دو امر مورد توجه جدی قرار دهیم: اول توجه جدی به بازتولیدهای فرهنگی و معنایی جمهوری اسلامی و دوم توجه به آسیبها و همچنین تهدیدات داخلی و خارجی. رهبر انقلاب حرکتی بدیع را در ارتباط با خطمشیگذاری عمومی برای پیشرفت مطرح میکنند. در بحث خطمشیگذاری چرخه و فرآیندی تشکیل میشود که شامل چندین فعالیت و مرحله است. خطمشیگذاری را ایشان جوری ترسیم میکنند که خطمشیهای عمومی را میتوان از این بیانیه گرفت. به عبارتی مفاهیم، زبان کلی، فرآیندها و فرهنگی که مورد توجه بیانیهی گام دوم است به عنوان یک مانیفست میتواند فضایی در قالب خطمشیگذاری کلان برای نسل جوان انقلاب ترسیم کند. رهبر انقلاب، مسئله و مشکلات را مورد توجه قرار داده و سپس دستورگذاری کرده و تنظیم خطمشی میکنند و مشروعیتبخشی و حتی بحثهای اجرایی و ارزیابی را نیز بهنوعی مورد توجه قرار میدهند. به همین دلیل ما در فضای خطمشیگذاری عمومی نقش جوانان را بسیار مهم و پربار میبینیم و لازم است چرخهی فرآیند در قالب نهایی پیشرفت برای دستیابی به تمدن و جامعهی اسلامی مورد توجه جدی قرار گیرد.
۷. نکتهی آخر اینکه رهبر انقلاب افقی جدی را مورد توجه قرار میدهند و آن هم بحث ابعاد مادی و معنوی تمدنی انقلاب اسلامی است که در حقیقت انقلاب اسلامی هویتی فراملّی و فرامرزی دارد و تغییرات، تحولات ساختاری و هنجاری در درون کشور اثر خود را در تحولات بینالمللی و بین منطقهای میگذارند. در واقع انقلاب اسلامی بحث آزادی، مردمسالاری، عدالت، استقلال و حاکمیت اسلام و نفی استبداد را مطرح کرده و استکبارستیزی و نفی سلطهپذیری، وحدت جهان اسلام، صدور معنوی انقلاب و توجهات مرتبط با صلح و عدالت جهانی را مورد توجه قرار میدهد. به این جهت انقلاب اسلامی قادر است در قالب احیای تمدن نوین اسلامی گامهایی جدی بردارد و در واقع این تمدن نوین اسلامی چیزی نیست مگر اینکه ما بتوانیم ثمرات عملی و عینی آن را در قالب فرآیند شعارهای اصلی انقلاب مورد توجه قرار دهیم. به این جهت ما شاهد هستیم که انقلاب اسلامی تأثیری ماندگار در عرصهی تاریخ داشته است و مسئولیت خطیر جوانان و مسئولیت اجتماعی سیاسی مردم در پیشبرد راهبردهای انقلاب اسلامی بحث بسیار مهمی است.
نکتهای که بایستی آن را مد نظر قرار دهیم این است که آرمان رهبر انقلاب که همان تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی است. در این مسیر باید از برخورد شعاری، سخنرانیهای بیجهت و برگزاری همایشهای بیهدف دست برداشت و بهصورت جدی و جهادی وارد عمل شد تا بتوانیم انقلاب را توسط جوانان به سر منزل مقصود برسانیم. روح امیدواری، امیدبخشی و امید اجتماعی و سیاسی و سرمایهی اجتماعی که تولید انقلاب اسلامی است بهخوبی مورد توجه رهبر انقلاب قرار دارد و جوانان ما ثابت کردهاند که این تغییر و تحولات را در راستای قانون اساسی و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار میدهند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR طی سلسله یادداشتها و گفتگوهایی در قالب پروندهی «گام دوم انقلاب» به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این بیانیه میپردازد. در ادامهی سلسله مطالب این پرونده، آقای دکتر عباسعلی رهبر، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی به تحلیل این بیانیه از زاویهی حرکتِ تمدنسازانهی انقلاب اسلامی پرداخته است.
فصل جدیدِ حیات طیبه جمهوری اسلامی
بیانیهی گام دوم بیانیهای راهبردی، استراتژیک و هوشمندانه و گام دوم انقلاب دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی است. متناسب با این فضا چند نکتهی کلیدی در خصوص فصل جدیدِ حیات طیبهی جمهوری اسلامی وجود دارد:
۱. ما در یک مثلث روابط، ساختار و معنا قرار میگیریم. رهبر جمهوری اسلامی ایران با توجه به تجربهی بیش از پنج دهه فعالیت سیاسی، اجتماعی در عرصههای مختلف مدیریت سیاسی و علمی و فکری که داشتهاند، تجارب خود را انتقال میدهند. لازم است این تجربه را در قالب همین روابط، ساختار و معنا بدانیم. مهمترین تأکید ایشان در این زمینه این است که معنای انقلاب اسلامی، جامعه و تمدن اسلامی را بایستی بهطور جدی مورد توجه قرار داد و نبایستی بههیچ عنوان از «معنا و حقیقت انقلاب» دور شد. در واقع خوانش اقتدار ما در فضای دوم و نسل دوم انقلاب اسلامی در قالب این است که بتوانیم آرمانهای انقلاب اسلامی را مجددا احیا کنیم. اما در بحث روابط و ساختار، نکتهای که ایشان متذکر میشوند این است که در عین حال که نظام ما در عرصههای مختلف روابطی و ساختاری منشأ اثر و تحولات و حرکت است اما باز هم میتوان بازگشت و نحوهی عملکردها را بازبینی کرده و از اشتباهات گذشته درسی جدی گرفت.
۲. در این بیانیه ما شاهد ترسیم جهان عینی (آبژکتیو) و جهانهای بین الاذهانی (سابجکتیو) از سوی ایشان هستیم. ایشان بحث قدسی اندیشیدن و زمینی عمل کردن را مورد توجه قرار دادند و نسبت بسیار مناسبی میان آرمانها و واقعیتها در بیانیهی ایشان وجود دارد. واقعیاتی که نباید از آنها غافل بود مثل عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی، بحث آزادی و استقلال و آرمانهایی که در ذات انقلاب ما نهفته است مثل جمهوریت، اسلامیت و موضوعات مختلف که در قالب معناگرایی بایستی بهآنها توجه نمود.
۳. توجه رهبر انقلاب به روح دشمنشناسی بسیار مهم است. در واقع رهبر انقلاب روح نامرئی فرااستعماری نوین را در قالب زرق و برق غرب و بهنوعی شیطنتهای قدرتهای دیگر، مورد توجه قرار دادهاند و از جوانان خواستهاند تا بهعنوان افرادیکه آیندهساز انقلاب هستند، نسبت به این دشمنشناسی حساس باشند. بنابراین نسبت به ترفندها و خدعههای دشمن بایستی حساسیت خاص داشت. بحثهایی نیز توسط افراد ناآگاه مطرح میشود که دست از دشمنی برداشته و به سوی دوستی پیش برویم. ایشان به ذات استکبار اشاره دارند که بایستی همیشه این مسئله را در نظر داشته باشیم.
۴. نکتهی بسیار مهم دیگر که بهعنوان سرفصل مدنظر قرار میگیرد، مقولهی پیشرفت است که در آگاهی جمعی کنشگران بهخصوص جوانان خود را آشکار میکند. رهبر انقلاب دغدغهی اصلی خود را در یک سپهر پیشرفت بیان میکنند. سپهری که در آن معنویت، عدالت، اقتصاد، فناوری و سبک زندگی مردم مورد توجه قرار میگیرد و شاید این بیانیه را میتوان حلقهی ارتباطی با الگوی پایهای دانست که مورد توجه ایشان است و جمعی از نخبگان حوزه و دانشگاه این الگو را به صورت اولیه ترسیم کردهاند.
۵. بحث مهم دیگر که در این بیانیه مطرح میشود، توازن میان سیاست، معنویت و عدالت است. در حقیقت نفس انقلاب اسلامی بهعنوان تمدنساز نوین اسلامی و به عنوان پدیدهای که خیلی از موضوعات بینالمللی را تحت الشعاع قرار داده، در قالب تمدنسازی اسلامی است.
۶. نکتهی بعدی این است که بایستی امید اجتماعی و فرهنگ گفتگو را در دو امر مورد توجه جدی قرار دهیم: اول توجه جدی به بازتولیدهای فرهنگی و معنایی جمهوری اسلامی و دوم توجه به آسیبها و همچنین تهدیدات داخلی و خارجی. رهبر انقلاب حرکتی بدیع را در ارتباط با خطمشیگذاری عمومی برای پیشرفت مطرح میکنند. در بحث خطمشیگذاری چرخه و فرآیندی تشکیل میشود که شامل چندین فعالیت و مرحله است. خطمشیگذاری را ایشان جوری ترسیم میکنند که خطمشیهای عمومی را میتوان از این بیانیه گرفت. به عبارتی مفاهیم، زبان کلی، فرآیندها و فرهنگی که مورد توجه بیانیهی گام دوم است به عنوان یک مانیفست میتواند فضایی در قالب خطمشیگذاری کلان برای نسل جوان انقلاب ترسیم کند. رهبر انقلاب، مسئله و مشکلات را مورد توجه قرار داده و سپس دستورگذاری کرده و تنظیم خطمشی میکنند و مشروعیتبخشی و حتی بحثهای اجرایی و ارزیابی را نیز بهنوعی مورد توجه قرار میدهند. به همین دلیل ما در فضای خطمشیگذاری عمومی نقش جوانان را بسیار مهم و پربار میبینیم و لازم است چرخهی فرآیند در قالب نهایی پیشرفت برای دستیابی به تمدن و جامعهی اسلامی مورد توجه جدی قرار گیرد.
۷. نکتهی آخر اینکه رهبر انقلاب افقی جدی را مورد توجه قرار میدهند و آن هم بحث ابعاد مادی و معنوی تمدنی انقلاب اسلامی است که در حقیقت انقلاب اسلامی هویتی فراملّی و فرامرزی دارد و تغییرات، تحولات ساختاری و هنجاری در درون کشور اثر خود را در تحولات بینالمللی و بین منطقهای میگذارند. در واقع انقلاب اسلامی بحث آزادی، مردمسالاری، عدالت، استقلال و حاکمیت اسلام و نفی استبداد را مطرح کرده و استکبارستیزی و نفی سلطهپذیری، وحدت جهان اسلام، صدور معنوی انقلاب و توجهات مرتبط با صلح و عدالت جهانی را مورد توجه قرار میدهد. به این جهت انقلاب اسلامی قادر است در قالب احیای تمدن نوین اسلامی گامهایی جدی بردارد و در واقع این تمدن نوین اسلامی چیزی نیست مگر اینکه ما بتوانیم ثمرات عملی و عینی آن را در قالب فرآیند شعارهای اصلی انقلاب مورد توجه قرار دهیم. به این جهت ما شاهد هستیم که انقلاب اسلامی تأثیری ماندگار در عرصهی تاریخ داشته است و مسئولیت خطیر جوانان و مسئولیت اجتماعی سیاسی مردم در پیشبرد راهبردهای انقلاب اسلامی بحث بسیار مهمی است.
نکتهای که بایستی آن را مد نظر قرار دهیم این است که آرمان رهبر انقلاب که همان تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی است. در این مسیر باید از برخورد شعاری، سخنرانیهای بیجهت و برگزاری همایشهای بیهدف دست برداشت و بهصورت جدی و جهادی وارد عمل شد تا بتوانیم انقلاب را توسط جوانان به سر منزل مقصود برسانیم. روح امیدواری، امیدبخشی و امید اجتماعی و سیاسی و سرمایهی اجتماعی که تولید انقلاب اسلامی است بهخوبی مورد توجه رهبر انقلاب قرار دارد و جوانان ما ثابت کردهاند که این تغییر و تحولات را در راستای قانون اساسی و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار میدهند.