1395/12/16
بهمناسبت سالگرد اولین سفر رهبر انقلاب به خوزستان:
مشکلات «این روزهای خوزستان» از زاویهای دیگر
«مسائل این روزهای خوزستان»، وضعیت «بسیار سخت» و «دلخراش» مردم آن استان، و در پی آن همرسانی همدردیهای مختلف در فضای مجازی و آنگاه فضای عمومی، زمینهای به دست میدهد تا یکبار دیگر بر روی مسئلهی محیط زیست و چالشهای آن تأمل کنیم. چالشهایی که حالا بیشتر از همیشه به ما نزدیک شدهاند، در برخی مناطق به سر حد بحران رسیده و در کل با سرعتی حیرتآور در حال سایه انداختن بر زندگی روزمرهی ما هستند. سؤال آن است که «چالشهای زیستمحیطی چه ماهیت و خاستگاهی دارند؟» این یادداشت میکوشد با فراهم آوردن چارچوبی مفهومی بر اساس «نظریه» ی انقلاب اسلامی، به «مشاهده» و تحلیل موردِ خاص استان خوزستان بپردازد.
ماهیت مسئله: زیستمحیط طبیعی یا زیست جهان اجتماعی؟
بر خلاف تصور اولیه، خاستگاه و کانون ریزگردها در استان خوزستان و همچنین دیگر چالشهای زیست محیطی، نه محیط زیست که زیستجهان اجتماعی ماست. مقصود عمق و گسترهی مشکلی نیست که به سر بحران رسیده و سال به سال نیز حادتر خواهد شد، مقصود موطِن مشکل است. ما با مسئلهای مواجهیم که بخش معظم و منشاء آن نه در جهان طبیعی، که در زیستجهان اجتماعی ما ریشه دارد. ظاهر مسئله این است که ریزگردها از کانونهایی خشک در جهان طبیعی به جهان زندگی ما وارد شده و آن را مختل میکنند اما واقع مسئله آن است که این مشکلهای زیست محیطی، خود معلول و ادامهی وضعیتها و چالشهایی در جهان اجتماعی ماست و این چیزی است که در اغلب تحلیلهای مرتبط با این مسئله نادیده گرفته میشود.
حسب تحلیلهای متفکران اجتماعی، از فیلسوفان کلاسیک همچون افلاطون و فارابی تا متفکران معاصر، محیطزیست طبیعی در شکلدادن به محیط زیست اجتماعی انسان نقش بهسزایی دارد. هنگامیکه ما در محیطزیست تصرف میکنیم و آن را تخریب یا نابود میکنیم، محیطزیست هم به نحوی متقابل در ما اثر میگذارد و زیست جهان اجتماعی ما را به نابودی میکشاند. این ایده که «تخریب محیطزیست معلول زمینههای اجتماعى است» اصلیترین گزارهی نگرهی انقلاب اسلامی و متفکرانش به مسئلهی محیطزیست است که از نوع نگاه خاصی به انسان، هستی، محیطزیست و دین ناشی میشود. حسب این نگاه چالشهای زیست محیطی را باید در «نابرابری اجتماعی»، «استفادهی غلط از طبیعت» جستجو کرد که بهطور مشخص در اثر کنش «اقلیتی مرفه و ثروتمند» بروز و ظهور مییابد، آنچنانکه رهبر انقلاب، ۱۳ سال پیش فرمودهاند: «تخریب محیطزیست معلول نابرابریهاى اجتماعى و استفادهی غلط از طبیعت و یکى از عوامل تضییع حقوق انسانهاست. متأسفانه در جهان امروز، اقلیتى مرفه و ثروتمند از همهى امکانات و مواهب طبیعى و سالم بهرهبردارى مىکنند، ولى اکثریت ملتها محکوم به زندگى در شرایط محیطى آلوده و غیربهداشتى و تن دادن به عوارض سوء و انواع بیماریها و پذیرفتن بلا و مصیبت و مرگومیرند.»۱
محیط زیست؛ عدالت و پیشرفت
محیطزیست از جملهی مهمترین مسئلههایی بود که در جریان انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت. قانون اساسی که به وسیلهی «اسلامشناسان» و «کسانی که سالها برای اسلام مبارزه کرده بودند» تدوین شده است۲ در اصلی مستقل «فعالیتهای اقتصادی و غیر آن، که با آلودگی محیطزیست یا تخریب غیرقابل جبران آنملازمه پیدا کند» را در جمهوری اسلامی «ممنوع» اعلام کرده است.۳ امام خمینی رحمةاللهعلیه در آخرین سال حیاتشان و در جمعبندی تجربهی دهسالهی جمهوری اسلامی، «حفظ محیط زیست را در زمرهی مهمترین مسائل پیش روی جامعه و حاکمیت میدانند که فقه و تفکر اسلامی باید بدان پاسخ بدهد».۴ همچنین دیگر متفکرین انقلاب ابعاد گوناگونی چالشهای زیستمحیطی را تحلیل کردهاند. رهبر انقلاب نیز در سطوح مختلف فکری و سیاستگذاری به این مسئله پرداختهاند.۵ با این همه، استدلال فوقالذکر از رهبر انقلاب را میتوان حاوی چکیدهی دیدگاه انقلاب اسلامی دربارهی «علت» و «عامیلت» چالشهای زیستمحیطی دانست؛ آنجا که رهبر انقلاب «علت تخریب» را نابرابری اجتماعی و استفادهی غلط از طبیعت؛ و «اقلیتى مرفه و ثروتمند» را «عاملیت» این پدیده میدانند.
پس مسائل زیست محیطی زمینهای کاملا اجتماعی دارند؛ این زمینه، از دو نارسایی برمیخیزد: یک سطح از مسئله به مقولهی عدالت باز میگردد: تخریب محیطزیست محصول نابرابری اجتماعی است. سطح دیگر مسئله اما مسئلهی پیشرفت است. استفادهی غلط از امکانات به چگونگی پیشرفت باز میگردد: محیط زیست مرز «فعالیتهای اقتصادی»، تولید ثروت و استفاده از امکانات طبیعت است.
چالش محیطزیست در جوامع انسانی: جهانی و ایرانی
چالش زیست محیطی، اختصاصی به مردم استان خوزستان و یا جامعهی ایران ندارد: «اکثریت ملتها محکوم به زندگى در شرایط محیطى آلوده و غیربهداشتى و تن دادن به عوارض سوء و انواع بیماریها و پذیرفتن بلا و مصیبت و مرگومیرند.» چرا که در «جهان امروز»، عاملیان این تخریب که «اقلیتى مرفه و ثروتمند» هستند، این امکان را یافتهاند که به تخریب محیطزیست بپردازند. این وضعیت و تحلیل اگر چه وضعیتی جهانی است اما میتواند مسائل و مناسبات اجتماعی ما را نیز توضیح بدهد: چالشهای زیست محیطی ما و بهطور مشخص مسائل استان خوزستان، بازتابی از همین وضعیت است.
مروری بر مشکلات بسیار سخت «این روزهای خوزستان»
چالش ریزگردها در استان خوزستان به نقطهای بحرانی رسیده است. دورههای بروز پدیدهی گرد و خاک نزدیکتر و بازههای آن بیشتر شده است. پیش از این هم در هنگام بروز پدیدهی ریزگردها خدمات بهداشتی و سلامتی چندانی به مردم ارائه نمیشده ولی حالا چند وقتی است که در این دوره خدمات متداول شهری مانند برق و در پی آن گاز و همینطور شبکههای ارتباطی قطع میشود. رهبر انقلاب «مسائل اینروزهای خوزستان» را مشکلات «دلخراش» و «بسیار سخت» برای مردم خوانده و وظیفهی مسئولین در رسیدگی به آن را متذکر شدند.
عکس پوستری: نمیتوان راحت ماند
مسئله اما اینجاست که با وجود مخابرهی اطلاعاتی از بروزهای این بحران و رنج مردم، کمتر تصویر و تقریر صحیحی از «مسئله» ارائه میشود. بحران امکان تأمل را محدود میکند و بیشتر به بروز عکسالعملهایی عادی و روزمره منتهی میشود. در این وضع پاسخها بیش و پیش از هر چیز، واکنشهایی طیبعی به سطح جاری بحران است تا واکاوی ریشههای آن. باید کوشید با تفکیک لایههای چالش، میان «بحران» و «مسئله» تمیز قائل شد و با ارائهی تقریری جامع از مشکل، طرحوارهای جامع از پاسخ به آن را به دست بدهیم. در وضعیت اینروزهای خوزستان با دو سطح از چالش مواجهیم: سطح بحران بودگی و سطح مسئلهبودگی.
مقولهی پیشرفت و چالشهای زیست محیطی در خوزستان
بخش قابل توجهی از چالشهای سطوح «بحران» و «مسئله» در استان خوزستان به مسئلهی پیشرفت باز میگردد. در سطح بحرانبودگی، ناکارآمدی برخی مسئولین مربوطه در جلوگیری از ایجاد شرایط بحرانی، بخش مهم و مؤثر در ایجاد بحران است. چرا با وقوع پدیدهی ریزگردها وضعیت این چنین بحرانی میشود؟
در سطح «مسئلهبودگی» اما میتوان بخش عمدهای از چالش زیست محیطی را به چگونگی توسعهای بازگرداند که در این سالها در استان خوزستان دنبال میشده است. بنابر اظهار صریح برخی از مسئولان مربوطه «توسعه با طبیعت معارضه دارد»؛ بخش عمدهای از چالش زیستمحیطی در خوزستان بههمین گزاره باز میگردد. طبعا نمیتوان تخریب یا دستکم این سطح از تخریب محیطزیست را معلول اصل توسعه دانست و از اتخاذ سیاستها و اتخاذکنندگان سلب مسئولیت کرد. فارغ از بحث الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت و تفاوت آن با توسعه، اگر ممنوعیت مصرح در قانون اساسی برای فعالیتهای اقتصادی مخل و مخرب محیطزیست نیز جدی گرفته میشد، امروز وضعیت خوزستان به این مایه دلخراش نبود.
مقولهی عدالت و چالشهای زیست محیطی در خوزستان
سطح دیگری از وضعیت خوزستان به مقولهی عدالت باز میگردد. در سطح بحرانبودگی، بیتوجهی ضمنی برخی مسئولان، ناشی از فقدان نگاه عدالتگرایانه به مردم بود. نحوهی مواجههی مسئولین کشوری با بحران خوزستان بهگونهای بود که برای شهروندان خوزستانی این احساس به وجود آمد که مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند و کرامت انسانی آنها خدشهدار شده است.
در تحلیل سطح «مسئلهبودگی» نیز مقولهی عدالت مطرح است. پاسخ به این پرسش ما را به حیطههایی میکشاند که کمتر مورد بحث و واکاوی قرار گرفته است. این یک واقعیت است که در شرایط کنونی، با تمام کوششها، آنچنانکه رهبر انقلاب تصریح کردهاند وضعیت عدالت مطلقاً راضی کننده نیست.۶ بخش عمدهای از این نابرابری اجتماعی، به رانت نفت باز میگردد. در واقع جهان اجتماعی نابرابر ما، ساخته و پرداختهی نفت و معادلات نفتی است.۷ رانت بزرگی که همان نفت است۸ پایهی اصلی جهان اجتماعی ما را تشکیل میدهد.
وجود حجم انبوهی از رانت، طبقهی اجتماعیای را شکل میدهد که توزیع (نابرابر) رانت را برعهده دارند. هستی طبقهی رانتیر، در رانتی است که تولید (استحصال) و به نحوی نابرابر توزیع میکند. از اینرو این طبقه کوشش فراوانی میکند که همواره به میزان بیشتری رانت (نفت) را تولید (استحصال) کند. این کوشش که اغلب صورتی آزگونه دارد، بهطور مشخص متوجه تولید رانت است و نه حتی کسب درآمد از این طریق. برای طبقه رانتیر مهم نیست که افزایش استحصال و عرضهی نفت به کاهش قمیت فروش منتهی شود. چرا که عایدی طبقه رانتیر نه از محل درآمد حاصل از فروش نفت، که از محل خود نفت است و «تولید بیشتر هر چند با قیمت کمتر»، بر «تولید کمتر هر چند با قیمت بیشتر» اولویت دارد. اگزجره شدهی این وضعیت را میتوانیم در ولعی مشاهده کنیم که طبقهی رانتیر کشورهای نفتی حاشیهی خلیج فارس و غیره برای تولید نفت دارند.
اگر چه انقلاب اسلامی حامل کوششی فراگیر برای مواجهه با این طبقهی مرفه بوده است اما در مقاطع گوناگون این طبقه تلاشهایی برای بازتولید خود در صورتی جدید داشته است.۹ خوزستان پایتخت نفت ایران و جولانگاه این طبقه رانتیر است. متأسفانه در حال حاضر بررسی قابل استنادی وجود ندارد که تأثیر تخریبی کوشش طبقهی رانتیر برای استحصال نفت (رانت) را بر محیطزیست خوزستان بررسی کند. عدم وجود این چنین تحقیقی به معنای عدم وجود چنین تأثیری نیست. بلکه به معنای تفوق ارادهی معطوف به کتمان آن است. نگارنده خود به مواردی برخورده است که انجام پایاننامه و یا تحقیقاتی در این حوزه با مخالفت مسئولان و نهادهای ذینفع به بنبست برخورده است. آیا امکان دارد نسبت نفت و محیطزیست در استان خوزستان ذهن محققانی از رشتههای گوناگون را درگیر نکرده باشد و تحقیقات انبوهی را تولید نکرده باشد؟ کم و بیش در اینباره شنیدهایم که خشک شدن تالابها در اثر تولید نفت بیشتر، یکی از عوامل تولید ریزگردها و بحرانهای زیستمحیطی موجود است. عمق این تأثیر اما بیشتر از این موارد است و فقدان تحقیقات مکفیای که نشان دهندهی این ربط معنادار باشد خود نشانی از این نقش مؤثر و مخفینگاه داشته شده است. همهی آنچه گفته شد البته، فقط گوشهای از ربط چالشهای زیست محیطی به نابرابریهای اجتماعی است.
پینوشتها:
۱. پیام رهبر انقلاب به همایش حقوق محیطزیست ایران، ۲۰ خرداد ۱۳۸۲.
۲. رهبر انقلاب ارزش معرفتشناختی قانون اساسی را اینچنین تحلیل می کنند: «تدوین قانون اساسى جمهورى اسلامى به وسیلهى اسلامشناسان و کسانى که سالها براى اسلام مبارزه کرده بودند و بعضاً جزو فقهاى اسلام و متفکران اسلامى بودند، مشخص شد که این جمهورى اسلامى، حقیقتاً اسلامى است و بناست که جامعه را بر مبناى فکر اسلامى راه ببرد و اداره کند.» بیانات مورخ ۱۰/ ۰۱/ ۱۳۶۹
۳. در اصل ۵۰ قانون اساسی امده است: «در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسلامروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشتهباشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن، که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آنملازمه پیدا کند، ممنوع است.»
۴. ن. ک به: صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۱۵۱ و ۱۷۷
۵. ن. ک به: یادداشت «حق محیط زیست، آگاهی و قضاوتهای مردم «.
۶. بیانات رهبری در نشست راهبردی عدالت مورخ ۲۷/۲/۱۳۹۰
۷. ن. ک به: یادداشت «علوم اجتماعی و واقعیات فرامتنی قراردادهای نفتی».
۸. رانت در معنای دقیق آن فراتر از درآمد حاصل از قساد، شامل هر درآمد غیرتولیدی میشود.
۹. ن. ک به: «طبقه مرفه جدید و آینده انقلاب اسلامی».
ماهیت مسئله: زیستمحیط طبیعی یا زیست جهان اجتماعی؟
بر خلاف تصور اولیه، خاستگاه و کانون ریزگردها در استان خوزستان و همچنین دیگر چالشهای زیست محیطی، نه محیط زیست که زیستجهان اجتماعی ماست. مقصود عمق و گسترهی مشکلی نیست که به سر بحران رسیده و سال به سال نیز حادتر خواهد شد، مقصود موطِن مشکل است. ما با مسئلهای مواجهیم که بخش معظم و منشاء آن نه در جهان طبیعی، که در زیستجهان اجتماعی ما ریشه دارد. ظاهر مسئله این است که ریزگردها از کانونهایی خشک در جهان طبیعی به جهان زندگی ما وارد شده و آن را مختل میکنند اما واقع مسئله آن است که این مشکلهای زیست محیطی، خود معلول و ادامهی وضعیتها و چالشهایی در جهان اجتماعی ماست و این چیزی است که در اغلب تحلیلهای مرتبط با این مسئله نادیده گرفته میشود.
حسب تحلیلهای متفکران اجتماعی، از فیلسوفان کلاسیک همچون افلاطون و فارابی تا متفکران معاصر، محیطزیست طبیعی در شکلدادن به محیط زیست اجتماعی انسان نقش بهسزایی دارد. هنگامیکه ما در محیطزیست تصرف میکنیم و آن را تخریب یا نابود میکنیم، محیطزیست هم به نحوی متقابل در ما اثر میگذارد و زیست جهان اجتماعی ما را به نابودی میکشاند. این ایده که «تخریب محیطزیست معلول زمینههای اجتماعى است» اصلیترین گزارهی نگرهی انقلاب اسلامی و متفکرانش به مسئلهی محیطزیست است که از نوع نگاه خاصی به انسان، هستی، محیطزیست و دین ناشی میشود. حسب این نگاه چالشهای زیست محیطی را باید در «نابرابری اجتماعی»، «استفادهی غلط از طبیعت» جستجو کرد که بهطور مشخص در اثر کنش «اقلیتی مرفه و ثروتمند» بروز و ظهور مییابد، آنچنانکه رهبر انقلاب، ۱۳ سال پیش فرمودهاند: «تخریب محیطزیست معلول نابرابریهاى اجتماعى و استفادهی غلط از طبیعت و یکى از عوامل تضییع حقوق انسانهاست. متأسفانه در جهان امروز، اقلیتى مرفه و ثروتمند از همهى امکانات و مواهب طبیعى و سالم بهرهبردارى مىکنند، ولى اکثریت ملتها محکوم به زندگى در شرایط محیطى آلوده و غیربهداشتى و تن دادن به عوارض سوء و انواع بیماریها و پذیرفتن بلا و مصیبت و مرگومیرند.»۱
محیط زیست؛ عدالت و پیشرفت
محیطزیست از جملهی مهمترین مسئلههایی بود که در جریان انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت. قانون اساسی که به وسیلهی «اسلامشناسان» و «کسانی که سالها برای اسلام مبارزه کرده بودند» تدوین شده است۲ در اصلی مستقل «فعالیتهای اقتصادی و غیر آن، که با آلودگی محیطزیست یا تخریب غیرقابل جبران آنملازمه پیدا کند» را در جمهوری اسلامی «ممنوع» اعلام کرده است.۳ امام خمینی رحمةاللهعلیه در آخرین سال حیاتشان و در جمعبندی تجربهی دهسالهی جمهوری اسلامی، «حفظ محیط زیست را در زمرهی مهمترین مسائل پیش روی جامعه و حاکمیت میدانند که فقه و تفکر اسلامی باید بدان پاسخ بدهد».۴ همچنین دیگر متفکرین انقلاب ابعاد گوناگونی چالشهای زیستمحیطی را تحلیل کردهاند. رهبر انقلاب نیز در سطوح مختلف فکری و سیاستگذاری به این مسئله پرداختهاند.۵ با این همه، استدلال فوقالذکر از رهبر انقلاب را میتوان حاوی چکیدهی دیدگاه انقلاب اسلامی دربارهی «علت» و «عامیلت» چالشهای زیستمحیطی دانست؛ آنجا که رهبر انقلاب «علت تخریب» را نابرابری اجتماعی و استفادهی غلط از طبیعت؛ و «اقلیتى مرفه و ثروتمند» را «عاملیت» این پدیده میدانند.
پس مسائل زیست محیطی زمینهای کاملا اجتماعی دارند؛ این زمینه، از دو نارسایی برمیخیزد: یک سطح از مسئله به مقولهی عدالت باز میگردد: تخریب محیطزیست محصول نابرابری اجتماعی است. سطح دیگر مسئله اما مسئلهی پیشرفت است. استفادهی غلط از امکانات به چگونگی پیشرفت باز میگردد: محیط زیست مرز «فعالیتهای اقتصادی»، تولید ثروت و استفاده از امکانات طبیعت است.
چالش محیطزیست در جوامع انسانی: جهانی و ایرانی
چالش زیست محیطی، اختصاصی به مردم استان خوزستان و یا جامعهی ایران ندارد: «اکثریت ملتها محکوم به زندگى در شرایط محیطى آلوده و غیربهداشتى و تن دادن به عوارض سوء و انواع بیماریها و پذیرفتن بلا و مصیبت و مرگومیرند.» چرا که در «جهان امروز»، عاملیان این تخریب که «اقلیتى مرفه و ثروتمند» هستند، این امکان را یافتهاند که به تخریب محیطزیست بپردازند. این وضعیت و تحلیل اگر چه وضعیتی جهانی است اما میتواند مسائل و مناسبات اجتماعی ما را نیز توضیح بدهد: چالشهای زیست محیطی ما و بهطور مشخص مسائل استان خوزستان، بازتابی از همین وضعیت است.
مروری بر مشکلات بسیار سخت «این روزهای خوزستان»
چالش ریزگردها در استان خوزستان به نقطهای بحرانی رسیده است. دورههای بروز پدیدهی گرد و خاک نزدیکتر و بازههای آن بیشتر شده است. پیش از این هم در هنگام بروز پدیدهی ریزگردها خدمات بهداشتی و سلامتی چندانی به مردم ارائه نمیشده ولی حالا چند وقتی است که در این دوره خدمات متداول شهری مانند برق و در پی آن گاز و همینطور شبکههای ارتباطی قطع میشود. رهبر انقلاب «مسائل اینروزهای خوزستان» را مشکلات «دلخراش» و «بسیار سخت» برای مردم خوانده و وظیفهی مسئولین در رسیدگی به آن را متذکر شدند.
عکس پوستری: نمیتوان راحت ماند
مسئله اما اینجاست که با وجود مخابرهی اطلاعاتی از بروزهای این بحران و رنج مردم، کمتر تصویر و تقریر صحیحی از «مسئله» ارائه میشود. بحران امکان تأمل را محدود میکند و بیشتر به بروز عکسالعملهایی عادی و روزمره منتهی میشود. در این وضع پاسخها بیش و پیش از هر چیز، واکنشهایی طیبعی به سطح جاری بحران است تا واکاوی ریشههای آن. باید کوشید با تفکیک لایههای چالش، میان «بحران» و «مسئله» تمیز قائل شد و با ارائهی تقریری جامع از مشکل، طرحوارهای جامع از پاسخ به آن را به دست بدهیم. در وضعیت اینروزهای خوزستان با دو سطح از چالش مواجهیم: سطح بحران بودگی و سطح مسئلهبودگی.
مقولهی پیشرفت و چالشهای زیست محیطی در خوزستان
بخش قابل توجهی از چالشهای سطوح «بحران» و «مسئله» در استان خوزستان به مسئلهی پیشرفت باز میگردد. در سطح بحرانبودگی، ناکارآمدی برخی مسئولین مربوطه در جلوگیری از ایجاد شرایط بحرانی، بخش مهم و مؤثر در ایجاد بحران است. چرا با وقوع پدیدهی ریزگردها وضعیت این چنین بحرانی میشود؟
در سطح «مسئلهبودگی» اما میتوان بخش عمدهای از چالش زیست محیطی را به چگونگی توسعهای بازگرداند که در این سالها در استان خوزستان دنبال میشده است. بنابر اظهار صریح برخی از مسئولان مربوطه «توسعه با طبیعت معارضه دارد»؛ بخش عمدهای از چالش زیستمحیطی در خوزستان بههمین گزاره باز میگردد. طبعا نمیتوان تخریب یا دستکم این سطح از تخریب محیطزیست را معلول اصل توسعه دانست و از اتخاذ سیاستها و اتخاذکنندگان سلب مسئولیت کرد. فارغ از بحث الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت و تفاوت آن با توسعه، اگر ممنوعیت مصرح در قانون اساسی برای فعالیتهای اقتصادی مخل و مخرب محیطزیست نیز جدی گرفته میشد، امروز وضعیت خوزستان به این مایه دلخراش نبود.
مقولهی عدالت و چالشهای زیست محیطی در خوزستان
سطح دیگری از وضعیت خوزستان به مقولهی عدالت باز میگردد. در سطح بحرانبودگی، بیتوجهی ضمنی برخی مسئولان، ناشی از فقدان نگاه عدالتگرایانه به مردم بود. نحوهی مواجههی مسئولین کشوری با بحران خوزستان بهگونهای بود که برای شهروندان خوزستانی این احساس به وجود آمد که مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند و کرامت انسانی آنها خدشهدار شده است.
در تحلیل سطح «مسئلهبودگی» نیز مقولهی عدالت مطرح است. پاسخ به این پرسش ما را به حیطههایی میکشاند که کمتر مورد بحث و واکاوی قرار گرفته است. این یک واقعیت است که در شرایط کنونی، با تمام کوششها، آنچنانکه رهبر انقلاب تصریح کردهاند وضعیت عدالت مطلقاً راضی کننده نیست.۶ بخش عمدهای از این نابرابری اجتماعی، به رانت نفت باز میگردد. در واقع جهان اجتماعی نابرابر ما، ساخته و پرداختهی نفت و معادلات نفتی است.۷ رانت بزرگی که همان نفت است۸ پایهی اصلی جهان اجتماعی ما را تشکیل میدهد.
وجود حجم انبوهی از رانت، طبقهی اجتماعیای را شکل میدهد که توزیع (نابرابر) رانت را برعهده دارند. هستی طبقهی رانتیر، در رانتی است که تولید (استحصال) و به نحوی نابرابر توزیع میکند. از اینرو این طبقه کوشش فراوانی میکند که همواره به میزان بیشتری رانت (نفت) را تولید (استحصال) کند. این کوشش که اغلب صورتی آزگونه دارد، بهطور مشخص متوجه تولید رانت است و نه حتی کسب درآمد از این طریق. برای طبقه رانتیر مهم نیست که افزایش استحصال و عرضهی نفت به کاهش قمیت فروش منتهی شود. چرا که عایدی طبقه رانتیر نه از محل درآمد حاصل از فروش نفت، که از محل خود نفت است و «تولید بیشتر هر چند با قیمت کمتر»، بر «تولید کمتر هر چند با قیمت بیشتر» اولویت دارد. اگزجره شدهی این وضعیت را میتوانیم در ولعی مشاهده کنیم که طبقهی رانتیر کشورهای نفتی حاشیهی خلیج فارس و غیره برای تولید نفت دارند.
اگر چه انقلاب اسلامی حامل کوششی فراگیر برای مواجهه با این طبقهی مرفه بوده است اما در مقاطع گوناگون این طبقه تلاشهایی برای بازتولید خود در صورتی جدید داشته است.۹ خوزستان پایتخت نفت ایران و جولانگاه این طبقه رانتیر است. متأسفانه در حال حاضر بررسی قابل استنادی وجود ندارد که تأثیر تخریبی کوشش طبقهی رانتیر برای استحصال نفت (رانت) را بر محیطزیست خوزستان بررسی کند. عدم وجود این چنین تحقیقی به معنای عدم وجود چنین تأثیری نیست. بلکه به معنای تفوق ارادهی معطوف به کتمان آن است. نگارنده خود به مواردی برخورده است که انجام پایاننامه و یا تحقیقاتی در این حوزه با مخالفت مسئولان و نهادهای ذینفع به بنبست برخورده است. آیا امکان دارد نسبت نفت و محیطزیست در استان خوزستان ذهن محققانی از رشتههای گوناگون را درگیر نکرده باشد و تحقیقات انبوهی را تولید نکرده باشد؟ کم و بیش در اینباره شنیدهایم که خشک شدن تالابها در اثر تولید نفت بیشتر، یکی از عوامل تولید ریزگردها و بحرانهای زیستمحیطی موجود است. عمق این تأثیر اما بیشتر از این موارد است و فقدان تحقیقات مکفیای که نشان دهندهی این ربط معنادار باشد خود نشانی از این نقش مؤثر و مخفینگاه داشته شده است. همهی آنچه گفته شد البته، فقط گوشهای از ربط چالشهای زیست محیطی به نابرابریهای اجتماعی است.
پینوشتها:
۱. پیام رهبر انقلاب به همایش حقوق محیطزیست ایران، ۲۰ خرداد ۱۳۸۲.
۲. رهبر انقلاب ارزش معرفتشناختی قانون اساسی را اینچنین تحلیل می کنند: «تدوین قانون اساسى جمهورى اسلامى به وسیلهى اسلامشناسان و کسانى که سالها براى اسلام مبارزه کرده بودند و بعضاً جزو فقهاى اسلام و متفکران اسلامى بودند، مشخص شد که این جمهورى اسلامى، حقیقتاً اسلامى است و بناست که جامعه را بر مبناى فکر اسلامى راه ببرد و اداره کند.» بیانات مورخ ۱۰/ ۰۱/ ۱۳۶۹
۳. در اصل ۵۰ قانون اساسی امده است: «در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسلامروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشتهباشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن، که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آنملازمه پیدا کند، ممنوع است.»
۴. ن. ک به: صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۱۵۱ و ۱۷۷
۵. ن. ک به: یادداشت «حق محیط زیست، آگاهی و قضاوتهای مردم «.
۶. بیانات رهبری در نشست راهبردی عدالت مورخ ۲۷/۲/۱۳۹۰
۷. ن. ک به: یادداشت «علوم اجتماعی و واقعیات فرامتنی قراردادهای نفتی».
۸. رانت در معنای دقیق آن فراتر از درآمد حاصل از قساد، شامل هر درآمد غیرتولیدی میشود.
۹. ن. ک به: «طبقه مرفه جدید و آینده انقلاب اسلامی».