• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1396/12/19
| یادداشت |

پوست‌اندازی مستمر انقلابی‌گری و نظام‌سازی

اشاره‌ی اول: مطابق آنچه از آموزه‌های مکتبی «تکامل توحیدی» درک می‌شود، مسیر انقلاب اسلامی، یک مسیر پوست‌اندازی مستمر از نظام مستقر، سپس تأسیس سنگرهای جدید، و باز فتح خطوط تازه و ایجاد مواضع دفاعی نوین، و استقرار نظام جدید و سپس تأسیس سنگرهای جدید و... است؛ باید هم، چنین باشد. توضیح آن‌که میدان عمل انقلاب به لحاظ تاریخی و جغرافیایی و مفهومی، بر وفق «ظرفیت»های ملت گسترش می‌یابد، تا هم به مسائل جدید فائق آید، و هم از مسائل قبلی برداشت‌های وسیع‌تری ارائه دهد. یک ملت پخته، در مراحل متوالی «انقلابی‌گری»/«نظام‌سازی»، و باز «انقلابی‌گری»/«نظام‌سازی» و... کوشش می‌کند تا ضمن حفظ دستاوردهای پیشین، هم حیطه‌ی عمل خود را گسترش دهد و هم برداشت‌های محدود پیشین را بن‌بست بگشاید.

اشاره‌ی دوم: تضمین وقوع چنین توالی‌ای، منوط به ضمانت گفت‌وگو میان ابناء ملت، بر پایه‌ی «اصول»ی است که پیوسته یادآوری می‌شوند، و تربیت انسان‌هایی که آن‌قدر فرهیختگی و پختگی داشته باشند تا ضمن پایبندی به اصول، آمادگی پذیرش دگرگونی سرشاخه‌ها حول «ریشه‌ها» را داشته باشند؛ نه منجمد شوند، و نه بر فراز امواج بادهای بوالهوسانه، شکم‌شکم بحث‌های روشنفکری نهیلیستی و عقل‌ستیزانه راه بیندازند. به قول یک فعال فرهنگی: «جامعه‌ای که منتقد آن نقدپذیر باشد، در مسیر درست حرکت خواهد کرد». منتقد- نقدپذیر...، انقلابی- نظام‌ساز...، منتقد-نقدپذیر...، انقلابی-نظام‌ساز و...

اشاره‌ی سوم: انقلاب اسلامی، پویش‌های نهادی متنوعی را برای وقوع این توالی میان «انقلابی‌گری» و «نظام‌سازی» تدارک دیده است؛ فی‌المثل، «نماز جمعه». «نماز جمعه، همان اثری را که نماز یومیه برای شخص دارد، برای جامعه به دنبال می‌آورد.» تا می‌رود، مسؤولان و مردم وظایف و آداب را فراموش کنند، جمعه فرا می‌رسد، و طی دو خطبه که هر دو به نام نامی «تقوا» افتتاح می‌شود، مسائل دینی و روزمره‌ی خود را حول دال مرکزی «تقوا» کاوش می‌کنند؛ آن‌ها از «خوبی‌ها» قدرشناسی می‌نمایند و به حیطه‌ی نظام‌سازی خود می‌افزایند، و از کژی‌ها انتقاد می‌کنند و آن را از مفاهیم نظام خود دور می‌سازند، و برای مسائل جدید راه‌حل‌های نو پیدا می‌کنند. جالب اینکه در نمازهای جمعه بر وفق سنتی که از ابتدای انقلاب پا بر جای بوده است، هم خطیب فعال و گوینده است، و هم مردم. مردم با تکبیر یا شعارهای خود، دیدگاه خطیب را در مسیر تشخیص خود تفسیر می‌کنند؛ آن‌ها بدین ترتیب، یا بیانات خطیب را تأیید می‌کنند یا به نحوی‌که در شعار مندرج است، به تفسیر آن جهت می‌دهند. هم خطیب فعال است و هم مخاطب، و این نحو خاص، ویژه نمازهای جمعه است.

اشاره‌ی چهارم: ضامن این نحو توالی انقلابی‌گری/نظام‌سازی که نمونه‌ی آن در نهاد «نماز جمعه» نشان داده شده است، «مبادی آداب بودن» است. نکته‌ای سال‌هاست که ذهن من را به خود مشغول داشته است؛ اینکه چه عاملی سبب شد که اهالی نماز جمعه در کوران‌های پس از انقلاب ثابت‌قدم مانده‌اند و از افراط و تفریط پرهیز داشته‌اند، و چگونه خوی «منتقد انقلابی» را با خوی «مؤدب بودن» تلفیق نموده‌اند؟ در مقاطع گوناگون پس از انقلاب، آن‌ها هم خلاقیت لازم برای بن‌بست‌گشایی از تاریخ را داشته‌اند، و هم ادب قدرشناسی از حکمت و عظمت را. این تلفیق خلاقانه، راز اصلی خلق ابراثر هنری ایران انقلابی بوده است. ولی واقعاً این تلفیق دشوار چگونه به دست آمده است؟ پاسخ‌های گوناگونی برای این سؤال می‌توان گفت که کم‌وبیش در راستای هم هستند، ولی هیچ‌چیز به اندازه‌ی نام فرزانه‌ی «امام حسین علیه‌السلام» برای این پرسش از مفهوم فلسفی و جامعه‌شناختی تلفیق نیروی جسارت و عظمت در انقلاب اسلامی نافذ نبوده است. «امام حسین علیه‌السلام» پاسخ پرسش سقراطی اخلاق در فرهنگ ایرانی-اسلامی ماست. اوست که حاوی تلفیق عمیق میان «جسارت» و «متانت» است؛ و این ملت، سرتاسر، مدام و پیوسته به او دست می‌آویزد. 

اشاره‌ی پنجم: از یک جنبه، «امام حسین علیه‌السلام»، حکم یک الگوی جامع تاریخی را برای ملت دارد، که در همه‌ی زمینه‌ها ضمن ایجاد هماهنگی اصولی، دارای عنصر نیرومندی از حق‌طلبی ظلم‌ناپذیر است. بدین ترتیب، الگوی تاریخی «امام حسین علیه‌السلام»، هم معیارهای عمیق را تبیین می‌فرماید، و هم بن‌بست‌گشایی از مظالم تاریخ را.

اشاره‌ی ششم: جنبه‌ی دیگر قضیه، آن است که قیام «امام حسین علیه‌السلام»، مستمراً توسط تمام مردم تبیین و بازتفسیر می‌شود. در روایت واقعه‌ی عاشورا، تمام اقشار جامعه درگیر هستند، و تأثیر خود را بر این روایت به جای می‌گذارند. بدین ترتیب، یاد و خاطره‌ی «امام حسین علیه‌السلام»، در جریان یک همفکری عمومی، تشخیص علائم در مسائل اجتماعی و سیاسی را تسهیل می‌کند. پس شعائر حسینی هم مورد احترام است و مدام به عظمت آن اذعان می‌شود، و هم به خودی خود، نیرومندترین مؤلفه‌ی انقلابی را در خود جای داده است.

اشاره‌ی هفتم: از سوی دیگر، گفتگوی مستمر این ملت در موضوع قیام «امام حسین علیه‌السلام»، باعث می‌شود که یک محیط گفت‌وگویی سالم توأم با ژرف‌ساخت‌های احساسی شکل بگیرد که طی آن، همه، کم‌وبیش سخن یکدیگر را درک می‌کنند. این فضای تفاهم و درک متقابل، موجد مراعات و احترام هم «هیأتی»ها به یکدیگر می‌شود، و کمک می‌کند تا افرادی که در محیط حسینی «هیأت» تنفس می‌کنند، هر چند که از دیدگاه ناظر بیرونی غرق در غم و اندوه تقریباً دائمی هستند، از زندگی فردی و اجتماعی خود احساس نیکبختی و بهزیستن بالایی دارند. مشارکت در فضای تنفسی «هیأت»، با تسهیل تفاهم، همسازی‌ها را ارتقاء می‌بخشد، و یک «اجتماع» صمیمی را در متن «جامعه» پیچیده و غریبه‌ی امروز میسر می‌سازد. از این روست که اهالی «هیأت»، وقت و فرصت زیادی را برای حضور در مراسم «هیأت» در سرتاسر سال صرف می‌کنند. با این استدلال است که می‌توان دریافت، «آسایش»، تنها تابعی از حالات فردی نیست، بلکه فرآورده‌ای اجتماعی است که برای جماعت نوعی انقلابی، در متن محیط‌های صمیمی مانند «نماز جمعه» یا «هیأت» یا «مسجد» یا «اماکن ورزشی باستانی» یا... به دست می‌آید؛ و البته این آسایش، موجب رکود و رخوت و افیون هم نمی‌شود، چرا که نیرومندترین تراژدی انقلابی تاریخ را در خود دارد.

فرجام مطلب: اهالی «نماز جمعه» و «هیأت»، در عین حال که به پایه‌های «سنت» مندرج در شعائر اسلامی و شعائر امام حسین علیه‌السلام، احترام می‌گذارند، و این وجوه مکرم را مدام در زندگی امروز تعیین نسبت می‌کنند، در عین حال مستمراً از نقد فضای اجتماعی به‌مثابه خواست بهبود سیاسی استقبال می‌کنند، منتها این نقد اجتماعی، هیچ‌گاه به پرخاشگری توأم با حس ناتوانی منتهی نمی‌شود. آن‌ها ملهم از شعار «خون بر شمشیر پیروز است» یا «قُل هَل تَرَبَّصونَ بِنا إِلّا إِحدَى الحُسنَیَینِ...»، در دشوارترین شرایط، توش و توان عملیاتی خود را از دست نمی‌دهند، و همواره مصمم به اعمال تغییراتی که صحیح می‌دانند هستند. و از قضا، در سیاست امروز که بیش از هر چیز صحنه‌ی نبرد «مصمم بودن»ها است، این روحیه است که اغلب ظفرمند می‌شود.