1395/10/05
گزیدهای از سخنرانی سیدحسن نصرالله در دیدار با دانشجویان:
اگر حلب به دست گروههای مسلح میافتاد...
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان بهمناسبت آزادسازی حلب در دیدار با دانشجویان، اعیاد بزرگ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و حضرت مسیح علیهالسلام را به همهی مسلمانان و مسیحیان تبریک گفت و به همهی رزمندگانی که در میدانهای نبرد در این شرایط سخت طبیعی و نظامی در لبنان، غزه، سوریه، عراق، یمن و دیگر میدانهای رزم در برابر اشکال گوناگون تهاجم ایستادهاند و از کشور و مردمشان دفاع میکنند، سلام و درود فرستاد. وی همچنین در ادامه دربارهی مظلومیت پیامبر، کجاندیشیهای جریان تکفیری و پیروزی حلب به سخنرانی پرداخت. گزیدهای از این سخنرانی به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم مخاطبین محترم میشود:
اوج مظلومیتِ پیامبر اسلام در این سالهای اخیر
در طول تاریخ هیچگاه دین اسلام و پیامبر اسلام به اندازهی این چند سال اخیر مورد توهین و هتک حرمت قرار نگرفته است. این مظلومیت هم به دلیل حجم حوادث و کجرویها و تجاوزگریهاست، و هم به دلیل قدرت رسانهای است که هر خبر، عکس و جملهای را در چند ثانیه به تک تک خانهها در دنیا میرساند. قبل از این شش سال، رفتارهای هتاکانه به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به شکل فیلمهای سینمایی یا کاریکاتور یا کتابی مثل «آیات شیطانی» انجام میگرفت. اما متأسفانه در طول این شش سال اوضاع دگرگون شده است.
کافی است رفتارهای گروههای تروریستی مسلح را در طول این شش سال که ادعای اسلام دارند و خود را به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم منتسب میکنند در ذهنمان یادآوری کنیم؛ کسانی که بر پرچمهای خود شعار «لا اله الا الله محمد رسولالله» مینویسند. و از همهی اینها بدتر داعش است که بر پرچم خود مُهر منسوب به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقش بسته است. جنایتهای این جریان عبارت از سر بریدن، به اسارت گرفتن، در قفس یا زنجیر سوزاندن، کشتار جمعی و از بین بردن همهی میراثهای ارزشمند تاریخی در تمدن اسلامی، مسیحی و دیگر تمدنهای انسانیِ غیر دینی است. شیوههای گوناگون کشتار که در سالهای گذشته مشاهده کردیم، مانند خفه کردن با آب، شکافتن سینهها، به صلیب بستن و سر و دست بریدن واقعا دهشتآور است. اینها صحنههایی است که صدها سال از چشم بشر پنهان شده بود، اما اینها همهی این جنایات فجیع را به نام اسلام و پیامبر اسلام مرتکب میشوند.
این شرایط یک مسئولیت دینی و تاریخی و اخلاقیای را بر عهدهی همهی مسلمانان جهان معین میکند؛ از علما، اندیشمندان، اصحاب رسانه، اساتید و دانشجویانشان گرفته تا عموم مسلمانان. هر کسی که میتواند سخنی بگوید یا جملهای بنویسد و هر کسی که به شبکههای اجتماعی دسترسی دارد و میتواند موضع خود را از راه آنها بیان کند وظیفه دارد این جنایتها و کارهای فجیع را محکوم کند و از آنها بیزاری بجوید.
باید در پیش چشم جهان فریاد بزنیم و صدای خود را به گوش مردم جهان و غیر مسلمانان برسانیم و اعلام کنیم که این کارها نه به اسلام، نه به دین خدا، نه به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم، نه به اهل بیتش و نه به اصحابش هیچ ربطی ندارد. همه وظیفه دارند که به صورت روزانه و در ساعت و پیوسته و در پی هر جنایتی اعتراض خود را ابراز کنند. این کافی نیست که بگوییم یک ماه پیش یا دو ماه پیش فلان جنایت را محکوم کردیم، باید نسبت به هر جنایت و به صورت جزئی اعلام موضع کرد. و آن که سکوت کند در دادن فرصتِ توهین به اسلام و پیامبر اسلام و ادیان آسمانی و به خداوند متعال که صاحب این دین است و کتابهای آسمانی را نازل کرده است، شریک است. با وجود شبکههای اجتماعی و اینترنت امروز هر کسی میتواند موضع خود را بیان کند. ولی گاهی متأسفانه شبکههای اجتماعی پر از پیامهای سخیف و ناچیز میشود و مسائلی با چنین اهمیت و ارزشی مورد غفلت قرار گرفته رها میشود.
سه نمونه از کجروی و کجاندیشیهای جریان تکفیری وهابی:
۱ـ تحریم جشن گرفتن به مناسبت میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
بزرگداشت و جشن گرفتن بهمناسبت میلاد پیامبر در نظر این جریان تکفیری که برخاسته از اندیشهی وهابی است، حرام و بدعت و کفر است. حتی یکی از بزرگانشان گفته است: کسی که میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را جشن میگیرد کافر است و باید کشته شود چون مرتد شده است. برادر من! این نظر تو و اجتهاد تو است. بقیهی مسلمانان چه شیعه و چه سنی نظر دیگر و اجتهاد دیگری دارند، و اتفاقا آن را کار خوب و پسندیدهای میدانند. چرا دوست داری نظر خودت را بر دیگر مسلمانان تحمیل کنی؟ سپس در این سالهای اخیر این پدیده ظاهر شد که عناصری انتحاری خود را در مجالس جشن اهل سنت بهمناسبت میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم منفجر میکنند! آیا از این فکر تاریکتر و وحشیتر پیدا میشود!؟... در این روزهای اخیر در بعضی از شبکهها و تلویزیونها کشمکشی راه انداختند و ساعتها برنامه پخش کردند، انگار در جهان اسلامی ما هیچ مشکلی به نام مسئلهی فلسطین و تروریسم و وجود میلیونها آواره وجود ندارد، بلکه تنها مشکل جهان اسلام این است که آیا میتوانیم جشن میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را برگزار کنیم یا خیر!؟
۲ـ تربیت دختر بچههای انتحاری
همهی ما در یکی دو روز گذشته دیدیم که دختر بچهای را کمربند انفجاری پوشاندند و او را به یکی از مراکز پلیس دمشق هدایت کردند. او هم خود را آنجا منفجر کرد یا از دور منفجرش کردند. بههر حال اگر این دختر را قانع کردند و خودش خود را منفجر کرد، این یک مصیبت بزرگی است، و اگر از دور او را منفجر کردند، باز هم مصیبت بزرگی است. بعد شبکهها مردی را نشان دادند که دو دختر خردسال کنار خود قرار داده است که معلوم بود ترسیده بودند، به آنها میگفت: مگر نه این است که پیش خدا میخواهی بروی عزیزم!؟ چه کسی به تو گفته که آنها را نزد خدا بفرستی!؟ به کجا میفرستیشان!؟ من مرجع و مفتی نیستم ولی نظر خودم را میگویم؛ امروز بر هر مسلمانی که میتواند صحبت کند یا اینترنت و روزنامه و رادیو و تلویزیون در اختیار دارد واجب است که این جنایتکار وحشی را محکوم کند که به نام خدا و اسلام و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم دختران و کودکان را به عملیات انتحاری میفرستد.
۳ـ آتش زدن دو سرباز ترک
جنایت دیگری که اخیرا انجام دادند، آتش زدن دو سرباز ترک بود که به زنجیر بسته شده بودند تا جایی که به خاکستر تبدیل شدند. البته متأسفانه ارتش ترک امروز بر علیه ماست، اما این به هیچ عنوان مانع از این نمیشود که این کشتار وحشیانه را محکوم نکنیم. آیا در برابر چنین کاری نباید موضع گرفت و آن را محکوم کرد!؟ همهی اینها به نام اسلام است. آیا اسلام اینگونه بود؟ کدام فقه و کدام مجتهد این کارها را تأیید میکند!؟ و در هر عمل مشابهی که انجام میگیرد چه بر سر ما باشد و چه بر سر دیگران، وظیفه داریم اعتراض کنیم و موضع بگیریم و فریاد بزنیم.
حساب اسلام را از جنایات داعش جدا کنید
نکتهای که باید همهی مسلمانان و غیر مسلمانان بدانند این است که رسانههای غربی و بعضی از رسانههای عربی اصرار دارند از کلمهی «اسلام» در کنار «ترور و کشتار» استفاده کنند: «تروریسم اسلامی»، «اسلام تندرو»، «گروههای اسلامی تروریستی» و «گروههای اسلامی تندرو». رسانههای غربی و عربی هیچگاه نمیگویند: «داعش»، میگویند: «سازمان دولت اسلامی». و البته روانشناسان و صاحبنظران رسانه خوب میدانند که شنیدن «اسلام» و «الله اکبر» به مدت شش سال در کنار فجیعترین جنایتها چه اثری دارد.
ما چیزی به نام «سازمان دولت اسلامی» نداریم، آن چه هست «داعش» است. ما «گروههای اسلامی تندرو» نداریم، بلکه «گروههای تندروی تکفیری» داریم. بین اسلام و تندروی و افراطیگری تناقض وجود دارد.
از غیر مسلمانان هم میخواهیم که این مسئله را رعایت کنند. ما هیچگاه ارتش ستمگر و قاتل آمریکایی را با عنوان «ارتش مسیحی آمریکایی» نمیشناسیم. اسرائیل را هم بهعنوان «دولت صهیونیستی» میشناسیم نه «دولت یهودی». بنابراین از همهی دنیا میخواهیم آن چه ما رعایت میکنیم رعایت کنند.
کشورهایی که همهی انواع حمایت را نثار تروریستها کردند باید این حمایت و تسهیلات را متوقف کنند. چند روز پیش عملیات تروریستی به دست داعش در اردن انجام گرفت و تعدادی از سربازان و غیر نظامیان اردنی و گردشگران به خاک و خون کشیده شدند. شما حکومت اردنی نباید از حادثه عبرت بگیرید؟ این گروههای تروریستی حاضر در مرز را که شما به بهانهی اینکه با حکومت سوریه میجنگند تقویت میکنید، اینها در آینده با شما خواهند جنگید، چون شما را کافر میدانند! همه میدانند که حزب حاکم در ترکیه بیشترین کمک و حمایت را تقدیم داعش کرده است. ولی ترکیه امروز به آتش داعش میسوزد. هنوز هم عبرت لازم را نگرفتهاند، چرا که امروز علیه داعش در شمال سوریه میجنگند و از آن در شمال عراق حمایت میکنند! در اخبار گفته شد که ترکیه شبکههای اجتماعی را بسته است تا مردم ترکیه دو سرباز ترکی در حال سوختن را مشاهده نکنند. ولی آیا دولت دلش برای سربازان ترکی سوخته است یا نمیخواهد مردم ترکیه نتیجهی سیاستهای دولت خود را مشاهده کند؟
جنگ حلب، جنگی سنگین و سخت
آن چه در سه چهار ماه اخیر در حلب در جریان بود، یکی از سختترین جنگها در سوریه بلکه در کل منطقه بود. کشورهای حامی گروههای مسلح دهها هزار جنگجو را از کشورهای مختلف جهان مثل ترکیه، ازبکستان، تاجیکستان، چچن و آسیای میانه آورده بودند. و در میان این سربازان صدها عنصر انتحاری وجود داشت. در هر عملیاتی ده الی بیست انتحاری وارد کار میشد که این انتحاریها فقط حامل بمب نبودند بلکه با نفربرهایی که چهار پنج تن مواد منفجره در آنها تعبیه شده بود، وارد ساختمانهای ارتش سوریه میشدند. سلاحهای پیشرفته و پولهای هنگفت و رسانهها همه در خدمتشان بودند. جنگ هم در عین شدت و سنگینی پیوسته و هر روز بود. همهی کشورهای حامی هم به آن چشم دوخته بودند و خوابهایی برایش دیده بودند. هدف هم سقوط حلب بود. بههمین علت باید حجم ایثارگریها و رشادتهای شهدا و جانبازان و مردم را در این چند ماه در نظر داشته باشیم.
اینکه تروریستها شکستشان را در حلب به این توجیه کنند که کشورهای حامی آنها حمایت کافی از آنها نکردند، بیاساس است. حجم امکانات و سربازان و تسلیحات و مهماتی که به حلب گسیل دادند، دهشتآور است.
برادران و خواهران من! به اعتراف جو بایدن و کلینتون صدها میلیارد دلار و دهها هزار تن سلاح و مهمات در این مدت وارد سوریه شده است. اجازه دهید این مقایسه را داشته باشم؛ پول و سلاح و مهمات و دیگر حمایتهای رسانهای و سیاسی که در این شش سال، کشورهای عربی در جنگ علیه سوریه هزینه کردهاند، دهها برابر بیشتر از چیزی است که در طول شصت سال برای فلسطین هزینه کردهاند. حقیقت این است که کشورهای حامی تروریسم در سوریه از هیچ نوع حمایتی فروگذاری نکردند. این پیروزی نتیجهی کوتاهی در حمایت از تروریستها نبوده است، بلکه نتیجهی وجود مدیران و ارتش و مردم و همپیمانان و مردان مقاومی بوده است که بر عدم تسلیم اصرار ورزیدند و بصیرت و درک و پافشاری و عزم و اراده بر محقق نمودن پیروزی داشتند.
رسانهها در مورد این جنگ دروغهای زیادی گفتند؛ مثلا عکس جنایتهای اسرائیل در جنوب لبنان یا غزه را بهعنوان جنایتهای حلب جا زدند. اما از همهی اینها بدتر و دردآورتر این بود که از عکسهای بچههای یمن هم استفاده کردند. اینکه در حلب کودکانی از گرسنگی مردند یا خیر، محل بحث است. ادعای ما این است که چنین چیزی نیست و شما میتوانید تحقیق کنید. اما همهی دنیا میدانند که یک سالونیم است که بچههای یمن در اثر جنگ و تحریم سعودی از گرسنگی یا بیماری میمیرند. این مسئله برای همهی جهان و رسانهها روشن است. اما بعضیها که ادعای شرف و انسانیت و حقوق بشر دارند، به جای این که حرف حق را در روی محاصره کنندگان یمن و قاتلان مردم یمن بزنند، تصاویر بچههای یمن را بهعنوان بچههای حلب منتشر کردند!
رفتار انسانی نظام سوریه
یک هفته است که میبینیم غیر نظامیان و حتی نظامیان با سلاحهای سبک خود فرصت گرفتهاند و از حلب خارج میشوند. من این سؤال را از مردم و جهان و همه میپرسم و از آنها میخواهم یک شهر را مثال بزنید که داعش یا جبههالنصره و این گروههای تروریستی آن را گرفته باشند، سپس به نظامیان و رزمندگان اجازه خروج داده باشند. آیا کشور و شهری را سراغ دارید که این تروریستها در آن چنین رفتاری از خود نشان داده باشند؟ اینها همان کسانی هستند که آمریکا و غرب و عربستان و ترکیه آنها را گروههای معارض میانهرو و خواهان دموکراسی معرفی میکنند. اما نظام سوریه که به قول آنها «وحشی» است، چنین قراردادی را قبول میکند و پس از پیروزی به نظامیان فرصت خروج میدهد.
با نگاه واقعبینانه میتوان گفت که این آزادی شکست بزرگی برای دشمن، و پیروزی بزرگی برای جبههی مقاومت بود. همچنین این پیروزی پیشرفتی بزرگ و مهم در زمینهی نظامی، سیاسی و معنوی بود. فرض کنید اگر حلب به دست گروههای مسلح میافتاد، وضع نظامی، سیاسی، معنوی و رسانهای جبههی ما چگونه بود؟ همین که آن پیامدها حاصل نشد، خودش یک دستاورد بزرگی است. در جنگ علیه سوریه دو هدف دنبال میشد یکی سقوط نظام و دیگری که هدف بلندتری است تسلط بر کل سوریه است. با این پیروزی میتوان گفت: هدف سرنگونی نظام سرنگون شده است و دیگر عملی و دستیافتنی نیست.
اوج مظلومیتِ پیامبر اسلام در این سالهای اخیر
در طول تاریخ هیچگاه دین اسلام و پیامبر اسلام به اندازهی این چند سال اخیر مورد توهین و هتک حرمت قرار نگرفته است. این مظلومیت هم به دلیل حجم حوادث و کجرویها و تجاوزگریهاست، و هم به دلیل قدرت رسانهای است که هر خبر، عکس و جملهای را در چند ثانیه به تک تک خانهها در دنیا میرساند. قبل از این شش سال، رفتارهای هتاکانه به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به شکل فیلمهای سینمایی یا کاریکاتور یا کتابی مثل «آیات شیطانی» انجام میگرفت. اما متأسفانه در طول این شش سال اوضاع دگرگون شده است.
کافی است رفتارهای گروههای تروریستی مسلح را در طول این شش سال که ادعای اسلام دارند و خود را به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم منتسب میکنند در ذهنمان یادآوری کنیم؛ کسانی که بر پرچمهای خود شعار «لا اله الا الله محمد رسولالله» مینویسند. و از همهی اینها بدتر داعش است که بر پرچم خود مُهر منسوب به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقش بسته است. جنایتهای این جریان عبارت از سر بریدن، به اسارت گرفتن، در قفس یا زنجیر سوزاندن، کشتار جمعی و از بین بردن همهی میراثهای ارزشمند تاریخی در تمدن اسلامی، مسیحی و دیگر تمدنهای انسانیِ غیر دینی است. شیوههای گوناگون کشتار که در سالهای گذشته مشاهده کردیم، مانند خفه کردن با آب، شکافتن سینهها، به صلیب بستن و سر و دست بریدن واقعا دهشتآور است. اینها صحنههایی است که صدها سال از چشم بشر پنهان شده بود، اما اینها همهی این جنایات فجیع را به نام اسلام و پیامبر اسلام مرتکب میشوند.
این شرایط یک مسئولیت دینی و تاریخی و اخلاقیای را بر عهدهی همهی مسلمانان جهان معین میکند؛ از علما، اندیشمندان، اصحاب رسانه، اساتید و دانشجویانشان گرفته تا عموم مسلمانان. هر کسی که میتواند سخنی بگوید یا جملهای بنویسد و هر کسی که به شبکههای اجتماعی دسترسی دارد و میتواند موضع خود را از راه آنها بیان کند وظیفه دارد این جنایتها و کارهای فجیع را محکوم کند و از آنها بیزاری بجوید.
باید در پیش چشم جهان فریاد بزنیم و صدای خود را به گوش مردم جهان و غیر مسلمانان برسانیم و اعلام کنیم که این کارها نه به اسلام، نه به دین خدا، نه به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم، نه به اهل بیتش و نه به اصحابش هیچ ربطی ندارد. همه وظیفه دارند که به صورت روزانه و در ساعت و پیوسته و در پی هر جنایتی اعتراض خود را ابراز کنند. این کافی نیست که بگوییم یک ماه پیش یا دو ماه پیش فلان جنایت را محکوم کردیم، باید نسبت به هر جنایت و به صورت جزئی اعلام موضع کرد. و آن که سکوت کند در دادن فرصتِ توهین به اسلام و پیامبر اسلام و ادیان آسمانی و به خداوند متعال که صاحب این دین است و کتابهای آسمانی را نازل کرده است، شریک است. با وجود شبکههای اجتماعی و اینترنت امروز هر کسی میتواند موضع خود را بیان کند. ولی گاهی متأسفانه شبکههای اجتماعی پر از پیامهای سخیف و ناچیز میشود و مسائلی با چنین اهمیت و ارزشی مورد غفلت قرار گرفته رها میشود.
سه نمونه از کجروی و کجاندیشیهای جریان تکفیری وهابی:
۱ـ تحریم جشن گرفتن به مناسبت میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
بزرگداشت و جشن گرفتن بهمناسبت میلاد پیامبر در نظر این جریان تکفیری که برخاسته از اندیشهی وهابی است، حرام و بدعت و کفر است. حتی یکی از بزرگانشان گفته است: کسی که میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را جشن میگیرد کافر است و باید کشته شود چون مرتد شده است. برادر من! این نظر تو و اجتهاد تو است. بقیهی مسلمانان چه شیعه و چه سنی نظر دیگر و اجتهاد دیگری دارند، و اتفاقا آن را کار خوب و پسندیدهای میدانند. چرا دوست داری نظر خودت را بر دیگر مسلمانان تحمیل کنی؟ سپس در این سالهای اخیر این پدیده ظاهر شد که عناصری انتحاری خود را در مجالس جشن اهل سنت بهمناسبت میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم منفجر میکنند! آیا از این فکر تاریکتر و وحشیتر پیدا میشود!؟... در این روزهای اخیر در بعضی از شبکهها و تلویزیونها کشمکشی راه انداختند و ساعتها برنامه پخش کردند، انگار در جهان اسلامی ما هیچ مشکلی به نام مسئلهی فلسطین و تروریسم و وجود میلیونها آواره وجود ندارد، بلکه تنها مشکل جهان اسلام این است که آیا میتوانیم جشن میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را برگزار کنیم یا خیر!؟
۲ـ تربیت دختر بچههای انتحاری
همهی ما در یکی دو روز گذشته دیدیم که دختر بچهای را کمربند انفجاری پوشاندند و او را به یکی از مراکز پلیس دمشق هدایت کردند. او هم خود را آنجا منفجر کرد یا از دور منفجرش کردند. بههر حال اگر این دختر را قانع کردند و خودش خود را منفجر کرد، این یک مصیبت بزرگی است، و اگر از دور او را منفجر کردند، باز هم مصیبت بزرگی است. بعد شبکهها مردی را نشان دادند که دو دختر خردسال کنار خود قرار داده است که معلوم بود ترسیده بودند، به آنها میگفت: مگر نه این است که پیش خدا میخواهی بروی عزیزم!؟ چه کسی به تو گفته که آنها را نزد خدا بفرستی!؟ به کجا میفرستیشان!؟ من مرجع و مفتی نیستم ولی نظر خودم را میگویم؛ امروز بر هر مسلمانی که میتواند صحبت کند یا اینترنت و روزنامه و رادیو و تلویزیون در اختیار دارد واجب است که این جنایتکار وحشی را محکوم کند که به نام خدا و اسلام و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم دختران و کودکان را به عملیات انتحاری میفرستد.
۳ـ آتش زدن دو سرباز ترک
جنایت دیگری که اخیرا انجام دادند، آتش زدن دو سرباز ترک بود که به زنجیر بسته شده بودند تا جایی که به خاکستر تبدیل شدند. البته متأسفانه ارتش ترک امروز بر علیه ماست، اما این به هیچ عنوان مانع از این نمیشود که این کشتار وحشیانه را محکوم نکنیم. آیا در برابر چنین کاری نباید موضع گرفت و آن را محکوم کرد!؟ همهی اینها به نام اسلام است. آیا اسلام اینگونه بود؟ کدام فقه و کدام مجتهد این کارها را تأیید میکند!؟ و در هر عمل مشابهی که انجام میگیرد چه بر سر ما باشد و چه بر سر دیگران، وظیفه داریم اعتراض کنیم و موضع بگیریم و فریاد بزنیم.
حساب اسلام را از جنایات داعش جدا کنید
نکتهای که باید همهی مسلمانان و غیر مسلمانان بدانند این است که رسانههای غربی و بعضی از رسانههای عربی اصرار دارند از کلمهی «اسلام» در کنار «ترور و کشتار» استفاده کنند: «تروریسم اسلامی»، «اسلام تندرو»، «گروههای اسلامی تروریستی» و «گروههای اسلامی تندرو». رسانههای غربی و عربی هیچگاه نمیگویند: «داعش»، میگویند: «سازمان دولت اسلامی». و البته روانشناسان و صاحبنظران رسانه خوب میدانند که شنیدن «اسلام» و «الله اکبر» به مدت شش سال در کنار فجیعترین جنایتها چه اثری دارد.
ما چیزی به نام «سازمان دولت اسلامی» نداریم، آن چه هست «داعش» است. ما «گروههای اسلامی تندرو» نداریم، بلکه «گروههای تندروی تکفیری» داریم. بین اسلام و تندروی و افراطیگری تناقض وجود دارد.
از غیر مسلمانان هم میخواهیم که این مسئله را رعایت کنند. ما هیچگاه ارتش ستمگر و قاتل آمریکایی را با عنوان «ارتش مسیحی آمریکایی» نمیشناسیم. اسرائیل را هم بهعنوان «دولت صهیونیستی» میشناسیم نه «دولت یهودی». بنابراین از همهی دنیا میخواهیم آن چه ما رعایت میکنیم رعایت کنند.
کشورهایی که همهی انواع حمایت را نثار تروریستها کردند باید این حمایت و تسهیلات را متوقف کنند. چند روز پیش عملیات تروریستی به دست داعش در اردن انجام گرفت و تعدادی از سربازان و غیر نظامیان اردنی و گردشگران به خاک و خون کشیده شدند. شما حکومت اردنی نباید از حادثه عبرت بگیرید؟ این گروههای تروریستی حاضر در مرز را که شما به بهانهی اینکه با حکومت سوریه میجنگند تقویت میکنید، اینها در آینده با شما خواهند جنگید، چون شما را کافر میدانند! همه میدانند که حزب حاکم در ترکیه بیشترین کمک و حمایت را تقدیم داعش کرده است. ولی ترکیه امروز به آتش داعش میسوزد. هنوز هم عبرت لازم را نگرفتهاند، چرا که امروز علیه داعش در شمال سوریه میجنگند و از آن در شمال عراق حمایت میکنند! در اخبار گفته شد که ترکیه شبکههای اجتماعی را بسته است تا مردم ترکیه دو سرباز ترکی در حال سوختن را مشاهده نکنند. ولی آیا دولت دلش برای سربازان ترکی سوخته است یا نمیخواهد مردم ترکیه نتیجهی سیاستهای دولت خود را مشاهده کند؟
جنگ حلب، جنگی سنگین و سخت
آن چه در سه چهار ماه اخیر در حلب در جریان بود، یکی از سختترین جنگها در سوریه بلکه در کل منطقه بود. کشورهای حامی گروههای مسلح دهها هزار جنگجو را از کشورهای مختلف جهان مثل ترکیه، ازبکستان، تاجیکستان، چچن و آسیای میانه آورده بودند. و در میان این سربازان صدها عنصر انتحاری وجود داشت. در هر عملیاتی ده الی بیست انتحاری وارد کار میشد که این انتحاریها فقط حامل بمب نبودند بلکه با نفربرهایی که چهار پنج تن مواد منفجره در آنها تعبیه شده بود، وارد ساختمانهای ارتش سوریه میشدند. سلاحهای پیشرفته و پولهای هنگفت و رسانهها همه در خدمتشان بودند. جنگ هم در عین شدت و سنگینی پیوسته و هر روز بود. همهی کشورهای حامی هم به آن چشم دوخته بودند و خوابهایی برایش دیده بودند. هدف هم سقوط حلب بود. بههمین علت باید حجم ایثارگریها و رشادتهای شهدا و جانبازان و مردم را در این چند ماه در نظر داشته باشیم.
اینکه تروریستها شکستشان را در حلب به این توجیه کنند که کشورهای حامی آنها حمایت کافی از آنها نکردند، بیاساس است. حجم امکانات و سربازان و تسلیحات و مهماتی که به حلب گسیل دادند، دهشتآور است.
برادران و خواهران من! به اعتراف جو بایدن و کلینتون صدها میلیارد دلار و دهها هزار تن سلاح و مهمات در این مدت وارد سوریه شده است. اجازه دهید این مقایسه را داشته باشم؛ پول و سلاح و مهمات و دیگر حمایتهای رسانهای و سیاسی که در این شش سال، کشورهای عربی در جنگ علیه سوریه هزینه کردهاند، دهها برابر بیشتر از چیزی است که در طول شصت سال برای فلسطین هزینه کردهاند. حقیقت این است که کشورهای حامی تروریسم در سوریه از هیچ نوع حمایتی فروگذاری نکردند. این پیروزی نتیجهی کوتاهی در حمایت از تروریستها نبوده است، بلکه نتیجهی وجود مدیران و ارتش و مردم و همپیمانان و مردان مقاومی بوده است که بر عدم تسلیم اصرار ورزیدند و بصیرت و درک و پافشاری و عزم و اراده بر محقق نمودن پیروزی داشتند.
رسانهها در مورد این جنگ دروغهای زیادی گفتند؛ مثلا عکس جنایتهای اسرائیل در جنوب لبنان یا غزه را بهعنوان جنایتهای حلب جا زدند. اما از همهی اینها بدتر و دردآورتر این بود که از عکسهای بچههای یمن هم استفاده کردند. اینکه در حلب کودکانی از گرسنگی مردند یا خیر، محل بحث است. ادعای ما این است که چنین چیزی نیست و شما میتوانید تحقیق کنید. اما همهی دنیا میدانند که یک سالونیم است که بچههای یمن در اثر جنگ و تحریم سعودی از گرسنگی یا بیماری میمیرند. این مسئله برای همهی جهان و رسانهها روشن است. اما بعضیها که ادعای شرف و انسانیت و حقوق بشر دارند، به جای این که حرف حق را در روی محاصره کنندگان یمن و قاتلان مردم یمن بزنند، تصاویر بچههای یمن را بهعنوان بچههای حلب منتشر کردند!
رفتار انسانی نظام سوریه
یک هفته است که میبینیم غیر نظامیان و حتی نظامیان با سلاحهای سبک خود فرصت گرفتهاند و از حلب خارج میشوند. من این سؤال را از مردم و جهان و همه میپرسم و از آنها میخواهم یک شهر را مثال بزنید که داعش یا جبههالنصره و این گروههای تروریستی آن را گرفته باشند، سپس به نظامیان و رزمندگان اجازه خروج داده باشند. آیا کشور و شهری را سراغ دارید که این تروریستها در آن چنین رفتاری از خود نشان داده باشند؟ اینها همان کسانی هستند که آمریکا و غرب و عربستان و ترکیه آنها را گروههای معارض میانهرو و خواهان دموکراسی معرفی میکنند. اما نظام سوریه که به قول آنها «وحشی» است، چنین قراردادی را قبول میکند و پس از پیروزی به نظامیان فرصت خروج میدهد.
با نگاه واقعبینانه میتوان گفت که این آزادی شکست بزرگی برای دشمن، و پیروزی بزرگی برای جبههی مقاومت بود. همچنین این پیروزی پیشرفتی بزرگ و مهم در زمینهی نظامی، سیاسی و معنوی بود. فرض کنید اگر حلب به دست گروههای مسلح میافتاد، وضع نظامی، سیاسی، معنوی و رسانهای جبههی ما چگونه بود؟ همین که آن پیامدها حاصل نشد، خودش یک دستاورد بزرگی است. در جنگ علیه سوریه دو هدف دنبال میشد یکی سقوط نظام و دیگری که هدف بلندتری است تسلط بر کل سوریه است. با این پیروزی میتوان گفت: هدف سرنگونی نظام سرنگون شده است و دیگر عملی و دستیافتنی نیست.