• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1397/11/01
بررسی علل عدم مانایی رژیم صهیونیستی تا سال ۲۰۴۰

پایان «کریا»

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به شکست‌های رژیم صهیونیستی به موضوع روند زوال این رژیم اشاره کردند و فرمودند «پیروزی مردم فلسطین در سالهای اخیر، به معنای توانایی تشکیل حکومت در تل‌آویو نبوده است که البته این موضوع نیز به فضل پروردگار محقق خواهد شد، بلکه پیروزی اصلی این بوده است که رژیم صهیونیستی که ارتش های عربی نتوانستند آن را شکست دهند، به‌وسیله مردم فلسطین و گروههای مقاومت به زانو درآمد و به اذن الهی پیروزی‌های بزرگ‌تری نیز خواهید داشت.» ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
بر همین اساس پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در پرونده‌ی «زوال رژیم صهیونیستی» در یادداشتی به قلم آقای
دکتر علی عبدی، کارشناس مسائل اسرائیل به بررسی وضعیت رژیم صهیونیستی پرداخته است.

 
* مقدمه
رژیمی مستقر در کرانه های مدیترانه ای غرب آسیا که در گفتمان سیاسی و رسانه ای شبکه های خبری و ماهواره ای غرب، به عنوان تنها دمکراسی منطقه غرب آسیا تبلیغ و پروپاگاندا می شود. رژیمی که از میانه ی خون و آتش تروریسم سازمانی آژانس یهود و گروههای تروریستی هم پیمان آن سر برکشید و با خون و آتش به حیات غاصبانه و سرکوبگرانه خود تداوم بخشیده است. سخن از رژیم صهیونیستی است. رژیمی نوپدید در قلب منطقه ای با قدمتی چند هزارساله. منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، منطقه گهواره تمدن بشری.

در وضعیت کنونی، رژیم صهیونیستی با بحرانهای جدی در داخل و خارج دست به گریبان است که محیط امنیتی این رژیم را با چالش جدی روبه رو کرده است. تحولات منطقه ای و تغییر محیط امنیتی این رژیم، بر محیط اجتماعی آن نیز تأثیر گذاشته است و طی سالهای اخیر به ویژه از ۲۰۱۰ بدین سو به اعتراضهای ضددولتی منجر شده است. از سوی دیگر نگاهی به درون رژیم صهیونیستی نیز نشان دهنده تناقض‌های ساختاری میان این جامعه ۷۲ ملت بوده و رشد بالای پدیده‌های ناهنجار اجتماعی و اخلاقی نظیر فسادهای جنسی و اداری و اخلاقی، آنها را بیش از پیش به سمت اضمحلال پیش می‌برد. در واقع، اینها همه نتیجه ناکامی سیاستهای اجتماعی-اقتصادی دولتهای مختلف رژیم صهیونیستی خاصه در دو دهه اخیر بوده است. آنچه در این مقاله بررسی می‌شود، بررسی مهمترین علل و دلائل عدم ماندگاری و عدم پایداری این رژیم تا سال ۲۰۴۰ است.
 
 
* کریا؛ اسم رمز رژیم صهیونیستی
در حقیقت رژیم صهیونیستی پادگان و سربازخانه ای است به گستره تمامیت فلسطین. گتوئی نظامی که در عرف ترمینولوژی علوم سیاسی «دولت پادگانی» Garrison state خوانده می شود. حالا این رژیم اما در میان سران خود با نامی دیگر نیز خوانده می شود. نامی رمزی که برگرفته از همین ماهیت میلیتاریستی و هویت پادگانی آن. «هاکریا» یا «کریا» نام رمزی و کد عملیاتی رژیم صهیونیستی نزد سران این رژیم است.

اندرو کاکبورن نویسنده کتاب بسیار جدی و عمیق ارتباط خطرناک که یکی از بهترین و درست ترین روایت ها را درباره روابط پیچیده، عمیق، گسترده و خطرناک و در عین حال منحصر بفرد میان ایلات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی را در کتاب خود سامان داده است، فلسفه ی نام رمزی رژیم صهیونیستی به «کریا» را به موجزترین شکل ممکن بیان کرده است: «...رابطه ی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که سازمان های اتحاد یهودیان و بیانیه های ابتدایی درباره همبستگی آمریکا با یهودیان درخواست می کنند. به هرحال برای درک اینکه رژیم صهیونیستی چیزی فراتر از زیستگاه یهودیان است لازم می آید آمریکایی ها واقعاً به سیستم امنیتی رژیم صهیونیستی پی ببرند و از ماهیت روابط ایالات متحده و رژیم صهیونیستی آگاهی یابند... آنان باید در تل آویو به خیابان عریضی که شائول هاملخ نامیده می شود بروند. در این خیابان دیوار بلندی وجود دارد که به سیم خاردار مجهز شده است ... در پشت این دیوارها، اداره ی مرکزی مقتدرترین مظهر دولت امروزی رژیم صهیونیستی قرار دارد؛ نیروهای مسلح ... کل این مجتمع «کریا» خوانده می شود که معنای ساده ی آن «منطقه» است. این مجتمع شامل دفاتر وزارت جنگ نیز هست و پرسنل غیر نظامی آن را نیز در بر می گیرد ... قرارگاههای ستاد فرماندهی که فرماندهی کلیه عملیات های نیروهای مسلح را بر عهده دارد نیز در این مجتمع قرار دارند و سرویس اطلاعات نظامی (آمان) ... نیز در همین محل واقع است ... ساختمان هایی که در بهترین خیابان تل آویو (شائول هاملخ) درست در مقابل قرارگاههای وزارت جنگ صف کشیده اند ... عمدتاً در کار تجارت اسلحه اند ... شائول هاملخ اصلی ترین جزء از چیزی است که رژیم صهیونیستیی ها «سیستم امنیتی» می نامند: شبکه ای مرکب از مقامات عالیرتبه نظامی و اطلاعاتی، مقاطعه کاران وزارت جنگ، دلالان اسلحه که قدرت عظیم اقتصادی و سیاسی را در رژیم صهیونیستی در دست دارند» ( کاکبورن، ۱۳۷۱، ۱۷-۱۹)

در واقع بنا بر روایت کاکبورن، «کریا» علاوه بر اسم رمز رژیم صهیونیستی در میان شبکه ی امنیتی آن، در حقیقت عصاره، نماد و خود رژیم صهیونیستی است. چه اینکه این رژیم در حقیقت چیزی فراتر از یک مجتمع نظامی _ امنیتی و یک ماشین جنگی غول آسا نیست، و باقی مسائل چیزی جز حاشیه ای بر این متن نیست.
 
* کریا در وضعیت متناقض نما
امروز اما رژیم کریا در وضعیتی متناقض نما به سر می برد. از سویی شاخص های نظامی، روابط خارجی، صنعتی، علمی و فناوری و در یک کلام توسعه اقتصادی این رژیم، وضعیت مطلوب و رو به رشدی را از نظر سران آن نشان می دهد که از برخی لحاظ چون روابط خارجی و توسعه فناوری و رشد شاخص های توسعه اقتصادی در نسبت با طول حیات آن بی سابقه است. اما این تنها یک سوی ماجراست. در سوی دیگر شاخص های مرتبط با شاکله هویتی و سیاسی – اجتماعی کریا، علائمی هشدار دهنده و عمدتاً ناامید کننده را نشان می دهند. شاخص هایی که گویای آن است که با وجود شاخص های مطلوب توسعه فناوری و اقتصادی این رژیم از حیث انسجام ملی و ساخت درونی قدرت بشدت در وضعیتی رو به بحران به سر برده و ناامید کننده است.

از این رو امروز این رژیم در وضعیتی کاملاً متناقض نما و پارادوکسیکال بسر برده و آینده ی مبهمی را پیش روی خود می بیند که البته با پی گیری یک سیاست رسانه ای پویا و قوی داخلی سعی دارد تا با کتمان این واقعیت و لاپوشانی حقایق موجود، آینده ی خود را تضمین کند.
 
* دولتی پادگانی بدون قانون اساسی
رژیم کریا علیرغم مدعای حامیان غربی اش (رژیم صهیونیستی تنها دمکراسی خاورمیانه است) فاقد نخستین عنصر مقوم هر رژیم دمکراتیک، یعنی قانون اساسی است. پس از ۷۰ سال از استقرار، این رژیم هنوز فاقد یک قانون اساسی مدون و رسمی است. یعنی نداشتن حداقل چیزی که برای هر حاکمیت سیاسی ضروری و لازم است. در رژیم صهیونیستی متنی واحد با عنوان «قانون اساسی» وجود ندارد و آنچه در کشور فوق «قانون اساسی» نامیده می‌شود مجموعه‌ای از قوانین مربوط به حوزه‌های مختلف است نه «قانون اساسی» که از سال ۱۹۴۸ میلادی تا به امروز وعده تدوین آن داده می‌شود ولی هنوز تدوین نشده است.

این رژیم با صدور اعلامیه ۱۴ مه ۱۹۴۸، یک روز قبل از اتمام قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، در تل‌آویو اعلام موجودیت کرد و داوید بن‌گوریون، رئیس اجرایی «سازمان جهانی صهیونیست» و رئیس «آژانس یهود در فلسطین»، تأسیس «دولت یهود» در «ارض ایزرائیل» به نام «دولت رژیم صهیونیستی» را اعلام نمود.

اعلامیه تأسیس دولت رژیم صهیونیستی، برای رعایت مفاد قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل، اعلام کرد: «دولت رژیم صهیونیستی... برابری کامل حقوق اجتماعی و سیاسی را برای تمامی سکنه خود صرفنظر از دین، نژاد و جنسیت تضمین و آزادی دین، وجدان، زبان، تحصیل و فرهنگ را تأمین خواهد کرد، و از اماکن مقدسه برای همه ادیان صیانت خواهد نمود و به اصول مندرج در منشور سازمان ملل وفادار خواهد بود».

تناقض میان هویت «یهودی» و «دمکراتیک» رژیم صهیونیستی با همین اعلامیه آغاز شد: اعلامیه فوق از سویی برای تأسیس «دولت یهود» صادر شده و از سوی دیگر، برای مراعات قطعنامه سازمان ملل، مدعی ایجاد جامعه دمکراتیک و تأمین آزادی‌های مدنی برای همه شهروندان است. از همان زمان، خاخام‌ها و احزاب و قاطبه «یهودیان ارتدوکس»، که در ترکیب گردانندگان دولت رژیم صهیونیستی اقتداری کمتر از «یهودیان سکولار» نداشتند، مخالفت خود را با قانونی که اقتدار دولت را فراتر از اقتدار متون دینی و تلمودی قرار دهد اعلام کردند.

دولت رژیم صهیونیستی در بدو تأسیس اعلامیه‌ای صادر کرد و وعده داد که به زودی، قبل از اول اکتبر ۱۹۴۸، «قانون اساسی رژیم صهیونیستی» را تدوین خواهد کرد. این وعده تا به امروز تحقق نیافته است. در ۲۵ ژانویه ۱۹۴۹ اولین پارلمان رژیم صهیونیستی، که «کنست اول» نامیده می‌شود، آغاز به کار کرد. اولین «کنست»، پس از بحث‌های فراوان، نتوانست در زمینه تدوین قانون اساسی به نتیجه رسد.

چند سال قبل در سال ۲۰۰۶، استیون مازی استاد علوم سیاسی در نیویورک و نویسنده کتاب «قانون اساسی اسرائیل: دین و لیبرال دمکراسی در دولت یهود» ، مقارن با انتشار کتاب چالش برانگیز خود، در روزنامه نیویورک تایمز در این باره چنین نوشت: « قریب به شش دهه پس از تأسیس دولت رژیم صهیونیستی، اعضای پارلمان جدید می‌کوشند کار تدوین پیش‌نویس قانون اساسی را تکمیل کنند. بزرگ‌ترین چالش آن‌ها ایجاد انسجام میان هویت دوگانه رژیم صهیونیستی است: دولتی که می‌خواهد هم یهودی باشد هم دمکراتیک. از قدیم می‌گفتند هر دو یهودی سه نظر دارند. متن پیش‌نویس نه هزار صفحه‌ای قانون اساسی رژیم صهیونیستی، سرشار از این تناقضات است. یکجا می‌گوید: "رژیم صهیونیستی دولتی یهودی و دمکراتیک است"، در جای دیگر نوشته شده: "رژیم صهیونیستی دولت مردم یهودی است" یا "دولتی است که در آن ملت یهود حق تعیین سرنوشت خود را تحقق یافته می‌بینند." این متن با مخالفت‌های فراوان هم در پارلمان و هم در جامعه حاخامی مواجه شده. احزاب مذهبی اعتراض می‌کنند که پیش‌نویس انحصار جامعه خاخام‌ها را در امور ازدواج و طلاق و تدفین یهودیان رژیم صهیونیستیی نادیده گرفته، هواداران آزادی‌های مدنی معترض‌اند که پیش‌نویس فاقد تصویری روشن برای از میان بردن این انحصار و پایان دادن به کاسبی خاخام‌ها در این امور است. احزاب عرب [فلسطینی] رسمی کردن هویت یهودی دولت رژیم صهیونیستی و سیاست مهاجرت یهودیان را نمی‌پذیرند...» (Steven V. Mazie, “You Say You Want,  March ۲۰۰۶ .)
 
* قانون کشور یهودی، بازتاب شکاف های درونی رژیم کریا
همین تناقض بنیادین میان هویت یهودی و ماهیت دمکراتیک رژیم کریا، موجب شد تا نتانیاهو بالاخره در سال ۲۰۱۸  در روز پنجشنبه ۲۸ تیرماه ۱۳۹۷ در یک تصمیم نهایی، با ارسال قانون کشور یهود به کنست و تصویب آین قانون در کنست، رسماً ماهیت اصلی و غیر دمکراتیک این رژیم را اعلام کند.

تصویب قانون یهودیت دولت اسرائیل بار دیگر به تبعیض نژادی و آپارتاید رسمیت داده و نقاب کاذب دموکراسی را از چهره متزلزل رژیم صهیونیستی برداشت. رژیم اسرائیل با تصویب این قانون عملا اعلام کرد که به هیچ یک از مبانی اساسی پذیرفته شده در عرف و منشورهای بین‌المللی پایبند نیست و قانون شهروندی و مساوات و برابری میان شهروندان (که اصل نخست دمکراسی است) و پذیرش حق تمامیت ارضی دیگران برایش هیچ اعتباری ندارد. از همین رو بسیاری از آگاهان به مسائل این رژیم،  تصویب این قانون را اقدامی نشان دهنده استیصال تل‌آویو و رقابت با زمان بر سر نزدیک شدن موعد فروپاشی رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی می‌دانند.

برخی از مفاد این قانون عبارت است از:

۱. اصول پایه
الف) سرزمین اسرائیل وطن تاریخی ملت یهود است و اسرائیل در آن کشور تأسیس شده است.
ب) کشور اسرائیل کشوری قومی برای ملت یهود است و قوم یهود حق طبیعی، فرهنگی، دینی و تاریخی خود را برای تعیین سرنوشت پی می گیرد.
ج) پی‌گیری حق تعیین سرنوشت در کشور اسرائیل منحصرا متعلق به ملت یهود است.

۲. نمادهای کشور
أ) نام کشور «کشور اسرائیل است»
ب) پرچم کشور سفید است که دو خط آبی رنگ روی آن و در وسط آن ستاره داوود به رنگ آبی وجود دارد
ت) نماد کشور شمعدان ۷ شاخه است که در دو طرف آن دو شاخه زیتون و زیر آن کلمه اسرائیل نقش بسته است.
 
۳. پایتخت
شهر قدس به صورت کامل تنها پایتخت اسرائیل است.

۴. زبان
أ) زبان عبری، زبان کشور است
ب) زبان عربی، جایگاه خاصی در کشور دارد؛ سازماندهی استفاده از زبان عربی در نهادهای رسمی یا به کارگیری آن به موجب قانون ممکن است.
ت) آنچه در بند فوق آمد به جایگاه فعلی زبان عربی کاری ندارد.

۵. یهودیان خارج از اسرائیل
درهای کشور به روی یهودیان خارج و دیاسپورا باز است.

۶. رابطه با ملت یهود
أ) حاکمیت ملزم به حفظ سلامت فرزندان ملت یهود و شهروندان اسرائیل است کسانی که به دلیل یهودی بودن یا شهروند اسرائیل بودن مشکلاتی برایشان به وجود می آید.
ب) حاکمیت در خارج از اسرائیل برای حفظ رابطه کشور با فرزندان ملت یهود اقدام خواهد کرد.
ت) حاکمیت برای حفظ میراث فرهنگی، تاریخی و دینی یهودیان مقیم خارج اسرائیل اقدام خواهد کرد.

۷. شهرک سازی یهودی
حاکمیت، توسعه شهرک سازی یهودی را یک ارزش قومی بر می شمارد و برای ترغیب به آن و حمایت از ایجاد و استقرار آن عمل خواهد کرد.

۸. تقویم رسمی
تقویم عبری، تقویم رسمی کشور است و در کنار آن تقویم میلادی نیز رسما وجود خواهد داشت.

۹. روز استقلال و سالروز رسمی
أ) روز استقلال عید قومی رسمی کشور است.

۱۰. تعطیلات رسمی
روز شنبه و اعیاد ملی یهود، روزهای تعطیل رسمی ثابت در کشوراند. غیر یهودیان حق دارند عیدهای خود را تعطیل باشند. جزئیات در قانون مشخص خواهد شد.
فحوای نژادپرستانه و قوم گرایانه و ماهیت آپارتایدگونه این قانون شفاف تر از آن است که نیاز به تبیین داشته باشد.
 
* شکاف های عمیق قومی – مذهبی؛ دلیل نبود قانون اساسی
اگر چه تضاد حل نشدنی میان هویت یهودی و ایدئولوژیک صهیونیستی با ماهیت دمکراتیک حکومت، یکی از موانع اصلی عدم تدوین قاون اساسی در این رژیم شده است، اما این همه ی ماجرا نیست. موانع جدی دیگری هم وجود دارد که موجب شده تا رژیم اسرائیل در ۷۰ سال گذشته از داشتن هرگونه قانون اساسی بی بهره باشد. مهمترین دلیلی که اینجا می توان به آن اشاره کرد، وجود شکاف های شدید داخلی و چالش های بزرگ درونی در این رژیم است. دلیل مهمی که نیاز به توضیح جدی و روشن دارد.

جامعه صهیونیستی اسرائیل به سه گروه اصلی اشکنازی، سفارادی و میزراخی تقسیم می شوند که همین سه گروه منشأ مهمترین شکاف درونی این رژیم هستند. اشکنازی ها یهودیان متعلق به آلمان، فرانسه و اروپای شرقی هستند. واژه اشکناز در زبان عبری بر سرزمین آلمان دلالت دارد. یهودیان آمریکا که از مهاجران یهودی طی سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۰ تشکیل شده نیز اشکنازی می باشند.

سفارادی ها یهودیان اسپانیا، پرتقال، شمال آفریقا و خاورمیانه هستند. واژه سفارادی در زبان عبری بر سرزمین اسپانیا دلالت دارد. یهودیانی که پس از پایان سلطه مسلمین در اسپانیا در سال ۱۹۴۲ از اسپانیا گریختند. سفارادی ها غالباً دارای یک تقسیم بندی فرعی به سفارادی ها و میزراخی ها هم هستند.  میزراخی واژه ای عبری به معنای شرقی است که ناظر بر یهودیان شمال آفریقا و خاورمیانه است.

شکاف های متعدد داخلی از ویژگی های اصلی جامعه صهیونیستی اسرائیل است. شکاف قومیتی بین یهودیان و اعراب فلسطینی ۱۹۴۸، شکاف نژادی و زبانی بین یهودیان سفارادیم، اشکنازیم و میزراخیم. شکاف دینی بین یهودیان شرقی و یهودیان غربی و از همه مهمتر شکاف طبقاتی بین یهودیان سفارادی و اشکنازی. ۲۰ درصد این جامعه اعراب فلسطینی ۱۹۴۸ اند، ۳۰ درصد یهودیان، روس تبارند با زبان و فرهنگ روسی خاص خود، ۱۵ درصد آنان، یهودیان اولترا ارتدوکس موسوم به حریدی ها هستند که در کولنی مخصوص خود در بیت المقدس زندگی می کنند. ۳۷ درصد یهودیان، سفاردی و میزراخیم هستند و مابقی اشکنازی.

شکاف قومی دینی سفارادی/اشکنازی سابقه اش به دوران ماقبل تأسیس رژیم اسرائیل بازگشت دارد. با گذشت سال‌ها پیروی از فکر سفاردی توسط اشکنازها در دوران قرون وسطی و پیش رو بودن سفارادی ها، تحت تأثیر عصر نوزایی و روشنگری در اروپای مرکزی و غربی، اشکنازها بشدت دچار تغییر و تحول شدند و شروع به نوآوری در زمینه‌ی فکر دینی و دنیوی کردند که این باعث پیدایش جنبش روشنگری در میان یهودیان شد. اشکنازها پرچم یهودیت را متفاوت از گذشته دوباره علم کردند؛ این چنین بود که تمام جنبش‌های دینی در یهودیت از جمله اصلاح طلبان، محافظه کاران، ارتودکسی ها و نوگراها به منصه ظهور رسیدند.

خاستگاه فکری و سیاسی جنبش صهیونیسم هم در همین تحول نهفته است. حرکت برای بازیابی نقش یهودیان در اروپای مدرن. برای همین حرکت صهیونیسم از اساس حرکتی اشکنازی بود. حرکتی برخاسته از گتوهای یهودیان اشکنازی در اروپای شرقی و روسیه که موجب شد تا صهیونیسم به یک حرکت سیاسی با هویت و خصلت اشکنازی تبدیل شود. از تئودور هرتصل تا نخستین کنفرانس جهانی صهیونیسم در بال سوئیس، و از حییم وایزمن تا داوید بن گوریون، تمام رهبران و بزرگان این جنبش، یهودی اشکناز بودند.

این هویت در زمانی که بن گوریون رهبری آژانس یهود را در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ بر عهده داشت بشدت تثبیت شد و با همین وضع بود که بن گوریون در سال ۱۹۴۸ اسرائیل را تأسیس کرد. از این رو بن گوریون را می توان به عنوان پایه گذار تبعیض اشکنازی/سفارادی در اسرائیل تلقی کرد. اقتدار مطلق اشکنازی ها در تأسیس و هدایت سیاسی اسرائیل که متکی به اقدامات سیاسی گوریون و همچنین نوع ساماندهی و مهندسی سازه ی حاکمیت سیاسی رژیم صهیونیستی توسط او متکی بود، موجب تزریق و تثبیت و نهادینه سازی تبعیض قومی و نژادی در اسرائیل به سود اشکنازها شد. این مهم در جناح چپ سیاسی اسرائیل به سردمداری حزب ماپای به رهبری بن گوریون بیش از هرجای دیگر نمود داشت.

از ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۷ چیزی حدود ۳۰ سال حاکمیت بر دولت اسرائیل از آنِ چپ های پیرو بن گوریون بود که در واقع به منزله حاکمیت مطلق اشکنازها بر اسرائیل بود. سال ۱۹۷۷ برای اولین بار بود که راست گرایان خشونت طلب اسرائیل، به رهبری مناخیم بگین و در قالب حزب لیکود توانستند قدرت را از دست چپگرایان بیرون کنند و خودشان ساختمان نخست وزیری را تصاحب کنند. اتفاق مهم در این جابجایی قدرت به آراء یهودیان سفارادی، بویژه میزراخی ها بر می گشت. طنز تاریخی آنکه میزراخی ها به اشتباه گمان برده بودند که مناخیم بگین یک یهودی مراکشی و میزراخی است، حال آنکه بگین در حقیقت، یک یهودی اشکنازی لهستانی بود. درست مثل بن گوریون، موشه دایان و خیلی های دیگر از رهبران اسرائیل. حالا باید علاوه بر سه گروه اشکنازی، سفارادی و میزراخی، گروه چهارمی هم به آنها افزود. یهودیان اتیوپیایی تبار که به نام فلاشاها در جامعه اسرائیل شناخته می شوند.
 
* فلاشاها ؛ نماد تبعیض و عدم هویت یابی ملی در رژیم صهیونیستی
اتیوپی کشوری عقب مانده در شاخ آفریقاست با موقعیت فوق العاده راهبردی در ژئوپلتیک شمال شرقی قاره آفریقا که به مدت نیم قرن تحت حاکمیت دیکتاتوری وحشی به نام هایلا سلاسی بود. هایلا سلاسی که خود را امپراتور می نامید و مدعی بود که از نسل سلیمان نبی و ملکه سبا است، در طول دهه ی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی بشدت توسط آمریکا، شاه ایران و اسرائیل و در چارچوب دکترین پیرامونی اسرائیل حمایت می شد. اتیوپی در زمان او ضلع سوم دکترین پیرامونی بن گوریون بود.

فلاشاها یا همان یهودیان اتیوپیایی، هم مانند دیگر مردم اتیوپی در دوران پادشاهی سلاسی در فقر و فلاکت زندگی می کردند. مهاجرت یهودیان اتیوپی تبار به فلسطین که فلاشا خوانده می شوند در دوران سلاسی شروع شد. این مهاجرت در راستای پرکردن خلأ جمعیت جامعه صهیونیستی فلسطین اشغالی، پر کردن شهرک های صهیونیستی  و همچنین افزایش نیروی کار در اسرائیل بود، چرا که رژیم اسرائیل از کمبود نیروی کار بشدت رنج می برد. البته این مهاجرت برای تأمین افزایش نیروی نظامی اسرائیل هم بود.

یهودیان فلاشا خود را از نسل بنی‌اسرائیل می‌دانند اما نظریات مختلفی درباره منشأ و اجداد آن‌ها توسط پژوهشگران مختلف بیان شده است. آنان خود را از نسل بلقیس ملکه سبأ می‌دانند و به این اعتبار، نسل خود را به حضرت داوود می‌رسانند. قرار نگرفتن این گروه از یهودیان تحت هیچکدام از تقسیمات سنتی در یهودیت از جمله اشکنازی و سفارادی موجب شده است قاطبه یهودیان آن‌ها را به یهودیت قبول نداشته باشند. موطن اصلی این گروه در شمال غرب اتیوپی در نزدیکی دریاچه تاناست و عمده اشتغال آنان کشاورزی و دامداری است.

رژیم صهیونیستی به منظور جذب فاشاها در پروژه صهیونیزه کردن خود، نظریات گوناگونی درباره اصل یهودیان فلاشا مطرح کرده است که مهمترین آن‌ها عبارتند از: آن‌ها یهودیانی از اسباط دهگانه گم شده بنی‌اسرائیل‌اند که بین قرون ۱۰ قبل از میلاد تا قرن دوم میلادی به اتیوپی مهاجرت کرده‌اند. آن‌ها از نسل یهودیان یمن هستند که حوالی قرن دوم میلادی به اتیوپی مهاجرت کردند. از یهود ساکن در شبه جزیره حجازند که به حبشه مهاجرت کرده‌اند. از نسل بنی‌اسرائیل نیستند بلکه مردمی هستند که به دین یهودیت درآمده‌اند.

 فلاشاها بعد از مراکشی‌ها، پرشمارترین جامعه مهاجران آفریقایی در سرزمین های اشغالی هستند. نخستین گروه از آنها در دهه ۱۹۷۰ میلادی به فلسطین اشغالی مهاجرت داده شدند. اما موج اصلی مهاجرت آنها در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد. بسیاری از آنها به‌صورت مخفیانه بین سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰ در بزرگترین عملیات مهاجرت با نام «موسی» توسط موساد به فلسطین آورده شدند. بخش عمده ای از این عملیات در خاک سودان انجام شد. یهودیان اتیوپیایی تبار که حدود ۱۳۵ هزار نفر هستند، پائین‌ترین درآمد و سطح زندگی را در این کشور دارند. بسیاری از آنها به دلایل مالی از ادامه تحصیل محروم ‌می‌شوند و تعداد زیادی از زندانیان اسرائیل را آنها تشکیل می‌دهند. فلاشاها امروز نماد تبعیض ها و شکاف های عمیق اجتماعی و اقتصادی در اسرائیلند.

در جامعه صهیونیستی اسرائیل، یهودیان اشکنازى، شهروند درجه یک، یهودیان سفاردى شهروند درجه دو، یهودیان میزراخی شهروند درجه سه و فلاشا شهروند درجه چهار تلقی می شوند. این رژیم مْصر است که یهودیان فلاشا در شهرک‌هاى اطراف غزه سکونت یافته تا به‌عنوان سپر انسانى در مقابل فلسطینیان استفاده شوند.

دفتر مرکزی آمار رژیم اسرائیل جمعیت فلاشاها در فلسطین اشغالی تا پایان سال ۲۰۱۳ بالغ بر ۱۳۵ هزار و۵۰۰ نفر اعلام کرده و تأکید می کند ۹/۸۵ هزار نفر  از آنها در اتیوپی و ۶/۴۹ هزار نفر نیز در فلسطین اشغالی به دنیا آمده اند. ۳۸ درصد از این مهاجران در مرکز فلسطین اشغالی اسکان داده شده اند و ۲۴ درصد نیز در جنوب آن زندگی می کنند. ۸۸ درصد از فلاشاها به دلیل شرایط تبعیض نژادی حاکم بر ساختار جامعه ی صهیونیستی مجبور شده اند با هموطنان خود ازدواج کنند. ( הלשכה המרכזית לסטטיסטיקה ۲۰۱۳ اداره مرکزی آمار اسرائیل ۲۰۱۳)

بر اساس آمار منتشر شده نیمی از دانش آموزان این جامعه در امتحانات نهایی ورود به دانشگاه رد می شوند و میانگین ترک تحصیل آنها نیز ۱ درصد بیشتر از میانگین اصلی در میان دانش آموزان صهیونیست می باشد این در حالی است که این رقم مدارس دینی که ۵۱ درصد از جوانان فلاشا در آن مشغول به تحصیل می شوند را شامل نمی گردد. این مهاجران بالاترین میانگین فقر را در جامعه صهیونیستی به خود اختصاص داده و تقریبا ۷۰ درصد از افراد زیر ۱۸ سال آنها از خانواده هایی هستند که زیر خط فقر زندگی می کنند. نسبت طلاق بین آنها ۱۸ درصد است که جزو بالاترین آمار جوامع مهاجر صهیونیست در فلسطین اشغالی محسوب می شود.

بر اساس نظر سنجی که در سال ۲۰۱۱ انجام گرفت ۵۳ درصد از کارفرمایان صهیونیست اعلام کردند حاضر به اعطای کار به آنها نمی باشند و مهارت آنها هرچه که باشد حاضر نیستند آنها را به محل کارشان راه دهند، همچنین ۷۰ درصد از کارفرمایان نیز تاکید کردند در خود تمایلی برای ارتقای شغلی آنها احساس نمی کنند. ۵۰ درصد از نظامیان اتیوپیایی تبار در زمان خدمت محکوم و زندانی شده اند. بر اساس گزارشی که کنست پارلمان رژیم اسرائیل در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد میانگین خودکشی نیز در میان آنها ۱۰ برابر بیشتر از میانگین موجود در جامعه صهیونیستی است.

* شکاف های اصلی درونی؛ بستر بحران های نابودگر
بافت درونی رژیم صهیونیستی متشکل از گونه های جمعیتی و جماعتی است که هنوز در قالب واحدی یکپارچه و به هم جوش خورده در بستری تاریخی و طبیعی که به آن ملت گویند، در نیامده و نخواهد آمد. در حقیقت ماهیت قوم گرایانه و نژادی این رژیم در کنار هویت غصبی و اشغالگر آن که تداعی گر پروژه ای مبتنی بر اراده قدرت های جهانی بوده تا فرآیندی ملی و طبیعی مانع اصلی تحقق ملت سازی در این رژیم بوده است. از این رو پربیراه نیست که جامعه صهیونیستی را «اتحادیه جوامع یهودی نشین در سرزمین اشغالی فلسطین» بنامیم. ( درخشه، ۱۳۹۳، ۹) اتحادیه ای از سفارادی ها، اشکنازها و میزراخی ها. جامعه ای که هر کدام از جوامع یهودی اشکنازی، سفارادی و میزراخیم آن در کولنی های خاص خود می زیند و ربط چندانی با هم ندارند و هیچ پیوند و ارتباط ارگانیک و اندام واری جز به ضرورت با هم ندارند و تنها ارتباط آنان با هم، روایت مجعول صهیونیسم از تاریخ و فرازها و نمادهای برساخته ی هویتی صهیونیستی است. از این رو جامعه صهیونیستی را جامعه موزائیکی می نامند که مرکب از موزائیک هایی است که با چسب دعاوی صهیونیستی و روایت مدرن، تازه و برساخته ی صهیونیسم در کنار هم جمع آمده اند.

چنین جامعه ای بشدت در گیر شکاف های عظیم داخلی و درونی است که مستعد آن است تا با افتادن این گسل ها بر روی هم، به بحران های بزرگ اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. بحران هایی که آن همه قدرت دارند تا طومار موجودیت این رژیم را در هم بپیچند.

مهمترین شکاف های داخلی رژیم کریا به صورت ذیل صورت بندی می شود:
۱. شکاف قومی اشکنازیم، سفارادیم و میزراخیم
۲. شکاف سیاسی چپ و راست
۳. شکاف دینی سکولارها و مذهبی ها
۴. شکاف اقتصادی طبقه مرفه و طبقه محروم
۵. شکاف گفتمانی صهیونیسم و پساصهیونیسم
 
* شکاف و نابرابری اقتصادی
بنابر آمار مرکز آمار رژیم صهیونیستی و بیمه ملی این رژیم، با وجود کاهش جزئی آمار فقر در سال ۲۰۱۸، نسبت به سال ۲۰۱۷ همچنان یک نفر از چهار نفر ساکن در اسرائیل در فقر به سر میبرد. (این آمار شگفت انگیز و دوبرابر بیشتر از متوسط کشورهای غربی است) و تعداد کل فقرا حدود ۸/۱ میلیون نفر از جمعیت ۸ میلیونی این رژیم است. در میان کودکان، این وضعیت حتی بدتر است: (حدود ۸۳۷۳۰۰ کودک (یعنی بیش از یک سوم کودکان اسرائیل) در فقر به سر میبرند. این آمار طی دهه گذشته تقریباً ثابت مانده و بیش از دو برابر میانگین سازمان همکاری و توسعه اقتصادی  OECD  است. فقیرترین گروههای جمعیتی در اسرائیل، حریدیم ( مذهبیهای ارتدوکس) و عربها هستند. از بین ۳۴ کشور عضو سازمان بین المللی همکاری و توسعة اقتصادی کشورهای توسعه یافته OECD ، اسرائیل از نظر فقر در جایگاه سی وسوم یعنی یکی مانده به آخر قرار دارد. نظرسنجیها نشان میدهد وضعیت زندگی تعداد زیادی از جمعیت ساکن اسرائیل با عدم امنیت غذایی مداوم همراه است و آنها مجبورند مصرف محصولات پایه از جمله مواد غذایی و دارویی را مرتباً کاهش دهند.

رژیم اسرائیل به عنوان یکی از کشورهای توسعه یافته بالاترین میزان نابرابری را دارد و در سال ۲۰۱۷ اسرائیل از نظر نابرابری درآمدها در جایگاه نخست سازمان همکاری و توسعه اقتصادی  OECD  قرار دارد. در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ که «ضریب جینی» رشد شاخص نابرابری درآمدها را نشان میدهد، ۸ / ۵ درصد بود. به عبارت دیگر، در حالی که سهم دهک های بالا افزایش یافته، سهم دهک های پایین از کل درآمدها کاهش یافته است.

به طور کلی، نابرابری اقتصادی در اسرائیل، با تقسیم بندیهای قومی، ملی و فرهنگی همپوشانی دارد: بخش پایین جامعه عمدتاً شامل عربها و حریدیم (مذهبیهای افراطی) و نیز تعداد زیادی از سالمندان و خانواده های تک والدی میشود. شکاف و نابرابری نسبی میان یهودیان اروپایی تبار، یهودیان آفریقایی تبار و آسیایی تبار و نیز میان مهاجران دهه ۹۰ قرن گذشته و مهاجران قدیمی همچنان وجود دارد و در برخی از مناطق حتی در حال گسترش است. نابرابری درآمدها بر افزایش نابرابری شاخصهای سلامت و آموزش و پرورش نیز تأثیر میگذارد.

یکی از نتایج مهم این وضعیت، فقر لایه های طبقه متوسط اسرائیل، تنزل جایگاه اقتصادی این لایه ها و افزایش نابرابری و شکاف درون آنهاست. این روند باعث بروز اعتراضهای اجتماعی جوانان طبقة متوسط در سال های ۲۰۱۱ ، ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ شد. به عبارت دیگر، این اعتراضها مانند اعتراضهای قبلی از درون لایه های ضعیفتر جامعه نشئت نگرفت. زیرا برخلاف گذشته، امروزه بسیاری از کارمندانی که تحصیلات دانشگاهی و تخصص دارند در «طبقه متوسط فقیر» جای میگیرند، درنتیجه برای دستیابی به حقوق خود و اعضای خانواده شان در زمینه آموزش وپرورش، بهداشت و مسکن مناسب با مشکل روبه رو هستند و قادر نیستند زندگی معقول و متعارفی را برای خود فراهم کنند. اعتراضهای اجتماعی و تلاشها و مبارزه های پزشکان، معلمان، مددکاران اجتماعی و دیگران به طور طبیعی نشاندهنده ناامیدی و محرومیت بیش از پیش لایه های مختلف جمعیت است.
 
* جمع بندی
رژیمی که ابتدا سردمداران آن به منظور بسیج یهودیان برای مهاجرت به اراضی اشغالی فلسطین، ناچار شدند ژستی سوسیالیستی بگیرند و خود را دولت رفاه معرفی کنند، در دهه ۹۰ میلادی، با اتخاذ سیاست اقتصاد لیبرالیستی و در پیش گرفتن روند خصوصی سازی به یکی از اقتصادهای آزاد دنیا تبدیل شد و عملاً در دو دهه آغازین قرن ۲۱ میلادی پیشتاز نولیبرالیسم در غرب آسیا بوده است. تمرکز سرمایه در رژیم صهیونیستی به اندازه ای افزایش یافت که اخیراً در مطبوعات صهیونیستی، صحبت درباره این است که اقتصاد اسرائیل در دستان ۱۰ خانواده ثروتمند قرار دارد. درواقع، خصوصی سازی نه تنها رفاه و آرامش را برای ساکنان جامعه صهیونیستی فراهم نکرد، بلکه فقر و نابرابری را برای آنان به ارمغان آورد. به عبارت دیگر، رژیم صهیونیستی نتوانست حقوق اساسی اجتماعی- اقتصادی را مطابق استانداردهای جهانی تأمین کند و خصوصی سازی خدمات اجتماعی به فقر، بیکاری، بی عدالتی و تبعیض انجامید. نقض متعدد حقوق اجتماعی ساکنان اراضی اشغالی نیز سبب شد نارضایتی افزایش یابد و در سالهای ۲۰۱۱ ، ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ مردم جامعه صهیونیستی برای اعتراض به سیاستهای ناکام رژیم صهیونیستی به خیابانها بیایند.

نمود دیگر این اعتراضها و خسته شدن ساکنان اراضی اشغالی از بی ثباتی و ناامنی سیاسی و اقتصادی را میتوان در انتخابات پارلمانی  ژانویه ۲۰۱۳ در رژیم صهیونیستی دید که طی آن حزب نوظهور «یش عاتید» (آینده ای که هست) به رهبری یائیر لاپید توانست تعداد قابل توجهی از کرسیهای کنست را از آن خود کند. در واقع، دلیل اصلی موفقیت این حزب اهمیت دادن به اعتراضها و مطالبات نوظهور مردمی مانند تلاش برای رفع بیکاری، تبعیض مذهبی و نژادی، بی عدالتی و فقر و مبارزه با شکاف طبقاتی و تأکید بر اقتصاد و رفاه بود. به ویژه آنکه در سالهای اخیر نیز رژیم صهیونیستی تحت تأثیر بحران اقتصادی جهانی قرار گرفت و این امرسبب شد میزان بیکاری و مشکل مسکن و بهداشت افزایش یابد.

به طور کلی، به نظر میرسد تعمیق و گسترش شکافهای اجتملاعی در ساختار سیاسی و اقتصادی جامعه صهیونیستی این رژیم را بیش از هر زمان دیگری آسیب پذیر کرده است. موضوعی که منشأ اصلی آن بحران هویت مهاجران یهودی ساکن اراضی اشغالی، ناامنی مداوم ساکنان جامعه صهیونیستی، ارجحیت گرایشهای نژادی و فرقه ای بر مؤلفه های هویت ساز نظیر ملی گرایی و در نهایت تشدید بی عدالتی و تبعیض است. رژیم صهیونیستی در مقاطع مختلف که با مشکلات داخلی جدی دست به گریبان بوده، به تهدید زایی و تنش آفرینی در منطقه متوسل شده و با ایجاد شرایط اضطراری و جنگی تلاش کرده است بحران و شکافهای اجتماعی را در سایه تلاش برای رسیدن به امنیت جمعی در میان ساکنان سرزمینهای اشغالی پنهان کند تا به این وسیله بتواند جبهه داخلی را ازدست ندهد.

از همین روست که مرکز مطالعات سیاست اجتماعی تائوبTaub در گزارش سال ۲۰۱۷  خود، به سرپرستی پروفسور آوی ویس Avi Weiss، مدیر اجرایی این مرکز و استاد اقتصاد دانشگاه بار ایلان رژیم صهیونیستی، تصویری به کلی ناامیدکننده از شرایط اجتماعی- اقتصادی اسرائیل را ترسیم می‌کند. یعنی همان چیزی که در  دوشنبه ۲۵ آگوست ۲۰۱۵، تامیر پاردو رئیس سابق موساد در زمین گلف روستای داریه الکرمل در مقابل دوربین های شبکه های خبری اسرائیل گفت که تهدید داخلی برای او نگران‌کننده‌تر از تهدیدات خارجی است و ادامه داد: «مهم‌ترین خطری که اسرائیل را تهدید می‌کند ایران نیست، بلکه تشدید اختلافات داخلی در جامعه است. اسرائیل به سوی یک جنگ داخلی پیش می رود.» وی افزود برخی از سران اسرائیل علاقه دارند بیشتر بر آنچه باعث تفرقه و جدایی می‌شود تأکید کنند تا چیزهایی که باعث اتحاد می‌شوند.
حرف های پاردو دوباره زخم شکاف های عمیق درونی در اسرائیل را زنده کرد. پیش از پاردو نیز هشدار نسبت به سرباز کردن این زخم از زبان شخصیت ها و نخبگان سیاسی و امنیتی اسرائیل نیز گفته شده است. برای نمونه سپهبد بنی گانتز رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح اسرائیل در سپتامبر سال قبل در دیداری از آمریکا گفته بود: « ایران مشکل اصلی اسرائیل نیست. مهمترین چالش های پیش روی اسرائیل شکاف ها و اختلافات درون جامعه اسرائیل هستند.» شیمون پرز هم در سال ۲۰۰۸ به مناسبت سالگرد تأسیس این رژیم گفته بود: «از دست دادن ارزش ها و تشدید شکاف های داخلی آینده اسرائیل را تهدید می کند.» رئووین ریولین، رئیس جمهور اسرائیل هم در کنفرانس شانزدهم هرتزلیا، نسبت به تشدید شکاف های داخلی و بحران هویت در اسرائیل هشدار داد و آنها را چالشی مهم برای آینده ی اسرائیل دانست.

می توان به این افراد، فهرست بلند بالایی از دیگر نخبگان سیاسی و فکری اسرائیل هم اضافه کرد. کسانی چون "آوراهام شاریر، "ناهوم بورنی"، "اوزی بنزیمان" و کسان دیگر. بسیاری از آگاهان و روشنفکران اسرائیلی مدتهاست به این واقعیت رسیده اند که پروژه ی صهیونیستی، پروژه ای شکست خورده است. مهمترین این متفکران یهودی اسرائیل شاهاک و ایلان پاپه هستند. روشنفکران معروف انتقادی و چپ گرای اسرائیل. شاهاک و پاپه در آثارشان مشروعیت حقوقی و قانونی رژیم اسرائیل را مخدوش دانسته و آنرا رژیمی نژادپرست و اشغالگر می دانند.  شاهاک سال ۲۰۰۱ درگذشت اما پاپه هنوز زنده است. این دو اسرائیل را بدون آینده یا با آینده ای تاریک می دانند. شورش ها و اعتراضات اجتماعی در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ موسوم به جنبش تسخیر اسرائیل و همچنین اعتراضات گسترده ی اتیوپیایی تبارهای اسرائیل در آوریل ۲۰۱۵ از سوی آگاهان سیاسی و اجتماعی اسرائیل به عنوان نشانه هایی از فروپاشی محتمل اجتماعی در جامعه ی اسرائیل تلقی شده است.

مضاف بر نابرابری های اقتصادی باید فساد گسترده در تمام سطوح حاکمیتی، غلبه گفتمان راست گرایی افراطی مذهبی و سیاسی در سطح جامعه صهیونیستی، تشدید تضاد نیروهای مذهبی با اقشار سکولار، ظهور و گسترش گفتمان پساصهیونیسم و تضعیف گفتمانی صهیونیسم سیاسی، کاهش شدید عصبیت نسل های جوان و جدید جامعه صهیونیستی به اصول و گفتمان صهیونیسم، عدم تطابق، تفاهم و سازش جامعه صهیونیستی با فلسطینی ها و کشورهای عرب پیرامون و ... رژیم کریا را به سوی شکاف های متراکم ( تشدید کننده ی هم) جامعه و دو قطبی ساز هدایت کرده که با همپوشان شدن با شکاف تاریخی و شکاف های تصادفی این رژیم (که رژیم اسرائیل بشدت مستعد آن است) ظرفیت بحرانی شدن این جامعه و بر لبه پرتگاه قرار گرفتن بقاء آن را دارست.
 
 
 
 
 
منابع :
کاکبورن، اندرو، ارتباط خطرناک ، نشر اطلاعات ۱۳۷۱
درخشه، جلال، چالش های ساختاری رژیم صهیونیستی، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات بهمن ۱۳۹۳
افتخاری، اصغر. جامعه شناسی سیاسی اسرائیل، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه ۱۳۸۰
זכויות האדם בישראל תמונת מצב ۲۰۱۲  (گزارش حقوق بشراسرائیل۲۰۱۲ )
זכויות האדם בישראל תמונת מצב ۲۰۱۳  (گزارش حقوق بشراسرائیل۲۰۱۳ )
זכויות האדם בישראל תמונת מצב ۲۰۱۴  (گزارش حقوق بشراسرائیل۲۰۱۴ )
זכויות האדם בישראל תמונת מצב ۲۰۱۵  (گزارش حقوق بشراسرائیل۲۰۱۵ )
זכויות האדם בישראל תמונת מצב ۲۰۱۶  (گزارش حقوق بشراسرائیل۲۰۱۶ )
זכויות האדם בישראל תמונת מצב ۲۰۱۷  (گزارش حقوق بشراسرائیل۲۰۱۷ )
Steven V. Mazie, Israel's Higher Law: Religion and Liberal Democracy in the Jewish State, Lexington Books, ۲۰۰۶, ۳۳۴ pp.
۴- Steven V. Mazie, “You Say You Want a Constitution”, New York Times, March ۳۰, ۲۰۰۶.
 הלשכה המרכזית לסטטיסטיקה ۲۰۱۸ اداره مرکزی آمار اسرائیل ۲۰۱۸
ביטוח לאומי ישראל ۲۰۱۶ گزارش بیمه ملی اسرائیل در ۲۰۱۶