• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1395/07/19
بازشناسی «خصوصیات قیام عاشورا» بر اساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

ماندگار تا ابد

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif نهضت امام حسین (علیه‌السلام) قیامی اثرگذار در گستره‌ی تاریخ بود که سخنان گوناگونی در تحلیل آن بیان شده است. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) طی یادداشت‌‌هایی به تبیین «هدف»، «خصوصیات» و «نتایج» قیام عاشورا بر اساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌آید، بخش دوم از این یادداشت‌ها است که به تبیین «خصوصیات قیام عاشورا» می‌پردازد.

«عاشورا یک واقعه استثنایی بود.» ۱۳۷۱/۴/۱۰ [۱] «یک حادثه‌ی تاریخی صرف نبود؛ عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمی برای امت اسلام بود.» ۱۳۸۴/۱۱/۵ [۲] درواقع «حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام به برکت جهادش، اسلام را زنده کرد.» ۱۳۷۴/۳/۳ [۳] چنین حادثه‌ای حاوی ویژگی‌ها و خصوصیات خاص خود است که آن را از دیگر حوادث و قیام‌ها در طول تاریخ متمایز کرده و باعث شده که «قیام عاشورا» اثری بنیادین در سرنوشت اسلام و حفظ آن بگذارد.
برخی از این خصوصیات بدین شرح‌اند:

۱. اخلاص
یکی از مهم‌ترین خصوصیات نهضت حسینی «اخلاص» است: «حرکت حسین‌بن‌علی، حرکتی خالصاً، مخلصاً و بدون هیچ شائبه، برای خدا و دین و اصلاح جامعه مسلمین بود... این‌که حسین‌بن‌علی علیه‌الصّلاةوالسّلام فرمود: «انّی لم اخرج اشراً و لابطراً و لاظالماً و لامفسداً» خودنمایی نیست؛ خود نشان دادن نیست؛ برای خود، چیزی طلبیدن نیست؛ نمایش نیست. ذرّه‌ای ستم و ذرّه‌ای فساد، در این حرکت نیست. «و انما خرجتُ لطلب الاصلاح فی امّة جدّی.» این، نکته بسیار مهمّی است. انّما: فقط! یعنی هیچ قصد و غرض دیگری، آن نیّت پاک و آن ذهن خورشیدگون را مکدّر نمیکند.» ۱۳۷۲/۱۰/۲۶ [۴]

و همین اخلاص هم عامل ماندگاری قیام اباعبدالله (علیه‌السلام) شده است:
«کار امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام، از کارهایی است که یک سر سوزن ناخالصی در آن نیست. لذا شما میببینید این جنس ناب، تا کنون مانده است و تا ابد هم خواهد ماند.» ۱۳۷۲/۱۰/۲۶ [۵]

۲. عقل و منطق
حرکت امام حسین (علیه‌السلام) حرکتی متکی بر «عقل و منطق» بود. درحالی که: «جامعه‌ی اسلامی، جامعه‌ی امامت است.» ۱۳۷۵/۳/۲۰ [۶] اما «بنی‌امیّه، امامت را در اسلام به سلطنت و پادشاهی تبدیل کردند.» ۱۳۷۵/۳/۲۰ [۷] در چنین شرایطی «یزیدی که بر سر کار آمده بود، نه با مردم ارتباط داشت، نه علم داشت، نه پرهیزگاری و پاکدامنی و پارسایی داشت، نه سابقه جهاد در راه خدا داشت، نه ذرّه‌ای به معنویات اسلام اعتقاد داشت، نه رفتار او رفتار یک مؤمن و نه گفتار او گفتار یک حکیم بود. هیچ چیزش به پیامبر شباهت نداشت. در چنین شرایطی، برای کسی مثل حسین‌بن‌علی -که خود او همان امامی است که باید به جای پیامبر قرار گیرد- فرصتی پیش آمد و قیام کرد.» ۱۳۷۹/۱/۲۶ [۸]

بنابراین حرکت حسینی مبتنی بر منطقِ قیام علیه حاکمیتی که بزرگ‌ترین انحراف را به جامعه‌ی اسلامی تحمیل کرده شکل می‌گیرد:
«عنصر منطق و عقل در این حرکت، در بیانات آن بزرگوار متجلی است؛ قبل از شروع این حرکت، از هنگام حضور در مدینه تا روز شهادت. جمله، جمله‌ی این بیانات نورانی، بیان‌کننده‌ی یک منطق مستحکم است.» ۱۳۸۴/۱۱/۵ [۹]
ازجمله آنکه:
«[حضرت] خطاب به لشکر دشمن، این‌گونه فرمود: «ایّهاالنّاس، انّ رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) قال: «من رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله، ناکثاً لعهدالله، مخالفاً لسنّة رسول‌الله یعمل فی عبادالله بالاثم والعدوان ثم لم یغیّر بقول و لا فعل کان حقّاً علی الله ان یدخله مدخله»؛ یعنی اگر کسی ببیند حاکمی در جامعه، بر سرِ کار است که ظلم میکند، حرام خدا را حلال میشمارد، حلال خدا را حرام میشمارد، حکم الهی را کنار میزند -عمل نمیکند- و دیگران را به عمل وادار نمیکند؛ یعنی در میان مردم، با گناه، با دشمنی و با ظلم عمل میکند -حاکمِ فاسدِ ظالمِ جائر، که مصداق کاملش یزید بود- «و لم یغیّر بقول و لافعل»، و با زبان و عمل، علیه او اقدام نکند، «کان حقّاً علی الله ان یدخله مدخله»، خدای متعال در قیامت، این ساکتِ بی‌تفاوتِ بی‌عمل را هم به همان سرنوشتی دچار میکند که آن ظالم را دچار کرده است؛ یعنی با او در یک صف و در یک جناح قرار میگیرد. این را پیغمبر فرموده است.» ۱۳۷۴/۳/۱۹ [۱۰]

۳. عزت
یکی دیگر از ویژگی‌های قیام حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) «عزت» است:
«حرکت امام حسین، حرکت عزّت بود؛ یعنی عزّت حق، عزّت دین، عزّت امامت و عزّت آن راهی که پیغمبر ارائه کرده بود. امام حسین علیه‌السّلام مظهر عزّت بود و چون ایستاد، پس مایه‌ی فخر و مباهات هم بود. این عزّت و افتخار حسینی است. یک وقت کسی حرفی را میزند، حرف را زده و مقصود را گفته است، اما پای آن حرف نمی‌ایستد و عقب‌نشینی میکند؛ این دیگر نمیتواند افتخار کند. افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کرده‌اند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین علیه‌السّلام این پرچم را محکم نگه داشت.» ۱۳۸۱/۱/۹ [۱۱]

این خصوصیت در گوشه‌گوشه‌ی نهضت حسینی نمود یافته است:
«همان جایی هم که حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) یک شب را مهلت میگیرد، عزتمندانه مهلت میگیرد؛ همان جایی هم که میگوید: «هل من ناصرٍ» -استنصار میکند- از موضع عزت و اقتدار است؛ آن جایی که در بین راه مدینه تا کوفه با آدم‌های گوناگون برخورد میکند و با آنها حرف میزند و از بعضی از آنها یاری میگیرد، از موضع ضعف و ناتوانی نیست؛ این هم یک عنصر برجسته‌ی دیگر است.» ۱۳۸۴/۱۱/۵ [۱۲]

۴. غربت و مظلومیت
امام حسین (علیه‌السلام) در قیام و مبارزه‌ی خود علیه دستگاه ظلم و جور که با قصد «احیای اسلام» صورت می‌پذیرفت «غریبانه» وارد میدان شد:
«دشوارترین مبارزه، مبارزه‌ی غریبانه است... در حادثه‌ی عاشورای امام حسین علیه‌السّلام، حتی کسانی مانند «عبدالله‌بن‌عباس» و «عبدالله‌بن‌جعفر» که خودشان جزو خاندان بنی‌هاشم و از همین شجره‌ی طیّبه‌اند، جرأت نمیکنند در مکه یا مدینه بایستند، فریاد بزنند و به نامِ امام حسین علیه‌السّلام، شعار بدهند. چنین مبارزه‌ای، غریبانه است و مبارزه غریبانه، سخت‌ترینِ مبارزه‌هاست. همه با انسان، دشمن. همه از انسان، رویگردان. در مبارزه امام حسین علیه‌السّلام، حتّی برخی از دوستان هم معرضند. چنان‌که به یکی از آنها فرمود: «بیا به من کمک کن.» و او به جای کمک، اسبش را برای حضرت فرستاد و گفت: «از اسب من استفاده کن!» غربت از این بالاتر و مبارزه از این غریبانه‌تر؟! آن وقت در این مبارزه‌ی غریبانه، عزیزترین عزیزانش در مقابل چشمش قربانی شوند.» ۱۳۷۳/۳/۱۷ [۱۳]

«مظلومیت» اباعبدالله (علیه‌السلام) نیز ناشی از همین غربت ایشان است:
«از هزار و اندی آدمی که با امام حسین علیه‌السّلام، از مکه به راه افتاده، یا در بین راه به حضرت پیوسته بودند، در شب عاشورا تعداد اندکی ماندند که با مجموع آنچه که روز عاشورا خودشان را به حضرت رساندند، هفتاد و دو نفر شدند! این، مظلومیت است. این مظلومیت، به معنای کوچکی و ذلّت نیست. امام حسین علیه السّلام، عظیمترین مبارز و مجاهد تاریخ اسلام است؛ چون او در چنین میدانی ایستاد و نترسید و مجاهدت کرد. اما این انسان بزرگ، به قدر عظمتش، مظلومیت دارد. همان‌قدر که بزرگ است، همان قدر هم مظلوم است؛ و با غربت هم به شهادت رسید.» ۱۳۷۱/۴/۱۰ [۱۴]

و همین، عامل «عظمت» این حرکت و شهدای آن است:
«عظمت شهدای کربلا به این است! یعنی برای احساس تکلیف، که همان جهاد در راه خدا و دین بود، از عظمت دشمن نترسیدند؛ از تنهایی خود، احساس وحشت نکردند؛ کم بودن عدّه‌ی خود را مجوزّی برای گریختن از مقابل دشمن قرار ندادند. این است که یک آدم را، یک رهبر را، یک ملت را عظمت میبخشد: نترسیدن از عظمت پوشالی دشمن.» ۱۳۷۱/۴/۱۰ [۱۵]

۵. معنویّت و عبودیّت
«تسلیم مطلق خدا بودن» یکی دیگر از جمله ویژگی‌هایی است که در سرتاسر قیام عاشورا جلوه می‌کند. امام حسین (علیه‌السلام) در موقعیت‌های گوناگون، این خصوصیت را در رفتار خود نمایان کرده است:
«[در رفتار امام حسین] همان معنویّت و عزّت و سرافرازی و درعین‌حال عبودیّت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است. در همه مراحل هم این‌طور است. آن روز که صدها نامه و شاید هزارها نامه با این مضمون برای او آوردند که ما شیعیان و مخلصان توایم و در کوفه و در عراق منتظرت هستیم، دچار غرور نشد. آن‌جا که سخنرانی کرد و فرمود: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده فی جید الفتاة»، صحبت از مرگ کرد. نگفت چنان و چنین میکنیم. دشمنانش را تهدید و دوستانش را تطمیع به تقسیم مناصب کوفه نکرد. حرکت مسلمانانه همراه با معرفت، همراه با عبودیّت و همراه با تواضع، آن وقتی است که همه دستها را به طرفش دراز کرده‌اند و نسبت به او اظهار ارادت میکنند. آن روز هم که در کربلا همراه یک جمعِ کمتر از صد نفر، توسط سی هزار جمعیت از اراذل و اوباش محاصره شد و جانش را تهدید کردند، عزیزانش را تهدید کردند، زنها و حرمش را تهدید به اسارت کردند، ذرّه‌ای اضطراب در این مرد خدا و این بنده‌ی خدا و این عزیز اسلام مشاهده نشد.» ۱۳۷۹/۱/۲۶ [۱۶]

حادثه منحصربه‌فرد
قیام عاشورا با این خصوصیات، حادثه‌ای متمایز و بی‌نظیر در تاریخ است:
«خیلیها در دنیا قیام کردند، رهبری داشتند؛ کشته هم شدند. در بین اینها، از اولاد پیغمبران و از ائمّه هم کم نبودند. اما سیدالشهدا یک فرد خاص است. حادثه‌ی کربلا، یک حادثه‌ی منحصر به فرد است. شهدای کربلا، یک جایگاه منحصر به خودشان دارند.» ۱۳۷۲/۱۰/۲۶ [۱۷]
و این‌گونه است که:
«این جنس ناب، تا کنون مانده است و تا ابد هم خواهد ماند.» ۱۳۷۲/۱۰/۲۶ [۱۸]

پی‌نوشت‌ها:
۱. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۱/۴/۱۰
۲. بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانه‌ی ماه محرم ۱۳۸۴/۱۱/۵
۳. بیانات در دیدار جمعی از روحانیون ۱۳۷۴/۳/۳
۴. بیانات در دیدار جمعی از پاسداران ۱۳۷۲/۱۰/۲۶
۵. همان
۶. بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) ۱۳۷۵/۳/۲۰
۷. همان
۸. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۷۹/۱/۲۶
۹. بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانه‌ی ماه محرم ۱۳۸۴/۱۱/۵
۱۰. بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۴/۳/۱۹
۱۱. بیانات در پادگان دوکوهه‌ ۱۳۸۱/۱/۹
۱۲. بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانه‌ی ماه محرم ۱۳۸۴/۱۱/۵
۱۳. بیانات در دیدار جمعی از روحانیون کهگیلویه و بویراحمد ۱۳۷۳/۳/۱۷
۱۴. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۱/۴/۱۰
۱۵. همان
۱۶. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۷۹/۱/۲۶
۱۷. بیانات در دیدار جمعی از پاسداران ۱۳۷۲/۱۰/۲۶
۱۸. همان