1396/10/08
درنگی در باب سلوک انقلابی و جهادی مرحوم آیتالله آقانجفی همدانی
همپای آهوان، ولی پابرهنهتر...
بیانات حضرت آیتالله خامنهای در دیدار دستاندرکاران کنگرهی مفسر قرآن آیتالله آقانجفی همدانی که در تاریخ ۳۰ مرداد ۹۶ برگزار شده بود، صبح پنجشنبه در محل این همایش در همدان منتشر شد. رهبر انقلاب اسلامی در سخنانشان، «سلوک انقلابی» را از ویژگیهای ممتاز مرحوم آقانجفی دانستند و افزودند: در دوران دفاع مقدس و در شرایطی که برخی از تهاجم دشمن و تهدید کشور و ملت و انقلاب غافل و یا نسبت به آن بیتفاوت بودند، افرادی همچون مرحوم آقانجفی با آن مقامات و مراتب علمی، از این مسئلهی مهم غافل نبودند و با برخورد بسیار گرم و گیرا با جوانان رزمنده، مرجع آنان بودند و این سلوک انقلابی بسیار برجسته و چشمنواز است. به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم آقای حمید حسام، از رزمندگان همدانی و نویسندگان ادبیات پایداری، به روایت گوشهای از سلوک انقلابی مرحوم آیتالله آقانجفی همدانی و ارتباط وی با رزمندگان همدانی دفاع مقدس میپردازد.
مهم این بود که عازم جبهه هستی و میخواهی به محضر «آقا سید محمد» برسی و زانوی ارادت بر زمین بزنی و «آقا» توشهای در مخزن دلت بریزد و کولهپشتی جهادت پُر شود از نور تا پروازت بدهد و بالا بروی تا مقام صدق «عند ملیکٍ مقتدر»(۱).
مهم نبود که سبکبار یا سنگینبار(۲) به محضرش برسی. مقابلش که مینشستی، موعظه میشنیدی و مثل باران، کویر تشنهی جانت را آباد میکرد و تعلقات را از تو میریخت و تو شیدا و مست میشدی و مثل ذره به طواف کانون نور، در میآمدی و از خاکریز تا خدا، مسیر، عاشقانهتر میشد تا برسی به «سدرة المنتهی»(۳).
فرقی نمیکرد که دو نفره یا تک نفره یا گروهی(۴) با او دیدار کنی. برای او این مهم بود که تو برای خدا قیام کردهای، با آغوش باز و روی گشاده و بشّاش، پذیرایت میشد و تفاوتی نمیکرد که در راه مسجد یا خانهاش به ملاقات او بروی. هر جا بودی و هر که بودی لب به کلام میگشود و از ضیاء «انوار درخشان» سهمی به تو میداد آن پیر سفیدمویِ سفیدرویِ روشنضمیر، آن آقا، «آقا نجفی».
» عکس: یکی از دیدارهای رزمندگان اسلام با مرحوم آقانجفی همدانی
«آهوان تیزپا»(۵) پیش او، سرشان پایین بود. میگفتند آقا جان عازم جبههایم، کلمهای بگو، توشهای بده...
آقا انگشتی به ابروهای سفید و پُرپشتش میکشید و نگاه نافذی به «آهوان تیزپا» میانداخت و لبخندی از سر شوق میزد و میفرمود: «خوش آمدید، خوش آمدید؛ شما جوانها در حریم اسلام، شامل موهبت خاص خداوند شدید. شهادت در حریم اسلام یک موهبت الهی است که بعضی از افراد نصیبشان میشود. آنها که مثل برق و تابش نور، این موهبت را میپذیرند به جایی میروند که الیالابد مسرورند. مکتب اسلام، مکتب توحید، مکتب «فَأستَقِم کَما أُمِرت»(۶) است. ببینید این مردِ اسلام و مردِ سیاست با استقامت خود، چگونه بر روح مردم احاطه پیدا کرده و تأثیرگذار شده و مردم را بهصورت فدایی اسلام درآورده؛ آیا این امر فوقالعادهای نیست؟ اینها نتیجهی استقامت و شهادت است که شما جوانها، مستعد آن هستید. شما «آهوان تیزپا» که چهره و حالات معنوی شما، مرا به یاد استادم سیدعلی آقای قاضی میاندازد.»(۷)
بهراستی آن غواص اقیانوس اسرار قرآن و آن حکیم معارف حضرت سبحان و آن عارف واصل به غایت و کُنهِ عرفان، چرا به حال و معنویت بسیجیان جوان غبطه میخورد؟ او که عمری، کشیک نفس را کشیده(۸) و اهل مراقبه بوده و رایحهی جانبخش مکارم اخلاق استادش آسیدعلیآقا قاضی باغ جانش را گلستان کرده، چرا در سیمای این حوانان پُرشور انقلابی، تصویر قلهی اخلاق و تهذیب آسیدعلیآقا قاضی را میبیند و خانه و مسجدش را ملجأ و پناهگاه این «آهوان تیزپا» میکند تا آنجا که رهبر فرزانه و مجاهد انقلاب در توصیف او میفرماید: «مرجع جوانهای جبههای بودند؛ هم مسجدشان، هم نمازشان، هم منزلشان، هم برای رفتن به جبهه. این خیلی چیز مهمّی است که یک کسی در این سن و با این مقامات و مرتبهی علمی، غافل از مسئلهی مهمّ زمان خودش نباشد. بعضیها از مسئلهی مهمّ زمان خودشان که آن تهاجم دشمن و تهدید کشور و تهدید ملّت و تهدید انقلاب و تهدید نظام و همهچیز بود، غافل بودند؛ کسانی بودند که از این مسئله غافل بودند؛ این توجّه داشتن این مرد به این معنا، و این جوانها را ارجگذاری کردن، این خیلی به نظر ما نقطهی برجستهای است.»(۹)
آنچه آقانجفی را با بسیاری از اسلاف و اقران خود متمایز میکند، همین بصیرت عمارگونه و انقلابی است؛ مروری بر زندگی و اتفاقات این دُرِّ ناشناختهی اهل خمول(۱۰) نشان میدهد که او در کنار درس و بحث و تفسیر قرآن و تفقه در روایات و اجتهاد در فقه شیعه و اهتمام در تقریر و نگارش رسالهها و کتب گوناگون، لحظهای از سلوک جهادی و انقلابی باز نماند.
پدر او سید علی عرب و جد پارسا و پرهیزگارش آسید کاظم، هر دو در زمانهی خود به داشتن مرام حقجویی و منشِ ظلمستیزی، متصف و همواره به باز شدن پای اجانب و تعدی به حقوق مسلمانان، معترض بودند و این شجاعت، چون جان شیرین در ذات و جِبِلَّت(۱۱) «آقا سید محمد» جاری میشود. مزید بر این ارث ذاتی، شاگردی آقا سید محمد جدای از محضر آیتالله العظمی میرزای نائینی -که در فقرهی تهاجم روسها به شمال، قشونی را برای مقابله با آنها سامان داده بود- از او شخصیتی میسازد که در بدایت یک سلوک جهادی به دیدار نواب صفوی جوان در منزل علامه امینی در نجف میرود. آنچه در این محفل سه نفره در آغاز دههی سی میگذرد بر کسی آشکار نیست، اما در سه سال بعد از این دیدار، نواب و یارانش به جوخهی اعدام ستمشاهی سپرده میشوند. با شروع نهضت حضرت امام خمینی پیش از خرداد ۱۳۴۲، آقا سید محمد در سلک همراهان نهضت درمیآید و با شنیدن خبر حصر امام(رحمهالله) به همراه هشت نفر از مراجع و علمای بزرگ، نامهای را که در محکومیت حصر تنظیم شده، امضا میکند و با وجود خطرات و تهدیدات به تنهایی به دیدار امام(رحمهالله) در حصر میرود و از آن زمان هیچگاه از حمایت دوستان انقلابی، پرهیز نمیکند و در سلوک جهادی سالها استقامت میورزد تا شجرهی طیبهی انقلاب اسلامی به ثمر مینشیند. اما با شروع جنگ تحمیلی، گمشدهی سالهای سلوک را در سیمای جوانان جهادی -آهوان تیزپا- مییابد و با دلش با آنان گام میزند. گویی که همواره و هنوز با آنهاست، همپای آهوان ولی پابرهنهتر.
پانوشت:
۱) قرآن مجید؛ سورهی مبارکهی قمر، آیهی ۵۵؛ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ: در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر.
۲) برگرفته از قرآن مجید، آیهی ۴۱ سورهی مبارکهی توبه؛ انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ: همگی به سوی میدان جهاد حرکت کنید، چه سبکبار باشید چه سنگینبار، و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد نمایید، این به نفع شماست اگر بدانید.
۳) قرآن مجید؛ سورهی مبارکهی نجم، آیهی ۱۴؛ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى.
۴) قرآن مجید؛ سورهی مبارکهی سبأ، آیه ۴۶؛ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى...: بگو من فقط به شما یک اندرز مىدهم که دو-دو و به تنهایى براى خدا به پا خیزید...
۵) تعبیری که آقانجفی برای جوانان رزمندهی آمادهی شهادت داشت.
۶) قرآن مجید؛ سورهی مبارکهی هود، آیهی ۱۱۲؛ فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ وَ لَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ: پس همانگونه که دستور یافتهاى ایستادگى کن و هر که با تو توبه کرده نیز چنین کند و طغیان مکنید که او به آنچه انجام مىدهید بیناست.
۷) تلفیق بخشهایی از سخنان آقانجفی دربارهی حضرت امام خمینی در دیدارهای شخصی با بسیجیان.
۸) تعبیر استاد علامه حسنزاده آملی برای آقانجفی -ویژهنامهی سالگرد آقانجفی- ص ۲۸
۹) بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگرهی بزرگداشت مرحوم آیتالله آقانجفی همدانی؛ ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
۱۰) گمنامی و بینشانی
۱۱) سرشت، طبیعت
مهم این بود که عازم جبهه هستی و میخواهی به محضر «آقا سید محمد» برسی و زانوی ارادت بر زمین بزنی و «آقا» توشهای در مخزن دلت بریزد و کولهپشتی جهادت پُر شود از نور تا پروازت بدهد و بالا بروی تا مقام صدق «عند ملیکٍ مقتدر»(۱).
مهم نبود که سبکبار یا سنگینبار(۲) به محضرش برسی. مقابلش که مینشستی، موعظه میشنیدی و مثل باران، کویر تشنهی جانت را آباد میکرد و تعلقات را از تو میریخت و تو شیدا و مست میشدی و مثل ذره به طواف کانون نور، در میآمدی و از خاکریز تا خدا، مسیر، عاشقانهتر میشد تا برسی به «سدرة المنتهی»(۳).
فرقی نمیکرد که دو نفره یا تک نفره یا گروهی(۴) با او دیدار کنی. برای او این مهم بود که تو برای خدا قیام کردهای، با آغوش باز و روی گشاده و بشّاش، پذیرایت میشد و تفاوتی نمیکرد که در راه مسجد یا خانهاش به ملاقات او بروی. هر جا بودی و هر که بودی لب به کلام میگشود و از ضیاء «انوار درخشان» سهمی به تو میداد آن پیر سفیدمویِ سفیدرویِ روشنضمیر، آن آقا، «آقا نجفی».
» عکس: یکی از دیدارهای رزمندگان اسلام با مرحوم آقانجفی همدانی
«آهوان تیزپا»(۵) پیش او، سرشان پایین بود. میگفتند آقا جان عازم جبههایم، کلمهای بگو، توشهای بده...
آقا انگشتی به ابروهای سفید و پُرپشتش میکشید و نگاه نافذی به «آهوان تیزپا» میانداخت و لبخندی از سر شوق میزد و میفرمود: «خوش آمدید، خوش آمدید؛ شما جوانها در حریم اسلام، شامل موهبت خاص خداوند شدید. شهادت در حریم اسلام یک موهبت الهی است که بعضی از افراد نصیبشان میشود. آنها که مثل برق و تابش نور، این موهبت را میپذیرند به جایی میروند که الیالابد مسرورند. مکتب اسلام، مکتب توحید، مکتب «فَأستَقِم کَما أُمِرت»(۶) است. ببینید این مردِ اسلام و مردِ سیاست با استقامت خود، چگونه بر روح مردم احاطه پیدا کرده و تأثیرگذار شده و مردم را بهصورت فدایی اسلام درآورده؛ آیا این امر فوقالعادهای نیست؟ اینها نتیجهی استقامت و شهادت است که شما جوانها، مستعد آن هستید. شما «آهوان تیزپا» که چهره و حالات معنوی شما، مرا به یاد استادم سیدعلی آقای قاضی میاندازد.»(۷)
بهراستی آن غواص اقیانوس اسرار قرآن و آن حکیم معارف حضرت سبحان و آن عارف واصل به غایت و کُنهِ عرفان، چرا به حال و معنویت بسیجیان جوان غبطه میخورد؟ او که عمری، کشیک نفس را کشیده(۸) و اهل مراقبه بوده و رایحهی جانبخش مکارم اخلاق استادش آسیدعلیآقا قاضی باغ جانش را گلستان کرده، چرا در سیمای این حوانان پُرشور انقلابی، تصویر قلهی اخلاق و تهذیب آسیدعلیآقا قاضی را میبیند و خانه و مسجدش را ملجأ و پناهگاه این «آهوان تیزپا» میکند تا آنجا که رهبر فرزانه و مجاهد انقلاب در توصیف او میفرماید: «مرجع جوانهای جبههای بودند؛ هم مسجدشان، هم نمازشان، هم منزلشان، هم برای رفتن به جبهه. این خیلی چیز مهمّی است که یک کسی در این سن و با این مقامات و مرتبهی علمی، غافل از مسئلهی مهمّ زمان خودش نباشد. بعضیها از مسئلهی مهمّ زمان خودشان که آن تهاجم دشمن و تهدید کشور و تهدید ملّت و تهدید انقلاب و تهدید نظام و همهچیز بود، غافل بودند؛ کسانی بودند که از این مسئله غافل بودند؛ این توجّه داشتن این مرد به این معنا، و این جوانها را ارجگذاری کردن، این خیلی به نظر ما نقطهی برجستهای است.»(۹)
آنچه آقانجفی را با بسیاری از اسلاف و اقران خود متمایز میکند، همین بصیرت عمارگونه و انقلابی است؛ مروری بر زندگی و اتفاقات این دُرِّ ناشناختهی اهل خمول(۱۰) نشان میدهد که او در کنار درس و بحث و تفسیر قرآن و تفقه در روایات و اجتهاد در فقه شیعه و اهتمام در تقریر و نگارش رسالهها و کتب گوناگون، لحظهای از سلوک جهادی و انقلابی باز نماند.
پدر او سید علی عرب و جد پارسا و پرهیزگارش آسید کاظم، هر دو در زمانهی خود به داشتن مرام حقجویی و منشِ ظلمستیزی، متصف و همواره به باز شدن پای اجانب و تعدی به حقوق مسلمانان، معترض بودند و این شجاعت، چون جان شیرین در ذات و جِبِلَّت(۱۱) «آقا سید محمد» جاری میشود. مزید بر این ارث ذاتی، شاگردی آقا سید محمد جدای از محضر آیتالله العظمی میرزای نائینی -که در فقرهی تهاجم روسها به شمال، قشونی را برای مقابله با آنها سامان داده بود- از او شخصیتی میسازد که در بدایت یک سلوک جهادی به دیدار نواب صفوی جوان در منزل علامه امینی در نجف میرود. آنچه در این محفل سه نفره در آغاز دههی سی میگذرد بر کسی آشکار نیست، اما در سه سال بعد از این دیدار، نواب و یارانش به جوخهی اعدام ستمشاهی سپرده میشوند. با شروع نهضت حضرت امام خمینی پیش از خرداد ۱۳۴۲، آقا سید محمد در سلک همراهان نهضت درمیآید و با شنیدن خبر حصر امام(رحمهالله) به همراه هشت نفر از مراجع و علمای بزرگ، نامهای را که در محکومیت حصر تنظیم شده، امضا میکند و با وجود خطرات و تهدیدات به تنهایی به دیدار امام(رحمهالله) در حصر میرود و از آن زمان هیچگاه از حمایت دوستان انقلابی، پرهیز نمیکند و در سلوک جهادی سالها استقامت میورزد تا شجرهی طیبهی انقلاب اسلامی به ثمر مینشیند. اما با شروع جنگ تحمیلی، گمشدهی سالهای سلوک را در سیمای جوانان جهادی -آهوان تیزپا- مییابد و با دلش با آنان گام میزند. گویی که همواره و هنوز با آنهاست، همپای آهوان ولی پابرهنهتر.
پانوشت:
۱) قرآن مجید؛ سورهی مبارکهی قمر، آیهی ۵۵؛ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ: در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر.
۲) برگرفته از قرآن مجید، آیهی ۴۱ سورهی مبارکهی توبه؛ انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ: همگی به سوی میدان جهاد حرکت کنید، چه سبکبار باشید چه سنگینبار، و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد نمایید، این به نفع شماست اگر بدانید.
۳) قرآن مجید؛ سورهی مبارکهی نجم، آیهی ۱۴؛ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى.
۴) قرآن مجید؛ سورهی مبارکهی سبأ، آیه ۴۶؛ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى...: بگو من فقط به شما یک اندرز مىدهم که دو-دو و به تنهایى براى خدا به پا خیزید...
۵) تعبیری که آقانجفی برای جوانان رزمندهی آمادهی شهادت داشت.
۶) قرآن مجید؛ سورهی مبارکهی هود، آیهی ۱۱۲؛ فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ وَ لَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ: پس همانگونه که دستور یافتهاى ایستادگى کن و هر که با تو توبه کرده نیز چنین کند و طغیان مکنید که او به آنچه انجام مىدهید بیناست.
۷) تلفیق بخشهایی از سخنان آقانجفی دربارهی حضرت امام خمینی در دیدارهای شخصی با بسیجیان.
۸) تعبیر استاد علامه حسنزاده آملی برای آقانجفی -ویژهنامهی سالگرد آقانجفی- ص ۲۸
۹) بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگرهی بزرگداشت مرحوم آیتالله آقانجفی همدانی؛ ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
۱۰) گمنامی و بینشانی
۱۱) سرشت، طبیعت