1395/06/21
چشمان باز
سرمقالهی نشریهی خط حزبالله (شمارهی چهلونهم)
۱. این روزها بحث بر سر موضوع تفاهمهای مربوط به روابط بانکی و تعهدات به تبع آن، در محافل اجتماعی و سیاسی کشور بر سر زبانها است. اما در یک نگاه کلانتر، باید دید که نقشهی دشمن چیست و چه طرحی را در نظر گرفته است. پیش از این، تجربهی برجام به ما نشان داده است که مقامات آمریکایی «در ظاهر وعده میدهند، با زبان چرب و نرم حرف میزنند امّا در عمل توطئه میکنند، تخریب میکنند، مانع از پیشرفت کارها میشوند.»(۱۳۹۵/۰۵/۱۱) مثلا اینکه طبق برجام، قرار بود تحریمها برداشته شود؛ «برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته بشود... خب برداشته نشده؛ حالا میگویند بتدریج، یواش یواش دارد درست میشود!»(۱۳۹۵/۰۵/۱۱) و یا روابط بانکی ایران با بانکهای جهان به حالت پیش از تحریم برگردد و عادی شود. این اتفاق هم به دلیل کارشکنی مقامات آمریکایی نیفتاد. پس این تجربه به ما نشان داده که به «این دولت یا یک دولت دیگری در آمریکا یا در فلان کشور یک وعدهای به ما بدهد و یک حرفی بزند، به این وعده و مانند اینها هیچ نمیشود اعتماد کرد.»(۱۳۹۵/۰۶/۰۳)
۲. استراتژی شیطان در مواجههی با انسان چند چیز است. اول آنکه «کار شیطان اغوا کردن است.»(۱۳۹۳/۰۴/۱۶) او به عزت خداوند قسم یاد کرده است که انسان را اغوا کند مگر بندگان مخلص را «اغوا یعنی چه؟ یعنی ایجاد اختلال در دستگاه محاسبهی شما... سعی شیطان این است که شما را اغوا کند، یعنی دستگاه عقل را، دستگاه فطرت را، دستگاه سنجش صحیح را که در وجود انسان گذاشته شده است، از کار بیندازد؛ یعنی انسان را دچار خطای در محاسبه کند.» حال اگر دستگاه محاسباتی انسان دچار خطا و اختلال شد، چه اتفاقی میافتد؟ «دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از دادههاى درست، خروجىهاى غلط بهدست خواهد آورد؛ یعنى تجربهها هم دیگر به درد او نخواهد خورد.»(۱۳۹۳/۰۵/۰۱) دیگر اینکه از راه "ترس و تطمیع" وارد میشود. «از یک طرف ما را میترساند... از سوی دیگر وعده میدهد شیطان، وعدههای فریبنده... یک آیندهی رنگی و دروغین و خیالی مثل سراب در مقابل چشم مؤمنینِ بهخود میگذارد.»(۱۳۹۳/۰۴/۱۶) ۳. «شیطان که فقط شیطان جنّی نیست؛ ابلیس که فقط نیست؛ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ؛ شیاطین انس و جن به هم کمک هم میکنند.»(۱۳۹۳/۰۴/۱۶) سرّ اینکه آن حکیم الهی، آمریکا را "شیطان بزرگ" نامید نیز همین است. پس اگر مقامات آمریکایی مظهر شیطان انس در عصر ما هستند، نباید از اغوا، ترس و وعدههای دروغین آنها غافل شد. «هدف این است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظهی هزینه و فایده احساس کند که باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند... آنوقت، وقتی نتیجه این بشود که فکر مسئولین و ارادهی مسئولین در مشت دشمن قرار بگیرد، دیگر لازم نیست دشمن بیاید دخالت مستقیم بکند؛ نه، مسئول کشور همان تصمیمی را میگیرد که او میخواهد. وقتی محاسبهی این حقیر عوض شد، تصمیمی را میگیرم که او میخواهد؛ من همان کاری را که او میخواهد مفت و مجّانی انجام میدهم؛ گاهی بدون اینکه خودم بدانم -یعنی اغلب بدون اینکه خودم بدانم- این کار را انجام میدهم.»(۱۳۹۴/۱۲/۲۰)
۴.عقل و تجربه پیشرو اقتضاء میکند که برای حفظ منافع ملی در قراردادها یا تعهدات بینالمللی دیگر(مانند قراردادهای نفتی یا مسائل بانکی) «مسئولین دولتی هوشیار باشند؛ اینجور نباشد که قرارداد بستن(۱۳۹۴/۱۰/۳۰)»های بینالمللی به کشور لطمه بزند. باید با چشمانی باز در عرصه دیپلماسی و تجارت بینالمللی قدم گذاشت. «هیچ انسانی را، هیچ مجموعهای را مردم ستایش نمیکنند وقتیکه از وجود دشمن غفلت کند... خب بله، او لبخند میزند، شما هم لبخند میزنی امّا مواظب باش که پشت این لبخند چیست!»(۱۳۹۴/۱۱/۱۹) در مواجهه با چنین دشمنی میبایست از "عجله و شتابزدگی" در امضای قراردادها و توافقات پرهیز کرد و مسئولین «کارها را با صبر و بدون شتابزدگی انجام دهند؛ گامها را محکم و مطمئن بردارند.»(۱۳۹۲/۰۵/۱۲) چرا که «آن چیزی که مورد اعتماد است در دیپلماسی، آن کار ثابت مسلّم امضاشدهی قابل احتجاج است.»(۱۳۹۵/۰۶/۰۳)