1396/02/01
انتخابات ۹۶ | برنامهمحوری: برنامه پنج ساله
گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره نقش رئیس جمهور در تحقق برنامه پنج ساله
مقدمه
اسلام به ما آموخته است که «لیس منّا من ترک دنیاه لأخرته و لا ءاخرته لدنیاه». دنیا را برای آخرت نباید ترک کرد، همچنان که آخرت را نباید فدای دنیا کرد. در یک روایتی میفرماید: «اعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابدا»؛ یعنی برنامهریزی دنیا را فقط برای چند روزهی زندگىِ خودت نکن؛ برای پنجاه سال برنامهریزی کن. این را مسئولان کشور، مسئولان برنامههای عمومىِ مردمی باید مورد توجهشان قرار بدهند. نگوئیم ما که معلوم نیست پنجاه سال دیگر زنده باشیم، چرا برنامهریزی کنیم. نخیر، جوری برنامهریزی کن که گوئی بناست تا آخر دنیا زنده باشی؛ همچنان که اگر برای خودت و به نفع خود بخواهی برنامهریزی کنی، با چه جدیت و دقتی میکنی، برای نسلهای آینده هم که تو در آن وقت نیستی، همان جور برنامهریزی کن؛ «اعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابدا» ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
۱- رئیس جمهوری انتخاب کنیم که بتواند برنامهها را در راستای چشمانداز پیش ببرد
امروز کشور ما به حول و قوه ی الهی به این توانایی و قدرت رسیده است که بتواند آینده ی بیست سالهی ایران را طراحی کند و چشم انداز روشنی برای این مدت در جهت اهداف والا و حقوق طبیعی و شایستهی این ملت ترسیم کند. این مدت بیست ساله، یعنی چهار برنامهی پنج ساله. اولین برنامه، امسال آغاز خواهد شد. در آغاز برنامه، یک مدیریت کارآمد، با کفایت و پُرنشاط باید سر کار باشد تا بتواند سازههای این برنامه را مستحکم و استوار کند و پایههای این برنامه را به طور عمیق و محکم پی ریزی کند. اهمیت این انتخابات در این است که ملت ایران می خواهد مدیری را انتخاب کند که بتواند موانع اجرای برنامه را از سر راه ملت ایران بردارد؛ مثل بولدوزری که موانع را برمی دارد تا جاده یی را صاف کند.
یک انسان قوی، با کفایت، دارای نشاط و شادابی و شوق به کار و احساس مسؤولیت خواهد توانست حرکت بیست ساله به سمت چشم انداز را با قوت و قدرت آغاز کند. ۱۳۸۴/۰۱/۰۱
۲- اجتهاد شخصی در مقابل برنامه ممنوع!
من فقط میخواهم بگویم که طراحی و اتقان و سرعت دادن به برنامه و پیروی از آن، باید ارزش بشود. اگر روزی کسی خود را مأمور میدانست که به اجتهاد خودش عمل کند، این دیگر بایستی تمام بشود و از بین برود. اجتهاد و تشخیص و فهم شخصی، باید در چارچوب برنامه- و نه بیرون از برنامه- باشد. این کار باید یک ارزش تلقی بشود و تخلف از برنامه، ضد ارزش محسوب گردد. اگر برنامه نقص دارد، کاملش کنید؛ اما وقتی برنامه وجود دارد، باید همه به عنوان چارچوبِ کار بپذیرند. تمام دستگاههای دولتی و مجلس و قضائی و نظامی، باید این کار برایشان ارزش باشد و مسابقه برای اینکه بخشهای گوناگون برنامه، حتّی زودتر از زمان پیشبینی شده تحقق پیدا کند، راه بیفتد. یکی از خصوصیات برنامه، «زمان» است که باید در وقت یا زودتر از وقت، تحقق پیدا کند. ۱۳۶۸/۱۱/۰۹
۳- سیاستهای کلی باید به برنامه تبدیل شوند
عدالت را باید در برنامههای گوناگون معنا کنید. آنچه مربوط به عدالت و خدمت به امور اقتصادی و مادی مردم است، در سیاستهای برنامهی چهارم وجود دارد؛ که از جملهی آنها تقویت پول ملی، مهار تورم و گرانی، کم کردن شکاف و فاصله بین دهکهای بالا و پایین جامعه و از این قبیل است. این سیاستها باید به برنامه تبدیل شود؛ و الّا خود عنوان «عدالت» یک هدف آرمانی است. سیاستهایی که میتواند ما را به عدالت برساند و برنامههایی که میتواند این سیاستها را محقق کند، باید مورد توجه قرار بگیرد. البته در برنامهی چهارم در این زمینه مشکلاتی وجود دارد؛ این مشکلات هم باید برطرف شود؛ برنامه واقعاً طبق سیاستها تحقق پیدا کند تا بتوان امیدوار بود که با این برنامه به آن سیاستها خواهیم رسید. ۱۳۸۴/۰۸/۰۸
۴- پرهیز از حاکم کردن نگاه بخشی، موضعی، محلی و منطقهای بر برنامه
انسان وقتی بخشی یا منطقهای نگاه کند، یک چیزهائی به نظر او بزرگ و درشت مینماید. واقعاً هم همینجور است، نیاز هم واقعی است؛ اما وقتی که انسان با نظر مجموعی نگاه میکند، همان نیازی که در جای خود درشت هم هست، میبینیم رنگ میبازد و کوچک میشود؛ چون در مقایسهی با بقیهی کارهائی که باید انجام بگیرد و امکانات محدودی که هست، طبعاً این نیاز نمیتواند اولویت داشته باشد. باید اینجوری به برنامه نگاه کرد. نباید نگاه بخشی یا نگاه موضعی و محلی و منطقهای بر برنامه حاکم باشد. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
۵- در برنامهریزی جلوتر از دشمن حرکت کنیم
ما در برنامهریزیها همیشه باید جلوتر از دشمن حرکت کنیم. در مقابل فعالیت دشمن، کشور نباید در حال انفعال به سر ببرد. هوشمندانه باید نقشهی دشمن را حدس زد و تشخیص داد و جلوتر از دشمن عمل کرد. ما در یک مواردی اینجوری عمل کردیم، موفقیتش را دیدیم؛ یک نمونه، همین مسئلهی تأمین سوخت بیست درصدِ مورد نیاز نیروگاه تحقیقاتی تهران است که رادیوداروهای مهمِ مورد نیاز کشور در آنجا تولید میشود. این نیروگاه کوچک احتیاج داشت به سوخت بیست درصد، که ما بیست درصد را تولید نمیکردیم و همیشه این را از خارج تهیه میکردیم. دشمنان ما فکر کردند که از این فرصت استفاده کنند، این نیاز ملی را گرو بگیرند، برای اینکه جمهوری اسلامی را وادار کنند به قبول تحمیلها و تحکمهای خودشان؛ خواستههای خودشان را به این وسیله تحمیل کنند. جوانان ما، دانشمندان ما، قبل از آنکه کار به نقطهی فشار و حساس برسد، توانستند سوخت غنی شدهی بیست درصد را تهیه کنند و آن سوخت را تبدیل کنند به صفحهی مورد نیازی که در آن نیروگاه لازم بود تهیه شود... این باید یک برنامهای باشد برای همهی مسائل اساسی کشور و همهی نیازهای کشور.
دولتها، صنعتگران، کشاورزان، سرمایهداران و کارآفرینان، پژوهشگران علمی، طراحان علمی و صنعتی همه موظفند به این وظیفهی اخلاقیِ بزرگ، به این وظیفهی عاقلانه، که پیش از نیاز، خودشان را آماده کنند و یک قدم جلوتر از نقشهی دشمن حرکت کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
۶- برنامهها باید از دل سیاستها بجوشد
برنامه واقعاً طبق سیاستها تحقق پیدا کند تا بتوان امیدوار بود که با این برنامه به آن سیاستها خواهیم رسید. ۱۳۸۴/۰۸/۰۸
برنامهها باید از دل سیاستها بجوشد، بایستی به معنای حقیقی کلمه منبعث از سیاستها و ساخته و پرداخته این سیاستها باشد که اگر برنامه در جایی موفّق شد، آدم بداند این سیاست درست بوده، اگر برنامه خطا کرد، آدم بداند سیاست غلط بوده؛ یعنی باید این تلازم معلوم شود. ۱۳۷۸/۰۶/۰۲
اسلام به ما آموخته است که «لیس منّا من ترک دنیاه لأخرته و لا ءاخرته لدنیاه». دنیا را برای آخرت نباید ترک کرد، همچنان که آخرت را نباید فدای دنیا کرد. در یک روایتی میفرماید: «اعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابدا»؛ یعنی برنامهریزی دنیا را فقط برای چند روزهی زندگىِ خودت نکن؛ برای پنجاه سال برنامهریزی کن. این را مسئولان کشور، مسئولان برنامههای عمومىِ مردمی باید مورد توجهشان قرار بدهند. نگوئیم ما که معلوم نیست پنجاه سال دیگر زنده باشیم، چرا برنامهریزی کنیم. نخیر، جوری برنامهریزی کن که گوئی بناست تا آخر دنیا زنده باشی؛ همچنان که اگر برای خودت و به نفع خود بخواهی برنامهریزی کنی، با چه جدیت و دقتی میکنی، برای نسلهای آینده هم که تو در آن وقت نیستی، همان جور برنامهریزی کن؛ «اعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابدا» ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
۱- رئیس جمهوری انتخاب کنیم که بتواند برنامهها را در راستای چشمانداز پیش ببرد
امروز کشور ما به حول و قوه ی الهی به این توانایی و قدرت رسیده است که بتواند آینده ی بیست سالهی ایران را طراحی کند و چشم انداز روشنی برای این مدت در جهت اهداف والا و حقوق طبیعی و شایستهی این ملت ترسیم کند. این مدت بیست ساله، یعنی چهار برنامهی پنج ساله. اولین برنامه، امسال آغاز خواهد شد. در آغاز برنامه، یک مدیریت کارآمد، با کفایت و پُرنشاط باید سر کار باشد تا بتواند سازههای این برنامه را مستحکم و استوار کند و پایههای این برنامه را به طور عمیق و محکم پی ریزی کند. اهمیت این انتخابات در این است که ملت ایران می خواهد مدیری را انتخاب کند که بتواند موانع اجرای برنامه را از سر راه ملت ایران بردارد؛ مثل بولدوزری که موانع را برمی دارد تا جاده یی را صاف کند.
یک انسان قوی، با کفایت، دارای نشاط و شادابی و شوق به کار و احساس مسؤولیت خواهد توانست حرکت بیست ساله به سمت چشم انداز را با قوت و قدرت آغاز کند. ۱۳۸۴/۰۱/۰۱
۲- اجتهاد شخصی در مقابل برنامه ممنوع!
من فقط میخواهم بگویم که طراحی و اتقان و سرعت دادن به برنامه و پیروی از آن، باید ارزش بشود. اگر روزی کسی خود را مأمور میدانست که به اجتهاد خودش عمل کند، این دیگر بایستی تمام بشود و از بین برود. اجتهاد و تشخیص و فهم شخصی، باید در چارچوب برنامه- و نه بیرون از برنامه- باشد. این کار باید یک ارزش تلقی بشود و تخلف از برنامه، ضد ارزش محسوب گردد. اگر برنامه نقص دارد، کاملش کنید؛ اما وقتی برنامه وجود دارد، باید همه به عنوان چارچوبِ کار بپذیرند. تمام دستگاههای دولتی و مجلس و قضائی و نظامی، باید این کار برایشان ارزش باشد و مسابقه برای اینکه بخشهای گوناگون برنامه، حتّی زودتر از زمان پیشبینی شده تحقق پیدا کند، راه بیفتد. یکی از خصوصیات برنامه، «زمان» است که باید در وقت یا زودتر از وقت، تحقق پیدا کند. ۱۳۶۸/۱۱/۰۹
۳- سیاستهای کلی باید به برنامه تبدیل شوند
عدالت را باید در برنامههای گوناگون معنا کنید. آنچه مربوط به عدالت و خدمت به امور اقتصادی و مادی مردم است، در سیاستهای برنامهی چهارم وجود دارد؛ که از جملهی آنها تقویت پول ملی، مهار تورم و گرانی، کم کردن شکاف و فاصله بین دهکهای بالا و پایین جامعه و از این قبیل است. این سیاستها باید به برنامه تبدیل شود؛ و الّا خود عنوان «عدالت» یک هدف آرمانی است. سیاستهایی که میتواند ما را به عدالت برساند و برنامههایی که میتواند این سیاستها را محقق کند، باید مورد توجه قرار بگیرد. البته در برنامهی چهارم در این زمینه مشکلاتی وجود دارد؛ این مشکلات هم باید برطرف شود؛ برنامه واقعاً طبق سیاستها تحقق پیدا کند تا بتوان امیدوار بود که با این برنامه به آن سیاستها خواهیم رسید. ۱۳۸۴/۰۸/۰۸
۴- پرهیز از حاکم کردن نگاه بخشی، موضعی، محلی و منطقهای بر برنامه
انسان وقتی بخشی یا منطقهای نگاه کند، یک چیزهائی به نظر او بزرگ و درشت مینماید. واقعاً هم همینجور است، نیاز هم واقعی است؛ اما وقتی که انسان با نظر مجموعی نگاه میکند، همان نیازی که در جای خود درشت هم هست، میبینیم رنگ میبازد و کوچک میشود؛ چون در مقایسهی با بقیهی کارهائی که باید انجام بگیرد و امکانات محدودی که هست، طبعاً این نیاز نمیتواند اولویت داشته باشد. باید اینجوری به برنامه نگاه کرد. نباید نگاه بخشی یا نگاه موضعی و محلی و منطقهای بر برنامه حاکم باشد. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
۵- در برنامهریزی جلوتر از دشمن حرکت کنیم
ما در برنامهریزیها همیشه باید جلوتر از دشمن حرکت کنیم. در مقابل فعالیت دشمن، کشور نباید در حال انفعال به سر ببرد. هوشمندانه باید نقشهی دشمن را حدس زد و تشخیص داد و جلوتر از دشمن عمل کرد. ما در یک مواردی اینجوری عمل کردیم، موفقیتش را دیدیم؛ یک نمونه، همین مسئلهی تأمین سوخت بیست درصدِ مورد نیاز نیروگاه تحقیقاتی تهران است که رادیوداروهای مهمِ مورد نیاز کشور در آنجا تولید میشود. این نیروگاه کوچک احتیاج داشت به سوخت بیست درصد، که ما بیست درصد را تولید نمیکردیم و همیشه این را از خارج تهیه میکردیم. دشمنان ما فکر کردند که از این فرصت استفاده کنند، این نیاز ملی را گرو بگیرند، برای اینکه جمهوری اسلامی را وادار کنند به قبول تحمیلها و تحکمهای خودشان؛ خواستههای خودشان را به این وسیله تحمیل کنند. جوانان ما، دانشمندان ما، قبل از آنکه کار به نقطهی فشار و حساس برسد، توانستند سوخت غنی شدهی بیست درصد را تهیه کنند و آن سوخت را تبدیل کنند به صفحهی مورد نیازی که در آن نیروگاه لازم بود تهیه شود... این باید یک برنامهای باشد برای همهی مسائل اساسی کشور و همهی نیازهای کشور.
دولتها، صنعتگران، کشاورزان، سرمایهداران و کارآفرینان، پژوهشگران علمی، طراحان علمی و صنعتی همه موظفند به این وظیفهی اخلاقیِ بزرگ، به این وظیفهی عاقلانه، که پیش از نیاز، خودشان را آماده کنند و یک قدم جلوتر از نقشهی دشمن حرکت کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
۶- برنامهها باید از دل سیاستها بجوشد
برنامه واقعاً طبق سیاستها تحقق پیدا کند تا بتوان امیدوار بود که با این برنامه به آن سیاستها خواهیم رسید. ۱۳۸۴/۰۸/۰۸
برنامهها باید از دل سیاستها بجوشد، بایستی به معنای حقیقی کلمه منبعث از سیاستها و ساخته و پرداخته این سیاستها باشد که اگر برنامه در جایی موفّق شد، آدم بداند این سیاست درست بوده، اگر برنامه خطا کرد، آدم بداند سیاست غلط بوده؛ یعنی باید این تلازم معلوم شود. ۱۳۷۸/۰۶/۰۲