• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1372/04/29

بیانات در دیدار ورزشکاران جانباز

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

اوّلاً از زیارت شما برادران عزیز خیلى خوشحالم و به وجود شماها افتخار میکنم. اگرچه همهى کسانى که در میدانهاى ورزشى یک افتخارى را به وجود مىآورند، براى ملّت و مسئولین کشور عزیزند لکن شماها چند برابر ارزش ایجاد میکنید و چند برابر عزیزید. اینکه در قلب دنیاى گمراه غرب و مردم سرگشتهى آن کشورها یک عدّه جوان مؤمن در میدان نبرد ورزشى، ایمان خودشان را و تقواى خودشان را و صلاح خودشان را عملاً نشان میدهند، این براى اسلام و جمهورى اسلامى یک عزّت بىبدیلى است؛ حقیقتاً هیچ چیز را با این نمیشود مقایسه کرد.

یک وقتى امام در یکى از پیامهایشان فرمودند که «فتحالفتوح» انقلاب اسلامى عبارت است از تربیت جوانهایى که این جور در راه خدا مخلصانه به آب و آتش میزنند.(۲) حقیقتاً هم انسانسازى، تربیت انسانهاى صالح، ایجاد آدمهاى اُسوه که انسان بتواند به آنها افتخار بکند، از هر فتحى بالاتر است، از هر بُردى باارزشتر است. خب، حالا شما جزو آن جوانها هستید؛ به دلایل متعدّدى.

من نمیخواهم اینجا در ستایش شما عزیزان صحبت بکنم؛ میخواهم ارزش کارتان را اجمالاً بیان بکنم؛ کسانى که در میدانهاى جنگ رفتند و سلامتى خودشان و بخشى از بدن خودشان را در راه خدا دادند و خودشان را معلول کردهاند در راه خدا و براى کسب رضاى خدا، و بعد از آن، این حادثهى بزرگ اتّفاق افتاده که با قوّت اراده، توانستهاند آن کمبود جسمانى را به بهترین وجهى ترمیم کنند و جبران کنند؛ این خیلى حادثهى عظیمى است. قهرمانها کسانى هستند که با ارادهشان کار میکنند؛ یک قهرمان، فقط آن کسى نیست که برخوردار از جسم نیرومند است بلکه بیش از جسم، روح و ارادهى قوى است که در قهرمان شدن تأثیر دارد. و اگر کسى ارادهى قوى نداشته باشد، اصلاً این قدرت جسمانى را پیدا نمیکند؛ ورزش کردن، ورزشهاى سخت، تمرینهاى سخت، با بودن اراده است که براى انسان حاصل میشود. حالا بعد از آنکه انسان قوّت پیدا کرد، قدرت جسمانى پیدا کرد ــ که البتّه این را هم از راه ارادهى قوى به دست آورده ــ میخواهد این را در یک میدانى به نمایش بگذارد و در یک رقابتى پیروز بشود؛ اینجا هم نقش مهم و درجهى یک، متعلّق است به اراده. و شما بحمدالله با این ارادهى قوىّ خودتان و با این پیروزىهاى میدان نبرد ورزشى که این میدانها در حقیقت یک نوع هماوردى معنوى و فکرى است، جمهورى اسلامى را به عزّت رساندید. بنده شخصاً خودم از شماها متشکّرم و ملّت ایران از شماها متشکّر است. انشاءالله که کار ورزش را و تمرین را و قهرمان شدن در میدانهاى نبرد را ادامه بدهید.

من در باب ورزش یک وقتهایى سابقها گفتهام ــ حالا نمیدانم ورزشکارهاى ما، جوانهاى ما شنیدهاند و یادشان هست یا نه ــ که اعتقادم این است که ورزش در اصل یک حرفه نیست؛ ورزش یک شأنى از شئون زندگى است، مثل غذا خوردن؛ هر کسى که غذا میخورد، ورزش هم باید بکند. اصلاً خداى متعال، این جسم را طورى آفریده که اگر شما ورزش نکردید، مثل این است که نخوابیدید، مثل این است که غذا نخوردید؛ یعنى خلاف مقتضاى جسم عمل کردهاید. اگر خداى متعال میخواست که این بدن تحرّک نداشته باشد، آن را عضلانى نمىآفرید، آن را با این مفاصل نمىآفرید؛ خب این مفاصل براى این است که باید تحرّک ایجاد کند. انسانى که راه نرود، خم و راست نشود، تکان نخورد، در میدانهاى سخت، بدن خودش را به کار نیندازد، جسم را معطّل گذاشته. بنابراین، ورزش یکى از شئون زندگى است. دید عمومى نسبت به ورزش این است؛ یعنى از دیدگاه من، آن نگاه اصلى و عمومى به ورزش این است: یعنى همه باید ورزش کنند؛ بزرگ، کوچک، زن، مرد، پیر، جوان.

امام بزرگوار ما آن وقتى که از دنیا رفتند، نزدیک نود سال سنّشان بود و همهى شما میدانید که بیمارى قلبى هم داشتند. ایشان تا قبل از همین ناخوشىشان که بروند در بیمارستان بخوابند، ورزش میکردند. البتّه ورزش امام پیادهروى است دیگر؛ پیرمردى در آن حد که نمیرود حالا فرض کنید هالتر بزند؛ خب پیادهروى میکند. یعنى ورزش این است؛ انسانى که درست مىشناسد بدن را و طبیعت جسم را و ورزش را و بااراده هم هست، مثل آن بزرگوار است. هر روزى ایشان یک ساعت و نیم راه میرفتند، در سه نوبت؛ سه تا نیم ساعت. البتّه این آخرىها ــ شاید یک سال آخر ــ [این] سه تا نیم ساعت بتدریج تبدیل شده بود به سه تا یک ربع یا در یک مواردى سه تا ده دقیقه. کم شده بود دیگر؛ ایشان بیشتر از آن قدرت نداشتند امّا ورزش میکردند. خب، اینکه آن دید اصلى و کلّى است که همه باید ورزش کنند و هیچکس نباید باشد که به خودش اجازه بدهد که ورزش نکند؛ این مثل آن است که کسى به خودش اجازه بدهد که غذا نخورد، ویتامین به بدنش نرساند، نخوابد؛ این در آن حد است.

حالا اگر بخواهیم جوانهاى ما ورزش را جدّى بگیرند و ورزش کنند ــ خب، جوان باید بیشتر ورزش کند؛ ورزش مال همه است امّا جسم جوان است که قابل ترقّى کردن و قابل رشد کردن و قابل قوىتر شدن است و بعد از این میخواهد سالیان درازى زندگى کند ــ در جامعهى ورزشى به «قهرمان» احتیاج داریم. اینجا است که ورزش حرفهاى مىآید وسط. لذا من برخلاف حرفهایى که از اوّل انقلاب بعضى میزدند که اسلام و انقلاب با قهرمان ورزشى مخالف است، من گفتم نه، بنده با قهرمان ورزش موافقم و معتقدم باید هم دنیاى ورزش قهرمان داشته باشد. ما اگر بخواهیم یک حرکتى عمومى بشود، باید یک قلّه برایش داشته باشیم، یک الگوى درجهى بالا برایش داشته باشیم؛ [اگر] نداشته باشیم، در سطح پایین، در دامنه، وسعت پیدا نمیکند. حالا شما آن قهرمانها هستید.

انشاءالله که زنده باشید؛ انشاءالله که کار ورزش را دنبال کنید؛ انشاءالله نشان بدهید که کمبود جسمانى و نداشتن دست، نداشتن پا، نداشتن چشم و بقیّهى کمبودهایى که غالباً جانبازهاى ما یا معلولین غیر جانباز ــ حالا بحمدالله همهى شما هم جانباز و مجاهد فى‌‌الله هستید ــ از آن رنج میبرند به یک معنا، مانع از تحرّک ورزشى و به کار انداختن اراده نیست؛ این را بایستى شما روشن کنید.

خب، حالا شما مدالهایتان را هم در راه خدا دارید ایثار میکنید.(۳) البتّه من به آقاى راشد عرض کردم که شماها از بوسنیایىها قهرمانترید، شماها اُسوهى آنها هستید؛ جوانهاى ما، از همهى این جوانهایى که در دنیا دارند مبارزه میکنند، جلوترند. بنده مىشناسم مبارزات دنیا را؛ بعضى از افرادش را از نزدیک دیدهام و میدانم در دنیا چه کار دارد انجام میگیرد. بچّههاى خوب ما، از همهى آنها بالاترند، از همهى آنها جلوترند؛ از همهى آنها پُردلتر و شجاعترند؛ اینجورى است. و من در دنیا، در جامعهى انسانهاى مبارز ــ حالا آنهایى که [اهل] بخور و بخواب و تنپرور و تسلیمبشو و نوکرصفت و مانند آنها هستند که هیچ، جاى خود دارند ــ در بین آن جوامع انسانهاى مبارزِ باشخصیّتِ شجاع که براى خود و انسانیّت خود ارزش قائلند، هیچکس را نمىشناسم مثل جوانهاى برجستهى خود ما و مثل انسانهاى ناب خود ما.

الحمدلله شما در این میدانها، هم امتحان اراده دادید، هم امتحان دین و تقوا. من خیلى خوشحال شدم وقتى از جناب آقاى راشد شنیدم که شماها آنجا تقوایتان، عبادتتان، تضرّعتان، دعایتان [را حفظ کردید]. اصل هم همینها است؛ شما بدانید، همه بدانند که اصل، آن رابطهى انسان با خدا است؛ همهى امور زندگى فرع آن است، همهى پیشرفتها دنبالهى آن است. اصل، این است که انسان بین خودش و خدا را درست کند و همهى کمالها مقدّمهى این کمال است و این بالاترین کمالها است؛ این را هیچ جا نباید فراموش کرد. قهرمانترین و پهلوانترین انسانها هم به این احتیاج دارند. الحمدلله شما در این میدان هم جلو بودید.

انشاءالله که موفّق و مؤیّد باشید. از مسئولین ورزشى هم تشکّر میکنیم که معلوم میشود براى شما امکاناتى فراهم کردهاند که شما توانستید الحمدلله اینجور بدرخشید و پیش بروید. و امیدواریم روزبهروز وضع ورزش کشور ما، بخصوص ورزش جانبازان عزیزمان بهتر بشود.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
 
 
این ورزشکاران که در مسابقات بینالمللى معلولان جنگى جهان در کشور انگلیس شرکت کرده بودند، موفّق به کسب ۳۵ مدال طلا، ۲۲ مدال نقره و ۴ مدال برنز شدند. در ابتداى این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین کاظم راشدیزدى از جانب جانبازان قهرمان، آمادگى این ورزشکاران را براى اجراى دستورات مقام معظّم رهبرى در جهت یارى رساندن به مسلمانان بوسنى و هرزگوین اعلام کرد.
صحیفهی امام، ج ۱۵، ص ۳۹۵؛ پیام به فرماندهان نظامی (۱۳۶۰/۹/۸)
این ورزشکاران با ارسال نامهاى به رهبر معظّم انقلاب اسلامى، همهى مدالهاى خود را براى حمایت از مردم مظلوم بوسنى و هرزگوین به ایشان اهدا کردند. حضرت آیتاللّه خامنهاى نیز ضمن اختصاص مبلغى معادل ارزش ریالى مدالها از طرف خود به مسلمانان بوسنى و هرزگوین، مدالهاى جانبازان را به آنها بازگرداندند.