1397/01/06
|یادداشت|
حمایت دولتها از کالای داخلی؛ ظاهر و پشت پرده
حمایت از تولید داخلی در مقام عمل و اجرا، از دو بعد قابل بررسی است: سیاستگذاری که وظیفهی مسئولان است و انتخاب و مصرف کالای ایرانی که تکلیف آحاد مردم و مسئولان است. دربارهی این مهم، چند نکته قابل یادآوری است.
در کشور ما عموما تصور میشود شرکتهای بزرگ و موفق در تولید و فناوری، بدون دخالت دولت و کاملا براساس سازوکار بازار رشد یافته و به موفقیت رسیدهاند. این سوءتفاهم که متاسفانه در مراکز دانشگاهی و حتی سیاستگذار کشور ما رواج دارد، به قانونگذار و سیاستگذار ایرانی بهطور غیرمستقیم میگوید در کشورهای موفق، دولت بهجای حمایت از تولید، خود را از اقتصاد کنار میکشد تا بخش خصوصی خودش راه را پیدا کند و موفق شود پس حمایت دولت از تولید، فایدهای ندارد و هدردادن منابع است. بررسی حمایتهای کشورهای با اقتصادهای قوی نشان میدهد انواع حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت در تولد و رشد بنگاههای بزرگ، نقش اساسی داشته است. چه در دوران غیر صنعتی و چه حتی در عصر حاضر.
سوءتفاهم یادشده بیشتر ناشی از ارائهی اطلاعات ناقص یا نادرست از روند صنعتی شدن کشورهای غربی و نیز خاور دور و نقش دولتها در این روند است. مطالعات جدید و منتشر شده نشان میدهد حتی دولت ایالات متحده، که به ظاهر مشی اقتصادی لیبرالتری نسبت به اقتصادهای اروپایی دارد، از دههی ۱۸۳۰ تا جنگ جهانی دوم، با افزایش تعرفهی کالاهای وارداتی مشخصا به قصد حمایت از صنایع داخلی، یکی از حمایتگرترین کشورها در جهان بوده است(Stensrud,۲۰۱۶: ۲).
الکساندر همیلتون، اولین وزیر خزانهداری آمریکا و معمار توسعهی صنعتی این کشور در اواخر قرن هجدهم، معتقد بود که کشور عقبافتادهای مثل ایالات متحده [در اواخر قره هجدهم]، صنایع نوزاد را تا زمانیکه بتوانند روی پای خود بایستند باید از رقابت خارجی در امان نگه دارد.(chang,۱۹۹۸:۸۱)
چنین حمایتهای صریح و عملی از تولد و رشد واحدهای تولیدی در دیگر کشورهای صنعتی از جمله ژاپن و کره نیز گزارش شده است. این واقعیت در کنار تشویق کشورهای در حال توسعه به قطع حمایت از تولید و سپردن تولید به بازار توسط کشورهای صنعتی نشان میدهد به قول هاجون چانگ، استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج، کشورهای غربی پس از یک دوره حمایتگرایی و بالارفتن از نردبان حمایت از صنایع خود، بهدنبال "سرنگون کردن نردبان توسعه" هستند.
در واقع کشورهای غربی که سالها با حمایتهای تعرفهای، تولید صنعتی را در کشور خود نهادینه کرده و صاحب واحدهای بزرگ تولیدی شده بودند، از نیمهی دوم قرن بیستم و همزمان با آغاز فرایند رشد و توسعهی صنعتی در کشورهای دیگر، بالا نگهداشتن تعرفه در جهان را به ضرر خود دیدند چرا که برای محصولات خود به بازار دیگر کشورها (بهخصوص اقتصادهای منابع پایه نظیر ایران) نیاز داشتند. در این زمان دانشگاهها و مراکر تحقیقاتی در کشورهای غربی، با تئوریپردازی نشان دادند کاهش تعرفههای تجاری و گسترش تجارت بینالملل، به نفع همهی کشورها است. دولتهای غربی نیز با تأسیس سازمان جهانی تجارت، کشورهای دیگر را ابتدا تشویق و سپس مجبور کردند تا به تعرفههای کمتر و حذف حمایت از تولیدکنندگان داخلی تن دهند.
جالب اینجاست که دولتهای غربی با کاهش تعرفهها، سایر حمایتهای دولتی از واحدهای تولیدی خود را نه تنها قطع نکردند، بلکه با قوت ادامه دادند. مشهورترین این حمایتها، جهتدهی به خریدهای دولتی، اخذ مالیات بر فعالیتهای غیرتولیدی(نظیر مالیات بر عایدی سرمایه ناشی از معاملات مسکن)، حمایتهای بیمهای از کسبوکارهای نوظهور و مأموریت دادن به دستگاه دیپلماسی خود برای بازاریابی و بازکردن راه محصولات کشور خود در بازار دیگر کشورها هستند. این آخری کاریست که این روزها رئیسجمهور آمریکا شخصا انجام آن را به عهده گرفته و حتی در کنار شیوخ حاشیه جنوبی خلیج فارس، با افتخار جلوی دوربینها اعلام میکند در حال فروش محصولات آمریکایی و ایجاد شغل برای آمریکاییهاست.
در دورهی رئیسجمهور جدید آمریکا، افزایش تعرفههای وارداتی نیز مشخصا با هدف حفظ اشتغال داخلی در دستورکار قرارگرفته و با واکنش مشابه سایر طرفهای تجاری مواجه شده است.
بعد از دوران کاهش تعرفهها از نیمهی قرن بیستم به این سو، حمایتهای غیرتعرفهای دولتهای غربی از واحدهای تولیدی خود نیز بهشدت رواج داشته است بهطوریکه اکثر فناوریهای مدرن امروزی، با کمک مالی مستقیم دولتها ایجاد شده و به بازار رسیدهاند. بهعنوان مثال، سخت افزارهای پیشرفته در حوزهی فناوری اطلاعات اغلب با بودجه و کارسپاری "آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی آمریکا (موسوم به دارپا)" شکل گرفتهاند و بازهم جالب اینجاست که رسانههای غربی و حتی کتابهای منتشره دربارهی کارآفرینی، اغلب وانمود میکنند تولد و رشد شرکتهایی نظیر مایکروسافت یا اپل، نتیجهی کنارکشیدن دولت از بازار بوده است و دربارهی نبوغ کارآفرینانی مثل بیل گیتس، استیو جابز چنان داستانسرایی کردهاند که حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت آمریکا از رشد این شرکتها دیده و احساس نشود.
علاقمندان برای اطلاع از مصادیق بیشتر دربارهی انواع حمایتهای دولتهای غربی از تولیدکنندگان داخلی و بهخصوص سیر حمایتهای صریح دولت آمریکا از تولد و رشد شرکتها در حوزهی فناوری اطلاعات در دره سیلیکون و رشد شرکت اپل، کتاب "دولت کارآفرین: نقد اسطورههای بخش خصوصی در مقابل بخش عمومی"۱ نوشته ماریانا مازوکاتو و نیز کتاب "نیکوکاران نابکار؛ افسانه تجارت خارجی آزاد و تاریخجه پنهان سرمایه داری"۲ نوشتهی هاجون چانگ را ملاحظه کنند.
دربارهی تشویق عمومی به انتخاب و مصرف کالای داخلی نیز دولتهای غربی از یکسو با انواع روشهای تشویقی از جمله تبلیغات، منع خرید کالای خارجی از محل بودجههای دولتی و... شهروندان خود را به مصرف کالای داخلی عادت میدهند و از سوی دیگر در کشورهای هدف صادراتی خود (بهویژه اقتصادهایی که در تقسیم کار جهانی قرار نیست در بازار جهانی تولید کالاها سهمی داشته باشند)، شهروندان را به خرید و مصرف نمایشی برندهای خارجی و تفاخر به آن ترغیب میکنند. از طریق برنامههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی گرفته تا بهکارگیری چهرههای مشهور برای تبلیغ و جا انداختن ضرورت مصرف برندهای خاص.
مجموعا اینکه در حال حاضر، تجارت بینالملل و نقش دولتها در حمایت از تولید، ظاهری دارد و باطنی. در ظاهر امر، مراجع دانشگاهی و رسانههای غربی وانمود میکنند که دولت نباید در حمایت از تولیدکنندگان داخلی در بازار دخالت کند و باید اجازه دهد سازوکار بازار و اصل رقابت، تولیدکنندگان موفق را در بازار نگه دارد و ناموفقها را بهطور خودکار حذف شوند. دربارهی خرید کالای داخلی نیز هر نوع تعرفهگذاری و تشویق خارج از شرایط برابر برای تولیدکنندگان مختلف را مغایر اصول تجارت آزاد قلمداد و دولتها را از چنین کارهایی میکنند چرا که به کارشناسان آموختهاند که تجارت آزاد شرط لازم برای سعادت ملتهاست.
در باطن امر البته ماجراهای دیگری جریان دارد و همهی دولتها با تمام توان، در حال حمایت از تولیدکنندگان داخلی و حفظ بازارهای خود هستند.
تا پیش از تحولات دو دههی اخیر و ورود بازیگران بزرگ نظیر چین به تجارت بینالملل، حفظ این ظاهر عوام پسند، برای کشورهای غربی ممکن بود اما در شرایطی که بازار خودشان با کالاهای تولید اقتصادهای نوظهور تهدید شد، امروزه حفظ ظاهر را هم کنار گذاشتهاند و عملا برای حمایت از کالاهای داخلی خود از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند حتی جلوی دوربینها.
منابع:
Stensrud,C. (۲۰۱۶). Industrial Policy in the United States. Civitas: Institute for the Study of Civil Society,۱-۱۸.
Chang, ha-jun (۲۰۰۸). Bad Samaritans: The Myth of Free Trade and the Secret History of Capitalism, Bloomsbury
پینوشتها:
۱. این کتاب با ترجمه دکتر حمید پاداش در سال۹۶ توسط نشر چشمه منتشر شده است.
۲. این کتاب با ترجمه میرمحمود نبوی و مهرداد شهابی در سال ۹۲ توسط نشر آمه منتشر شده است.
در کشور ما عموما تصور میشود شرکتهای بزرگ و موفق در تولید و فناوری، بدون دخالت دولت و کاملا براساس سازوکار بازار رشد یافته و به موفقیت رسیدهاند. این سوءتفاهم که متاسفانه در مراکز دانشگاهی و حتی سیاستگذار کشور ما رواج دارد، به قانونگذار و سیاستگذار ایرانی بهطور غیرمستقیم میگوید در کشورهای موفق، دولت بهجای حمایت از تولید، خود را از اقتصاد کنار میکشد تا بخش خصوصی خودش راه را پیدا کند و موفق شود پس حمایت دولت از تولید، فایدهای ندارد و هدردادن منابع است. بررسی حمایتهای کشورهای با اقتصادهای قوی نشان میدهد انواع حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت در تولد و رشد بنگاههای بزرگ، نقش اساسی داشته است. چه در دوران غیر صنعتی و چه حتی در عصر حاضر.
سوءتفاهم یادشده بیشتر ناشی از ارائهی اطلاعات ناقص یا نادرست از روند صنعتی شدن کشورهای غربی و نیز خاور دور و نقش دولتها در این روند است. مطالعات جدید و منتشر شده نشان میدهد حتی دولت ایالات متحده، که به ظاهر مشی اقتصادی لیبرالتری نسبت به اقتصادهای اروپایی دارد، از دههی ۱۸۳۰ تا جنگ جهانی دوم، با افزایش تعرفهی کالاهای وارداتی مشخصا به قصد حمایت از صنایع داخلی، یکی از حمایتگرترین کشورها در جهان بوده است(Stensrud,۲۰۱۶: ۲).
الکساندر همیلتون، اولین وزیر خزانهداری آمریکا و معمار توسعهی صنعتی این کشور در اواخر قرن هجدهم، معتقد بود که کشور عقبافتادهای مثل ایالات متحده [در اواخر قره هجدهم]، صنایع نوزاد را تا زمانیکه بتوانند روی پای خود بایستند باید از رقابت خارجی در امان نگه دارد.(chang,۱۹۹۸:۸۱)
چنین حمایتهای صریح و عملی از تولد و رشد واحدهای تولیدی در دیگر کشورهای صنعتی از جمله ژاپن و کره نیز گزارش شده است. این واقعیت در کنار تشویق کشورهای در حال توسعه به قطع حمایت از تولید و سپردن تولید به بازار توسط کشورهای صنعتی نشان میدهد به قول هاجون چانگ، استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج، کشورهای غربی پس از یک دوره حمایتگرایی و بالارفتن از نردبان حمایت از صنایع خود، بهدنبال "سرنگون کردن نردبان توسعه" هستند.
در واقع کشورهای غربی که سالها با حمایتهای تعرفهای، تولید صنعتی را در کشور خود نهادینه کرده و صاحب واحدهای بزرگ تولیدی شده بودند، از نیمهی دوم قرن بیستم و همزمان با آغاز فرایند رشد و توسعهی صنعتی در کشورهای دیگر، بالا نگهداشتن تعرفه در جهان را به ضرر خود دیدند چرا که برای محصولات خود به بازار دیگر کشورها (بهخصوص اقتصادهای منابع پایه نظیر ایران) نیاز داشتند. در این زمان دانشگاهها و مراکر تحقیقاتی در کشورهای غربی، با تئوریپردازی نشان دادند کاهش تعرفههای تجاری و گسترش تجارت بینالملل، به نفع همهی کشورها است. دولتهای غربی نیز با تأسیس سازمان جهانی تجارت، کشورهای دیگر را ابتدا تشویق و سپس مجبور کردند تا به تعرفههای کمتر و حذف حمایت از تولیدکنندگان داخلی تن دهند.
جالب اینجاست که دولتهای غربی با کاهش تعرفهها، سایر حمایتهای دولتی از واحدهای تولیدی خود را نه تنها قطع نکردند، بلکه با قوت ادامه دادند. مشهورترین این حمایتها، جهتدهی به خریدهای دولتی، اخذ مالیات بر فعالیتهای غیرتولیدی(نظیر مالیات بر عایدی سرمایه ناشی از معاملات مسکن)، حمایتهای بیمهای از کسبوکارهای نوظهور و مأموریت دادن به دستگاه دیپلماسی خود برای بازاریابی و بازکردن راه محصولات کشور خود در بازار دیگر کشورها هستند. این آخری کاریست که این روزها رئیسجمهور آمریکا شخصا انجام آن را به عهده گرفته و حتی در کنار شیوخ حاشیه جنوبی خلیج فارس، با افتخار جلوی دوربینها اعلام میکند در حال فروش محصولات آمریکایی و ایجاد شغل برای آمریکاییهاست.
در دورهی رئیسجمهور جدید آمریکا، افزایش تعرفههای وارداتی نیز مشخصا با هدف حفظ اشتغال داخلی در دستورکار قرارگرفته و با واکنش مشابه سایر طرفهای تجاری مواجه شده است.
بعد از دوران کاهش تعرفهها از نیمهی قرن بیستم به این سو، حمایتهای غیرتعرفهای دولتهای غربی از واحدهای تولیدی خود نیز بهشدت رواج داشته است بهطوریکه اکثر فناوریهای مدرن امروزی، با کمک مالی مستقیم دولتها ایجاد شده و به بازار رسیدهاند. بهعنوان مثال، سخت افزارهای پیشرفته در حوزهی فناوری اطلاعات اغلب با بودجه و کارسپاری "آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی آمریکا (موسوم به دارپا)" شکل گرفتهاند و بازهم جالب اینجاست که رسانههای غربی و حتی کتابهای منتشره دربارهی کارآفرینی، اغلب وانمود میکنند تولد و رشد شرکتهایی نظیر مایکروسافت یا اپل، نتیجهی کنارکشیدن دولت از بازار بوده است و دربارهی نبوغ کارآفرینانی مثل بیل گیتس، استیو جابز چنان داستانسرایی کردهاند که حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت آمریکا از رشد این شرکتها دیده و احساس نشود.
علاقمندان برای اطلاع از مصادیق بیشتر دربارهی انواع حمایتهای دولتهای غربی از تولیدکنندگان داخلی و بهخصوص سیر حمایتهای صریح دولت آمریکا از تولد و رشد شرکتها در حوزهی فناوری اطلاعات در دره سیلیکون و رشد شرکت اپل، کتاب "دولت کارآفرین: نقد اسطورههای بخش خصوصی در مقابل بخش عمومی"۱ نوشته ماریانا مازوکاتو و نیز کتاب "نیکوکاران نابکار؛ افسانه تجارت خارجی آزاد و تاریخجه پنهان سرمایه داری"۲ نوشتهی هاجون چانگ را ملاحظه کنند.
دربارهی تشویق عمومی به انتخاب و مصرف کالای داخلی نیز دولتهای غربی از یکسو با انواع روشهای تشویقی از جمله تبلیغات، منع خرید کالای خارجی از محل بودجههای دولتی و... شهروندان خود را به مصرف کالای داخلی عادت میدهند و از سوی دیگر در کشورهای هدف صادراتی خود (بهویژه اقتصادهایی که در تقسیم کار جهانی قرار نیست در بازار جهانی تولید کالاها سهمی داشته باشند)، شهروندان را به خرید و مصرف نمایشی برندهای خارجی و تفاخر به آن ترغیب میکنند. از طریق برنامههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی گرفته تا بهکارگیری چهرههای مشهور برای تبلیغ و جا انداختن ضرورت مصرف برندهای خاص.
مجموعا اینکه در حال حاضر، تجارت بینالملل و نقش دولتها در حمایت از تولید، ظاهری دارد و باطنی. در ظاهر امر، مراجع دانشگاهی و رسانههای غربی وانمود میکنند که دولت نباید در حمایت از تولیدکنندگان داخلی در بازار دخالت کند و باید اجازه دهد سازوکار بازار و اصل رقابت، تولیدکنندگان موفق را در بازار نگه دارد و ناموفقها را بهطور خودکار حذف شوند. دربارهی خرید کالای داخلی نیز هر نوع تعرفهگذاری و تشویق خارج از شرایط برابر برای تولیدکنندگان مختلف را مغایر اصول تجارت آزاد قلمداد و دولتها را از چنین کارهایی میکنند چرا که به کارشناسان آموختهاند که تجارت آزاد شرط لازم برای سعادت ملتهاست.
در باطن امر البته ماجراهای دیگری جریان دارد و همهی دولتها با تمام توان، در حال حمایت از تولیدکنندگان داخلی و حفظ بازارهای خود هستند.
تا پیش از تحولات دو دههی اخیر و ورود بازیگران بزرگ نظیر چین به تجارت بینالملل، حفظ این ظاهر عوام پسند، برای کشورهای غربی ممکن بود اما در شرایطی که بازار خودشان با کالاهای تولید اقتصادهای نوظهور تهدید شد، امروزه حفظ ظاهر را هم کنار گذاشتهاند و عملا برای حمایت از کالاهای داخلی خود از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند حتی جلوی دوربینها.
منابع:
Stensrud,C. (۲۰۱۶). Industrial Policy in the United States. Civitas: Institute for the Study of Civil Society,۱-۱۸.
Chang, ha-jun (۲۰۰۸). Bad Samaritans: The Myth of Free Trade and the Secret History of Capitalism, Bloomsbury
پینوشتها:
۱. این کتاب با ترجمه دکتر حمید پاداش در سال۹۶ توسط نشر چشمه منتشر شده است.
۲. این کتاب با ترجمه میرمحمود نبوی و مهرداد شهابی در سال ۹۲ توسط نشر آمه منتشر شده است.