1386/02/27
بیانات در دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران خراسان
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
برای من افتخار و شرف است که در جمع خانوادههای معظم شهیدان و بازماندگان افرادی که برترین عناصر انسانی زمان ما بودند و در جمع جانبازان عزیز که شهیدان زندهی دوران ما هستند، حضور پیدا کنم.
خانوادهی شهیدان و ایثارگران از نظر تأثیر و ارزش رفتار و حرکت، فقط با خود شهدا قابل مقایسه هستند؛ با هیچ قشر دیگری در انقلاب، این مجموعه قابل مقایسه نیستند. ارزش آن مادران و پدران، آن همسران و فرزندان و بازماندگان که حرمت خون شهیدشان را حفظ کردند و خودشان با صبرشان، با گذشتشان مظهر دیگری شدند از فداکاری در پیشبرد اهداف انقلاب، این است که یکی از مؤثرترین و نقشآفرینترین عناصر کشورند. نمیخواهیم تعارف کنیم یا خوشامد بگوئیم؛ میخواهیم حقیقت مطلب آنچنان که هست، روشن شود.
یک ملت با آرمانهای بلند و اهداف مقدس و والا در مقابل جبههی وسیع دشمنیهای کینهتوزانه، برای رسیدن به این هدفها و آرمان چه کار باید بکند؟ جز همت، جز عزم راسخ، جز ورود در میدانهای خطر، جز خطرپذیری و آمادگی برای رویاروئی با حوادث، کار دیگری میتواند بکند؟ و ملت ما این کار را کرد. ملت ما به دنبال آرمانها و هدفهای والای انقلاب اسلامی در مواجههی با دنیای نکبتبار کفر و استکبار و کینتوزیهای قدرتهای سلطهطلب شرق و غرب حرکت کرد و عزم راسخ نشان داد. مظهر این عزم راسخ در یک دورهی طولانی، همان جوانانی بودند که به تعبیر توصیف کنندهی شهدا کربلا «لبسوا القلوب علی الدّروع کأنّهم یتهافتون الی ذهاب الأنفس»؛ دلها را بر روی زرهها پوشیدند و به استقبال خطر رفتند؛ عاشقانه وارد میدان شدند و جان گرامی و عزیزشان در مقابل آن آرمانها در نظرشان کوچک شد. با چنین عزمی، با چنین اقتدار معنوی و روحیای رفتند و در میدانها ایستادند. مقاومت آنها توانست زانوی جبههی متحد کفر و استکبار را خم کند، او را از پا در آورد و از میدان خارج کند. این کار را جوانهای ما کردند.
اگر ما در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آبادی کشور، عزت ملت هر پیشرفتی در طول این بیست و هفت سال کردیم، مرهون فداکاری آن کسانی است که در بحرانیترین روزها و سختترین آزمونها سینههایشان را سپر کردند و رفتند در مقابل خطر ایستادند؛ هوشیارانه و صبورانه مقاومت کردند و جنگیدند. «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر». برترینهاشان آن کسانی بودند که به شهادت رسیدند. شهدای زندهی ما، این جانبازان عزیز هم در حقیقت شهیدند، اینها برترینهایند. این بود که ملت ایران را به صورت یک نیروی شکستناپذیر در آورد؛ این است که در تحلیلهای امروزِ دنیا، آنجائی که صحبت از تعرض و تجاوز و اهانت به ملت ایران است، عقلای قوم میگویند با ملت ایران شوخی و سرسختی نکنید. این اقتدار معنوی را همین جوانها برای ما به وجود آوردند و این شد یک ذخیره برای این ملت. خون شهیدان ما هدر نرفت؛ خدا را سپاس میگوئیم.
شهدای ما، هر قطره خونشان توانست اکسیری بشود برای تبدیل عنصرهای پَست و نخالهی وجود ما به عنصرهای والا و باشرف. شهدا خودشان متحول شدند و در ارواح جوانان ما و مردم ما تحول آفریدند. جوانهای امروز نه امام را که مظهر قداست و شرف و نمونهی برترین اولیا بعد از معصومین بود، دیدهاند، نه دوران جنگ را تجربه کردهاند، نه سختیهای دورانهای قبل از انقلاب را دیدهاند؛ اما همین جوانهای امروز با روحیهی آماده و قوی، با ذهن روشن و عزم راسخ ایستادهاند. این بر اثر چیست؟ این همان تزریق خون است که شهیدان ما به این انقلاب انجام دادند؛ شهیدان ما را زنده کردند. این، یک ذخیره است. این ذخیره را ملت ایران باید حفظ کند.
به خانوادهی شهدا میخواهیم بپردازیم. من عرضم این است که پدران شهدا، مادران شهدا، همسران صبور شهدا، فرزندان شهدا در این افتخارات پشت سر شهدا قرار دارند. اگر خانوادههای شهدا این صبوری را نمیداشتند، این تکریم به شهادت عزیزان خود برایشان اینقدر بااهمیت نبود، قدر شهادت در جامعهی ما میشکست. شهدا خودشان گوهر گرانبهائی شدند و درخشیدند و خانوادههای شهدا با رفتار خود، با ایمان خود، با صبوری خود، این گوهر درخشنده را در معرض دید همه قرار دادند.
لازم است از همسران جانبازان هم صمیمانه تشکر کنم؛ خانوادههاشان، همسرانشان، که این شهیدان زنده را مثل جان گرامی رعایت کردند و حفظ کردند.
دو سه نکته عرض کنیم: یکی این است که یاد شهیدان نباید در جامعهی ما از ذهنیتها خارج شود. شهیدان را باید زنده نگه داشت. یاد شهیدان را باید گرامی بدارید و زنده نگه دارید؛ در همهی استانهای کشور این معنا وجود دارد. بیست و سه هزار شهید استان خراسان بزرگ - شامل سه استان کنونی - یکی از برجستهترین و بزرگترین رقمهای افتخارآفرین است. نگذارید غبارهای فراموشی - که عمداً گاهی این غبارها را میخواهند بر روی این خاطرههای گرامی بپاشند و قرار بدهند - روی این خاطرههای گرامی را بگیرد؛ زنده نگه دارید. مسئولان هم بایستی این کار را بکنند؛ مسئولان بنیاد شهید هم موظفند؛ مسئولان دستگاههای دیگر دولتی و عمومی هم وظیفه دارند. خود خانوادهها هم در محیطهائی که شعاع نفوذ و سلطهی آنهاست، این کار را انجام بدهند. از نام شهید و از افتخار به شهید هرگز غفلت نکنید. تبلیغات عنادآمیز دشمنان سعی کردهاند که ارزشهای شهید را بتدریج کم کنند و در مواردی به ضد ارزش تبدیل کنند! این در کشور ما اتفاق افتاد؛ این سعی انجام گرفت؛ البته خنثی شد. اما عدهای این قدر وقاحت ورزیدند که نام شهدا و اصل شهادت را زیر سئوال ببرند. شما ببینید توطئههای دشمن تا کجا از لحاظ فرهنگی و سیاسی نفوذ میکند و چقدر من و شما باید هشیار باشیم که جلو این توطئهها را بگیریم. معیار اسلامی، «شهید» را از زمرهی مردم معمولی بیرون میبَرد و در کنار اولیا و صدیقین قرار میدهد؛ آن یک نگاه والائی است که به عقل ما هم درست نمیگنجد. حتّی با نگاههای مادی معمولی، شهید آن کسی است که جان خود را برای نجات شرف و استقلال ملتش فدا کرده. هیچ وجدان و شرفی، هیچ دل بیدار و غیر بیماری میتواند این را انکار کند؟ در کشور ما، در ایران اسلامىِ ما در یک برههای از زمان سعی کردند این را انکار کنند. فرزندان شهدا به نام پدرانشان افتخار کنند. آنها کسانی بودند که نه در راه تهاجم به یک کشور بیگانه و به یک همسایه، در راه مقابلهی با تهاجم یک دشمن، در راه حفظ میهن، حفظ استقلال، حفظ شرف ملی ایستادگی کردند. آن کسانی که در زمان حکومت شریر بعثی، به ایران حمله کردند و میخواستند ایران یا لااقل قسمتی از ایران را مثل وضع فعلی عراق بکنند که اشغالگر بیاید داخل خانه و محلهی زندگی مردم و امکان تنفس را از پیر و جوان و مرد و زن بگیرد؛ به آنها اهانت کند، آنها را تحقیر کند، پا روی گردن آنها بگذارد؛ این کار را میخواستد با ملت ما بکنند. ببینید امروز اشغالگران در عراق چه کار میکنند! جلو جوانِ غیور عرب، مرد بیگانه همسر و خواهر او را بازرسی بدنی میکند! به یک مرد غیور از دیدن چنین منظرهای چه میگذرد؟ یک جوان غیرتمند عرب را در مقابل همسرش، در مقابل فرزندانش روی زمین میخوابانند، لگد روی پشت و روی سرش میگذارند. به یک خانوادهی عزتمند و با شرف چه میگذرد در یک چنین وضعی؟ اینها میخواستند این کار را با ملت ایران بکنند. صدام و حزب بعث و پشتیبانان امریکائی و شوروی و اروپائىِ او قصد داشتند با ملت ایران چنین معاملهای بکنند. و این جوان رزمندهی ما نگذاشت. کدام افتخار از این بالاتر؟ جوان رزمندهی ما رفت مثل کوه در مقابل تجاوز دشمن ایستاد. چه افتخاری با این افتخار برابری میکند؟ شما دختر همین جوانی، پسر همین جوانی، همسر همین جوان بودی، پدر مادر همین جوان هستی؛ افتخار کن. این یک مطلب، که یاد شهدا، افتخارات شهدا، عزت شهدا را همه باید نصبالعین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود. شما غفلت کنید، نیروهای انقلاب غفلت کنند، نیروهای مؤمن غفلت کنند، نفوذیهای دشمن از آن طرف وارد میشوند و چیزی هم طلبگار میشوند. «فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحّة علی الخیر اولئک لم یؤمنوا فاحبط اللَّه اعمالهم»؛ وقتی که روز خطر است، در لانهها خزیدند و نفسشان در نیامد. وقتی خطر برطرف شد؛ مردان خطرپذیر در مقابل خطر سینه سپر کردند و خطر را برطرف کردند، اینها از لانههاشان بیرون میآیند؛ زبانهای دراز، زبانهای تیز، طلبگار هم میشوند! مگذارید دشمنان انقلاب، دشمنان امام، دشمنان خط جهاد، دشمنان خط ایمان باللَّه، طلبگار بشوند.
من تشکر میکنم از کسانی که یادوارههای شهدا، کنگرههای بزرگداشت شهدا را با محتواها و مضمونهای قوی و عالی در سراسر کشور برگزار کردند و همچنین از آن کسانی که یاد و خاطرهی شهیدان را در کتابها تدوین و پخش کردند. بنده خودم از این کتابها هر چه دستم برسد میخوانم و بهرهمند میشوم؛ حقیقتاً بهرهمند میشوم. انسان لذت میبرد؛ از لحاظ روحی ابتهاج پیدا میکند وقتی این شرح حالها را میخواند. نگذارید این خط متوقف بشود.
نکتهی دوم این است که خود خانوادهی شهدا؛ جوانهای شهدا؛ پسرهاشان، دخترهاشان بایستی پاسداران حقیقی ارزشهای شهید باشند. امروز بحمداللَّه بسیاری از فرزندان شهیدان و جانبازان ما در دانشگاهها، در رتبههای علمی یا فارغ التحصیل شدند یا در شرف فارغ التحصیلی هستند؛ مبادا امواج گوناگون، اینها را از آن ریشهی باارزشی که دارند، غافل کند. ریشهی آنها همان شهادت است. فرزندان جانباز افتخار کنند به پدران جانبازشان که با جوانىِ در عین سلامت و تندرستیجسمی به میدان جنگ رفتند و برای خاطر خدا سلامتشان را برای همهی عمر - یا چشمش را، یا گوشش را، یا دستش را، یا نخاعش را - از دست دادهاند. این، افتخار دارد. این حرکت عظیم، بزرگترین افتخار است. فرزندان این عزیزان، همسرانشان و خانوادههاشان به وجود اینها افتخار کنند. خود شما پاسداری کنید؛ نبادا بگذارید کسانی با تبلیغاتشان، با وسوسههاشان این روحیه را بشکنند. من گاهی در ملاقات با خانوادههای عزیز شهدا، از اینها میشنوم که از برخی از اظهاراتی که گاهی کسی گوشهکنار میکند، گلهمندند. تحت تأثیر این حرفها قرار نگیرید. حقیقت را که نمیشود پوشاند؛ این حقیقت درخشان که عزیز شما توانسته است کشورش را، استقلالش را، عزت و حرمت ملی را حفظ کند. این نکته مربوط به خانوادههای شهدا و خانوادههای جانبازان است.
نکتهی سوم در مورد بنیاد شهید است. بنیاد شهید بایستی همهی توان و نیرو و نشاط و امکانات را در خدمت رفاه مادی و معنوی و اخلاقىِ خانوادهی شهدا قرار بدهد. این، اصل است. این اصل باید در همهجا مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مشهد و خراسان و هم در نقاط دیگر.
و آخرین نکته این است که داعیهی ما در دنیای امروز، داعیهی کوچکی نیست؛ داعیهی بزرگی است. نمیتواند تبلیغات خارجی تو سر جنس ما بزند. ما میدانیم چه میخواهیم و چه داریم؛ ارزشش را میدانیم. داعیهی ما آنچنان داعیهای است که امروز در دنیای اسلام، در هر کشوری از کشورهای اسلامی - چه در آفریقا، چه در آسیا - و در هر نقطهای این داعیهها و این شعارها مطرح بشود، اکثریت قاطع مردم با آن همراهی خواهند کرد؛ برای آن شعار خواهند داد و اظهار ارادت و عشق خواهند کرد. این، داعیهی ماست؛ یعنی داعیهای است که حرف دل همهی ملتهای مسلمان است. شما استقبالی را که مسلمانها در کشورهای مسلمان از رئیسجمهور کنونىِ ما و در دورانهای قبل از رؤسای جمهور ما - که آنها را مظهر نظام اسلامی میدانستند - کردهاند، ببینید. این دیگر عرب و عجم ندارد؛ اینجا آسیائی و آفریقائی ندارد. وقتی کسی که مظهر ایران اسلامی است و در آن کشورها حاضر میشود، دلها، نه به صورت تشریفات، نه ظاهرسازی، به استقبال او میروند و برای او شعار میدهند؛ اگر دولتها و پلیسهای آنها و دستگاههای امنیتی آنها جلوشان را نگیرند. داعیهی ما چنین داعیهای است و این داعیه در همهی دنیای اسلام طرفدار حداکثری دارد. من میگویم دنیای اسلام، اما دائره از این وسیعتر است؛ در غیر دنیای اسلام، مردمی که با کاری که جمهوری اسلامی دارد میکند و کرده است، آشنا هستند، آنها هم همین احساس را دارند؛ منتها آنجا آشنائیها کمتر است. تبلیغات ما، تبلیغات متناسب با عظمت کارمان نبوده؛ تبلیغاتمان ضعیف بوده است. هرجائی که میدانند، از این آرمان طرفداری میکنند. این آرمان چیست؟ این آرمان «ضدیت با نظام سلطه» است.
ما میگوئیم دنیا را سلطهگران عالم تقسیم کردهاند به دو قسم: سلطهگر و سلطهپذیر. ما با این مخالفیم. سلطهگران غلط میکنند که بر دنیای غیر کشور خودشان میخواهند سلطه پیدا کنند. و دولتهای سلطهپذیر - که زورگوئی آن سلطهگران را قبول میکنند - بیجا میکنند که علیرغم میل ملتهای خودشان تسلیم آن سلطهگرها میشوند؛ این حرف ماست. ما میگوئیم ملتها هویت خودشان را باید حفظ کنند؛ منافع خودشان را باید حفظ کنند؛ منابع طبیعیشان باید برای خودشان باشد؛ دیگران نباید به اینها زور بگویند؛ نباید سرزمین اینها را غصب کنند؛ نباید بر اینها سلطهی سیاسی و فرهنگی پیدا کنند؛ این حرفی است که همهی ملتها و بسیاری از دولتها این حرف را قبول دارند و از بن دندان این حرف را میپذیرند. این داعیهی ماست. شعار در دنیا خیلی است؛ هنر ملت ایران این است که این شعار را در عمل محقق کرده؛ «دو صد گفته چون نیم کردار نیست». روشنفکرهای زیادی در دنیا همین حرفها را زدند؛ اما حرف بود. ملت ایران عمل کرد؛ ملت ایران ایستاد و همین ایستادگی بود که برکت کرد و صدق دعای ملت ایران را برای ملتهای دیگر ثابت کرد و اینطور ملتهای دیگر علاقهمند به ملت ایران شدند. این داعیهی ماست. این داعیهای است که کسی در کشور ما بتواند از او دست بردارد؟! جرأت کند از مردم ملاحظه نکند و بتواند بر خلاف این داعیه حرکت کند؟! آن مجموعهای، آن حزبی، آن گروهی، آن جناحی، آن جریانی که بخواهد برخلاف این رفتار کند، مردم توی دهن آن جریان میزنند.
رحمت و فیض الهی را برای ارواح طیبهی شهدای عزیزمان مسئلت میکنم. عافیت و سلامت را برای جانبازان عزیزمان از خداوند متعال مسئلت میکنم. صبوری و تحمل را برای خانوادههای عزیز شهدا، خانوادههای جانبازان، فرزندان آنها، همسران آنها، پدر و مادرهای آنها مسئلت میکنم.
پروردگارا! ما را در این راه ثابت قدم بدار. پروردگارا! رفتار ما، گفتار ما، نیتهای ما را مورد رضای ولیّت قرار بده؛ ما را مشمول دعای آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! روح امام را از ما راضی کن؛ روح شهدا را از ما راضی کن؛ مرگ ما را جز به شهادت در را خودت قرار مده.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه
برای من افتخار و شرف است که در جمع خانوادههای معظم شهیدان و بازماندگان افرادی که برترین عناصر انسانی زمان ما بودند و در جمع جانبازان عزیز که شهیدان زندهی دوران ما هستند، حضور پیدا کنم.
خانوادهی شهیدان و ایثارگران از نظر تأثیر و ارزش رفتار و حرکت، فقط با خود شهدا قابل مقایسه هستند؛ با هیچ قشر دیگری در انقلاب، این مجموعه قابل مقایسه نیستند. ارزش آن مادران و پدران، آن همسران و فرزندان و بازماندگان که حرمت خون شهیدشان را حفظ کردند و خودشان با صبرشان، با گذشتشان مظهر دیگری شدند از فداکاری در پیشبرد اهداف انقلاب، این است که یکی از مؤثرترین و نقشآفرینترین عناصر کشورند. نمیخواهیم تعارف کنیم یا خوشامد بگوئیم؛ میخواهیم حقیقت مطلب آنچنان که هست، روشن شود.
یک ملت با آرمانهای بلند و اهداف مقدس و والا در مقابل جبههی وسیع دشمنیهای کینهتوزانه، برای رسیدن به این هدفها و آرمان چه کار باید بکند؟ جز همت، جز عزم راسخ، جز ورود در میدانهای خطر، جز خطرپذیری و آمادگی برای رویاروئی با حوادث، کار دیگری میتواند بکند؟ و ملت ما این کار را کرد. ملت ما به دنبال آرمانها و هدفهای والای انقلاب اسلامی در مواجههی با دنیای نکبتبار کفر و استکبار و کینتوزیهای قدرتهای سلطهطلب شرق و غرب حرکت کرد و عزم راسخ نشان داد. مظهر این عزم راسخ در یک دورهی طولانی، همان جوانانی بودند که به تعبیر توصیف کنندهی شهدا کربلا «لبسوا القلوب علی الدّروع کأنّهم یتهافتون الی ذهاب الأنفس»؛ دلها را بر روی زرهها پوشیدند و به استقبال خطر رفتند؛ عاشقانه وارد میدان شدند و جان گرامی و عزیزشان در مقابل آن آرمانها در نظرشان کوچک شد. با چنین عزمی، با چنین اقتدار معنوی و روحیای رفتند و در میدانها ایستادند. مقاومت آنها توانست زانوی جبههی متحد کفر و استکبار را خم کند، او را از پا در آورد و از میدان خارج کند. این کار را جوانهای ما کردند.
اگر ما در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آبادی کشور، عزت ملت هر پیشرفتی در طول این بیست و هفت سال کردیم، مرهون فداکاری آن کسانی است که در بحرانیترین روزها و سختترین آزمونها سینههایشان را سپر کردند و رفتند در مقابل خطر ایستادند؛ هوشیارانه و صبورانه مقاومت کردند و جنگیدند. «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر». برترینهاشان آن کسانی بودند که به شهادت رسیدند. شهدای زندهی ما، این جانبازان عزیز هم در حقیقت شهیدند، اینها برترینهایند. این بود که ملت ایران را به صورت یک نیروی شکستناپذیر در آورد؛ این است که در تحلیلهای امروزِ دنیا، آنجائی که صحبت از تعرض و تجاوز و اهانت به ملت ایران است، عقلای قوم میگویند با ملت ایران شوخی و سرسختی نکنید. این اقتدار معنوی را همین جوانها برای ما به وجود آوردند و این شد یک ذخیره برای این ملت. خون شهیدان ما هدر نرفت؛ خدا را سپاس میگوئیم.
شهدای ما، هر قطره خونشان توانست اکسیری بشود برای تبدیل عنصرهای پَست و نخالهی وجود ما به عنصرهای والا و باشرف. شهدا خودشان متحول شدند و در ارواح جوانان ما و مردم ما تحول آفریدند. جوانهای امروز نه امام را که مظهر قداست و شرف و نمونهی برترین اولیا بعد از معصومین بود، دیدهاند، نه دوران جنگ را تجربه کردهاند، نه سختیهای دورانهای قبل از انقلاب را دیدهاند؛ اما همین جوانهای امروز با روحیهی آماده و قوی، با ذهن روشن و عزم راسخ ایستادهاند. این بر اثر چیست؟ این همان تزریق خون است که شهیدان ما به این انقلاب انجام دادند؛ شهیدان ما را زنده کردند. این، یک ذخیره است. این ذخیره را ملت ایران باید حفظ کند.
به خانوادهی شهدا میخواهیم بپردازیم. من عرضم این است که پدران شهدا، مادران شهدا، همسران صبور شهدا، فرزندان شهدا در این افتخارات پشت سر شهدا قرار دارند. اگر خانوادههای شهدا این صبوری را نمیداشتند، این تکریم به شهادت عزیزان خود برایشان اینقدر بااهمیت نبود، قدر شهادت در جامعهی ما میشکست. شهدا خودشان گوهر گرانبهائی شدند و درخشیدند و خانوادههای شهدا با رفتار خود، با ایمان خود، با صبوری خود، این گوهر درخشنده را در معرض دید همه قرار دادند.
لازم است از همسران جانبازان هم صمیمانه تشکر کنم؛ خانوادههاشان، همسرانشان، که این شهیدان زنده را مثل جان گرامی رعایت کردند و حفظ کردند.
دو سه نکته عرض کنیم: یکی این است که یاد شهیدان نباید در جامعهی ما از ذهنیتها خارج شود. شهیدان را باید زنده نگه داشت. یاد شهیدان را باید گرامی بدارید و زنده نگه دارید؛ در همهی استانهای کشور این معنا وجود دارد. بیست و سه هزار شهید استان خراسان بزرگ - شامل سه استان کنونی - یکی از برجستهترین و بزرگترین رقمهای افتخارآفرین است. نگذارید غبارهای فراموشی - که عمداً گاهی این غبارها را میخواهند بر روی این خاطرههای گرامی بپاشند و قرار بدهند - روی این خاطرههای گرامی را بگیرد؛ زنده نگه دارید. مسئولان هم بایستی این کار را بکنند؛ مسئولان بنیاد شهید هم موظفند؛ مسئولان دستگاههای دیگر دولتی و عمومی هم وظیفه دارند. خود خانوادهها هم در محیطهائی که شعاع نفوذ و سلطهی آنهاست، این کار را انجام بدهند. از نام شهید و از افتخار به شهید هرگز غفلت نکنید. تبلیغات عنادآمیز دشمنان سعی کردهاند که ارزشهای شهید را بتدریج کم کنند و در مواردی به ضد ارزش تبدیل کنند! این در کشور ما اتفاق افتاد؛ این سعی انجام گرفت؛ البته خنثی شد. اما عدهای این قدر وقاحت ورزیدند که نام شهدا و اصل شهادت را زیر سئوال ببرند. شما ببینید توطئههای دشمن تا کجا از لحاظ فرهنگی و سیاسی نفوذ میکند و چقدر من و شما باید هشیار باشیم که جلو این توطئهها را بگیریم. معیار اسلامی، «شهید» را از زمرهی مردم معمولی بیرون میبَرد و در کنار اولیا و صدیقین قرار میدهد؛ آن یک نگاه والائی است که به عقل ما هم درست نمیگنجد. حتّی با نگاههای مادی معمولی، شهید آن کسی است که جان خود را برای نجات شرف و استقلال ملتش فدا کرده. هیچ وجدان و شرفی، هیچ دل بیدار و غیر بیماری میتواند این را انکار کند؟ در کشور ما، در ایران اسلامىِ ما در یک برههای از زمان سعی کردند این را انکار کنند. فرزندان شهدا به نام پدرانشان افتخار کنند. آنها کسانی بودند که نه در راه تهاجم به یک کشور بیگانه و به یک همسایه، در راه مقابلهی با تهاجم یک دشمن، در راه حفظ میهن، حفظ استقلال، حفظ شرف ملی ایستادگی کردند. آن کسانی که در زمان حکومت شریر بعثی، به ایران حمله کردند و میخواستند ایران یا لااقل قسمتی از ایران را مثل وضع فعلی عراق بکنند که اشغالگر بیاید داخل خانه و محلهی زندگی مردم و امکان تنفس را از پیر و جوان و مرد و زن بگیرد؛ به آنها اهانت کند، آنها را تحقیر کند، پا روی گردن آنها بگذارد؛ این کار را میخواستد با ملت ما بکنند. ببینید امروز اشغالگران در عراق چه کار میکنند! جلو جوانِ غیور عرب، مرد بیگانه همسر و خواهر او را بازرسی بدنی میکند! به یک مرد غیور از دیدن چنین منظرهای چه میگذرد؟ یک جوان غیرتمند عرب را در مقابل همسرش، در مقابل فرزندانش روی زمین میخوابانند، لگد روی پشت و روی سرش میگذارند. به یک خانوادهی عزتمند و با شرف چه میگذرد در یک چنین وضعی؟ اینها میخواستند این کار را با ملت ایران بکنند. صدام و حزب بعث و پشتیبانان امریکائی و شوروی و اروپائىِ او قصد داشتند با ملت ایران چنین معاملهای بکنند. و این جوان رزمندهی ما نگذاشت. کدام افتخار از این بالاتر؟ جوان رزمندهی ما رفت مثل کوه در مقابل تجاوز دشمن ایستاد. چه افتخاری با این افتخار برابری میکند؟ شما دختر همین جوانی، پسر همین جوانی، همسر همین جوان بودی، پدر مادر همین جوان هستی؛ افتخار کن. این یک مطلب، که یاد شهدا، افتخارات شهدا، عزت شهدا را همه باید نصبالعین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود. شما غفلت کنید، نیروهای انقلاب غفلت کنند، نیروهای مؤمن غفلت کنند، نفوذیهای دشمن از آن طرف وارد میشوند و چیزی هم طلبگار میشوند. «فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحّة علی الخیر اولئک لم یؤمنوا فاحبط اللَّه اعمالهم»؛ وقتی که روز خطر است، در لانهها خزیدند و نفسشان در نیامد. وقتی خطر برطرف شد؛ مردان خطرپذیر در مقابل خطر سینه سپر کردند و خطر را برطرف کردند، اینها از لانههاشان بیرون میآیند؛ زبانهای دراز، زبانهای تیز، طلبگار هم میشوند! مگذارید دشمنان انقلاب، دشمنان امام، دشمنان خط جهاد، دشمنان خط ایمان باللَّه، طلبگار بشوند.
من تشکر میکنم از کسانی که یادوارههای شهدا، کنگرههای بزرگداشت شهدا را با محتواها و مضمونهای قوی و عالی در سراسر کشور برگزار کردند و همچنین از آن کسانی که یاد و خاطرهی شهیدان را در کتابها تدوین و پخش کردند. بنده خودم از این کتابها هر چه دستم برسد میخوانم و بهرهمند میشوم؛ حقیقتاً بهرهمند میشوم. انسان لذت میبرد؛ از لحاظ روحی ابتهاج پیدا میکند وقتی این شرح حالها را میخواند. نگذارید این خط متوقف بشود.
نکتهی دوم این است که خود خانوادهی شهدا؛ جوانهای شهدا؛ پسرهاشان، دخترهاشان بایستی پاسداران حقیقی ارزشهای شهید باشند. امروز بحمداللَّه بسیاری از فرزندان شهیدان و جانبازان ما در دانشگاهها، در رتبههای علمی یا فارغ التحصیل شدند یا در شرف فارغ التحصیلی هستند؛ مبادا امواج گوناگون، اینها را از آن ریشهی باارزشی که دارند، غافل کند. ریشهی آنها همان شهادت است. فرزندان جانباز افتخار کنند به پدران جانبازشان که با جوانىِ در عین سلامت و تندرستیجسمی به میدان جنگ رفتند و برای خاطر خدا سلامتشان را برای همهی عمر - یا چشمش را، یا گوشش را، یا دستش را، یا نخاعش را - از دست دادهاند. این، افتخار دارد. این حرکت عظیم، بزرگترین افتخار است. فرزندان این عزیزان، همسرانشان و خانوادههاشان به وجود اینها افتخار کنند. خود شما پاسداری کنید؛ نبادا بگذارید کسانی با تبلیغاتشان، با وسوسههاشان این روحیه را بشکنند. من گاهی در ملاقات با خانوادههای عزیز شهدا، از اینها میشنوم که از برخی از اظهاراتی که گاهی کسی گوشهکنار میکند، گلهمندند. تحت تأثیر این حرفها قرار نگیرید. حقیقت را که نمیشود پوشاند؛ این حقیقت درخشان که عزیز شما توانسته است کشورش را، استقلالش را، عزت و حرمت ملی را حفظ کند. این نکته مربوط به خانوادههای شهدا و خانوادههای جانبازان است.
نکتهی سوم در مورد بنیاد شهید است. بنیاد شهید بایستی همهی توان و نیرو و نشاط و امکانات را در خدمت رفاه مادی و معنوی و اخلاقىِ خانوادهی شهدا قرار بدهد. این، اصل است. این اصل باید در همهجا مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مشهد و خراسان و هم در نقاط دیگر.
و آخرین نکته این است که داعیهی ما در دنیای امروز، داعیهی کوچکی نیست؛ داعیهی بزرگی است. نمیتواند تبلیغات خارجی تو سر جنس ما بزند. ما میدانیم چه میخواهیم و چه داریم؛ ارزشش را میدانیم. داعیهی ما آنچنان داعیهای است که امروز در دنیای اسلام، در هر کشوری از کشورهای اسلامی - چه در آفریقا، چه در آسیا - و در هر نقطهای این داعیهها و این شعارها مطرح بشود، اکثریت قاطع مردم با آن همراهی خواهند کرد؛ برای آن شعار خواهند داد و اظهار ارادت و عشق خواهند کرد. این، داعیهی ماست؛ یعنی داعیهای است که حرف دل همهی ملتهای مسلمان است. شما استقبالی را که مسلمانها در کشورهای مسلمان از رئیسجمهور کنونىِ ما و در دورانهای قبل از رؤسای جمهور ما - که آنها را مظهر نظام اسلامی میدانستند - کردهاند، ببینید. این دیگر عرب و عجم ندارد؛ اینجا آسیائی و آفریقائی ندارد. وقتی کسی که مظهر ایران اسلامی است و در آن کشورها حاضر میشود، دلها، نه به صورت تشریفات، نه ظاهرسازی، به استقبال او میروند و برای او شعار میدهند؛ اگر دولتها و پلیسهای آنها و دستگاههای امنیتی آنها جلوشان را نگیرند. داعیهی ما چنین داعیهای است و این داعیه در همهی دنیای اسلام طرفدار حداکثری دارد. من میگویم دنیای اسلام، اما دائره از این وسیعتر است؛ در غیر دنیای اسلام، مردمی که با کاری که جمهوری اسلامی دارد میکند و کرده است، آشنا هستند، آنها هم همین احساس را دارند؛ منتها آنجا آشنائیها کمتر است. تبلیغات ما، تبلیغات متناسب با عظمت کارمان نبوده؛ تبلیغاتمان ضعیف بوده است. هرجائی که میدانند، از این آرمان طرفداری میکنند. این آرمان چیست؟ این آرمان «ضدیت با نظام سلطه» است.
ما میگوئیم دنیا را سلطهگران عالم تقسیم کردهاند به دو قسم: سلطهگر و سلطهپذیر. ما با این مخالفیم. سلطهگران غلط میکنند که بر دنیای غیر کشور خودشان میخواهند سلطه پیدا کنند. و دولتهای سلطهپذیر - که زورگوئی آن سلطهگران را قبول میکنند - بیجا میکنند که علیرغم میل ملتهای خودشان تسلیم آن سلطهگرها میشوند؛ این حرف ماست. ما میگوئیم ملتها هویت خودشان را باید حفظ کنند؛ منافع خودشان را باید حفظ کنند؛ منابع طبیعیشان باید برای خودشان باشد؛ دیگران نباید به اینها زور بگویند؛ نباید سرزمین اینها را غصب کنند؛ نباید بر اینها سلطهی سیاسی و فرهنگی پیدا کنند؛ این حرفی است که همهی ملتها و بسیاری از دولتها این حرف را قبول دارند و از بن دندان این حرف را میپذیرند. این داعیهی ماست. شعار در دنیا خیلی است؛ هنر ملت ایران این است که این شعار را در عمل محقق کرده؛ «دو صد گفته چون نیم کردار نیست». روشنفکرهای زیادی در دنیا همین حرفها را زدند؛ اما حرف بود. ملت ایران عمل کرد؛ ملت ایران ایستاد و همین ایستادگی بود که برکت کرد و صدق دعای ملت ایران را برای ملتهای دیگر ثابت کرد و اینطور ملتهای دیگر علاقهمند به ملت ایران شدند. این داعیهی ماست. این داعیهای است که کسی در کشور ما بتواند از او دست بردارد؟! جرأت کند از مردم ملاحظه نکند و بتواند بر خلاف این داعیه حرکت کند؟! آن مجموعهای، آن حزبی، آن گروهی، آن جناحی، آن جریانی که بخواهد برخلاف این رفتار کند، مردم توی دهن آن جریان میزنند.
رحمت و فیض الهی را برای ارواح طیبهی شهدای عزیزمان مسئلت میکنم. عافیت و سلامت را برای جانبازان عزیزمان از خداوند متعال مسئلت میکنم. صبوری و تحمل را برای خانوادههای عزیز شهدا، خانوادههای جانبازان، فرزندان آنها، همسران آنها، پدر و مادرهای آنها مسئلت میکنم.
پروردگارا! ما را در این راه ثابت قدم بدار. پروردگارا! رفتار ما، گفتار ما، نیتهای ما را مورد رضای ولیّت قرار بده؛ ما را مشمول دعای آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! روح امام را از ما راضی کن؛ روح شهدا را از ما راضی کن؛ مرگ ما را جز به شهادت در را خودت قرار مده.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه