حادثه‌ی نوزدهم بهمن در سال ۵۷، یک حادثه‌ی تعیین‌کننده بود. نیروی هوایی در دوران رژیم طاغوت، درواقع نزدیک‌ترینِ بخشهای ارتش آن روز به دستگاه طاغوت و به نظام سیاسی وابسته‌ی به آمریکا بود... درست از همین بخش، رژیم طاغوت یک ضربه‌ی سهمگین خورد.
درست مصداق این آیه‌ی شریفه:  فَأَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا؛ از آنجایی که در حساب رژیم طاغوت نمیگنجید، ضربه ‌خوردند... نیروی هواییِ ارتش آن روز با آن فرمانده‌ وابسته، با آن وابستگی‌های گوناگون ناگهان بیاید و در کنار مردم، با امام و با رهبر انقلاب بیعت بکند.
رزق لایُحتسب را همیشه در محاسباتتان به‌طور اجمال در نظر داشته باشید. درست است که محاسبات عقلانی و مادّی، تأثیرگذارند، در این شکّی نیست، و لازمند... در همه‌ی کارهای جبهه‌ی مؤمن، این را باید رعایت کرد و در نظر داشت و انتظارش را داشت.
جنگ تحمیلی درحالی آغاز شد که ما از لحاظ امکانات، از لحاظ عدد نیرو، از لحاظ سازماندهی و تشکیلات، بسیار بسیار با آن مهاجم -رژیم بعثی صدّام- فاصله داشتیم... امّا «فتَحَ باباً»، نیروی هوایی ما تا آخر جنگ ‌فعّال بود، تلاش کرد، کار کرد... رزق لایُحتسب یعنی این.
در ماجرای کودتایی که قبل از شروع جنگ تحمیلی ترتیب داده بودند آن کسی که موجبِ اوّلی برای خنثی شدن این عملیّات شد، یک افسر  نیروی هوایی بود؛ یک خلبان! آمد به بنده جریان را گفت، دستگاه مطّلع شد و آماده شدند.
اوّلین جایی که جهاد قطعه‌سازی در ارتش راه افتاد -که شروع کنند به ساخت‌وساز- نیروی هوایی بود... در نیروی هوایی، جهاد ساختن قطعات با همین عنوان «جهاد» به وجود آمد؛ واقعاً یک حرکت جهادی کردند.
در جنگ تحمیلی از همان روز اوّل، پروازهای نیروی هوایی بود که به ملّت روحیه داد... در عملیّاتهای مختلف -بخصوص عملیّاتهای مهمّی مثل والفجر ۸ و کربلای ۵ و امثال اینها که کارهای مهمّ و بزرگی انجام گرفت- نقش نیروی هوایی ارتش نقش تعیین‌کننده‌ای بود.

این نقش امید و توکّل به خدای متعال  است که رزق لایُحتسب به دنبال می‌آورد؛ این کجا است؟ آن‌وقتی که انسان در ذیل توکّل به خدا و امید به خدای متعال، عقلانیّت را به کار ببرد.
اگر چنانچه ما خواستیم عقلانیّت را در سایه‌ی اعتماد به شیطانها به کار بگیریم، آنجا جور دیگری خواهد شد... مثل سراب، انسان تشنه، زمین خشک را از دور [شبیه] آب میبیند؛ بعد که نزدیک میشود، میبیند «لَم یَجِدهُ شَیئًا وَ وَجَدَ اللهَ عِندَه»، میبیند هیچ چیز نیست. امید بستن به شیطانها این است.
به آن قدرتی که اصل وجود جمهوری اسلامی، اصل قدرت گرفتن اسلام را نمیتواند بپذیرد، نمیشود اعتماد کرد؛ به او نمیشود امید داشت.
تلاش کنید، کار کنید، ابتکار به خرج بدهید، نیروی حقیقی خداداد خودتان را به صحنه بیاورید، به میدان بیاورید،  با توکّل به خدا، با امید به کمک الهی، آن‌وقت خدا کمک خواهد کرد.