1387/02/18
بیانات در دیدار مسئولان اجرائی استان فارس
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
دیدار امروز ما با شما مسئولان عزیز این استان در بخشهای مختلف - که در آخرین روز حضور من در شیراز صورت میگیرد - بیش از آنچه که جنبهی توصیه و سفارش به شما دوستان داشته باشد، جنبهی تشکر و قدردانی دارد.
اولاً لازم است من از مردم عزیز شیراز و شهرهای دیگر این استان بهخاطر اظهار محبتشان و میهماننوازیشان - که از خصلتهای شناختهشده و معروف مردم این سامان است - صمیمانه و عمیقاً تشکر کنم. ثانیاً از شما برادران و خواهران عزیزی که در بخشهای مختلف دستاندرکار هستید و برخی از زحمات و مشکلات سفر ما بر دوش بخشهای شما بود، به خاطر این همکاریها و محبتها تشکر کنم.
همچنین عذرخواهی کنم از مردم شهرهائی که توفیق پیدا نکردیم به آن شهرها برویم؛ لذا نمایندگانی را من به شهرهای مختلف این استان فرستادم. بحمداللَّه استان پهناوری است، شهرستانهای بسیار زیادی دارد، دل انسان میخواهد که با همهی مردم بخشهای مختلف این استان روبهرو حرف بزند؛ لیکن «ما کلّ ما یتمنّی المرء یدرکه»؛ خیلی از آرزوهاست که انسان قادر به تحقق آن نیست. در عین حال بعضی از برادران، خواهران و جوانان زحمت کشیدند و از شهرهای مختلف به شیراز آمدند، در دیدارهای گوناگون - روز اول و روزهای دیگر - شرکت کردند و زحماتی را متحمل شدند؛ از آنها هم من صمیمانه تشکر میکنم.
استان ظرفیتها و استعدادهای بسیار گستردهای دارد که آقای استاندار محترم به آن اشاره کردند؛ در گزارشهای مربوط به استان فارس هم هست؛ هم ظرفیتهای طبیعی، هم استعدادهای گوناگونِ مربوط به تفاوت اقلیمی در شمال و جنوب این استان، و هم بیش از همه، استعدادها و ظرفیتهای نیروی انسانی که حقاً و انصافاً در این استان چشمگیر است.
یک نکته این است که هر کسی در هر رتبهای به مردم این استان دارد خدمت میکند، باید خدا را شکرگزار باشد. واقعاً این مردم، این انسانهای فهیم، لطیف و باذوق، شایستهی خدمتکردنند؛ حقاً و انصافاً خدمت به این مردم لذتبخش است. البته خود شما هم اغلب از همین مردمید. انسان وقتی خصوصیات و خلقیات مردم شیراز و مردم فارس را میبیند، احساس میکند که خدمت به این مردم با این خصوصیات، با این خلقیات، با این لطافت، با این نکتهسنجیها، با این استعدادهای فراوان و سرشار، حقاً و انصافاً برای انسان یک اقبال است، یک شانس است؛ این را قدر بدانید. هر جا هستید و هر یک از قوای سه گانه، در هر رتبهای از رتبهها، این را قدر بدانید و خدا را شکر کنید. به مردم حقیقتاً خدمت کنید و وقت بگذارید. این مردم را، مراجعین را تکریم کنید، احترام کنید. همه جا همهی انسانها در خور تکریمند؛ و آنجائی که انسان برجستگیهای انسانی و اخلاقی در یک جمعیتی میبیند، بیشتر مایل است آنها را تکریم کند. این، نصیحت عمده و اصلی من به شما برادران عزیز است.
در این سفر دربارهی مسائل گوناگون استان تصمیمهائی گرفته شده است؛ دولت محترم پشتیبانیهای بودجهای خوبی را از مصوبات و تصمیمهای این سفر قرار داده است؛ مسئولین دولتی هم اجتماع میکنند، امروز میآیند مینشینند اینها را به صورت مصوبهی دولت در میآورند؛ اینها را هرچه زودتر و سریعتر با همهی قوا و نیرو و توان عملیاتی کنید، اجرائی کنید، محقق کنید تا مردم بهرهی آنها را ببرند.
به نظر من یکی از چیزهای بسیار مهمی که در شیراز باید مورد توجه قرار بگیرد، مرکزیت و محوریت این حرم مطهری است که کمتر شهری از شهرهای کشور ما یک چنین امتیاز و برجستگیای دارد. سه امامزادهی صحیحالنسب و عالیمقام و بسیاری از امامزادههای دیگر در این شهر، جایگاه قداست این شهر و انتساب آن به ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) را بسیار بالا میبرد. جا دارد در تبلیغات عمومی، در صدا و سیما، در ابتکارات گوناگونی که در زمینههای خدماتی، اقتصادی و غیره انجام میگیرد، این جنبه - که روح و معنای عالی ولایت مردم فارس را نشان میدهد - برجسته شود. اینجا بعد از مشهد و قم، در واقع سومین حرم اهل بیت (علیهم السّلام) در سرتاسر ایران است. هم از لحاظ خدمترسانی به زوار این حرم، هم از لحاظ معرفی کردن و نشان دادن و دلهای مشتاقان را در سرتاسر کشور و بیرون از کشور متوجه این بارگاه عظمی کردن، کارهائی است که بایستی انجام بگیرد.
یکی از چیزهائی که در این استان انسان احساس میکند، این است که این استان با وجود داشتن استعدادهای برجسته، استان محجوب و باحیائی است؛ مثل انسانهائی که سواد و فضل زیادی دارند، اما خیلی اهل گفتن و نشان دادن و اظهار کردن نیستند؛ این را انسان اینجا حس میکند. این همه مفاخر در گذشته و در زمان حال. من دیروز در جلسهی نخبگان لذت بردم از دیدن نخبگان علمی، ادبی، کارآفرینان، شخصیتهای مفید برای جامعه - چه از لحاظ ذهنی، چه از لحاظ عرصهی عملی - در عین حال تبلیغات و ارائه و نشان دادن این همه استعداد در شیراز، آنچنان که باید و شاید نیست. مردم فارس اهل قال نیستند؛ آدم احساس میکند. گفته میشد مردم فارس اهل حالند؛ منظورشان این بود که اهل کار نیستند. بنده میگویم نه، اهل حالند، یعنی اهل قال نیستند؛ والّا بحمداللَّه اینجا خیلی اهل کارند؛ تحرک علمی، تحرک عملی؛ در صنعت، در کشاورزی؛ انسان تحسین میکند. مردم فارس اهل قال نیستند، اهل گفتن و جنجال کردن و مردم را به خود متوجه کردن نیستند؛ این باید یک جوری جبران شود. در گذشته هم حافظ میگوید:
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
از نفس فرشتگان ملول میشود. قال و مقال عالم را هم که میپذیرد، برای او میپذیرد. آدم میبیند این روحیه همچنان در شیراز هست؛ اهل قال و مقال و به رخ کشیدن و تظاهر کردن نیستند. اما استعداد اینجا خیلی زیاد است؛ از این استعدادها باید استفاده شود.
دیروز یکی از آقایانی که صحبت کردند، مسئلهی دانشکدهی هنر و تقویت هنر را در اینجا مطرح کردند. بعضی خیال میکنند هنر مساوی است با لاابالیگری و بیدینی و بیبندوباری؛ این غلط است. هنر از جلوههای زیبای خلقت الهی است در انسان. آنچه در هنر ایراد دارد و اهل بصیرت همیشه ایراد گرفتهاند، جهت غلط هنر بوده است. هنر را کشاندن به جهت اغوای انسان و بیبندوباری انسان، این بد است؛ والّا هنر اگر با روح دین، با جهتگیری دین باشد، از برجستهترین پدیدههای وجود انسانی است. امروز هم بحمداللَّه همینجور است. امروز شاعر ما، نقاش ما، انواع و اقسام رشتههای هنری ما، انسان وقتی نگاه میکند، میبیند غالباً با روح دین و تدین کارشان همراه است. چه اشکالی دارد؟ ما اگر چنانچه مرکز تربیت هنری و تقویت هنری در اینجا داشته باشیم، با حفظ این جهتگیری درست، این خیلی خوب است؛ این هیچ ایرادی ندارد. از این استعداد عظیم در این جهت استفاده شود، خیلی خوب است.
یکی از چیزهائی که در این استان مورد توجه است و جا دارد که بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، مسئلهی گردشگری است. اینجا به خاطر وجود حرم مطهر حضرت احمدبنموسی (علیه و علی ابیه و اخیه السّلام) جنبهی مضاعف گردشگری دارد. اینجا مزار است، زیارتگاه است. جاذبههای گردشگری در اینجا خیلی زیاد است. من تصورم این است که اگر مسئولین کشور و مسئولین استان بتوانند از همین مسئلهی گردشگری به شکل درست، با تبلیغات صحیح و با جهتگیرىِ صحیح استفاده کنند، درآمد آن، استان را از همهی معونههای دیگر بینیاز میکند. مسئلهی گردشگری خیلی مهم است.
من همینجا اشاره بکنم به این بناهای باستانىِ مربوط به قبل از اسلام؛ تخت جمشید و بقیهی چیزهائی که در این استان هست. انسان از دو نظر ممکن است به این مراکز باستانی نگاه کند؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. یک نگاه این است که اینها متعلق به جباران تاریخ بوده. هر کدامی که نگاه میکنیم، به یک نحوی به یکی از جباران تاریخ و طاغوتهای بشری ارتباط پیدا میکند. بله، از این جهت نگاه منفی به اینها هست. غالب متدینین و انسانهائی که نفرت طبیعی از استبداد و از جباریت دارند، با این دید وقتی به این بناهای باستانی نگاه میکنند، طبعاً برای آنها جاذبهای ندارد. لیکن یک جنبهی دیگر هم وجود دارد و آن این است که این بناها محصول سرپنجهی هنرمند ایرانی است؛ محصول فکر راقی و روشنبین ایرانی است در سالها و قرنها پیش از این؛ این جنبهی مثبت قضیه است. همهی بناهائی که از لحاظ تاریخی - چه در اینجا، چه در اصفهان، چه در بقیهی نقاط کشور - وجود دارد، از این قبیل است. درست است که جباران استفاده کردند، اما خالق و آفرینندهی این مجموعهها کیست؟ ذهن ایرانی است، سرانگشت هنرمند ایرانی است، روحیهی بلندنظر ایرانی است، ابتکار و ذوق ایرانی است؛ این برای یک ملت افتخار است. با این دید وقتی نگاه بکنیم، میبینیم اینها مثبت است؛ چه تخت جمشید، چه بقیهی مناطق دیگر. اینها را نشان بدهید.
در دنیا از چیزهائی که جنبهی افتخارآمیز هم خیلی ندارد، گاهی اوقات به عنوان مفاخر تاریخی استفاده میکنند. آن کسانی که مفاخر تاریخی را ندارند، برای خودشان خلق میکنند! ما این همه مفاخر تاریخی داریم، این همه چیزهائی که مایهی تفاخر تاریخی ملت ایران است، اعتماد به نفس ملت ایران است؛ چرا اینها را نشان ندهیم؟
یک نفری برای من نقل میکرد، میگفت رفته بودیم یونان؛ ما را به مراکز گردشگری گوناگون میبردند و آنها را به ما نشان میدادند؛ از جمله به نقطهای بردند، گفتند اینجا همانجائی است که سپاهیان ایرانی آمدند اینجا، از ما شکست خوردند. مردم را به یک بیابان خالی میبرند و نشان میدهند که اینجا آنجائی است که ایرانیها در آن دوره لشکرکشی کردند و در اینجا شکست خوردند. یک فضای خالی را نشان میدهند، یک مدّعای تاریخی را با یک فضای خالی اثبات میکنند. خب، اینجا نزدیکی کازرون -آنطوری که شنیدم- مجسمهی والرین است، امپراتور روم، که زانو زده در مقابل پادشاه ایران. خیلی خب، اینجا را بروید نشان بدهید؛ این به آن در! این همه نقاط مثبتی که میتواند گذشتهی ما را نشان بدهد.
من البته به شما عرض بکنم؛ اعتقاد راسخ و جازم و علمی دارم که آنچه ایرانی بعد از آمدن اسلام کرده، اصلاً قابل مقایسه نیست با آنچه در طول تاریخ گذشتهی خودش داشته. ایران در دوران اسلامی، در قرن سوم و چهارم و پنجم هجری، در قلهی دانش و تمدن و سیاست و اقتصاد جهانی قرار داشته. هیچ جای دنیا - از شرق و غرب، از آسیا و اروپا - در این حد نبودند؛ این به برکت اسلام بوده. ایران قبل از آن هرگز چنین اوجی را نداشته. در دوران سلسلههای گوناگون ایرانی - از آل بویه بگیرید تا غزنویان و سلجوقیان و بقیه، تا دورهی صفویه - این بخش از تاریخ ایران قابل مقایسه نیست؛ اما آن بخش دیگر تاریخ ایران هم، تاریخ ماست؛ آن هم ایران است؛ حالا یک حاکم طاغوتی در رأسش بوده، سنتهای غلط و آئینهای باطلی در آنها وجود داشته؛ آن به جای خود، امر دیگری است؛ اما هنر ایرانی است. به هر حال روی مسئلهی گردشگری حتماً بایستی کار شود؛ هم در زمینهی مزارات اسلامی که بهترینش را شما در اینجا دارید، هم به وسیلهی مفاخر ادبی و هنری ما که شما عالیترینش - یعنی حافظ و سعدی - را اینجا دارید، هم در زمینهی آنچه که در گذشتهی تاریخ وجود داشته است.
یکی از چیزهائی که به نظر من در اینجا باید انجام بگیرد - حالا تفاصیل اینها را انشاءاللَّه دوستان ما در جمعبندیهای سفر به نتیجه خواهند رسید و اقدام خواهد شد - این است که اینجا قطب کشاورزی است؛ جا دارد که تحقیقات مقابلهی بلندمدت با خشکسالی که تحقیقات وسیع و گستردهای است و راههای گوناگونی دارد، در همینجا در این شهر، یک مرکزیتی پیدا کند. یکی از چیزهائی که میتواند اینجا مرکزیت پیدا کند، همین است. همچنان که شما در بخشهای پزشکی گفتید نقاط منحصربهفرد دارید، در این قضیه هم میتوانید یک نقطهی منحصربهفرد داشته باشید. و البته خیلی کارهای دیگر در این استان میشود انجام داد. انشاءاللَّه مسئولین توفیق پیدا کنند انجام بدهند؛ شما هم توفیق پیدا کنید انشاءاللَّه هر کدام در هرجا هستید، به پیشرفت این برنامهها کمک کنید.
قدر بدانید این خدمت را؛ قدر بدانید این حضور مردمی را؛ قدر بدانید این توجه و آمادگی روحی مردم عزیز را؛ و از خدای متعال کمک بخواهید، هدایت بخواهید؛ انشاءاللَّه خداوند کمک خواهد کرد. از خدای متعال بخواهید وسیلهی پیشرفت روزافزون این کشور را به دست شماها و مسئولین کشور انشاءاللَّه فراهم کند و آیندهی این استان و آیندهی کشور را از گذشتهاش بهتر کند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
دیدار امروز ما با شما مسئولان عزیز این استان در بخشهای مختلف - که در آخرین روز حضور من در شیراز صورت میگیرد - بیش از آنچه که جنبهی توصیه و سفارش به شما دوستان داشته باشد، جنبهی تشکر و قدردانی دارد.
اولاً لازم است من از مردم عزیز شیراز و شهرهای دیگر این استان بهخاطر اظهار محبتشان و میهماننوازیشان - که از خصلتهای شناختهشده و معروف مردم این سامان است - صمیمانه و عمیقاً تشکر کنم. ثانیاً از شما برادران و خواهران عزیزی که در بخشهای مختلف دستاندرکار هستید و برخی از زحمات و مشکلات سفر ما بر دوش بخشهای شما بود، به خاطر این همکاریها و محبتها تشکر کنم.
همچنین عذرخواهی کنم از مردم شهرهائی که توفیق پیدا نکردیم به آن شهرها برویم؛ لذا نمایندگانی را من به شهرهای مختلف این استان فرستادم. بحمداللَّه استان پهناوری است، شهرستانهای بسیار زیادی دارد، دل انسان میخواهد که با همهی مردم بخشهای مختلف این استان روبهرو حرف بزند؛ لیکن «ما کلّ ما یتمنّی المرء یدرکه»؛ خیلی از آرزوهاست که انسان قادر به تحقق آن نیست. در عین حال بعضی از برادران، خواهران و جوانان زحمت کشیدند و از شهرهای مختلف به شیراز آمدند، در دیدارهای گوناگون - روز اول و روزهای دیگر - شرکت کردند و زحماتی را متحمل شدند؛ از آنها هم من صمیمانه تشکر میکنم.
استان ظرفیتها و استعدادهای بسیار گستردهای دارد که آقای استاندار محترم به آن اشاره کردند؛ در گزارشهای مربوط به استان فارس هم هست؛ هم ظرفیتهای طبیعی، هم استعدادهای گوناگونِ مربوط به تفاوت اقلیمی در شمال و جنوب این استان، و هم بیش از همه، استعدادها و ظرفیتهای نیروی انسانی که حقاً و انصافاً در این استان چشمگیر است.
یک نکته این است که هر کسی در هر رتبهای به مردم این استان دارد خدمت میکند، باید خدا را شکرگزار باشد. واقعاً این مردم، این انسانهای فهیم، لطیف و باذوق، شایستهی خدمتکردنند؛ حقاً و انصافاً خدمت به این مردم لذتبخش است. البته خود شما هم اغلب از همین مردمید. انسان وقتی خصوصیات و خلقیات مردم شیراز و مردم فارس را میبیند، احساس میکند که خدمت به این مردم با این خصوصیات، با این خلقیات، با این لطافت، با این نکتهسنجیها، با این استعدادهای فراوان و سرشار، حقاً و انصافاً برای انسان یک اقبال است، یک شانس است؛ این را قدر بدانید. هر جا هستید و هر یک از قوای سه گانه، در هر رتبهای از رتبهها، این را قدر بدانید و خدا را شکر کنید. به مردم حقیقتاً خدمت کنید و وقت بگذارید. این مردم را، مراجعین را تکریم کنید، احترام کنید. همه جا همهی انسانها در خور تکریمند؛ و آنجائی که انسان برجستگیهای انسانی و اخلاقی در یک جمعیتی میبیند، بیشتر مایل است آنها را تکریم کند. این، نصیحت عمده و اصلی من به شما برادران عزیز است.
در این سفر دربارهی مسائل گوناگون استان تصمیمهائی گرفته شده است؛ دولت محترم پشتیبانیهای بودجهای خوبی را از مصوبات و تصمیمهای این سفر قرار داده است؛ مسئولین دولتی هم اجتماع میکنند، امروز میآیند مینشینند اینها را به صورت مصوبهی دولت در میآورند؛ اینها را هرچه زودتر و سریعتر با همهی قوا و نیرو و توان عملیاتی کنید، اجرائی کنید، محقق کنید تا مردم بهرهی آنها را ببرند.
به نظر من یکی از چیزهای بسیار مهمی که در شیراز باید مورد توجه قرار بگیرد، مرکزیت و محوریت این حرم مطهری است که کمتر شهری از شهرهای کشور ما یک چنین امتیاز و برجستگیای دارد. سه امامزادهی صحیحالنسب و عالیمقام و بسیاری از امامزادههای دیگر در این شهر، جایگاه قداست این شهر و انتساب آن به ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) را بسیار بالا میبرد. جا دارد در تبلیغات عمومی، در صدا و سیما، در ابتکارات گوناگونی که در زمینههای خدماتی، اقتصادی و غیره انجام میگیرد، این جنبه - که روح و معنای عالی ولایت مردم فارس را نشان میدهد - برجسته شود. اینجا بعد از مشهد و قم، در واقع سومین حرم اهل بیت (علیهم السّلام) در سرتاسر ایران است. هم از لحاظ خدمترسانی به زوار این حرم، هم از لحاظ معرفی کردن و نشان دادن و دلهای مشتاقان را در سرتاسر کشور و بیرون از کشور متوجه این بارگاه عظمی کردن، کارهائی است که بایستی انجام بگیرد.
یکی از چیزهائی که در این استان انسان احساس میکند، این است که این استان با وجود داشتن استعدادهای برجسته، استان محجوب و باحیائی است؛ مثل انسانهائی که سواد و فضل زیادی دارند، اما خیلی اهل گفتن و نشان دادن و اظهار کردن نیستند؛ این را انسان اینجا حس میکند. این همه مفاخر در گذشته و در زمان حال. من دیروز در جلسهی نخبگان لذت بردم از دیدن نخبگان علمی، ادبی، کارآفرینان، شخصیتهای مفید برای جامعه - چه از لحاظ ذهنی، چه از لحاظ عرصهی عملی - در عین حال تبلیغات و ارائه و نشان دادن این همه استعداد در شیراز، آنچنان که باید و شاید نیست. مردم فارس اهل قال نیستند؛ آدم احساس میکند. گفته میشد مردم فارس اهل حالند؛ منظورشان این بود که اهل کار نیستند. بنده میگویم نه، اهل حالند، یعنی اهل قال نیستند؛ والّا بحمداللَّه اینجا خیلی اهل کارند؛ تحرک علمی، تحرک عملی؛ در صنعت، در کشاورزی؛ انسان تحسین میکند. مردم فارس اهل قال نیستند، اهل گفتن و جنجال کردن و مردم را به خود متوجه کردن نیستند؛ این باید یک جوری جبران شود. در گذشته هم حافظ میگوید:
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
از نفس فرشتگان ملول میشود. قال و مقال عالم را هم که میپذیرد، برای او میپذیرد. آدم میبیند این روحیه همچنان در شیراز هست؛ اهل قال و مقال و به رخ کشیدن و تظاهر کردن نیستند. اما استعداد اینجا خیلی زیاد است؛ از این استعدادها باید استفاده شود.
دیروز یکی از آقایانی که صحبت کردند، مسئلهی دانشکدهی هنر و تقویت هنر را در اینجا مطرح کردند. بعضی خیال میکنند هنر مساوی است با لاابالیگری و بیدینی و بیبندوباری؛ این غلط است. هنر از جلوههای زیبای خلقت الهی است در انسان. آنچه در هنر ایراد دارد و اهل بصیرت همیشه ایراد گرفتهاند، جهت غلط هنر بوده است. هنر را کشاندن به جهت اغوای انسان و بیبندوباری انسان، این بد است؛ والّا هنر اگر با روح دین، با جهتگیری دین باشد، از برجستهترین پدیدههای وجود انسانی است. امروز هم بحمداللَّه همینجور است. امروز شاعر ما، نقاش ما، انواع و اقسام رشتههای هنری ما، انسان وقتی نگاه میکند، میبیند غالباً با روح دین و تدین کارشان همراه است. چه اشکالی دارد؟ ما اگر چنانچه مرکز تربیت هنری و تقویت هنری در اینجا داشته باشیم، با حفظ این جهتگیری درست، این خیلی خوب است؛ این هیچ ایرادی ندارد. از این استعداد عظیم در این جهت استفاده شود، خیلی خوب است.
یکی از چیزهائی که در این استان مورد توجه است و جا دارد که بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، مسئلهی گردشگری است. اینجا به خاطر وجود حرم مطهر حضرت احمدبنموسی (علیه و علی ابیه و اخیه السّلام) جنبهی مضاعف گردشگری دارد. اینجا مزار است، زیارتگاه است. جاذبههای گردشگری در اینجا خیلی زیاد است. من تصورم این است که اگر مسئولین کشور و مسئولین استان بتوانند از همین مسئلهی گردشگری به شکل درست، با تبلیغات صحیح و با جهتگیرىِ صحیح استفاده کنند، درآمد آن، استان را از همهی معونههای دیگر بینیاز میکند. مسئلهی گردشگری خیلی مهم است.
من همینجا اشاره بکنم به این بناهای باستانىِ مربوط به قبل از اسلام؛ تخت جمشید و بقیهی چیزهائی که در این استان هست. انسان از دو نظر ممکن است به این مراکز باستانی نگاه کند؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. یک نگاه این است که اینها متعلق به جباران تاریخ بوده. هر کدامی که نگاه میکنیم، به یک نحوی به یکی از جباران تاریخ و طاغوتهای بشری ارتباط پیدا میکند. بله، از این جهت نگاه منفی به اینها هست. غالب متدینین و انسانهائی که نفرت طبیعی از استبداد و از جباریت دارند، با این دید وقتی به این بناهای باستانی نگاه میکنند، طبعاً برای آنها جاذبهای ندارد. لیکن یک جنبهی دیگر هم وجود دارد و آن این است که این بناها محصول سرپنجهی هنرمند ایرانی است؛ محصول فکر راقی و روشنبین ایرانی است در سالها و قرنها پیش از این؛ این جنبهی مثبت قضیه است. همهی بناهائی که از لحاظ تاریخی - چه در اینجا، چه در اصفهان، چه در بقیهی نقاط کشور - وجود دارد، از این قبیل است. درست است که جباران استفاده کردند، اما خالق و آفرینندهی این مجموعهها کیست؟ ذهن ایرانی است، سرانگشت هنرمند ایرانی است، روحیهی بلندنظر ایرانی است، ابتکار و ذوق ایرانی است؛ این برای یک ملت افتخار است. با این دید وقتی نگاه بکنیم، میبینیم اینها مثبت است؛ چه تخت جمشید، چه بقیهی مناطق دیگر. اینها را نشان بدهید.
در دنیا از چیزهائی که جنبهی افتخارآمیز هم خیلی ندارد، گاهی اوقات به عنوان مفاخر تاریخی استفاده میکنند. آن کسانی که مفاخر تاریخی را ندارند، برای خودشان خلق میکنند! ما این همه مفاخر تاریخی داریم، این همه چیزهائی که مایهی تفاخر تاریخی ملت ایران است، اعتماد به نفس ملت ایران است؛ چرا اینها را نشان ندهیم؟
یک نفری برای من نقل میکرد، میگفت رفته بودیم یونان؛ ما را به مراکز گردشگری گوناگون میبردند و آنها را به ما نشان میدادند؛ از جمله به نقطهای بردند، گفتند اینجا همانجائی است که سپاهیان ایرانی آمدند اینجا، از ما شکست خوردند. مردم را به یک بیابان خالی میبرند و نشان میدهند که اینجا آنجائی است که ایرانیها در آن دوره لشکرکشی کردند و در اینجا شکست خوردند. یک فضای خالی را نشان میدهند، یک مدّعای تاریخی را با یک فضای خالی اثبات میکنند. خب، اینجا نزدیکی کازرون -آنطوری که شنیدم- مجسمهی والرین است، امپراتور روم، که زانو زده در مقابل پادشاه ایران. خیلی خب، اینجا را بروید نشان بدهید؛ این به آن در! این همه نقاط مثبتی که میتواند گذشتهی ما را نشان بدهد.
من البته به شما عرض بکنم؛ اعتقاد راسخ و جازم و علمی دارم که آنچه ایرانی بعد از آمدن اسلام کرده، اصلاً قابل مقایسه نیست با آنچه در طول تاریخ گذشتهی خودش داشته. ایران در دوران اسلامی، در قرن سوم و چهارم و پنجم هجری، در قلهی دانش و تمدن و سیاست و اقتصاد جهانی قرار داشته. هیچ جای دنیا - از شرق و غرب، از آسیا و اروپا - در این حد نبودند؛ این به برکت اسلام بوده. ایران قبل از آن هرگز چنین اوجی را نداشته. در دوران سلسلههای گوناگون ایرانی - از آل بویه بگیرید تا غزنویان و سلجوقیان و بقیه، تا دورهی صفویه - این بخش از تاریخ ایران قابل مقایسه نیست؛ اما آن بخش دیگر تاریخ ایران هم، تاریخ ماست؛ آن هم ایران است؛ حالا یک حاکم طاغوتی در رأسش بوده، سنتهای غلط و آئینهای باطلی در آنها وجود داشته؛ آن به جای خود، امر دیگری است؛ اما هنر ایرانی است. به هر حال روی مسئلهی گردشگری حتماً بایستی کار شود؛ هم در زمینهی مزارات اسلامی که بهترینش را شما در اینجا دارید، هم به وسیلهی مفاخر ادبی و هنری ما که شما عالیترینش - یعنی حافظ و سعدی - را اینجا دارید، هم در زمینهی آنچه که در گذشتهی تاریخ وجود داشته است.
یکی از چیزهائی که به نظر من در اینجا باید انجام بگیرد - حالا تفاصیل اینها را انشاءاللَّه دوستان ما در جمعبندیهای سفر به نتیجه خواهند رسید و اقدام خواهد شد - این است که اینجا قطب کشاورزی است؛ جا دارد که تحقیقات مقابلهی بلندمدت با خشکسالی که تحقیقات وسیع و گستردهای است و راههای گوناگونی دارد، در همینجا در این شهر، یک مرکزیتی پیدا کند. یکی از چیزهائی که میتواند اینجا مرکزیت پیدا کند، همین است. همچنان که شما در بخشهای پزشکی گفتید نقاط منحصربهفرد دارید، در این قضیه هم میتوانید یک نقطهی منحصربهفرد داشته باشید. و البته خیلی کارهای دیگر در این استان میشود انجام داد. انشاءاللَّه مسئولین توفیق پیدا کنند انجام بدهند؛ شما هم توفیق پیدا کنید انشاءاللَّه هر کدام در هرجا هستید، به پیشرفت این برنامهها کمک کنید.
قدر بدانید این خدمت را؛ قدر بدانید این حضور مردمی را؛ قدر بدانید این توجه و آمادگی روحی مردم عزیز را؛ و از خدای متعال کمک بخواهید، هدایت بخواهید؛ انشاءاللَّه خداوند کمک خواهد کرد. از خدای متعال بخواهید وسیلهی پیشرفت روزافزون این کشور را به دست شماها و مسئولین کشور انشاءاللَّه فراهم کند و آیندهی این استان و آیندهی کشور را از گذشتهاش بهتر کند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته